سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- چطور بدون سرمایه، کار را شروع کنم؛
- اصول رونق کسب و کار؛
- سرمایه های درونی که لازمه شروع کسب و کار شخصی است؛
- اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارند، نگاه ما به آن اتفاقات است که به آنها معنا می بخشد؛
- اصول بهبود کسب و کار؛
- مهمترین باور برای اتصال به خداوند؛
- روی توانایی ها و علائقت سرمایه گذاری کن؛
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر رد پای شما در گام دوم هستیم
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | سودمندترین سرمایه گذاری207MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | سودمندترین سرمایه گذاری17MB18 دقیقه
سلام
هم فرکانسی عزیز توجه و تمرکز شما نسبت به درونمایه این فایل قابل تحسین است اما یک سو برداشت شده است اون ذهن شما نبود اون شیطان بود برای درک عمیق تر به مطلب زیر توجه فرمایید عملکرد ذهن و شیطان
1. وسوسههای شیطانی
وسوسههای شیطانی، طبق باورهای دینی، افکاری هستند که قصد دارند شما را از مسیر توحید و اعتماد به خداوند منحرف کنند. این وسوسهها معمولاً شامل موارد زیر هستند:
ایجاد تردید در باورها:
شیطان سعی میکند شما را به این فکر بیندازد که آیا واقعاً توکل و اعتماد به خدا جواب میدهد؟ آیا کمک و هدایت خدا در شرایط سخت واقعیت دارد؟ این نوع از افکار میخواهند شما را از ارتباط معنوی و اعتماد به نیروی بالاتر منحرف کنند.
ترغیب به رفتارهایی که خلاف رضایت خداوند است:
این وسوسهها ممکن است شما را به رفتارهایی سوق دهند که باعث دوری از خداوند میشود، مثل خشمگین شدن، ناامیدی، یا حتی اقداماتی که بر اساس شک و تردید در قدرت خدا انجام میگیرد.
ایجاد حس ناامنی و بیاعتمادی به خود و قدرت خدا:
وسوسههای شیطانی معمولاً تلاش میکنند که شما را دچار اضطراب و ناامنی کنند تا نتوانید با آرامش و اطمینان به سمت انجام کار درست حرکت کنید.
در این نوع از افکار، معمولاً احساس تردید، بیاعتمادی، و نوعی اضطراب یا نگرانی وجود دارد که به نظر میرسد شما را از خدا و اعتماد به او دور میکند. برای مقابله با این افکار، باید با ایمان و استقامت در باورهای خود به خداوند اعتماد کنید و با تکرار دعا و ذکر، آنها را از بین ببرید.
2. افکار طبیعی ذهن (خودتحلیلگری)
در مقابل، افکار طبیعی ذهنی یا خودتحلیلگری، بخشی از سازوکار طبیعی ذهن انسان هستند. ذهن ما به صورت طبیعی سعی دارد شرایط و موقعیتها را ارزیابی کند و راهکارهای مختلف برای حل مسائل ارائه دهد. این نوع افکار معمولاً شامل موارد زیر هستند:
تحلیل وضعیت فعلی:
ذهن به طور طبیعی تلاش میکند وضعیت را تحلیل کند و راهحلهای منطقی برای مواجهه با مشکلات پیدا کند. در مورد مثال شما، ذهن ممکن است به این فکر کند که “سرماخوردگی موضوع جدی نیست و نیاز به هدایت خاصی ندارد.” این افکار بیشتر به بررسی وضعیت موجود و ارزیابی راهحلهای منطقی میپردازند.
جستجوی راههای عملی برای حل مشکل:
این افکار معمولاً به دنبال پیشنهاد دادن راههای عملی هستند، مانند “باید به بیمارستانی برویم که نزدیکتر است” یا “بهتر است پزشک خاصی را ملاقات کنیم.” در این نوع افکار، هدف ذهن حل مشکلات در چارچوب اطلاعات و تجربیات فعلی است.
محافظت و جلوگیری از خطرات احتمالی:
ذهن گاهی اوقات برای جلوگیری از خطرات یا مشکلات احتمالی، شما را تشویق میکند تا یک تصمیم خاص بگیرید. این نوع افکار ممکن است در شرایط بحرانی نیز وجود داشته باشند و به شما پیشنهاد دهند که “بهتر است سریعتر اقدام کنیم.”
این نوع از افکار معمولاً با آرامش بیشتری همراه هستند و کمتر حس اضطراب، شک یا تردید در آنها دیده میشود. ذهن در این حالت به دنبال راههای منطقی و واقعگرایانه برای حل مشکلات است و سعی دارد که شما را به بهترین گزینه هدایت کند.
### چگونه این دو نوع فکر را از هم تشخیص دهیم؟
احساس همراه با فکر:
وسوسههای شیطانی معمولاً با احساس اضطراب، تردید و نگرانی همراه هستند و شما را دچار استرس میکنند. در مقابل، افکار طبیعی ذهن اغلب آرامشبخشتر و منطقیتر هستند.
-هدف و جهتگیری فکر:
اگر فکر شما به سمتی هدایت میکند که اعتماد و توکل به خداوند را کمرنگ کند یا شما را از یاد خدا دور کند، احتمالاً وسوسه شیطان است. اما اگر فکر به دنبال حل مسئله با استفاده از اطلاعات و تجربیات گذشته باشد، این بیشتر یک تحلیل ذهنی طبیعی است.
مقاومت یا پذیرش:
اگر احساس میکنید که باید در برابر فکر مقاومت کنید و به صورت غریزی میخواهید آن را رد کنید (همانطور که در روایت شما گفتید که به ذهنتان گفتید “خفه شو”)، این میتواند نشانهای از وسوسه شیطان باشد. اما اگر فکر را به راحتی میپذیرید و به عنوان راهحل منطقی آن را دنبال میکنید، این بیشتر یک فکر ذهنی است.
### چگونه با این افکار برخورد کنیم؟
در مواجهه با وسوسههای شیطانی:
اولین و مهمترین قدم، تکرار دعا و ذکر است. با یادآوری خداوند و قدرت او، میتوانید این افکار را مهار کنید. همچنین، تلاش کنید در لحظههای تردید به ایمان و توکل خود به خداوند بیشتر اعتماد کنید.
در مواجهه با افکار طبیعی ذهن:
اگر افکار شما منطقی و واقعبینانه است، میتوانید با بررسی شرایط و استفاده از تجربیات گذشته به راهحلهای مناسب برسید. اما همیشه سعی کنید این افکار را با اعتماد به هدایت الهی و توکل بر خداوند همراه کنید تا از هرگونه وسوسه دور بمانید.
به طور کلی، هدف نهایی باید این باشد که در هر شرایطی به خداوند توکل داشته باشیم و با کمک او به تحلیل و ارزیابی ذهنی خود بپردازیم تا بهترین مسیر را انتخاب کنیم.
سلام هم فرکانسی عزیز
یکی از هدایای الهی که در زندگی ام تجربه نموده ام را میخواستم با شما به اشتراک بگذارم نمیدونم چرا الهام شد که این مطلبو با شما اشتراک بزارم اما من اطاعت کردم که انجام بدم
مثلاً شما در نظر بگیر بابت یک مطلبی که از خدا کمک خواستی و
دوست داری که خدا تو را هدایت کنه در این موقع
در ذهنت یه خبر خوشی بابت یه موضوعی میاد یه نوید داده میشه مثلاً میگه امشب یا چند روز دیگه قراره مثلاً یه اتفاق خیلی عالی یا خبر عالی بابت اون موضوع بهت برسه
از این خبرخیلی خوشحال میشی که خداوند این خبرو بهت داده و بیصبرانه منتظر میشی
و زمانش که فرا میرسه میبینی اتفاقی نمیافته قولی که خدا داده بود اتفاق نیفتاد
و تو طبعا میگی چرا اینجوری شد شاید برای اولین بار زیاد اهمیت نداشته باشه اما وقتی میبینی داره تکرا،تکرار میشه میگی چرا پس خدا به وعدهاش عمل نکرد شاید من گناهکارم شاید من خطاکارم
شاید من نالایقم شاید من ارزش این هدیه یا این اتفاق یا این خبرو ندارم
وقتی انتظارت بر اورده نمیشه دلسرد میشی ناراحت میشی حس بد= اتفاق بد بعدوقتی چندین بار که این اتفاق به عناوین مختلف تکرار میشه
اینجا تو رابطه ات با خدا کمرنگتر میشه و به خودت لیبل گناهکار بودن میزنی و ناامیدتر میشی ایمانت کمرنگتر میشه عیار ایمانت میاد پایین
و البته داخل پرانتز هم بگم که از چندین بار که این وعده ها بهت داده میشه میبینی یکیش اتفاق میوفته که این روند طبیعی زندگی ات که خدا خواسته
و نکته طلایی اینجا ست اون پیام از جانب خدا نبوده اون شیطان بوده بله به طوری این پیام به تو میده که وقتی ناشی باشی نمیتونی بفهمی این پیام رحمانیه یا شیطانیه
و در اینجا شیطان اون نتیجه که میخواسته را بگیره گرفته تونسته نفوذ کنه در تو رابطه تو رو با خدا کمرنگ کنه
در واقع اینجا شیطان میاد این خبرو این وعده رو این نویدو از زبان خدا به تو میده وقتی اتفاق نمیافته همون شیطان حس شک و تردید نسبت به خداوند بهت میده و در واقع اینجا شیطان
از کارش نتیجه رو گرفته یعنی موفق عمل کرده و خوشحاله و میاد این برنامه رو تکرار و تکرار و تکرار میکنه برات
این یکی از راههای بسیار پیچیده فریبانه شیطانه که بندرت انسانها آگاه اند به اون که از این طریق به انسانها نفوذ پیدا میکنه من خودم دهها ، دهها بار بار از این مسیر آسیب دیدم تا خداوند بهم الهام کرد این ترفند شیطانه که به این صورت عمل میکنه
راه حل:
حالا شما در اینجور مواقع باید این اقدام انجام بدی هر وقت هروقت هر وقت هرخبر خوب هر نوید خوب هر چیز خوشحال کننده تو ذهنت میاد که قرار در اینده برات اتفاق بیوفته حالا اینده منظورم یک ساعت بعد یا یه روز یا هفته ها بسته به اون موضوع تو داره که خودت میدونی بهت رسید
اولین جمله ای که میگی اینه: (اگر هم بنویسی چه بهتر)
بگو خدایا من میدونم تو با بینهایت دستانت از بینهایت راه ها و روش ها به من خیر میرسونی حتی با ((دست دشمنم شیطان)) اینجا شیطان میفهمه که تو داری آگاهانه عمل میکنی به یه اگاهی رسیدی که داری این جمله را میگی
اون وقت صبر کن تا اون موعدی که بهت وعده داده شده برسه اگه نتیجه مثبت بود بگو خدایا شکرت اگه نه پوچ بود بدون شیطان بوده و بگو شیطان حنای تو دیگه رنگی نداره پیش من چون از طریق خداوند آگاه شدم
اجازه بده برای درک عمیق تر یه داستان واقعی از همین ترفند شیطانی که برای خود من شیطان پیاده کرده برات روایت کنم.
یه بار من در شرایط بسیار بسیار سختی بودم در یک کشور استوایی و منتظر بودم تا این شرایط فعلی من تغییر پیدا کنه یه خبر اومد تو ذهنم که خدا تو رو بخشیده و میخواد نشون بده که تو رو بخشیده
میخواد تورو بفرسته بری کربلا تا امام حسینو ببینی و اونجا کاملاً تو رو ببخشه و توبه تو رو بپذیره من خوشحال شدم
من خودمو کاملاً آماده کرده بودم برای رفتن این سفر این سفر تنها یه سفر رفتن نبود رهایی از یه شرایط بسیار سخت بود برای من
خدا (شیطان )بهم گفتش که میخوای 17 روز دیگه بری خونه(بخاطر شرایط Immigration و ویزا گفته بود 17 روز) گفتم آره دوست دارم برم خونه بعد از اونجام برم کربلا خیلی خوشحال شدم
اومدم تقویمو نگاه کردم دیدم 17 روز دیگه اربعین گذاشته
بعد گفتم خدایا 17 روز دیگه اربعین گذشته که رد شده اربعین که خدا گفت(شیطان) برای تو یه معجزه پیش میاد تو به موقع میرسی نگران نباش (فقط در نظر داشته باش ببین از چه طریق شیطان داره نفوذ میکنه از طریق مذهب اعتقادات)
خلاصه من منتظر شدم موعد رسید اما خبری از رفتن به کربلا نشد
من برای خدا قاطی کردم گفتم چرا وعده میدی چرا دروغ میگی چرا کاری که نمیتونی انجام بدی وعدشو میدی
تو خدایی از این کار از تو بعیده
این مسائل چندین بار به نحوهای مختلف در زندگیم تکرار شد
اما شک کرده بودم گفتم خدا دروغ نمیگه خدا خلف وعده نمیکنه یه چیزی هست من نمیدونم
گفتم خدایا حالیم کن بفهمونم چیه قضیه تو دروغگو نیستی تو خلف وعده نمیکنی تو دست میگیری تو مچ نمیگیری تو آبرو میخری آبرو نمیبری تو رسوا نمیکنی تو سرکار نمیزاری
تو جنست خیرخواهیه تو جنست اینه که تنها منبع خیر جهانی نه تنها دروغگوی جهان پس یه چیزی هست من نمیدونم
راه نشونم بده حالیم کن
تا اینکه یه روزی که تو خواب بیداری بودم
بهم گفت بیا یه درس بزرگیبهت بدم
درس ترفندهای شیطان
خدا فرمود هر وقت یه خبر خوب تو ذهنت اومد که میخواد یه اتفاق خوب بیفته قراره چند روز دیگه یه شب دیگه چند ساعتی اتفاق بیفته و مرتبط با اون مسئله زندگی تو است
فورا اینو بگو بگو خدایا من میدونم تو خبرهای خوب و اتفاقات خوب را با بینهایت دستانت به من میرسونی حتی با دست شیطان ات
بعد اگه اون اتفاق افتاد بگو خدایا شکرت اگه اتفاق نیفتاد بدون دست شیطان تو کاره کلی گریه کردم که این همه بخدا بدبیرا گفتم کلی خجالت کشیدم اماخدا اصلا به روی خودش نیاورد نفهمی منو میدونی خدا وایستاد تا من طعم فریب شیطان بچشم حالیم بشه بعد بیا درسشو بهم بده که بهتر درسو بفهمم یعنی اگر شیطان این نیرنگ اجرا نمیکرد من درسو حالیم نمیشد مثلا در نظر بگیر خدا بیاد بگه بیا بهت درس ترفندهای شیطانی بدم من میگفتم چی ترفند های شیطانی چیه مثل این میمونه که یکی 4عمل اصلی ریاضی بلد نیست اونوقت بیای بهش ریاضی محض یاد بدی
خلاصه گفتم اینو به اشتراک بزارم که اگاه بشی اینو تو زندگیت پیاده کن دوست داشتی نتیجه شو تو سایت به اشتراک بزار خواستی برا من هم بفرست که از این نتیجه بیشتر سپاسگذار خداوند باشم
هرچی هستم هرکی هستم هرچی دارم هیچی نیستم مگر به اعتبار خداوند