live | سودمندترین سرمایه گذاری

سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:

  • چطور بدون سرمایه، کار را شروع کنم؛
  • اصول رونق کسب و کار؛
  • سرمایه های درونی که لازمه شروع کسب و کار شخصی است؛
  • اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارند، نگاه ما به آن اتفاقات است که به آنها معنا می بخشد؛
  • اصول بهبود کسب و کار؛
  • مهمترین باور برای اتصال به خداوند؛
  • روی توانایی ها و علائقت سرمایه گذاری کن؛

 

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر رد پای شما در گام دوم هستیم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | سودمندترین سرمایه گذاری
    207MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی live | سودمندترین سرمایه گذاری
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

739 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «جمال خسروی» در این صفحه: 1
  1. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1305 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام بانوی مهربان این خانواده سبز

    سلام دوستان خوبم ‌

    سلام بر خودم که عاشقانه صمیمانه با صلح باخودم مدام استمرار ونمرین وتکرار دارم فعالیت میکنم در این سایت بهشتی وسپاسگذارم

    همیشه از کامنت های دوست نازنین ومهربان وعاشق وبسیار ادبی آقای علی ابودر دایی استفاده ودر این سایت آنرا کپی میکنم چون خیلی عالین .

    سپاسگذارم

    وقتی که شما از لحاظ مالی و اقتصادی و ذهنی رشد کرده باشید ، چه بخواهید چه نخواهید

    کمکِ شما به دیگران ، فوران و جاری می‌شود

    و کمک داده می‌شود

    هیچ چیزی ارزشمندتر از احساس خوب نیست

    و وقتی از ناحیه یِ احساس خوب خودکفا می‌شوی نمی‌توانی که نبخشی

    نمی‌توانی که کمک نکنی

    چون این به شکل یک عادت و یک خصلت در می‌آید

    ولی این نوع ارزشمندی خود را

    آن کمک کردن به دیگران ، نمی‌دانی

    بلکه خود به خود احساس ارزشمندی

    از قبل در تو نهادینه شده است

    ولی زمانی که هنوز این نوع احساس ارزشمندی

    در تو شکل نگرفته است

    و می‌خواهی با کمک کردن و احساس مسئولیت

    در قبال دیگران ، احساس ارزشمندی را در خود شکل دهی مسیر سخت‌تر می‌شود

    و ممکن است در دام مسئولیت‌های سنگین قرار بگیری

    و از پا در بیایی

    ارزش واقعی در این است که هر کس بیشتر احساس خوب را در خود ماندگار کند

    بیشتر ، از جهان هستی استفاده کرده است

    بیشتر ، زندگی را زندگی کرده است

    چون با پیدا کردن همین احساس خوب است

    که ما می‌توانیم بهتر با روح که سرچشمه هر خوبی

    و نیکی و خوشبختی و دارایی ست ،

    ارتباط برقرار کنیم

    احساس خوب یک زمین حاصل خیز است

    که مدام می‌تواند به تو میوه دهد

    حتی اگر برای یک لحظه باشد.

    من گنجینه‌ها را در درون خود دارم

    و نیازی به اثبات کردن خود ندارم

    در جهان تثبیت شده‌ام

    نیازی به تحسین و تمجید کسی ندارم

    چون جهان به شکل‌های مختلفی

    هر لحظه در حال تمجید و تحسین من است

    دستانی که در خود می‌بینم

    و از هر لحاظ به من کمک می‌کنند

    چشمان و گوش هایی که در خود می‌بینم

    دستگاه‌هایی که در بدن خود می‌بینم

    بدون اینکه من به آنها دخالتی داشته باشم

    هر لحظه به من کمک می‌کنند

    هر لحظه در حال رهبری و تمجید و تحسین من هستند چرا باید خود را آغشته کنم به اینکه وابسته به تحسین و تمجیدِ دیگری باشم

    دیگری هم همین دستاوردها را در درون خود دارد

    تمام این اعمالی که من انجام می‌دهم و تو انجام می‌دهی به واسطه یِ همان انرژی بی‌نهایت است

    و یقیناً ارزشمند هستی که خودش را در درون خود تو قرار داده است

    ارزشمندی یک حِس است

    یک احساس است که باید به آن مداومت ببخشی

    اگر کمک کردن ما به دیگران از ناحیه نیاز باشد

    پس تقریباً ما همچنان تشنه می‌مانیم

    و هم نیازمندتر می‌شویم

    اگر کمک کردن به دیگران از ناحیه فراوانی و مازاد باشد پس یقیناً بر فراوانی و داراییِ ما افزوده می‌شود

    چون وقتی که از ناحیه نیاز به کسی کمک می‌کنیم

    یعنی من این کمک را انجام می‌دهم

    تا خداوند بیشتر به من دهد

    تو یک منبع بیرونی را واسطه قرار می‌دهی

    و این شِرک است

    وقتی که از این ناحیه به دیگران کمک می‌کنیم

    که جهان سراسر فراوانی است

    و هر آن دارایی که در دست من است

    همچو تنفس است

    همچو یک بازدم است

    و می دانم دوباره جایگزینش را قرار می‌دهد

    همچنان فراوانی به سمت تو سرازیر می‌شود

    و این نوع شکل ارزش‌مندی ، یک احساس است

    که باید در خود ایجد کنی

    تقریبا کیفیت رابطه و ارتباطاتی که با خود داریم

    کیفیت رابطه یِ ما و ارتباطات ما را با دیگران مشخص می‌کند

    وقتی که رابطه خوبی با خود داشته باشیم

    یعنی به آن ارزش درونی خود پی برده‌ایم

    و این باعث می‌شود که همان کیفیت رابطه و ارتباطاتی که با خود داریم ، با دیگران نیز برقرار شود

    تا وقتی که ارزش خود را منوط بر شرایط و اتفاقات و برخوردهای بیرونی بدانیم

    این نشان می‌دهد که هنوز رابطه یِ خوبی با اصل

    و منبع درونی خود برقرار نکرده‌ایم

    این به این معنا نیست که ما به هیچ عنوان به کسی کمکی نکنیم

    این به این معناست که وقتی که ما خوب به خود کمک کرده باشیم

    و خیلی خوب رابطه یِ خوب را با خود برقرار کرده باشیم

    هم احساسِ ارزشمندی در ما حفظ می شود

    و هم ، هر نوع نگاه و برخوردی که با دیگران داشته باشیم

    برای آنها سازنده و ارزشمند می‌شود

    نخواهیم وابسته به این باشیم که ارزش خود را ، ارزشمند شدن برای دیگران بدانیم ، راهی را پیدا کنیم که ، بدون هیچ واسطه‌ای ، بدون هیچ نیرویِ بیرونی ای ، بدون هیچ نگاه بیرونی ای ، احساس ارزشمندی و لیاقت داشته باشیم ، راهش کنترل احساسات است ، تمرکز برنکات مثبت است ، آموزش دادن و تعلیمِ افکار و اندیشه ها به سمت هر آن چیزی که در ما هیجان و احساسِ خوب ایجاد می کند ، است ، راهش این است که در هر کاری که هستی ، حتی اگر دستانت در کار است ، پاهایت در کار است ، جسمت در کار است ، تلاش کنی و بتوانی ذهن خود را به سمت چیزی که می‌خواهی و چیزی که احساست را خوب می‌کند ، هدایت کنی ، این نوع مکتب و این نوع تخصص ، نیاز به هیچ سواد و کلاسی ندارد ، همه می‌توانند آن را انجام دهند ، این تخصص و این مهارت ، بالاترین مسئولیتی است که می‌توانیم انجام دهیم ، مهارتِ هدایت افکار به سمت هر آن چیزی که به ما احساس خوبی می‌شود ، مهارت و هدایت افکار به سمت خواسته‌ها است

    همه یِ اتفاقات ، دلیلِ باورها و فرکانس هایِ مخفیِ ماست

    خیلی وقت ها ما باور کردیم

    که اگر کمک کنیم

    به ما کمک می‌شود

    اگر دستی بگیریم

    دست ما گرفته می‌شود

    و اینگونه ذهن را شرطی کرده ایم

    و باور کرده ایم که واقعا این قانون است

    و اگر کمکی نکنیم

    کمکی نمی‌شود

    و همین هم می شود

    در صورتی که اگر همین الان

    این باور را تغییر دهیم که :

    جهان و کائنات کاری ندارند ، جز اینکه تنها برای من سعادت ، سلامتی ، خوشبختی ، فراوانی انباشته می‌کنند

    و همینطور در زندگی روزمره خود این فراوانی را در همه چیز را می‌بینیم

    درک خواهیم کرد که بدون هیچ دستاوردی ارزشمندیم.

    اینکه منتظر باشم تا این ویلا ، تا این ماشین ، تا این مقام را کسب کنم و این تشنگی و اَتَش رفع شود ، بعد احساس ارزشمندی کنم ، را بهتر است جایگزین این قضیه کنم که با باورها و بدنبالِ آن ، هماهنگ کردنِ خودم با منبع ، احساس ارزشمندی کنم ، و سیراب باشم ، تا این احساس ارزشمندی ، مدیر و رهبری شود که مرا آرام آرام به سمت آن زیبایی‌ها هدایت کند ، و با آنها مشغول شوم ، بدون اینکه نیاز داشته باشم ، و نا آگاهانه و ناخواسته اینگونه بر جهان و دیگران ، تاثیرگذار باشم

    اصلاً هدف این نیست که ما بخواهیم ثابت کنیم که بدون دخالت هیچ دستاورد بیرونی ما ارزشمند باشیم ، باز هم ، همه چیز بر میگردد به باور ، اگر باور می‌کنی بدون هیچ دستاوردی ، ارزشمند هستی ، همچنان بر ارزش تو افزوده می‌شود ، اگر باور کنی که باید دستاوردی به وجود بیاید و داشته باشی ، بعد احساس ارزشمندی کنی ، باید مدام در حال سختی کشیدن ، سختی فکر کردن و سخت زندگی کردن باشی ، ارزشمند بودن یک احساس است ، یک باور است ، وقتی به باورهات ، اعتماد کنی ، خصوصا باورهای مملو از احساس خوب ، ارزش و عیار و قیمتت را بهتر درک می کنی ، ارزشمند بودن یک عشق است ، این احساس با تکیه بر منبع درون شکل می‌گیرد ، پس ابتدا از درون باید شکل بگیرد ، وقتی که درست شکل بگیرد ، نقطه یِ جذب ما هر آن چیزی که درست است ، را به ما نزدیک می کند ،

    شما به خود نگاه کنید

    اکنون دستان شما می‌نویسد

    چه چیزی و چه عاملی باعث حرکت این دستان می‌شود؟ انرژی و یک نیرویی که وجود دارد

    ولی تو آن نیرو را نمی‌بینی

    نگاه می‌کنید و چشمان شما این صفحه را می‌بیند

    چه عاملی ، چه انرژی باعث می‌شود که ببینید ؟

    یقیناً نیرو و انرژی است که شما آن را نمی‌بینید

    اما به صورت 100 درصد وجود دارد

    شما پلک می‌زنید

    قدم برمی‌دارید

    و صدها عمل دیگر با این جسم انجام می‌دهید

    و می بینید که دروغ نیست

    و بدون هیچ شک و شبهه و تردیدی ، می پذیریم

    که یک نیرو و یک انرژی ای هست

    که این اعمال را انجام می‌دهد

    این نشان می‌دهد که چه ارزشی و چه عظمتی در درون ما نهفته است که بصورت خودکار و اتوماتیک وار ، ما را رهبری می کند

    اگر به همین دستور این وقایع را درک کنیم

    و سپاسگزار باشیم

    اگر به همین دستور این ارزش‌ها را ببینیم

    و درک کنیم ، احساس ما خوب می‌شود

    نتیجه‌ای که از این احساس خوب ایجاد می‌شود

    باورهای خوب است

    و به یاد می آوریم که ، به هر صورت و به هر شکلی

    برای جهان ارزشمند هستیم

    ارزشمند بوده‌ایم

    و همیشه ارزشمند خواهیم ماند

    این شِرک است که من بخواهم به دیگری کمک کنم

    تا طرف مقابل احساسش خوب شود

    وقتی که طرف مقابل نخواهد برای احساسش و خوب کردن آن تلاشی کند

    این شِرک است که اینگونه با کمک کردن ،

    بخواهم آن را مبنایِ احساسِ خوب خود بدانم

    این یعنی قدرت دادن به نیروهای بیرونی

    این یعنی وابستگی

    که بخواهم یک عمل بیرونی انجام بدهم

    بعد احساسم خوب شود

    ما یک روح ناوابسته داشتیم

    یک روحی که جریانش فقط شادی ، نشاط ، دارایی و خوشبختی ست

    یک روحی است که به چیزی وابسته نیست

    ودائم سلامت است

    و من قرار نیست که بخواهم شادابی خود را با وابستگی به چیزی بیرون از خود ، افزایش دهم

    این یعنی دور شدن از اصل

    دور شدن از روح

    و هر چقدر که ما از روح و از اصل دور شویم

    نگرانی‌ها غم‌ها و بیماری‌ها بیشتر می‌شود

    الان ، منابعی که بخواهد ارزش‌های ما را بدزدد

    باورهای ما را بدزدد

    تمرکز ما را بدزدد

    در اطراف ما زیاد است

    منابعی که در تلویزیون و فیلم ها وجود دارد

    منابعی که در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد

    منابعی که در گوگل وجود دارد

    و اگر حواسمان به کانونِ توجه مان نباشد

    احساس خوبمان ، کمتر می‌شود

    چون مدام باورهای مختلفی را بر ما القا می‌کنند

    اگر تنها دنبال چیزهایی که می‌خواهیم و دوست داریم

    و به ما احساس خوبی می‌دهد ، باشیم

    از تمام طول روز و از تمام زندگی خود به نحو احست

    در حال استفاده کردن هستیم

    اینگونه همیشه احساس ارزشمندی در ما حفظ می‌شود

    بهترین دوست و یارِ هر لحظه یِ ما ، مهم‌ترین دوست و یار هر لحظه یِ ما ، فقط احساسات ما است ، و هیچ دستگاهی ، هیچ نیرویی ، هیچ قدرتی ، جز خود ما نمی‌تواند کنترل آن را بر دست بگیرد و راهش را بَلَد باشد ، یعنی ما هم می‌توانیم زخم باشیم ، هم می‌توانیم مرهم باشیم ، هم می‌توانیم خودِ بیماری باشیم ، هم می‌توانیم آن طبیبِ ارزشمند باشیم ، و واقعاً تا وقتی که در دست گرفتن این احساس خوب و این احساسات را یاد نگیریم هیچ عملی در بیرون ، آن احساس ارزشمندی را که می خواهیم و مدِّ نظرمان است ، در ما ایجاد نمی‌ شود

    من در دوران نوجوانی که بودم ، مادرم از دست رفت

    و نگرانی‌ها و غم و غصه‌ها و بی تابی ها

    باعثِ ارزشمندشدنِ من ، نشد

    احساسات بد من

    احساس تنهایی من

    احساسات بی‌کس بودن من

    به من کمکی نکرد

    و باعث ارزشمند شدن من نشد

    تا اینکه آرام آرام به این آگاهی رسیدم

    که فقط کنترل احساسات من است که می‌تواند مرا ارزشمند کند

    تا اینکه به این آگاهی رسیدم که او روحی بود

    که به سرچشمه یِ اصلی خود بازگشت

    و من باید به مسیر خودم ادامه دهم

    به ایجاد احساسات خوب و باورهای خوب در خودم

    ادامه دهم و بدانم که هیچ رویدادی نباید وجود داشته باشد که بخواهد مرا از مسیر اصلی دور گرداند

    مگر اینکه من کنترل احساسات خودم را به تغییرات و شرایط بیرونی واگذار کنم

    یعنی هیچ عمل بیرونی و هیچ رویداد بیرونی نتوانست حال مرا خوب کند

    هیچ عمل و هیچ رویداد بیرونی نتوانست مرا ارزشمند کند هیچ دستاورد بیرونی نتوانست مرا بهتر کند

    و هیچ چیزی جز اینکه با نگرش‌های مثبت حال خوب را به خود برگردانم برای من ارزشمند نبود.

    قرار نیست من دل کسی را به دست بیاورم

    تا خداوند از من راضی باشد

    اگر باور کنم که باید دل او را به دست بیاورم

    تا خداوند از من راضی باشد

    درست باور کرده اید

    و به شیوه‌های مختلفی تقلا می‌کنی تا دل او را به دست بیاوری چون اینگونه باور کرده ای

    اما اگر من و عمل من باعث عصبانیت و نگرانی و غمگین شدن او بوده است

    این تنها ضعف و ناهماهنگی خودِ او بوده است که

    اعمال من باعث عصبانیت و نگرانی او بوده است

    و من مسئول آن نیستم

    بلکه تنها او خود باید بتواند مدارِ خوب را در خود ایجاد کند

    ممکن است اعمالی از ما سر بزند

    که خدشه‌ای بر احساسِ خوب ما وارد نکند

    اما برای دیگران موجب احساس منفی شود

    اما ما مسئول آن احساس منفی دیگران نیستیم

    تنها خودش مسبب آن احساس منفی بوده‌ است

    که نتوانسته‌ هماهنگی را در خود ایجاد کند

    و در یک کلام ما مسئول احساس خوب یا بد دیگران نیستیم

    ما تنها مسئولیم که احساس خوب را در خود به مرحله یِ پایداری برسانیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: