live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/02/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-30 03:07:122024-09-30 06:53:47live | استمرار در مسیر هم جهت با هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و درود بر استاد،خانم شایسته،دوستان عزیزم در سایت
چگونگی عبادت کردن خدا
به تعداد 8 میلیارد انسانی که در این جهان وجود داره 8 میلیارد شیوه و راه عبادت خداوند بزرگ وجود حتی ممکنه انسان هر ساعت شیوه عبادتش تغییر پیدا کنه و نباید خودش را محدود کنه نسبت به راه و روش خداپرستی،چون ممکنه من در این لحظه به درکی از خدا برسم که روی نوع عبادت و درک و فهم من از خداوند بزرگ اثر بزاره
هر جا که تواضع و فروتنی بیشتر و دلی تری نسبت به خدا و هدایتش دارم اونجا راه سعادت و درک من از خدا بیشتر میشه و اون زمان و اون مکانی که من اعتباری به خودم و ذهنم و منم منم ها میدم راه سقوط چند پله ای من از درک خداوند هست
من دوست دارم و بر این عقیده ام که هر جور و به هر روشی که دوست دارم خدا را پرستش کنم و اجازه بدهم هر کس به هر شیوه ای که مایل است خدا را بپرستد معنی آزادی همین هست ما بتوانیم فارغ از رنگ پوست،نژاد،کشور،مذهب،زبان و … آزادنه با خدا خود ارتباط داشته باشیم و با دیگران در صلح باشیم
خداوند نه رنگ خاصی دارد و نه شکل خاصی،نه در ذهن میگنجد و نه در جسم ،نه میبرید و نه می زاید پس هر طور که تو درک کنی به همان شکل در می آید و خداوند فقط در دل مومن خانه دارد یا دل مومن خانه خداست.
به نام خدای عاشق واقعی
سپاس از این اگاهی این ارتباط جادویی پر از ارامش میشه قلبم با ورد وباورسازی پر از شور نشاط میکنی خدایی جون برای تک تک دستای مهربونت تو زندگیم شکررر
دوس دارم تمرکزی باشه این کامنتم فقط هدایتی همه جوره خودش باشه
یه ایه داریم انقددد انقد شیرین همینجور که در مورد مسال زندگی جور واجور میگه سوال هارو جواب میده
خودش میگه بزار بگم خودم شاید میدونسته ما انسانیم باهامون انقد مهربونه میگه بهشون بگو اگه بنده ها از من پرسیدن در مورد من تعریف کنم
ینی چی
ینی انقد عاشقمون انقد باهامون مهربونه
میگه بهشون بگو من نزدیکتونم همراهتونم چقد لذت داره همیشه یه یار یه دوست کنارت باشه واقعا من گاهی سرم انقد خلوته گاهی انقد شلوغ
چجوری بگم من ارامشم به خاطر هر لحظه حظورشه ایمانم به زندگی که حرکت میکنم ارومم هر مسله ای بیاد هر اتفاقی بیوفته خیره چون من خودشو دارم بهم الهام میکنه باهام مهربون قلبم همیشه عشق میخاد همیشه بی منت قرین عشقه ویژه اش هست انقد قلبمو باز میکنه احساس خوب لذت برام میسازه که دیگه به حظور کسی وابسته نباشم کاری میکنه همیشه کلی عشق کنم
نشونه
الان یه تلفن عاشقانه با مامانم عجیب بود الان گفت یادت افتادم تا الان مهمون داشتم شکرت خدا میدونم پشته این عشق کیه شکرت
خلاصه همینجا میخام ازش یه سپاسگزاری تپل کنم
خداجون فرمانروا که برگی بدون ازنت نمیوفته دمت گرم که انقد نعمت افریدی دمت گرم همیشه کنارمو دمت گرم قلبمو پر از لذته همیشه دمت گرم که برای بنده تو تنهایی معنایی نداره افسردگی معنایی نداره تو رو داره دلیل بی نهایت لذت سپاسگزاری هاشی
امروز کلی بدون توقع اینکه کسی بهم عشق بده به خودم کلی عشق دادم
امروز جلوی اینه کلی اهنگ گزاشتم شادی کردم
چقد جیگرم حال اومد
تو لحظه لحظه هام یه دلیل یه قدم شیرین پیدا میکنی برای عشقبازی بنده خدا
خدایی تو خیلی بزرگی
حالا
میریم سراغ چی گفتی چی من نزدیکتم من قدرتشو دارم اجابت کنم هر چه زهنت بتونه باور کنه ببینه
اخیش چقد قشنگ خدایی دارم انقد بزرگه من نموتونم ببینمش ولی لذت هاش نعمتاش خیلیه
خدایی که میتونه برای من کوچولو بشه یه جوری که درکش کنم
برای من میشه یه رابطه عاشقانه زنگ حرفای پر از شور با مامانم
میشه دونه دونه هدایت ها وانجام اسووون کارها
یه برنامه میخام بریزم
برنامه اینکه هر روز باشه یکوچولو
یکی اختل های منو خدایی
یکیش بهبود خانه تکانی
اخه خدایی میخام تمرکزی هدف اصلیم خلق ارزشم هست دیگه میخام تو هدایته تو باشم دیگه
دونه دونه قدم بگی انجام بشه ساده وتوی دفتر اهدافم ثبتش کنم با عشق
خداروشکر مرحله خانه تکانی ام با دوره قدم یک بهم دیگه خوردن عالیهه
طراحیم میکنم
یه چیزی بگم خدایی جدیدا فک میکنم کارها مسلله هارو عجیب دوس دارم وبرام لذت بخش هستن خدایی حرف زدن باهات شیرین ترین کاره دنیاس میخام عادت اختل باهاتو برام ثابت کنی
تو اجابت کننده هم هستی هر چه قدر بتونم باور کنم
رب تو هدایتگرم هستی چیزیو برام میاری که بیشترین سوده برام داره پس همین ارتباطم هدایته خودته
همین خیلی عادت هارو هم کوچو کوچول در من نهادینه کردی برام اسون کردی وهمیشگی
مثل غذا پختن خانه داری مثل خیلی عادتها که بهبودم میدی میدونم بزرگترین نعمت ارتباط با ربه اونم بهترش میکنی
چقد باهات عشقبازی کنم چقد لذت ببرم چقد از اینکه یه فرمانروا پشتمه عاشقمه لذت ببرم پشته همه ماس
چقد با همچین نگاهی زندگی کردن زندگی ساده شیرین میشه
چقد دلم برای ارزو کردن بزرگتر میشه چقد دلم میخاد وقتی همچین خدای بزرگی قدرتمندی دارم باورهامم قویتر بشه حالا جدا از عجله که همه چیو سپردم دسته خودش وبرام به وقتش پله پله رشدم میده
کاری که میکنه هنوزم که هنوزه منو به خودش نزدیکتر میکنه
مثلا الان منو خیلی خوشگل با لیاقت خلق کرده و کلی باورهامو بهتر بهتر میکنه چون دوباره مثل اون موقعه که تازه متولد بودم همه چیو سپردم دسته خودش کله شقی مو میشناسی غرورمو من سعی میکنم اروم باشم هرکاریو بپرسم وازت بخاهم بیشترین هدایت بیشترین لدتو ببرم باهات
و دیگه خودمونو میسپرم به اغوش و قدم های هدایتی خفنش
شکرت
1403/7/18
چقدر دوست دارم نکات این جلسه رو …بارها گوش میدم و باز تشنه شنیدن آگاهی هاشم …خدای من تو من رو ب این استاد این آکاهی ها هدایت کردی.
از بچگی حسم بهم میگفت خدا آرزوهاتو برآورده میکنه همیشه به خودم میگفتم این خدا خیییییلی بزرگه اگه خواسته هات واقعی نشده دلیل این نیست ک خدا نمیخواد بلکه دلیلش اینه ک تو نتونستی ازش بگیری…تو نتونستی خواسته هاتو ازش بگیری وگرنه خدا خیلی بخشنده است…خیلی جالبه از بچگی همیشه اینو میگفتم تا وقتی یه روز شنیدم هر چی بخوای میتونی به دست بیاری…شنیدم یه قانونی هست ب نام قانون جذب که میگه هر آرزویی داشته باشی میتونی ب دست بیاری…وای خدای من چ عجیب بود برام ب خودم گفتم انقدر ایمان داشتم ک خدا برام مسیر جدید باز کرد ..یه پرده ای از جلو چشمام برداشته شد ک می گفت این دنیا پر از مسیره و چون تو ایمان به رسیدن ب خواسته ها داشتی برو این مسیر رو برو …این مسیریه ک برای تو ایجاد شده ..تو لایق این مسیری تو لایق رسیدن به هر چی میخوای هستی تو به خدا باور داری و خدا بخاطر ایمانت تو رو ب این مسیر هدایت کرده.. خیلی برام عجیب بود درونم پر از شادی بود و ب خودم می گفتم دیدی نتیجه ایمانت به خداست این قانون جذب…
خدایا شکرت ک یکی هست که اینقدر خوب این قانون رو برای ما توضیح میده…یکی ک مثل فرشته هاست…
سلام استاد محترم و دوستان همراه
الهی هدایتم را سپاس، الهامات را سپاس، میل به تحولم را سپاس، آگاهی ها را سپاس
” تجربه شخصی ”
تمام سالهای عمرم از سن به اصطلاح تکلیف اعمالی که گفته شده رو تا حالا انجام دادم و تا به امروز به شیوه گذشتگان عبادت کردم، نماز و روزه و اعمال شب های خاص، مثل شب قدر و ….یادمه یکسال نمیتونستم مسجد برم و صد رکعت نماز رو سه شب قدر تنهایی و تو خونه خوندم بعلاوه سایر اعمال اون شب ها. ولی انگار طبق عادت، اینکه دیکته شده و انجام ندم انگار گناهی مرتکب شدم یا در انجام دادنشون کوتاهی کردم. یا زیارتگاه ها میرفتم اشک میریختم برا رسیدن به خواسته ها و یا ختم قرآن میگرفتم. نمیگم اصلا اثری نداشت. انگار یه کم سبک میشدم، یه کم منتظر اجابت میشدم.
تا اینکه با دیدن عکس های طبیعت بکر و ناب، خواسته و رویای سفر و دیدن زیبایی ها در من شکل گرفت، به خدا گفتم میخوام زیبایی های جهانت رو ببینم، میخوام ایمانم قویتر شه، با طبیعتگردی و کوهنوردی شروع کردم، حتما باورتون میشه که با دیدن یه گل، کوه و دشت و دره، آبشار و جنگل و دریا چه حسی بهم دست میده. گاهی اشک شوق، گاهی بغض شرمندگی از خداوند بابت خلق اینهمه نعمت و ناسپاسی خودم، گاهی امید، گاهی حضور خدا و گاهی همه با هم رو حس میکنم. نمیدونین با چه ذوقی کوله میبندم، با چه حالی عکس میگیرم، با چه حسی روی کوه، غرق در غروب و طلوع خورشید میشم، انگار اولین باره که میبینم و زمان رو فراموش میکنم. انگار از اصلم دور بودم و تازه به اصل وصل شدم، و با همین طبیعت ایمانم خیلی خیلی بیشتر شده، باورم و امیدم صد برابر شده، اینکه خدا هست، میبینه، خلق کرده، به تسخیر دراوده، هدایت میکنه.
و این جمله استاد رو بیشتر و بهتر درک کردم که شیوه های ارتباط با خدا بی نهایته. هر کسی با روش خودش به خدا میرسه. نماز خوندن تنها شیوه نیست.
ما اهداف و خواسته های متفاوتی داریم که با تضادها شکل میگیرن اما به سمت خواسته ای میریم که توجه و تمرکزمون روی اونه. در مسیر خواسته ها به محدودیت، ممنوعیت و قوانین دولت ها و شرکت ها توجه نکنیم و فقط روی باورها کار کنیم، جهان به باورهامون پاسخ میده، قوانین عوض میشن.
و دنبال علائق مون بریم، دلیل بدنیا اومدنمون رو پیدا کنیم. کاری که با انجام دادنش نه خسته میشیم نه تشنه و نه گرسنه و نه متوجه گذشت زمان میشیم. و در اون کار مهارت کسب کنیم و حرفه ای بشیم و به بهترین شکل کار کنیم، ثروت به دنبالش میاد.
سپاس بابت آگاهی های دوره
سلامممم بر استاد عزیزم و مریم نازنین
و دوستای هم فرکانسی من
هرروز حریص تر از دیروز برای دریافت آگاهی
کافیه فقط بی محلی کنیم
خودمونو تغییر ندیم
خودمونو فراموش نکنیم
هرچیو دوس داریم انجام بدیم
من هیلی خوشحالم بابت این ارامش مطلقم
و سپاسگزارم از استادمون
به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی
گام دهم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”
سلام به همه دوستان عزیزم در این پروژه هدایتی
برای من این جلسه یادآور این نکته بود، که وقتی یک هدفی رو برای خودم مشخص میکنم دیگه تمرکز لیزری بزارم روی اون هدف و هر قدمی که فکر می کنم من رو به هدفم نزدیکتر میکنه براش بردارم و تا زمانی که به نتیجه مدنظرم نرسیدم این مسیر رو ادامه بدم اما نکته اصلیش اون کانون توجهی هست که باید در راستای هدف باشه نه فرع و حاشیه های مربوط به اون هدف چون درگیر حاشیه شدن خیلی آسونه!
خیلی مواقع من خودم درگیر حواشی مربوط به هدف میشم یعنی تشریفات شروع کردنش، ددلاین دادن، و چگووونگی انجامش، اگر این کار رو کنم؟ اگر اون کار رو کنم؟ محاسبات و… بعد می بینم نتیجه و بازدهی کمه اونجاست که متوجه میشم یه چیزی درست نیست و اون هم کانون توجهی بوده که زده بودم جاده خاکی!! ولی وقتی کانون توجهم رو روی خود هدف و اون قدم هایی که میدونم باید برداشته بشه متمرکز می کنم،، نتیجه و کیفیت بازدهی رو همون لحظه احساس می کنم تغییر میکنه و اینه قدرت کانون توجه اینکه باید در لحظه بود اصلا نه کاری به قدم بعدی داشته باشی و نه کاری به قدم قبل! و مهمتر از همه اصلا کار به چگووونگی نداشته باش! چون همین فکر کردن ها، همین احتمالات و محاسباتی که یک هزارمش هم اونطور که فکر میکنی پیش نمیره به جز نشتی انرژی چیز دیگه ای نیستند،، چگونگی به من چه! من اگر هدف دارم دغدغهام فقط باید عمل کردن و در مسیر حرکت کردن باشه نه هیچ چیز دیگه!
احساس میکنم ما خیلی فراموش میکنیم که تقسیم کار کردن با خداوند رو، یعنی یکسری موضوعات خیلی چیپِ فکر کردن بهشون مثل همین چگونگی، اینکه چه زمانی میرسم به نتیجه، چطور باید انجام بشه و.. و اینها همش بخاطر اینه که فکر میکنیم قراره کل کار رو ما انجام بدیم! پس میخوایم نقش خدا رو هم بازی کنیم که به هر جزئیاتی دقت میکنیم و حساس میشیم و اصل بازی رو فراموش میکنیم و توی فرع غرق میشیم و طبیعتا هم همه چیز سخت میره جلو چون کل بار رو فکر میکنیم این ما هستیم که باید حمل کنیم!! درصورتی که وقتی خداوند و نقشش رو پر رنگ میبینیم دیگه فقط تقسیم کاره،، میدونی که کار من فقط عمل کردن و قدم برداشتن در مسیر هست دیگه هر چی موند بقیش با خداست!! یعنی اون کر اصلی با خداست، اون طرف سنگینه که برای من حملش غیرقابل تحملِ با خداست بخش سبکتر قضیه با منه یعنی متمرکز کردن کانون توجهم روی اصللل و قدم برداشتن، ایمان داشتن و ادامه دادن؛
یعنی از هر طرف قضیه رو آنالیز میکنم می بینم از دو حالت بیشتر خارج نیست:
1. یا ما فکر میکنیم که ته توانمندی هستیم که میخوایم تمام جوانب و زوایای یک مسیر رو بررسی کنیم که همه این کار ها هم به جز وقت هدر دادن چیزی نیست!!
2. یا انقدر با خدا تعارف داریم و خودمون رو نالایق برای دریافت کمک از خداوند میبینیم و باورها و دیدگاه ضعیفی از خداوند برای خودمون ساختیم که فکر کردیم دیگه ‘رها شدیم! خدا که کاری بهمون نداره، باید توی یک مسیر سختی بکشی!! درخواست کردن از خدا هم حدی داره!’ اصلا کل دیدگاه موفقیتِ هم از بیس مشکل داره انقدر که محدوده؛ حتی اجازه فکر کردن به خودمون هم نمیدیم که “من که هیچ قدرت و توانی از خودم ندارم که”،، بیام از یه قدرت و نیروی برتر از خودم بخوام و اصلا کلل پروژه و رسیدن به هدف رو ازش بخوام! کلل پروژه رسیدن به هدفم رو بسپارم به خودش،، مگه من به یک نیروی برتر از خودم اعتقاد ندارم؟ مگه من خدا رو به عنوان تنها قدرت نمیبینم؟ پس کل کار به عهده خودش اصلا.. منم کارم بشه لذت بردن از مسیر،، انقدر باور کردنش سخت و دور از ذهنه که نمی تونم همچین درخواستی کنم؟ مگه وقتی من هدفی رو مشخص میکنم من دارم بهش میرسم؟ مگه من دارم مسیر رو باز می کنم؟ مگه من دارم هماهنگی ها رو انجام میدم؟ مگه من افراد مناسب رو وارد مسیر می کنم؟ مگه من توانایی این همه حساب کتاب و درگیری ذهنی و همزمان متمرکز بودن روی هدف و انجام دادن کارهایی که میدونم رو باهم دارم؟ نه، ندارم؛ چون خدایی کردن کار من نیست، از توان من خارجه، خدایی کردن رو بسپارم به اونی که خیلی خوب میدونه چطور خدایی کنه برای کسی که باورش کرده از اینطرف من بیام یکم باورهام رو روش کار کنم، روی یکسری کارهای دیگه، وظایف دیگه در حد خودم که میدونم از پسش بر میام کار کنم و بچسبم انجام دادن سمت خودم با کیفیت بالا و لذت بردن.. اینه تقسیم کار با خدا، درخواست کردن، تسلیم بودن، اعتماد کردن به خداوند، توکل کردن و سپردن کارها به خودش، اینه مسیر هم جهت با هدف…
خیلی مهمه که در لحظه حال باشی، متمرکز روی چیزی که درحال حاضر میتونی تغییرش بدی و کیفیتش رو بهتر کنی.. بیخیال قدم قبل اگر اونطور که میخواستی پرفکت نبوده یا اشتباه کردی یا هرچیز دیگه!! اون تموم شد رفت رهاش کن؛ یا گاهی اوقات انقدر درگیر قدم های بعد، مسائلی که هنوز اتفاق نیفتادند، موانع و.. میشیم که باز تمرکز کانون توجه میره روی فرع؛ درصورتی که من باید الان رو ببینم، الان الان الان ببینم چیکار میتونم بکنم تا از این به بعدش رو بهتر کنم.. گذشته رو رها کنم از تجربیاتش استفاده کنم، آینده و موانع و مسائل احتمالی و قوانین فلان منطقه و شهر و کشور و.. رو هم رها کنم یعنی یاد بگیرم من توانایی کنترل یکسری چیزها رو ندارم و اون چیزها هر عامل بیرونی هستند که در قالب حواشی هدف ظاهر میشن و خیلی جاها سؤبرداشت میشه که “نه، ما داریم شرایط رو بررسی میکنیم و تمام جوانب رو میسنجیم و این سنجیده حرکت کردنه!” سؤال من از خودم اینه که بررسی و تلاش برای کنترل روی چیزی که هیچ توانایی برای تغییرش ندارم سنجیده ست آیا؟! یا شرک و از ضعف و هدر دادن انرژی و زمان برای بزرگ جلوه دادنشِ؟
هی به خودم این رو یادآوری می کنم که من قدرت تغییر عوامل بیرونی رو ندارم که بتونم کانون توجهم رو روی اصل قضیه روی هدفم متمرکز کنم و این انرژی رو که انقدر راحت برای فرع چه گذشته چه آینده هدر(!) میدم رو بزارم روی خود اصل هدف،، یعنی هر هدفی انقدر انرژی و تمرکز و زمان میخواد که اصلا به نظرم کسی نمیتونه بیاد انقدر راحت این انرژی و زمان رو برای کارای بیهوده هدر بده؛ انقدر منابع و رفرنس بروز شده در هر حیطه و حوزه ای وجود داره که من منطبق با هدفی که انتخاب کردم باید برم بخونم و یاد بگیرم و ازش توی عمل استفاده کنم تازه بعضی جاهاش رو اصلاح کنم و حتی به سبک و شیوه خودم تغییرش بدم تا بتونم نتیجهای که میخوام رو ازش بگیرم اصلا نباید ذهنم حتی با احتمالاتی که قرار نیست یک هزارم در آینده اتفاق بیفته نگران یا درگیر کنم! که اگر اینکار رو بکنم بدونم اینا نشتی انرژیِ همش بعد متعجب نشم اگر نتیجه با چیزی که انتظار داشتم مطابقت نداشت چون ورودیم رو نتونستم تنظیم و کنترل کنم! چون کانون توجهم رو نتونستم ثابت روی یک موضوع نگه دارم..
این موضوع متمرکز نگه داشتن کانون توجه روی یک حوزه، یک هدف چقدررر مهمه که نمیشه همزمان روی دو موضوع مختلف متمرکز بود و بگی من میخوام 50 50 کار کنم و از هر دو موضوع هم اتفاقا به نتیجه برسم! چون ذهن نمیتونه همزمان روی دو موضوع مختلف متمرکز باشه حتی اگر یکیش بیشتر بشه یکیش کمتر بازم هیچ کدوم به نتیجه خیلی بزرگی نمیرسه،، اینه بحث تمرکز گذاشتن روی یک هدف که من
اولا قدرت کانون توجه رو یاد بگیرم که برای نتیجه گرفتن همزمان باید کانون توجهم روی یک هدف و اصل متمرکز کنم
دوما هر قدمی که میدونم باید برداشته بشه و در راستا و هم جهت با هدفم هست رو بردارم و حتی هر زمینه ای که مربوط میشه به اون خواسته رو برم دربارش مطالعه کنم، یاد بگیرم، مهارت هام رو بالا تر ببرم
سوم از نشتی انرژی با هر اسمی که توی ذهنم میاد جلوگیری کنم تا مهمترین و با ارزشترین منابعی که در در دسترس دارم یعنی زمان و انرژیم رو به جای فرع روی اصل و ساختن باورهای بهتر متمرکز کنم
چهارم بیام تقسیم کار کنم با خداوند، برای لایق تر دیدن خودم برای دریافت کمک، الهامات، هدایت ها و قدم های بعدی و حساب کنم روی یک انرژی و قدرت برتر از خودم که کار رو راحت و به آسانی جلو میبره و من رو به هدفم با لذت میتونه برسونه فقط اگر من بتونم باورهای مناسب همراستا با این نیرو رو بسازم
خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
دیروز باید گام هشتم را کار میکردم اما حالت بدی که حدودا سه ساله گاهی باهاش مواجه میشم اومد سراغم خیلی تلاش کردم حالم بهتر کنم نتونستم برا همین حس انجام گام هشتم را ننوشتم حتی نتونستم کامنت بنویسم
الان اومدم گام نهم حالم کمی بهتر
هدف من از شرکت در دوره خوب شدن حالم هست که سه ساله برام دوران سختی شده
الان تو شرایطی هستم که دوست ندارم دربارش بگم خلاصه یه جورایی نمیدونم چیکار کنم….
خدایا من این دوره را شروع کردم که حالم خوب بشه و هر روز بهتر
خدایا منو از خودم از این مسیر ناامید نکن خدایا منو تنها نزار خدایا مرا از مسیر همواز سلامتی روحیم را بهم برگردون و کمکم کن حالم خوب بشه بصورت پایدار و به اون خواسته ای که دارم بعدش براحتی
از خدا میخام حالم بهتر بشه و این پروژه خانه تکانی را من منشا خیر و برکت باشه به خوب شدن حالم و خیرات دیگه منجر بشه
خدایا دوست داشتم مثل شبای قبل با حال خوب کامنت مینوشتم اما طبق تعهدم گفتم بیام بنویسم خدایا مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت داده ای خدایا مرا در دنیا و آخرت رستگار کن
در پناه خدا باشید
سلام زهرا عزیز
اول میخواستم بگم این فایل گام دهم است
دوم اینکه تو همین الانم توی مسیری حتی اگر حالت بد بشه
هر بار احساس بد و حال بد اومد که نتونستی خودت رها کنی ازش
یادت باشه استاد توی گام های قبل چندین بار درمورد احساس بد و اینکه قرار نیست همیشه حالمون خوب باشه صحبت کرد اینکه ما سعیمون براین باشه که هر بار کمی بهتر از قبل باشیم
اندازه یه نخود یک صدم درصد یا نصف قاشق چای خوری و..
اینو گفتم که یادت باشه مسیرو از خودت ناامید نشی ول کنی
من هر روز کامنتهای شما و بقیه بچها میخونم
دوم، صحبت کردن با خودت خیلی میتونه بهت کمک کنه
اگر فضایی داری میتونی با خودت صحبت کنی و یه در گوشی به ذهنت بزنی خیلی خوب میشه
یعنی اینقدر صحبت کن و یادآوری کن منطقی کن که چرا اینجایی و برای چی داری برای زندگیت تلاش میکنی (که این تلاش میتونه گوش دادن به فایلها باشه) خیلی خوب میشه
یا هدفت آرزوتو و تمام تلاش هایی که براش کردی که ممکن یکسری هاش نتیجه نداده باشه یاد اوری کنی خیلی خوب میشه
بعضی موقع کار کردن روی ذهن همین وایستادن جلو ذهن و صحبت کردن با خودته
امیدوارم حالت خوب باشه عزیزم
در پناه خدا باشی.
سلام دوست عزیزم سپاسگزارم یک دنیا از شما که کامنت منو خوندی و برام کامنت نوشتی چقدر کامنتت به من حس خوبی داد اشکم جاری شد چقدر خوب گفتی بهم که نگران حالم نباشم و دلم روشن شد و امیدوارتر به ادامه مسیر کامنت شما باعث شد من تصمیم بگیرم امشب بعد ازیبک وقفه یک روزه بیام و دوباره کامنت بنویسم و برم سراغ گام بعدی به امید خدا
ممنونم عزیزم بهترین هارو برات آرزو دارم
به نام خدای که مرا خالق هدفهای آفرید
سپاس و درود بر استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین
خدارو شکر که ایمان دارم به رویاهام میرسم با اینکه الان شرایط برام سخته ولی توجه ام به داشته هام و ایمانم و توکلم به خدایم و رسیدن به آرزوهام هست قدم به قدم
خدایا یاری ام کن به ثبات فرکانسی برسم برای اینکه به خودم بفهمونم من میتونم و هر روز دارم رشد میکنم فعلا توی بعضی از باورهام در حد یک جمله هست و امید وارم خیلی زود و در زمان درست به باور و یقینم تبدیل میشود.
ترمز م:من الگو ندارم و نمی دونم وچطور تمرکز کنم .
باور درست :گوش دادن یه این فایل ها و دیدن استاد خودش الگو هست.
ترمز :گوش دادن به این فایل ها زمان من رو میگیره
باور درست :من برنامه ریزی درست میکنم و با گوش دادن به فایل ها باورهای که دوست دارم قوی تر می سازم والگوی مناسب هم میبینم چون استاد از خودش مثال میزند..
من به ارزش هام به کارهای که میتونم انجام دهم توجه میکنم من به راه حلهام تمرکز میکنم .
من تشخیص میدهم مقاوتهای ذهنم را و چون اختیار دست خودم و ارادهام هست به راحتی دستش را میخوانم و حذفش میکنم .
خداروشکر الان خیلی هم جهت با اهدافم دارم حرکت میکنم .
به نام خداوندی که نزدیکترین من است
سلام به استاد عزیزم ومریم جان نازنین ودوستان هم فرکانسی عزیز
ردپای من در گام دهم
واقعا خداروشکر می کنم که دراین سایت زیبا وتوحیدی قرار گرفتم و همیشه این تصور رو میکنم همون طور که خدای من خودش منو هدایت کرد به این سایت همونطور هم اززبان استاد داره باهام حرف میزنه
من هدفام کوچیکه چون باورام هنوز اونقدری قوی نیست ولی من همین هدفهای کوچیکم رو میزارم پیش درآمدی برای هدفای بزرگم ،من تجربه خودم تو همین مدتی که تو سایتم اینجا برای خودم زیرفایل دهم مینویسم تا بعدها ببینم و درس بگیرم ازش طبق تجربه من برای من که اول راهم کوچیک کردن هدفام خیلی مهمه چون اگه من الان هدف بزرگ انتخاب کنم باتوجه به باورهام که هنوز محدودن احتمالا نمیرسم واین منو دلسرد میکنه واز مسیر دور میکنه ،من خودم اوایل یه هدف که به شرایط الانم اصلا نمی خورد رو انتخاب میکردم و میگفتم دیدی نشد دیدی فلان وبدتر باورام منفی میشد ولی الان برای خودم برنامه جدیدی ریختم من الان خواسته های کوچکی رو میزارم مبنای هدف مثلا یه جایی رو دوست دارم که نزدیکه ولی رفتن به اونجا برام عادی نیست وخیلی کم وبا چندبار درخواست وبرنامه ریزی پیش بیاد که بریم مثلا بازاریه یاخونه عزیزی یاهرچیزی میگم خداجونم من میخوام برم اونجا بعد دیگ فقط به رفتنم فکر میکنم و واقعا بزودی بطور جالبی بدون اینکه حرفی بزنم برام اتفاق افتاده و همینجور چیزای کوچیک ولی خیلی بمن کمک کرده وحالم خیلی بهتره و دارم واقعا قانون تکامل رو درک میکنم و واقعا دوست دارم بیشتر وبیشتر درک کنم ولی آرومم و میدونم که آرام رفتن وپیوسته رفتن خیلی بهتر بهم کمک میکنه تادوروز تخته گاز رفتن و یه ماه بی حرکت موندن
منم واقعا مثل استاد آدم خیلی شیطونیم خداروشکر هرجامیرم همه منو میشناسن وازم به خوبی یاد میکنن وهمه میگن جمعی که من باشم خیلی خوش میگذره وخیلی دوسم دارن بابت این خداروشکر می کنم وخودمو تحسین می کنم که نرم خو ام
منم باورم اینه که هرکس هرجور که میخواد میتونه باخدا ارتباط بگیره ،به هر زبانی حتی میتونه تو دلش حرف بزنه خدایا شکرت که ازوقتی باورکردم هرجا تو هرحالت کنارمی حالم خیلی بهتره مثلا من قبلا وقتی میرقصیدم میگفتم این کار خوبی نیست لهو ولعب آدمو دور میکنه از خدا و اینا بااین که عاشق رقصیدن برای خودم بودم ولی الان یه مدته وقتی میرقصم و خوشحالم حس میکنم خداهم خوشحاله وتشویقم میکنه حالم عالی میشه
خدایا دوستت دارم
خدای من ازت سپاسگزارم که منو هدایت کردی
خدایا شکرت که متعهد شدم هرجورشده حتی اگه یک بار تونستم این فایلهاروبشنوم درروز بیام و گوش بدم وحتی اگه دوکلمه هم متوجه شدم برای خودم ردپا بزارم
خدایا عاشقتم
دوستان عزیزم و استاد عزیزو مریم جان عاشقتونم
عاشق خودمم
عاشق این سایتم
خدایا شکرت
زیبای من ، ای سکوت همواره جاری در تلاطم روزگارم ، شکر به درگاهت ،
تو مرا همچون خودت خالق قرار دادی شکر به بودنت .
وقتی از جایگاه یک خالق قدرتمند و با لیاقت به خودم و زندگیم نگاه میکنم : هم شاکر تر میشوم و هم امیدوارتر
من همان زهره ای هستم که توانستم خلق کنم هجرتم را
من همان زهره ای هستم که توانستم خلق کنم سه فرشته ی نازنینی را که در صحت و سلامتی کامل و الان مثل چهار خواهر و دوست پایه به لحظات روزگار لبخند میزنیم و شاکریم
من همان زهره ای هستم که عزیز دلم را خلق کردم ، مردی از جنس نور و مهربانی
من همان زهره ای هستم که خلق کردم آرامش را و شکر گزاری را
من همان زهره ای هستم که خلق کردم بیزینس جدیدم را و قدم گذاشتم به دنیای زیبای خارج از محیط کارمندی را
من همان زهره ای هستم که خلق کردم مدرسه ی خوب و عالی دخترکانم را
من همان زهره ای هستم که خلق کردم پاره کردن زنجیر پوسیده ی وابستگی و دلبستگی را
من همان زهره ای هستم که خلق میکنم مشتری های قدردان و دست به نقد و آسان گیر را
من همان زهره ای هستم که خلق کردم ماشین مهربانم را
من همان زهره ای هستم که خلق کردم واحد 200متری کلید نخورده در برجی زیبا را
من همان زهره ای هستم که خلق کردم افراد دور و برم را نورهایی از جنس خدا : شهرزاد ، افلاطون نوروزی ، رضا عطار روشن ، میلاد آمای ، زهرا مهدوی فر ، سعیده شهریاری ، بهار بختیاری ، سارا مرادی همت ، حسن کفاش دوست ، سعیده رضایی ، علی بردبار ، سعیده شهریاری ، عادل مولانی ، نسرین سیفی ، مرضیه ، سعیده شهریاری ، سید مهدی جزایری و ….
من همان زهره ای هستم که خلق کردم کیفیت خلوت سحرم را
من همان زهره ای هستم که هستم و همواره در تلاشم تا به او آگاه باشم
و چقدر عاشقانه خودم را دوست دارم الهی شکر
سلام زهره جان تبریک میگم به این همه قدرت خلق کنندگی
زهره جان بیشتر بگو مثلا در مسیر خلق عزیز دلت چطوری عمل کردی من سالها در خلق این مورد برا خودم مونده طوری که اعتماد به نفسم را تحت تاثیر قرار داده و من را در شرایط سختی قرار داده احساس خوبی ندارم احساس ناتوانی که سایر جنبه های زندگیم را هم تحت تاثیر قرار داده
ممنونم ازت زهره جان