سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- چطور بدون سرمایه، کار را شروع کنم؛
- اصول رونق کسب و کار؛
- سرمایه های درونی که لازمه شروع کسب و کار شخصی است؛
- اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارند، نگاه ما به آن اتفاقات است که به آنها معنا می بخشد؛
- اصول بهبود کسب و کار؛
- مهمترین باور برای اتصال به خداوند؛
- روی توانایی ها و علائقت سرمایه گذاری کن؛
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر رد پای شما در گام دوم هستیم
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | سودمندترین سرمایه گذاری207MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | سودمندترین سرمایه گذاری17MB18 دقیقه
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
پیش از این همیشه فکر میکردم که برای آغاز هر کاری باید یک سرمایهی اولیهی بزرگ داشت و چون هیچگاه چنین سرمایهای نداشتم، انجام هر کاری را دشوار میدیدم. ولی، با هدایت الهی به این سو آمدم و دانستم که میشود که بدون سرمایهی اولیه و بودن قرض و وام گرفتن میشود کار را از مقیاس کوچک آغاز کرد و البته این بسیار بهتر از زمانی است که با تکیه بر سرمایهی قرضی و یا وام و بدون گذر از مسیر تکامل، به پیشرفتهای بادکنکی برسم. زیرا که رشد، یک پدیدهی بازگشتناپذیر است و اگر مراحل تکاملی آن طی نشود، به یقین در مسیر بازگشت و شکست قرار میگیرم. بارها در زندگی این مسیر شتابزدگی و بیصبری را پیمودهام و هر بار نتایج بدی را دریافت کردهام که همهی این شتابزدگیها ریشه در بیایمانی و شرک تسلیم وسوسههای شیطان دارد و بس. شیطان انسان را به عجله وامیدارد تا تکامل را طی نکرده، به خطا بیافتد، خود را ملامت کند و در نتیجه، راهی که میتوانست سبب سربلندی او شود، بر اثر شتابزدگی به شکست و سرافکندگی و بازگشت و افسردگی بیانجامد و چنین انسانی باورهای مثبت خود و اشتیاق سوزان خود برای پیمودن مسیر پیشرفت را که مهمترین سرمایهی اوست را از دست میدهد، کمااینکه من هم چنین بلایی بر سرم آمده و البته خداوند رحیم به من رحم کرد و دوباره توانستم آغاز کنم. درنظر بگیریم که یک درخت گردو داشتهایم و نمیدانیم که این درخت چند سال طول میکشد تا میوه دهد و در همان سال نخست وقتی میبینیم که میوهای در کار نیست آنرا از ریشه در میآوریم تا درخت دیگری بکاریم، بیخبر از آنکه درخت گردو شش سال طول میکشد تا میوه دهد ولی دویست سال عمر میکند و میتوانیم با خیال راحت در سایهسار آن بنشینیم و از میوههایش بهرهمند شویم. این است که خداوند میگوید: من با صابران هستم.
به نظر من هم مهمترین اصل اساسی پیشرفت در هر کاری و در هر کسب و کاری، همانا ایمان و باور به خود مسیر است و پیمودن مسیر زیبای تکامل و توکل تنها به رب العالمین. همین و بس. در چنین وضعیتی، همهی ایدههای مناسب و همهی برای ما الهام میشود و کمکم همه چیز روبه راه میشود. همچنین مهمترین عامل و سرمایهی درونی ما هم همانا تکیه به عزتنفس و پیمودن مسیر تکامل و توکل تنها به رب العالمین است.
درسته، این نگاه ما به رویدادهاست که نتیجه را تعیین میکند. ما با من پس از رسیدن به رتبهی سوپروایزری شرکت، مدت زمان طولانی در همین رتبه ماندم. دلیل این مسئله هم این بود که من بخشی از این مسیر را با سرمایهگذاری بهدست آمده از وام بانکی طی کردم. چرا این کار را انجام دادم؟ چون عزتنفسم پایین بود و همش برای پیمودن راه عجله داشتم. چرا عجله داشتم؟ چون خودم را در رقابت با دیگران میدیدم و هنوز بنیاد را نساخته میخواستم به بالا بروم و این رشد نبود، یه جور پدیدهی بادکنکی بود که با برخورد با چالشهای گوناگون، عزت خود را از دست داد و من متوقف شدم و مدتها در همان رتبه ماندم( هماکنون هم در همین رتبه هستم). خوب، چه باید کرد؟ کاملا مشخص و آشکار است! شکیبایی کار هر کسی نیست. اینکه ببینی کسانی که از تو دیرتر آغاز کردند و اکنون بالاتر از تو هستند و شکیبایی کردن و کار بنیادی انجام دادن و پیوستگی با انجام کارهای کوچک ولی پیوسته کار هر کسی نیست. بیشتر آدمها در چنین وضعیتی؛
– شتابزده میشوند
– دچار دستپاچگی میشوند و دست از کارهای بنیادی( آموزش، کار کردن روی رشد شخصی، مطالعه و افزایش مهارت و …) برمیدارند.
– افسرده و سرخورده شده و دست از کار برمیدارند.
درصورتیکه اگر کمی شکیبایی کنیم، نتایج در آغاز آرام آرام مثبت شده و پیش میآیند ولی، کمکم نتایج بزرگتر و بزرگتری به دست میآید! و کار به جایی میرسد که نتایج بهتر و بهتر و بزرگتر و بزرگتر و ماندگار بهدست میآید که بسیار بسیار بهتر است. بنابراین، زندهباد شکیبایی و پیوستگی. به نظر من همین هم مهمترین اصل پیشرفت در هر کاری بهویژه در کسب و کار است.
به نظر من مهمترین اصل اتصال به خدا، همین است که بدانیم او از رگ گردن به ما نزدیکتر است. اصلا او روح خود را در ما دمیده و ما میتوانیم مانند خودش باشیم و بیافرینیم و جز به نیروی اراده و توکل تنها به خودش به هیچ چیز دیگری وابسته نباشیم! که البته این هم نیازمند پیمودن مسیر تکامل است.
دیگه آخرش هم اینکه، آره استاد جان شما کاملا درست میگویید و مهمترین اصل پیشرفت و سرمایهگذاری، سرمایهگذاری روی رشد شخصی و حرفهای شدن در هر کاری است که دوست داریم انجام دهیم و این مانند ساختاری است که از باد و توفان نیابد گزند! چرا؟ چون درونی شده و به عوامل بیرونی وابسته نیست که با بد یا شدن شرایط و پیش آمدن بحرانها، پایههایش بلرزد و فرو ریزد. وای که چه اندازه این جور پیشرفت لذت داره وقتی با شکیبایی و پیوستگی پیشرفت میکنیم و یک سازمان پایدار را میسازیم که ریشه در درونمان، درونی ساخته شده و پایدار دارد!!!
خدایا پروردگارا سپاس که من و ما را در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و دستانت را برای یاری به ما هدیه کردی تا در مسیر بمانیم و به سعادت و خوشبختی برسیم.
ارادتمند شما