سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- خواستههای واقعی ما و انرژی لازم برای تحقق آنها، از تضادهای زندگی پدید میآیند؛
- به اندازه ای که مقاومت های ذهنی در برابر خواسته هایت را کم می کنی، از این تضادها به نفع خود بهره برداری می کنی؛
- در مسیر تحقق اهداف، هرگز به ذهن اجازه نده که با تمرکز بر موانع احتمالی در آینده، انرژی سازنده تو را هدر بدهد؛
- هر قدم ممکنی را بردار و ایمان داشته باش که درها باز می شود؛
- زندگی به شیوه دوره 12 قدم، ترسها و نگرانیهای بیهوده را از زندگی ما حذف میکند و چرخ زندگیمان را روان میسازد.
- ورود به مسیر “هم جهت با هدف”، بوسیله کم کردن مقاومت های ذهنی اتفاق می افتد؛
- به این توجه نکن که قوانین کلیشه ای دولت ها، چه موانعی بر سر راه اهدافت می گذارند؛
- برای تحقق خواستهها، نیاز به تقلای بیشتر نیست، بلکه نیاز به شناسایی مقاومت های ذهنی درباره خواسته ها و حذف آنهاست؛
- دوره 12 قدم به ما کمک میکند تا این مقاومتهای ذهنی را شناسایی کنیم و برای حذف آنها از ذهن، منطق بسازیم؛
- مفهوم ثبات فرکانسی؛
- چگونه انگیزه ایجاد کنیم؛
منابع مرتبط با آگاهی های این قسمت:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف176MB27 دقیقه
- فایل صوتی live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف26MB27 دقیقه
سلام بر همه عزیزان
گام دهم بخش خانه تکانی ذهن
به به اصلا عاشق پروفایل شدم دو تا چای بریزی تو این هوای دلچسب الان تهران بنوشی و قانون رو یادآر بشی و دربارش با همپای چای ت بخوری نووش جان شما و ما
بریم سراغ این فایل عالی که پر از حس خوب بود برای من دلیلش و نمیدونم اما انرژی عجیبی داشت …
وقتی هدف خاصی داریم باید تمرکز و توجه مون هول و حوش همون موضوع باشه
این مورد و چون ازش نتیجه گرفتم میتونم با تمام وجودم درکش کنم بارها گفتم بازم میگم وقتی قدم اول و شروع کردم و استاد گفتن هدف سال و انتخاب کنید یادمه اون سال هم رابطه عاطفی هدفم بود هم پیشرفت مالی تو مسیر این اهداف هردوش و داشتم پیش میرفتم ولی از یه جا به بعد بیشتر تمرکزم رفت سمت رابطه عاطفی و اون زمان برای اینکه بیشتر روی خودم کار کنم با خودم به صلح برسم و رابطه ای که ازش اومده بودم بیرون و نجواهاش و ترمز هاش در من رشد نکنه تمام تمرکز و هدفم گذاشتم روی دوره عشق و مودت و روی موضوع رابطه عاطفی و خیلی زود نتیجه گرفتم که حالا توضیحات کاملترش و بارها تو کامنتهای مختلف گفتم و جلوتر استاد توضیح دادن که ما ممکنه اهداف زیادی داشته باشیم ولی اون هدفی رو انتخاب کنیم که اولویته و روی اون تمرکز کنیم
اگه رویاهامون کوچیکه چون باور نداریم میتونیم بهش برسیم
واقعا یه زمانی تمام چیزهایی که الان دارم و شاید برای بقیه کوچیک باشه و به چشم نیاد یه روزی آرزوی خودم بود برای همین تمام اینها بهم انگیزه میده و هروقت ناامید شدم میگم ببین فلان چیز و فکر میکردی خیلی باید بگذره تا بهش برسی ولی بهش رسیدی پس آرزوهات و فراموش نکن و اونها رو دور نبین مثلا یادمه وقتی سفر دبی رو رفتم همیشه فکر میکردم با اون سفر و اون امکاناتی که رفتم باید خیلی پول داشته باشم و درآمدم خیلی زیاد باشه تا بهش برسم اما خداوند به بینظیر ترین شکل ممکن از طریق یه دوست عزیزی برام فراهمش کرد جوری که من فقط لذت میبردم یعنی با خودم میگفتم یا باید خیلی درآمدم زیاد بشه که خودم برم یا با شوهری دوست پسری که اون خرجم و بده و اولی چون هنوز ترمز داشتم و دور میدیدم منو ناامید میکرد و دومی رو شکل ظاهریش هم شرک میدیدم هم یجورایی بود برام و به دلم نمیشست اما از یه جایی که روی خودم کار کردم و یادمه حتی اولین بار که معرفی دوره قانون آفرینش و مریم جان گذاشتن و راجع به 107 خواسته حرف زدن من همون تمرین و انجام دادم تمرینش این بود که تو خاسته هات و بنویس به چیجوری میخواد انجام بشه و چگونگی و دور بودن از ذهنت کار نداشته باش و بعد دو سال وقتی بهش سر زدم دیدم خیلی هاشون و بهش رسیده بودم خیلی ها که قبلا برام آرزو بود و خدا رو هزاران بار شکر کردم و مسیر برام هموارتر شد
وقتی هدفی داری نگاه نکن چه موانعی سر راهت هست چون نمیتونی به اهدافت فکر کنی بسپار بخدا و نگرانش نباش
اینم در راستای همون صحبتهایی که کردم اگه مثلا من روی دیدگاه خودم میموندم که خب من الان نمیتونم سفر خارج از کشور برم چون پول ندارم و هزاران دلیل دیگه ولی به موانعی که سر راهم بود از یه جایی به بعد دیگه توجه نکردم و خداوند هم سمت خودش و عالی انجام داد مثلا درباره همین سفر مثال میزنم باز من هنوز سفر کیش نرفتم و خب شاید خنده داره برای منی که عاشق تفریح و سفرم و حتی سفرهای خارج از ایران و رفتم ولی کیش و قشم نرفتم با اینکه خیلی دوست داااارم که برم اما همیشه این ترمز و داشتم که خب حالا میرم بابا این که تو همین کشور خودمونه و اولویتم قرارش ندادم و موانعش و بلد کردم موانعی مثل همین که حالا ایرانه و بالاخره میرم، اینهمه پول بدم برم کیش؟ در صورتی که هزینه ش با وان تریکه یکی درمیاد چه بسا بیشتر، یا من که نمیتونم تو فصلش برم تابستونا ارزونه گرمه نمیشه رفت و زمستون ها هم گرون و … کلی ازین موانع که تابحال نزاشته تجربه ش کنم در صورتی که همون خدایی که برای من سفر های بینظیر دبی و ترکیه رو جور کرد همونم میتونه به عالی ترین شکل ممکن سفر کیش منو اکی کنه میگم سفرهای بینظیر چون واقعا هدایتی و عالی همیشه برام جور شده و بیشتر از خود اون کشور ها حس و حال و قوانین اللهی ش همیشه تو ذهنم موندگار شده که ببین اگه اجازه بدی خدا کارها رو انجام بده خیلی شدنیه همه چیزهای بظاهر محال .. خدایا شکرت
انگیزه از تضادهایی که تو زندگی داشتیم میاد و خواسته هامون اغلب مربوط به همون زمینه هاست
اتفاقا دیشب با خواهرم یه موضوعی شبیه به همین و داشتیم دربارش حرف میزدیم من بهش گفتم همیشه فکر میکردم شغل هایی که رفتم برام پولساز نبوده و با اینکه اون شغل ها از دید بقیه پولساز بوده و منم بیشتر بخاطر موضوع مالی ش رفتم سمتش اما من از همون شغل ها درآمد یا نساختم یا اغلب خیلی کم بوده یا اگه هم بوده بقول استاد سطلم سوراخ بوده و نمیفهمیدم پوله چجوری از زندگیم میرفت بعدش که بیشتر بهش فکر کردم یعنی با ذهن الانم به این نتیجه رسیدم درسته که واقعا شغل خاص دلیل موفقیت نیست و استاد خیلی تو روانشناسی ثروت هم راجع بهش گفتن اما همون شغل ها اگر هم به من پول دادن شاید اندازه خیلی بیشتر از بقیه بوده ولی صرف اولویت های من خرج شده مثلا در راه تفریح دادم یا پول اسنپ هام برای این تفریح اون تفریح رفته اینم باز سطل سوراخه ولی اگه به این دید بهش نگاه کنم که من مدیریت مالی م ضعیف بوده و دیدگاهم نسبت به پول چیز دیگه ای بوده دیگه کمتر اون شغل ها رو میکوبم و اینم خودش یه دیدگاهه مثبته و تجربه اینکه الان با خودم میگم اگه صرفا بخاطر پول این شغل میخوام برم سمتش اول که این دیدگاه و سریع میارم که شغل خاص به من ثروت نمیده دوم هم با خودم بگم باز با همون افکار و ترمزها من میشم همون سطل سواخی سابق :))
که استاد هم اساره کردن در ادامه دنبال علایقت برو و توش حرفه ای شو پول خودش میدوئه دنبال تو و خب چی ازین قشنگتر و لذت بخش تر؟؟ یا در ادامه صحبت با خواهرم در این زمینه گفتیم مثلا از هم سن و سالهای خودمون وقتی میپرسیم فلان تومان پول داشتی چیکار میکردی؟؟ و جوابا شاید اول دومش یکی باشه خونه و ماشین ولی قطعا در ادامه هیچ آدمی جواباش در خرج کردن یکی نبوده تا اینجا که فهمیدیم چون اولیت های هرکس بنا به تضادهاش فرق داشته و داره یا خودمون و مثال میزنم مثلا خواهرم الان بیشتر داره روی عزت نفس و کمالگرایی ش کار میکنه و دیدن اینکه با کار کردن روی دوره های عزت نفس و شیوه حل مسائل داره جواب میده و تو محل کارش رفتاار آدمها اینو مشخص میکنه خیلی واضح بهش انگیزه میده چون خواهرم یه دوره ای خیلی منزوی بوده و خب اولویت الان من مثلا کسب درآمد و ثروت هست و دیدن نتایجی شبیه به این بهم انگیزه میده تضادهای هرکدومون هم با اینکه خواهریم فرق داشته در یسری زمینه ها
اگر بندگان من از تو درباره من پرسیدن بگو که من نزدیکم
….
واقعا زبانم برای توصیف و توضیح درباره این جمله قاصره بقول استاد ساعتها روزها دوره ها حتی میشه برای همین یه آیه آورد و دربارش صحبت کرد اینقدر توحید قشنگه اینقدر خدا خدای منطقی هست اصلا چی میتونم بگم من؟؟ واقعا چرا ما اینهمه تابحال دنبال حواشی بودیم و کسی نبوده بگه خدا اصلا کیه؟؟ قطعا از یه دوره ای به بعد تمامی ما شاگردهای استاد عباسمنش این سوال و از خودمون کردیم که جوابش مارو یاری کرده سمت استاد تا ایشون هم به بینظیرترین شکل ممکن برامون توضیحش بدن خدااایا شکرت
مرسی استاد مهربونم بابت این حجم از درک و فهمی که برای شیوه درست زندگی کردن به ما میدین مرسی از مریم عزیزم بابت ترتیب و تدوین این فایل های خانه تکانی و الهامی که بهشون شد و از تک تک دوستان بابت کامنتهای زیباشون تشکر میکنم
خدایا شکرت ممنونم که منو تا اینجا یاری کردی دوستت دارم