سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- چطور بدون سرمایه، کار را شروع کنم؛
- اصول رونق کسب و کار؛
- سرمایه های درونی که لازمه شروع کسب و کار شخصی است؛
- اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارند، نگاه ما به آن اتفاقات است که به آنها معنا می بخشد؛
- اصول بهبود کسب و کار؛
- مهمترین باور برای اتصال به خداوند؛
- روی توانایی ها و علائقت سرمایه گذاری کن؛
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر رد پای شما در گام دوم هستیم
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | سودمندترین سرمایه گذاری207MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | سودمندترین سرمایه گذاری17MB18 دقیقه
درود به همه دوستان؛
در مورد سرمایه اولیه خواستم داستان خودمو تعریف کنم، من چندسالی هست که کارمو تغییر دادم و نقاشی میکنم. یه ایده اولیه برام کار لباس های هنری بود، اولش ایده نقاشی بود ولی چون تازه وارد این کار شده بودم و نقاشی روی پارچه چالش های خودشو داره، ترسیدم و رو آوردم به کار چاپ روی پارچه. چون دیجیتال هم بلد بودم نقاشی کنم. طرح هامو میکشیدم و میدادم بیرون برام جاپ کنن و اینکار منو به موفقیت نرسوند ولی ادامه دادم. تااینکه حس کردم من برای ایده هم اقدامی نمیکنم و اون ایده رو مطابق میل خودم تغییرش دادم و هدایت شدم به یادگرفتن چاپ سیلک، کلاس خوبی اطرافم پیدانکردم و با ویدیوهای یوتیوب اینقدر تمرین کردم که یادگرفتم. داشتم با دوستهام صحبت میکرذم در مورد لباسهای هنری و یکیشون بهم کفت به نظرم روی بگ پارچه ای نقاشی و چاپ کن، برای شروع خیلی راحتتره و فروشش هم راحته، بعد برو سراغ لباس و دیدم چه ایده خوبی، یه بازارچه شرکت کرذم و ده تا بگ و چاپ کرده بودم که همه رو فروختم.
به مقاومت هام غلبه کردم و یه کلاس نقاشی پارچه ثبت نام کردم تا منو جلو بندازه، اینقدررررر کمکم کرد این کلاس که من چه طرح هایی و رو پارچه میکشم الان زاحت و همون بگ ها رو میفروشم. هدایت شدم به نقاشی طرح هایی از جاهای دیدنی شهرم و فروش به توریست ها.
اینقدر اعتماد به نفسم بالارفت وقتی دیدم چه خوب باتمرین میتونم هرچی و بکشم و باچه قیمت خوبی بفروشم. هر طرحی و یکبار نقاشی میکنم بعنی یونیک هستند.
به ترس ها و مقاومت هام غلبه کردم. و هیچ سرمایه ای هم نمیخواست! اون موقع ها تو فکر خرید دستگاه چاپ و انواع تیشرت های مختلف بودم!!!
پرزنت جای تبلیغات؛
خیلی سختم بود ولی هفته ای یکبار رفتم تو سطح شهر نشستم و نقاشی کردم، بهترین نوع پرزنت و تبلیغات بود چون همه مراحل نقاشی و خود منو میدیدن. افراد گاهی میومدن حرف میزدیم یا گاها خرید میکردن.
ولی فکرمیکنم کلا تو این زمینه مقاومت دارم و قوی نیستم، قطعا خیلی کارهای دیگه هست که میتونم برای پرزنت خودم و کارهام انجام بدم.
استاد شما تو بحث انلاین پیشرفته و قوی هستین و همبن فایل های عالی تون خودش بزرگترین تبلیغات و پرزنته.
ولی واسه کسی مثل من که شروع کار عست چطور میشه پرزنت کرد؟
اگر دوستان هم نظری دارن بنویسن پاسخ بدن عالی میشه ممنونم.
من وبسایت درست کردم و حدود صدتا ویدیو هم از خودم و مراحل نقاشی م گذاشتم. چندین مقاله هم با کلی عکس نوشتم و محصولات و خدماتمو معرفی کردم.
شریک!
میخواستم یکبار یه نمایشگاه نقاشی شرکت کنم که بایکی از دوستان خیاط شریک شدیم تااون بگ پارچه ای بدوزه و من نقاشی و چاپ کنم. بعد از فروش هم باهم حساب کتاب کنیم. یه قیمت اولیه تعیین کردیم که بعدش اومد و گفت کارم سخت بود قیمتهارو بیشتر کنیم.
من تو اون نمایشگاه هیچی نفروختم و خسم بد شد و مرتب سوال میشد جیزی فروختی؟ چی شد؟
حس کردم اشتباه بوده چون بگ ها هم همه شون چیزی نبود که خودم میخواستم و البته که ایده رو هم باز تغییرش داده بودم.
گفتم خدایا اولین بگ هایی که فروخته شه کل پول رو میدم این خانم و تصفیه حساب میکنم و انجام دادم، اینقدرررر به آرامشم کمک کرد و حس کردم دوباره خودم تصمیم گیرنده هستم. دیگه باکسی شریک نمیشم و ازش میخرم.
سلام مریم جان و ممنونم مسیج نوشتی و نظرتو گفتی. دقیقا که منتظر موندن اشتباه ترین کاره، من خیلی وقتا خودمو پرزنت کردم و شاید اون راه باز نشده ولی دقیقا یه اتفاق خوب دیگه افتاده.
ذهنم مدتی همش میکفت این پرزنت کردن مثلا تلفن زدن جواب نمیده و فلان، نشستم تمام پرزنت کردنهامو و نتایج شو نوشتم و دیدم هربار یه دری باز شده. و نکته ای دلم میخواد برای یادآوری خودم بنویسم حس ارزشمندی کارم هست، اینکه من پرزنت میکنم تا یه چیز باارزش و نشون بدم و خیلیا منتظرش هستن و ذوق میکنن از پیشنهاد من.
برای تو هم آرزوی موفقیت روزافزون دارم عزیزم