live | سودمندترین سرمایه گذاری - صفحه 46

739 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    من خودم از جمله کسانی بودم که هر وقت که می خواستم کاری انجام بدهم اینگونه فکر می کردم که باید پول و سرمایه اولیه زیادی داشته باشم

    باید و باید روی خودم دارایی های خودم حساب باز کنم

    این سبب می شد که هیچ وقت نتوانم به جلو بروم و نتوانم اقدامی کنم

    اما کم کم به حدی از رشد فکری و تکامل رسیدم که به این درک رسیدم که نه تنها خودم و افکار و باورهای خودم به تنهایی کافی است بلکه دستهای هدایتگر خدای مهربان هم در کار هستند تا من به خواسته ها و اهداف خودم برسم

    این سبب شد که من گام اول را بردارم و بخواهم تغییر کنم

    این سبب شد که من بتوانم اکنون به درآمدی برسم که بدون نیاز به سرمایه اولیه باشد

    مشغول به کاری باشم که بدون اینکه بخواهم وام بگیرم و یا قرض بگیرم شروع به کار کنم و درآمد برسم

    درست است که در وهله اول زیاد درآمد نداشتم اما آرام آرام به روند من رو به رشد و به جلو است

    آرام آرام من بدهی های خودم را تسویه کردم

    اکنون روند رشد من صعودی است

    اما نکته مهم در این است که حال من خوب است

    مشغول به کاری هستم که در آن علاقه دارم و از آن لذت می برم

    همه اینها برای من زمانی رخ داد که به درک و فهم رسیدم که در جهان بی نهایت نعمت و فراوانی وجود دارد

    در این جهان به وفور حال خوب وجود دارد

    همه چیز برای من به آسانی و راحتی وجود دارد

    این درس و این نکته را همیشه در روند زندگی خودم اکنون در حال اجرا کردن هستم

    آرامش سهم همیشگی من است

    واقعا از خدای خودم ممنون و سپاسگذار هستم که به این راحتی روند زندگی من را راحت و آسان کرده است

    سپاس از خدای هدایتگر خوب خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    اکرم زینلو گفته:
    مدت عضویت: 3078 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و مریم مهربون و زیبا و دوستان هم دوره ایی

    امروز دومین گام هست و مطالبی که درک کردم و تجاربی که خودم در خصوص این موارد داشتم رو مینویسم…….من از اوائل سال 96 افتخار دانشجوئیه استاد عباسمنش رو دارم …..

    در مورد شروع کار بدون سرمایه و یا با سرمایه ی کم …..بنظرم واقعا زمانیکه تو پاشنه کفشت رو کشیدی برا شروع یه کاری یه جوری خدا برات میسازه یه جوری پازل برات میچینه که وقتی از این مقطع گذر میکنی و نگاه به پشت سرت و مسیری که طی کردی میکنی میفهمی چه جوری جور چین برات چیده ….من بعد از یک ورشکستگیی که فقط بواسطه ی باورهای غلط برام اتفاق افتاده بود و( البته این تضاد باعث آشنائیه من با استاد شد ) عملا میتونم بگم مبلغ آنچنانیی برام نمونده بود مستاصل مونده بودم و باااااید خودم رو به یک منبع درآمد میرسوندم و آدمه کارمندیی نبودم یعنی چند جا رفتم برای کار… با اینکه خودم چندین سال مدیر مجموعه بودم ولی با اینحال رفتم برای دیگرون کار کنم ….آقا نتونستم …نشد من توی سه سال 6 جا عوض کردم …ایراد از خودم و باورهام بود اما نتونستم با خودم کنار بیام و کار و هنرم رو رها کردم و نشستم توی خونه اما آدمه خونه نشستن هم نبودم و از اونجایی که یک زن بسیار توانمند بودم و اصلا نمیتونستم قبول کنم بشینم خونه و خرجمو همسر بده …واااای نههههه …….بقول استاد در و دیوارا داشتن منو میخوردن و سرمایه ایی هم نداشتم برای شغل و هنری که من داشتم هنری که 18 سال توش تجربه داشتم …..قشنگ یادمه یه روز صبح که بیدار شدم و داشتم رختخوابم رو مرتب میکردم ازم سوال شد چرا همش تو فکر این هستی که از کجا سرمایه بیارم ؟؟چرا روی خودت سرمایه گزاری نمیکنی چرا چسبیدی به اینکه فقط از این هنر میتونی پول بسازی ….با همین قدر پولی که داری با همین امکاناتی که داری شروع کن هر کاری که میتونی رو از همینجایی که هستی شروع کن ……از همون روز شروع کردم به سرچ و جستجو برا آموزشی که مد نظرم بود و از همون جا خدا برام چید یادمه اولین دور ه ایی که برا آموزش شرکت کردم 3 میلیون تومن بود ساله 1400 ….من 3 میلیون تومن یکجا نداشتم بدم و اتفاقا استاد اون دوره اعلام کرد کسانی که شرایط پرداخت یکجا ندارن میتونن توی 6 ماه ماهی 500 تومن شهریه رو پرداخت کنن …..این مدلی میتونستم و شرکت کردم …..بعد از اون دوره ی تخصص تر رو برگزار کردن و 10 میلیون بود و من نمیتونستم 10 تومن رو یکجا پرداخت کنم و دوباره اعلام کردن میتونید در 4 قسط ماهی 2500 پرداخت کنید و من اونموقع بواسطه ی آموزشهام دیگه میتونستم ماهی 2500 رو پرداخت کنم ….و بعد از یکسال و اندی دوره ی تخصصی تر رو با قیمت بالاتر و من دیگه اقساطی برام مهم نبود و چون میتونستم نقدی یکجا پرداخت کنم و اولین نفر بودم برای پرداخت یکجای شهریه …..الان جزء دانشجویان فعال در حرفه ی خودم و موفقترینها هستم و هنوززز مونده تا به جایی که میخوام برسم اما به ولله وقتی نگاه به پشت سرم میکنم میبینم خدایا شکرت چه قدر خوشگل برام چیدی با هیچی بدون هیچ قرض و وامی (چون بشدت مخالف قرض و وام هستم) تونستم خودم رو به اینجا برسونم ….هنوز به نتیجه ی مستمر و ثابت نرسیدم اما برای خودم خیلی بزرگه که تونستم خودم رو به همینجا برسونم ….اگر فعلا چیزی از دستاوردهام نمیگم چون میخوام دستاوردهام بزرگ و ثابت و مستمر بشن و حتما حتما میام و برای شما استاد عباسمنش عزیزم میگم شما چه کار کردین با منو زندگیه من …..خدایا ازت سپاسگزارم من هر چه دارم از آن توست و تمام هر چه که دارم سلامتی و شادی و ثروت اعتبارش برای توست و دستی بنام سید حسین عباسمنش ……استاد تجسمم کردم یه روزی رو که یک ویدئو براتون و دوستان سایت دارم میسازم و در اون تمام راهی که رفتم و دستاوردها و نتایجم رو باهاتون به اشتراک میزارم ….این پیام بماند به یادگار و رد پایی که همه و خودم ببینیم از کجا به کجا رسیدم …..من توی این چند سال چیزی نگفتم …چون مثله بامبویی میمونم که ریشه هاش تشکیل شده و آروم آروم داره سر از خاک در میاره و بعد از تکامل وقتی رشد تصاعدیم شروع شد میام و با افتخار به دانشجویی مرد شریف و مهربون و دوس داشتنی استاد عباسمنش جانم عرض میکنم که چی شد …….ههههه …اومدم در مورد کل فایل حرف بزنم ….فقط در مورد سوال اول اینهمه نوشتم …..گرچه که توی صحبتهام نا خودآگاه اشاره هایی به موارد دیگر فایل هم شد ……

    خدایا میلیون میلیون بار شکرت برای اینکه در ذهن و قلبم هستی …..خدایا میلیون میلیون شکرت برای حضور استاد عباسمنش و مریم جان زیبا در زندگیم …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سعیده رزاقی گفته:
    مدت عضویت: 308 روز

    سلام روزبخیر

    دومین گام خانه تکانی ذهن رو گوش میدم. احساس می کنم یک تونل ارتباطی ای با خدای خودم داشتم که بسیار کثیف شده به طوری که ته تونل دیده نمیشه . دارم ریز ریز این تونل رو تمیز می کنم . به امید اون روزی هستم که هیچ مانعی بین من و خدای من نباشه تا بتونم به راحتی سیگنالهاشو دریافت کنم. ردپای دوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    سلام ،سلام

    به مریم جان

    استاد عزیزم

    وهمه بچه های خانه تکانی ذهن

    چقدر زیبا استاد سوالات جواب میده

    استاد من عاشق تونم

    شما وقتی صحبت میکنید

    انگار خدا نشسته جلوم داره صحبت می‌کنه .

    چقدر زیبا

    تمام افراد موفق از کوچک شروع کردن ،پس نباید عجله کنم

    برای شکر گذاری فقط باید احساسم خوب باشه ومدام در ذهن وقلب و وجودم بگم.

    خدا را شکر من از تنهایی خودم دارم لذت میبرم و به هیچ کس وابسته نیستم

    خدا را شکر من هیچ تبلیغاتی برای کارم انجام نمیدم ،وخدا مردم برام می‌فرسته.

    با خدا صحبت کردن واقعا احساس لیاقت داشتن مهمه

    من خیلی دوست دارم از خودم تو جمع صحبت کنم چون عزت نفس می‌بره بالا

    وباید روی این مورد کار کنم.

    منم کارم از صفر شروع کردم .

    فقط عجله نباید بکنم،تکامل مهمه

    تجسم خیلی عالیه استاد من چند بار این کار انجام دادم نتیجه شو دیدم

    ولی باید 12 قدم بخرم

    من سطح انرژی مو با فایل های شما بالا نگه میدارم چون حسم خیلی خوب میشه با صدای شما

    من برای ثروت مند شدن باید. روی توانایی های خودم ،سرمایه گذاری کنم.

    استاد واقعا از شما متشکرم بابت توضیحات شما وچقدر ساده و عالی توضیح میدید .

    انشالله در پناه خداوند متعال خوشبخت و سعادتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 484 روز

      سلام فاطمه.

      اینجا که ن‌وقتی برای شکر گزاری باید حس خوب داشت….

      گاهی آدم تو یه مداری هست که خود جهنمه ، جوری که چشمت بهترین نعمت ها رو که قبلا آرزوشو داشتی و الان داری رو نمیبینی ، مثلا فرزند اونم دو جنس یا خونه با نقشه دلخواهت و….

      الان شاید آنقدر توجه آدم روی منفی ها باشه که حتی همون آرزوها مثلا دو فرزندی هم به عنوان یه عامل پس رفت و مزاحمت بهشون نگاه کنیم،

      همین جاست که میگه کفر نعمت …..

      تو این مدار که ، همش حس منفیه ، راحت نمیشه شکر گزاری کرد ، اصلا انگار هیچ چیزی به چشم نمیاد ، حتی چیزهایی که قبلا می‌خواستیم و الان داریم،

      بهترین کاری که من میکردم ، میرفتم سراغ کاری بهم حس خوب میده ، مثلا اومدن به سایت ، یا نظم دهی ، نظم دهی بسیار بسیار حس خوب بهم میده،

      بعد از حس خوبی که پیدا میکنم تازه میتونم برم سراغ شکر گزاری،

      یعنی حرفت درسته، برای شکر گزاری باید کانون توجه مون رو بزاریم روی چیزی که بهمون حس خوب ممیدا،

      مثلا نظم دهی ، مثلا گربه حیاطمون ، بعد کم کم حسمون بهتر و شکر گزاریمون بیشتر میشه.

      پس کلا همه چیز در کانون‌ توجه خلاصه میشه

      فاطمه جان موفق باشی،

      کامنتت این پیام رو برام داشت خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 484 روز

      سلام فاطمه.

      اینجا که ن‌وقتی برای شکر گزاری باید حس خوب داشت….

      گاهی آدم تو یه مداری هست که خود جهنمه ، جوری که چشمت بهترین نعمت ها رو که قبلا آرزوشو داشتی و الان داری رو نمیبینی ، مثلا فرزند اونم دو جنس یا خونه با نقشه دلخواهت و….

      الان شاید آنقدر توجه آدم روی منفی ها باشه که حتی همون آرزوها مثلا دو فرزندی هم به عنوان یه عامل پس رفت و مزاحمت بهشون نگاه کنیم،

      همین جاست که میگه کفر نعمت …..

      تو این مدار که ، همش حس منفیه ، راحت نمیشه شکر گزاری کرد ، اصلا انگار هیچ چیزی به چشم نمیاد ، حتی چیزهایی که قبلا می‌خواستیم و الان داریم،

      بهترین کاری که من میکردم ، میرفتم سراغ کاری بهم حس خوب میده ، مثلا اومدن به سایت ، یا نظم دهی ، نظم دهی بسیار بسیار حس خوب بهم میده،

      بعد از حس خوبی که پیدا میکنم تازه میتونم برم سراغ شکر گزاری،

      یعنی حرفت درسته، برای شکر گزاری باید کانون توجه مون رو بزاریم روی چیزی که بهمون حس خوب ممیدا،

      مثلا نظم دهی ، مثلا گربه حیاطمون ، بعد کم کم حسمون بهتر و شکر گزاریمون بیشتر میشه.

      پس کلا همه چیز در کانون‌ توجه خلاصه میشه فاطمه جان موفق باشی،

      کامنتت این پیام رو برام داشت خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3598 روز

    روز دوم پروژه خانه تکانی ذهن

    استاد جان سلام

    من خیلی وقته روی خودم دارم کار میکنم و نتیجه های زیادی گرفتم ولی اونجوری که من می خوام هنوز نشده ، که می دونم باید تمام طی بشه

    یک سوال که خیلی ذهن منو درگیر کرد و شما خیلی کوتاه جواب دادید این بود که سرعت رسیدن به خواسته ها چقدر هست

    و شما چه کوتاه و البته خیلی زیادگفتید به سرعتی که شما تغییر می کنید

    اینو که شنیدم ذهنم قفل شد آخه من خیلی تغییر نکردم و هنوز همون طیبه قبل هستم رفتارم ،عملم ، حرف زدم و لایف استایلم هنوز همون طیبه قبل است

    و طبق قانون سرعت تغییر من خیلی کمه .

    این سوال رو از خدا می خوام بپرسم و ازش می خوام هدایتم کنه : خدایا چی کار که تغییر کنم؟ قدم اول چی باشه ؟ خدای من قلبم رو آروم کن تا صدای تو رو بشنوم

    از شروع این دوره نوشتم که هدفم و دست آوردم در آخر دوره چی باشه و هدفم پیدا کردن مسیر شغلی هست که عاشقش باشم و از انجام اون لذت ببرم

    من الان نزدیک 13 ساله که دارم کار می کنم ولی عاشق کارم نیستم

    و دنبال شغلی هستم که عاشقش باشم البته یک ایده تو ذهنم میاد که هنوز نمی دونم خدا داره میگه یاشیطان ؟

    من همیشه دوست داشتم یک کارخونه داشته باشم و یک محصول خوراکی تولید کنم ،(البته این یادم شده بود و الان به ذهنم اومد)

    میگن سوال خوب بپرسی خدا هم جوابت میده

    خدایا ازت می خوام که قلب و روحم را آرام کنی تا صدای تو را از نزدیک و واضح بشنوم

    مدتی هست به ذهنم اومده که تو همین زمینه شغلی که الان هستم برای خودم به صورت مستقل کار کنم ولی چون قبلاً با شریکی که داشتم ورشکسته شدم الان خیلی می ترسم

    سرعت تغییر من خیلی پایینه

    پاشنه های آشیل من و‌باورهای محدود کننده زیاد دارم و هر روز دارم با خدا راز و نیاز می کنم که اول از همه قلبم را آرام کنه و بهم مسیر رو نشون بده

    ممنون از استاد عزیز ومریم بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 484 روز

      سلام طیبه

      این قسمت که نوشتی هدفت از این دوره میخوای چی باشه.

      یکهو به من گوش زد کرد که مریم هدف تو در این دوره چیه؟

      که یه مدتی بود که دوست داشتم با خودم در صلح باشم خودم خودم رو قبول داشته باشم ، خودم خودم رو محبت بلد باشم کنم، و اصلا به معنی عشق برسم، که یکهو با فایل شکر گزاری که درباره کامنت لیلا بود بر خوردم و از اون طریق به این دوره رسیدم ، و از اونجا به کامنت ها،

      جالبه بارها برام سوال بود کامنت ها کجاست؟

      و جالب بود که اولین مراحل خانه تکانی رو روزهای اول دیده بودم اما ازش گذر کرده بودم،

      الان انگار زمان مناسبش بوده، که به این دوره بیام،

      و از همه بیشتر کامنت ها برام خیلی خیلی ارزشمنده ، چون با هر کامنت خدا یه چیزی بهم الهام میکنه و من اون الهام رو در سمت پاسخ مینویسم

      موفق باشی طیبه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    رد پای دومین روز من

    اگر میخوام کار خودم رو داشته باشم باید قدم به قدم پیش برم نیاز به سرمایه اولیه زیاد ندارم مثل خیلی از افرادی که کار خودشون رو با کارگری شروع کردن و الان به جاهای خیلی خوبی رسیدن،اگر من در مسیر رسیدن به خواسته هام قدم بردارم و هر روز براش تلاش کنم و مستمر قدم های کوچک بردارم و باور درست به توانایی ها و خدای خودم داشته باشم قطعا موفق میشم

    برای کار خودم هیچ وقت شریک نمیگیرم چون این خودش یک نوع نگاه شرک آلود هست و ضمن اینکه من باید کلی انرژیم و وقتم رو مثل سالهای پیش استاد صرف راضی کردن شریکم کنم

    اتفاقا امروز همکارم بهم پیشنهاد تاسیس یک دفتر فنی مهندسی رو برای چند ماه آینده داد که شراکتی با هم دفتر بزنیم الان فهمیدم که اینکار اشتباهه و البته نگران هزینه اولیش هم بودم که بازم فهمیدم باید خودم قدم به قدم پیش برم و عجله نکنم و تکاملم رو طی کنم

    مورد دیگه ای که استاد اشاره کردن و برام جالب بود اینکه نیاز نیست حتما شکرگزاری رو مکتوب کنیم من همیشه عذاب وجدان و حس بدی داشتم که وقت نمیکنم شکرگزاری رو مکتوب کنم و خیلی وقتها رهاش میکردم حس میکردم حتما باید تو یه دفتری نوشته باشم که یادم باشه شکرگزاری کردم ولی الان فهمیدم که فقط اگه حسم همون لحظه خوب باشه کافیه و فرکانس خوب رو فرستادم و نعمت ها رو هم خدا وارد زندگیم میکنه فقط کافیه حس و حالم خوب باشه

    در مورد وابستگی من همیشه این عادت رو داشتم و الان هم تاحدود زیادی دارم که خوش گذروندن خودم رو وابسته به همسرم و خانوادم میکنم حتی خیلی وقتها تنها بیرون میرم یه غذای ساده نمیخورم حتی اگر گشنم باشه و دوست دارم همراه همسرم غذا بخورم با اینکه بارها بهم گفته به خودت سخت نگیر و لذت ببر ولی من این اخلاق رو دارم البته الان چند وقتی دارم کم کم رو خودم کار میکنم که وقتی تنها هستم تفریحات کوچک یا غذاهای مورد علاقم رو میخورم دارم قدم به قدم تکاملی این مورد رو درستش میکنم

    در مورد تبلیغ کردن چون شغل قبلی من آزاد بود و برام خیلی سخت بود که دنبال یه تبلیغ خوب باشم و اصلا از اینکار خوشم نمیومدخیلی خوشحال شدم که استاد گفتن نیاز به تبلیغ نیست فقط کافیه کارم رو درست انجام بدم و خداوند مشتری رو از در و دیوار وارد کسب و کارم میکنه

    اگر میخوام به ثروت بیشتر و درآمد بیشتر برسم باید روی خودم سرمایه گذاری کنم ، من دو سال که روی خودم سرمایه گذاری کردم و شغل الانم هم به واسطه همین سرمایه گذاری دارم البته الان دارم طراحی سازه رو یاد میگیرم که مطمئنم اگر مستمر ادامه بدم و تو کارم درجه یک باشم خداوند کلی مشتری خوب و ثروتمند برام میفرسته( اینم نوشتم که وقتی تو این کار حرفه ای شدم بیام بخونمش و ایمانم بیشتر بشه 1403/7/21 )

    سپاسگزار خداوندم که در این مسیر قدم گذاشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    رد پای دومین روز من

    اگر میخوام کار خودم رو داشته باشم باید قدم به قدم پیش برم نیاز به سرمایه اولیه زیاد ندارم مثل خیلی از افرادی که کار خودشون رو با کارگری شروع کردن و الان به جاهای خیلی خوبی رسیدن،اگر من در مسیر رسیدن به خواسته هام قدم بردارم و هر روز براش تلاش کنم و مستمر قدم های کوچک بردارم و باور درست به توانایی ها و خدای خودم داشته باشم قطعا موفق میشم

    برای کار خودم هیچ وقت شریک نمیگیرم چون این خودش یک نوع نگاه شرک آلود هست و ضمن اینکه من باید کلی انرژیم و وقتم رو مثل سالهای پیش استاد صرف راضی کردن شریکم کنم

    اتفاقا امروز همکارم بهم پیشنهاد تاسیس یک دفتر فنی مهندسی رو برای چند ماه آینده داد که شراکتی با هم دفتر بزنیم الان فهمیدم که اینکار اشتباهه و البته نگران هزینه اولیش هم بودم که بازم فهمیدم باید خودم قدم به قدم پیش برم و عجله نکنم و تکاملم رو طی کنم

    مورد دیگه ای که استاد اشاره کردن و برام جالب بود اینکه نیاز نیست حتما شکرگزاری رو مکتوب کنیم من همیشه عذاب وجدان و حس بدی داشتم که وقت نمیکنم شکرگزاری رو مکتوب کنم و خیلی وقتها رهاش میکردم حس میکردم حتما باید تو یه دفتری نوشته باشم که یادم باشه شکرگزاری کردم ولی الان فهمیدم که فقط اگه حسم همون لحظه خوب باشه کافیه و فرکانس خوب رو فرستادم و نعمت ها رو هم خدا وارد زندگیم میکنه فقط کافیه حس و حالم خوب باشه

    در مورد وابستگی من همیشه این عادت رو داشتم و الان هم تاحدود زیادی دارم که خوش گذروندن خودم رو وابسته به همسرم و خانوادم میکنم حتی خیلی وقتها تنها بیرون میرم یه غذای ساده نمیخورم حتی اگر گشنم باشه و دوست دارم همراه همسرم غذا بخورم با اینکه بارها بهم گفته به خودت سخت نگیر و لذت ببر ولی من این اخلاق رو دارم البته الان چند وقتی دارم کم کم رو خودم کار میکنم که وقتی تنها هستم تفریحات کوچک یا غذاهای مورد علاقم رو میخورم دارم قدم به قدم تکاملی این مورد رو درستش میکنم

    در مورد تبلیغ کردن چون شغل قبلی من آزاد بود و برام خیلی سخت بود که دنبال یه تبلیغ خوب باشم و اصلا از اینکار خوشم نمیومدخیلی خوشحال شدم که استاد گفتن نیاز به تبلیغ نیست فقط کافیه کارم رو درست انجام بدم و خداوند مشتری رو از در و دیوار وارد کسب و کارم میکنه

    اگر میخوام به ثروت بیشتر و درآمد بیشتر برسم باید روی خودم سرمایه گذاری کنم ، من دو سال که روی خودم سرمایه گذاری کردم و شغل الانم هم به واسطه همین سرمایه گذاری دارم البته الان دارم طراحی سازه رو یاد میگیرم که مطمئنم اگر مستمر ادامه بدم و تو کارم درجه یک باشم خداوند کلی مشتری خوب و ثروتمند برام میفرسته( اینم نوشتم که وقتی تو این کار حرفه ای شدم بیام بخونمش و ایمانم بیشتر بشه 1403/7/21 )

    ممنون از استاد عزیزو خانم شایسته برای این پروژه ارزشمند

    سپاسگزار خداوندم که در این مسیر قدم گذاشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 484 روز

      سلام مهدی و زهرا جان،

      اینجا که نوشتید که کسانی که از کارکری شروع کردند و به کجاها که نرسیدن، واقعا برای من جای تأمل داشت،

      بخصوص اگر کمال گرایی باشی ، این نکته خیلی مهمه که الگو هایی پیدا کنیم که ، آهسته آهسته پیشرفت کردن، که الان که نگاه میکنم اطرافم آدم هایی که به ثروت بی نهایت رسیدن ، دقیقا از کارگری شروع کردند.

      و اینجا که نوشتید ، که برای سپاسگزارم حتما نوشتن مهم نیست ، احساس خوب مهمه،

      راستش رو بخوای من وقتی یه چیزی رو میبینم به اصلاح کانون توجه ام روشه و اون لحظه احساس خوب میگیرم، میگم شکر.

      اما واقعا نمیدونم اون احساس شکرگزاری رو چطور بنویسم،

      مثلا وقتی دارم میبینم پروانه رو میگم وای چقدر سفید عین برنامه کودکاس، و کلی حس دیگه دارم که به زبون نمیارم ، فقط حسه ، نمیدونم متوجه منظورم میشید یا نه،

      فقط رو کاغذ مینویسم پروانه و اون حس رو تو دلم مرور میکنم و بعد از مرور اون حس ، کنار پروانه مینویسم شکر

      فکر میکردم که باید خیلی آب و تاب بدم تو نوشتم که اون حس قشنگ نمیشد نمیزارشت ،انگار که اون حس تو قلبم مرور میشد قشنگتره،

      الان متوجه شدم و این باورم با نوشته شما بیشتر تو من ریشه زد که ، شکر گزاری همون حسه،

      و فقط با نوشتن دو تا کلمه خلاصه هم کفاف میده،

      و الان چیزی بهم الهام شد که گفت بنویسم

      اینکه ، اگر کانون توجه مون رو بزاریم روی چیزهای که بهمون حس خوب میده ، معنیش میشه شکر گزاری،

      و هر چه بیشتر کانون توجه مون رو بزاریم رو چیز های که حسمون رو بهتر و بهتر میکنه،

      خدا هم چیزی های خوب بیشتری رو رو به رومون میزاره تا بیشتر حسمون خوب بشه،

      پس باز در همه چیز برمیگردیم به کانون توجه که روی چی باشه.؟

      روی چیزهای که حس بد میده،

      یا روی چیزهایی که حس خوب میده،

      هر کامنتی برای من از جانب خدا پیامی داره.

      ممنون بابتکامنت قشنگتون ،

      موفق باشید مهد و زهرا جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    علی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    سلام خدمت استاد عزیز خانم شایسته وتمام دوستانی درحال خانه تکانی ذهنشون هستن.

    من اینجام برای تعهدی که دیروز تصمیم گرفتم ودادم تا رد پای روز دوم خانه تکانی ذهنمو بزارم.

    خداروشکر میکنم که اینجام والان دارم کامنت میزارم چند سالی هست با استاد عزیز اشنا شدم ولی اونجور که باید نتیجه نگرفتم خیلی بهترم نسبت به ادم سابقی که بودم واین خیلی خوبه ولی از یجایی به بعد همش دچار روزمرگی میشدم وهی در رفت وامد بودم وانطور که باید تعهد روی اموزشا نداشتم.یکی مهترین ایرادامم همین کامنت گذاشتن که همیشه گارد داشتم بهش وتنبلیم میشد که بیام کامنت بزارم.ولی خداروشکر اولین تونستم دوروز پیاپی بیام و کامنت بزارم وخیلی خوشحالم این برام یه پیشرفت بزرگ. من بهتر از هرکس میدونم که سرمایه گذاری روی خودم چقد جواب میده وهربار که اینکارو کردم نتیجه گرفتم ولی متاسفانه باز از اموزشا دور شدم. یکی دیگه از تصمیمات خوب امروزم همین بود پولی که گذاشته بودم برای خرید طلا تا سرمایه کنم امروز رفتم ویک دوره اموزشی که مرتبط با شغلم هست خریدم والان که دارم کامنت میزارم خداروشکر میکنم که اینجا وباعث شده دوباره شروع کنم روی خودم کار کنم ومطمعنم قرار اتفاقات عالی برام پیش میاد و میام همینجا دوباره براتون ازین اتفاقات تعریف میکنم

    درپناه الله باشید بازم شکر خدارومیکنم که این فضا واستاد دوست داشتنی رو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 312 روز

    سلام خدمت هم فرکانس های عزیزم

    گام دوم از خانه تکانی ذهن رو به لطف خدا گوش دادم و تصمیم گرفتم ازین ببعد فقط رو خودم حساب کنم و رو خودم کار کنم

    وقتی انسان رو خودش کار می‌کنه خودبخود تو مسیرهایی قرار میگیره که بهتر می‌تونه تو هر شرایطی که هست تصمیم درست بگیره و اقدام کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 484 روز

      سلام معصومه.

      این جمله‌ که روی خودم حساب باز کنم، جمله نابیه،

      و پاشنه آشیل همه بخصوص، پاشنه آشیل اصلی منه،

      چقدر اینکه به خودمون تکه و حساب کنیم ، چقدر از عواقب خیلی چیزها رو کم میکنه،

      مثلا انسانی که فقط بخاطر اینکه کمبود محبت( خلا درونی) داره ، به دنبال جفت هست،

      تا اون رو به آرامش برسونه،

      امیدوارم که خداوند بهمون کمک کنه که خیلی خیلی راحت تو این مسیر ادامه بدیم، و اینکه فقط روی خودمون کار کنیم،

      الان خدا یه چیزی به قلبم گفت، اینو گفت که،

      مریم فایل آخر استاد رو دیدی؟ دیدی که استاد و مریم جان ، سه ماهه از هم دورن،

      نه مریم جان وصله به استاده نه استاد وصله به مریم جانه،

      در حالی که این دو عزیز، بارها سفر های سه ماهه با هم رفتن ،

      و با ابن وجود وابسته‌ نیستن به هم ، باز روی خودشون کار کردن،

      و باز الان خدا له دلم گفت که…

      که تو فایل شروع گام به گام صدای مریم جان، مریم جان گفتن که از وقتی روی فایل ها کار کردم از تنهاییم لذت میبرم،

      ببین مریم بانو ، مریم جان زمانی که تنها شد ، آرامش و برای دریافت حس آرامش خودش رو وصله به استاد نکرد و هی مدام زنگ زنگ زنگ، بلکه بجاش نشست و برای حس آرامش خودش یه چیزی پیدا کرد،

      یه داستانی برای بچه هام میخوندم که اسب آبی ناراحت شده بود، و برای دریافت حس شادی ، کارهایی که بهش حس خوب میداد رو انجام می‌داد و کانون توجه اش رو روی اون گذاشته بود.

      الان هم مریم جان هم بجای حس دلتنگی و….. کانون‌ توجه اش رو گذاشته بود روی نظم دهی فایل ها ، تا اینجا که من مریم جان رو متوجه شدم ایشون عاشق نظم دهیه،

      و تو این چند ماه دوری هم ایشون ذهنش رو گذاشتن توی نظم دهی .

      پس مریم بانو ، زمانی که شرکت نیست ذهنت رو بزار روی چیزی که بهت حس خوب میده، نه لینکه مدام زنگ زنگ زنگ…….

      چه قدم خوبیه برای شروع کردن به حساب کردن روی خودمون برای احساس خوب.

      فقط من الان یه چیزی ذهنم رو درگیر کرده یعنی چند وقته،

      اینکه اگر ما خودمون باید باعث آرامش خودمون باشیم، و از شریکتان نباید انتظار پر کردن این خلأ رو داشته باشیم،

      پس چرا تو یه ایه استاد گفتن که ازدواج عین مسکنه و باعث آرامش میشه،

      من فعلا این سوال رو دارم ، امیدوارم خدا در زمان مناسب و در کمترین زمان پاسخ من رو بده.

      معصومه موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    رضا رضائی گفته:
    مدت عضویت: 867 روز

    به نام یکتای بی همتا

    رد پای من در گام دوم پروژه خانه تکانی ذهن

    در زمان شنیدن این فایل پربار هدایت های پروردگارم شامل حالم شد و من رو از سردرگمی نجات داد . من رو راهنمایی کرد و بهم انگیزه داد و من رو آگاه کرد . به یاد ندارم که تا به حال چنین تعداد هدایت الهی در زمانی بسیار کوتاه شامل حالم شده باشه . خدایا سپاسگزارم

    این فایل با این که کوتاه بود اما خیلی پر بار بود و باید با تمرکز شنیده می شد .شنیدن با تمرکز ، یادداشت برداری و تعقل و نوشتن عادت ها و باورها کمک کرد تا استفاده بهتری از این فایل داشته باشم و بتونم آگاهی های این فایل رو به نوعی مدیریت کنم . استاد عزیز ، خانم شایسته گرانقدر و همه دوستان تیم بزرگ عباسمنش از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: