live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 10

679 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    قاسم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2314 روز

    ضمن عرض سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان گلم

    چند روزه که دوست دارم از یک جایی شروع کنم به تشکر از استاد ،اما نمی‌دونم از کجا شروع کنم .به خاطر اینکه من در نوشتن خیلی قوی نیستم و بیشتر دوست دارم با صحبت ابراز کنم .و از آنجایی که امیدوار هستم این مطلب من به گوش استاد عباس منش برسه ،البته اگر توی مدار باشه

    من یک شماره از استاد تو سایت داشتم و به اون شماره پیامک دادم ،امروز یک خانمی با اون شماره به من زنگ زدند،احساس می کنم خانم فرهادی عزیز بودند.و فقط و فقط قصد بنده شنیدن صدای استاد عباس منش بودند و قصدم تشکر ویژه از استاد بودند ،بابت این زندگی زیبایی که من و همسرم و فرزندانم آن را مدیون این آگاهی های که ظرف یک سال اخیر از فایل های استاد دریافت کردم و در حال حاضر از شاگردان دوره دوازده قدم هستیم .چرا میگم هستیم،چون از این آگاهی ها ما به صورت یک خانواده چهار نفره استفاده میکنیم،حتی تحت تاثیر اطرافیانمان هم می‌باشد

    با همه این صحبت ها استاد عباس منش عزیز

    روزی که به خودم قول داده بودم اگر شخصی به این سوالات من جوابی داشته باشد ،اگر شده سر قلعه قاف باشد پیدایش میکنم و بابت همه اینها از او تشکر میکنم ،فراوان هم تشکر میکنم ،پس به امید دیدار آن روز استادم ،بزرگوارم

    تماس امکان پذیر نشد ،اما امیدوارم این نوشته من به دست شما برسد ،هر چند که دو شبی است در خواب افتخار ملاقات را داشتم

    چه برقی چشمانت داشت استاد ،وقتی ما را در آمریکا دیدید ،و چقدر مهربان بودید

    با نگاهتان این پیغام را دریافت کردم ،که خیلی خوشحالم از اینکه چنین شاگردیانی در حال آموزش دارم ،

    و از خودم نیز اگر بخواهم بگویم ،استاد عزیز چند سال است در آرزوی مهاجرت به آمریکا و کانادا هستم و زبان را قوی کرده‌ام

    اما کاش قبل از زبان با شما آشنا شده بودم .هرچند این یک تضاد بوده تا راه را پیدا کنم

    ضمنا استاد از خودم اگر بخواهم بگوییم از روز آشنایی تا به امروز ،فقط می‌توانم بگویم در خواب هم نمیدیم که میلیارد را بخواهم تجربه کنم ،امروز میگوییم که خیلی با آن فاصله چندانی ندارم

    در مورد روابط ضعیف بودم ،اما به مراتب خیلی خیلی بهتر شده‌ام

    و اگر در نوشتن مطالب کوتاهی کرده‌ام بخاطر این بوده است در نوشتن مطالب قوی نیستم

    در کل استاد عزیز امیدوارم مطلب را توانسته باشم ادا کنم و از راه دور آغوش گرم من و بوسه های برادرانه ام را در گونه های خود احساس کرده باشی.

    ضمنا تفاوت سنی ما یک سال هم کار است.

    خوشحالم از اینکه طلسم نوشتن را شکستم ،دوستت دارم و به قول خودتان امیدوارم در پناه الله یکتا ،همیشه شاد و تندرست و ثروتمند باشید

    به امید دیدار در فلوریدا ،تمپا

    هر چند مطمئن هستم ما همدیگر را ملاقات خواهیم کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    علیرضا جلالی گفته:
    مدت عضویت: 2020 روز

    نامه های بسیار زیبا و حیرت آور از سوی پروردگار به همه انسانها:

    💗💗💗💗💗💗

    سوگند به روز، وقتیکه نور میگیرد و به شب، وقتیکه آرام میگیرد، که من نه تو را رها کرده‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام. (ضحی 1-2)

    افسوس که هرکس را بسوی تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را بسخره گرفتی! (یس 30)

    و هیچ پیامی از پیامهایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4)

    و باخشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام. (انبیا 87)

    و مرا بمبارزه طلبیدی وچنان متوهم شدی که گمان کردی خودت بر همه چیز توانایی! (یونس 24)

    و این درحالی بود که حتی مگسی را هم نمیتوانستی و نمیتوانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمیتوانی از او پس بگیری. (حج 73)

    پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام

    وجودت لرزید(چه لرزشی!)، گفتم کمکهایم در راهست و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما بمن شک کردی. (چه شکهایی!) (احزاب 10)

    تا زمین با آن وسعتش بر تو تنگ آمد. پس حتی ازخودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من بسوی تو باز گشتم تا تو نیز بسوی من بازگردی، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)

    وقتی در تاریکیها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم، با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری درعشقت شریک

    کردی. (انعام 63-64)

    این عادت دیرینه ات بوده که هرگاه خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رو بسوی دیگر کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من نا امید شدی. (اسرا 83)

    آیا من برنداشتم از دوشت باریکه میشکست پشتت را؟ (سوره شرح 2-3)

    آیا غیر از من، خدایی برایت خدایی کرده است؟ (اعراف 59)

    پس کجا میروی؟ (تکویر 26)

    پس از این سخن، دیگر بکدام سخن میخواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)

    چه چیز جز بخشندگیم باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6)

    مرا بیاد می آوری؟ من همانم که بادها را میفرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرهای پاره پاره را به هم فشرده میکنم تا  قطره ای باران ازخلال آنها بیرون آید و بخواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این درحالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. (روم 48)

    من همانم که میدانم در روز روحت چه جراحتهایی برمیدارد! و در شب، تمام روحت را درخواب بازپس میگیرم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آنرا بزندگی بر انگیخته، و تا مرگت که بسویم بازگردی، به اینکار ادامه میدهم. (انعام 60)

    من همانم که وقتی میترسی، به تو امنیت میدهم. (قریش 3)

    برگرد، مطمئن برگرد، تا یکبار دیگر با هم باشیم. (فجر 28-29)

    تا یکبار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم.

    (مائده 54)

    خدایا شکرت که من رادراین راه قراردادی که تورابهتر بشناسم و باور کنم و ممنون از استاد عباس منش که آگاهی بخش من شده ومیشود

    باخداهمه چیز ممکن میشود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      امیرحسین خواجوی گفته:
      مدت عضویت: 1695 روز

      سلام دوست عزیزم

      ازتون تشکر میکنم که این آیه ها رو به من یاد آوری کردید

      من یکبار قران رو معنیش رو تا اخر خوندم ولی این آیه ها رو ندیده بودم

      الان که شما ایه ها رو اوردید و گفتید چه سوره ای چه ایه ای هست رفتم قران تو گوشیم رو باز کردم و متعجب که این ایه ها رو چرا ندیده بودم

      خداروشکر بخاط هدایتم به سمت کامنت شما

      به سمت هدایت و برکت

      به سمت نعمت و فراوانی

      هرجا هستید شاد سلامت ثروتمند در پناه الله باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 942 روز

      سلام آقا جلالی عزیز

      خدارا هزاران بار شکر که به کامنت شما هدایت شدم

      هر سطرش را با اشک وبا عشق به الله خواندم

      چقدر سبک شدم چقدر حال دلم را خوب کردی خدا حال دلت را خوب کنه برادر عزیزم

      چقدر قشنگ معانی قرآن را درآوردید نوشتید با ذکر آن سوره

      ممنونم انگار 5 سال پیش این کامنت را برای امروز من نوشته بودید

      واقعا نمیتونم از حالم بگم از عشقی که با خدایم کردم

      خدارا شکر برای این سایت الهی وبرای انسانهای خوب وعالی مثل شما

      خدایا از هدایت ممنونم

      برادر خوبم از خدا برایت حال خوب، خوشبختی وسلامتی خواستارم

      در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2148 روز

    سلام.

    چه عالی و چه زیبا.

    چه اسب زیبایی بود(براونی)

    واقعا درسته که خیلی اتفاق ها افتاده ولی میشه همونطور که گفتین با تمرکز بر نکات مثبت و کنترل ذهن و ورودی های ذهنمون شرایطو برای خودمون تغییر بدیم و با اکثریت متفاوت باشیم.

    مرسی استاد خوبم چقدر پردایس زیباست و ببیی هاتونم که انگاری خیلی شیطونن.

    خوبه که تا خدا رو داریم‌غمی نداریم و اون همیشه هدایت گر ماست تا در همه شرایط با اتکا به اون از زندگی روزمره ای که اکثریت در اون غری میشن جداشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سجاد ولی الهی گفته:
    مدت عضویت: 2479 روز

    سلام

    عالی عالی بو خداروشکر که همچین جمعی هستیم که به نکات مثبت توجه میکنیم بچها باور کنید همچی تلقینه من چن روز سهوا وارد جمع هایی شدم که این بحث ویروس و میکردن یه شب که داشتم سکته میکردم با خودم می گفتم من دارم

    خیلی ترسیده بودم خانواده بهم می گفتن باباجون تو که روزی دو ساعت تمرین میکنی اگه مریضی بدتر ازاین هم بیاد باز تو چیزیت نمیشه واقعا هم من آمادگی جسمانی خیلی خیلی بالاست ولی چون ورودی های خوبی نداشتم این حس بهم دست داد تا حدی که قرص خواب و آرام بخش زدن من خوابیدم خلاصه صبح بیدار شدم حالم خوب بود هیچ مشکلی هم نداشتم با خودم گفتم من خودم می سپارم دست خدا اگه قرار باشه بگیرم میگیرم اگرم بمیرم به رستگاری میرسم به معبود میرسم پس تا وقتی نگرفتم از زندگیم لذتش ببرم از اون روز به این ور دیگه درموردش چیزی گوش نمیدم سعی میکنم ورودی های خوبی داشته باشم

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سیده سمانه لایق گفته:
    مدت عضویت: 3324 روز

    به نام الله یکتا و مهربانم

    سلام

    ۱-

    سوال؟🤔

    چی میشه که به جای شرایط حساس کنونی بگیم :شرایط لذتبخش همیشگی..شرایط فوق العاده و بی نظیر و دوست داشتنی کنونی ؟

    جواب:😃

    پنج کلمست ! غذای ذهن و کنترل ذهن👌

    ۲-

    سوال؟🤔

    غذای ذهن چیه؟

    جواب:😃

    دیدگاه ها – حرفها – افکار مردم و رسانه ها غذای ذهن توست و تو این غذا رو میخری و میخوری و زندگیتو می سازی!🎯

    بنظرت یه زندگی در چه فاصله زمانی ساخته میشه…یک روز..دو روز..چقدر؟⌛

    ۳-

    سوال؟🤔

    اصلا زندگی من چیه ؟

    جواب:😃

    هر چیزی یه الگوریتمی داره ..خیلی ساده یه مثال بزنم :ماشین حسابو در نظر بگیر ..یه ورودی میدی بهش ..پردازش میکنه ..یه خروجی میده بهت..مثلا ورودی میدی ۱۰۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیارد..پردازش میشه :عمل جمع این ورودی ها…خروجی میده ۳۰۰ میلیارد..💰💶

    حالا الگوریتم مکانیزم جهان رو میگم برات ..هر چی بندازی تو این الگوریتم نتیجش زندگی توست!✅

    ۱-((ورودی))↪

    ذهنت فرکانس اون غذایی که تو بند۲ گفتم رو دریافت میکنه

    ۲-((پردازش))♻

    الف)تعبیر مثبت کن » احساس خوب

    ب)تعبیر منفی کن » احساس بد

    ۳-((پردازش))♻

    الف)تکرار اون غذا

    ب)توجه به اون غذا

    ج)دنبال کردن غذاهای مشابه

    د)احساسی که تو بند ۲ الگوریتم بوجود اومده

    »

    قوی تر شدن فرکانس

    ۴-(( پردازش))♻

    تبدیل فرکانس قوی شده به اتفاقات

    ۵-((خروجی))↩

    هر آنچه که الان داری!

    آدمای اطرافت-شرایط مالی،مکانی،جسمی،روحی..هر وضعیتی که الان داری میشه زندگیت!👌

    حالا بنظرت !

    از اول تا آخر این الگوریتم و فاصله زمانی پردازش اطلاعات دست کیه؟💡

    دوست داری از کدوم مغازه غذا بخری؟💡

    پیشنهاد: 😍

    تلویزیون و کلا رسانه ها غذاخوری مناسبی نیستن چون اونا چیزی تولید میکنن که مشتری داشته باشه و از اونجایی که آدمای زیادی منفی فکر میکنن و آدمای زیادی دنبال بدبختی هستن اونا هم خوراک بدبختی میدن !😊

    ۴-

    سوال؟🤔

    کنترل ذهن چیه؟

    جواب:😃

    انتخاب درست بند ۱ الگوریتم + قسمت الف بند ۲ الگوریتم (برای این که دوباره الگوریتمو بخونی اینطوری نوشتم)

    پیشنهاد:😍

    الف)

    ۱)ذهنتو کنترل کن

    ۲)اتفاقات خوب برات میفته

    *یک همیشه یکه و جاش با دو عوض نمیشه!!!😉

    ب)واکنش به هر اتفاقی در هر حال ، قسمت الف بند ۲ الگوریتم باشه (برای این که دوباره الگوریتمو بخونی اینطوری نوشتم)

    ۵-

    سوال؟🤔

    چطور جسم سالمی داشته باشم واسه این زندگی؟

    جواب:😃

    باورهای خوب درباره جسمت بساز!

    ۶-

    سوال؟🤔

    چطور باور خوب بسازم؟

    جواب:😃

    سیستم ایمنی بدن من قویه و به راحتی میتونه همه چی رو در خودش حل کنه ..

    چیزی که الان به عنوان انسان امروزی یا حیوان امروزی میبینم حاصل میلیونها سال تکامله ..میلیونها سال بهبود دائمی و مستمر..بدن من از تمام بیماریها گذر کرده و سیستم ایمنی قدرتمندی پیدا کرده..جسم من قوی هست و از پس همه بیماریها برمیادو هیچ اتفاقی نمیفته براش..سالیان سال نژاد ضعیف از بین رفتن و نژاد قوی تولید مثل کردن و همینطور پیش رفته تا به من رسیده …پس ببین چه قدرتی داره جسم من..

    این جملات رو بارها تکرار کن …😀😀

    ۷-

    سوال؟🤔

    نهایت زندگی من تا کجاست؟

    جواب:😀

    در نهایت همه خواهند مرد و به خدا میپیوندن ..مرگ چیز بدی نیست…هر وقت وقتش برسه سراغمون میاد ،تا وقتی هم که وقتش نرسه هیچ اتفاقی نمیتونه آسیبی بزنه بهمون ..وقتشم فقط خدا میدونه ..

    ۸-

    دیگه سوالی نمونده فقط یادت باشه ۹۵،۹۰ درصد مردم مسیرشون اشتباهه!!!!✋

    خدایاااااااااااااااااااا شکرت ..💞

    ممنون استاد

    شاد و سپاسگزار باشیم بچه ها👋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    دژکام گفته:
    مدت عضویت: 2756 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان گرامی ام. برای من هم این بیماری چندین جنبه مثبت دارد.

    من و همسرم چندین ماه به دکتر تهران می رفتیم.29بهمن برگشتیم خونه و یک دو روز بعد گفتند که دیگه فقط برای کارهای ضروری به بیمارستان ها مراجعه کنید. به خاطر احساس خوب و سپاسگزاریم، ما کارمون تموم شد . واقعا این موضوع برای من خیلی جالب بود و هنوز هم به خاطر این موضوع سپاسگزار خداوند هستم. واقعا درسته که تر و خشک با هم نمیسوزند. وقتی احساس ات عالی باشه و سپاسگزار نعمت هایت باشی هر اتفاقی که بیفته برای تو خیر است. مهم نیست شکل اتفاق چیه. مهم این که برای تو خیره.شرکت مون هم تعطیل شد و من با تمرکز بیشتری رو هدفم کار می کنم. نظافت و تمیزی و رعایت نکات بهداشتی هم بیشتر شده است.خدایا صدهزار بار شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمدعلی مهرجوی گفته:
    مدت عضویت: 2163 روز

    سلام خدمت بزرگ مرد تاریخ استاد عباس منش 💐💐💐 و بانو شایسته عزیز💖💕

    و همه خانواده عزیزو صمیمی عباس منش 💓💓استاد اول از همه چی روزت مبارک ,بهترین مرد ،بهترین پدر ،بهترین همسر روزت مبارک👏👏👏

    یه تبریک هم به خودم که تولدم هست من ۲تاریخ تولد دارم هم ۷ اردیبهشت 🤩هم ۱۳رجب که میشه تولد امام علی و روز مرد 🙏💐💞برای همین اسمم محمد علی هست بزن اون دست قشنگه را 👌💗💗😃😃😃😄😄😄🌹🌹

    استاد الان که دارم این متن را می‌نویسم اومدم تو یه طبیعت بسیار زیبا اطراف شهر مون ،،چقدر سرسبزی خدایا شکرت ..بازم شروع به فایل با بهشت استاد عزیزم ،،دریاچه ،درختان رنگارنگ ،،ویلا چوبی رویایی،،یه اسب زیبا ،یه آسمان آبی ،که انعکاسش تو آب ،با اون تصویر درخت‌ها شده بهترین تابلو و نقاشی خدا و تکمیلش اون بخار آب ،اون انرژی که از آب میزنه بیرون 😍😍😍😍چقدر عالی چه میشود شروع یک روز با دیدن این همه زیبایی👍👍👌👌👌

    استاد من نمیتونم زیبایی ببینم دربارش ننویسم ،،صبح زود یه بار این فایلو دیدم و رو کاغذ نوشتم نکته ها را به دلم نیومد متن بزارم ،ولی الان رو به روم طبیعت سرسبز و یه دنیا زمین کشاورزی زیبا پر از نعمت و فراوانی 🤩🤩🤩الان میچسبه نوشتن ،،الان کلمات خودشون میان..،استاد عالی گفتید آدمها شدن مثل این بچه کوچیکا همش یه چیزی میخان مشغولش بشن ،،درگیرش باشن ،درباره حرف بزنن،تز بدن الان ماشالا همه دکتر و فوق تخصص شدن 😄😄😄😃😃😃بابا دنیا از دستتون رفت هی کرونا کرونا ،،دست نزنی ،حرف نزنی ،بیرون نری ،چه می‌دونم نفس نکشی ،،یکم دیگه میگن نخندی خدا بدش میاد تو این شرایط باید غصه بخوریم …استاد من که تمام تلاشم میکنم دنبال زیبایی ها باشم ..آقا من اهل خوزستانم،،دزفول ،،الان اینجا یه بهشت واقعی هست از سرسبزی ،و طبیعت ،هوای بسیار بسیار عالی و بهاری ،،رودخانه بسیار زیبا ،،از وسط شهر میگذره بنده به شخصه از همه خانواده عباس منش میخام بیان و از این طبیعت رویایی لذت ببرن ،،فراوان باغ میوه ،تا چشم کار می‌کنه سرسبزی و زیبایی🌹🌹🌹💞💞🌳🌳🌾🌾🥀🥀🌺🌸⁦🏵️⁩🌻🌼

    تشریف بیارید خوشحال میشیم 😃🤩

    استاد اینجا درخت صدر فراوان هست ما بهش میگیم (( کنار ))..هی میگن کرونا کرونا ..بابا بیایید کنارا،کنارا 😄😄الان فصل میوه خوشمزه کنار هست بیایید لذت ببرید میچسبه کنار تازه 😄😋😋😋😋.

    استاد راستی نگی حواسم نبود ،،بابا این گوسفندها میخان باشن،برونی تنها میشه 😄😄بازم یه ایده جدید و یه حرکت جدید داری استاد داری تغییرات میدی موفق و پیروز بازم روز مرد بر همگی مبارک 💗💗💕💕💖💖💖💖💖💖💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    حسن حسین پور گفته:
    مدت عضویت: 3999 روز

    به نام ایزد منان

    درود بر همه عزیزان دل و درود بر استاد عزیزم

    خیلی خدارو شکر میکنم که میتونم از صحبتهای استاد عزیزم تو این روزا که همه درگیر اخبار و مریضی هستنداستفاده کنم برای ارامش شخصیم و ارامش اطرافیانم واز همه شما عزیزان که کامنت میزارید هم قدردانم و میخونمشون و ازشون درس میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مریم م گفته:
    مدت عضویت: 2734 روز

    سلام به استاد عزیز و مهربانو شایسته

    سپاسگزارتون هستم برای این فایل و همه ی آگاه ی هایی که خالصانه با ما به اشتراک میذارید

    توی این مدت که این ماجرا توی ایران پیش اومده خداروشکر خیلی موقع ها ذهنم رو کنترل کردم و همش با خودم میگم الان باید تشون بدی که مثل عموم جامعه نباید رفتار کنی ، بارها شده بود که دوستانم پیامهایی از این دست برام ارسال میکردن و من اصلا بازشون نمیکردم ، یکبار یکی از دوستان ویسی فرستاد وگفت گوش کردی گفتم نه گوش نمیکنم دوست ندارم ، و خودش متوجه شد و گفت باشه دیگه از این چیزا برات نمیفرستم ، حتی کانالهایی که توی تلگرام بودن و درباره چیزهای مفید خوداکی قبلا مطلب میذاشتن شروع کردن به گداشتن اخبار درباره این موضوع و از اونها هم اومدم بیرون

    خداروشکر خیلی این باور رو همیشه تو وجودم تقدیت کردم که بدن من خیلی قوی تر از این حرفها ست و اصلا اهمیتی نمیدم نه اخبار نه صحبت ، مگر اینکه اطرافیانم شروع کنن و من سریع صحبت رو عوض میکنم

    استاد عزیز اینکه میگید وقتی رو خودمون کار میکنیم حای وقتی یه تضاد هم میبینیم دنبال یه چیز مثبت توش هستیم واقعا برای من همینطور شده

    وقتی این مسعله پیش اومد میگفتم جنبه مثبتش اینه که حداقل یکسریا که واقعا نظافت رو رعایت نمیکرون الان خیلی اهمیت میدن به بهداشت فردیشون

    و ازجنبه خلق ثروت هم میبینم که چه کسانی که کارشون رونق نداشته در تولید ماسک و موادضدعفونی بی خطر دارن یه سری محصولات جدیدتر و ارگانیک تر به بازار عرضه و تولید میکنن که خوب نشون میده توی هر چیزی میشه فرصتی پیدا کرد

    در مورد کار خودم که فروش بود و باید جایی میرفتم برای فروش محصولاتم اما با شرایط موجود نمیشد که حضور داشته باشم؟ حالا تصمیم بیشتر روی این شده که بیشتر روی فروش به صورتهای دیگه تمرکز کنم

    اولش ناراحت بودم و خوب نجواهای ذهنی آزار دهنده داشت میشد

    ولی بعد گفتم مریم این اتفاقا خوبه چون مدتی بود از محلی که میرفتم برای فروش خسته شده بودم و اون بازدهی رو نداشت دیگه و حواسم نبود که این تضاد میخواد بهم کمک کنه و حالا ذهنم بیشتر داره باز میشه برای راه های بهتر و خدارو شکر میکنم

    و مورد دیگه من ورزش میکنم و به باشگاه میرفتم قبلا ولی خوب باشگاه ها بسته شدن و همیشه فکر میکردم بدون باشگاه خبلی برام سخته ورزش کردن و نمیتونم بازدهی خوبی داشته باشم ، ولی الان که دو هفته یی هست توی خونه شروع به ورزش کردم خیلی هم عالیه، اولاش برام سخت بود و دستم نبود که چکار باید بکنم ولی کم کم ایده ها اومدن به لطف الله و دارم روی غلطک میوفتم که

    اتفاقا بازدهی خیلی خوبی هم روی بدنم داشته☺😊و این باور رو به فرزندم هم همیشه میدم که تو هم بدن قوی داری و خدا همیشه محافظت هست و خداروشکر مثل خیلی ا ترس نداره از این ماجرا و عادی زندگی میکنه

    و استاد عزیزم اینکه گفتید تضادها همیشه باعث پیشرفت علم شده و دستاوردهای علمی رو زیاد کرده، واقعا دارم میبینم

    استاد عزیز تمام سعی م رو دارم میکنم که درست در مسیر قدم بردارم و از خداوند بی نهایت سپاسگزارم برای بودن در این مسیر و از شما که بهترین اتفاق زندگی من شدید برای هدایتم به قوانین الهی و یقین دارم اگر نتایجم اونطور که دوست دارم هنوز نشده همه و همه از خودم است و نه قوانین بی تغییر الهی و از الله یکتا میخوام که هدایت کنه همواره به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده و نه راه گمراهان و غضب شدگان

    دوستتون دارم

    😍😍😍🌺🌺🌺🌈🌈🌹🌹🌹🌹❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2573 روز

    به نام خدا

    سلام عرض میکنم به استادعزیزوتمامی بچه ها

    یه داستان زیبایی درموردنکته ای که استاددرموردپلاسیبو توضیح دادن خوندم وگفتم برای بچه هاهم به اشتراک بزارم چون خیلی تأثیرگذاره

    🔴نیش زنبور کشنده تر است یا نیش مار؟

    روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.

    🔺مار میگفت: ادما از ترسِ ظاهر ترسناک من میمیرند؛ نه بخاطر نیش زدنم!

    🔺اما زنبور قبول نمى کرد.

    مار هم برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود؛ نزدیک شد و رو به زنبور گفت:

    من چوپان رو نیش مى زنم ومخفى میشم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن!

    🔺مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان.

    ❕چوپان از خواب پرید و گفت:

    اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد.

    مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد.

    سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگه اى کشیدند:

    ❗اینبار زنبور نیش زد و مار خودنمایى کرد!

    چوپان از خواب پرید

    و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت!

    او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد وضمادى هم استفاده نکرد…

    چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد!

    🔺خیلى ازبیمارى ها و مشکلات هم همین جورین؛ و ادما فقط بخاطر ترس از آنها، نابود میشوند. پس همه چى بر مى گرده به برداشت ما از زندگى و شرایطى که توشیم. واسه همین بهتره دیدگاه مون و به همه چى خوب کنیم

    🙏مواظب تلقین های زندگیمون باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: