سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- رشد شخصیت = بهبودهای مستمر در « تقویت نقاط قوت شخصیتی» و «اصلاح نقاط ضعف شخصیتی»؛
- اگر اهمیت کنترل ذهن را درک کنیم، کنترل ذهن کاری عملی تر می شود؛
- هدفگذاری، ساختن باورهای هماهنگ با اهداف، تقسیم هدف به قدم های کوچک و قابل اجرا؛
- عادت های روزانه قدرتمندکننده، اهداف به ظاهر بزرگ را نیز محقق می کنند؛
- با این ایمان هدفگذاری کن که: تحقق این هدف، برای من امکان پذیر است؛
- زندگی شما وقتی تغییر می کند که عادت های رفتاری شما تغییر کند؛
- شور و شوق و استمرار در مسیر هدف، نشات گرفته است از «باور به امکان پذیر بودن»؛
- ساختن انگیزه دائمی برای حرکت در مسیر هدف؛
- بزرگترین عامل از دست دادن نعمت در زندگی، ناسپاسی است؛
- “ناسپاسی”، انسان را گمراه می کند و اوضاع زندگی را بدتر می کند؛
- اگر قدر نعمت ها را ندانید، فقط به مدار “بدتر شدن شرایط” دسترسی دارید؛
- دیدن نعمت ها و سپاسگزاری برای آنها، اوضاع را هر روز بهتر می کند؛
- وقتی سپاسگزار می شوی، هدایت می شوی؛
- اگر می خواهی فردا از امروز بهتر شود، هدف خود را تمرکز بر نعمت های امروز بگذار؛
- سپاسگزاری یعنی: توجه به نکات مثبت و نعمت های موجود در زندگی؛
- وقتی روند سپاسگزاری ادامه پیدا کند، وارد مدار نعمت های بیشتر می شوی؛
- علاقه”، کشش به سمت تجربه یک موضوع است که در هر برهه می تواند تغییر کند اما در هر صورت سازنده و رشد دهنده است؛
- پیروی از شور و شوق درونی برای تجربه و قدم برداشتن در آن مسیر-به صورت تکاملی-به علائق شما جهت می دهد و باعث رشد شما می شود؛
- تغییر بنیادین یعنی: “من خودم باید مولد باشم”
منابع کامل تر درباره آگاهی های این فایل
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | باور به «امکان پذیری»201MB40 دقیقه
- فایل صوتی live | باور به «امکان پذیری»39MB40 دقیقه
هر لحظه سال جدیده و میشه شور و شوق داشت برای ساختن
من عاشق این باورم ، از بچگی عاشق این باور بودم و به دنبالش . که شور و شوق داشته باشم . کسالت و بی روحی مرگ وجود من بود . نمیتونستم روتین روزمرگی اطرافیانم رو بپذیرم . احساس میکردم زندگی باید فراتر از این باشه . ندیده بودم اما وجودم به دنبالش بود تا بالاخره از زبان استاد این خواسته درونی تایید شد .
*
« #ساختن نسخه بهتری از خودم»
این هدف من هست برای هرروزم
چه کارهایی میتونم به صورت روزمره انجام بدم که من رو به هدف و خواسته ام برسونه ؟؟
کارهای روتین و روزانه و مستمری که میتونم انجام بدم و من رو میرسونه به خواسته هام چی هستن ؟
عادت ها و باورها م رو ک تغییر بدم کارهای روتین و روزانهی من هم تغییر میکنه و این تغییر در کارهای روزانه م من رو به خواستهها و نتایج میرسونه ( من همین جمله رو مدتها زمان برد تا درک کنم ، درک کنم ک باورهای من هستن ک در من عادت ها و اعمالی رو شکل میدن و شکل عادتی من تغییر میکنه اگر باورهام تغییر کنه .)
و این باز هم باورها و نگرش من رو تقویت میکنه و بهبود میده و باز هم عادتهای من بهبود پیدا میکنه و باز هم نتایج من بهتر و بهتر میشه و این سیکل درست بهبود میتونه تا ابد ادامه داشته باشه چون تکامل و نعمتها بی نهایت ن.
*
باید باور کنم که : میتونه زندگی من در تمام ابعاد تغییر کنه و روزمرگی و باری ب هرجهتی که انسانهای عادی دارن تجربه میکنن میتونه تجربه و سرنوشت من نباشه
میتونم از تقلا و بحث و مشکلات و بیماری و سختیها رها بشم ، چیزهایی که طبیعی تصور میشه و جزیی از زندگی ، در حالی که این سبک زندگی خیلی از طبیعتش و اصلش ب دور هست .طبیعی اینه که خوشبخت باشی ، طبیعی اینه که خوشحال باشی ، طبیعی اینه ک ثروتمند باشی، طبیعی اینه ک امیدوار باشی و عاشق آینده ت …
از بچگی میدونستم که مسیری که آدمهای پیرامونم دارن طی میکنن خواسته ی قلب و روح من نیست و قلب و روح من به دنبال چیز دیگری بود . درک و تجربه ای متفاوت از زندگی … چیزی فراتر …
با استاد بود که باور این که شرایط تغییر میکنه اگر که من تغییر کنم من رو امیدوار کرد به تجربهی این خواسته … و البته ک کمی به اندازه تغییر باورهای نتایج هم آشکار شد …
*
من باید به اصل توجه کنم
و این توجه و تغییر نقطه تمرکز، میتونه من رو به خواسته ها برسونه .
*
یکی از عادتهای روتین و مستمر ک من باید بهش پایبند باشم :
شکرگزاری برای داشتههای زندگیم هست. و حس کردن این احساس خوب که من خیلی چیزها دارم … شیطان یکی از راههایی که برای ورود به وجود من و بد کردن احساسم و دور کردنم از خدا انجام میده همینه ک من رو از این عادت اثربخش دور میکنه و توجه م رو میبره ب سمت نداشته ها و کمبودهای خودم و زندگی و اطرافیان و محیطم و من عمیقأ احساس ناشکری میکنم و چقدر حال بدی وجودم رو در برمیگیره و پر از غر زدن و درگیری های درونی پ بیرونی میشم.
توجه و تمرکز بر روی زیبایی های جهان هستی
کنترل کلام م و غر نزدن از ناخواسته ها و کاستی ها .
کنترل نگاه م و نگرش و سپاسگزاری برای زندگی ای که دارم تجربه ش میکنم عادتی هست ک باید جز شخصیتم بشه تا نتایجم ب شکل بنیادین تغییر کنه
باید در این تغییر استمرار و تداوم داشته باشم تا به جزیی از شخصیتم تبدیل بشه و ناخودآگاه نعمتها رو ببینم .
«ثمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ
آن گاه از پیش روی و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در میآیم و بیشتر آنان را شکرگزار نعمتت نخواهی یافت.» مو رو بر بدن سیخ میکنه این حقیقت محض .
چه کلیدی برای من بود که این روزها قرآن و خداوند در کلام قرآن با من بیشتر سخن میگوید.
چقدر شیطان رو به خودم راه دادم و چقدر هم باعث شد تا وعده ی شیطان در مورد من عملی شود ک من را ناشکر میکرد بر نعمتها .
واقعا سپاسگزاری جوری هست که به محض شکل گیری این حالت وجودی که ب آنچه خوب هست توجه میکنم ، احساس خیلی خوبی وجودم رو فرامیگیره و انگار در آنی خدا در وجودم ب گردش درمیاد .
احساس گشایش قلبم
این یعنی من در مدار دریافت نعمتهای بیشتر هستم .
و نعمتها خود ب خود وارد زندگیم میشه و گاری زندگی روون و روون تر حرکت میکنه .
*
هنوز شغل دلخواهم رو پیدا نکردم .
باز هم با همان ویژگی قرآنی که خداوند همیشه میخواست احساس بد و جناح رو از پیامبر و انسانها بگیره استاد میگه اشکال نداره.
احتمالا این حالت و حس ریشه داره در نگاه و باور …
راه ساختن ثروت و دوری از فقر اینه که عاشق کار کردن باشم و از فعال بودن و تحرک داشتن لذت ببرم و شور و شوق داشته باشم به آنچه ک نسبت بهش کشش و شور و شوق دارم و این دنبال کردن شور و شوق مسیر های آینده رو به من نشون میده و من رو قدم به قدم به کمال نزدیک میکنه .
*
یه کلید دیگه اینکه من متوجه شدم وقتی دارم به دیگران گیر میدم در مورد موضوعی ،یعنی ذهن خودم در اون مورد بسته هست و این یه نشونه هست واسه من که من باید تغییری رو در خودم ایجاد کنم .
در کتاب نیمه تاریک وجود چقدر این حقیقت پیچیده بیان شده بود و استاد چقدر ساده و راحت بیان ش کرد .
از خدا میخوام بهم کمک کنه برای ایجاد این تغییر بنیادین در زندگی و شخصیتم
خدایا یاورم باش️
و یاور مریم جان ️
هر لحظه سال جدیده و میشه شور و شوق داشت برای ساختن
من عاشق این باورم ، از بچگی عاشق این باور بودم و به دنبالش . که شور و شوق داشته باشم . کسالت و بی روحی مرگ وجود من بود . نمیتونستم روتین روزمرگی اطرافیانم رو بپذیرم . احساس میکردم زندگی باید فراتر از این باشه . ندیده بودم اما وجودم به دنبالش بود تا بالاخره از زبان استاد این خواسته درونی تایید شد .
*
« #ساختن نسخه بهتری از خودم»
این هدف من هست برای هرروزم
چه کارهایی میتونم به صورت روزمره انجام بدم که من رو به هدف و خواسته ام برسونه ؟؟
کارهای روتین و روزانه و مستمری که میتونم انجام بدم و من رو میرسونه به خواسته هام چی هستن ؟
عادت ها و باورها م رو ک تغییر بدم کارهای روتین و روزانهی من هم تغییر میکنه و این تغییر در کارهای روزانه م من رو به خواستهها و نتایج میرسونه ( من همین جمله رو مدتها زمان برد تا درک کنم ، درک کنم ک باورهای من هستن ک در من عادت ها و اعمالی رو شکل میدن و شکل عادتی من تغییر میکنه اگر باورهام تغییر کنه .)
و این باز هم باورها و نگرش من رو تقویت میکنه و بهبود میده و باز هم عادتهای من بهبود پیدا میکنه و باز هم نتایج من بهتر و بهتر میشه و این سیکل درست بهبود میتونه تا ابد ادامه داشته باشه چون تکامل و نعمتها بی نهایت ن.
*
باید باور کنم که : میتونه زندگی من در تمام ابعاد تغییر کنه و روزمرگی و باری ب هرجهتی که انسانهای عادی دارن تجربه میکنن میتونه تجربه و سرنوشت من نباشه
میتونم از تقلا و بحث و مشکلات و بیماری و سختیها رها بشم ، چیزهایی که طبیعی تصور میشه و جزیی از زندگی ، در حالی که این سبک زندگی خیلی از طبیعتش و اصلش ب دور هست .طبیعی اینه که خوشبخت باشی ، طبیعی اینه که خوشحال باشی ، طبیعی اینه ک ثروتمند باشی، طبیعی اینه ک امیدوار باشی و عاشق آینده ت …
از بچگی میدونستم که مسیری که آدمهای پیرامونم دارن طی میکنن خواسته ی قلب و روح من نیست و قلب و روح من به دنبال چیز دیگری بود . درک و تجربه ای متفاوت از زندگی … چیزی فراتر …
با استاد بود که باور این که شرایط تغییر میکنه اگر که من تغییر کنم من رو امیدوار کرد به تجربهی این خواسته … و البته ک کمی به اندازه تغییر باورهای نتایج هم آشکار شد …
*
من باید به اصل توجه کنم
و این توجه و تغییر نقطه تمرکز، میتونه من رو به خواسته ها برسونه .
*
یکی از عادتهای روتین و مستمر ک من باید بهش پایبند باشم :
شکرگزاری برای داشتههای زندگیم هست. و حس کردن این احساس خوب که من خیلی چیزها دارم … شیطان یکی از راههایی که برای ورود به وجود من و بد کردن احساسم و دور کردنم از خدا انجام میده همینه ک من رو از این عادت اثربخش دور میکنه و توجه م رو میبره ب سمت نداشته ها و کمبودهای خودم و زندگی و اطرافیان و محیطم و من عمیقأ احساس ناشکری میکنم و چقدر حال بدی وجودم رو در برمیگیره و پر از غر زدن و درگیری های درونی پ بیرونی میشم.
توجه و تمرکز بر روی زیبایی های جهان هستی
کنترل کلام م و غر نزدن از ناخواسته ها و کاستی ها .
کنترل نگاه م و نگرش و سپاسگزاری برای زندگی ای که دارم تجربه ش میکنم عادتی هست ک باید جز شخصیتم بشه تا نتایجم ب شکل بنیادین تغییر کنه
باید در این تغییر استمرار و تداوم داشته باشم تا به جزیی از شخصیتم تبدیل بشه و ناخودآگاه نعمتها رو ببینم .
«ثمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ
آن گاه از پیش روی و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در میآیم و بیشتر آنان را شکرگزار نعمتت نخواهی یافت.» مو رو بر بدن سیخ میکنه این حقیقت محض .
چه کلیدی برای من بود که این روزها قرآن و خداوند در کلام قرآن با من بیشتر سخن میگوید.
چقدر شیطان رو به خودم راه دادم و چقدر هم باعث شد تا وعده ی شیطان در مورد من عملی شود ک من را ناشکر میکرد بر نعمتها .
واقعا سپاسگزاری جوری هست که به محض شکل گیری این حالت وجودی که ب آنچه خوب هست توجه میکنم ، احساس خیلی خوبی وجودم رو فرامیگیره و انگار در آنی خدا در وجودم ب گردش درمیاد .
احساس گشایش قلبم
این یعنی من در مدار دریافت نعمتهای بیشتر هستم .
و نعمتها خود ب خود وارد زندگیم میشه و گاری زندگی روون و روون تر حرکت میکنه .
*
هنوز شغل دلخواهم رو پیدا نکردم .
باز هم با همان ویژگی قرآنی که خداوند همیشه میخواست احساس بد و جناح رو از پیامبر و انسانها بگیره استاد میگه اشکال نداره.
احتمالا این حالت و حس ریشه داره در نگاه و باور …
راه ساختن ثروت و دوری از فقر اینه که عاشق کار کردن باشم و از فعال بودن و تحرک داشتن لذت ببرم و شور و شوق داشته باشم به آنچه ک نسبت بهش کشش و شور و شوق دارم و این دنبال کردن شور و شوق مسیر های آینده رو به من نشون میده و من رو قدم به قدم به کمال نزدیک میکنه .
*
یه کلید دیگه اینکه من متوجه شدم وقتی دارم به دیگران گیر میدم در مورد موضوعی ،یعنی ذهن خودم در اون مورد بسته هست و این یه نشونه هست واسه من که من باید تغییری رو در خودم ایجاد کنم .
در کتاب نیمه تاریک وجود چقدر این حقیقت پیچیده بیان شده بود و استاد چقدر ساده و راحت بیان ش کرد .
از خدا میخوام بهم کمک کنه برای ایجاد این تغییر بنیادین در زندگی و شخصیتم
خدایا یاورم باش️
و یاور مریم جان ️