live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 36

679 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 1196 روز

    سلام استاد عزیزم

    من در اون زمان خیلی از کنترل ذهن و باورها چیزی نمیدونستم ولی همون موقع هم اصلا به این اخبارها و چیزایی که میگفتن توجهی نمیکردم و عین خیالمم نبود هرجایی میرفتم و هرکاری میکردم نه به این خاطر که بگم من خیلی قویم و این صحبت ها نه اصلا،چون میدونستم اتفاقی برام نمی افته اینطوری رفتار میکردم نه تنها من خیلی از دوستام هم همینطور بودن.

    من کمتر اخبار نگاه میکردم

    الان بهتر درک میکنم که قدرت ذهن چقدر زیاده

    و هرچیزیو بیشتر بهش توجه کنی بیشتر وارد زندگیت میشه

    و داستان عزت نفس که در تمام مراحل زندگی مهمترین و تاثیرگذارترین عامله و توحید

    حالا بهتر میدونم دلیل توقف هام چیه(احساس لیاقت)

    خدایا شکرت

    ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    من ارزشمندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مرضیه قدیری گفته:
    مدت عضویت: 3075 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خدایا شکرت که من تااین فایل را با تمام مسائل و حتی مقاومت های ذهنم به لطف کرم خداوند. آمده ام و به خدا و کائنات دارم د خواست تغییر و بهبود زندگی ام را دارم عاجزانه می‌دهم الهی بر امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Leyla گفته:
    مدت عضویت: 1201 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم عزیزشون

    سلام خدمت همه ی دوستان هم فرکانسی عزیزم

    هرچقدر که با ادم ها بیشتر ارتباط میگیرم،هر چقدر توی زندگی ادم های اطرافم عمیق میشم، میفهمم تقریبا همه ی ادم ها یه سری بهانه ها و دلیل ها برای موفق نشدنشون دارن که به بیرون مربوط میشه.

    فلانی نزاشت،شرایط ایران،مملکت،پدرم،مادرم،همسرم و…..

    یا وابسته هستن به یه سری از عوامل بیرون،فلانی پول من رو بده،اون زندگی من رو تامین کنه،پدرم مسئول منه،همسرم مسئول منه و…..(گذشته خود من)

    هر چقدررر بیشتر جلو میرم و روی زندگی ها ریز میشم بیشتر و بیشتر به اصل زندگی پی میبرم،اصلی که تا این جا درک کردم.

    ماها قدرت رو به همه میدیم الا خدا،ماها مسئولیت زندگیمون رو برعهده نمیگیریم.این دوتا عاملِ تمام نرسیدن هاست،عامل همه ی سردرگمی های زندگی.

    توحید و توحید عملی اصل و اساسه زندگیه.

    وقتی نگاه میکنم به ادم های اطرافم،به نزدیکام،به خانوادم و فکر میکنم در مورد باورهاشون،افکارشون و نتایجی که توی زندگی هاشون گرفتن،بیشتر و بیشتر به قانون پی میبرم که نگاهشون باعث این زندگیشون شده، قدرت دادن به عوامل بیرونی، ورودی های نامناسب، عدم مسئولیت پذیریشون باعث این زندگی هاشون شده.

    خداروشکر که این اگاهی هارو هرچند کم فهمیدم و بهش پی بردم، خداروشکر که اهسته اهسته دارم توی مسیر تغییر باورهام حرکت میکنم و عمل میکنممم.عمل میکنممم.

    مهم ترینش همین عمل کردنه که در گذشته من عملگرا نبودم.

    از خدا میخوام کمکم کنه توی این مسیر بتونم ذهنم رو عالیی کنترل کنم،بتونم ورودی هام رو کنترل کنم و زندگیم رو با کمک خودش تغییر بدم و ادامه بدم.

    درپناه خدا باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 418 روز

    سلام به استاد عزیزم و سلام به خانم شایسته مهربان.

    سلام به دوستان حقیقی.

    خیلی برام جالبه.

    تا الان که 30 سالمه حتی یه بار هم توی عمرم به داشتن دلار فکر نکرده بودم.

    حتی یک دلار هم نداشتم و ندارم.خخخ

    اما الان با ورودی هایی که از سایت میگیرم،یواش یواش دارم به چیزهایی فک میکنم که قبلا اصلا بهش فکر نمیکردم.

    مثل داشتن دلار.

    الان دلم میخواد حساب ارزی پر از دلار داشته باشم.خخخ

    قبلا به هیچ عنوان به مسافرت خارج از کشور فکر نمیکردم چه برسه به زندگی در خارج از کشور.

    ولی الان دارم به مسافرت و زندگی خارج از کشور فکر میکنم اونم کجا؟امریییییکا…..

    خیلی جالبه چند روز،پیش همینطوری به شوخی به مادرم میگفتم بیا برای تفریح بریم امریکا.

    بعد دیشب رفتم خونه مادرم و زن داداشم از رفتن دو تا از اقواممون که برادر هستند به امریکا خبر داد.

    و من چقدرررررر ذوق کردم……

    خلاصه پسر برادرم هم یه جوراب خریده بود.یک هو دختر برادر بزرگم که فقط 8 سالشه گفت روی جوراب ،پرچم‌امریکا دوختن….

    خلاصه خیلی برام شیرین بود دیدن این همه نشانه از امریکا!

    خدایا شکرت به قول دوستان یواش یواش داره این سیمانهای مغزم ترک‌ بر میداره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2788 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان سایت.

    استاد عزیزم از شما برای این آگاهی بی نهایت سپاسگزارم .

    خانم شایسته خداقوت به شما برای این پروژه خانه تکانی ذهن ، بی نهایت سپاسگزار شما هستم .

    دوستان عزیزم برای حضور شما و کامنت‌های شما در زندگی ام بی نهایت سپاسگزار شما هستم.

    این روزها یکی از راهای کنترل ذهن و ورودی

    ذهنم، کامنت‌های دوستان هست . بسیار بسیار مطالب ارزشمند و مفیدی در این کامنتها نوشته شده که برای من حکم جلسات تکمیلی فایل‌های استاد محسوب می‌شود.

    از آنجایی که تجسم خلاق قوی دارم ، در حین مطالعه این کامنتها تجسم من فعال میشه و خودم را در آن زمان و مکان می بینم و وقتی کامنت خواندنم تمام می‌شود تا چند ساعتی من هنوز در آن فضا هستم ، نمی دانم این خوبه یا نه .

    من بابت کامنت‌های این سایت از همه ی دوستانم سپاسگزارم که دستی از بی نهایت دستان خدا در زندگی ام هستن تا من درک بهتری از قوانین داشته باشم و رشد کنم.

    در هر ‌کامنتی که دوستی از جلسه یا فایل رایگانی که استفاده کرده و نام میبره ، برای من یک نشونه است که قدم بعدی برو سراغ این جلسه یا این فایل رایگان.

    خلاصه اینکه من دارم کنار محصولات و فایل‌های رایگان استاد ، کلی آگاهی از کامنت دوستان یاد میگیرم .

    یکسری کامنتها با آیاتی از قرآن شرو ع میشه و من چقدر لذت میبرم از مطالعه این کامنتها .

    یکسری کامنتها با اشعاری زیبا تمام می‌شود و من لذت میبرم از این همه شعور و عشق و حال خوب.

    در بعضی ازکامنتها کلام استاد به شکل خلاصه دوباره بیان شده و برای من مطالب دوباره یادآوری میشه.

    بعضی از کامنتها از موفقیتها گفته می‌شه که من چقدر انگیزه و انرژی میگیرم برای ادامه ی مسیر.

    بعضی از کامنتها خود افشاعی میشه که من چقدر آن فرد را بابت اعتماد به نفس و عزت نفسی که در خودش ساخته تحسین می‌کنم.

    در یکسری از کامنتها رعایت طی کردن قانون تکامل را می بینم و بهتر کلام استاد را در این زمینه درک میکنم.

    در یکسری از کامنتها شهامت و جسارتهایی می بینم که به خودم می‌گویم ببین این چنین ایمانی باید در خودت بسازی تا حرکت کنی و قدم برداری.

    بعضی از کامنتها از سفر و از مهاجرت گفته شده که من را مشتاق تر می‌کند که پای خواسته ها یم محکم بایستم و جا نزنم.

    این کامنتها برای من حکم جلسات عملی را دارد و یه وقتهایی قشنگ حس می‌کنم که خدا داره با من حرف میزنه و میگه :

    ببین رد پا برات گذاشتم همینو بگیرم برو ، این راهه

    این مسیر درسته .

    مطالعه این بخش داره کانون توجه منو هدایت می‌کنه به خدا و ایمان و توکل و توحیدو زیبایی و نعمت ها و ثروت‌ها و فراوانی ها و سلامتی و روابط خوب و سپاسگزاری و کلام خدا .

    نکته ی مهم اینکه من قشنگ احساس میکنم که چقدر از نظر فرکانسی رشد کردم .

    چقدر شخصیتم رشد کرده .

    چقدر دارم خودم بهتر می‌شناسم.

    چقدر متوجه ایرادهای شخصیتم می‌شم.

    چقدر مطالعه کامنت‌های سایت داره برای من لذت بخش میشه .

    چقدر داره ذهنم شرطی میشه که هر روز زمانهای بیشتری برای این قسمت سایت بزارم.

    چقدر داره این مطالب برای من مثل محصولات استاد ارزشمند میشه .

    استاد عزیزم از شما بابت این فضای توحیدی و و انتشار این آگاهی ها سپاسگزارم.

    خانم شایسته عزیزم ازحضور شما در این فضای الهی سپاسگزارم .

    آقا ابراهیم عزیز مدیر فنی سایت از حضور شما در این سایت توحیدی سپاسگزارم.

    خانم فرهادی عزیز از حضورشما در این سایت الهی سپاسگزارم.

    دوستان عزیزم از حضور شما و کامنت‌های شما در این سایت بی نهایت سپاسگزارم.

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3112 روز

    سلام و درود فراوان بر گروه تحقیقاتی عباسمنش

    چقدر این فایل زیبا و آموزنده بود

    خودمن بیشتر از یک سال است که شبکه‌های اجتماعی را حذف کردم و دیگر به کلی تلویزیون نگاه نمیکنم و فقط فایل های استاد عباسمنش را به فلش انتقال داده و در تلویزیون تماشا می‌کنم و گاهی هم پلی استیشن بازی میکنم.

    در همان اوایل که شبکه‌های اجتماعی را حذف کردم به صورت معجزه آسا یک بدهی آزاردهنده پرداخت شدو کم کم اوضاع رو به بهتر شدن میرود.

    کلی ذهنم آسوده شده است و خداوند خیلی از کارها را برایم درست میکند.

    احساسم خوب است و یک سری انسان های مریض و دردسر ساز به صورت معجزه آسا از زندگی من حذف شده اند.

    اما نکته ای که به نظر من شایان ذکر است این است که هم زمان که شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون حذف میشود،باید مراقبت از فکرها و گفت و گو های ذهنی خودمان را هم به درستی انجام دهیم،مثلأ به جای فکر کردن به یک رابطه‌ی سمی به تجسم مثبت بپردازیم و شکر گزاری برای داشته هایمان انجام دهیم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان و همه ی دوستان عزیز

    گام چهاردهم:کنترل ورودی های ذهن

    برداشت هایی که داشتم از این فایل بی نظیر و می‌نویسم تا مروری بشه برام و به درک بهتری برسم

    قانون کلی جهان میگه تمام اتفاقات و شرایط زندگی ما با افکار و باورها و فرکانس های ما رقم میخوره

    برای تجربه ی یک زندگی بهتر یک زندگی آرام‌تر برای تجربه ی خوشبختی و رسیدن به خواسته ها تنها راهش کنترل افکار کنترل ورودی های ذهنه

    چون همه چیز از ذهن ما شروع میشه

    این کار مثل هر کار دیگه ای در شروع انجام دادنش سخته این کاملا طبیعیه چون ذهن ما عادت کرده واکنش نشون بده

    ولی وقتی ما آگاهانه بیایم مراقب ورودی های ذهن مون باشیم آگاهانه از اخبار و رسانه ها دوری کنیم آگاهانه ورودی های خوب و مثبت مثل گوش دادن به این فایل های ارزشمند به ذهنمون بدیم شرایط و اتفاقات زندگی ما هم تغییر میکنه چون ما تغییر کردیم

    خداروشکر که از وقتی که خداوند منو به این مسیر هدایت کرد کلا خودمو از تلویزیون و اخبار و رسانه ها دور کردم

    در حال حاضر توی لولی هستم که دارم سعی میکنم توی هر شرایط به ظاهر ناجالبی بتونم ذهنمو کنترل کنم از یه زاویه ای نگاه کنم که احساس بهتری داشته باشم

    یه مثال میزنم که همین دیروز اتفاق افتاد و چقدر خوشحال شدم و سپاسگزاری کردم از خداوند که تونستم تو این زمینه کنترل ذهن بکنم

    دیروز که راهی یه سفر کوتاهی بودم با ماشین مون باهمسر و پسرم توی جاده و نزدیک به مقصدی که می‌خواستیم بریم صدای وحشتناکی از ماشین اومد برای یه لحظه فکر کردیم شاید لاستیک ماشین یا اگزوز ماشین ترکیده باشه بعد از اینکه همسر جان ماشین و متوقف کرد و یه نگاهی به ماشین کرد دید که فنر کمک شکسته و روی چرخ افتاده جوری که نمیشد با ماشین حرکت کنیم

    یه لحظه حالمون گرفته شد ولی همون لحظه هم خودم هم همسرم خدارو شکر کردیم از اینکه دقیقا بعد از اینکه اون مسیر کوهی و بیابونی رو طی کرده بودیم این اتفاق رخ داد دقیقا جایی که این اتفاق افتاد محل تعمیر ماشین ها بود یعنی چندین و چند مغازه ی لوازم فروشی وسایل ماشین و تعمیر گاه بود خیلی بخاطر اینکه در فاصله ی شاید 100 متری شایدم نزدیک تر این اتفاق برای ما افتاده خدارو شکر کردیم و نه تنها احساس مون بد نشد تونستیم سپاسگزار خداوند هم باشیم که این لطف بزرگ و به ما کرد که تو همچین جایی ماشین این مشکل براش اتفاق بیفته و ما بتونیم براحتی خودمون و به یه تعمیر گاه برسونیم و ماشین و درست کنیم

    خدارو شکر هم که با آدمایی روبرو شدیم بسیار مهربان با معرفت کار بلد که ماشین و زود درست کردن و تحویل ما دادن

    این موضوع و نوشتم که برای خودم یاد آوری بشه و همون لحظه به خودم گفتم آفرین زینب که تونستی از این زاویه نگاه کنی و چقدر خوشحال بودم از اینکه همسرم هم تونست اینجوری ذهن شو کنترل کنه شاید این اولین بار باشه که میبینم همسرم این جوری بتونه به چالش ها و تضادها نگاه کنه

    اگه میخوایم زندگی روی خوششو به ما نشون بده باید تلاش کنیم به خوبی ها به زیبایی ها به نکات مثبت توجه کنیم به تضادها و چالش ها جوری نگاه کنیم که احساس مون بهتر بشه از اخبار و رسانه ها و حواشی دوری کنیم و همیشه به خودمون یادآوری کنیم که زندگی ما با افکار و فرکانس های ماست که خلق میشه هر روز باید روی ذهن مون کار کنیم هر لحظه باید مراقب ورودی های ذهن مون باشیم .

    اگه میخوایم متفاوت نتیجه بگیریم باید هم متفاوت فکر کنیم هم متفاوت عمل کنیم کار به اون 99 درصد بدنه ی جامعه نداشته باشیم هر کدوم از ماها مختاره چه جوری فکر کنه به چی توجه کنه چه واکنشی نشون بده چطور عمل کنه هر کس هم نتیجه ی افکار و اعمال‌ خودشو میبینه

    خدایا شکرت بخاطر همه ی هدایت هات

    خدایا شکرت بخاطر همه ی حمایت هات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1160 روز

    به نام خداوند قادر و توانا

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    کنترل ذهن خیلی کار ساده‌ای نیست

    اگر ما روی ذهنمون کنترل داشته باشیم

    خیلی از اتفاقات رو میشه تغییر داد

    رسانه ها هم بدترین اتفاقات رو برای مردم نشون میدن

    کلا مردم بیشتر حوادث و اتفاقات منفی رو میپسندن

    شما برو در مورد یک موضوع خوب و اتفاق مثبت صحبت کن اصلا کسی گوش نمیده

    یا یه فیلم در مورد یک اتفاق خوب بفرست کسی اهمیت نمیده و همین موضوع برعکس کن

    یه مورد منفی و اتفاق نامناسب رو مطرح کن

    همه گوش میدن و پیگیر میشن،

    یع فیلم نامناسب و یک اتفاق تلخ رو بفرست واسشون

    ببین چطور با عشق نگاه می‌کنند

    و دلیل اخبار و مطالب نامناسب هم بخاطر توجه بیشتر بهش است که بیشتر داره نشون میدن

    من خودم یادمه چند سال قبل توی روزنامه مثلاً در مورد اتفاق منفی یه موضوع نوشته شده بود

    یک ساعت همش رو کامل میخوندم و در مقابلش یک موضوع مثبت در مورد پیشرفت یک آدم موفق همون خط اول میخوندم و ردش میکردم

    چقدر افکار منفی وارد مغزم میشد قبلا

    وخدا رو شکر الان دیگه با آگاهی کامل

    اخبار منفی به هیچ وجه گوش نمیدم

    اصلأ تلویزیون روشن نمیکنم

    توی شبکه های اجتماعی گروه های که اخبار منفی میذارن نمیرم داخلش

    وجالب تر اینکه توی مسیرم اصلأ اتفاق منفی وجود نداره چون مدارم مثبت هست

    و همش داستان های موفقیت رو میبینم و دنبال میکنم

    پس این نشون میده ورودی ها چقدر تاثیر داره توی زندگی مون ،،

    خدایا شکرت برای این مسیر زیبا و پر از اتفاقات خوب

    خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی

    تحسین میکنم این همه آگاهی و اطلاعات فوق‌العاده رو

    خدایا هزاران بار شکرت

    شاد و پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مریم باجلان گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    سلام‌ وقت همگی بخیر

    اگه بخوام از تاثیرات باورها وتشدید شدنشون تسوسط رسانه ها بگم ،مثال واضح زندگی خودم .

    از وقتی که با استاد عباس منش آشنا شدم ومتوجه شدم که تلوزیون کاکون توجه منو کنترل میکنه ،خیلی دلم میخواست که تلوزیون و حذف کنم ،ولی چون تو خانواده بود وشخصی نبود نمیتوتستم خذفش کنم .

    ولی تصمیم گرفتم آگاهانه به جاش کتاب بخونم واین گذشت وگذشت تااینکه توی یکی از اسباب کشی هامون ،همسرم تلوزیون وقت نمیکرد وصل کنه ،ومنم کاری بهش نداشتم ،واین شد که ماهها طول کشید وتلوزیون وصل نشد ،

    خیلی خوب بود ،خیلی آرامش داشتیم ،جون همسرم صبح تا شب اخبار گوش میدا واعصاب وروانش خراب نیسد وفحش میداد ،وقتی که تلوزیون نصب نبود ما خیلی آسابش داشتیم ،همین طور شد که کلا ،وبرای همیشه تلوزیون از زندگی ما حذف شد .

    اما ،اما به خاطر وجود گوشی ها همسرم از طریق گوشی اخبار رو گوش میداد ودر مورد همسرم بگم که ایشون به شدت باور ددرا که عوامل بیرونی تاثیر صد درصدی دارن توی زندگی ما .وهمش هواسسش هست کا چه انفاقی میفته ،ودائم ،دائم اخبار گوش میده ،

    واز اون طرف ایسون یه انسان خلاق وبا پشتکار عالیه ومر از انگیزه است .

    یه عالمه اختراع داره کا به ثبت رسونده وحتی اختراعی داره که توریین بادیه که برق تولید میکنه ،اونم تو باد بسیا بسیار کم .

    همسرم به خاطر باورهاش که باید این رژیم عوض بسه تا من بتونم کاری کنم یا بتونم از این توریبن استفاده کنم ،اینکه که این رژیم عوض بشه ، همیشه میگه تا این رژیم هست کسی قدر کار منو نمیدونه ،همش اخبار نگاه میکنه که کسی سر کسی کلاا گذاشته ،و……

    انواع این اتقاقات ومن شاهدم که همیشه ،طبق قانون از این دست ،اتفاقات براش میفته

    اولش دایم بهش میگفتم که این کارو نکنه ودائم سر همین مسئله دعوانون میشد ،ایشون به شدت عصبانی میشد ،

    کم کم با درک بهتر قانون ،دیگه کاری بهش نداشتم وتمرکزم رو کامل گذاشتم روی خودم وتصنیم گرفتم که خودم خالق زندگی خودم باشم

    با توحید عملی استاد بیشتر وبیستر آشنا شدم وتوجه خودم رو گذاشتم روی خودم وخدای خودم که قدرت خلق زندگیم رو به تودم داده .

    همین الان ایشون نتایج کانون توجه تودش رو میگیره ،منم نتیجه کانون توجه خودم رو .

    ومن با تمام گوست وپوست خودم توی این خونه ی خودم قانون کانون توجه رو درک کردم .

    انسانی که میتونست با این اختراعاتش دنیا رو عوض کنه ،با کانون توجهش وهمچنین باورهای شرک آلودش داره توی برزخ زندگی میکنه .

    نه تنها نتونست از این نعمت خدادادی استفاده کنه ،بلکه زندگیش از قبل بدتر وبدتر شده .

    همش حواسم هست که هر روز آگاهانه بیام نو سایت ،فایل گوش بدم ،کامنت بخونم ،از صبح که بلند میشم ،هدایتی یکی از فایل های دوره ها رو گوش میدم مینویسم وروی باورهای خودم کار میکنم .

    نتایج ام کم کم داره عوض میسه به سمت دلخواه .

    خدایا شکرت برای عمل صالح امروزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    معصومه سلمانی پور گفته:
    مدت عضویت: 1040 روز

    بنام الله مهربانم

    سلام به استادای جان و دوستان عزیز

    گام 14

    ورودیهای ذهن

    من به لطف همسر سابقم و فایلهای استاد ، از خیلی قبلتر شروع کردم به کم کردن تلویزیون و فیلم اخه من نمیشد تو یروز حداقل یک یا دوفیلم و سریال نبینم و الا ماشاالله کم ورودی منفی به خودم ندادم. و به قول استاد جانم تکامام رو طی کردم و ارام ارام فاصله گرفتم از تلویزیون و تو این یک سالی که خونه گرفتم آگاهانه فیش یا کابل نگرفتم تا هم خودم ورودی نداشته باشم هم پسرمو هر زمان فیلم بخوام دانلود میکنم میبینم و برای پسرمم همینطور هرچی لازم باشه برای دان میکنم و ی ساعتای کمی رو میزارم تلویزیون ببینه و واقعا راضیم از این کار و شاید از نظر خیلیا اشتباه باشه ولی قرار نیس من مثل اکثریت باشم.

    چندتا از نزدیکانم هستن از صب که بیدار میشن این تلویزیونشون روشنه تا موقع خوابشون و وقتی میگم شما که نگاهم نمیکنین یا اینا چیه میبینین میگن عادت کردیم خونمون ساکت میشه و …. منم یک نگاه به خودم میکنم و با خودم میگم چقدر میتونه فاصله باشه تو دیدگاه و افکار و خوشحال میشم که وقتم انرژیم رو میزارم رو فایلاو تاجایی که بتونم خودمو با ورودیهای مثبت که اینجا به فراووووووووونی یافت میشه میبندم.

    اخبار رو که اصلا دنبا نمیکنم فضای مجازی هم در صورت نیاز اینام کم کم شکل گرفت بلطف الله

    ی نمونه که دیشب برام پیش اومد: من به مراسم دوستم دعوت شدم و تو میزما چندنفر بودن که همش سرشون به حرف زدن در مورد بقیه بود و با خودم هی میگفتم وای اینا چقد حرف میزنن و فلان و بیسان بعد به خودم گفتم بسه دیگه چیکار دارری بدو بگرد دنبال خوشگلیا و قشنگیا و مثبتها منم که هی اینور و نگا لذت ببر ،اونورو نگا لذت ببر ،نمی دونین چه حالی داد هم دیدن زیباییها هم تو دهنی به نجواها اینقد کیف میده که نگو

    امروز تو شکرگزاریهام وقتی داشتم نعمتها و مثبتهای دیروزم رو مینوشتم دقت که کردم خیلی فرق کردم با معصومه قبلم و کیف کردم ،اخه خیلی خوب تونستم کنترل کنم تو خیلی جاها که بهتر رفتار کنم الان که دارم مینویسم دوباره ی لبخند عریض و طویل رو صورتمه و حالم عالیه

    اینکه هر روز دارم بهبود پیدا میکنم و اینقد یذره یذره داره تغییر میکنه که اگه حواسم نمیبود نمیدیدمشون ، استاد درست میگن باید بنویسی و وقتی مینویسی مخصوصا اینجا تو این سایت توحیدی و وقتی ردپا میزاری تازه میفهمی بله من چه شکلی بودم چه جوری شدم الان و حالشو میبری.

    همش باید تکرار کنی مدام باید ورودی خوب بدی مدام باید بنویسی مدام مدام مدام و این مداوت چه ها که نمیکنه

    راستشو بخواین عاشق شدم، عاشق خودم ،عاشق خودم ،باورتون میشه استاد؟ !

    استاد دوره لیاقت چه ها که نکرده بامن !استاد اینقد حالم خوبه که با اشک دارم مینویسم !اینقد حالم خوبه و ارامش دارم که اگه عزراییل بیاد میگم بریم من امادم میدونین چرا چون عاشق معصومه شدم چون خودم رو پیدا کردم چون معضومه کوچولوی درونم که تو خروارا خاک بود رو دارم درمیارم خیلی زخم خورده و اش و لاشه ولی اوردمش بیرون .در اغوشش گرفتم باهاش گریه ها کردم.

    استاد واقعا نمیدونم چحوری ازتون سپاسگذاری کنم که کافی باشه !فقط میتونم بگم بهترین ها براتون رخ بده هر روز و هر لحظه از عمرتون

    عاشقتونم من

    یا رب تو چه کردی که دلم اینهمه خواهان تو شد این جمله شده ورد زبانم همه جا

    بهترینها رو برا تک تکمون میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: