live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/02/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-30 03:07:122024-09-30 06:53:47live | استمرار در مسیر هم جهت با هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام به استاد عزیزم . با دیدن این لایو به یکی بزرگترین آگاهی هام اضافه شد آگاهی در مورد نماز . بعد از مدت یک سال و اندی که با شما آشنا شدم و دارم روی باورام کار میکنم تازه خودم پی برده بودم به اینکه نماز خوندن یکی از هزاران راه ارتباط با خداونده و با توضیحات شما استاد عزیز بهتر این قضیه رو درک کردم چون من ایمان کامل دادم به شما و حرفایی که میزنین و میدونم بسیار یسیار تحقیق کردین در رابطه با این موضوع هر چند که شما میگین بهتره هر کس خودش تحقیق کنه و به جواب برسه .
در نهایت من این رو هم الهامی از طرف خداوند میدونم که بهم آگاهی داد چون هر روز و هر لحظه دارم از خدای خودم میخوام که هدایتم کنه به مسیر درست . خیــــــلی ازتون ممنونم استاد
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشین در دنیا و آخرت
سلام استاد
چقدررررر زیبا شما جواب همه چیو میدید مسئله نماز رو چقدر زیبا توضیح دادین من همیشه اطرافیانم اهمیت نماز رو جوری برام تلقی کرده بودن که انگار تمام شکر گزاری های من تمام دیدن نعمت ها وصحبت کردن راجب اونها و قدرت دادن فقط به خدا در تمام شرایط در قبال نماز هیچ هست صحبت شما خیلی جای تامل وفکر داره خیلی چقدر قرآن رو از زبون شما وبا تعریف وتفسیرتون از آیات دوسدارم وچقدر بادلیل ومنطق صحبت میکنید تحسینتون میکنم واقعا بابت زمانی که برای رشد خودتون گذاشتید تحسینتون میکنم بابت زمانی که برای شناخت خداوند میزارید 💖خدارو شکر بابت وجودتون
به نام خدا
سلام براستاد عزیزم این که فرمودید یه سری ها میان و یه قسمتی از یه فایل های ما رو می بینن
و فکر می کنن همینه دقیقا من به این تضاد برخوردم ….. این تضاد بزرگی هست به نظر من…… و اشتباه بزرگی
ما باید از فایل های رایگان شروع کنیم چون این فایل ها درس هایی داره که وصف ناپذیره و بعد حتما حتما محصولات را خریداری کنیم و طبق اونا پیش بریم و قانون تکامل حتما باید رعایت بشه اگه رعایت نشه به هیچی نمیرسی فقط احساست خوبه ولی باورهات به صورت ریشه ای شکل نمی گیره
همه فایل های استاد عالی هستند ولی چیزی که هست اینه که یه عمری ما با ذهنیت های خاصی زندگی کردیم
حالا می خواهیم اونا را تغییر بدیم و اون با یه فایل و چند تا نمیشه باید از ریشه مسایل را حل و فصل کرد
و یا من خود من خونه…… ماشین ….. وپارادایس را می دیدم فکر می کردم مثلا دو سه روزی اینا به دست اومده
من تا قدم سوم به یاری الله مهربانم از دوره دوازده قدم را تهیه کردم و خیلی نتایج دیدم و میبینم و هر روز نتایجم از مالی ….
از عزت نفس……… خیلی خوب شده و داره بهتر و بهتر میشه به لطف الله
به دوستانم توصیه می کنم حتما محصولات را خریداری کنند و حتما فایل های در سایت را هم ببینند چون به هم ربط داره
ازاستادعزیزم ممنون و متشکرم که این دوره را تهیه کردن و ما با دوستان و بچه های این سه قدم حال می کنیم
همه میان …نتایج را میگن …..کلا احساس خوبی داره …. کلا فضای خوبیه و چقدر آگاهی که من مدتیه در این سایت هستم
تا این اندازه اینا رو نمی دونستم
ممنون استاد عزیزم امید وارم هر روز به ثروت شما اضافه بشه … سالم وسلامت باشی
بعد از چند ماه اولین کامنتی هستش که توی سایت میزارم ، با خودم میگفتم که دیگه همه چی رو فراموش کردم و خیلی از برنامه های سایت عقب موندم ، این فایل نشانه امروزم بود با دیدن همین فایل تمام آگاهی های که تقریبا فراموش کرده بودم رو بهخاطر آوردم
واقعا ازینکه چقدر نشانه ها حساب شده هستن و دقیقا همون چیزی ان که میخوام متعجب شدم
خدایا صد ها هزار مرتبه شکر❤️
سلام دوست عباسمنشی
سلام امیرحسین عزیز
چه جالب منم چند روز پیش شما رو دنبال کردم. و الان از ایمیلم متوجه شدم دیدگاهی رو ثبت کردین.
یادم نیست از کدوم ردپاتون شما رو دنبال کردم، احتمالا از پاسخ یکی از سوالات در عقل کل.
به هرحال خوشحالم که هستی و مصمم برای رشد خودت کار میکنی.
از خدا برایت بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سپاسگذارم که با افراد آگاه و استثنایی مثل شما هم مدار هستم❤️
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته ی خوش نگرش
راستش این روزا گاهی توجه میکنم به بعضی از رفتارا متوجه اختلاف نگرشم به دنیا با اونها میشم و خدا رو میلیاردها بار شکر میکنم از مسیری که استاد (دست خداوند)راهنماییمون میکنه
با خانمم امروز مرور کردیم مسیری که در این مدت کوتاه طی کردیم و فقط طی کمتر ازیکسال 500 میلیون تومان ثروت برای خودم و با ایده ای که داشتم حدود 1میلیاردو 300میلیون تومان هم برای برادرانم ثروت ساختم.
از حس و حالم که غالبا رضایت بخشه و اینکه غالب اوقات به جایی رسیده ایم که ایمان داریم (من و خانمم) الخیر فی ما وقع
استاد سباس فراوان دارم از شما و ارزوی موفقیت روز افزون دارم براتون و همفرکانسیهای عزیزم.
در بناه خدای رزاق شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید درجهانهای موجود
بسم الله الرحمن الرحیم
امیدوارم آگاهی هایی که از این فایل به دست آوردم رو بتونم براتون به سادگی بیان کنم
چیزی که در این فایل نظر من رو خودش خیلی جلب کرد که شرکه مخفی بود
همین که باعث میشه که ما هدفهای بزرگ انتخاب نکنیم و هدفهای کوچک انتخاب کنیم
همون چیری که انتخاب کردن هدف های بزرگ به ما میگه به دستش نمیاری نمیشه نمیتونی امکان نداره
در واقع اینها همون نجواهای شیطانی اندکه خداوند بارها به ما هشدار داد
و به سادگی پروردگار چه زیبا در قرآن بیان می کند شیطان شما را به فقر دعوت می کند و من شما را به فزونی
پس باید بدانیم خداوند جهان از همه چیز از تمام نعمت ها و از تمام سیارات و تمام آرزوهای مابزرگ تر است(الله اکبر)
و تمام این ها رو خودش خلق کرده پس از آرزوهای محال ما هم بزرگتره و میتونه اونا رو برامون محقق کنم اگر به وهاب بودن خداوند باور داشته باشیم و قوانین جهان هستی و هم درک کرده باشیم
ما باید هدف های بزرگ انتخاب کنیم همانطور که امام علی به فرزند خودش میگه از خداوندی که کلید گنجینه آسمانها و زمین در دست اوست کم طلب نکن
پس شرک مخفی اول درون ما برای انتخاب نکردن هدفهای بزرگ باور نداشتن به رزاقیت و هابیت و بزرگ بودن خداوند است
شرک بعدیکه در انتخاب نکردن هدف های بزرگ ما وجود دارد نداشتن عزت نفس و خود باوری است که من لیاقت ندارم در صورتی که خداوند وقتی ما را آفرید به خود آفرین گفت و فرمود فرشتگان بر ما سجده کنند و گفت ما را خلیفه خود قرار داده است در روی زمین .
همچنین خداوند میگوید آسمانها و زمین را برای ما مسخره کرده پس ما بسیار ارزشمندیم
در واقع پروردگار با این حرف ها این سیگنال را به ما می دهد که ما آنقدر ارزشمند ایم و آنقدر ارزشمند آفریده شده ایم که هر چیز را بخواهیم خلق میکنیم به شرط باور های درست
اما خداوند می فرماید در این راه راه توشه ای وجود دارد:
اول توکل که توکل ثمری ایمان به خداوند و رزاق بودن آن میباشد
توکل باعث میشه آرامش داشته باشیم چون میدونیم به نیرویی متکی شده ایم که قدرت آسمانها و زمین در دستان اوست(فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین)ال عمران159
دوم صبر است که ما با استمرار با قدم های کوچک تکامل خودمان را طی می کنیم و در این مسیر چیزی جز زیبایی نمیبینیم همونطور که خداوند فرموده که من همراه صابران هستم( یا ایها الذین آمنو استعینو بالصبر والصلاه ان الله مع صابرین) بقره153
سوم امید است امید به خداوند و هدایت های آن مارا در این مسیر بینا تر و هوشیارتر می کند امید به الله یکتا باعث می شود که ایمان داشته باشیم که هر اتفاقی به خودی خود بد نیست و همان اتفاق هدایت است و دید ما را نسبت به وقایع و اتفاقات تغییر می دهد
ی کسانی که به خود ظلم کرده اید! هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید «قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ» زمر/53
خداوند را شاکرم که دربین شما دوستان خوبم هستم همچنین در خدمت استاد عزیز
شما را به خدا می سپارم و برایتان بهترینها را از پروردگار یکتا خواستارم
ایمان
بسم الله الرحمن الرحیم
امیدوارم آگاهی هایی که از این فایل به دست آوردم رو بتونم براتون به سادگی بیان کنم
چیزی که در این فایل نظر من رو خودش خیلی جلب کرد که شرکه مخفی بود
همین که باعث میشه که ما هدفهای بزرگ انتخاب نکنیم و هدفهای کوچک انتخاب کنیم
همون چیری که انتخاب کردن هدف های بزرگ به ما میگه به دستش نمیاری نمیشه نمیتونی امکان نداره
در واقع اینها همون نجواهای شیطانی اندکه خداوند بارها به ما هشدار داد
و به سادگی پروردگار چه زیبا در قرآن بیان می کند شیطان شما را به فقر دعوت می کند و من شما را به فزونی
پس باید بدانیم خداوند جهان از همه چیز از تمام نعمت ها و از تمام سیارات و تمام آرزوهای مابزرگ تر است(الله اکبر)
و تمام این ها رو خودش خلق کرده پس از آرزوهای محال ما هم بزرگتره و میتونه اونا رو برامون محقق کنم اگر به وهاب بودن خداوند باور داشته باشیم و قوانین جهان هستی و هم درک کرده باشیم
ما باید هدف های بزرگ انتخاب کنیم همانطور که امام علی به فرزند خودش میگه از خداوندی که کلید گنجینه آسمانها و زمین در دست اوست کم طلب نکن
پس شرک مخفی اول درون ما برای انتخاب نکردن هدفهای بزرگ باور نداشتن به رزاقیت و هابیت و بزرگ بودن خداوند است
شرک بعدیکه در انتخاب نکردن هدف های بزرگ ما وجود دارد نداشتن عزت نفس و خود باوری است که من لیاقت ندارم در صورتی که خداوند وقتی ما را آفرید به خود آفرین گفت و فرمود فرشتگان بر ما سجده کنند و گفت ما را خلیفه خود قرار داده است در روی زمین .
همچنین خداوند میگوید آسمانها و زمین را برای ما مسخره کرده پس ما بسیار ارزشمندیم
در واقع پروردگار با این حرف ها این سیگنال را به ما می دهد که ما آنقدر ارزشمند ایم و آنقدر ارزشمند آفریده شده ایم که هر چیز را بخواهیم خلق میکنیم به شرط باور های درست
اما خداوند می فرماید در این راه راه توشه ای وجود دارد:
اول توکل که توکل ثمری ایمان به خداوند و رزاق بودن آن میباشد
توکل باعث میشه آرامش داشته باشیم چون میدونیم به نیرویی متکی شده ایم که قدرت آسمانها و زمین در دستان اوست(فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین)ال عمران۱۵۹
دوم صبر است که ما با استمرار با قدم های کوچک تکامل خودمان را طی می کنیم و در این مسیر چیزی جز زیبایی نمیبینیم همونطور که خداوند فرموده که من همراه صابران هستم( یا ایها الذین آمنو استعینو بالصبر والصلاه ان الله مع صابرین) بقره۱۵۳
سوم امید است امید به خداوند و هدایت های آن مارا در این مسیر بینا تر و هوشیارتر می کند امید به الله یکتا باعث می شود که ایمان داشته باشیم که هر اتفاقی به خودی خود بد نیست و همان اتفاق هدایت است و دید ما را نسبت به وقایع و اتفاقات تغییر می دهد
ی کسانی که به خود ظلم کرده اید! هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید «قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ» زمر/۵۳
خداوند را شاکرم که دربین شما دوستان خوبم هستم همچنین در خدمت استاد عزیز
شما را به خدا می سپارم و برایتان بهترینها را از پروردگار یکتا خواستارم
ایمان
سلام به استاد عزیز و مهربان
استاد نزدیک یک سالی هست که با فایل های شما زندگی میکنیم و کلی تغییر و تحول در زندگیم ایجاد شد فقط با تغییر دیدگاهمون
استاد توی همین لایوتون یه چیزی شما فرمودید در مورد نماز
استاد توی قران در مورد نماز انچنان صحبت نکرده که ما به چ نحوی نماز بخونیم در واقع نوع نماز خوندنمونو توضیح نداده اما یه چیزی هست که باید ما بدونم و در جهالت نباشیم
ایا شما میدونید که چرا به ما میگن مذهب شیعه جعفری؟؟؟؟
به خاطر این که تا دوران قبل امام صادق علیه السلام مردم انچنان بلد نبودن که به نحوه و نوع نماز خوندن چیکار باید بکنند
اما از خود دوران امام صادق بوده که ایشان امدند و نحوه و نوع نماز خوندن رو به مسلمانان یاد دادند و اون نوع نماز خوندن اخرین مدلی از نماز بود که ما الان میخونیم(من میخوام ازتون خواهش کنم که برید تحقیق کنید)وبعد به این کامنت پسخ بدین یا یه فایل قشنگ بزارید و جواب این کامنت رو پاسخ بدید
پس امام صادق بوده که نوع و ترتیب و نحوه ی نماز خوندن رو به مذهب شیعه یاد داد
بله تا قبل دوران امام صادق به مردم یاد میدادند که چ جوری نماز بخونند اما مردمانی عین شما بودند که میگفتند توی قران نگفته نماز چ جوری بخونیم
اما از خود دوران امام صدق بود که بهترین شکل نماز خوندن رو ایشان تکمیل کردند
اما در قران فقط به نماز اشاره میکنه(همه چیز در قران هست)اما امامان و پیامبرانی رو خداوند برای ادامه ی دین و اسلام فرستاده که کاملش کنند و مردم رو هدایت کنند
اینطور نیست که شما میفرمایید با یه ندوم بودن شما خیلی از مردم دیدگاهشون نسبت به نماز و قران عوض میشه فقط به خاطر یه کلمه و تحقیق نکردن درباره ی یه چیز کوچولو به قول شما استاد ادم باید هر کاری رو میکنه باید اول فکر کنه این حرف شما نپخته و نسنجیده بود چون با دلیل و منطق و روایت هستش که حرف شما غلط بوده و باید کفر نگید
ازتون میخوام که برید یکم در این مورد بیشتر تحقیق کنید تا مردمو بیشتر به راه درست تر هدایت کنید عین همون موفقیت که حوضه ی کاری شماست و شما توش بینظیرید
اما در مورد این قضیه ی دینی شما ضعیف هستید
سلام
من معمولا شنوندم ،کمتر نظر میدم یا کامنت میزارم
اما دوست دارم تجربه خودمو در مورد نماز و دین و مذهب و ارتباط با خدا اینجا با شما در میون بزارم چون زمانی خیلی در گیر درست و غلطش بودم و چون آدم فوق العاده منطقی هستم چیزی که با قلب و منطقم هماهنگ نبود رو قبول نمیکردم…
من از دوازده سیزده سالگی که یادمه دنبال خدا بودم
خانوادم نماز خون هستن ولی خیلی خشکه مذهب نیستن
من هم چون تو اون فضا بزرگ شدم غیرتی روی مذهبم نداشتم اما دنبال راهی برای درک و ارتباط با خالقم بودم
توی پانزده سالگی به اصطلاح مسلمان شدم و نماز میخوندم ،توی مدرسمون توی شهرک مروارید بندر عباس روحانیی بود که خیلی دوستش داشتم ،چهره ی خیلی معصومی داشت، مهربون بود و نیت خیرش توی رفتارش مشخص بود ،خب همچین شخصیتی توی اون سن تاثیر زیادی میتونه روی جهتگیری شخصیت آدم بزاره…و اون هم تاثیرشو گذاشت.
من تحت تاثیرشون نماز میخوندم ،هر روز بعد مدرسه به مسجد میرفتم برای شنیدن حرفاش ، و بعد از یه مدت شبها برای نماز شب بیدار میشدم نماز میخوندم با سجده های طولانی به طوریکه حتی توی سجده خوابم میبرد.
لذت نماز هام و مخصوصا نماز شب هام یادمه، اینکه چشم خیس از سجده بلند میشدم یادمه…یادم نیست بخاطر ناراحتیهام گریه میکردم یا حس نزدیکی با خدا ولی سبکی بعدش یادمه در همون حال درد هاشم یادمه، (من آدم حواس پرتیم )درد عذاب وجدان از اینکه رکعت ها یادم میره، از اینکه میخواستم سعی کنم معنیه کلمهایی که میگمو همزمان تو ذهنم بیارم که عبادتم واقعی باشه ،ولی کلا همهچیو قاطی میکردم….از اینکه یه چیزیرو جامینداختم و باید نمازو از اول میخوندم یه وقتایی دو سه بار یه نماز چهار رکعتیو میخوندم و یه وقتها بخاطر کمبود زمان یا حوصله این کارو نمیکردم و دوباره عذاب وجدان….و معذب میشدم از اینکه باید جمعیو ترک کنم که وقت نماز برم نماز بخونم در حالی که در طول نماز همش فکرم اونجا بود ،جسمم نماز میخوند روحم با اونا تو جمع بود.
اینکه انقدر با جزئیات مینویسم بخاطر اینه میخوام حس و افکارمو دقیق منتقل کنم، همه کم یا زیاد این مشکلارو داشتن و اینا برای من قابل قبول نبود ،من یه چیز خالص و واقعی میخواستم.
ادامه داشت تاروزی که اون روحانی اومد مدرسه سر کلاس تا سوالا و مشکلای بچه هارو جواب بده و حل کنه حرف به آهنگ رسید و ایشون گفت آهنگ گناهه…(من هم موزیک باز قهار)من پرسیدم چرا گناهه؟؟؟ منطقش این بود که آهنگ رو برای حیوان هم بزاری میرقصه و رقص گناهه…من گفتم خب برای نوزاد هم بزرای میرقصه، گفت خب بچه هنوز نمیفهمه.
اخمام رفت تو هم و قلبم شدید داشت میگفت این چرت ترین حرفیه که تا حالا شنیدم و بعد گفتم اگه اینو اشتباه میگه شاید بقیشم اشتباه میگه… ارتباطمو باهاش قطع کردم،دست و دلمم دیگه به نماز خوندن نمیرفت .
چند بار بعدش سعی کردم دوباره مداوم نمازمو بخونم،چون میگفتم حالا اون این فکرو کرده نماز و که خدا گفته باید بخونی….ولی چون اون تاثیر از بین رفته بود دیگه اون چیزایی که موقع نماز پیش میومد دردش بیشتر شده بود برام و دیگه پسِ ذهنم ضرورت و حال خوبی نداشت خوندش، خلاصه با عذاب وجدان یواش یواش محو شد.
یکی دوسال بعد با عرفان حلقه ها آشنا شدم (استاد طاهری) برام جذاب بود در مورد عرفان به شکل علمی و متافیزیکی برخورد میکردن و برای اولین بار کلمه ی شعور کیهانی رو شنیدم و نیرویی که در جهان جاریه و جهان رو هدایت میکنه و اگر اجازه بدی درونت جاری بشه درمان بیماریهای روحی و جسمیه و راه پیوند با خداس.
هشت حلقه در هشت ترم هر کدوم با یک اسم و کارکردی مشخص برای روح .
یک سال توی اون جمع بودم و بصورت اتفاقی اون گروهی که من باهاشون استارت زدم پر از افرادی بود با بیماریهای نادر و خطرناک (سه نفر سرطانی که دو تاشون جراح بودن،یک دندان پزشک که بخاطر ام اس بیکار شده بود و به سختی راه میرفت و حرف میزد،یک دختر خانم با افسردگیه بسیار شدید که به محض “در ارتباط نشستن” میزد زیر گریهای غیر قابل کنترل و به محض تموم شدن ارتباط گریش قطع میشد و یک پسر جوان که بخاطر سالها جن گیری و اظهار روح و کارهایی از این قبیل تمام بدنش دچار مشکلای فراوان شده بود ،گری، لک های بزرگ رو پوست ،یک کلیه از کار افتاده و کبد به شدت بیمار و چشم های کم سو و گود افتاده)
این برای من فوق العاده بود که طی اون دو ترم من روند بهبود اون افراد (مخصوصا اون پسر جوان که بعد از شش ماه کاملا عادی شده بود) رو دیدم و به قدرت و وجود نیروی حاکم بر هستی پی بردم و در به اصطلاح “در ارتباط نشستن” که نوعی مراقبه بود اون حس اتصال با یه نیروی بسیار قوی رو دوباره و حتی قوی تر از قبل حس کردم…
الان میفهمم که همه اینها هدایت پرودگار بود که قدم به قدم منو به خواستم که “خودش”بود نزدیک کنه و حتی از چیزهایی که اونجا دیدم و یاد گرفتم بعدها در زندگی بارها استفاده کردم،مخصوصا بعدها در ارتباط با همسرم که مشکلاتی شبیه اون پسر جوان داشت که اگر من اون جا ندیده بودم و یاد نگرفته بودم قطعا در زندگی با همسرم به مشکلات جدی بر میخوردم…مشکلاتی که حتی نمیفهمیدم علتش کجاست!
(البته من عرفان حلقه ها رو به هیچ کس پیشنهاد نمیکنم.مگر اینکه مستقیما با استاد طاهری به شکلی مستقیم در تماس باشید ،چون آقای طاهری به اتهام تبلیغ فرقه ی دروغین سالها در زندان بودن و این مفاهیم رفته رفته به صورت سلیقه ای تحریف شدن گاها تاثیرات معکوس گذاشتن)
بعد از جداییم از اون جمع به علت برگزار نشدن جلسات بیشتر ،به پیشنهاد مادرم (چون بیشتر خانواده مادری من درویش هستن) در جلسات درویشی شرکت کردم و بلافاصله عاشق درویشی شدم و درویش شدم و تا قبل از خروجم از ایران به رفتن به جلسات درویشی ادامه دادم.
یک روز شیخ اون جمع به ما گفت (مفهوم رو میگم نه کلمه به کلمه)این که بدونی یه کاری فلسفش چیه و چرا میکنی و برای کی میکنی مهمه !!!
فلفسه روزه رو ندونی الکی گشنگی میدی به خودت بعد افطار انقد میخوری که نتونی نفس بکشی…روزه تهذیب نفسه،نفس میگه من سه وعده غذا میخوام میگم به جای سه وعده یه وعده عادی غذا میدم بهت و تازه این ابتدایی ترین نوع تهذیب نفسه(که ما هنوز توش گیریم)
مثل ورد ذکر بگیم هزار تا هزارتا فک کنیم مارو میبره بهشت ،پارتی بازی نیست حساب کتاب خودشو داره ذکر تک تکش باید از دل برآید تا بر دل نشیند
فلسفه نماز رو نمیدونیم الکی نوک میکوبیم زمین ،نماز عبادته و هر عبادتی نمازه و عبادت اعلام یاد و بندگیه خداست…
درویشها معتقد به عبادت با تنفسن هر نفسی که میکشیم ممد حیاته و لایق شکر و یاد خداست و هر تنفس فرصتی برای عبادته و هر نفسی شمارش معکوس زندگیه وقتی بدون یاد خدا رفت، دیگه برگشت نداره، قضا نداره و هر نفس عبادت خودش رو داره…
(دوست دارم دقیق نحوه ی مراقبشو توضیح بدم ولی منع شدم بگم، فقط همین قدر بگم که به آموزشای استاد عباسمنش خیلی نزدیکه .
خدا در قلبه و انسان در ذهن ،و هر چه قدر اتصال ایندو قوی تر بشه ابرهای ذهن بیشتر کنار میره تا نور الهی بهش بتابه،سوالها از بین میره و جواب ها مشخص میشه جوابی که قلبت مهر تایید بهش میزنه)
یادتونه گفتم یه چیز واقعی و خالص میخواستم
حس کردم این خالص ترین و منطقی ترین تعریف از عبادت خداس.
ولی برا من نبود!!!
حس کردم درویشی انتهای مسیره ،بلوغ فکریی میخواست که من نداشتم و عدم تمرکز و حواس پرتیم باعث میشد نتونم مراقبه ی خوبی داشته باشم و البته تنبلیم برای مقید کردن خودم برای نشستن توی مراقبه به صورت مداوم و صبر کردن برای به نتیجه رسیدنش.
کلمه ی درویش تداعی کننده ی فقیر توی ذهن همه است تا حدی درسته!!!
گرایش فلسفه درویشی به خداست. معمولا درویشها یا پشت پا به دنیا زدن، یا سعی دارن بزنن،که من آمادش نبودم.
نظرشون این نیست که پول چیز کثیفیه و داشتنش بده! پول رو اونقدری میخوان که برای گذران زندگی کفایت کنه تا تمرکز کنن بر پیمودن راه خدا از درون.
هدف رسیدن به مقام الهی مثل حافظ ،مولانا و یزید بسطامی بود
در درویش سوالی نیست که به زبان بپرسید، فلسفه درویش به درون رفتن (با مراقبه) و از خدا سر در آوردن است
جواب سوالات در مراقبه به شما گفته میشه و هدایت میشید.
من تو این زمینه پیشرفتی نکردم به نظرم سخت بود و از به خدا رسیدن از این راه ناامید شدم.مخصوصا وقتی شیخ بهم گفت” تو بدرد این راه نمیخوری، همه که نباید یزید بسطامی بشن”!!!
همسرم میخواست مسیحی بشه…ما از ایران خارج شدیم چند هفته بعد با هدایت الهی به صورت کاملا تصادفی با چند آمریکایی عضو کلیسای “مورمن”آشنا شدیم…وقتی گفتم همسرم میخواد مسیحی بشه با خوشحالی قبولی کردن برامون کلاس آموزشی بزارن تا آماده بشیم و چون ساعتی که ما میتونستیم بریم کلیسا ۸:۰۰شب بود فقط آقایون در کلیسا حضور داشتن از من خواستن من هم در کلاسها باشم(باورم نمیشد،اجازه نداشتن با یه خانوم تنها تو کلیسا باشن) یه خانوم مسنی رو پیدا کردن تو امریکا از اعضای کلیسا که فارسی بلد بود،سه ماه به ما آموزش داد و من هم در کلاس ها بودم و هرچه بیشتر با اونها آشنا میشدم بیشتر دوسشون داشتم ،تو یکسریشون واقعا خدارو میشد دید، خیلی راحت میتونستم از کارهایی که کردم و نکردم صحبت کنم از افکارم و اعتقاداتم بدون اینکه ذره ای احساس کنم دارم قضاوت میشم…دیدگاهامون مخالف بود اما در کمال شادی با هم صحبت میکردیم…من کتاب مرمون و همچنین انجیل عهد جدید و کمی از عهد قدیم رو خوندم.هر چی بیشتر میخوندم به مسیح علاقه مند تر میشدم . انجیل همه روایتهایی در مورد مسیح بود و بشتر درباره ی ایمان و قدرت ایمان، چیزی که در من ناچیز بود.
و کتاب مورمون درباره ی خدا و ساز و کار دنیا بود و من میتونم بگم اصل حرفهای اون کتاب درست و محکم بود مثل قرآن
(کتاب مورمون چند صد سال قبل از میلاد مسیح نوشته شده و به زبانی منسوخ شده و تا چند دهه قبل از میلاد مسیح تکمیل میشده توسط پیامبرانی قبل از مسیح،که همه وعده ی آمدن مسیح رو میدادن…قبل از میلاد توسط مورمون گرد آوری شده و در امریکا شمالی دفن شده…تا قرن ۱۸ توسط جوزف اسمیت پیامبر دین مورمون،پسر یک کشاورز بود پیدا شد و توسط خودش پس از سالها ترجمه شد)
کتابی با زبانی سخت اما گیرا و زیبا ،اونها به من میگفتن ما مشکلی اگر داریم از پدر طلب هدایت میکنیم و این کتاب یا انجیل رو تصادفی باز میکنیم و جوابمون رو پیدا میکنیم.
به من گفتن ماهی یک روز روزه میگیریم.
به من گفتن شبها قبل خواب صبح ها بعد از بیداری قبل از غذا ،در هنگام خدا حافظی از دوستان یا اتمام جلسات و کلاسهامون و یا هر وقتی که احساس کنیم به حضور پدر نیاز داریم، چشممون میبندیم دست راست رو روقلبمون میزاریم و با دست چپ آرنج راست رو میگیریم و میگیم سلام پدر و بعد تشکر میکنیم برای نعمتها و بعد در خواستمونو میگیم…
و از منم میخواستن که این کارو بکنم…بعد مدتی دیدم خدام عوض شد خدام دیگه رسیدنی نبود ،بود…خدا برام نرمتر شد برای اولین بار مستقیم با یه حس متفاوت از دوست داشته شدن از طرف اون، با حس حمایت شدن از طرف خدا باهاش صحبت میکردم…تو صحبت کردن باهاش راحت شده بودمو و احساس نزدیکی و امنیت میکردم…توی راه نبودم ،رسیده بودم…
بعد سی سال چرا یه دفعه،انقدر راحت؟چون زمان مشخصی نداشت…چون آداب خاصی نداشت…چون هیچ مراسمی به عنوان عبادت نبود…و فقط یه حرف زدن ساده بود بعد از صدا کردن اسم “پدر آسمانی!”
دیدم اونها خیلی از کارها و افکارشون عین ماست با این تفاوت که دروغ نمیگن ،قضاوت نمیکنن ،مهربونن ، وقتی در کنارشون خلاف اعتقادشونن صحبت میکنی یا عمل میکنی نه تردت میکنن نه به هیچ شکلی رفتاری میکنن که بهت بفهمونن کارت اشتباهه و ما نمیپذیریم و تورو معذب کنن و سعی نمیکنن تو رو عوض کنن و همونطوری که هستی میپذیرنت ،همونطوری که خدا تو رو پذیرفته…
اینهارو که دیدم قصد کردم مسیحی بشم در حالی که همسرم منصرف شده بود ولی چون ازم خواستن که قول بدم سیگار و مشروب مصرف نکنم ،و من هم نمیتونستم همچین قولی بدم این اتفاق نیافتاد با این حال اونها دوستیشونو با من حفظ کردن و بارها منو به جمعهاشون دعوت کردن و هر زمان نیازشون داشتم اونجا بودن.
مسلمون واقعی تسلیم خداس و روحی که از خدا در بندهاش دمیده شده
بعد از اون فهمیدم دین ساخته ی دست بشره ،حقیقت خداست و خدا در هسته ی همه ادیان به یه شکل ظاهر شده ،از هر راهی برید هم مقصد متفاوت نیست فقط راه متفاوته و این بستگی به این داره که شما از کجا اومدید، و قصد دارید کجا برید و خدا راهشو نشون میده ،قدم هاتونو طراحی میکنه و پاتونو اونجا میزاره…
تصمیم گرفتم دینم خدا باشه و مذهبم قلبم .
و دقیقا چند هفته بعد با استاد عباسمنش آشنا شدم و تفسیرهاشون از قرآن و مفهوم هدایت
با تمام چیزهایی که از قبل در قلبم حس میکردم درسته همخونی داشت منطقی بود و شیوا و ساده
آموزشهای شما رابط تمام اون مفاهیم در ذهنم بود
الان بهترین دوستم خداس ،نوازشگرم خداس، در هر لحظه در آغوشش هستم…شما کلید رسیدن به این هدف بیست سالم بودید از تون سپاس گذارم به خاطر پیشرفتتون تو این راه و از خدا سپاس گذارم من رو هم مسیر شما کرد..
سلام استاد جانان احوال شما ماهم عاشقتیم انصافا خیلی با این لایو حال کردم راستش من مدتها نمازم را ترک کرد ه بودم چون یکی از دلایلش تنبلی بود واقعا حال نداشتم سرموقع پاشم وضو بگیرم همونموقع نماز بخونم و یکیم باهاش خوب ارتباط برقرار نمیکردم حالمو خوب نمی کرد یادمه خوابگاه که بودم انقد هم اتاقیام بهم طعنه میزدم بعضی وقتا برا رضایت اونها نماز میخوندم و بعدش حس بدی داشتم و کلی سوال دیگه که خدا را شکر میکنم تنها جایی که واقعا پاسخهاشون قانعم کرد و ته دلم راضیه اینجاست من پارسال با ویسهاتون از طریق یه دوست اشنا شدم ولی چندبار سعی کردم نتونستم عضو سایت بشم خودمم خیلی مشتاق نبودم الان میفهمم که اونموقع تو مدارش نبودم… اما الان چند هفته است که وارد شدم و اتفاقا خیلی راحت و هدایتی.. و این مدت شب و روزم شده این سایت برنامم هم اینه که انشاالله اول همه فایلهای دانلودی و متنها را بخونم و بعد که حسابی جاافتادم دوره عزت نفس را بخرم.. اما انصافا همین فایلها هم کلی حالمو خوب کرد احساسم همیشه عالیه و واقعا دارم هدایت الهی را درک و دریافت میکنم باخودم میگم دختر تو چقد معرکه ای که با فقط فایلهای رایگان انقد اهدافم را بزرگ و باز گذاشتی بااینکه مطمئنی بهشون میرسی اما کاملا رهاشدن کردی و از جذبهای کوچک تا بزرگ هرروز کلی لذت میبری باور کنید احساس میکنم خونمون بهشته و اون حرف آیه قرآن خدا دلهای بندگانش را برام نرم کرده هرجا میرم کارم خیلی راحتتر و بهتر از قبل راه میفته همه چیز خوب و رله شده کلا من تو همین دو ماه خداروشکر نزدیک سیصد میلیون ثروت جذب کردم و خداروشکر اما منتظر خیلی بیشترازین هام قدم به قدم… خلاصه هرجا هستی خوش و سالم باشی… انشاالله بزودی بیام پارادایس مهمونتون😉 و اما یه خبر جالبتر اینکه ما یه عزیز دل داریم توخونه به اسم آقا آراد که ۶ سالشه اما با تمام وجود به ۱دا و فایلهای شما مخصوصا سریال زندگی دربهشت علاقه داره و خوب درک و اجرا میکنه قوانین را واقعا خیلی وقتا من ازش درس میگیرم وقتایی که از چیزی ناراحتم یا برا خرید چیزی مایه نمیزارم میگه مگه نگفتی هرچی خرج کنیم خدا ده برابرش را بهمون برمیگردونه پس چرا نمیخرین ماهم میخندیم و حتما میخریمش.. امشبم اومد ازم پرسید عباسمنش فامیلش چیه؟ گفتم اسمش حسینه عباسمنش فامیلشه بعد کاشف به عمل اومد که خودش میخواست با گوشی خودش وه معمولا باهاش باب اسفنجی میبینه که عاشقشه فایلهای شما را از گوگل سرچ کرده البته سواد نداره و صوتی اینکارو کرده و دیدم داره یه فایل از شما را نگاه میکنه تعجب کردم که چجوری از باب اسفنجی دل کنده😀 هروقتم من نگاه میکنم یا گوش میدم میاد میگه گوشی رو یجوری بگیر منم باهات نگاه کنم راستش بهش غبطه می خورم ایکاش منم تواین سن بع این آگاهیها هدایت میشدم ولی همین الانشم خداروشکر میکنم چون تقریبا همه آدمهای اطرافم تو فضای کاملا متفاوت بامن هستن همون فضا که خودم قبلا بودم و الان واقعا دوست ندارم باهاشون صحبت کنم واقعا دیگه اون حرفهای ناامید کننده و غیبت کردنا و غرزدنها حالم را بد میکنه و یه راهی پیدا میکنم از اون بحثها خارج میشمگاهی سخته ولی خداروشکر خیلی پیشرفت کردم اونم فقط با همین فایلهای رایگان… واقعا سپاسگزارم در درجه اول از تو خداجونم دوم از خودم که برا عمرم و زندگی و اهدافم ارزش قائل شدم و ازیجایی خواستم زندگی بهاری تجربه کنم و در درجه سوم هم از شما استاد جان و مریم بانو.. you are awesome I love you ❤
سلام استاد عزیزم و دوستان همفرکانسی ایم . وای خدایا حالم اصلا خوب نبود بخاطر اتفاقی که دیشب محل کارم افتاد و منو خیلی بهم ریخته بود امروز که اومدم سرکار ، دیدم هنوز ذهنم درگیره ؛ نشانه امروز من رو زدم تا خدا هدایتم کنه و اروم بشم .. این فایل لایو رو قبلا بارها و بارها گوش کرده بودم اما کامنت ها رو نخونده بودم گفتم بذار کامنت ها رو بخونم ؛ شروع کردم به خوندن یکم خوندم که دیگه اشکم ریخت یکی از دوستان نوشته بود که خدا هدایتش کرده که از بندهای ذهنی رها بشه و یکی نوشته بود خواب دیده و توی خواب این جمله رو بلند شنیده که خدای جز خدای یگانه نیست و… دیگه ادامه ندادم و حسم گفت منم بنویسم از این که چطور خدا اینقدر دقیق مارو هدایت میکنه و ما حواسمون نیست ! اره خدای مهربونم منم هدایت کرد اما من چون که از بنده اش انتظار توجه داشتم ، انتظار نگرانی داشتم ،انتظار داشتم و دلم میخواست براش مهم باشم ؛ ندیدم اون هدایت و توجه و مهربونی خدای خودمو…. وای خدای من وقتی پیام هارو خوندم فهمیدم خدای مهربونم چقدر خوب و دقیقو بهم فهمید عزیز دلم فقط من (رب) ، فقط از من بخواه، فقط از من انتظار داشته باش،فقط من برات مهم باشم و بخواه برای من مهم باشی نه ادما و رفتار و برخورد و حرفاشون ؛ چون تنها کسی که نا امیدت نمیکنه منم … الان که فکر میکنم میبینم چقدر قشنگ دیشب خدای مهربونم هوای منو داشت نگرانم بود و مراقبم بود و من قشنگ تو بغلش بودم اما بخاطر عصبانیت از رفتار و برخورد بنده اش اینو ندیدم … خدای مهربونم چقدر خوب با این تضاد (اتفاقی که افتاد ) بهم فهموند که ترمزم توی روابط اینه که انتظار دارم اگه من دارم توجه میکنم ،محبت میکنم و… پس طرف مقابلم باید اینکارارو بکنه! اما خداجونم بهم گفت نه عزیز دلم تو محبت بکن توجه بکن کمک بکن اما از اون بنده انتظار نداشته باش من همه اشو برات جبران میکنم نه ی ذره نه به اندازه ای که دلت میخواست اون بنده برات جبران کنه ، نه ، من میلیون ها برابر بهتر و عالی تر برات جبران میکنم پس فقط دلت قرصه من باشه که همه جوره هواتو دارم …. خداجونم عاشقتم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت استاد عزیزم واقعا از شما و مریم جان هم ممنونم بخاطر تموم این فایل ها و تلاش هاتون برای بهتر شدن زندگی ماها