live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 45
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/03/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-06 07:03:522024-11-08 05:24:02live | کنترل ورودی های ذهنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
قدم 14-
کنترل ذهن یعنی در وضعیتی که شرایط بیرونی نادلخواه و منفی هست تو بی واکنش باشی و روی خودت کار کنی ، باور بسازی و چیزی رو ببینی که میخوای بیشتر ازش توی زندگیت باشه.
چون هر کس به هر چیز توجه کنه همون وارد زندگیش میشه.
کنترل ذهن کار راحتی نیست ، ولی بعد از تکرار و تکرار راحت تر میشه مثل کسب هر مهارت دیگه.
رسانه ها همیشه اخباری رو ارائه میدن که اکثر مردم خواستارش هستن و اون اخبار معمولا منفی هست ، چون طرفدار بیشتری داره. با حذف رسانه از زندگی میتونیم روی ذهن کنترل بهتری داشته باشیم.
اگر مدار ما عوض بشه حتی اخباری که بهمون میرسه هم متفاوت میشه یا نوع نگرش ما به اون اخبار حتی منفی تغییر میکنه چون ما یاد گرفتیم تنها چیز هایی رو ببینیم که به ما احساس خوب میدن.
با کنترل ذهن میشه زندگیمون رو کنترل کنیم.
اگر چیزی حال و احساس منو بد میکنه ازش فاصله میگیرم . همونطور که از خوراکی فاسد دوری میکنم . تنها تفاوتش اینه که وقتی غذای فاسد میخورم همون موقع متوجه نتایج و آثارش میشم اما ورودی های ذهنی همون موقع خودشون رو نشون نمیدن و یکم زمان میبره ، اتفاقا به نفع ما هم هست. مثل فیلم راز که یه فیل همون موقع که صاحب اون افکار بهش فکر کرد ، ظاهر شد این طوری زندگیمون به هم ریخته میشه… اما اگر ورودی ها رو کنترل کنیم بعد از یه مدت نتایج خودشون رو نشون میدن و اوضاع با توجه به کانون توجه ما متفاوت میشه اولین نشانه اش هم توی آدم های اطرافمون خودش رو نشون میده که ما وقتی رو خودمون کار میکنیم خود به خود آدم های سمی و منفی باف کنار میرن و افراد هم مدار با خودمون توی دایره ارتباطاتمون پیدا میشن.
کسی که همیشه در حال خوردن چیزای ناسازگار با بدنش هست، اگر چیز یکم بد تر بخوره خیلی خودشو نشون نمیده برای همین من وقتی به دوستم میگم اخبار گوش نکن اون میگه نه این چیزا تاثیری رو من نداره چون در حال حاضر مدارش روی اون اخبار تنظیمه و حتی اگه وضعیتش بد تر هم بشه خیلی براش قابل درک نیست اما کسی که مراقب ورودی های ذهنش هست خیلی سریع متوجه ورودی های نامناسب میشه. مثالش برای من این طوری قابل درک تر میشه : وقتی دوره لیکی گات رو انجام میدادم و با ورود یه خوراکی جدید به بدنم متوجه کوچک ترین تغییرات میشدم اما قبلش که خوراک ناسازگار به بدنم میدادم برام فرقی نمیکرد که چی خوردم و متوجه تغییرات بدنم و واکنش های جسمیم نمیشدم.
پس من نتیجه میگیرم که بیشتر باید مراقب ورودی های ذهنم باشم. در عمل میتونم وقتی هم اتفاقی هام دارن غیبت میکنن، اون محل رو ترک کنم. یا مثلا وقتی به دیگران میرسم مدام درباره کنسل شدن اجرامون یا اوضاع نامناسب زندگیم حرف نزنم و یا درباره بی پولیم صحبت نکنم که ترحم بقیه رو جلب کنم.
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها.
خیلی ها منتظر اتفاقات بد هستند چون نتایجشون این رو نشون میده و میتونن پیش بینی کنن کا قراره اتفاقات بد تر بیوفته اما استاد و کسانی که روی خودشون کار کردن مدام منتظر معجزات هستند و اگر یکم شرایط به سمت بد شدن بره متوجهش میشن و به خودشون میگن کجا کار اشتباهه و روی باور مربوط بهش کار میکنن .
در بحث سلامتی که اگر به تکامل نگاه کنیم می بینیم که بدن ما چقدر قدرتمند هست و نباید به نجواها گوش داد وقتی میخوان احساس ما رو منفی کنن و بگن بیماری همیشه در کمینه.
بر اساس قانون اصلح ژن های ما ژن های قوی بودن که الان زنده هستیم. هم انسان ها ، هم گیاهان ، هم حیوانات و یا هر چیزی که وجود داره… به خاطر اینه که قوی تر بوده ، ما باید باور داشته باشیم که بدن ما از پس هر چیزی بر میاد.
مرگ هم چیز طبیعی هست و گریزی ازش نیست. اگر زمان مرگ برسه هیچ جوره نمیشه عقبش انداخت اگر هم وقتش نشده باشه هیچ عاملی باعث نمیشه این اتفاق بیوفته.
مادامی که خودمون کار کنیم هر لحظه میشه شرایط دلخواه کنونی ، شرایط مورد علاقه کنونی.
توی هر اتفاق میشه نکات مثبت رو دید حتی در چالش برانگیز ترین شرایط.
اگر میخوی مثل بقیه نتیجه نگیری نباید مثل بقیه عمل کنی.
وقتی همه دارن به شرایط نادلخواه توجه می کنند اون زمان دقیقا موقعی هست که تو باید روی خودت کار کنی و از بدنه جامعه جدا بشی.
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها که دادی.
ممنونم استاد و خانم شایسته عزیز و تیم عباسمنش
ممنون از خودم برای اشتیاقم به تغییر شرایط و خلق زندگی بهتر برای خودم و خدمتم در راستای گسترش جهان
خدا شکرت به خاطر اینکه این تعهد درونی رو به خودم دادم که از کوچکترین فرصت استفاده کنم برای رشد پیشرفت موفقعبت خدایا شکرت به همین خاطر از خداوند سپاسگزارم وقدر دانم که مر در مدار مناسب واگاهی،مناسب قرار میده خدایا شکرت خیلی خوشحالم نگاه تعغیر کرده نسبت مسایل طوری که مرا به احساحس خوب میرسونه خدایا شکرت به خاطر این حد از ارتباط دردنی که با خداوند دارم خلیی زود متوجه باورهای ادم میشم توجه ام روی ادم بر می دارم دارم متوجه می شوم که گذشته چطور با توجه کردن به اتفاقات ناجلب و واکنش،نشان دادن بهشون وایجاد ترس ووحشت برای خودم اتقاقات بدی رو برای خودم رغم می زدم واصلن فکر نمی کردم مشکل از عوامل بیرونی نیست ایراد از من بوده که توجه می کردم به حرف های بیهود وقتی متوجه می شوم ادم چطور با ترس ها شون زندگی میکنند من احساحس قوی بودن میکنم که خداوند این اگاهی رد بهم داده خدایا شکرت الان متوجه شدم که به خاطر عدم اگاهی بوده حالا که خداوند داره این اگاهی رو بهم میده که به چی توجه کنم بشتر در حال خوب ومسیر درست قرار میگریم وازن بابت از خداوند سپاسگزلری می شود خدایا شکرت یادم گرفتم نسبت به هیچی واکنش،نشون ندم وهمه جیز رواباحساحس خوب وتععیر نگاه عوض کنم خدایا شکرت هرچی که خداوند به احساحس کنم خدایا شکرت وقتی متعد شدم هیچ باژی رو به ذهنم ندم که بخواد احساحس رک بعد کنه خدایا به خاطر این حد از اگاهی وقتی متوجه شدم وسپاسگزلری کردن از خداوند باعث میشه در احساحس بهتری بمونم خدایا شکرت وقتی به حد از اگاهی رسیدم که مدار ادم تشخصی بدم راحت تر می تونم فکر کنم وتوحه ام رو اونا برادم ومتمترکز بشم رو درونم خودم واز بابت از خداوند خدایا شکرت به درکدرونی رسیدم که ادم توانی وقدرتی برای ازار رسان من ندارن وقتی پس خیلی راحت با بی تدجهی به دیگران بهتر می دونم حالم بهتر بهتر کنم خدایا شکرت دوست دارم وقتی فهمیدم من با اون 99 درصد ادم فرق کنم یعنی چه اینگه نگاه به مسائل تععیر بدم من طرض فکرم متاوت با 99 درصد ار ادم ها باشد از خداوتددمی یاریم کنه خدایا با تمام وجودم متعد شدم هدای نفسم ذهنی خداوند باشه یعنی مثل برگی در باد نباشم که با حرف بالا پایین باشم به درک درونی رسیدم هر چقدر قدر دان اگاهی باشم که مرا به خداوتد نزدکتر میکند وقتی به گذشته نگاه می کردم که خواستم با کمک کردن به دیگران به خداوند برسم ولی الان متعد شدم با کمک کردن به خودم به خداوند برسم تا من اوج عشق ناشم نمی تونم انرژی درستی بفرستم به جهان هستی مهم تر از هرکسی به فکر احساحس خودم باشم وبا ه تعغیر از خداوند سپلسگزلری باشم
سلام استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز
خداروشکر امروز حالم از دیروز بهتر هست ، امروز احساس کردم نیاز دارم فایلی در مورد کنترل ورودی های ذهن گوش بدم چون کنترل ورودی ذهن برام کم اهمیت شده بود
خوراک نامناسب برای ذهن بسیاربسیار بدتر از خوراک نامناسبیه که به جسممون میدیم : من اگه یه غذای نامناسبی بخورم همون لحظه نتیجش رومیبینم میتونه بصورت دل درد یا هرچیز دیگه ای باشه ولی در مورد ذهن، من اخبار منفی آدم های منفی روپیگیری میکنم ولی همون لحظه اتفاق نمیوفته یکمزمان میبره تا اون فرکانس ها اون نتایجرو خلق کنن بطوریکه ما ارتباط بین ورودی های نامناسب و نتایج نادلخواه بوجود اومده رو نفهمیم و حتی فکرکنیم که به هم ربطی ندارند ، من یه کیکی میخوردم 2 دقیقه بعدش دلم درد میکنه و دیگه حداقل فرداش نمیخورم و این عارضه رو هم فردا ندارم ولی من اگه بعد از اشتباهم فردی بهم بگه تو بی عرضه ای ممکنه فردای اون روز من بارها و بارها این حرف رو به خودم بزنم
چند وقتی بود اصلا ورودی هام رو کنترل نمیکرم ادای ضد ضربه بودم رو در می آوردم ، اخبار میدیدم ، تلوزیون میدیدم و میگفتم اگه بهش توجه نکنم موردی نداره عین کسی که یه غذای فاسد رو بخوره بعد بگه من هیچیم نمیشه آخه منطقیه این حرف اصلا درسته!
باید ورودی هام رو با دقت بیشتری کنترل کنم مخصوصا تلویزیون و شبکه های اجتماعی که فقط تلگرام رو دارم و تمرکزم رو روی خودم روی کار کردن روی خودم بذارم روی بهبود و پیشرفت خودم
به نام الله هدایتگر
خدایاهرانچه دارم اران توست وازتوبه من رسیده است
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکار باورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم الهی شکرت
گام چهاردهم=کنترل ورودی های ذهن
ذهن ماداره به موضوعات مختلف واکنش نشون مبده وبه اتفاقات زندگی ماتبدیل میشه
مهم این هست که داریم به چی گوش میدیدم چه میبینیم چی مینویسیم چی فکرمیکنیم وهمه اینهاشرایط زندگی مارورقم میرنن
من 4ساله که تلوزیون واخبارو کنارگزاشتم ونتیحش همین ارامش درونی منه که چقدرازش داره میلیاردهاتومن ارزش داره این احساس خوب وشادی
ورودی های ذهن مااتفاقات رورقم میزنندواگراوضاع یک مدت ناجالب پیش بره توزندگی مایعنی من ورودی های ذهنم رودرست کنترل نکردم وبعددوباره هدایت میشم به کنترل ذهن بیشتر
تووقتی احساست بده اولین اتفاق برجسم تورخ میده ومثلاسردردمیگیری چون ذهنت الان مشکل داره به ناخواسته هاتوجه کردی مثلاعصبانی شدی
مادرخودمن چندین سال به خاطرتضادهای مالی گریه کردوحرص خوردوهمیشه حالش بدبودو5ماه پیش به رحمت خدارفت وابن نتیجه احساس بدوافسردگی وحرص خوردنه که خداگفته من به کسی ظلم نمبکنم واین به خاطرافکارواعمال خودتون هست که زندگی شمارونابودکرده
وقتی درشرایط ناجالب هستی باتغییردیدگاهت وگفت قطعاخیریتی دراون اتفاق هست خودتوبه احساس خوب برسون واتفاقات به نفع تورقم خواهدخورد
خدایاکمکم کن که بتونم بهتربه زیبایی هاتوجه وتمرکزکنم تابه زیبایی های بیشتری هدایت شوم
شادوموفق وپیروزباشید
احمدفردوسی
به نام الله یکتا که هر آنچه دارم از آن اوست
ردپای گام 14 خانه تکانی ذهن
خدا رو سپاسگزارم که هدایت شدم به این آگاهی های ناب
سلام خدمت استاد عباس منش بزرگوار و دوستان هم فرکانسی
استاد دقیقا مطابق گفته های شما من هم حدود 4 ماه هست که تلوزیون و اخبار رو از زندگی ام حذف کرده ام و خدا رو بینهایت شکر که از این بابت خیلی توانسته ام ورودی های ذهنم رو کنترل کنم، تقریبا من هم کاملا بی اطلاع از اخبار روز دنیای اطرافم هستم و تمرکز کرده ام بر روی خود سازی.
امیدوارم بتونیم در این مسیر الهی و زیبا ثابت قدم و استوار باشیم.
در پناه الله مهربان و هدایتگر
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتی
این جمله که هر بار فایل ها را گوش می کنیم چیز های جدیدی می شنویم را امروز درک کردم.من تا به الان حدود چهار بار این فایل را گوش کرده ام البته این چهار بار در طول یک ماه شد. یعنی یک پروسه گوش کردن را داشت،
نکته اساسی این فایل برای من کنترل ورودی های ذهن بود. که استاد گفتن دلیل هدایت من به آمریکا و این شرایط کنترل ورودی های ذهن بود. یک لحظه به خودم گفتم اگر منم هم با تعهد ورودی هایم را کنترل کنم صد درصد به مکانی هدایت می شوم که کنترل ورودی برایم آسان تر است ( چون من هم اکنون با خانواده ام زندگی می کنم.)
امیدوارم بتوانم از این نکته میلیون دلاری استفاده کنم.
دانیال سیفی لاله 1403/10/21
» دومین کامنت من »
به نام خدا
سلام به استاد عباسمنش عزیز و ختنم شایسته گرامی
گام چهاردهم – کنترل ورودی های ذهن
14 گام رو تا الان برداشتم کنترل ذهن برام کار سختی ولی دارم کم کم مچ ذهنم را میگیرم
من استاد فرار کردنم از همه چیز
استاد فرار کردن از افکار و باورهای خودم
استاد فرار کردن از شنیده ها و دیده هایی که خودم به وجودشون میارم
من استاد ندیدن اشغالام
استاد ندیدن چیزهایی که اذیتم میکنه
اخه میدونی چون خیلی برام درد داره
الان خودم مجبور کردم وقتی دارم کامنت مینویسم یا با خودم حرف میزنم تا جایی که میتونم هنزفری نزنم
میشه دارم کامنت مینویسم از بیرون و از داخل ذهنم حرفها و نجواهای و ورودی های منفی میشنوم ولی من هنزفری نمیزنم ولی میشینم سرجام و کامنتم را مینویسم
میفهمم دارم میلرزم میفهمم متزلزل شدن کانون توجهمو شاید از کیفیت کامنتهام از این به بعد بیاد پایین
شاید از این به بعد نتونم مثل اوایل با اب و تاب بنویسم نتونم قشنگ بنویسم
نتونم منظورم برسونم
نتونم تمام و کمال همه چیز شرح بدم
اما این هم قسمتی از مسیر منه، من میشنوم اذیت میشم ولی نمیخوام فرار کنم اگر میخوام تغییر کنم باید وایسم و تغییرشون بدم توی ذهنم
استاد گفت نذارید بیرون توی ذهن شما تأثیر بذارن اخبار و رسانه و…
استاد گفت وقتی ورودیهاتون مثبت کنید اون ادمهایی که خبر میرسونن دیگه از شما جدا میشن
ولی چرا برای من نشده چون من فرار میکنم
چون نمیخوام با انچه در واقعیت خودم هست روبرو بشم
چون نمیخوام بپذیرم این افکار گاها پلید گاها بیمارگونه گاها فقر افرین گاها دشمن ستیز گاها حال بهم زدن گاها اغشته با غم رو که وارد جریان زندگیم میشن و همه در سر خودم هستن
وارد جمع ها نمیشم چون میترسم
من میتونم وارد جمع های مثبت بشم
من میتونم انتخاب کنم که وارد چه جمع هایی بشم
من میتونم انتخاب کنم کی توی تنهایی خودم باشم کی با ادمها باشم هر موقع حال کردم خودم هر موقع خودم لذت بردم
چرا بعضی ها به حریم خصوصی من احترام نمیذارن
این به معنی این نیست که من برای حریم خصوصی دیگران احترامی قائل نیستم نه
این به معنی اینکه من اجازه میدم اونا وارد بشن ولی خودم اینکار نمیکنم چون احساس قربانی بودن دارم
چون میخوام بیرون راضی نگه دارم
چون میخوام بگم من ادم خوبم ولی بقیه فلانن
چون ورودی ها بدی داشتم
چون تجربهای سختی داشتم و این ورودی ها به این شکل و اسونی نیست که با 4 ماه یکسال متعهد بودن دیگه درست شه
بلکه باید سال ها به خودم تعهد بدم با خودم باشم حرکت کنم بمونم و ادامه بدم و به ساختن و داشتن یه زندگی خوب که در مسیر درست و پاکی در جریان هست ادامه بدم
خدایا هدایتم کن که از این منیت من کم بشه
از این منم منم هام کم بشه
شاید امروز اشکم دربیاد بخاطر اینکه نتونم در هر لحظه ذهنم کنترل کنم ولی این قسمتی از مسیره
روز اول تمرینم بود با سر خوردم زمین بلند شدم ذهنم کنترل کردم و توی اون سالن اروم اروم شروع کردم کم کم مهارت ها یاد گرفتن چون تونستم ذهنم کنترل کنم چون حرف مردم برام مهم نبود.
سپاس از شما استاد عزیز
سلام مریم عزیز
منم بارها شده از خودم و افکارم فرار کردم و فرار کردم .. ولی از وقتی روی دوزه ی کشف قوانین دارم کار میکنم افکار و باورهای خودم رو خیلی خوب شناختم.. خیلی خوب فهمیدم که چقدر باور عدم لیاقت توی وجودم ریشه زده و این باور ادم زو میبره توی مداری قرار میده که هر چی تلاش میکنی بیشتر باور میکنی که ارههه توی این مملکت نمیشه و مثلا همه چی پارتی بازیه و مسئولین فلان و بهمانن !! و این باور عدم لیاقت با ادم کاری میکنه و به ادم ثابت میکنه که عوامل بیزونی در موفقیت تاثیر گذار هستند !!!
میدونی چرا مثلا من باور کردم که عوامل بیرونی تاثیز گذار هستن ؟؟ چون این ترفند باور احساس عدم لیاقته که به این شکل خودش رو توی زندگی فرد نشون میده…
یعنی چی؟؟ یعنی فرد از اونجایی که احساس لیاقت نداره ،، هر چقدر تلاش میکنه موفق نمیشه و مهارت هاش و توانایی هاش دیده نمیشه و جهان به طرق مختلف بهش ثابت میکنه که عوامل بیزونی تاثیر گذار هستن… مثلا فرد ازونجایی که خود باوری نداره ،، به این نتیجه میرسه که عههههه من که پارتی ندارم و فلانی با پارتی بازی به جایی رسیده !! و اگز فردی رو میبینه که با مهارت های کمتر از خودش موفق شده ،، ظاهرش اینه که با پارتی بازی موفق شده.. ولی در واقع پارتی بازی نیودن بلکه اون ادمه حس لیاقت داشته و دستان خداوند به کمکش اومدن و اگر من هم حس لیاقت داشتم و بتونم باور کنم که خداوند هدایتکر منه ،، من هم مشمول هدایت میشم و دستان خداوند به کمکم میان !!
ولی تا وقتی داریم از خودمون فرار میکنیم و ترمزهامون رو پیدا نمیکنیم به واقعیت دسترسی نداریم ،، چون ذهنمون همش ما رو گول میزنه و یا ما رو میترسونه .. به همین دلیل با یکسری از دوزه ها به شدت این ذهن مقاومت میکنه .. اون دوره اصلی ترین دوزه س بزای حذف ترمزها .. اون از همه مهتره ..
منم توی بحث فرار کردن ماشالا هنوزم که هنوزه استادم ولی شاید یه ذزه بهتر شده باشم.. نگران نباش ادامه بده ,, حتما موفق میشی..
برات ارزوی موفقیت دارم و منتظر شنیدن خبر موفقیت هات هستم …
موفق باشی مریم عزیز
سلام رضای عزیز، دقیقا درست احساس لیاقت
حالا من خودم از طریق قانون تضاد اینو فهمیدم
یعنی متوجه شدم که چیزی که جلوی من گرفته احساس گناه هست که باعث میشه صدای خدا نشنوی اصلا حتی باور نداشته باشی که خدا باهات صحبت میکنه
که بتونی الهامات در مسیر خواسته ها دریافت کنی
توی فایل قبلی نوشتم تکامل وقتی شروع میشه که الهامات دریافت میکنی
مثلا وقتی دنبال اینی که فلانی که توی حوزه خودت مربی بهت بگه چیکار کنی یا برمیگردی روی تجربهای خودت روی دانش ناقص خودت حساب میکنی که حتی اون هم از خودت نیست.. هر بار دورتر میشی،
خیلی خوبه تحسینت میکنم که تونستی یه ذره بهتر از قبل بشی مطمئن در ادامه قوی تر خواهی شد منم دارم ادامه میدم همه چیز توی ادامه دادنه فقط بازنده ها هستن که ادامه نمیدن برنده ها همونایی ان که تا ته داستان میرن چون باور دارند میشه نمیذارن ناامید برشون غلبه کنه
منم هر روز تمام تلاشم میکنم و مطئنن بهتر از این خواهم شد
سپاسگزارم، منم منتظر خوندن رشد و موفقیت ها و نتایجت هستم به خصوص در مورد باور لیاقت انشالله این قدم مهم و حیاتی را در رسیدن به خواسته هات به موفق ترین حالتش برداری.
در پناه خدا باشی
به نام خدای مهربان
سلام و احترام
گام 14/ کنترل ورودی های ذهن
جهان بازتاب نگرش و باورهای منه ،، اگر میخوام زندگیم زو به بهبود بره باید یک روند مستمر و هر روزه روی ذهنم کار کنم و خوراک مثبت به ذهنم بدم و سعی کنم ورودی های منفی نگیرم… ممکنه گاهی ورودی های منفی هم بگیزم و این طبیعیه و نباید خیلی حساس باشم که واااای بدبخت شدم و ذهنم افکار منفی توش رفت !! نه اینجوری نیست.. بلکه موضوع افکاریه که خیلی توی ذهن تکرار میشن..
موضوع بعدی :
بدن من طی یک تکامل میلیون ساله ساخته شده و بسیار این بدن قدرتمنده و بنابراین نباید نگران بیماری باشم.. چون بیماری به خودی خود وجود ندارد بلکه بیماری حاصل افکار تکرار شونده منفی هستش .. اونایی که همیشه عصبین و ناراحتن و خیلی غر میزنن و خیلی اخبار نگاه میکنن،، اغلب بیمار هستند و عموما از مشکلات عصبی و معده درد و اینا رنج میبرن !! بیماری جسمی حاصل یک ذهن بیماره … وگرنه جهان به خودی خود و در واقع اصل جهان و ذات جهان و ماهیت جهان ثزوت و سلامتی و خوشبختی و روابط خوب و وو این چیزاس و اگر کسی در زندگیش دچار مشکل و فقر و بیماری و این چیزاس به این دلیله که اون فرد افکار بیمار و ذهن بیماری داره و باورهای نامناسبی که حاصل ورودی های ذهنی نامناسبه در ذهنش پرورونده !!
موضوع بعدی :
چرا رسانه ها همش جو میدن ؟؟ چون مردم اینجوری دوست دارن بشنون . تعدادی زیادی از ادم ها دنبال بدبختی هستن و رسانه ها هم دنبال مشتری هستن !!!
موضوع بعدی :
اگر نمیتونم ذهنم و افکارم زو خوب مدیریت کنم چون از ضعف عزت نفس و ضعف احساس لیاقت رنج میبرم ،، به همین دلیل با شنیدن اولین خبر منفی و اولین اتفاق ناراحت کننده بهم میریزم!! ولی انسانی که ذهن قوی دازه و عزت نفس دازه و خود ارزشمندی داره به اتفاقات بیزونی واکنش نمیده و سعی میکنه جوری بهش نگاه کنه که به اخساس خوب برسه.. مثلا اگر ماشینش پنچر بشه به جای اینکه بشینه غر بزنه و به دولت و مملکت فحش بده و این داستانا ،، میاد میگه الخیر فی ما وقع و میگه اها حتما یک خیری توی این اتفاق هست و چون منتظره خیریت هست طبق قانون خیریت براش رخ میده .. از کجا میشه فهمید منتظر خیریته ؟؟ همین بگه الخیر فی ما وقع کافیه ؟؟ نه ممکنه زبانا بگه الخیر فی ما وقع ولی اعصابش خورده و داره همزمان فحشم میده خخخخخ،، بلکه از آرامشش و از احساس خوبش میشه اینو فهمید.. همون لحظه میگه خب من دارم چیزای جدید یاد میگیرم ..
خب اینم از رد پای من از گام چهاردم ,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
به نام خداوند هدایتگر و مهربانم به نام خداوند روزی رسانم سلام استاد عزیزم سلام مریم بانو زیبا سخن سلام به دوستان عالیم چقدر شما خوبین خدایا ممنونتم
کنترل ورودیهای ذهن به ظاهر ساده ست در حد حرف ساده ست اما در زمان عمل کردن یکم اوایلش سخته اما وقتی به مرور و پشته سرهم تکرار میکنی یکم برات راحتر میشه و باز هم باز هم باید تا موقعی که زنده ایم روی خودمون کار کنیم و افسار ذهن رو در دستمون بگیریم که اگه غافل بشیم ذهن چموشه و در ثانیه کار خودشو میکنه
ذهن رو باید طوری عادتش بدیم که در هر موقعیتی یا شرایطی بود بتونه فقط زیباییها رو ببینه و شکرگزاری کنه تا در دام احساسه بد نیفتیم
ودر لحظه احساس خوب بهت بده
ذهن از افکار پر میشود و باورها از افکار تکرار شونده درست میشوند حالا باید بتونیم آگاهانه افکار درست به ذهن بدهیم تا باور درست هم شکل بگیرد
ورودیها از دیده ها و شنیده های درست یا از دیده ها یا شنیده های نادرست بوجود میان
الان که خدا روشکر آگاه شدیم به قوانین بیایم با استفاده از آموزه های استاد چیزهایی رو بشنویم و ببینیم که به ما احساسه خوب بدهند حالمون رو خوب کنند فقط شادی و زیبایی و فراوانی و سلامتی باشه و اگر بجز اینها باشه نبینیم و نشنویم
و بعد میبینیم که جهان پاداش میدهد طبق اون ورودی که به ذهن دادیم خروجی خوب هم دریافت میکنیم یا به یه مهمونی خوب دعوت میشیم یا مسافرت شادی میریم یا برامون کادو میخرن ووووو
احساسه خوب = اتفاقات خوب
آره قانون جهان به همین سادگیست
کنترل ذهن به همین قشنگی و راحتیست
وقتی روی قلتک میفتیم راحت مثل آب خوردن میتونیم ذهن رو کنترل کنیم و از پسش بر بیایم مثل استاد عزیزم و مریم جانانم
استاد و مریم جان هم شاید بعضی اوقات ذهن قلقلکشون بدهد اما چون راهشو میدونن گولشو نمیخورن و جاشو با شکرگزاری و تحسین پر میکنن ماهم باید از این الگوهای خوبمون یاد بگیریم ودر زندگیمون بکار ببریم
الگوی واضح و روشن از این بهتر نداریم
الهی شکرت سپاسگزارتم برای هدایت امروزم
همه کارهامو برام به راحتی انجام بده چون به قدرتت ایمان دارم
خدایا من لایق تمام زیباییها و فراوانیها و نعمت و ثروت این جهان زیبات هستم
دوستتون دارم یاحق
سلام به دوستان عزیزم در این فایل زیبا
استاد ممنونم که به انچه که به شما گفته میشود عمل میکنید و پای دوربین میشنید و باما درمیان میگذارید این اگاهی های ناب رو
طبق قانون که فرکانس های ما هستند که اتفاقات مارو به وجود میاورند این فرکانس ها چجوری ارسال میشوند با کانون توجه ما کانون توجه ماهم از چیزایی که در طول روز به خورد ذهنمون میدیم به وجود میاد من همین الان دارم چیو میشنوم به چی نگاه میکنم چی تو سرمه داره میچرخه مهم تر از همه چه حسی دارم اگر حسم خوبه خب مث اینکه دارم به چیزایی با دیده ها و شنیده هام توجه میکنم که جز خواسته های منه و اگرم احساسم بده مثل اینکه دارم به چیزیی که نمیخوام توجه میکنم جهان یک جهان واکنشیه و واکنش نشون میده چه به فرکانس های منفی چه مثبت پس ما هرلحظه درحال خلقیم یا خلق چیزایی که میخوایم یا نمیخوایم بخاطر همینه که خیلی وقتا ما وقتی که بخاطر کنترل نکردن ذهن احساسمون بد میشه و اتفاق بدی میفته میگیم نمیخوام اینو نمیخوام من به این موارد توجه نکردم و همین کار نیز خودش توجه کردن به اون موضوع حساب میشه ینی شما اصلا نمیتوانید توجه نکنید در هرلحظه درحال توجه کردن هستید حالا اگر احساست بده باید زاویه دیدتو عوض کنی که توجهتو جهت بدی به سمت چیزی که بهت احساس بهتری میده حال بایدم بفهمی چ چیزی احساستو خراب کرده که زاویه دیدتو به اون موضوع تغییر بدی و احساستو خوب کنی کنترل ذهن یک مهارت هست و باید یادش بگیری وگرنه کسی نیست که بتونه ذهنشو یکبار کنترل کنه و خلاص یک مهارته مثل نقاشی مثل رانندگی و هرچیزی که بتونی هردفعه بهتر عمل کنی خدایا شکرت بخاطر وجودت در وجودم که هرلحظه هواست بهم هست تو بهترین رفیقمی تو روزی دهنده منی تو بهترین محافط منی از ناهمواری های زندگی و بهترین هدایت کنندع منی به سمت زیبایی ها نعمت ها و هرچیز قشنگی که در این جهانه دوستان همین کامنت الان من خودش یک نوع کنترل ذهن حساب میشه ینی بجای اینکه بشینم پای تلویزیون بیام کامنت بنویسم وتمرکز کنم روی چیزی که بع من احساس بهتری میده چقد خوبه یک فضای معنوی اینجا محیا شده ازادانه دیدگاهتو بنویسی به خودشناسی برسی و تصمیم بگیری دنیا رو از زاویه دیگه ای ببینی دوستان جهان میلیون ها بعد داره و شما باید از بعد خودتون انتخاب کنید نه این جهان چند بعدی رو چجور نگاه کنید بعدهایی که به شما احساس بهتری میده بعد خداوند است بعد خداوند زیبایی بخشندگی پیشرفت مهربانی فراوانی همه چی
و ….بیایم انتخاب کنیم از زاویه خداوند به همه چی نگاه کنیم نه از زاویه دید کسایی که خودشونم نمیدونن با خودشون چندچندن
شبکه های مجازی مثل اینستاگرام که یک روز من نشستم رصد کردم ببینم چی توی این فضا گفته میشه دیدم 90 درصد این فضا مسمومه حالا شاید خیلیاشون به جوک و خنده شمارو میخندونن اما همون جوکها باورایی رو درذهن شما میسازن که شمارو متوقف ومحدود میکنند در زندگی کلی توی این فضا افراد باهم مقایسه میشوند از پولدار تا بی پول از زیبایی های ظاهری و زشتی و هرچیزی که حس ببینده رو نسبت به ارزش هایی که خدا بهش داده رو خراب میکنه من نمیگم هیچکدومتون نروید تو این فضا اتفاقا اگر از این کار دارید پیشرفت میکنید و درامد کسب میکنید فروشگاه دارید یاآموزش می بینید اتفاقا خوبه میخوام بگم بدون هدف وارد این برنامه ها نشوید چون ذهنتون وقتی خودتون هدفی براش نداشته باشید بهش جهت بدید خودش دست بکارمیشه و شمارو میبره به سمت چیزایی که منفی و نامربوطن
یادمون باشه همیشه قبل هرچیزیی کار رو از کنترل ورودی های ذهن شروع کنیم بعد از اون میتونیم کنترل اگاهانه ای داشته باشیم بر خلق زندگی دلخوامون