سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- رشد شخصیت = بهبودهای مستمر در « تقویت نقاط قوت شخصیتی» و «اصلاح نقاط ضعف شخصیتی»؛
- اگر اهمیت کنترل ذهن را درک کنیم، کنترل ذهن کاری عملی تر می شود؛
- هدفگذاری، ساختن باورهای هماهنگ با اهداف، تقسیم هدف به قدم های کوچک و قابل اجرا؛
- عادت های روزانه قدرتمندکننده، اهداف به ظاهر بزرگ را نیز محقق می کنند؛
- با این ایمان هدفگذاری کن که: تحقق این هدف، برای من امکان پذیر است؛
- زندگی شما وقتی تغییر می کند که عادت های رفتاری شما تغییر کند؛
- شور و شوق و استمرار در مسیر هدف، نشات گرفته است از «باور به امکان پذیر بودن»؛
- ساختن انگیزه دائمی برای حرکت در مسیر هدف؛
- بزرگترین عامل از دست دادن نعمت در زندگی، ناسپاسی است؛
- “ناسپاسی”، انسان را گمراه می کند و اوضاع زندگی را بدتر می کند؛
- اگر قدر نعمت ها را ندانید، فقط به مدار “بدتر شدن شرایط” دسترسی دارید؛
- دیدن نعمت ها و سپاسگزاری برای آنها، اوضاع را هر روز بهتر می کند؛
- وقتی سپاسگزار می شوی، هدایت می شوی؛
- اگر می خواهی فردا از امروز بهتر شود، هدف خود را تمرکز بر نعمت های امروز بگذار؛
- سپاسگزاری یعنی: توجه به نکات مثبت و نعمت های موجود در زندگی؛
- وقتی روند سپاسگزاری ادامه پیدا کند، وارد مدار نعمت های بیشتر می شوی؛
- علاقه”، کشش به سمت تجربه یک موضوع است که در هر برهه می تواند تغییر کند اما در هر صورت سازنده و رشد دهنده است؛
- پیروی از شور و شوق درونی برای تجربه و قدم برداشتن در آن مسیر-به صورت تکاملی-به علائق شما جهت می دهد و باعث رشد شما می شود؛
- تغییر بنیادین یعنی: “من خودم باید مولد باشم”
منابع کامل تر درباره آگاهی های این فایل
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | باور به «امکان پذیری»201MB40 دقیقه
- فایل صوتی live | باور به «امکان پذیری»39MB40 دقیقه
به نام خداوندی که از بی نهایت مسیر رزق میدهد آن هم بی حسااااب
استاد جانم سلام
مریم جان شایسته ام سلام
هم پروژه ای عزیزم سلام
استاد جان آشنایی با شما رزقی بود که خدا بی حساب به من داد.
رزقم بر من، از من، مشتاق تر بود.
وقتی من آماده بودم، شما از راه رسیدید.
و من حقیقتا آماده بودم و تشنه
تشنه راه راست
من به راحتی در همان ماه اول قدم اول را خریدم.
زیرا زیر ساخت مالی برای خودم داشتم.
از هر درآمدم، ولو کم، درصدی را برای سرمایهگذاری کنار می گذاشتم.
گاهی طلا میخریدم، گاهی دلار و بعد که پای آموزش های شما در میان آمد ، به راحتی و مثل آب خوردن قدم اول را خریدم.
به خودم افتخار میکنم که اینقدر آماده ی شنیدن کلام حق بودم.
احسنت بهار
استاد جان روز پر کاری داشتم و چقدر شاداب هستم.
این انرژی روزافزون را از دوره ی سلامتی دارم.
استاد جوان شدم با این دوره.
استاد جان بعد از یک روز پر کار، حوالی ساعت یازده، نشستم پای پروژه خانه تکان، ولی عجیب اینکه از صبح صدایی درونم میگوید:« در مورد …. بنویس.»
تا پایان فایل گوش دادم و دیدم چقدر موضوع الهامی، متناسب آگاهی های این لایو است.
بگذارید قصه ام را از سه سال پیش شروع کنم.
سه سال پیش که وارد کار آموزش زبان به بچه ها در مهد کودک شدم، خودم بودم و خودم. بهار آکادمیای در کار نبود. یک معلم ساده بودم که زبان درس میداد. یک روز مدیر گفت:«ما نیاز به یک پلن ماهانه داریم که در آن پلن به خانواده ها، بگوییم این ماه چه موضوعی را به بچه ها یاد میدهیم. تو میتوانی همچین پلنی را ارائه کنی؟»
تا به حال چنین کاری نکرده بودم، ولی گفتم خدا هدایتم میکند و پاسخ مثبت دادم.
گفتم:« صد در صد، آب خوردن است.»
نشستم و در word یک پلن ساده و رنگی رنگی آماده کردم.
الان که فکر میکنم خودم هم خنده ام میگیرد
تا به اینجا را داشته باشید.
وقتی وارد کلاس ها میشدم، گاهی در مدیریت بچه ها مسیله داشتم. بعد از کار بلافاصله اینترنت را زیر و رو میکردم که برای مدیریت کلاس چه باید کرد؟ نحوه ی صحیح برخورد با بچه های قبل از دبستان؟
با کودکان انرژتیک چه رفتاری باید داشت؟ روش موثری تدریس به کودکان قبل از دبستان؟
و هزاران سوال دیگر
گاهی احساس میکردم بعد کاردستی ها، بعضی نقاشی ها، بعضی کار با قیچی ها برای فهماندن مفاهیم انگلیسی به بچه ها بهتر است.
لذا وارد اینترنت شدم و کلی سرچ کردم، ورک شیت های مختلف، کاربرگ های گوناگون، بازی های متنوع و همه ی این ها را در کلاس هایم استفاده میکردم.
به جایی رسید که دیدم، در اینترنت هم چیزی که میخواهم نیست و خودم باید محتوا، ورک شیت تولید میکردم.
در همان اینترنت، طراحی با word را یاد گرفتم و کلی کاربرگ و ورک شیت برای بچه ها طراحی کردم.
با این ورک شیت ها، هم بچه ها حواس پنجگانه شان را استفاده میکردند و هم اینکه در حین انجام آن ورک شیت لذت میبردند. تمام این ها در این حال بود که در این فرایند بچه ها داشتند بی خبر از همه جا زبان انگلیسی یاد میگرفتند.
در این هنگام، بهار آکادمی خلق شد.
در اثر استمرار، داشتن روتین رو به بهبود همیشگی و عادت های جدید، از مدارس دیگر درخواست اجرای سیستم آموزشی ام در مدارس را داشتم.
معلم زبان استخدام میکردم و سیستم آموزشی ام را از طریق معلمان در مدارس اعمال میکردم.
برای معلمانم همان ورک شیت هایی که طراحی کرده بودم را میفرستادم تا آنها هم در مدارسشان اجرا کنند.
به خودم آمدم دیدم که آن پلن ماهانه و این ورک شیت های مرتبط با موضوع هر ماه، منبع بسیار خوبی برای معلمان، خانواده ها و مدارس شده.
به قلبم الهام شد این پلن ها را پشت هم قرار داده و تبدیل به یک کتاب نمایم.
عمل کردم و کتاب زبانم را چاپ کردم.
و دیروز هفده عدد از کتاب هایش را فروختم
سی و دو عدد دیگر هم خواهم فروخت.
شگفت انگیز نیست؟؟؟
قدم های کوچک، پیاپی، رو بهبود، برایم موفقیت شغلی و مالی دیگری رقم زد.
همان چیزی که در این فایل فریاد میزنید.
استاد جان من عاشق کار کردن و مولد بودن هستم.
ممنون از شما که چراغ راه را بر من گستردین.
به رسم هر قدم از پروژه از این فایل یک تمرین برای خودم طراحی کردم.
میخواهم لیستی از خواسته هایش بنویسم تا تکلیفم در روز مشخص باشد که کانون توجه ام روی چه موضوعاتی باشد.
خانم شایسته ی زیبایم
کاش شما هم از دستاوردهای بی نظیرتان بنویسید.
من تشنه ی شنیدن از شما هستم.
این پروژه تا به الان برای معجزه بوده، برای شما چه ها که نکرده است…
سپاسگزارم از شما
بهار،خالق و صاحب کتاب بهار آکادمی ویژهی کودکان قبل از مدرسه