live | باور به «امکان پذیری» - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

866 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسام حاج خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 1504 روز

    به نام خداوند بخشنده

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته بهترین وهمه دوستان فوق العاده

    گام چهارم باور به امکان پذیری

    اول از همه برای خودم چند هدف می‌نویسم وجوری می‌نویسم که قرار خلق بشه

    بعد روتین روزانه ام را جوری برنامه ریزی میکنم که هر روز به هدفم یک گام نزدیکتر بشم

    وقتی من با افکار وتوجه وباورهام خلق میکنم پس اهدافم را به لطف خداوند خود خلق میکنم

    بزرگترین عامل از دست دادن ناسپاسی است ومن این را بارها در زندگی ام دیده ام

    سپاسگزارم از تمامی دستان خداوند برای این آگاهی‌ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1286 روز

    به نام رب العالمین

    گام چهارم از خانه تکانی

    سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    دریافت امروز من :

    مغز ما روزانه هزاران هزار پیام دریافت میکنه و کارهایی که باید انجام بده اینقدر زیاده که اگه ما بهش نگیم چیکار بکن ابتدا کارهایی که در اون برنامه ریزی شده را انجام میده.

    پس اهدافمون را مینویسیم و بعد آنرا به اهداف کوچک تر تقسیم میکنیم تا برای مغز آسان به نظر برسه و هر روز هم نگاهی به آن می اندازیم تا مغز یادش نره چه کارهایی باید انجام بده.

    نکته مهم همین” هر روز ” است

    من تازه امروز این مطلب را درک کردم که چرا اینقدر تاکید میشه به نگاه چند دقیقه ای هر روز به اهداف.

    و متوجه شدم چرا اینقدر سالها هدف گذاشتم اما فقط یک جایی ثبت کردم و فکر کردم خوب در ذهنم و مغزم ضبط شد .

    و متاسفانه دچار روزمرگی شدم و آخر سال گفتم ای بابا پس چرا ما به هیچی نمیرسیم.

    چرا نمیرسم ؟

    در این فایل کاملا واضحه . آیا برای حتی یک هدفم هر روز متعهد هستم آیا شور و شوق دارم آیا اصلا نگاهش میکنم تا قدمی براش بردارم.

    فقط نوشتن که کافی نیست.

    وقتی مغز ما روزانه با اینهمه اطلاعات مواجه میشه و اینهمه پردازش انجام میده . وظایف مهم حفاظت از ما را بر عهده داره مسلم است که اگه من یادآوری نکنم که چی میخوام اون ناخودآگاه کارهای روزمره را انجام میده.

    مغز دوست داره ما را در نقطه امن حفاظت کنه و همیشه ما را از تغییرات میترساند. و کافیه یک چیز بزرگی ازش بخواهی بلافاصله شروع میکنه به ترسوندمون. اگه نشه چی اگه اینجور بشه آبروت میره و هزاران اگر دیگه و ….

    چرا ؟

    چون دوست داره برای حفاظت از ما در نقطه امن بمونه .

    پس برای تغییرات باید حرکات کوچکی انجام بدیم تا مغز یاد بگیره و ما را نترسونه. بگیم خوب دیدی این شد میرم مرحله بعد.

    و چون تکرار شده به نظرم مغز دیگه حوصله برگشتن به قبل را نداره و این تغییر جدید را میپذیره .

    حالا دوباره یک تغییر جدید کوچک دیگه برای رسیدن به هدفمون.

    و ضمنا باید هر روز بهش هدفمون را یادآوری کنیم.

    تا در شلوغی اطلاعات هدف ما گم نشه.

    تازه دارم متوجه میشم وقتی استاد در مورد ستاره قطبی میگویند و چرا تاکید میکنند هر صبح و هر شب بنویسیم .

    تا مغزمون اون چیز هایی که ما میخواهیم را برنامه ریزی کنه .

    یعنی به همین راحتیه .

    هدف خیلی بزرگ هم نزاریم برای مدت کوتاه . چون مغز محاله بپذیره . و همش ترس بیشتر را وارد میکنه.

    ولی وقتی مثلا امروز ده دقیقه برای نوشتن میزاریم برای فردا 15 دقیقه وقت بزاریم و همینطور هفتگی زیادش کنیم.

    بازم مثل ورزش کردنه . بدن انسان و مغز انسان نمیتونه یکدفعه بپذیره یک ساعت ورزش سخت را انجام بدیم وقتی تا حالا یک نرمش ساده هم‌نکردیم.

    باید از نرمش های سبک شروع بشه یواش یواش و با تکرار ، مغز ما ، تغییر را میپذیره.

    و این قانون تکامل که خیلی خیلی مهمه . و استاد در این فایل مثال نردبان را زدند که مگه میشه وقتی داریم میریم بالا ، یکدفعه از پله دهم شروع کنیم. نمیشه . باید پله پله بالا بریم.

    باید کلاس اول را بگذرونیم اعداد را بشناسیم حساب را بفهمیم تا مطالب بعدی ریاضی را درک کنیم.

    نتیجه گیری از این فایل برای من:

    آیا به هدفت علاقمندی؟

    آیا به هدفت تعهد و اشتیاق داری.؟

    اگه فقط علاقه داری پس مغز پس از مدت کوتاهی با بهانه و دلایل مختلف اون را رد میکنه.

    اما وقتی تعهد میدی و شور و اشتیاق داری و هر روز هم بهش توجه میکنی و شور و اشتیاقت را بیشتر میکنی . لاجرم مغز مجبور به پذیرش تغییر میشه .

    چون این دستور را هر روز براش مخابره میکنی .

    پس مهمترین قسمت هدف گذاری پایند به هدف بودن است. پس هر روز به هدفم نگاه کنم و بگویم امروز میتونم برای رسیدن بهش چیکار کنم . پس یک قدم خیلی کوچک هم نتیجه میده.

    چون مغز تغییر کوچک را میپذیره و این تغییرات کوچک نتایج بزرگ را رقم میزنه.

    انگار یک بازیه .

    بازی با مغزمون.

    دستور به مغزمون برای خلق آنچه میخواهیم.

    خدایا شکرت بخاطر این آگاهی ها

    سپاسگزارم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    n گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    درود به استاد عزیزم،

    درود به خانم شایسته گرامی که واسطه‌ی خیرِ دسترسی راحت تر ما به آگاهی‌های استاد و استفاده از اونها میشن، یک دنیا سپاسگزارم از وجود هردوتون،

    و سلام و سپاس از همه همراهانی که این صحبت‌ها رو میخونند.

    استاد من خیلی چیزها از شما یادگرفتم و همیشه بابتش سپاسگزارم ازتون، استاد صدای شما و صحبت‌های شما برای من درست به قدری آرامش و حس خوب رو به همراه داره که صوت قرآن داره.

    همه روزهایی که احساس بدی سراغم اومده با صحبت‌های شما آرام گرفتم، و نجواهای ذهنم رو خاموش کردم، شما برای من توی خیلی از روزها و خیلی از شرایط، حکم یک تراپیست حاذق رو داشتید، شما برای من توی خیلی از روزها و خیلی از شرایط زبان خداوند بودید، خیلی وقتها گیر کردم تو زندگیم گفتم خدایا ، خودت، خودت بگو چیکارکنم، و همونموقع یک فایل از شما پخش کردم و حرف‌هایی از شما شنیدم که انگار خود خدا داشت جواب سوالم و مسأله‌ای که ازش خواسته بودم رو میداد،

    و من شگفت زده میشدم،

    میخواستم یه جوری به یه طریقی بیام پیداتون کنم بگم استاااااد من کی براتون مسائلمو تعریف کرده بودم که شما اینقدر دقیق جواب منو میدونستید ..

    و از شوق به گریه می‌افتم، از جنس حرفاتون، از جنس پاسخ‌هایی که خداوند بهم میده،

    و قلبم به سجده در میاد.. که خدا اینقدر نزدیکه بهم، هرلحظمو کنارمه ، میدونه ، جواب میده بامن حرف میزنه.

    الان که این‌ها رو مینویسم هم همین حس و حال رو دوباره دارم تجربه میکنم، با اینکه سوالی نپرسیدم ولی حتی صحبت کردن درمورد این حس ناب بازم باعث میشه بخوام لذتشو تجربه کنم.. اون خضوع قلبی که میدونم یک بزرگی هست که از من و دنیام و تفکراتم و مسائل و مشکلاتم خیلی بزرگتره، میدونم خدا هست میدونم کنارمه و اون لحظه‌ای که حضورش رو لمس میکنم.

    امیددارم که به زودی آمادگی این رو پیدا کنم که سعادت استفاده از آگاهی‌های دوره‌هاتون رو دریافت کنم‌.

    سپاس بیکرانِ من و احساسِ خوبِ من از همین راه دور تقدیم شما باشه استاد..

    صحبتی که امروز درمورد این فایل دارم هم خدمت دوستان یادداشت میکنم.

    با یه بخشی از صحبت‌های استاد توی این فایل، یاد این شعره افتادم که میگفت، سال سال این چند سال

    امسال پارسال پیارسال

    هر سال میگیم دریغ از پارسال،

    چقدر دقیق..

    زندگی بعضی‌ها واقعا همینه، این بعضی‌ها گاهی شامل خود من هم شده دیگه،

    هرچی بیشتر اگاهی‌های قران رو با زندگی واقعی که داریم یا زندگی خیلی از اطرافیانمون تطبیق بدیم بیشتر منطق صحبت‌های قران رو متوجه میشیم،

    خداوند در قران بارها دعوت به سپاسگزاری کرده و بارها از کفران نعمت هشدار داده و بارهای بار عذاب‌های کافران رو بهشون گوشزد کرده مثل

    وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

    یا

    إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ،

    یا حتی

    وَکَانَ الْإِنْسَانُ کَفُورًا ..

    وقتی ما یک ناخواسته یا تضادی در زندگیمون پدیدار میشه قطعاً در همون لحظه و همزمان با اون ناخواسته، هزاران نعمتی که خداوند بهمون عطاکرده تا به اونروز هم در زندگیمون هست، ولی خیلی وقتها ما اون هزاران نعمت رو نادیده میگیریم و همون یک ناخواسته یا حتی اصلا چند ناخواسته شما بگو ده تا ناخواسته باهم ، به همونا توجه میکنیم درصورتی که هرجور بخوایم حساب کنیم بازهم نعمت‌هامون از شمارش خارجه و اون ناخواسته‌ها خیلی ناچیزن در مقابل همه لطفی که خداوند در سال‌های زندگیمون به ما داشته، یعنی یک ترازو رو اگه تصور کنیم که در یک کفه‌ی اون نعمت‌های زندگیمون و در کفه‌ی مقابلش تضادهای اونلحظه از زندگیمون باشه، به وضوح روشنه که کفه‌ی داشته‌هامون با اختلاف زیادی ثقیل‌تره.

    حالا دوراه پیش روی ماست امروز،

    یکی اینکه ناخواسته ها رو بولد کنیم و شکایت کنیم و گله کنیم و غر بزنیم (و نعمت‌ها رو نادیده بگیریم) که درنتیجه درحال ناسپاسی کردن هستیم، پس طبیعیتاً همین نعمتهای امروزمون هم یکی یکی از دستمون میره یا اینکه ناخواسته‌های بیشتر یکی یکی به زندگیمون میاد،

    و سرانجام کارمون مشخصه دیگه هرروز قراره با نعمت‌‌های کمتر و تضادهای بیشتر نسبت به دیروز مواجه بشیم، هرروز بگیم دریغ از دیروز، هر روز بگیم دیروز بهتر بود.

    یکی هم اینکه بگیم اقا خداوند اینهمه به ما نعمت داده، حالا اگر ناخواسته‌ای هم هست به کمک خودش حلش میکنیم اون‌که بخشنده است اونکه رحمتش بی‌منتهاست، اونکه هدایتش همیشه همراهمونه،

    دیگه ته ته ته‌ش اینه که عزیزی از دست رفته، سرمایه‌ای از دست رفته، که دراونصورت هم بقول استاد، مال خودش بوده اصلاااا.. خداوند میگه « المُلکُ لِلّهِ » اصلا تو مالک چیزی نیستی انسان، هیچکس مالک چیزی نیست، ملک و دارایی از آن خداست، مال خودشه.

    خودش صلاح دیده یه روزی بده اون نعمت حضور اون شخص رو خودش هم صلاح دیده امروز ببره ما که به حکمت خدا شک نداریم ما که از علم خدا بی اذن خدا اطلاع نمیتونیم داشته باشیم که، خودش میدونه حتما خیره..

    یا همون مثلا سرمایه مال ما که نبوده، مال خداوند بوده، حتما دروجود ما یک باور نادرست یا یک احساس مالکیت به چیزی که مال ما نیست وجودداشته (که این هم به نوعی ناسپاسی هست دیگه) .

    پس وقتی ما اینجوری هرناخواسته‌ای که حتی به زعم عقل ناچیز ما خیلی مسأله بزرگی هم باشه رو، با منطق قلبمون ایگنور میکنیم، و اون آتش درونی حاصل از ناخواسته رو در ذهن خودمون آگاهانه خاموش میکنیم، و آگاهانه بجای شکوه کردن و غر زدن‌های بیجا ، توجه میکنیم به نعمتهای اونلحظه از زندگیمون، و سپاسگزاری میکنیم از خداوند، و کانکشن خودمونو با خداوند بواسطه همین سپاسگزاری وصل نگه می‌داریم،

    طبیعتاً فردا باید نعمت‌های بیشتر و ناخواسته‌های کمتر داشته باشیم، و اینجوری هر روز بهتر از دیروز میشه، و هر سال بهتر از پارسال.

    و در اخر هم به خودم هم به دوستان یاداوری میکنم، که حرف زدن درمورد همه چیز یا نوشتن و خوندنش خیلی راحته ولی درنهایت چیزی که باعث پدیدارشدن نتایج میشه عمل کردن به چیزیه که میدونیم درسته،

    و تمرین و تکرارشون در عمل هست که در وهله اول شخصیت ما رو و در مرحله بعد زندگی مارو تغییر میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مريم بیگی گفته:
    مدت عضویت: 2640 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    با توجه به این فایل استاد

    رد پایی که میتونم از خودم بجا بذارم اینه که

    من حدود 3 الی 4 سال پیش ازدرامد شغلیم راضی نبودم

    و از خدا درخواست حقوق مشخصی کردم و روی آینه اتاق خوابم مبلغ رو نوشتم و هر روز که از خواب بلند میشدم نوشته روی آینه رو با جون و دل میخوندم

    و تو محل کارم اتفاقی افتاد و سر یه حرف خیلی الکی بحثمون شد و کلا بحث بالا گرفت و حدود 10 روزی مقاومت داشتم برای درست کردن شرایط به نفع خودم و با تمام دلبستگی که به شغلم داشتم و ترس از دست دادن شرایطم

    اومدم بیرون و با شرایط ناراحت کننده ایی

    ولی نمیدونستم چی در انتظارمه

    و یکی از همکارانم بهم پیشنهاد داد منم دیگه دوست ندارم تو این مجموعه و با این شرایط مشغول باشم

    میای امروز بریم جایی برای مصاحبه پست شغلی تو هم اونجا نیاز دارن

    منم رفتم و به محض اینکه منو دید نه تنها بالاتر از پست کاری خودم بود و حقوق پیشنهادی منو پرسید منم گفتم

    و به راحتی قبول کرد

    و من قدرت نوشتن و درخواست کردن رو اونجا به طور واضح دیدم

    من حدود 8 ساله عضو سایت هستم

    با فایلهای دانلودی

    و خرید محصول چگونه فکر خدا رو بخوانیم

    ‌و رویاهایی که رویا نیستن

    تغییرات چشمگیری

    هم از درونم و هم از لحاظ درآمد زایی و تغییر محل زندگیم داشتم

    خیلی خیلی خدا رو سپاسگزارم

    که با گوش دادن و دیدن این فایلها با آگاهی کلی از باورهام تغییر کرده و ورودیهام رو کنترل میکنم

    مچکرم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 421 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به دوستان عزیزم و استاد عزیز و مریم جان نازنین برای این پروژه زیبا

    ردپای من گام چهارم:

    واقعا کنترل ذهن بزرگترین هدف منه،ولی برای رسیدن به این هدف باید راهکارهایی بیندیشم که به صورت مستمر پیگیرش باشم وواقعا وازته قلب و ذهنم متعهد باشم برای مثال من میخوام ذهنمو کنترل کنم میگم خب استاد عباسمنش گفتن بنویسیم منم برم بنویسم فقط بعد مینویسم فقط برای اینکه انگار یه تکلیفه معلم گفته من بنویسم از سرم باشه بعد بگم اع چرا ذهنم درست نشد چرا باورام درست نشد چرا من هنوز میترسم نگرانم چرا افراد باز همونجوری محیط پیرامونم چرا تغییر نکرد دقیقا به گفته استاد عباسمنش بیکباره هیچ تغییری در من رخ نمیده واینکه فقط نوشتنم جواب نمیده باید باور کنم که میشه وبعد بنویسم باید حس خوب داشته باشم حس اطمینان تا نوشتنم برام نتیجه داشته باشه،واینکه باید هدفای کوچک کوچک برای خودم تعیین کنم تا انجام بشه که به طبع با رسیدن به اون هدفهای کوچیکم بصورت گام به گام باورهامم قوی بشه بعد برم سراغ بزرگتر ،مثلامن در روابطم دچار مشکلم دچار احساس عدم لیاقت هستم دچار وابستگی و احساس قربانی بودن هستم والان چندساله این تضادها وباورها برام پررنگ شده ودرگیرشم خب میخوام الان باورمو عوض کنم فهمیدم باورهای اشتباهی داشتم من به یکباره نمیتونم بگم من دیگ اون آدم نیستم من وابسته نیستم و برای خودم فیلم بازی کنم اول بنظرمن باید بپذیرم که هستم من وابسته هستم بخاطر باورهای غلطم من عدم احساس لیاقت دارم بخاطر باورهای غلطم من دنبال جلب توجه وتایید دیگران بخاطر باورهای غلطم ولی نکته مثبتی که الان تو وجودم هست و میتونم بهش توجه کمم اینه که من خواستار تغییرم ومن درمسیرهدایت و خودشناسی و حال خوب قدم گذاشتم که الان درگام چهارمم پس به این دلیل خداروشکر می کنم وخودمو تحسین میکنم و برای همه چیزهایی که تو زندگیم هست ونعمتهای خداونده سعی میکنم از صمیم قلبم سپاس گزار باشم تابیشتر وبیشتربشه نه که با ناسپاسی ازم گرفته بشه

    باید تعصبات و باورهای دینی که بی چون وچرا تاامروز پذیرفتم وباعث بسیاری باور غلط درمن شده رو بشناسم وتصحیحشون کنم

    من می‌توانم مولد باشم مولد زندگی خودم من با کار کردن واستمرار می‌توانم دوباره خودم رامتولد کنم ولی بایدباورکنم که تکامل هم ازمهم ترین وحیاتی ترین قوانین است بخودم فشار نیاورم ک یا باانتظارات بی جا و باورنکردنی مسیرم را عوض نکنم مثلا بگم تو دوهفته اس داری کارمیکنی پس چرا یک میلیارد پول نیومد به حسابت خب کسی که سالها باور مخرب داشته دوهفته ای یا یک ماهه اون ازسرش بیرون نمیره پس بخودم زمان میدم وکنار خودم میمونم و از خدا میخوام که همواره منو تو مسیر نگه داره خداروشکر می کنم که به این سایت هدایت شدم

    خداجونم دوستت دارم

    منِ عزیزم عاشقتم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مریم شجاعی گفته:
      مدت عضویت: 1012 روز

      سلام نگار جان

      بهت تبریک میگم تو بزرگترین گام هارو برای شروع پیشرفت و رشدت برداشتی

      اولیش اینه که تو متوجه نواقص و ضعف های شخصیتیت شدی و قبول کردی که باید روی شخصیتت کار کنی و قبول کردی که با تغییر باورها زندگی تغییر میکنه

      دومین گام مهم اینه که قانون تکامل رو متوجه شدی و درکش کردی، این مهمترین درسی هست که به هممون کمک میکنه تا با لذت این مسیر الهی رو طی کنیم و به نظر من قانون تکامل یکی از لذت بخش ترین قوانین الهیه چون ذره ذره پیشرفت رو میبینی و طعم خوبش رو مزه مزه میکنی و یه قدم جلوتر میری…

      برای تو نگار عزیزم بهترین هارو از خدای مهربانم میخوام، در پناه حق…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        زهرا گفته:
        مدت عضویت: 421 روز

        سلام به تو دوست هم مسیر عزیزم

        واقعا خداروشکر میکنم ازینکه باعزیزانی مثل شما هم کلاسی و هم مسیر هستم در این دانشگاه خودسازی

        اینکه شماوهمه مون مصداق بارز صدق بالحسنی شدیم و تمام نکات مثبت رو در هرجاببینیم تحسین میکنیم

        من ازین نگاه زیبای شما مریم عزیزم وسپاسگزارم و خداروشکر می کنم که واقعا برای من این نظرتون خیلی خوشحال کننده بود

        برای شما دوست عزیزم هم میخوام که به گفته استاد شاد سالم ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید

        ان شاالله که باهم همه دراین مسیر به خواسته هامون برسیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 2746 روز

    سلام استاد گل گفتی الان که سال 1403هست همه میگن اوه کاش الان 99بود اون موقع چقدر عالی بود همه چیز

    کلا ایران وضعیت چالش برانگیزی داره و اگه فکر کنیم و نگاه کنیم به اطرافمون میبینیم آدمای که از یه جایی از غر زدن دست کشیدن و گفتن این شرایط عالیه و ازین شرایط راحت میشه پول ساخت چه خوب پیشرفت کردن

    کلا همسرم خیلی واسم ازین جور آدما تعریف میکنه و واسم عادیش کرده

    تو همین اوضاع که میگن بده بده مردم ایران خیلی پیشرفت کردن

    قبلنا یادمه خیلیا مرغ و گوشت نمیخریدن با وجود اینکه ارزون بود ولی الان فقیر ترین آدماهم حداقل هفته ای یکی دوبار میخورن

    نذری ها قبلا اینقدر خوش آب و رنگ و پر گوشت نبود الان اوضاع فرق کرده یکیش بابای خودمه نمیتونست بیشتر از 70تا نذری بده ولی امسال 300تا داد

    لذت میبرم این پیشرفتارو میبینم

    استاد من و همسرم بهت بگم الان داراییمون 4ملیون ولی ایمانی پیدا کردیم و آرامشی داریم که اصلا نگران نیستیم خداشاهده پارسال این موقع ما حدود 60 تومن داشتیم تو کارت پس انداز اما خوشحال نبودیم می ترسیدم و هیچی نمی خریدیم میگفتم خرج نکن تموم میشه

    انگار باد بردش ،

    اما امسال تقریبا هر چی میخوام می‌خریم بدون نگرانی و میدونم خدا روزی مارو میرسونه

    استاد یه روز اومدم تو سایتتون داخل کامنت کتاب رویای که رویا نیست قسمت سوم نوشتم درباره احساس خوب و آرامش گذاشتش تو کانال تلگرام و چقدر شاد شدم

    و حالا بعد چند سال که ازت فاصله گرفتم یه روز به خودم اومدم دیدم حس خوبه و آرامشه نیست دیگه و الان که دارمش یه لطف خدا و دوباره دارم میسازم خودمو قدر حس خوب و آرامش بهتر میدونم

    استاد عباس منش تو خیلی خوبی و راهت راه توحیده من به خیلی چیزا رسیدم خداراشکر همسری جونمم از خدا گرفتم

    الانم هدف من و شوهری ثروت و آرامش و خیلی چیزای دیگه است و میدونم که همه چی میسازیم به زودی میام موجودی جدید حساب بانکیامون بهت میگم و میگم استاد دیدی راه توحیدیت واسه من و همسرمم جواب داد

    دیدی من شاگرد خوبی هستم!

    و اون موقع است که توام با خنده های قشنگت که همه دندونات پیدا میشه میگی خدایا شکرت

    به هرحال مخلصیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    اتابک گفته:
    مدت عضویت: 3613 روز

    سلام

    ممنون و ممنون من البته اینستاگرام ندارم و همه فایلها رو از سایت دیدم ولی گاهی که لایوهای استاد رو در اینستاگرام میبینم یاد افکار درب و داغون گذشته خودم میوفتم واقعا خدا رو شکر مینکم که استاد خالص ترین سیم ارتباطی این آگاهی ها با زمین رو پیدا کردم این فایل برای من اصطلاحا به قول کشتی گیرا مرور فن بود چون تقریبا استاد قوانین رو کامل مرور کرد و فایلی که باید بارها گوش کنم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام خدا

    .

    وقتی این فایل را داشتم نوش جان می کردم

    دیدم من چقدر میگن این رو که بلدم این رو هم بلدم و این خوده شرکه و باعث میشه من هر چی هم که زور بزنم به هیچی و هیچ جایی نرسم

    وقتی استاد می گفتن سپاسگزاری کنید و دیدن پد خدا گفته / من همون لحظه گفتم خب این رو که بلدم …. نه من نمی دونم … من بلد نیستم …

    من نااکاهم ….

    فکر نکن ای ذهن من چهار روز سپاسگزاری کردی

    دیگه تمومه و بعد هر کاری که می خواهی بکنی

    ایرادی ندارد….

    نه اصلا و ابدا

    سپاسگزاری هر روز و هر لحظه باید باشه

    با حال و احساس خوب باشه

    در آرامش باشه نه روی ترس و نگرانی و استرس

    ببین ….

    پس ساده است ولی کی جواب میده ؟؟ موقعی که چیزهایی که در بالا را می دونم که من اصلا نمی دانم و هر لحظه دارم بیشتر یاد می گیرم را تکرار کنم و یادم بمونه و یادم نرود

    خیلی ساده از بغل فایل ها نگذرم

    صبر کنم

    فکر کنم

    تأمل کنم

    سپاسگزاری کنم برای گوش دادن و گوش کردن به این آگاهی ها

    قانون خوبه . قانون ساده است ولی باید با حال و احساس خوب شود

    خدایا شکرت از ته دل .. کمی مکث می کنم احساسم را برای خودم و در درون خودم خوب می کنم

    حالا

    شکرکزاری بعدی

    خدایا شکرت برای وجود استاد عزیزم

    و همین طوره ادامه می دهم همیشه و همیشه و همیشه تا خود خدا کمکم کند که کمکم می کند من

    مطمئنم

    خدایا شکرت برای آش امروز

    خدایا شکرت همه ی موادش را داشتم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    کامنت سی و چهارم

    21 دی 1403

    تعهد اول:

    امروز متنی که قرار بود بگم رو نوشتم. متن فردا رو هم نوشتم.

    ویدیو امروز رو گرفتم. ویدیو فردا رو هم گرفتم. از فردا استارت آموزش کتاب شروع میشه.

    ویدیو امروز رو ادیت کردم. اما برای ویدیو فردا یه ایده ی دیگه به ذهنم رسید. میخوام دوباره از اول ضبطش کنم. میخوام این بار خیلی بهتر و حرفه ای تر صحبت کنم. وسطاش کات نکنم و عین یک کلاس درس، درس بدم.

    تعهد دوم:

    گزارش پیشرفتم رو توی کامنت های سایت نوشتم.

    تعهد سوم:

    امروز صبح که از خواب پاشدم خیلی پر انرژی و با نشاط بودم. خدایا شکرت به خاطر این همه شادی و خوشحالی.

    صبح چشمم رو روی یکی از زیباترین و بانمک ترین صحنه ها باز کردم و بیدار شدم. نور خورشید زیبا از پشت پرده افتاده بود روی چشم های دخترک نازنینم و اون هم چند دقیقه ای بود که داشت با غرغرهاش بهم میگفت نور تو صورتمه. اما من چون چشم هام بسته بود نمیفهمیدم. وقتی کامل هوشیار و بیدار شدم، هم دلم سوخت و هم خندم گرفت. دخترک نازنینم رو بغل کردم و گذاشتمش توی سایه. خدایا چقدر این هدیه برام ارزشمنده. من هر چیزی که دارم از آن توست. دخترکم هم از آن توست. ازت سپاسگزارم که این هدیه ی بسیار ارزنده رو بهم بخشیدی. خودت هم برام حفظش کن و سالم و سلامت نگهش دار. عمر طولانی و با عزت بهش بده و در پناه خودت و زیر سایه ی من و پدرش بزرگش کن. سپاسگزارم.

    خدای بزرگوارم شکرت به خاطر تغییرات کوچکی که توی وضعیت مالی من و همسرم به وجود اومده. انقدر این تغییرات از راه های طبیعی به وجود اومده که گاهی واقعا باورم نمیشه به خاطر تغییر فرکانس های من بوده.خدایا شکرت. هزاران مرتبه شکر.

    خدای بزرگوارم شکرت که امروز کارهام رو خیلی خوب و عالی پیش بردم. سپاسگزارم به خاطر ایده ای که برای کار گروهی بچه ها بهم دادی. من اصلا نمیدونستم چطور میخوام با کلاس های آفلاین، کاری کنم که بچه ها کار گروهی انجام بدن. اما تو به سرعت ایده ای رو به ذهنم انداختی که کاملا فهمیدم از سمت خودت بوده. خدایا شکرت که هستی و نزدیکی.

    خداوندا شکرت به خاطر کلی نعمت و برکت که امشب وارد زندگیمون شد. سپاسگزارم که امشب با مادر مهربان همسرم رفتیم فروشگاه مواد غذایی و از حضور هم لذت بردیم.

    خدایا شکرت به خاطر این همه خوشبختی و سلامتی که احساس میکنم.

    سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    الهه طاهری گفته:
    مدت عضویت: 653 روز

    سلام استاد گرامی

    خیلی ممنونم بابت صحبت زیبای شما.

    من این باور امکان پذیری رو اول از موارد کوچکتر شروع کردم و خداروشکر تکامل خودمو طی کردم. الان دیگه آنقدر باورم نسبت به خدا خوب شده تونستم رابطه خیلی خوبی با خداوند دارم.

    خداروشکر اگر گاهی باورهام کمرنگ میشه به شنیدن فایل های شما بهبود پیدا می‌کنه.

    من در مورد پول باورهای ضعیفی داشتم، آدم خسیسی بودم که در مورد خریدهام دنبال ارزونی بودم. اما الان دارم روی خودم کار میکنم مثلا دندون پزشکی رفتم، منشی گفت 4 تمن میشه، میتونید الان 2 تمن بدید هفته آینده 2 تمن دیگه که کارتون تموم میشه. من کارت رو دادم و با احساس خوب گفتم 4 تمن رو بکشید و خداروشکر کردم برای اینکه بدون دغدغه کارت میکشم.

    در مورد این فایل یه سوال داشتم اگر امکان داره در مورد عروج پیامبر هم صحبت کنید. چون از بچگی به ما گفتن پیامبر دیده که افراد از موهاشون آویزون بودن، چون بی حجاب بوده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: