سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- چطور بدون سرمایه، کار را شروع کنم؛
- اصول رونق کسب و کار؛
- سرمایه های درونی که لازمه شروع کسب و کار شخصی است؛
- اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارند، نگاه ما به آن اتفاقات است که به آنها معنا می بخشد؛
- اصول بهبود کسب و کار؛
- مهمترین باور برای اتصال به خداوند؛
- روی توانایی ها و علائقت سرمایه گذاری کن؛
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر رد پای شما در گام دوم هستیم
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | سودمندترین سرمایه گذاری207MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | سودمندترین سرمایه گذاری17MB18 دقیقه
سلام استاد عزیزم و مریم جان
امروز برای من روز دوم خونه تکونی ذهنه.
چقدر این فایل عالی و پر از نکته های ب بینظیر بود جقدر منو وا داشت به فکر کردن به افکارم و چیزایی ک هرگز حتی به ذهنم خطور نمیکرد، چقدر نکاتی گفته شد ک به ظاهر شاید کسی بهش توجه نکنه ولی در واقع نکته اصلی هست.
من بگم بالای 5 بار همون دو دقیقه اولو گوش دادم باور میکنید،؟ نمیدونید این جمله چقدر منو وادار کرد به خودم و رفتارم فکر کنم:
«سرمایه اصلی ما از حرکت و کار هایی هست ک انجام میدیم » در واقع یعنی ما باید بدونیم پول سرمایه اصلی نیست آدما دورمون سرمایه اصلی نیست، در واقع حرکت کردن ما، تجربه کردن، یاد گرفتن مسیرمون، یاد گرفتن مهارتمون ینی سرمایه اصلی.
در شروع انجام یه کاری این باور یک باید عالی باشم تا شروع کنم این کمال گرایی رو باید بندازیم بیرون و بگیم من الان با هرچی ک دارم شروع میکنم لازمه کتاب بخونم، میخونم، لازمه مهارت جدید یاد بگیرم، وقت میذارم و یاد میگریم، هرکاری ک الان من تواناییشو دارم انجام میدم تا به خواستم برسم و کوچک شروع میکنم صبوری میکنم و من کار های سمت خودمو انجام میدم و بقیشو میذارم خدا برام انجام بده.
قسمت بعد گفتین آنقدر درگیر حاشیه نشین همین ک از هر طریقی (نوشتن، صحبت کردن، حس کردن،) حس خوب داشته باشین فرکانس درست بفرسین کارا انجام میشه، در واقع این فرانسه ک داره کارارو انجام میده.
فرکانس چیه؟
همون احساس ما و انرژی فکری ماست، همون باور های و افکاری ک در 24 ساعت شبانه روز داریم با خودمون تکرار میکنیم.
چقدر من در گیر این بودم، من باید حتما بنویسم تا نتیجه بگیرم و هیچ وقت متوجه نمیشدم گاهی همون حس خوبه تو قلب و ذهنم فرکانس ارسال میکرده اونم نتیجه داده. مرسی ک این موضوع رو روشن گفتین شاید در ظاهر کوچیک باشه ولی میتونه خیلی چیزا رو حل کنه.
قسمت سوم ک وابستگی:
این نگاهی ک من حال خوبم گره بزنم به وجود یه آدم دیگه یعنی من خودم به تنهایی توانایی خوشحال کردن خودمو ندارم من با خودم در آرامش و صلح نیستم من از خودم میترسم، من خودمو نمیشناسم، من اعتماد به نفس ندارم، من حال خوب مو دست بقیه میبینم، و طبیعیه ک وقتی بقیه بفهمن بهشون وابسته هسی کنترل میکنن تورو محدود میکنن تورو چون خودت با باورت کنترل زندگیتو دادی دستشون، و به نظرم اینم یک باور شرک آلود نسبت به خدای درون و خودمون هست.
قسمت 4 شراکت و تبلیغات :
استاد همیشه هرکاری میخاستیم انجام بدیم ک نیاز به شراکت بقیه داشت سرمایه بقیه یا هرچی شبیه این، مادرم یک جمله میگفت اونم اینه «اگر شراکت خوب بود که خدا هم شریک داشت»
این جمله همیشه باعث میشد من از شریک شدن با بقیه جلو گیری کنم و یه چیزی درونم میگفت شراکت ینی من آنقدرا به خودمو توانایی باور ندارم ک منتظر سرمایه پول اون یا وجود اون کارمو راه بندازه و چقدر قشنگ گفتیم ک باید درس میگرفتم تا بفهمم اشتباهه و مسیر خودمو جدا کنم، و بذارم بقیه کار یک میخان انجام بدن و منم به شیوه خودم پیش برم،.
قسمت 5
خدا همیشه کنار ماست از ما به ما نزدیک تره خدا ک هیچ وقت مارو تنها نذاشته این باور های ماست که میزان حضور خدا تو زندگیمونو مشخص میکنه.
قسمت 6
تعریف از خود
اخ استاد نمیدونی ک چقدر من تو این موضوع حتی پیش خودمم مشکل داشتم ، ینی گاهی اعتماد به نفس اینو نداشتم پیش خودم بگم زهرا ببین فلان کارو کردی اینو یاد گرفتی تونسی به این موفقیت برسی و…
یعنی این ذهن و باور های مخرب کارشون اینه ک بیان بهونه بیارن هی احساس ضعف بدبختی بهت بدن و نذارن یه قدم جلو تر بری،
یادمه تویی قدم اول جلسه اول 12 قدم تمرین عزت نفس
من حتی میترسیدم روی برگه بنویسم من این توانایی ها رو دارم من اینجورم من… ینی به هزار زور و مقاومت نوشتم شاید چندین برگه خط خطی کردم تا نوشتم، حالا وقتی میخاستم برای کسی بگم دستو پاهام میلرزید کم مونده بودم از حال برم ولی رفتم و انجام دادم و چقدر ری اکشن های مثبت و عالی دریافت کردم.
ولی اینو فهمیدم ک در واقع برای هیچ کس مهم نیست ما چقدر توانایی و مهارت داریم، تنها چیزی ک مهمه اینه ک من بلد باشم من بتونم از استفاده کنم و به موقعش شرایط برام فراهم خواهد شد، یعنی دلیلی باشه برای ساکت کردن ذهنی که میخاد به من احساس نا کافی بودن بده.
قسمت 7
به اندازه ای که باور های درست داری، عملگرا هستی به همون اندازه سرعت تغییر و رشد تو مشخص میشه. فقط باید آروم و صبور باشی و بذاری تکامل طی بشه.
قسمت مهم ک ما باید مستمر به صورت آگاهانه سپاسگزار باشیم
باور های درست داشته باشیم
تمرکز آگاهانه مثبت داشته باشیم
گفتگو های مثب با خودمون داشته باشیم
یعنی من آگاهانه باید انتخاب کنم مسیر زیبایی رو میخام آنقدر این کارو انجام بدم تا دیگه خود ب خود همه چیز برام عالی پیش بره.
قسمت آخرم ک من حسابی بهش فکر کردم و موضوع مهمی بودم برام ک تا به حال توجه نکرده بودم و اونم اینه منبع درآمد من از علاقه و استعدادم، از مهارتمه از توانایی هامه،
اینم بر میگرده به این ک همیشه به من گفته میشد تو فقط باید یه کارمند بشی و حقوق بگیری و همیشه فکر میکردم خوب دیگه مجبوری باید اینجور زندگی کرد در حالی الان فهمیدم زهرا تو آزادی از علایقت پول در بیاری، دنبال علایقت بری کاری ک میخای با عشق انجام بدی خدا برات تبلیغ میکنه خدا برات آدمای مناسب میاره تو فقط کافیه کارای سمت خودتو درست انجام بدی خدا برات صدتا چیه هزارتا قدمی برمیداره ک هیچ کس از پسش برنمیاد.
استاد عزیز آنقدر آگاهی این فایل کوتاه زیاد بود ک میشه ازش یه کتاب نوشت
سپاسگزار خداوند هستم ک هر لحظه ک ما بخایم هدایتمون میکنه به مسیری ک در ذهن قلبمونه️
سلام استاد عزیزم و مریم جان
امروز برای من روز دوم خونه تکونی ذهنه.
چقدر این فایل عالی و پر از نکته های ب بینظیر بود جقدر منو وا داشت به فکر کردن به افکارم و چیزایی ک هرگز حتی به ذهنم خطور نمیکرد، چقدر نکاتی گفته شد ک به ظاهر بی اهمیته ولی در واقع نکته اصلی هست.
من بگم بالای 5 بار همون دو دقیقه اولو گوش دادم باور میکنید،؟ نمیدونید این جمله چقدر منو وادار کرد به خودم و رفتارم فکر کنم:
«سرمایه اصلی ما از حرکت و کار هایی هست ک انجام میدیم » در واقع یعنی ما باید بدونیم پول سرمایه اصلی نیست آدما دورمون سرمایه اصلی نیست، در واقع حرکت کردن ما، تجربه کردن، یاد گرفتن مسیرم ن مهارتمون ینی سرمایه اصلی.
در شروع انجام یه کاری این باور یک باید عالی باشم تا شروع کنم این کمال گرایی رو باید بندازیم بیرون و بگیم من الان با هرچی ک دارم شروع میکنم لازمه کتاب بخونم، میخونم، لازمه مهارت جدید یاد بگیرم، وقت میذارم و یاد میگریم، هرکاری ک الان من تواناییشو دارم انجام میدم تا به خواستم برسم و کوچک شروع میکنم صبوری میکنم و من کار های سمت خودمو انجام میدم و بقیشو میذارم خدا برام انجام بده.
قسمت بعد گفتین آنقدر درگیر حاشیه نشین همین ک از هر طریقی (نوشتن، صحبت کردن، حس کردن،) حس خوب داشته باشین فرکانس درست بفرسین کارا انجام میشه، در واقع این فرانسه ک داره کارارو انجام میده.
فرکانس چیه؟
همون احساس ما و انرژی فکری ماست، همون باور های و افکاری ک در 24 ساعت شبانه روز داریم با خودمون تکرار میکنیم.
چقدر من در گیر این بودم، من باید حتما بنویسم تا نتیجه بگیرم و هیچ وقت متوجه نمیشدم گاهی همون حس خوبه تو قلب و ذهنم فرکانس ارسال میکرده اونم نتیجه داده. مرسی ک این موضوع رو روشن گفتین شاید در ظاهر کوچیک باشه ولی میتونه خیلی چیزا رو حل کنه.
قسمت سوم ک وابستگی:
این نگاهی ک من حال خوبم گره بزنم به وجود بگیه آدم یعنی من خودم به تنهایی توانایی خوشحال کردن خودمو ندارم من با خودم در آرامش و صلح نیستم من از خودم میترسم، من خودمو نمیشناسم، من اعتماد به نفس ندارم، من حال خوب مو دست بقیه میبینم، و طبیعیه ک وقتی بقیه بفهمن بهشون وابسته هسی کنترل میکنن تورو محدود میکنن تورو چون خودت با باورت کنترل زندگیتو دادی دستشون، و به نظرم اینم یک باور شرک آلود نسبت به خدای درون و خودمون هست.
قسمت 4 شراکت و تبلیغات :
استاد همیشه هرکاری میخاستیم انجام بدیم ک نیاز به شراکت بقیه داشت سرمایه بقیه یا هرچی شبیه این، مادرم یک جمله میگفت اونم اینه «اگر شراکت خوب بود که خدا هم شریک داشت»
این جمله همیشه باعث میشد من از شریک شدن با بقیه جلو گیر میکنم و یه چیزی درونم میگفت شراکت ینی من آنقدرا به خودمو توانایی باور ندارم ک منتظر سرمایه پول اون یا وجود اون کارمو راه بندازه و چقدر قشنگ گفتیم ک باید درس میگرفتم تا بفهمم اشتباهه و مسیر خودمو جدا کنم، و بذارم بقیه کار یک میخان انجام بدن و منم به شیوه خودم پیش برم،.
قسمت 5
خدا همیشه کنار ماست از ما به ما نزدیک تره خدا ک هیچ وقت مارو تنها نذاشته این باور های ماست که میزان حضور خدا تو زندگیمونو مشخص میکنه.
قسمت 6
تعریف از خود
اخ استاد نمیدونی ک چقدر من تو این موضوع حتی پیش خودمم مشکل داشتم ، ینی گاهی اعتماد به نفس اینو نداشتم پیش خودم بگم زهرا ببین فلان کارو کردی اینو یاد گرفتی تونسی به این موفقیت برسی و…
یعنی این ذهن و باور های مخرب کارشون اینه ک بیان بهونه بیارن هی احساس ضعف بدبختی بهت بدن و نذارن یه قدم جلو تر بری،
یادمه تویی قدم اول جلسه اول 12 قدم تمرین عزت نفس
من حتی میترسیدم روی برگه بنویسم من زیبا من این توانایی دارم من اینجورم من… ینی به هزار زور و مقاومت نوشتم شاید چندین برگه خط خطی کردم تا نوشتم، حالا وقتی میخاستم برای کسی بگم دستو پاهام میلرزید کم مونده بودم از حال برم ولی رفتم و انجام دادم و چقدر ری اکشن های مثبت و عالی دریافت کردم.
ولی اینو فهمیدم ک در واقع برای هیچ کس مهم نیست ما چقدر توانایی و مهارت داریم، تنها چیزی ک مهمه اینه ک من بلد باشم من بتونم از استفاده کنم و به موقعش شرایط برام فراهم خواهد شد و من به خودم افتخار خواهم کرد، یعنی دلیلی باشه برای ساکت کردن ذهنی میخاد به من احساس نا کافی بودن بده.
قسمت 7
به اندازه ای باور های درست داری عملگرا هستی به همون اندازه سرعت تغییر و رشد تو مشخص میشه فقط باید آروم و صبور باشی و بذاری تکامل طی بشه.
قسمت مهم ک ما باید مستمر به صورت آگاهانه سپاسگزار باشیم
باور های درست داشته باشیم
تمرکز آگاهانه مثبت داشته باشیم
گفتگو های مثب با خودمون داشته باشیم
یعنی من آگاهانه باید انتخاب کنم مسیر زیبایی رو میخام آنقدر این کارو انجام بدم تا دگیه خود ب خود همه چیز برام عالی پیش بره.
قسمت آخرم ک من حسابی بهش فک دم و موضوع مهمی بودم برام ک تا به حال توجه نکرده بودم و اونم اینه منبع درآمد من از علاقه و استعدادم، از مهارتمه از توانایی هامه،
اینم بر میگرده به این ک همیشه به من گفته میشد تو فقط باید یه کارمند بشی و حقوق بگیری و همیشه فکر میکردم خوب دیگه مجبوری باید اینجور زندگی کرد در حالی الان فهمیدم زهرا تو آزادی از علایق پول در بیاری، دنبال علایقت بری کار یک میخای با عشق انجام بدی خدا برات تبلیغ میکنه خدا برات آدمای مناسب میاره تو فقط کافیه کارای سمت خودتو درست انجام بدی خدا برات صدتا چیه هزارتا قدمی برمیداره ک هیچ کس از پسش برنمیاد.
استاد عزیز آنقدر آگاهی این فایل کوتاه زیاد بود ک میهش ازش یه کتاب نوشت
سپاسگزار خداوند هستم ک هر لحظه ک ما بخایم هدایتم ن میکنه به مسیری ک در ذهن قلبمونه️
سلام آقای بختیار پور عزیز سپاسگزارم ک وقت گذاشتین و خوندین
واقعا هم بخایم واقع بینانه باشیم روزانه با دوستان و آشنایان حتی خانواده هم که صحبت میکنیم همیشه مینالن از خدایی که اونارو داره عذاب میده و و یک روز خوش ندارن چون خدا براشون نخاسته،
نا گفته نماند ک منم از قاعده مستثنا نبودم و فکر میکردم دیگه همینه دست سرنوشت اینه چیزیه ک خدا مقدر کرده و نمیشه کاریش کرد ولی وقتی آدم روی این اگاهی ها کار میکنه و به درک عمیقی میرسه خدارو در تار پودر خودش و جهان اطرافش میبینه. امیدوارم ک همیش سعی کنیم و بخایم که در مسیر درست باشیم،
در واقع ذهن ما یه قدرتی داره به محض این که ولش میکنی و دیگه روی خودتو و باورت کار نمیکنی، همه باور های خوبت کم کم تبدیل میشه به همون باورهای قبلت و هی آدمو در باتلاق گمراهی جلو میبره دیگه فراموش میکنیم یه زمانی چ خدایی رو باور کردیم. و چه نتایجی گرفتیم. «این آگاهی از دوره 12 قدم هست و در تمام فایل های استاد»
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.