live | باور به «امکان پذیری»

سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:

  • رشد شخصیت = بهبودهای مستمر در « تقویت نقاط قوت شخصیتی» و «اصلاح نقاط ضعف شخصیتی»؛
  • اگر اهمیت کنترل ذهن را درک کنیم، کنترل ذهن کاری عملی تر می شود؛
  • هدفگذاری، ساختن باورهای هماهنگ با اهداف، تقسیم هدف به قدم های کوچک و قابل اجرا؛
  • عادت های روزانه قدرتمندکننده، اهداف به ظاهر بزرگ را نیز محقق می کنند؛
  • با این ایمان هدفگذاری کن که: تحقق این هدف، برای من امکان پذیر است؛
  • زندگی شما وقتی تغییر می کند که عادت های رفتاری شما تغییر کند؛
  • شور و شوق و استمرار در مسیر هدف، نشات گرفته است از «باور به امکان پذیر بودن»؛
  • ساختن انگیزه دائمی برای حرکت در مسیر هدف؛
  • بزرگترین عامل از دست دادن نعمت در زندگی، ناسپاسی است؛
  • “ناسپاسی”، انسان را گمراه می کند و اوضاع زندگی را بدتر می کند؛
  • اگر قدر نعمت ها را ندانید، فقط به مدار “بدتر شدن شرایط” دسترسی دارید؛
  • دیدن نعمت ها و سپاسگزاری برای آنها، اوضاع را هر روز بهتر می کند؛
  • وقتی سپاسگزار می شوی، هدایت می شوی؛
  • اگر می خواهی فردا از امروز بهتر شود، هدف خود را تمرکز بر نعمت های امروز بگذار؛
  • سپاسگزاری یعنی: توجه به نکات مثبت و  نعمت های موجود در زندگی؛
  • وقتی روند سپاسگزاری ادامه پیدا کند، وارد مدار نعمت های بیشتر می شوی؛
  • علاقه”، کشش به سمت تجربه یک موضوع است که در هر برهه می تواند تغییر کند اما در هر صورت سازنده و رشد دهنده است؛
  • پیروی از شور و شوق درونی برای تجربه و قدم برداشتن در آن مسیر-به صورت تکاملی-به علائق شما جهت می دهد و باعث رشد شما می شود؛
  • تغییر بنیادین یعنی: “من خودم باید مولد باشم”

منابع کامل تر درباره آگاهی های این فایل

دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | باور به «امکان پذیری»
    201MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی live | باور به «امکان پذیری»
    39MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

866 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «لیلا توسلی» در این صفحه: 1
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 808 روز

    به نام خدا سلام به استادوهمه ی همفرکانسها ی خانه ی پدری ومادری خودمون سایت الهی استاد.استادبه قول سمانه جون که فایلشون روخوندم نت برداری بلدنیستم ولی به زبان خودم وعلمی که به لطف خداازخداوشماشنیده ام دارم توزندگی اجرامیکنم.من یک خانم خانه دارهستم هیچ شغلی ندارم،مادر4تاپسرهستم 3تامجردوشوهرم بازنشسته. به مدت4سال بعدازبازنشستگی پسردایی خودم اومددنبالش که بیاروی ماشین ماکارکن8تن کمپرسی ازصبح قبل ازنمازتاعصر2سرویس معدن سنگ تاسرساختمانها میرفت واین ماشین طی این4سال حدوابالای یکسال گاراژبودوشوهرم دنبال درست کردن ماشین بودبامزدی ناچیزوچون شوهرم مردصادق ودست پاکی است به نظرخودمون سواستفاده میکنندوپسرسومم اونم پایه یک داره گاهی برای کمک خرج خانواده شبهاسرویس شن میرفت ومردم روستابه پسرداییم میگفتن بابااین پسررانندت خیلی سرعت میره فشاربه ماشینت میاره گاهاپسرداییم میگفت حسین آقاتوروخداماشین روبه دست کسی نده حتی پسرخودم!خوب منظورش پسرمابود

    .وشوهرم خیلی حاضربه جواب نبود.پارسال زمستون یکروزصبح زنگزدسریع شوهرم جواب دادآهسته که من بیدارنشم که بعدبیدارخوابی ام واویلاس

    ولی بیدارشدم،کمی که دُزم بالااومدباگوشی خودم زنگزدم پسرداییم سلام کردولی من شروع کردم وگفتم تومنوازخواب بیدارکردی که بگی ماشینونده دست پسرت میمودی بعدزنگبزنی !پسرمن دست فرمونش ازباباش بهتره ولی ماشین شمامثل خودت پیرشده خخخخ اونم فقط قربون وصدقه من میشدچون پسرداییم واقعا خنده روزبون دار.گفتم باخودت چی فکرکردی با ماشین قرازت؟اونم فقط قهقه میکردوقربون من میشدوگفتم حالاببین براپسرم ماشین میخرم حالشوببره پسرداییم میگفت انشاالله وشوهرم کنارم بوداشاره میکردبسه وهم میخندیدوهم ازخجالت سرخ شده بود.تاروزهای برفی سنگین برای انتخابات ازطرف راهداری شن توی جاده بریزن که جادها بازباشن چون همه جاروستامون یخبندان بودشوهرم صبح رفت تاشب شن برد.برای شب هم گفته بودن بیاگفته بودنه نمیام پسردایی دیگرم که بااولی شوهرخواهرش هست شریکن که حساب کتابهادستش اون بودگفته بودآقازادتونوبگین بیاد. شوهرم گفته شوهرخواهرت میگه تندرانندگی میکنه. خندیده گفته تحویل نگیراینهاحرفهای مردم روستایه روش اثرگذاشته بالاخره پدرپسرهماهنگی کردن که شب پسرم بره برای راهداری دراختیارباشه چون درآمدی خوبی داشت درآن شب طوفانی سردزمستانی کارکردن ازپسرمن وهمین پسردایی که شب خواسته پسرمن کارکنه بابرادربزرگترش که توی رودخانه رستوران داردوباراهداری همدست شدن وپول دراختیاررابالاکشیدن که بخاطرماشین برای دولت مفت کارکنه ولی پسردایی بنده برای رستوران کارهای غیرقانونی توی رودخانه ازلحاظ ساخت وسازانجام دهد.ومنم به شوهرم میگفتم ازعیدبایدماشینوتحویل بدی اگرنه بایدتوی ماشین زندگی کنی همیشه میخندید.4عیددخترداییم که خواهراین دوبرادرهمدست وهمسرپسردایی سرزبون دارم بود به علت سرطان درگذشت!16عیددایی جان پدراین دوبرادر فوت کردوتوی همین روزهابرای پول که شب باماشین دراختیارراهداری بودن پسرم زنگزده بودکه همین پسردایی گفته بودآقازاده تون بیادحالامیگه کارگریتونو میدم پسرم پیگیری کردارراهدارخانه که پولش این میلیون میشده ولی نگرفتن بخاطرچی بخاطررستوران سازی برادرش پسرم گفته شماهوای رانندتونوبایدداشته باشی یاساخت وسازرستوران برادرت؟جواب داده من برادرم مهمه راننده روآدم حساب نمیکنم!ماکه اززبون اونهانفهمیدیم ولی پسرم یک پاواستادگفت بابادیگه بسه منم گفتم دیگه به خودت احترام بذار وپسرای دیگرمونم گفتن بابانروبالاخره شوهرم حساباشوکرد ماشینوتحویل دادولی مدرکای ماشینوندادودوروزبعدبرادربزرگشون بازفوت کرد.وپولی که طلب داشتیم موندتابعداز20ام برادرشون پولوگرفتیم ومدرکاروتحویل دادیم ولی یک مقدارکمی پولمون مونده هنوزندادن. گرفتن پول روهم جوابگو نبودن که بازهم خودم زنگ زدم به پسردایی

    اولی که سرزبون داره وخدایش مردم داروبی نهایت دوست داشتنی!گوشیش بی صدابودپیام دادم چراجواب نمیدی؟چندلحظه بعدزنگزدجان دخترعمه جان مراسم بودم سردیگ بودم کارداری گفتم ناهاروبخورفی افوراورژانسی زنگ بزن!یکوقت دیدم برادرخانمش زنگزدبخدادامادعمه ماازهمه طلب داریم جواب نمیدن شوهرم گفت به من ربطی نداره ماهم پولمونولازم داریم خلاصه پیام دادم پسردایی کارت ندارم طوفانت همه شونو به هم ریخت وکارخودتوکردی چون سریع به برادخانمش ویاهمون پسرعموش شریکن دادوهوارکرده بود!ولی بازم زنگ زدومعذرت خواهی که دخترعمه ازروزی که خانمم فوت کرده به خداآراامش ندارم گفتم راست میگی الان چندماه گذشته اگرپولو برادرخانمت واریزکرد خوب وگرنه دخترعمه خودش اقدام میکنه (یعنی خودم)چندروزبعدپولوواریزکردن ولی خیلیهاطلب دارن ازشون مثلاطرف8میلیون طلب داره به شوهرمن میگن ماطلب داریم بهشون زنگ میزنیم میگن ماواریزکردیم چرادروغ میگن؟!شوهرم میگه به شوهرخواهره زنگبزنین وگرنه تمامه اینهاروگفتم که بگم استادمن هدفم خریده یک کمپرسی که رنگ وهرچی که لازمه خیلی توی دفترشکرگذاریم مینویسم وتنهاهنروعلاقه ی شوهرم رانندگی است دست فرمون به حول قوه الهی 20بازنشسته اتوبوسرانی کارگردولتی بوده صادق اعتباردار.یادش دادم هرجوربلده تتجسم بگیره شبهاوروزهای تعطیلی همون ماشین پسرداییم جلوخونه بود نگاه میکنه حرف میزنه ولی نمیدونم پاشنه اشیل ماچیست؟فقط توی فکرمون هست که یک واحدپیش فروش داریم خدایا عقل انسانی ماهمینوبلده که چیزی بفروشیم ماشین برای لذت بردن کل خانواده وگسترش جهان هستی بخریم وشکرگزاری بی نهایت ازسختیهاسستی میکشم ویا بعضی حرفاتون انرژی +وبابعضی حرفاتون انرژیم_میشن نمیدونم راهم درسته یانه ازخداکمک میخواهم دردنیا وآخرت فقط یادگرفتم.

    1-احساس خوب=اتفاقات خوب 2-سپاسگزاری باتک تک کوآرکهای وجودم3- والخیروفی ماوقع. ولی چون خودم روبادیگران بالادستی مقایسه میکنم حالم بدمیشه ذهنم میگه چی داری برای کامنت؟توکه شغلی نداری ازکجامیخوای ثروت بسازی؟کی میخوادکامنت توروبخونه؟حالانوشتی ازکامنت توچی میخوان بیاموزن؟دیگه همینهاروتونستم بنویسم خداروشکرکه همسرم وپسرهام سالم وشادوآرام کنارهم توی این بهشت کره ی خاکی دنیارابااحساس خوب تجربه میکنیم وازخانواده ی خودم وشوهرم دوستان وغیره که حسرت زندگی مارودارن هم رودرروخودم وهم به بچه‌ها م گفتن. بازم خداروشکرمیگویم باچنین ثروتی که خدابه من داده.برای هم کلاسیهام آرزوی ثروت وسلامتی دارم صبح1403/7/5همگی به خیرآخ که چه آروم شدم.

    سپاسگزارم ازاستادومریم جون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: