سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- چطور بدون سرمایه، کار را شروع کنم؛
- اصول رونق کسب و کار؛
- سرمایه های درونی که لازمه شروع کسب و کار شخصی است؛
- اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارند، نگاه ما به آن اتفاقات است که به آنها معنا می بخشد؛
- اصول بهبود کسب و کار؛
- مهمترین باور برای اتصال به خداوند؛
- روی توانایی ها و علائقت سرمایه گذاری کن؛
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر رد پای شما در گام دوم هستیم
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | سودمندترین سرمایه گذاری207MB18 دقیقه
- فایل صوتی live | سودمندترین سرمایه گذاری17MB18 دقیقه
درود خداوند ب استاد عزیزم ک مسیر رو برام روشن میکنن
خدایا شکرت ک سهم و روزی من این دوره ی رایگان خانه تکانی ذهن شد و الان دارم ازش بهره میبرم.بانو شایستهی عزیز شما اهمیت این فایل هارو برام پر رنگ کردین.سپاس فراوان از شما.
من الان توی دوره ی 12 قدم هستم و ب اندازه ای درکش کردم دارم نتایج خلق میکنم ک خب البتع ب قول استادم اعتبارش رو باید ب خداوند داد چون اونه ک کارهارو برام انجام میده و من بندگیشو میکنم اونم برام شرایط رو هموار میکنه
اما چون خانم شایسته انقدر قشنگ برام خانه تکانی ذهن رو تعریف کردن ک با خودم گفتم همزمان با دوره 12 قدم این دوره ام طی کنم.خدایا شکرت ک هر سوالی ک داشتمو و از ناخودآگاهم پرسیدم برام توی این لایوها تعریف کردی.
منم از صفر تجارتمو شروع کردم ک خب البته مبشد بیشتر رشد کرد اما مقاومت های ذهنی من بهم اجازه نمیداد.ولی با این حال تقریبا با تیمم دارم 200میلیون حجم فروش رو رد میکنم در ماه،ک خب اصلا ناراحت نیستم ک چرا با سه سال زمان گذاشتن توی این تجارت تازه این تارگتو میزنم چون اینو اینجا خوب یاد گرفتم ک سیر تکامل هر فردی با اون یکی متفاوت و ب اندازه ای خدارو باور کردم بهم داده و ب اندازه ای بنده هستم خدا هم هست.راستش بیشتر میشد رشد کرد توی تجارتم اما من پاشنه های آشیل زیادی داشتم ک وادارم میکرد ب عجله کردن و اصلا نمیخواستم تکامل طی کنم و با اضطرابو عجله میخواستم کارمو پیش ببره و هچیز گره میخورد.تا اینکه تو ی یک فایل قدیمی استاد ک رایگان هم بود ایشون گفتن همچیز تکامل نیاز داره و خداوند هم این جهان هستی و کیهان رو هم ب یک باره نساخته بلکه طی میلیونها سال آرام آرام ساخته شده و خداوند هم قانون تکامل رو رعایت کرده.
و توی قدم اول استاد عزیزم میگن نمیشه آب کتری رو ب 100 درجه رسوند قبل از اینکه ب 50 درجه برسونیم و همیچیز ب تکامل نیاز داره.
اینم فهمیدم ک در هیچ تجارتی آسانسور موفقیت وجود نداره بلکه پلکان موفقیت وجود داره تو آرام آرام باید طی کنی ک البته سیر تکامل یکی سرعتش کمتر یا بیشتر از دیگریه.و هر انسان موفقی رو ک الان داریم میبینم رو کسی نیومده با هلی کوپتر بزاره نوک قله اونها از پایین قله با تلاش ذهنی وتلاش جسمی و فیزیکی(ک خب البته ک باید 90٪تلاش ذهنی و تغییر باورها باشه و 10٪تلاش فیزیکی باشه) ب این مرحله از موفق شدن و مطرح شدن رسیدن.
همین نتایجی هم ک الان دارم در گذشته نداشتم و این شکر گزاری ک تمرکز منو ب روی داشته هام برد و از نداشته هام و کمبودها فاصله داد و باعث شد ک با یک لنز تمیزی ب زیبایی ها نگاه کنم خلق شد
من روزانه با خودم جلسه برگزار میکنم و خیلی سوالات رو از خودم میپرسم و ب سرعت ناخودآگاهم ک اَبَر کامپیتر جهان هستی و بزرگتر سرچگر هست برام جوابهارو پیدا میکنه و اون جوابها در غالب الهام خداوند مثل یک جرقه ب ذهنم خطور میکنه
روزانه خیلی با خدا حرف میزنم و دخترمو ک مدرسه میبرم سعی میکنم فقط منو بچه هام باشیم آخه یه پسر 5 ساله ام دارم ک بلند بلند با خدا حرف میزنم و بهش میگم ک حواسم بود امروز فلان کار رو تو برام کردی…. و خیلی ازش تشکر میکنم و ازش بلند بلند مشورت میگیرم ک بچه هامم یاد بگیرن وقتی تنها هستن در واقع تنها نیستن میتونن کلی با عشقشون وقت بگذرونن و خیلی مایل نیستم کسی همراهم باشه غیر از بچه هام ن اینکه اون خوب یا بد هستن فقط میخوام ورودی مناسب رو ب ذهنم دعوت کنم و وقتم داشته باشم ک با خدا حرف بزنم.آخ ک چ لحظههایه!!چقدر پر میشم از عشق ب رب.
قبلا خیلی وابسته ب رابطه با همسرم بودم و زجر میکشیدم از نادیده گرفتنش اما حالا یک شخصیت خود ساخته دارم ک در جهت رشد و تعالی خودم قدم بر میدارم و یادم میاد ک اون موقع ها منتظر یک عامل بیرونی بودم ک از بیرون بیاد شادم کنه از خودم خجالت میکشم و ب خودم میگ اون روزها بدبخترین روزهای تو بود ک قدرت از دست خدا گرفته بودی و ب غیر از خدا داده بودی و از دیگران توقع میکردی ک حال تو رو خوب کنن.چقدر احساس بی نیازی میکنم نسبت ب مردم.
و در مورد تبلیغات باید بگم من هیچ تبلیغاتی ندارم و خدای من داره شرایط رو هنوار میکنه و اونه ک داره برای منو تیمم مشتری میاره.فرکانست ک درست باشه خدا برات تبلیغ میکنه و خودش آدمهارو میاره برات و تو مثل یک مگنت میکنه ک آدمهارو جذبت میکنه.
و من از خودم خیلی تعریف میکنم چون معتقدم اگر از خودم تعریف کنم جهان متوجه توامندی های من میشه ازش در جهت خدمت ب بهتر شدن و گسترش خودش استفاده میکنه
خدایا شکرتتتتتتت