live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف - صفحه 38
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/02/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-30 03:07:122024-09-30 06:53:47live | استمرار در مسیر هم جهت با هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
ردپای روز 22 اسفند رو باعشق مینویسم
امروز بهشتی من
خدایا شکرت
امروز که بیدار شدم و تمرین ستاره قطبیم رو انجام دادم و با عشق لذت بردم ،بهم زنگ زدن و گفتن برم جلو شهرداری منطقه مون تا بیان دنبالم و بریم یه دیوار جدید رو نقاشی بکشیم
4 امین دیواری بود که من همکاری میکردم ،یعنی از 12 اسفند تا22 اسفند
خیلی حس خوبی داشتم وقتی رفتم و منتظر بودم تا بیان و وقتی اومدن ،باهم رفتیم همون دیواری که دیروز رفتیم متر کردن رو کار کنیم ،
یه دیوار آجری بود با طول زیاد و کمی متفاوت تر از دیوار های قبلی ، قرار بود زمینه آبی آسمونی باشه و کادرها آبی تیره
آقای نقاش خداگونه من و آقای نقاشی که زیر سازی انجام میده رو گذاشت و رفت و چون باید طرح اصلیش رو کار میکردیم و آقای نقاش خداگونه خطاطی کار رو انجام میداد
ما شروع کردیم و قلمو رو داد دستم ، گفت کادر و حاشیه بکش ،
خود آقای خداگونه نبود و من باید طراحی انجام میدادم ، من بازم کمی ترس داشتم ،اما انگار خدا میخواد که ترس هام تبدیل به شجاعت بشه
من هر کاری میکردم و اگر طراحی اشتباه میشد هیچی نمیگفت و من خودم بیشتر حواسم رو جمع میکردم و تمرکز میذاشتم ،وقتی طراحی کردیم و رنگشو شروع کردم ،ظهر شده بود و آقای خداگونه اومد و برامون ناهار آورد
قبلش که کار میکردیم ، روبه روی جایی که دیوارشو کار میکردیم مدرسه پسرونه بود
توی صف، قرآن رو شروع کرد به خوندن
سوره ضحی رو خوند
مگه داریم؟؟؟ این همه دقت ؟؟؟خدایا
خیلی حس خوبی داشتم ،خدا به وضوح داشت حمایتش رو با این آیه ،دوباره اعلام میکرد
وقتی آقای خدا گونه اومد
به قدری رفتارهاش خداگونه هست که من بارها به خودم میگم ببین چقدر مهربان و چقدر شبیه خداست ،حتی وقتی طراحیامو میبینه و ایرادامو میخواد بگه با آرامشی میگه که این آرامشش به من منتقل میشه
و سبب میشه که من پیشرفت داشته باشم و یاد بگیرم
و یه سری نکات مهم رو بهم گفت تا یادم باشه و یهویی دیدمگفت از این به بعد رنگارو خودت میسازی و ما نمیسازیم
چقدر اعتماد
من که در ترکیب رنگ ،هنوز چیزی بلد نیستم و ده روز هم نشده که اومدم ، کارهارو میخواد خودم انجام بدم
اینا همه اش کار خداست که کلی به من درس یاد میده
وقتی کارامونو انجام دادیم و هوا ابری بود یهویی بارون شدید بارید ورعد و برق با صدای خیلی زیاد میزد
دیگه نقاشی نکشیدیم و منتظر موندیم تا بارون بند بیاد
رعد و برگ خیلی شدیدی میزد و منم به صدای عظیمی که میومد گوش میدادم و میگفتم خدایا تو چقدر عظیم و بزرگی
و وقتی نشسته بودم توی وانت تا بارون بند بیاد ،اولش کمی وایستادم زیر بارون و سردم شد و نشستم تو ماشین
از شیشه ماشین که قطرات آب باهم ترکیب میشدن و سرازیر میشدن نگاه میکردم ،خیلی لحظه زیبایی بود ،داشتم با قطره های روی شیشه ماشین صحبت میکردم
میگفتم تلاش کن تا برسی به اونیکی قطره تا سنگین بشی و همین جور برسی به قطره دوم و یهویی بوممممم
سرازیر بشی
هی دستمو میبردم سمت قطره و صحبت میکردم میگفتم آره تو میتونی ،یه ذره مونده، اگه سعی کنی برسی به قطره دوم دیگه سرعت میگیری
چقدر حس خوبی داشت اون لحظه این درک رو نداشتم ،اما الان که نوشتم یهویی درکش بهم داده شد
اینکه فقط میگفتم تلاش کن ، اما الان متوجه شدم که من هم روز اولی که شروع به تغییر کردم مثل قطره بارون بودم
تلاش میکردم تا قدمی بردارم ،وقتی قدم برمیداشتم کم کم سرعت میگرفتم و میتونستم جاری بشم در دریای نور خدا
چقدر حس خوبی داشتم خدایا شکرت
سپاسگزارم بی نهایت
چقدر همه چیز تغییر کرده طیبه ای که قبلا از صدای رعد و برق میترسید ،الان داره با دقت گوش میده و خدارو به یادش میاره اینکه به خودم یادآوری میکنم که هیچی نیستم
نمیگم دیگه هیچ ترسی ندارم ،اما الان به قدری با گوش دادن به صدای رعد و برق ، خدا رو یادم میارم و به عظمت و قدرت و بزرگی خدا پی میبرم که دیگه ترس تبدیل به شجاعت شده
و در این فکر بودم که خدا به قدرتمنده که حنی میتونه با یه رعد و برق هرچی که هست و نابود کنه
بعد آقای نقاش اومد نشست تو ماشین
هر روزی که میرم و باهاشون کار میکنم هر روز یه دیوار، و دیوارها ، بسیار بسیار زیبا هستن و یه تجربه جدید میشه برای من که هر روز دارم یاد میگیرم و رشد میکنم
دیوار امروز ، آجری بود و کمی خسته شدم و گفتم سخته چون رنگ نمیگرفت و به سختی میشد داخل آجرها رو پر کرد و یاد حرف استاد عباس منش افتادم که میگفت وقتی نشسته بودم و نقاشی من رو میکشیدن تجسم کردم ومن شروع کردم به تجسم
منم طبق همین حرف استاد گفتم من اگر با خدا صحبت کنم و متمرکز باشم صد در صد سختی رنگ زدن آجر رو متوجه نمیشم و وقتی شروع کردم به صحبت کردن به یک باره دیدم خیلی راحت تر شده برای من
وقتی بارون بارید و نشستیم تو ماشین وانتی که پر رنگ بود و رنگ آبی تمومشده بود و باید زمینه دیوار آبی کم رنگ ، رنگ میشد و منتظر بودیم آقای خدا گونه رنگ بیاره و نشستیم تو ماشین و صحبت کردیم
وقتی صحبت میکردیم و بیشتر با نقاش زیر سازی که روز اول درموردش تو رد پاهام نوشتم ،صحبت میکردم
پی میبردم که چقدر دل پاکی داره
چقدر مهربونه
چقدر مودبه
چقدر روحیه حمایتگری داره و مدام میگفت از نظرمالی نگران نباش
چه جالب
من تازه دارم ویژگی هایی که داره رو میبنم که منو یاد خدا میندازه
آخه روز اولی که جریانش رو تو رد پام نوشتم ،من افکار ناجالبی درموردش داشتم و چون میگفت بیام دنبالت ،من طبق باورهای محدود و اشتباهی که از بچگی بهم گفته بودن که نباید با مرد ها کار کنی و سوار ماشین مرد نامحرم بشی ،افکار ناخوب میومد به فکرم
اما از اونجایی که از دوره هم جهت با جریان خداوند یاد گرفته بودم که نگاهم رو و مومنتوم مثبت رو حفظ کنم
با این دیدگاه ها هی به خودم تکرار کردم
اون روز تصمیم گرفتم هربار که باهاش صحبت میکنم اول از همه خدارو دروجودش ببینم، که دستی هست از دستان خدا که میاد و منو میرسونه به جایی که باید نقاشی بکشیم روی دیوار
بعد هرموقع باهاش صحبت میکردم و میگفت میام سمت خونه تون ، که ببرمت سر پروژه نقاشی ،من مدام با این نگاه باهاش صحبت میکردم و حرفاشو گوش میدادم که حامل پیامی از طرف خداست
و قراره از این نقاش درس یاد بگیرم ، هم از نظر شخصیتی و هم ویژگی های مثبتش رو ببینم و در عمل برای رشدم قدم بردارم
و از اون روز تا به الان خیلی درس ها ازش یاد گرفتم ، و دیگه هیچ احساس ناخوبی نسبت بهش ندارم
کاملا برعکس شده
خیلی خیلی پسر آروم و مهربان و با احترامی هست و به قدری روحیه حمایتگری داره که منو یاد خدا میندازه
اینکه مثل آقای نقاش خداگونه ، هر بار میگه نگران نباش
آقای خداگونه درمورد نقاشی میگه و اعتماد میکنه که خیلی خیلی راحت کار کن و اگر خراب شد نگران نباش درست میشه
و قلم میده دستم و میگه باید تجربه کنی تا پیشرفت کنی
باید با ترست روبه رو بشی تا رشد کنی
و آقای نقاشی که فقط زیرسازی کارارو با پیستوله انجام میده ، که امروز باهم کلی صحبت کردیم ،مدام درمورد پول و اینکه نگران نباش و مدام اینو تکرار میکنه
و گفت منم یه روزی هیچی نداشتم. میرسه روزی که انقدر دستت میاد که خودت میگی چقدر زیاده
و مدام میگفت نگران نباش
انگار خدا از زبان این نقاش ها میگه نگران نباش تو فقط پیش برو
گریم میگیره وقتی این همه انسان های خداگونه رو در اطرافم میبینم خدایا شکرت ،الان دوباره گریه ام گرفت یاد باورهایی که هر روز با صدای خودم گوش میدم افتادم
اینکه میگفتم ،انسان های خداگونه با من کار میکنن وبه قدری خداگونه هستن که من رو یاد خدا میندازن
خدای من معبود من الله یکتای من خیلی دوستت دارم رب دل انگیز من
ماچ ماچی جان خودم
خیلی دوستت دارم ربّ من ،سپاسگزارم
چقدر حس خوبیه ،از وقتی نگاهم رو تغییر دادم و شروع کردم به ارتباط برقرار کردن ،دقیقا حرف های استاد عباس منش یادم میفته که در دوره عشق و مودت میگفت جنبه ای از افراد رو میکشید بیرون که با شما هماهنگ باشه
در اصل من با آرام کردن های خودم در این چند روز و کنترل ذهنم و تغییر نگاهم که من دارم با خدا صحبت میکنم که منو از طریق این افراد راهنمایی میکنه ، دیگه اون احساس های ناخوب رفتن و من فقط دارم یاد خدا میفتم و به قدری آرومم که حتی قسمت آروم نقاش هارو میبینم و جنبه ای از شخصیتشون رو میکشم بیرون که دوست دارم با احترام و مودبانه و با اهمیت و خیلی رفتارهای خداگونه رو ببینم
وقتی نشسته بودیم ،بهمگفت یه پیج باز کننقاشیای دیواری رو که انجام میدی عکس بگیر بذار و سفارش بگیریم ،
بدون معطلی گفتم نمیتونم چون نمیخوام فامیلامون بدونن
دلیل این حرفمو میدونستم بفهمم
چون که میخواستم اولین حقوقم رو که از نقاشی گرفتم بعد بدونن که من دارم کار میکنم
و دلیل دیگه اش این بود که میگفتم اگه الان بگم هی میپرسن چند میگیری
اما باید بیشتر روی خودمکار کنم و دیگه به حرف مردم اهمیت ندم و اینکه میخوام چیکار کنم رو به کسی نگم
و پیج کاری آقای خداگونه رو بهم گفت تا ببینم
و نقاشی های خوبی داشت و دیوارهای خیلی زیادی رو تو این 30 سال کار کرده بود
و تازه براش پیج کاری باز کرده بودن
به قدری کارش زیاد بود که نیازی به پیج کاری نداشت و همین که خداگونه بوده : رفتارهاش و کارهاشو به خدا سپرده ،خدا هم بدون اینکه کار خاصی انجام بده براش مشتری رسونده
این 10 روزی که من پیششون کار کردم
فقط وفقط از تمام رفتارها ،از تمام صحبت ها ش و حتی از فرکانسی که میفرسته ،خیلی واضح خداگونه بودنش رو دریافت میکنم
اینکه قلب پاکی داره
اینکه بسیار بسیار مودب و با احترام هست
اینکه بسیار بسیار خصوصیات و ویژگی های خداگونه داره
من هر روزی که کار میکنم به قدری در دلم میگم ، وای خدای من تو داری با من چیکار میکنی
الان که مینویسم روز 25 اسفند هست و من شبا میام و رد پاهامو مینویسم
خدا بی نهایت بزرگ و بی نهایت قدرتمند و بی نهایت عشقه
خدایا شکرت
وقتی بارون بند اومد ما شروع کردیم و تا غروب کار کردیم
خیلی حس خوبی داشتم خیلی لذت بخش بود
چند روزی بود نمیتونستم از صبح تا شب فایلایی که با صدای خودم ضبط کرده بودم رو گوش بدم و کمی برام سخت بود صحبت کردن و سعی میکردم تا صحبت کنم و وقتی نقاشی انجام میدم با خدا صحبت کنم و درمورد باورهای قوی تکرار کنم
وقتی کارمون تموم شد برگشتیم و منو نزدیک خونه مون گذاشتن تا با بی آرتی برگردم
خیلی حس خوبی داشتم
خیلی برام عجیبه
البته عجیب نیست
شگفت انگیزه
طیبه ای که تا چند سال پیش نمیتونست چیزی که دو کیلو وزنشه رو برداره و به سرعت مچ دستش درد میکرد
و یا نمیتونست کار زیادی انجام بده
اما الان از صبح تا شب سرپا و یا درحال بشین پاشو (یعنی اینکه وقتی رنگ میزدم ،چون قسمت های پایین رو به من میگن و درحدی که قدم برسه رو کار میکنم یا میشینم رنگ میکنم و یا وایمیستم )
یه جورایی ورزش شده برای من
اما وقتی شب برمیگردم خونه بدنم به قدری در آرامش هست که حتی اصلا احساس خستگی نمیکنم
خدایا شکرت
حالا هر روزی که من برمیگردم خونه و وسیله هامو میذارم خونه ، تا 8:30 میرم بلوار محله مون پیاده روی و تجسم میکنم و آهنگایی که خدا بهم نشونه داد رو گوش میدم و خواسته هامو میبینم و به وضوح سوار ماشین kmcمشکی میشم و با عشق صدای چق چق باز شدن درشو میشنوم و میخندم و به ماشینی که تو بلوار محله مونه و kmcخوشگل و مشکی هست نگاه میکنم و تحسین میکنم صاحب ماشین رو
وقتی میرسم به اون دیواری که روز اول خدا هدایتم کرد تا برم با نقاش خداگونه صحبت کنم ، بی نهایت سپاسگزاری میکنم و یه وقتایی اشک تو چشمام جمع میشه و گریه میکنم ،یه وقتایی میخندم و یه وقتایی هردو بارهم میان به گونه هام جاری میشن
چقدر من دوست دارم وقتی رو که هم گریم میگیره و هم میخندم ،چون اون لحظه بهترین حال دنیارو دارم
خدایا شکرت
الان یهویی گریم گرفت و خندیدم
گفتم و شد
چیکار داری با من میکنی ربّ من
میدونست من این حالو دوست دارم و با خنده داشتم مینوشتم رد پامو تا گفتم دوست دارم هردوباهم بیان
گریه شوق و سپاسگزاری و خنده
یهویی چشمام از حال خوب پر اشک شد
به قدری حالم خوبه به قدری آرامش قلبم زیاده که حس فوق العاده ای دارم
خدایا شکرت
نزدیکای غروب همون آقای نقاشی که روز اول باهاش کار کردم و کمی با جدیت و حالت عصبانی بهم گفت که سریع کار کن و این دیواره و رنگ روغن نیست که بخوای باهاش کار کنی و بازی کنی
باید سریع جمعش کنی و تموم بشه
از اون روز کمی ازش ترسیده بودم. از این جهت که وقتی کار میکنم میاد و حرف میگه و من دست و پامو گم میکنم و نمیتونم نقاشی رو درست انجام بدم
از طرفی هم یه باورمحدودی داشتم که سبب میشد از خدا کمک بخوام که چرا اون افکار درمورد اون نقاش به فکرم میاد
وقتی اومد سلام دادم و سعی میکردم ذهنم رو کنترل کنم ،چون وقتی اون نقاش رو میدیدم مدام ذهنم شروع به نجوا میکرد ،از خدا کمک خواستم و سعی کردم با تکرار اینکه ،این نقاش هم دستی هست از دستان خدا و اومده برای من درس یاد بده و درموردش افکار ناخوب نداشته باشم ،من با خدا صحبت میکنم نه با نقاش
اینارو سعی میکردم تکرار کنم
وقتی من از بلوار محله مون برگشتم خونه ماه رو از آسمون که درست سمت پشت بوم خونه مون دیده میشد دیدم ،گفتم خدا بریم پشت بوم باهم صحبت کنیم؟
حس کردم که آره و همین که رفتم ، در پشت بومو باز کردم و یه سلام دادم و شروع کردم به صحبت کردم
هی میگفتم و میخندیدم و گریم میگرفت از اینکه خدا همه کاربرای من انجام میده و غیر ممکن هارو برای من ممکن میکنه
یه چیزی خیلی خیلی شگفت انگیزه که از فردای روز نیمه شعبان بود فکر کنم یا روز ماه رمضان ،از مسجد محله مون آیه 29 سوره تکویر رو نوشته بودن و این جمله
که اگر خدا بخواهد غیر ممکن ممکن میشود رو نوشته بودن و با پروژکتور به دیوار ساختمون انداخته بودن
انگار خدا به وضوح این جمله و آیه رو برای من گذاشته که من هربار با دیدنش تکرارش کنم و ذوق کنم به اینکه این رو برای من تکرار میزاره تا ببینمش و باورقوی ساخته بشه
که دقیقا هم زمان شده بود با دو تا جریان که از نظر من نشد بود و تو این دو هفته شد
یکی دیواری که یک سال آرزوشو داشتم که روش نقاشی بکشم و یه چیز نشد بود و به یکباره شد و اولین دیوار همونو نقاشی کار کردم
یکی هم فروش تابلو اکریلیکم به مبلغ 950
خدایا شکرت
همینجوری داشتم میگفتم و اشک میریختم که یهویی به سجده افتادم و فقط گریه کردم ،خیلی حس خوبی بود
چقدر تو خوبی ربّ ماچ ماچی جانم
وقتی بلند شدم به قدری آروم بودم و قلبم سبک بود که به وضوح حسش میکردم
خدایا شکرت
امروزم یکی از فرا بهشتی ترین روزهای زندگیم بود
نور خدا به شکل شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و نعمت وعشق و زیبایی در زندگیتون جاری بشه استاد عزیز و مریم خانم شایسته و همکارانتون و اعضای سایت پر از آگاهی
خدایا شکرت
سلام
جلسه دهم خانه تکانی ذهن:
.مهمترین قانون هدف گذاری، تمرکز و توجه هست. فقط باید روی همون هدف اصلی تمرکز کنی.
.من باید رویاهام بزرگ باشه و باور کنم هر چی که بخوام رو بهش میتونم برسم. البته راه رسیدن به رویاهای بزرگ، برداشتن قدم های کوچیکه.
.وقتی هدفی رو داری نگاه به قوانین دولت ها و… نکن. فقط ایمان داشته باش که جهان به افکار تو پاسخ میده اصلا به موانع توجه نکن.
.ثبات فرکانسی: ما یکسری باور داریم مثل ثروت ساختن آسونه.
اولش یه جمله ست باورش نداریم حتی خنده مون میگیره از شنیدنش. اما وقتی که تکرار میکنیم بهش توجه میکنیم و الگوهای این باور رو پیدا میکنیم، جهان ما رو هدایت میکنه به آدمایی که با عشق و لذت کار میکنن و پول درمیارن و درامد عالی دارن و رزق دنبال اوناست. ثبات فرکانسی هم یعنی به مدت 6 ماه یه ورودی ثابت مالی داشته باشی و اگه مسیر و ادامه بدی، ورودی مالی ت بیشتر میشه.
.نتایج از روز اول نمیاد! نتایج وقتی میاد که ما به ثبات فرکانسی برسیم.
.اغلب انگیزه های ما از تضادهای ما به وجود میاد.
.طبق قرآن هر کسی به شیوه خودش میتونه با خداوند ارتباط برقرار کنه. به قول رضا مارمولک برای رسیدن به خدا، به تعداد آدم های جهان، راه هست. راه های ارتباط با خداوند نامحدوده. شیوه ثابتی وجود نداره.
.چیزهایی که خداوند توی قرآن نگفته چون گفتنش محدودیت میاره نه اینکه خداوند فراموش کرده باشه!!!
.اون آگاهی که بهت گفته میشه رو باید بگی تا بری مرحله بعدی.
. فاطمه دلیل به دنیا اومدنت رو فراموش نکن. برو دنبال علایق ت.
.اگر موضوعی فقط در کشورهای جهان سوم (مثل نتورک مارکتینگ) رخ میده باید شاخک هات تکون بخوره!!!
.فاطمه تو فقط قوانین جهان رو بلد باش روش کار کن بهش ایمان و باور داشته باش توش حرفه ای شو تمرین کن تکرار کن. به هیچ چیز دیگه نیاز نداری.
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام تنها رب و تنها قدرت هستی که بینهایت بخشنده و بینهایت مهربان است
خدایا سپاسگذارم که دروازه ای بزرگ از آگاهی بر من باز کرده ای و مرا لایق این رزق عظیم گردانیدی تا هر لحظه بخواهم ازین لطف تو خودم را سیراب کنم
خدایا سپاسگذارم که مرا از جمله هدایت یافتگان قراردادی تا از نعمت شناخت تو و قوانینت برخوردار شوم
خدایا سپاسگذارم برای حضور صمیمانه ات در زندگی ام
چقدر زیباست حضورت سر سفره ام و در کارم و کنار فرزندانم و بالای سر خانواده ام
خدایا سپاسگذارم که روشنایی چشمانم شدی که هرطرف را مینگرم فقط نعمت و نعمت و نعمت میبینم
خدایا دیگه لازم نیست بگم فلان ماشین رو میخام یا فلان خونه رو میخام یا فلان شغل رو چون همه چیز و همه کس تویی پس من فقط تو رو میخوام اینجوری همه چیز و همه کس رو دارم
وقتی تو رو داشته باشم آرامش دارم شادی دارم زیبایی دارم عزت دارم سلامتی دارم عشق دارم ثروت دارم هر خیری رو دارم
خدایا هرچه دارم ازتو دارم و تو به من رسیده است
الهی شکرت
گام دهم
1. در مبحث هدف گذاری من زمانی میتوانم به یک هدف برسم که از قانون توجه استفاده کنم
من با توجه گذاشتن روی هدف خاصی بطور مستمر، میتونم به اون هدف برسم و هرچقدر توجه من بیشتر باشد یعنی پراکنده نباشد من زودتر به هدف میرسم
هدف میتواند شغل خاص یا ورزش خاص یا یک زبان خارجی یا موفقیت در یک آزمون یا کم کردن وزن یا هر چیزی باشد پس مهم توجه فراوان و مداوم من است که مرا به هدف میرساند
چرا من اهداف یا رویاهای خیلی کوچک دارم؟ راستش چون ایمان من به خدا ضعیف است
این ایمان هم بطور تکاملی بهبود پیدا میکنه
با رسیدن من به یک خواسته ایمانم افزایش پیدا میکنه و اعتماد بنفسم بیشتر میشه بعد من بسوی یک هدف بزرگتری میروم و با رسیدن بهش دوباره ایمانم از قبل قوی تر میشه و اعتماد بنفسم بالاتر میره و به همین طریق پله پله اهداف بزرگتر و ایمان قوی تر میشه
من میتوانم اهداف مختلف و متنوعی داشته باشم
من میخوام وضعیت مالی بهتری داشته باشم
من میخواهم رابطه عاطفی بهتری تجربه کنم
من میخواهم اندام زیبا و بدن سالمی داشته باشم
من میخواهم سفرهای خارجی را تجربه کنم
برای رسیدن به خواسته هایم اصلا قوانین دولتی و اصول مردمی رو نباید بهشون توجه کنم
وقتی من خواسته ام را از خدا میخواهم و خدای من بینهایت قدرتمند و توانمند و حاکم مطلق هست از بینهایت راه میتونه منو به مقصدم برسونه چگونگیش به من و حکومت و مردم ربطی نداره
پس ایمان به خدا کارساز من است
کی میتونم به ثبات فرکانسی برسم؟
من میگم ثروتمند شدن آسان و راحت است
آیا هست یا نه
اگه هست در زندگیم پس من به ثبات فرکانسی رسیده ام
اگرم نیست پس ابتدا حتی گفتنش هم سخت است بدلیل الگوهای ذهنی گذشته که از جامعه ماحول دریافت کردیم
پس من با استمرار در تکرار جمله و البته پیدا کردن الگوهایی که به راحتی پول درمیارن و استمرار در دیدن این الگوها این موضوع برام عادی و منطقی میشه و باور شکل میگیره
پس من با دریافت ثروت بطور راحت و بصورت دوامدار و بدون قطع شدن به ثبات فرکانسی رسیده ام و اگر این روند رو ادامه بدم جریان همیشه رو به افزایش هست
اغلب انگیزه ها از برخورد با تضادها بوجود میان
اینکه من حتی اگه تارهای ریشم سفید شدن اما من شب و روز با صدای استاد و خوندن کامنت ها پیش میرم بدلیل اینکه تضاد مالی منو له کرده و من انگیزه دارم که شب و روز کار کنم تا به ثبات فرکانسی برسم و ادامه بدم تا رو به افزایش باشه
من به باشگاه میرم و هر روز تمرین میکنم و با وجود خستگی زیاد انگیزه دارم که کار کنم و ادامه بدم چون به تضاد ضعف جسمی مواجه شدم و باید قوی تر بشم و فیزیک سالم تری داشته باشم
به همین دلیل اغلب انگیزه ها با مواجهه با تضادها بوجود میآیند مانند تضاد مالی، عاطفی، چاقی، لاغری، مستاجری و امثالش
راجع به نماز و مذهب استاد نباید زیاد به سبک شخصیش گیر بدیم
من که برای خودم مطالعه کردم و به نتیجه بر پا داشتن نماز رسیدم
استاد عزیزمون هیچ رازی رو مخفی نکردن و اگر به همین فایل های رایگان توجه کنیم درکش میکنیم
من فکر میکنم کسانیکه تازه وارد هستن و میخوان قوانین رو دور بزنن و چند شبه برسن به جایگاه استاد میخوان یک رازی باشه که اونا کشف کنن و یهو برن اون بالا بالاها پله هزارم
استاد رسالتش ارائه دانسته ها و الهاماتش هست و اگر انجام نده نمیتونه بره پله بالاتر پس با عشق انجام میده و نتایج عالی رو از پروردگارش میگیره
نتورک مارکتینگ و شرکت ها و ساختارهای هرمی حاشیه هستن و بس
و این داستان ها در کشورهای جهان سوم و اکثریت بیکار و ناسپاس و نا آگاه و فقیر بوجود میاد
راه حل ثروتمند شدن سریع پیدا کردن علایق و حرفه ای شدن در آن و با لذت پول درآوردن است
مطالعه کتب موفقیت سبب گمراهی و سالها آزمون و خطا و نتیجه نا معلوم میشود
اما استاد با سالها مطالعه و آزمون و خطا های بسیار زیاد در عمل کردن و یاری خواستن از خداوند و عمل کردن به الهامات به نتیجه رسیدن و درینجا ارائه داده اند
مطالعه خوب هست اما برای تخصص و حرفه مان یا موضوعاتی مربوط به اشیای زندگی مان
پس توجه باید روی اصل باشد
تکرار تکرار و تکرار دوامدار اصل و حرفه ای شدن در آن
الهی شکرت
بریم سراغ گام بعدی…
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و احترام
همیشه با خودم زمزمه میکنم که هر مسیر روشن، نیاز به هدفگذاری آگاهانه دارد. برای رسیدن به قلهی آرزوهایم، باید ذهنم را از هر آنچه بیثمر است دور کنم و تنها به آنچه مرا به مقصد میرساند توجه کنم. ورودیهای ذهنم را پاکیزه نگاه دارم تا اندیشهام در مسیر درست شکوفا شود. و چه نعمتی بالاتر از اینکه خداوند این سایت را در مسیرم قرار داد، جایی که هر روز بیشتر از دیروز ایمانم را تقویت کنم، باورهایم را استوار سازم و قدمی محکمتر به سوی پروردگارم بردارم. شکری بیپایان برای این هدایت و این همراهی الهی…….
وقتی هدف روشن باشد و با تمام وجود بدانیم که از خداوند چه میخواهیم، درهای رحمت او به روی ما گشوده میشود. خداوند، پاسخدهندهی قلبهاییست که با یقین و باور درخواست میکنند. در این جهان قانونمندی که بر پایهی حکمت الهی بنا شده، اگر فرکانس وجودمان را با خواستههایمان همسو کنیم و ارتعاشی از ایمان، عشق و شکرگزاری بفرستیم، جهان هستی ما را در مسیر رسیدن به اهدافمان هدایت میکند. کافیست با قلبی مطمئن و دلی سرشار از ایمان، خود را در مدار الهی قرار دهیم تا خواستههایمان از مسیرهای غیرمنتظره اما شگفتانگیز به سوی ما جاری شوند.
در مسیر رسیدن به اهدافمان، بزرگترین مانع نه سختیهای راه، بلکه مقاومتهای ذهنی خودمان است. نجواهای درونی که تردید میکارند، ترس میآفرینند و ما را از ادامه دادن منصرف میکنند. اما اگر آگاه باشیم، اگر هر زمزمهی ناامیدی را به نوری از ایمان تبدیل کنیم، هیچ نیرویی قادر نخواهد بود ما را متوقف کند. باید با قدرت برخیزیم، با ایمان ادامه دهیم و هرگز تسلیم نشویم. خدایا، در این مسیر پرتلاطم، دستمان را بگیر، قلبمان را آرام کن و ما را در مسیر نور و یقین، همراهی کن.
خدایا شکرت …
خدایا خیلی دوستت دارم ….
به نام خدا
تشکراز استاد بزرگوار بابت لایو
هر هدفی که داری باید تمام تمرکز و توجهت رو به پاش بریزی و همه وجودت در اون موضوع باشه
جریان فرکانسی مستمر باعث ایجاد نتایج مستمر میشه اما از یه جایی به بعد به صورت تصاعدی
انگیزه زندگی از تضاد هابه وجود میاد.از فاصله بین من و خواسته های طبیعی
هر چقدر این تضاد ها بیشتر درک بشه انگیزه شروع و هدایت به سمت خواسته هاست
به نام خدای هدایتگر
پنجاه و نهمین تعهد
مهم ترین قانون هدفگزاری قانونه توجه یعنی ی چیزی که خیلی از شما نمیدونین فکر میکنین که مثلا ما میتونیم به چیزهای مختلفی توجه کنیم اما به یه هدف خاص برسیم وقتی یه هدف خاص داریم باید تا جایی که میشه توجه و تمرکزمون حول و حوش هممون هدف باشه
ارزوهای ما از تضادهای ما به وجود میاد
هر کدوم از ما پتانسیلی داریم که بریم سراغ علایقمون و باعشق ادامه بدیم و به هرچی که تو زندگیمون میخوایم برسیم اگر بریم سراغ علایقمون و توش حرفه ای بشیم و ادامه بدیم و کار کنیم روش بهمون همه چی میده
خدایا ایمانمو به خودت قوی کن و منو به مسیر درست هدایت کن امین
به نام خداوند بخشنده مهربان
سوره مائده
58)وچون شماندای نمازبلندکنیدکافران آن رامسخره وبازی فرض کنند درصورتی که نماز بهترین عبادت خداست زیرا آن قوم مردمی بی خرد ونادانند .
61)وچون آنان درنزد شمامومنان آیند اظهارکنند که ما ایمان اورده ایم وحال انکه انها باهمان کفر وانکار که به اسلام درامدند بازازاسلام بیرون شدندوخدا به کفر ونفاقی که در درون دل پنهان می دارند داناتراست.
65)وچنانچه اهل کتاب ایمان آرندوتقوی پیشه کنندماالبته گناهانشان رامحو ومستور می سازیم ومحققا آنهارادربهشت پرنعمت داخل می گردانیم.
67)ای پیغمبر آنچه ازخدا برتونازل شده به خلق برسان که اگرنرسانی تبلیغ رسالت وادا ی وظیفه نکرده ای وخدا تورا ازشر ووآزار مردمان محفوظ خواهد داشت بیم مکن ودل قوی دار که خداگروه کافران رابه هیچ راه موفقیتی راهنمایی نخواهدکرد .
73) البته آن کسانی که سه خدا قائل شدند کافرگردیدند وحال آنکه جزخدای یگانه خدایی نخواهدبود واگرازاین گفتار زبان نبندندالبته آن کافران مشرک راعذابی دردناک خواهدرسید .
74)آیا نبایستی بسوی خدا بازگشته وتوبه کنند وازاوطلب آمرزش نمایند؟که خدابرخلق بخشنده ومهربان است.
77)ای اهل کتاب دردبن خود بناحق غلو نکنید وازپی خواهشهای آن قومی که خود گمراه شدند وبسیاری رانیزگمراه کردند وازراه راست دورافتادند نروید.
باتمرینات احساس لیاقت و ساختن فکرهای جدید قدرتمندکننده دراین 5ماه اخیر همسرم 180درجه تغییرلت مثبت کرده
برام سرویس طلا خرید و12تا النگو خرید خدایاشکرت
چندمیلیارد پول کمیسیونشوپرداخت کردن و یک النترا خریده بنامم
یک واحده 250متری درعظیمیه کرج بنامم خربده خدایاصدهزارمرتبه شکرت با کلی وسایل نوبرای خونه خریدیم باسلیقه خودمون خدایاشکرت
یک شاسی بلند برای خودش خریده
وسالن زیبایی کوچک درعظیمیه خریدم
وخونه جنوب شهرتهران وپرایدمو فروختم میخام برم درطالقان ویلا بخرم چون ما اصالتا طالقانی هستیم وخیلی جای زیبایی برای مسافرت تعطیلات هست.
کلاهمسرم ازبچگی دوستداشته هرچی میخره بنام همسرش بکنه و منم که عادت کردم به این کاراش بنده خدا فقط یک شاسی بلند بنام خودش داره .
با اینکه ازقوانین اطلاعی نداره ولی ازبچگی به باور فراوانی خیلی اعتقاد داره ازهرچی یکی لازم باشه میره 5تا به بالامیخره .خدایاشکرت
ویک مغازه دربالاشهرتهران بنامشه که دراون مغازه مشغول به کارشده چون تا حالا مجبور بود دراسنپ کارکنه .من فکرمیکردم این خواسته هاموخدا سال بعدمیده ولی خیلی سریع منو به خواسته هام رسوند خداروشکر بالاخره اومدم بعداز 5سال زندگی درجنوب شهرتهران موفق شدم بیام بالاشهرکرج به لطف خدا و وسایل خونه رانوکنیم الان وسط اسباب کشی وشلوغی خونه تایم استراحتم کامنت مینویسم وخداروسپاسگزارم .الان دیگه باخیال راحت بادوستان سطح بالا رفت وامدمیکنم ودعوتشون میکنم به خونه و ارامش وحس خوبی دارم همیشه دوستدارم هم سطح دوستانم باشم هرچنداوناخیلی ثروتمندن ولی من خودمو باوضعیت قبلی خودم مقایسه میکنم وهمیشه برای هرچیز زندگیم خدارو صدهزارباشکرمیگم .
عاشق قوانین خداوندم .
تا اون هفته پراید داغونم توکوچه پارک میشد الان دوتا ماشبن خارجی به لطف الله درپارکینگ اختصاصی منزلمون پارک شده .
وبرای بیزینس دوستمم درخونه کارمیکنم با درامد دلاری که بتونیم سریعتر رشدکنبم .
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام الان ساعت 6/25 صبح هست که 4 تا کامنت
خوندم چون دیروز احساس کردم که کامنت نخوندم
و الان که اومدم سایت رو باز کردم گفتم چند تا
کامنت بخونم و گرم بشم و بعد برم برای شروع
امروزم خدارو شکر که امروز از خواب که بیدار
میشم مستقیم میام سراغ سایت و با شما ها روزم
رو شروع میکنم و شکرگزاری و …
از حال و احساسم بگم واقعا احساس خیلی خوبی
دارم واقعاً هر روز بهتر از روز قبل هستم دارم عادت
میکنم به این نوع زندگی و بینهایت سپاسگزارم که
امروز باز هم به من الهام شد که مهمترین بخش
رسیدن به خواسته هات تمرین و تکرار است
الان یک چیزی به ذهنم رسید که با شما به اشتراک
میزارم من داشتم به خواستههایم و اهدافم فکر
میکردم یاد یهو بچهای که یه چیزی از پدر و مادرش
میخواد پیله میکنه و هی تکرار میکنه تا پدر یا
مادر میبینند بچه داره اذیت میشه و توانایی
برآورده شدن خواسته بچه رو دارند انجام میدند
خوب دوستان نکتهای که منو قلقلک داد و سر صبح
لبخند روی لبام ساخت اینکه خداوند توانایی انجام
هر کاری رو داره و خودش گفته از من بخواه تا من
اجابت کنم بنابراین منم پیله میکنم و اینقدر بهش
میگم تا خواستههایم رو برآورده کند
تکرار و تمرین بر روی اهدافم رو امروز هم تمرکزم
رو به امید خودش میزارم به این فایل و چندین بار
این فایل رو گوش کردم و نوشتم و امروزم هم چند
بار گوش میکنم و تمرین میکنم و زمانیکه که
خواستم تراز امروزم رو بگیرم باز میام برداشتم رو
با شما درمیان میزارم
در پناه حق سلامت و شاد و ثروتمند باشید
به نام خدای هدایتگرم
اگه هدف و خواسته ای داری باید تمام توجه و تمرکز تو بزاری روی همون هدف ،در راستای اون هدفت حرکت کنی ،کارهایی که تورو به اون هدف نزدیک میکنه انجام بدی هر روز سعی کنی توی این بهتر بشی مهارت کافی بدست بیاری و باور داشته باشی که جواب میگیری
به مسائل و موانعی که سر راهت
قرار میگیره توجه نکن چون کسی کوچک ترین تأثیری در زندگی ما نداره
ماییم که داریم با افکار و باورهامون زندگی خودمون رو رقم میزنیم
و اگه به خدایی که این جهان و خلق کرده و داره مدیریت میکنه توکل کنیم هیچ مانعی نمیتونه جلوی حرکت و پیشرفت مارو بگیره
دلیل اومدن ما به این جهان تجربه ی خودمون، خواسته هامون و توانایی هایی که خداوند در وجود تک تک ما نهاده
حرکت کردن در مسیر عشق و علاقه است که باعث رشد و پیشرفت و موفقیت ما تو همه ی جنبه ها میشه
حرکت در مسیر عشق و علاقه ست که همه چیز به ما میده
احساس لذت و آرامش و خوشبختی و آزادی مالی و زمانی و مکانی میده.
وقتی باوری بارها و بارها تکرار بشه و الگوهای مناسبی براش پیدا بشه و هی در ذهن ما مرور بشه جهان مارو هدایت میکنه به سمت الگوهایی که بیشتر باور مارو تایید میکنه
آرام آرام این باور در ذهن ما شکل میگیره حالا به اندازه ی تعهد و تمرکز و ایمانی که داشته باشیم شکل گیری این باور زمان میبره
کم کم اون باور در زندگی ما خودشو نشون میده جهان شرایط و اتفاقات هماهنگ با باور ما وارد زندگیمون میکنه و هر بار این باور در ذهن ما بیشتر تثبیت میشه و نتیجه اش اینه که نتایج پایدار میشه و به یک حالت ثبات میرسه
بازه ی زمانی 6ماه تا یک سال مدت مناسب و معقولیه برای اینکه بشه به ثبات فرکانسی رسید
خدایا چنان کن که فرجام کار،تو خشنود باشی و ما رستگار.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به شما استاد بزرگوار و دوستان عزیزم
دومین کامنت هست که مینویسیم و خداوند رو
سپاسگزارم بابت اینکه منو هدایت کرد به این فایل
و باور اینکه خداوند به تمام خواستههایم پاسخ
میده و منو هدایت میکنه به تمرین تکرار و هر چه
بیشتر اهدافم رو مینویسیم بیشتر باور میکنم و
جالب اینجاست که از روزی که دارم اهدافم رو
با باور بیشتری مینویسم بیشتر احساس میکنم که
خدا داره روی خواستههایم کار میکنه و از چیزی
که میخوام داره با آبشنهای بیشتری میسازه و من
هربار که مینویسم و با خود خدا حرف میزنم هی
میگم خدایا بده دیگه خود خدا میگه محسن صبر
کن میخوام کاملتر و بهترش رو بهت بدم
میخوام بهتر از اینی که درخواست کردی بهت بدم
منم چون از استاد و شما یاد گرفتم تسلیم خواست
خداوند باشم و ایمان دارم که وعدههای خداوند
دادنی هست و همان طور که استاد عباس منش
عزیز تو این فایل میگن من واقعاً فراموش کرده
بودم چرا به دنیا اومدم فراموش کرده بودم که
منو خداوند خلق کرده و هر آنچه را که ازش
درخواست کنم بدون چون و چرا بهم میده پس
چرا به غیر از خودش رجوع کنم
من وقتی که به گذشته خودم نیم نگاهی میکنم
میبینم هر چه خواستم بهم بهترش رو داده اما
من قدرشناسی و سپاسگزاری نکردم و فکر میکردم
که کار خودم بوده و برعکس زمانیکه خودم حفظ
نکردم با خدا دعوا کردم
درست میگن استاد من هر چه بخواهم و در
راستای همون قدم برداشتم قطعاً به بهترین شکل
برایم مهیا شده است و تازه دارم میفهمم و قبول
میکنم که از ماست که بر ماست هر چی استاد
میگن درست میگن هر چه در مورد خداوند حرف
بزنیم و کتاب بنویسیم و دفترها پر کنیم باز هم کمه
خدایا شکرت که هستی خدایا شکرت که چند باره
منو دعوت کردی و من به وعدههایم عمل نکردم
اما تو بازهم آغوشتو باز کردی و از من به گرمی
استقبال کردی دوستان من خدای خوبی دارم اگر
خدای من که خالق جهان و جهانیان است و روزی
و خواسته تمامی مخلوقاتش رو برآورده میکند
خدای شما هم هست بدانید بخشنده و مهربان
است و اگر در خودمون جستجو کنیم میبینیم که
که از صفات خداوند در درون ما هست و باعث
آرامش ماست و برآورده شدن تمامی خواستههای
ما در دست خود ما هست و فقط با عملکرد ما
اتفاق میافتد دوستان عزیزم من نتیجه گرفتم که
دارم میگم نتیجه من درسته کوچیکه چون کوچیک
کار کردم از خدا میخوام در این مسیر توحیدی باشم
و با نتایج بزرگتر بیام و با شما حرف بزنم
در پناه حق شاد سلامت و ثروتمند باشید