سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- چطور بدون سرمایه، کار را شروع کنم؛
- اصول رونق کسب و کار؛
- سرمایه های درونی که لازمه شروع کسب و کار شخصی است؛
- اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارند، نگاه ما به آن اتفاقات است که به آنها معنا می بخشد؛
- اصول بهبود کسب و کار؛
- مهمترین باور برای اتصال به خداوند؛
- روی توانایی ها و علائقت سرمایه گذاری کن؛
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر رد پای شما در گام دوم هستیم
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | سودمندترین سرمایه گذاری207MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | سودمندترین سرمایه گذاری17MB18 دقیقه
سلام
بعد از اینکه من در گام اول به معنای توحید و اینکه من صد در صد خالق شرایط زندگیم هستم پی بردم، حالا می خوام ببینم چکار میخوام بکنم؟
به چی علاقه دارم؟
در چه زمینه ای میخوام رو خودم سرمایه گذاری کنم؟
عامل اصلی برای شروع چیه؟
آقا با سرمایه بالا کسب و کارو شروع کردن خیلی خیلی اشتباهه من ساعت ها در این مورد با خودم حرف زدم و به این نتیجه رسیدم که:
* کسی که از کم شروع می کنه از همون ابتدا بر کارش مسلطه و آرام آرام همراه با کسب و کارش خودشم رشد می کنه.
– برعکس کسی که با سرمایه بالا شروع می کنه از همون اول کارگر کسب و کارش،
چون:
* کسی که از کم شروع می کنه نگران نیست که اگه شکست بخوره نابود بشه و اگر هم شکست بخوره نابود نمیشه.
– ولی برا کسی که با سرمایه بالا شروع می کنه شکست مساویه با نابودی.
– ممکنه با سرمایه بالا از همون ابتدا سود بالا بکنی ولی بعد دوسال می بینی سرمایت اضافه نشده، چون اون سودی که کردی هزینه نگهداری سرمایت شده، کرایه مغازه گرون دادی، لباس گرونتر پوشیدی و دک و پوز گرون استفاده کردی، سود رو هزینه تعمیر و نگهداری کردی و اصلا از زندگی لذت نبردی.
* کسی که از کم شروع می کنه مثل یه درخت ریشه داره.
– ولی کسی که از نقطه 100 شروع می کنه مثل یه درخت بزرگ بی ریش هستش، مثل به ساختمون بی پایه.
* کسی که از کم شروع می کنه یاد میگیره، رابطه ها ایجاد می کنه، چند و چون کار دستش میاد و قبول کرده که حتما به همه چی متعهد باشه.
* کسی که از کم شروع می کنه ایمان داره موفق میشه و با ایمانش استارت می زنه، همون ایمان هم موفقش می کنه.
– ولی کسی که دنبال سرمایه اولیه است به موفق شدن و به خوش باور نداره، به عامل بیرونی اعتقاد داره و شرک داره میگه این سرمایه اولیه می تونه من و موفق کنه و موفق نمی شه.
به خودم می گم
* من باید خودم و ارتقاع بدم، هم باورهام و هم هنرم رو.
* من باید جایگاهم و بپذیرم و از همین جا که هستم شروع کنم.
* من باید با خواستم هماهنگ بشم و ترمزهام و شناسایی کنم و برشون دارم.
برای شروع موفقیت و خلق ثروت نیاز به سرمایه و امکانات اولیه نیست، حتی شغلی که صد در صد نیاز به سرمایه اولیه داره اگر در مدارش قرار بگیری و ترمزها رو برداری و باورهای مناسب و ایجاد بکنی، تمام اون سرمایه و امکانات به سراغت میاد و خدا برات فراهم می کنه. من خودم با یاری خدا دوبار بدون سرمایه ( یعنی بدون سرمایا واقعا ) مغازه گذاشتم، یکیشون و به خاطر مهاجرت جمع کردم، یکیشون که دادم خواهرزادم داره برا خودش می چرخونه و من ازش سود کردم.
برای خودم که الان احساس سردرگمی دارم که کارم یه چیزه، علاقم چیز دیگه بیام چند نکته رو در نظر بگیرم:
1. تسلیم هدایت خدا بشم و فقط رو خودم کار کنم. این دوره رو برای تغییر و خانه تکانی و کشف قوانین” جلسه دو و سه رو برای علاقم کار بکنم. باقی داستان بسپرم به خدا…
2. مسیر رشدم و ببینم که من چقد پیشرفت کردم، درسته به کارهای دیگه مشغول بودم ولی در مورد علاقمم کلی پیشرفت کردم. چقدر تواناتر شدم، چقدر اعتماد به نفسم رفته بالا و تو چه فیلمهایی هم بازی کردم، خیلی آماده ترم و حتی باورهامم بهتر شده، کلی تجربه کسب کردم و الان خیلی آماده ترم…
3. تکامل رو در نظر بگیرم، عجله نکنم
4. کسانی که در زمینه علاقه من پیشرفت های خوبی داشتن آدمایی بودن که مثل من شرایط زندگی نا مناسب یا معمولی ای داشتن، عامل اونا برای رسیدن به جایگاه امروز پول نبود، عامل رسیدن به هر خواسته ای، هماهنگ شدن با اون خواسته هستش.
من باید به خودم این و بقبولونم که آقا اگر به خواسته ای نمی رسم به این دلیل نیست که چون پول ندارم نمی رسم، شکر خدا زندگیم تغییر کرده و درآمدمم بیشتر شده و این فقط بهانس تا من در خودم تغییر ایجاد نکنم.
ذهن ثروتمند میگه: قراره من از علاقم ثروت خلق کنم.
ذهن فقیر میگه: اگه ثروتمند بودم می رفتم دنبال علاقم.
پول عامل رسیدن به هیچ خواسته ای نیست.
دلیل رسیدن به خواسته ها هم مدار شدن با اون خواستس که اگه پول لازم باشه پولشم جور می شه.
متاسفانه ترمزهای اصلی ما انقد عادی شدن و جزئی از شخصیتمون شده که نمی تونیم تشخیصش بدیم و پیدا کردنش سخته اما با پیدا کردن و برداشتنشون درها باز میشه.
شکرگزاری” هم یک تمرین نیست بلکه یه نوع نگرش در موضوعات خاصیه که باعث میشه ما به احساس بهتر برسیم.
تبلیغات برای معرفیه دیگه، مگه غیر اینه؟
اگه گرونترین تبلیغات رو بکنی ولی محصول خوبی نداشته باشی بی فایدس، چون همونهایی که میخرن ازت، همه جا جار میزنن که فلان محصول خوب نبود، نخرید.
اما اگه باورهای درست باشه، علاقه و کیفیت باشه، ارزش ایجاد بشه و عجله نکنیم پیشرفت حاصل می شه.
باور درست، محصول خوب ، تبلیغات دهان به دهان و با عشق و علاقه ادامه دادن صد در صد ثروت خلق می کنه.
اونایی که عجله می کنن و تبلیغ می کنن به خودشون، به فراوانی نعمت ها و به محصولشون ایمان ندارن.
سرمایه گذاری واقعی” روی علایق و توانایی هامه.
مسیری که من با عشق، امید و تمرکز می تونم بهش ادامه بدم، وقتی هم به چالش بخورم تسلیم نمی شم، موفق بشم باز هم مشتاق ادامه دادنم مسیر عشق و علاقه و استعدادمه.
پس من بیام رو خودم سرمایه گذاری کنم.
برم دنبال علاقم.
کدش رو بنویسم.
باوراش و بسازم.
سرمایه های درونی و مهارتهام و ببینم.
گیرم که من کلی پول هم داشته باشم، باقی زندگیم و چطوری میخوام با اشتیاق ادامه بدم؟ چقد میخوام خرج کنم.
خدایا ازت می خوام بهم کمک کنی با زندگی در صلح باشم و هی نخوام همه جا احساس سردرگمی بکنم و با خواستم کامل هم مدار و هماهنگ بشم.
درود