live | باور به «امکان پذیری» - صفحه 37
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/03/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-23 08:09:402024-09-25 05:36:15live | باور به «امکان پذیری»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه دوستان من باید همیشه ذوق و شوق زندگی داشته باشم من همیشه باید افکارمو کنترل بکنم و این کنترل کردن با ورودی ها امکان پذیر هست
من باید همیشه روی خودم کار بکنم و قدم های کوچک اما پیوسته انجام بدم
من باید با ایمان کامل احدافم را بنویسم که حتماً اتفاق میوفته
من باید تمام حاشیه رو قطع بکنم فقط به حدفم فکر بکنم و ورودی های خوب به احدافم بدهم
من باید همیشه کم کم باورهامو درست بکنم پله پله که ادامه دار بشه من به تمام خواسته هام میرسم
من باید همیشه سپاس گزار باشم باید سعی بکنم فقط به اتفاقات خوبو ببینم خود من به شخصه قبلاً خیلی به سختی سپاس گزار بودم و داشته هامو میدیدم ولی الان خیلی راحت دارم میبینم و با هر چه قدر بیشتر بتوانم ببینم خیلی اتفاقات خوب بیشتر میشود
من باید همیشه در حال حرکت باشم و پیشرفت بکنم و از کارم لذت ببرم من اولش باید خوبی های کارمو ببینم تا بتوانم از کارم لذت ببرم اوایلش شاید یه ذره سخت باشه ولی اگر من بتوانم اینو ادامه بدم و فقط نکات مثبت کارمو ببینم شغلم میشود جزو علایقم و اگر هم نشود حدایت میشوم به شغل مورد علاقم
من باید روی خودم کار بکنم من باید از چیزی که بلد هستم پول در بیارم من باید سرمایه گزاری بکنم روی شغل خودم تا بیشتر پول بسازم
سلام به استادان عزیزم و همه ی دوستان عزیز
خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی و آگاهی های ناب و خالص هدایت کننده به سمت نعمت ها و لذت های بیشتر
این فایل رو مثل تمام فایل های استاد، وقتی که گوش میدم با خودم میگم این فایل بهترین فایل و به موقع ترینه!!!
استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم به خاطر وجود خداگونه و همیشه متصل تون به پروردگار عالمیان…
به قول استاد ما بارها و بارها نتیجه میبینیم ازین راه ولی یادمون میره…
من اینبار اومدم همین نتایج به ظاهر کوچیکم رو اینجا بنویسم تا ذهنم اونها رو شانسی و اتفاقی و ناچیز تلقی نکنه…
الهی به امید تو…
امروز توی تمرین ستاره قطبی از خدای مهربونم ورودی مالی و پول ساختن رو خواستم…
من از آن آدم هایی بودم و هنوزم متاسفانه خیلی وقتها هستم که خودم رو به بهانه های مختلف مثل داشتن بچه کوچک، نداشتن حامی و… ناتوان از پول ساختن میدونستم
یا اینکه میگفتم ارزش کارم رو نمیدونن و براحتی دست از تلاش برمیداشتم! یا هزاران بار ازین شاخه به آن شاخه پریدم که نتیجه مشخصه…
چند ماه قبل با هدایت خدا و خوابی که دیدم ( استاد توی خواب بهم گفت نقاشی بکش، و یه نقاشی بچه گانه ساده نشونم داد)
من اینا رو نشونه دیدم و بعد هدایت شدم به کلاس نقاشی روی پارچه…
و امروز اولین ورودی مالی من از کار نقاشی روی پارچه به حسابم واریز شد، اصلا مقدارش مهم نیست… مهم حس توانستنه… من قدرتشو دارم. من خالقم…
تازه با این احساس خواستم که من کارو تحویل میدم و سریع پول به حسابم میاد… چون کار واسه خواهرزاده م بود…
هرچقدر خدا رو شکر کنم کمه… برای حس سپاسگزاری از خودم با توجه به نشانه ها قدم هفتم رو برای خودم خریدم…
باز هم به قول استاد، همه ش به خودم میگم قراره اتفاقای خیلی خوبی بیفته… من نمیدووونم چجوری!! ولی منتظر اتفاقات فوق العاده ای هستم که قراره تجربه کنم به لطف الله مهربانم و تمرکز و تعهد خودم در مسیر درست…
خدایا شکرت، بینهایت ازت سپاسگزارم
توی تمرین ستاره قطبی امروز حتی از خدا خواستم که کامنت بخونم و بنویسم! چون من زیاد اهل نوشتن نیستم
اینم تیک خورد! خدایاااا شکرت شکرت شکرت
درود خانم شایسته و استاد عزیز
گام چهارم
امروز انقد به این فایل نیاز داشتم که قابل توصیف نیست
در اصل کد نویسی روزانه من مدتی این کار رو انجام می دهم و حتی ی ک سری خواسته هامو با ددلاین توصیف کردم ولی میسر نشد و حذف شون کردم و دقیقا امروزصبح ومو قع نوشتن دوباره کدنویسی با خودم گفتم پس چرا نشد چرا همش ددلاین و دارم تغییر می دهم و از زرفی هم همش با الهام بزار تکاملش طی بشه مواجه می شهم تلاش می کنم ولی آیا تلاش درسته؟
فیزیکی فقط؟
ذهنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و این گونه شد که در حین غرق در افکارم و گوشش دادن ب فایل یهوو استاد گفت باید با باور بنویسی یعنی قبول 100 اتفاق می افتد عدم باور صفر کن دل نگرانی و صفر کن
و م ن هنوز باید تلاش کنم باورم و قوی کنم
تا حالا کلی نشانه دیدم که بهم داره ثابت میشه تو مسیر در ستم
و در میان این کلی نشانه چرا باور و قوی نکنم و بگم که می شود
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باید رو باورم کار کنم و امروز صبح دوباره می نویسم ولی با باور درست و قوی
به نام خدای مهربان و هدایتگرم
روز چهارم خانه تکانی زهن
سلام به اساتید توحیدی و دوستان تنها دانشگاه توحیدی کیهان
الهی شکر یک روز دیگه خدا منو در این مدار قرار داده تا باشم بنویسم
استاد به نکات بسیار عالی و کلیدی اشاره کردن که ماشالله کلا استاد شروع میکنن انگار همینجوری اگاهی میاد پشت هم که بیشتر وقتا اصلا نمیشه عقب میوفتم و کلی زمان لازم هست که درک کنم بنویسم اینا اگاهی هستن باید حضم بشن به خدا اصلا ادم میمونه کی بنویسه کی بفهمه عمل کنه واقعا هیجان انگیزه برام و لزت بخش خدارو شکر که در بطن اگاهی های جهان قرار گرفتیم این خودش اصل شکرگزاری هست لطف خدا شامل حالم شده تا اینجا باشم نوش جان کنم حتی اگر یک جرعه از این اگاهی را با تمام وجود درک کنیم همون جلسه قبلی اصل خارپشتی برامون معجزه ها شروع میشه از بس این اگاهی ها سطح مدارشون بالاست همون مثالی که استاد زد که یه بچه از انتگرال میپرسه دقیقا همینه هر کدوم از ماها در یک سطحی هستیم و یه جایی یه فایلی یه کامنتی یه سریالی سفر به دور امریکایی یه کدوم از انها انگار مارا به یک درک و اگاهی میرسونه یک چیزی را خوب درک میکنیم که قبلا فقط هزاران با فقط شنیده بودیم ولی هیچ درکی نداشتیم منگ میشدیم و تو خودمون میرفتیم و ازش رد میشدیم بدون این که بهش عمل کنیم فقط رفع تکلیف و تعهدی بود که با خودمون بسته بودیم واقعا باید مرحله به مرحله تکاملی قدم به قدم پیش بریم عجله نکنیم که شیطون کارش را با همین عجله ها انجام میده متوجه نمیشیم و فقط داریم اطلاعات جمع میکنیم دوستان این خیلی پاشنه اشیل بزرگی هست که خودم ازش بارها ضربه خوردم و ادم وقتی میبینه داره به ظاهر کار میکنه رو خودش و انتظار نتیجه داره و مایوس میشه در صورتی که اصلا درکی از این اگاهی ها نداشتیم و عملی هم انجام ندایم یکم باید به خودمون فرصت بدیم شکرگزار تغییرات کوچه در هر زمینه باشیم نخایم یهویی همه کارهامون را با هم انتظار انجام داشته باشیم که همش با عجله است که عقب نیفتیم همین که اینجا اومدیم خودش نتیجه خیلی بزرگیه مثل زمانی که به این جهان اومدیم خودش موفقیت بزرگی هست که ما پیروز به این جهان امدیم همین نتیجه بوده که انسان هستیم و شکرگزار این باشیم که خداوند ما را انسان افرید بهمون سلامتی نعمتها را داده متاسفانه انسان فراموش کاره و انگار ادم یهو همه چی را فراموش میکنه به خاطر ورودی ها شکل نورونهای عصبی شکل مغزی ماست که در جایی که بزرگ شدیم مدرسه فرهنگ دوستان شکل گرفته وقتی میخایم تغییرات ایجاد کنیم با مقاومت مواجه میشیم که همون ترمزها پاشنه اشیل هاست که دردمون میارن با ممارست و تداوم پی گیری ورودی مثبت که همین جا نوشتن فکر کردن عمل کردن نتیجه کوچه به شکلهای مختلف گرفتن ارام ارام شکل فکری ما تغییر ایجاد میشه و مثبت بینی افکار غالب زهن ما میشن و خود به خود رفتارهامون عوض میشن وقتی رفتار عاداتمون عوض میشن همه چی یهویی بوم بوم میا برای من اینطوری بود انقدر تغییر میکنی ولی خودت فکر میکنی کاری نکردی چون عادتهای جدید فکری هم عادتت میشن و برات عادی میشن اطرافیانت که مثل همسر خیلی خوب میفهمه و براش تعجب میشه رفتارات عاداتت تغییر کرده که اوایل برای من به شدت مقاومت میدیدم برای عادات جدیدم نمیخاست اینوطوری عوض بشم خیلی جالبه ها خیلی موقع افکار قبلی داری خیلی دوست دارن اینطوری نباشی وقتی اونجور که قبلا دوست داشت باشی با مقاومت برون ریزی مواجه میشی چون عادت کردن تورو انجوری دیدن تغییر میکنی واکنش میاد برات فقط نکته مهم اینه که تو در مقابل واکنش تغییرت در مقابل طرفت در مسیرت باشی مقاومت داشته باشی بدونی واکنشها طبیعی نشتی انرژی ندی که کارت چند برابر سخت میشه برای من اینطور شده تجربه را دارم کسی اگر تو این شرایط هست بدونه که چنین چیزی اگر پیش اومد بدونه طبیعی هست چون ماها ادمیم و سریع به یک عادت عادت پیدا میکنیم حالا اون عادت میتونه در جنبه مثبت باشه و یا منفی مهم ماییم که وقتی میدونیم انقدر قدرتمندیم و قدرت خلق داریم ازش به نفع خودمون استفاده کنیم اوایل زور زیادی میخاد و با واکنش ها مواجه میشیم ولی من به نظر خودم اوایل کار کردن رو خودمون یکم بیشتر دور خودمون را خلوت کنیم دیگه زیاد با این چالش های ادمهای اطراف روبرو نمیشیم نترسیم از خلوتی دور و برمون هدایت بدونیم و در مسیر درست قرار گرفتن خودمون بدانیم که داریم کار درست انجام میدیم البته نشانه هایی از تایید راه درست هم تو مسیر میاد که نباید انها را دسته کم بگیریم تاییدشون کیم بنویسیم برای فکت دادن در مواقع نجواها و تضادها ازشون به نفع خودمون استفاده کنیم شکرگزاری کنیم یهویی به خودمون بگیم الان برای چی میتونم شکرگزار باشم همون جا ببینیم نعمتها را که حالمون را خوب میکنه خوندن کامنتها و دیدن زیبایی ها سفر به دور امریکا سریال زندگی در بهشت پیاده روی با تکرار باورهای مناسب اهدافمون میتونه یک تنوع برای کار کردن باشه چون زهن وقتی یک شکل تمرین تکرار میشه همش یک جور هست گیواپ میکنه یهویی بدت میاره خسته میشه باید با تنوع تمرینها همش سرگرمش کنیم حواس زهن دست بگیریم ریز ریز نکات مثبت همون لحظه را بتونیم توجه کنیم تا یک مقدار جون بگیره احساس خوبمون بعد جهت بدیم به فرکانس بالاتر من اوایل درکم خوب کمتر بود وقتی حالم خوب میشد به قولی سرخوش میشدم خیالم راحت میشد دیگه ول میکردم زهن نباید بیکار بشه میره سمت حالت فکری قبل خودش دوباره روز از نو روزی از نو میشه این نشتی انرژی میشه برات مایوس میشی باید مداوم زهن را مشغولش کنی برای هر کسی یکم متفاوته یکی شکرگزاری بهش بیشتر حال میده کلامی یکی نوشتن حال میکنه یکی شنیداری هست هر کدوممون یک جوری هستیم تمرین سخت نکنیم با لایف استایل خودمون برای خودمون طبق مداری که هستیم برای خودمون تمرین بسازیم هیچ کس نمیتونه به اندازه خودمون برای ما تمرین بسازه گفتم همه ما یک جور هستیم سبکهامون متفاوته علایقمون استعدادهامون با هم فرق داره یک تمرین خاص برای همه جواب نمیده به شکلهای مختلف با یک کم خلاقانه میشه بهترین بهره را از این قوانین ثابت خداوند به نفع خودمون استفاده کنیم نه به ضرر خودمون امیدوام که همیشه خدا مرا به راه راست هدایت کنه نه راه گمراهان عالم و نه غضب شدگان نکته دیگه اینکه ما باید مولد باشیم از استعدادهای خودمون بتونیم ثر.ت خلق کنیم و اینو عادت بدیم به خودمون که فقط روی خودمون خدای خودم حساب کنم نه سود بانکی نه ارزهای دیجیتال نه سهام البته کسانی که در این حوزه سهام شغلشون هست و دوست دارن این کار جزو علایقشون هست دارن خوب کار میکنن با استعداد و علایق برای هرکسی جواب نمیدهد نباید به فکر درامد بهشون فکر کنم که خرجم در بیاد میشه به عنوان پیش خرید اپارتمان یا سهام یک شرکتی یا ارزهای دیجیتال اگر علاقه داریم میتونیم انجام بدیم بگ گراندش مهمه که چه فکری در مورد کاری که کردی ته زهنت هست این خیلی مهمه در واقع نیتی که داری از این کار مثل بخشش که میکنیم اون نیت پشت کار مهمه برای شعاف داری کمک میکنی یا برای خدا رشد خودت تو این قضایا هم صدق میکنه
هدف گزاری هم باید حتما داشته باشیم مثل این میمونه که ما ماشین روشن کنیم ندونیم کجا میخایم بریم خوب معلومه همش سرگردان باری به هرجهت میشه این هدف گزاری همون تمرکز میشه دیگه غوغا به پا میکنه وقتی تمرکز یک کار با قدمهای متوالی با باور هم جهت و احساس خوب هم که وابسته باورهای خوب داریم تکاملی قدم به قدم راها روشن میشه درها باز میشه یهو میبینیم رسیدم خودت هم خبر نداری که رسیدی چون هدف رها کرده بودی فقط از مسیر علایقت لزت بردی و الانم توش هستی و همینوطور بزرگتر و بالاتر قله به قله میری تا بی نهایت هست الهی شکرت برای یک هدایت دیگه به خدای بزرگ میسپرم همه شمارو تا ردپایی دیگه خدا نگهدارتون.
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مسیر حقیقت که نشانه اش احساس خوب من است
یه جمله ای هست که میگه ،حقیقت یا واقعیت اون چیزیه که باورش میکنی و ما تصمیم گرفتیم حقیقتی رو باور کنیم که خداوند به عنوان حقیقت تعریف کرده در قرآن ،مسیر سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت در گرو کنترل ذهن
خب خوده من قبلاً بارها عید که میشد چندتا مثلا تصمیم میگرفتم و هدف میزاشتم ،زمانی که اصن شناختی به قوانین و کارکرد جهان و شناختی از خودم نداشتم ، من یک آدم بددهنی بودم و این ویژگی قشنگ داشتم و خندم میگیره ، میخواست سال تحویل بشه ،میگفتم من از شروع سال جدید دیگه فش نمیدم ،اوتم خیلی تند و آتشی ها ،ولی خب انقد دیگه این جزو کمبود این بددهنی که روزای اول و دوم رو مثلا با تمرکز فراوان حواسم بود که فش ندم و دیگه انقد این جزو شخصیت من بود که اصن تو اولین برخورد تو جمع رفیقا ،میفهمیدن و اصن دلشون انگار تنگ میشد من فش نمیدم و هی تحریک و تحریک و مقاومت ازمن و آخرش عوض اون دو روزم با اون فشای آبدار درمیاوردم و اصن انگار راحت میشدم و بعدش میگفتم خب دیگه امسالم نشد ،سال بعد انشالله ، ههههههه
یعنی دقیقا طرز فکرم اینطور بود ها ، یا مثلا دوست عزیزی تو یه کامنتی میخوندم که نوشته بود من اوایل آشنایی چون کمالگرا هم بودم به شدت ، اول صبح که شروع میشد اگر مثلا یه دوسه ساعت بعد بخاطر چیزی حسم بد میشد ،دیگه میگفتم خب دیگه امروز که دیگه تموم شد و ورودی هامو ول میکردم و میگفتم از فردا صب . و اینها همه و همه از عدم شناخت کارکرد جهان و عدم شناخت از خودمونه ،عدم شناخت از کارکرد ذهن و قانون
یه مثال دیگه ، یه پسره هس که خیلی به من احترام میزاره و یه دوسه بار برخورد داشتم بیرون باهاش ،توی باشگاهم آشنا شدیم ، و این آدم هر بار که دیدمش ،میگه رضا باشگاه چه خبر و ماشاالله بدنت عالی شده و از این حرفا و مثلا بهش گفتم بار اول ، گفتم که فلانی کسی که میاد باشگاه باید کلا لایف استایلشو سبک زندگیشو عوض کنه ،باشگاه با مشروب و سیگار و پارتی و مهمونی و اینا نمیخونه ، و بعد هر بار این بنده خدا داره تصمیم میگیره و میگفت ببین آقا رضا به خدا از شنبه دیگه همه چی و میزارم کنار و استارت باشگاه و ببین میام یا نه ، بعده مثلا یه ماه میاد باشگاه و از دور منو میبینه خندش میگیره و منم به روم نمیارم ،
اینها همش بخاطر عدم شناخت همون روندیه که استاد ازش حرف میزنه ، خب من سیگاری بودم و به دوره ای که اصن مواد و اینا بودم ،ولی تا جایی که یادم میاد ،یک روندی طی شد تا من از این همه چیز پاک بشم اونم با تعهد وحشتناک و لطف خداوند ،نه که بگم از فردا تعطیل ،نه بابا من چندین سال یک عادت اشتباه رو پرورش دادم و ذهنم رو شرطی کردم به یه چیز اشتباه ،اونوخ بیام تو یه روز بخوام تغییر بدم ؟؟؟
به اون پسره ام گفتم ،گفتم ببین داداش من ،انقد قول الکی به خودت نده و اینا باعث میشه که نتونی به اون تصمیمات عمل کنی و میای هزار جور خودت رو تخریب میکنی و سرزنش میکنی و میندازی گردن اینکه آره من بی عرضه ام و ارادشو ندارم و اینا ، واقعا هم بنده خدا فیلم بازی نمیکنه ،میخواد ،ولی خب ….
نه جهان هستی بر پایه یه سری قوانین داره پیش میره و ذهن من یک دفعه نمیتواند تغییر کند ، ذهن من آرام آرام با عوض کردن ورودی ها ،با اون انگیزه برای تغییر و شوروشوق عوض میشه و این یک چیز مستمر باید باشه ،این کنترل ذهن ،چون جهان داره هر لحظه به فرکانس من پاسخ میده ، این نیست که من بشینم هدف بنویسم و سه روز بعد یادم بره ،نه قانون سرش کلاه نمیره ،جهان داره با توجه من کار میکنه ،من هدایت میشم توسط خداوند به سمت کانون توجهم ،به سمت باوری که دارم
جهانی که دارم توش زندگی میکنم ،از اولین تضادها خواسته های منو میشناسه و جهان خواسته های منو از فرکانس ها میگیره ،پس این داستان که چجوری بنویسم و اول شخص بنویسم و دوم شخص و اینا فرعن نه اصل ، اصل اینه که من چه تصویری از خودم دارم
و تصویر برنده و خالق خواسته ها یا تصویر بازنده و قربانی شرایط ؟؟؟
چون تصویری که هر لحظه از خودم دارم ،غالب ترین فرکانسیه که داره به جهان ارسال میشه و یادم باشه که این ارسالی ها داره به دنیای من شکل میده ،جهان فقط داره به این باورها و این تصاویر ذهنی واکنش نشون میده ،
اصل ایمان من به این قوانینه ، ایمان به اینکه اگر من فرکانس خواسته ارسال کنم ،امکان نداره تحت هیچ شرایطی من شرایط ناخواسته تجربه کنم و اگر هم یک اتفاق به ظاهر نامناسب پیش اومد ،این دقیقا همون هدایت و کلید حل معماست
اصل ایمان به اینه که خداوند فقط داره پاسخ میده و همون چیزی رو برای من میخواد که من میخوام برای خودم
اصل درک این آگاهیه که خداوند به اندازهای که من خودم رو لایق میدونم ،منولایق دریافت نعمت ها میدونه
اصل تمرکز بر نکات مثبت هر لحظس
اصل سپاس گزاری بابت نعمت هاییه که جهان در هر لحظه در اختیارم قرار داده
اصل جهت دهی آگاهانه در هر لحظه به کانون توجه که به احساس بهتر منجر میشود
و از همه مهم تر
اصل فقط و فقط تکرار و استمرار در تکرار افکار مناسب و باورهای مناسبه ،تکرار سپاس گزاری و توجه به نکات مثبت و تکرار همین مسیر و هر بار نتایج بزرگ تر خواهد شد و نعمت ها بیشتر و هیچ محدودیتی برای این مسیر و نعمت ها متصور نیست
و اصل و تنها رمز و رازی که در کیهان جادو میکنه ،فقط و فقط یه کلمس «تکرار»
تکرار مسیر درست
حرکت در مسیر درست ،در مسیر علایق و سرمایه گذاری روی خود ،روی توانایی ها و مهارت ها و بهبود کیفیت فکر کردن و نتیجهی طبیعی سرمایه گذاری روی خود میشه ثروت و سلامتی و روابط خوب و همهی چیزای خوب
چقدر جمله زیبایی گف استاد ، اینکه ناسپاسی باعث گمراهی میشه ،
تفاوت هست بین فرد سپاس گزار و ناسپاس
تفاوت هست بین منی که الان دارم آگاهانه روی بهبود باورهام کار میکنم و کامنت مینویسم و شمایی که داری میخونی با اون کسی که تو اکسپلور اینستاگرام تو هر دقیقه داره یه پرونده تو ذهنش باز میکنه و سطح تمرکزشو نابود میکنه
تفاوت هست بین شخصی که هم باهوشه و هم زرنگ مثل ما که داریم از کسی که قبلاً این مسیر رو رفته آموزش میبینیم و بهای محصول میپردازیم و پول میدیم تا آزمون و خطا نکنیم
با اونی که آموزش دیدن و پول دادن به دوره آموزشی رو سوسول بازی میدونه و میره تا آزمون و تجربه کنه و نمیدونه که بهایی که داره میده برای رسیدن به اهدافش عمرشه
تفاوت هست بین این دو گروه
افرادی که انقد باهوشن که تسلیم خداوندن
باهوش از نظر من یعنی کسی که تسلیم خداونده و این تعریف من از باهوش بودنه
(یاد اون جمله کتاب رویاها افتادم که میگف تعریف خودتون رو از همه چیز داشته باشید )
و افرادی که مسیر آزمون و خطارو پیش میگیرن و توی خیال خودشون همه چی دونن و کلی آزمون و خطا و آخرشم ….
خدارو صد هزار مرتبه شکر
یاد گرفتیم که هم جهت با قوانین حرکت کنیم و از اولین ایده برای هدفی که داریم شروع کنیم و قدم های بعدی گفته خواهد شد
یاد گرفتیم که هیچ رمز و رازی در کار نیست و اصل کنترل ذهن به شکلیه که هر لحظه به ما احساس بهتری بده
یاد گرفتیم که تنها رمز کار تکرار و استمرار در مسیر درسته ،استمرار درتکرار باورهای درست در کنترل ورودی هاس
یاد گرفتیم که سراغ اصل باشیم همیشه نه حاشیه
یاد گرفتیم که سودمندترین سرمایه گذاری ،سرمایه گذاری روی خودمون و علایق و مهارت های خودمونه
یاد گرفتیم که مولد باشیم و این یک باور محدود کنندس و فقر آمیزه که فک کنیم یکی دیگه باید با پول ما کار کنه و به ما سود بده
الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت آرامشی که هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه
بابت احساس خوبی که داره بیشتر و بیشتر میشه
بابت بالا رفتن مدار و توجه به زیبایی های بیشتر و دیدن نعمت های بیشتر
سپاس گزاریم خدای مهربان
تنها تورا میپرستیم و تنها از تویاری میجوییم .
در پناه الله یکتا .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه همراهان عزیز
تا اینجای این گام به گام که فوق العاده عالی بوده و این فایل ها واقعا هر روز من رو به سمت توحید و نزدیکی بیشتر به خدا هدایت می کنه و از خداوند بی نهایت سپاسگزارم برای این مسیر زیبا
قانون میگه افکارت زندگیت رو داره خلق میکنه ، به هرچیزی توجه می کنی از جنس همون بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه
برای همینه که «شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند.»
چون وقتی شکر گزاری می کنیم در واقع در حال توجه به نعمت ها هستیم و طبق قانون توجه به نعمت ها اون نعمت رو بیشتر می کنه. اما اگر کفر باشه (نه به معنایی که از بچگی به ما دادن مثل دشمنی با خدا بلکه کفر به عنوان بی توجه رد شدن، به نظر من کفر یعنی فکر کردن به اینکه: این که چیزی نیست من بیشتر می خواستم) به راحتی نعمت ها کم میشه.
خودم بارها توی زندگیم دیدم که چطور کفر نعمت ها رو کم رنگ کرده و شکرگزاری نعمت ها رو بیشتر کرده. یه چیزی رو می خوام تعریف کنم شاید یه سری دوستان هم توش درس بگیرن چون خودم بی نهایت درس گرفتم و توی زندگیم استفاده می کنم.
دو تا از دوستای من رفته بودن تایلند و بعد از اینکه برگشتن یکی از اونها به من دوتا شات قهوه خوری به عنوان سوغاتی هدیه داد. من خیلی خوشحال شدم و وقتی رسیدم خونه عکسش رو برای اون یکی دوستمم فرستادم و کلی تشکر و ابراز خوشحالی کردم. فردایی که قهوه درست کردم و ریختم توش دوباره عکس گرفتم و فرستادم و خوشحالی کردم. این کار رو چندین بار تکرار کردم. تقریبا هر بار که استفاده می کردم. چند روز بعد که اون دوستم رو دیدم یه دستبند هم بهم هدیه داد و گفت اینم از اونجا آوردم اینم مال تو. واسه اونم کلی خوشحالی کردم و چندین بار متوالی ازش تشکر کردم مثل همون شات های قهوه! فکر می کنید چی شد؟ یک هفته بعد اومد خونمون و دوباره یه دستبند دیگه هم برام آورد و گفت اینم یه سوغات دیگه! جالبه نه!
اسم اون دوستم آرمین بود و من بعد از دیدن این قضیه یه مدل سپاسگزاری برای خودم درست کردم به اسم «سپاسگزاری آرمینی» که می گم اگر همونجوری که برای شات ها از آرمین تشکر کردی به همون شکل برای هر نعمتی از خداوند تشکر کنی به همون شکل نعمت بیشتر میاد توی زندگیت. حالا اگر بخوایم معنی کفر رو بفهمیم، فکر کنید کلا از کنار همون شات ها بی تفاوت رد میشدم.
الان دیگه تلاش می کنم همیشه به خودم یادآوری کنم که همیشه از خدا «سپاسگزاری آرمینی» کن بذار شوق و ذوقت رو ببینه. هر بار استفاده می کنی از نعمت هاش (که میشه گفت هر لحظه در حال انجام این کار هستیم) خوشحالیت رو طوری ابراز کن که به آرمین ابراز می کردی. هم حال خودت خوب میشه هم شکر نعمت نعمتت افزون کند. حالا یک درصد فکر کن این کار رو بتونم در هر لحظه انجام بدم. میشم سلیمان
ما داریم برای کارهای خیلی بیهوده تر برای دو قرون دو زار برای اینکه فقط بتونیم شکم خودمون رو سیر کنیم داریم صبح تا شب می دوییم. بعد برای چیزی که می خواد زندگی ما رو در تمام ابعاد تغییر بده کاری نمی کنیم! چرا؟ تنها دلیلش اینکه که باور نداریم.
واقعا استاد عزیز این صحبت بالای شما یکی از بزرگ ترین درس های زندگیه که آدم باید یادش بمونه. اما متاسفانه خیلی فراموش میشه. دلیلشم باز بر میگرده به کفر و بی توجهی به نعمت هایی که همین مسیر هدف ها که تموم زندگیمون رو تغییر میده برامون به وجود میاره. مثلا همون سپاسگزاری آرمینی رو من میدونم نعمتام رو زیاد می کنه اما یه مدت با اشتیاق انجام میدم و بعد یادم میره. یا همین هدف گذاری به شکلی که اینجا (یا دوره دستیابی به رویاها) گفتید بارها نتیجه داده و آدم یادش میره.
صبح داشتم با همسر صحبت می کردم اتفاقا این موضوع رو بهش گفتم که اگر ما برای هر قانونی که باید رعایت کنیم مثل قانون سلامتی که شما منطق های بی نهایت قوی برای اینکه نون و برنج و شکر و میوه و… اینا در میلیون ها سال غذای انسان نبوده و کلا منطق های قانون سلامتی برای قوانینی مثل شکرگزاری، تواضع در برابر خداوند، احساس لیاقت و هدفگذاری و… بیاریم دقیقا مثل قانون سلامتی محال ممکنه رهاش کنیم. اون مدل فکر کردن میشه سبک زندگیمون همون طور که قانون سلامتی شده. بدون زجر و درد نتایج عالی. اگر باور کنیم از فرش به عرش میرسیم.
الان حدود 2 3 ساعت شده و من به دقیقه 20 این فایل رسیدم و الان یکسره دارم دعا می کنم که خدایا کمکم کن آگاهی های این فایل رو بتونم 1000 بار دیگه گوش کنم و بره توی وجودم و بهش عمل کنم. حتما باید ادیتش کنم تا بتونم خیلی بیشتر گوشش بدم. استاد من دارم دیوانه میشم با این آگاهی ها. این فایل یه دوره سپاسگزاریه به تمام معناست نمی دونم چطور سپاسگزاری کنم از شما.
انگار تموم قانون زندگی همین یه جمله تون بود برام
« وقتی من دارم سپاسگزاری می کنم اگر سپاسگزاری باشه که به من احساس خوبی میده به این معناست که من دارم تمرکز می کنم روی چیزایی که احساس بهتری بهم میده وقتی تمرکز می کنم روی چیزایی که به من احساس بهتری میده دارم در مداری قرار می گیرم که نعمت های بهتر و بیشتری اونجا هست. حالا اگر این روند رو ادامه بدم نعمت ها هر بار بیشتر میشه.»
استاد عزیز من واقعا سپاسگزارم هم از شما هم از خدا. واقعا سپاسگزارم
به نام خداوندی که از بی نهایت مسیر رزق میدهد آن هم بی حسااااب
استاد جانم سلام
مریم جان شایسته ام سلام
هم پروژه ای عزیزم سلام
استاد جان آشنایی با شما رزقی بود که خدا بی حساب به من داد.
رزقم بر من، از من، مشتاق تر بود.
وقتی من آماده بودم، شما از راه رسیدید.
و من حقیقتا آماده بودم و تشنه
تشنه راه راست
من به راحتی در همان ماه اول قدم اول را خریدم.
زیرا زیر ساخت مالی برای خودم داشتم.
از هر درآمدم، ولو کم، درصدی را برای سرمایهگذاری کنار می گذاشتم.
گاهی طلا میخریدم، گاهی دلار و بعد که پای آموزش های شما در میان آمد ، به راحتی و مثل آب خوردن قدم اول را خریدم.
به خودم افتخار میکنم که اینقدر آماده ی شنیدن کلام حق بودم.
احسنت بهار
استاد جان روز پر کاری داشتم و چقدر شاداب هستم.
این انرژی روزافزون را از دوره ی سلامتی دارم.
استاد جوان شدم با این دوره.
استاد جان بعد از یک روز پر کار، حوالی ساعت یازده، نشستم پای پروژه خانه تکان، ولی عجیب اینکه از صبح صدایی درونم میگوید:« در مورد …. بنویس.»
تا پایان فایل گوش دادم و دیدم چقدر موضوع الهامی، متناسب آگاهی های این لایو است.
بگذارید قصه ام را از سه سال پیش شروع کنم.
سه سال پیش که وارد کار آموزش زبان به بچه ها در مهد کودک شدم، خودم بودم و خودم. بهار آکادمیای در کار نبود. یک معلم ساده بودم که زبان درس میداد. یک روز مدیر گفت:«ما نیاز به یک پلن ماهانه داریم که در آن پلن به خانواده ها، بگوییم این ماه چه موضوعی را به بچه ها یاد میدهیم. تو میتوانی همچین پلنی را ارائه کنی؟»
تا به حال چنین کاری نکرده بودم، ولی گفتم خدا هدایتم میکند و پاسخ مثبت دادم.
گفتم:« صد در صد، آب خوردن است.»
نشستم و در word یک پلن ساده و رنگی رنگی آماده کردم.
الان که فکر میکنم خودم هم خنده ام میگیرد
تا به اینجا را داشته باشید.
وقتی وارد کلاس ها میشدم، گاهی در مدیریت بچه ها مسیله داشتم. بعد از کار بلافاصله اینترنت را زیر و رو میکردم که برای مدیریت کلاس چه باید کرد؟ نحوه ی صحیح برخورد با بچه های قبل از دبستان؟
با کودکان انرژتیک چه رفتاری باید داشت؟ روش موثری تدریس به کودکان قبل از دبستان؟
و هزاران سوال دیگر
گاهی احساس میکردم بعد کاردستی ها، بعضی نقاشی ها، بعضی کار با قیچی ها برای فهماندن مفاهیم انگلیسی به بچه ها بهتر است.
لذا وارد اینترنت شدم و کلی سرچ کردم، ورک شیت های مختلف، کاربرگ های گوناگون، بازی های متنوع و همه ی این ها را در کلاس هایم استفاده میکردم.
به جایی رسید که دیدم، در اینترنت هم چیزی که میخواهم نیست و خودم باید محتوا، ورک شیت تولید میکردم.
در همان اینترنت، طراحی با word را یاد گرفتم و کلی کاربرگ و ورک شیت برای بچه ها طراحی کردم.
با این ورک شیت ها، هم بچه ها حواس پنجگانه شان را استفاده میکردند و هم اینکه در حین انجام آن ورک شیت لذت میبردند. تمام این ها در این حال بود که در این فرایند بچه ها داشتند بی خبر از همه جا زبان انگلیسی یاد میگرفتند.
در این هنگام، بهار آکادمی خلق شد.
در اثر استمرار، داشتن روتین رو به بهبود همیشگی و عادت های جدید، از مدارس دیگر درخواست اجرای سیستم آموزشی ام در مدارس را داشتم.
معلم زبان استخدام میکردم و سیستم آموزشی ام را از طریق معلمان در مدارس اعمال میکردم.
برای معلمانم همان ورک شیت هایی که طراحی کرده بودم را میفرستادم تا آنها هم در مدارسشان اجرا کنند.
به خودم آمدم دیدم که آن پلن ماهانه و این ورک شیت های مرتبط با موضوع هر ماه، منبع بسیار خوبی برای معلمان، خانواده ها و مدارس شده.
به قلبم الهام شد این پلن ها را پشت هم قرار داده و تبدیل به یک کتاب نمایم.
عمل کردم و کتاب زبانم را چاپ کردم.
و دیروز هفده عدد از کتاب هایش را فروختم
سی و دو عدد دیگر هم خواهم فروخت.
شگفت انگیز نیست؟؟؟
قدم های کوچک، پیاپی، رو بهبود، برایم موفقیت شغلی و مالی دیگری رقم زد.
همان چیزی که در این فایل فریاد میزنید.
استاد جان من عاشق کار کردن و مولد بودن هستم.
ممنون از شما که چراغ راه را بر من گستردین.
به رسم هر قدم از پروژه از این فایل یک تمرین برای خودم طراحی کردم.
میخواهم لیستی از خواسته هایش بنویسم تا تکلیفم در روز مشخص باشد که کانون توجه ام روی چه موضوعاتی باشد.
خانم شایسته ی زیبایم
کاش شما هم از دستاوردهای بی نظیرتان بنویسید.
من تشنه ی شنیدن از شما هستم.
این پروژه تا به الان برای معجزه بوده، برای شما چه ها که نکرده است…
سپاسگزارم از شما
بهار،خالق و صاحب کتاب بهار آکادمی ویژهی کودکان قبل از مدرسه
استاد نازنینم سلام
استاد اول یه نکته مهم رو بگم اینکه چقدر شما فوق العاده هستین تا جایی که فایلتون جا داره راهنمایی های اساسی میکنید و واقعا فایل های رایگانتون چیزی کم از دوره هاتون نداره و فقط دوره ها مفصل تر توضیحش دادین چیزی که خودتون بارها و بارها گفتین رو من هر بار تو پاسخ به سوالاتتون میبینم یک دنیا ممنون بابت این آگاهی های ناب
مورد دیگه اینکه استاد من فرزندم تازه به دنیا اومده واین چند وقت بیشتر سعیم این بوده که به اون رسیدگی کنم و تو زمان های آزادم و حین کار فایل ها بیشتر دوره ثروت یک و فایل های رایگان رو گوش میدادم اما تو این مدت هم از لحاظ آرامش هم رابطه ام باهمسرم بسیار پیشرفت کردم به لطف الله و آموزه های شما
بعد با خودم فکر کردم چی باعث این نتایج عالی شده دیدم دلیل اصلیش سپاس گزاری های منه تو این مدت
استاد من هررربار که پسرمو نگاه میکنم از صمیم قلب از خداوند سپاس گزاری میکنم بابت بودنش سلامتش لبخندش و ووو….شاید بیشتر سپاس گزاریم معطوف به پسرم شده چون خب بیشتر وقتمو باهاش میگذرونم اما دیدم وااای چه نتایجی به ارمغان آورد همین تکنیک ساده و عالی
دوم اینکه استاد من در راه پرورش پسر تک تک رفتارهاش افزایش وزنش قدش و رشدش مدام برام قانون تکامل پر رنگ و پر رنگ تر میشه میگم خدایا تو چقدر عالی تو تک تک مسایل این قانون بزرگ کیهانی رو جادادی ومدام سپاس میگم خدارو به خاطر این قوانین بی نقصش و یک دنیا از شما ممنونم که انقدر عالی این قوانین رو بهمون یاد دادین تا تو تک تک مسایلمون ببینیم و ازش استفاده کنیم.
استاد خیلی دوستون دارم و اینو بگم که باهمسرم باعشق تک تک فایل هاتونو گوش میدیم و لذت میبریم امیدوارم یه روز خیلی نزدیک ببینمتون و از دستاوردام براتون توضیح بدم.
آمین
به نام خدا
سلام خدمت همگی
گام چهارم از خانه تکانی ذهن
امروز که فایل لایو امروز رو گوش دادم گفتم بصورت آگاهانه میام و هر چیزی که در خدمت من هست و در حال کمک و خدمت برای بهبود زندگی در تمام جوانب هست رو سپاسگذاری میکنم و از هر چیزی که استفاده کردم آگاهانه بابت داشتنش از خدا سپاسگذاری کردم و همون صبح به همسرم گفتم کاش عسل تازه بود و برای صبحونه میل میکردیم و همونجا شکر کردم خدا رو با احساس خوب و کلی لذت بردم از صبحانه ی خوشمزه همراه نان داغ!
تا ظهر کلی نعمت وارد خونمون شد و دوباره از خدا تشکر کردم که همگی از رزق بی نهایت اونه و هر چقدر تمرکز میزاریم روی نعمت ها،جنس دریافتشون بیشتر بیشتر میشه!
بعداز ظهر هوا بسیار عالی بود و ابرهای تکه تکه به پهنای آسمان گسترده شده بودند مثل ابرهای بالای دریاچه ی پرادیس و غروب بسیار زیبای خورشید،جلوه ی فوق العاده ای به آسمان پاییزی امروز داده بود یه دونه فایل زیبا از استاد باز کردم و در حال لذت بردن از غروب زیبای خورشید بودم که پرواز پرستوها،زیبایی آسمان رو صد چندان کرده بود که دیدم همسرم داره صدام میکنه و ظرف میخواد وقتی دلیلش رو پرسیدم گفت همسایه مون اومده میگه عسل تازه و باکیفیت دارم میخوایین براتون بیارم و ایشون اومده بودند ظرف ببرند و بعده یک ساعت دو تا ظرف بزرگ عسل تازه و خوش عطر مهمون خونمون شد!
مهربان خدایم که در لحظه اجابت میکنی!
چه کسی جز تو قدرت این رو داشت تا اون همسایه ی قدیمی که کیلومترها خونشون از ما فاصله داره و سالی یه بار نمی بینیمش ،امروز بیاد و از جلوی مغازه ی ما رد بشه و این پیشنهاد رو بده!؟
چه کسی جز تو شنواتر بود که همون لحظه که این خواسته از دلم گذشت همونجا همه ی جهان و کائناتت رو دست به دست هم بدی تا این خواسته رو اجابت کنه!؟
چه نیرویی در این احساس خوب هست که همونجا میگی کن فیکون!؟
چه حسی زیباتر از اینکه از رگ گردن که هیچ از گمان من به من نزدیکتری!؟
چه عشق بازی با تو که وقتی یادآوری میکنم این احساس رو،قطره های اشک مجال نوشتن رو نمیدن چون همگی در حضور تو کم میارند!
همونی که من صبح درخواست دادم و زودتر و بیشتر از آنچه من میخواستم!
همونجا گفتم خدایا شکرت که هر روز با اجابت هایت باعث میشی ایمانمون به این مسیر و راه بیشتر و بیشتر بشه!
قدرت سپاسگذاری یعنی قدر بدونیم هر آنچه رو که داریم و تکراری نشه برامون،یعنی با هر سپاسگذاری،دریچه ی ورود نعمت رو برروی خودمون بازتر میکنیم،یعنی خدایا من ارزش قائل میشم به خاطره نعمت های فراوانت،برای هر دم و بازدمی که در هر لحظه می کشیم ،برای دیدن زیبایی ها و نعمت هایت،برای شنیدن این اگاهی های ناب،برای تک تک سلول هایی که در وجودمان حاضر و ناظر هستند و در حال خدمت به ما،برای خورشید و ماه و ستارگان،برای آشپزخانه ی پر از وسایل،برای امنیت،برای درختان و میوه هایش،برای ثروتی که هر روز جاری میکنی،برای داشتنت و خواستنت!
برای همه چی سپاسگذار وجودت هستیم معبودم!
برای این نعمت سایت،برای نوشتن،برای این گوشی،اینترنت،برای این زمانی که مرا مینشانی پای این عبادتگاهت تا بنویسم به قدر باور،به قدر ایمان،به قدری که بتونم ذهنم رو کنترل کنم بااینکه هر لحظه میگه مگه چی داری بنویسی ولی این تعهد و پایندی ام باعث میشه مقاومت های ذهنم بشکنه و تمرین هر روزه ام رو انجام بدم!
برای پولی که امروز از جایی که گمان نمیکردم به حسابم ریختی،برای شیرینی هایی که از اصفهان زیبا مهمان خانه مان شدند،برای حال خوبم که امروز بهتر از دیروزم بودم و زمان بیشتری تونستم تو احساس خوب بمونم،برای ماه زیبایی که از پشت ابرها در حال درخشش و تابیدن بود،برای مدت زمانی که امروز فکر کنم بیشتر از روزهای دیگه فایل گوش دادم و نوشتم و کامنت خوندم،برای اینکه به قدر خودم بخشیدم،برای اینکه کمکم کردی تا با عملکردم امروز بابت ایمانی که عمل کرد تا فقط شنونده و بیننده ی آگاهی های سایت نباشم و به قدر توانم عمل کنم!
برای اینکه گام چهارم رو هم با کمک خودت برداشتم و میدونم تمام هر آنچه که را که آفریده ای فقط و فقط برای لذت بردن من است و من چقدر خوشبختم که در این سرزمین زیبا پر از حس دریافت نعمت هایت هستم!
نمیدونم چه فرکانسیه این ساعت صفر عاشقی که هر شب همین موقع در حال نوشتن و راز و نیاز با خودش هستم و هر وقت بخوام معیار احساسم رو بسنجم همون چهار تا صفر پشت سرهم دلیل بر تایید این حس فوق العاده ست!
به نام خداوند یکتا
سلام استاد عزیز…
باز یه برگ دیگه از دوره دوازده قدم برام باز شد
چه آگاهی نابی هر بار که این نکته هارو میشنوم یه آگاهی جدید و تازه در ذهنم بوجود میاد درکم بهتر میشه روش هام برای بکار بردن تو زندگیم بهتر میشه ، اول گفتگو درمورد تکاملی رفتن جلو قدم به قدم حرکت کردن به من درس کاملتر از قبل داد و چجوری الان در چیزی که دوست دارم بهتر و تکاملی برم جلو و به خودم و کاری که دارم انجام میدم فکر کردم دیدم من خیلی عالی پیش رفتم و تکاملی حرکت کردم و یه جیزهایی تو وجودم داره تبدیل به عادت میشه و خیلی خوشحال و از خودم مطمعن شدم که راهی که دوست دارم و در حال طی کردنش هستم منو به انچه میخوام میرسونه چون نشونه هاو دارم میبینم اون زندگی که تو تصوراتم بهش فکر میکردم الان داره نمود پیدا میکنه هنوز خیلی کار دارم که بهش برسم ولی نشونه هاشو دارم میبینم و احساسی که دارم
و مورد بعدی شکر گذاری تو این کار من عالی هستم چون از لحظه که بیدار میشم تا موقع خواب سپاسگزاری خدا رو میکنم چون کارهام به طور شگفت انگیزی درست پیش میره همون چیزی که میخوام برام رخ میده و اینو شدیدا باور کروم بخاطر سپاسگزاری هایی که انجام میدم هست .
درمورد شغل مورد علاقه من استاد گفتن خودتون رو بیکار نکنید جوری باشه که ورودی داشته باشید و روی باورهاتون هم کار کنید، من کارمندم کارمو جوری مدیریت کردم که بتونم برم دنبال عشق و علاقه ام وقتی علاقه مو پیدا کردم و باورهای خوبی ساختم یه جوری پیش رفت که شغل کارمندیم نصف شد و من تونستم برم دنبال آموزش و کلاس ها که باید میرفتم تازه وقتم برای ورزش و تفریح هم اضافه میارم الان اولویت عشق و علاقه ام شده و قدم به قدم تو عشق علاقم دارم پیشرفت میکنم و یه دفتر با دوستانم اجاره کردیم که تو شغل مورد علاقه م مستقل بشیم و درآمد هم داشته باشیم و یواش یواش از کارمندی بیام بیرون و کلا تمرکزم بره یکجا.و خودم بشم مولد، ثروت ساختن و این داره دروجودم شکل میگیره هنوز ولی هنوز عادت نشده ، و در مورد نماز هیچ حرفی ندارم دوره دوازده قدم و جلسه قرآنی برام خیلی واضح کرد که چجوری باید قرآن بخونم چجوری نماز بخونم چه چیزی درسته چی غلط…
تا درودی دیگه خدا یار نگهدارتان