live | باور به «امکان پذیری» - صفحه 50 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/03/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-23 08:09:402024-09-25 05:36:15live | باور به «امکان پذیری»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم ومریم خانم شایسته ی گل…
ردپای گام چهارم
الان من با3سال پیشم زمین تاآسمون فرق داره ،من به کمک الله وله لطف استاد نازنینم دنیا برام یه جور دیگه شده ،انگاررنگی رنگی شده ،زندگی آسون تر شده و همه چی دست خودته
من ازاون موقع تا حالا تمرین فانوس دریایی رو انجام دادم که جامع هستش،و هرروز هم شامل شکرگزاری میشه وهم یادآوری اهداف وعمل گرایی به سمت اهداف،واقعازندگی برام معنا پیداکرده .
از تمام قوانین استاد یکی سپاسگزاری ویکی هم احساس خوب برابر با اتفاقات خوب روخیلی عالی یادگرفتم و خیلی خوبم عمل کردم واقعا نتیجه ها بینظیربوده
قدم به قدم، آروم آروم امروزبهترازدیروزبودم وهروزکارای هرچند کوچک اما مداوم برای اهدافم انجام دادم وهرروزسعی کردم حاشیه ها روقیچی کنم تا روی هدفم بهتر تمرکز کنم وبرم جلو .
به این روال پیش رفتم نعمتا خودشون دارن میان به لطف خدا…
خدایا شکرت به خاطر اینکه مسیرم رو باشما خوبان قرارداد..
خدایارونگهدارهمه ی ما باشد…
خدایا سپاسگزارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت شما استاد عزیزم ودوستان هم فرکانسی
قبل از شنیدن این فایل ب دوروز
ب من گفته شد ک هدفهای امسالت ک اینها هست بیا تقسیمشون کن ب هدفهای کوچک وهرروز براشون یک قدم بردار
همون مسیری ک قبلا برای هدفهای پارسال رفتم وبهم گف
منم دفتر برداشتم ونوشتم ک توی این مهرماه میخام اینکارارو انجام بدم وانصافا هر موقه اینجوری هدفگذاری کوتاه مدت کردم خیلی راحت ومعجزه آسا جهان خودش هلم داد ب سمت خاستم وتیک خورده
بعداز نوشتن هدف یکماه ام ک مربوط ب هدف بزرگ امسالم هست
یک دفتر جدید خریدم برای انجام دادن سپاسگذاری شبانه ام ودرخواست روزانه
اما من ک قدم دوم هستم استاد گفته دیگه کاری نداشته باش صبح چ درخواستی داشتی وتاشب چی رخ داد
فقط بیا اتفاقات خوب اونروز رو بنویس
ومن هم توجهی ب درخواستم نکردم والان نزدیک 20 روزه فقط،قبل خواب اتفاقات خوب رو مینویسم
و خیلی اتفاقات خوب زیاد شده نسبت ب قدم اول
وحتی اون اتفاق ب ظاهر ناجالبی ک من فکر میکنم ناجالب هس بعد چندروز میبینم اینم در راستای رسیدن ب هدفم بوده چقد. خوشحال میشم وتا دیروز میگفتم هرکس از زندگیم بره هرکس بیات
هر پولی بره هر پولی بیات
هر اتفاقی عجیب جادو میکنه
تماما ب نفعم میشه
ویعنی این باور یکسال میشه من کدنویسی کردم وساختمش
وبااین باور دراین یکسال اتفاقی ب ضررم نبوده
پریروز برای دخترم لوازم تحریر گرفتم چون زیاد بودن
رسیدم خونه دیدم پاک کن نیستش
برگشتم خرازی گفتم خانم پاک کن نبود گف نمیدونم اما من گذاشتمش گفتم اشکال نداره میخام یکی دیگه بخرم ودوباره کارت کشیدم
وگفتم اینم ب نفعم هس قراره اتفاق خوبی بیفته من هیچ ضرری نکردم توی این یکسال ونیم بیشتر
رها کردم و دوتا واریزی ب کارتم آمد یکیش 2 میلیون بود یکیش 800 هزار تومان بود
وبا دیدن این اتفاقات من بیشتر باور میکنم ک همه چیز ب نفع منه
پارسال مدیر مدرسه دخترم با ما اوکی نبود وهی میگف دخترت سال دیگه ثبت نام نمیکنم بچت پیش فعال هس
من هم ب شوهرم گفتم تا سال دیگه خدا میدونه چ اتفاقی بیفته
وامسال اصلا خود ب خود مدیر پیام گذاشت ک من انتقالی دادم جای دیگه وامسال اینجا نیستم
بصورت معجزه آسایی بچه هایی ک پارسال با دخترم اوکی نبودن تو کلاس امسال نیستن
ک من تعجب کردم
یا مثلا
اشخاصی ک خیلی نزدیک هستن خودشون میگن با بچه کوچیک سخت هس نمیخات بیای خونمون چون خونشون پله داره
ومن دارم رو خودم کار میکنم دوست ندارم برم اونجا
یعنی کل جهان برام قدم برمیداره ک من ب هدفهام نزدیکتر بشم
دراین لایوها مسیر برام روشنتر شد که روی حرفه ام سرمایهگذاری کنم یا نه همینجوری ادامه بدم
ک استاد گف روی خودت سرمایهگذاری کن
من هم تصمیم گرفتم دوره ای واسه طراحی لباس های کودک آموزش ببینم ورشد بدم مهارتمو چون میخاستم بجای خرید این دوره پس انداز واسه خرید طلا انجام بدم که ب این فایلها هدایت شدم وچقدررررررررر ب موقه این فایلها قرار میگیره راه رو از چاه ب من نشون میده
خدارو صد هزار مرتبه شکر
استاد جان سپاسگذارم ب معنای واقعی کلمه من از شما ممنونم ک هستید ..
سلام بر عزیزانم
گام چهارم
سپاسگذاری
اگر میخوایی فردا بهتر از امروز شه هدف خودت رو تمرکز برنعمتهای امروز بگذار . چقدر این جمله طلاییه عمل کردن به این باور برای من معجزه میکنه و من خودم میدونم که به اندازه کافی سپاسگذار نیستم
نکته مهم بعدی اینه که علاقه کشش به سمت تجربه یک موضوع است که در هر برحه میتواند تغییر کند اما در هر صورت سازنده و رشد دهنده است
این جمله برای من خیلی کارسازه اون قسمتی که علاقه میتونه در هر برحه تغییر کنه این خیلی چیزارو در ذهن من حل میکنه و کارهارو بر من آسانتر میکنه
امروز حالم خیلی خوب بود در مسیر برگشتم توو راه شمال کلی زیبایی دیدم و کیف کردم خدارو شکر
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خیلی ازتون ممنونم
به نام خدا سلام به استادوهمه ی همفرکانسها ی خانه ی پدری ومادری خودمون سایت الهی استاد.استادبه قول سمانه جون که فایلشون روخوندم نت برداری بلدنیستم ولی به زبان خودم وعلمی که به لطف خداازخداوشماشنیده ام دارم توزندگی اجرامیکنم.من یک خانم خانه دارهستم هیچ شغلی ندارم،مادر4تاپسرهستم 3تامجردوشوهرم بازنشسته. به مدت4سال بعدازبازنشستگی پسردایی خودم اومددنبالش که بیاروی ماشین ماکارکن8تن کمپرسی ازصبح قبل ازنمازتاعصر2سرویس معدن سنگ تاسرساختمانها میرفت واین ماشین طی این4سال حدوابالای یکسال گاراژبودوشوهرم دنبال درست کردن ماشین بودبامزدی ناچیزوچون شوهرم مردصادق ودست پاکی است به نظرخودمون سواستفاده میکنندوپسرسومم اونم پایه یک داره گاهی برای کمک خرج خانواده شبهاسرویس شن میرفت ومردم روستابه پسرداییم میگفتن بابااین پسررانندت خیلی سرعت میره فشاربه ماشینت میاره گاهاپسرداییم میگفت حسین آقاتوروخداماشین روبه دست کسی نده حتی پسرخودم!خوب منظورش پسرمابود
.وشوهرم خیلی حاضربه جواب نبود.پارسال زمستون یکروزصبح زنگزدسریع شوهرم جواب دادآهسته که من بیدارنشم که بعدبیدارخوابی ام واویلاس
ولی بیدارشدم،کمی که دُزم بالااومدباگوشی خودم زنگزدم پسرداییم سلام کردولی من شروع کردم وگفتم تومنوازخواب بیدارکردی که بگی ماشینونده دست پسرت میمودی بعدزنگبزنی !پسرمن دست فرمونش ازباباش بهتره ولی ماشین شمامثل خودت پیرشده خخخخ اونم فقط قربون وصدقه من میشدچون پسرداییم واقعا خنده روزبون دار.گفتم باخودت چی فکرکردی با ماشین قرازت؟اونم فقط قهقه میکردوقربون من میشدوگفتم حالاببین براپسرم ماشین میخرم حالشوببره پسرداییم میگفت انشاالله وشوهرم کنارم بوداشاره میکردبسه وهم میخندیدوهم ازخجالت سرخ شده بود.تاروزهای برفی سنگین برای انتخابات ازطرف راهداری شن توی جاده بریزن که جادها بازباشن چون همه جاروستامون یخبندان بودشوهرم صبح رفت تاشب شن برد.برای شب هم گفته بودن بیاگفته بودنه نمیام پسردایی دیگرم که بااولی شوهرخواهرش هست شریکن که حساب کتابهادستش اون بودگفته بودآقازادتونوبگین بیاد. شوهرم گفته شوهرخواهرت میگه تندرانندگی میکنه. خندیده گفته تحویل نگیراینهاحرفهای مردم روستایه روش اثرگذاشته بالاخره پدرپسرهماهنگی کردن که شب پسرم بره برای راهداری دراختیارباشه چون درآمدی خوبی داشت درآن شب طوفانی سردزمستانی کارکردن ازپسرمن وهمین پسردایی که شب خواسته پسرمن کارکنه بابرادربزرگترش که توی رودخانه رستوران داردوباراهداری همدست شدن وپول دراختیاررابالاکشیدن که بخاطرماشین برای دولت مفت کارکنه ولی پسردایی بنده برای رستوران کارهای غیرقانونی توی رودخانه ازلحاظ ساخت وسازانجام دهد.ومنم به شوهرم میگفتم ازعیدبایدماشینوتحویل بدی اگرنه بایدتوی ماشین زندگی کنی همیشه میخندید.4عیددخترداییم که خواهراین دوبرادرهمدست وهمسرپسردایی سرزبون دارم بود به علت سرطان درگذشت!16عیددایی جان پدراین دوبرادر فوت کردوتوی همین روزهابرای پول که شب باماشین دراختیارراهداری بودن پسرم زنگزده بودکه همین پسردایی گفته بودآقازاده تون بیادحالامیگه کارگریتونو میدم پسرم پیگیری کردارراهدارخانه که پولش این میلیون میشده ولی نگرفتن بخاطرچی بخاطررستوران سازی برادرش پسرم گفته شماهوای رانندتونوبایدداشته باشی یاساخت وسازرستوران برادرت؟جواب داده من برادرم مهمه راننده روآدم حساب نمیکنم!ماکه اززبون اونهانفهمیدیم ولی پسرم یک پاواستادگفت بابادیگه بسه منم گفتم دیگه به خودت احترام بذار وپسرای دیگرمونم گفتن بابانروبالاخره شوهرم حساباشوکرد ماشینوتحویل دادولی مدرکای ماشینوندادودوروزبعدبرادربزرگشون بازفوت کرد.وپولی که طلب داشتیم موندتابعداز20ام برادرشون پولوگرفتیم ومدرکاروتحویل دادیم ولی یک مقدارکمی پولمون مونده هنوزندادن. گرفتن پول روهم جوابگو نبودن که بازهم خودم زنگ زدم به پسردایی
اولی که سرزبون داره وخدایش مردم داروبی نهایت دوست داشتنی!گوشیش بی صدابودپیام دادم چراجواب نمیدی؟چندلحظه بعدزنگزدجان دخترعمه جان مراسم بودم سردیگ بودم کارداری گفتم ناهاروبخورفی افوراورژانسی زنگ بزن!یکوقت دیدم برادرخانمش زنگزدبخدادامادعمه ماازهمه طلب داریم جواب نمیدن شوهرم گفت به من ربطی نداره ماهم پولمونولازم داریم خلاصه پیام دادم پسردایی کارت ندارم طوفانت همه شونو به هم ریخت وکارخودتوکردی چون سریع به برادخانمش ویاهمون پسرعموش شریکن دادوهوارکرده بود!ولی بازم زنگ زدومعذرت خواهی که دخترعمه ازروزی که خانمم فوت کرده به خداآراامش ندارم گفتم راست میگی الان چندماه گذشته اگرپولو برادرخانمت واریزکرد خوب وگرنه دخترعمه خودش اقدام میکنه (یعنی خودم)چندروزبعدپولوواریزکردن ولی خیلیهاطلب دارن ازشون مثلاطرف8میلیون طلب داره به شوهرمن میگن ماطلب داریم بهشون زنگ میزنیم میگن ماواریزکردیم چرادروغ میگن؟!شوهرم میگه به شوهرخواهره زنگبزنین وگرنه تمامه اینهاروگفتم که بگم استادمن هدفم خریده یک کمپرسی که رنگ وهرچی که لازمه خیلی توی دفترشکرگذاریم مینویسم وتنهاهنروعلاقه ی شوهرم رانندگی است دست فرمون به حول قوه الهی 20بازنشسته اتوبوسرانی کارگردولتی بوده صادق اعتباردار.یادش دادم هرجوربلده تتجسم بگیره شبهاوروزهای تعطیلی همون ماشین پسرداییم جلوخونه بود نگاه میکنه حرف میزنه ولی نمیدونم پاشنه اشیل ماچیست؟فقط توی فکرمون هست که یک واحدپیش فروش داریم خدایا عقل انسانی ماهمینوبلده که چیزی بفروشیم ماشین برای لذت بردن کل خانواده وگسترش جهان هستی بخریم وشکرگزاری بی نهایت ازسختیهاسستی میکشم ویا بعضی حرفاتون انرژی +وبابعضی حرفاتون انرژیم_میشن نمیدونم راهم درسته یانه ازخداکمک میخواهم دردنیا وآخرت فقط یادگرفتم.
1-احساس خوب=اتفاقات خوب 2-سپاسگزاری باتک تک کوآرکهای وجودم3- والخیروفی ماوقع. ولی چون خودم روبادیگران بالادستی مقایسه میکنم حالم بدمیشه ذهنم میگه چی داری برای کامنت؟توکه شغلی نداری ازکجامیخوای ثروت بسازی؟کی میخوادکامنت توروبخونه؟حالانوشتی ازکامنت توچی میخوان بیاموزن؟دیگه همینهاروتونستم بنویسم خداروشکرکه همسرم وپسرهام سالم وشادوآرام کنارهم توی این بهشت کره ی خاکی دنیارابااحساس خوب تجربه میکنیم وازخانواده ی خودم وشوهرم دوستان وغیره که حسرت زندگی مارودارن هم رودرروخودم وهم به بچهها م گفتن. بازم خداروشکرمیگویم باچنین ثروتی که خدابه من داده.برای هم کلاسیهام آرزوی ثروت وسلامتی دارم صبح1403/7/5همگی به خیرآخ که چه آروم شدم.
سپاسگزارم ازاستادومریم جون.
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین
وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی
این قسمت از لایو هم ندیده بودم جالبه انگار که خانم شایسته شروع این گام ها رو با شروع تغییرات من هماهنگ کرده هرچند همه میدونیم که قضیه ازچی قراره ازهمون بلند مرتبه ای که کارش بی نقصه ومو لادرز هماهنگیاش نمیره هزاران مرتبه شکرت
سوال های عالی از استاد طی لایو پرسیده شد اما من میخوام نکاتی که بیشتر توجه من رو جلب کرد رو بازگو کنم
وقتی هدایت شدم به این مسیر وامورش هارو شروع کردم با استاد من اصلا درکی که الان دارم رو وقتی فک میکنم نداشتم واین همون تکامل طی شده است ونکته جالبی که اینجا هست من رو خودم کار میکردم اما بیشتر ترجیح میدادم کار فیزیکی بکنم یدون دنبال پول و هرچیز دیگه ای
چون با تمام وجود باور نداشتم که من باید تغییر کنم
اما واقعا تا ما تغییر نکنیم به هیچ وجه نمی تونیم به چیزهایی که میخواییم دسترسی داشته باشیم واین تغییر از درون واقعا انرژی میخواد هزار برابر از انرژی فیزیکی بیشتر
البته نه جون کندن ولی ارزشش رو داره
نکته دیگه اینکه استاد اشاره کرد اینکه امریکایی ها کار رو دوست دارند وکلا دارند فعالیت میکنند خب الان شیوه مار مردن خیلی عوض شده خیلی ها در طول روز شاید کلا 3ساعت کار کنند نه بیشتر
اما مبحث مهم اینه که ما فعالیتی داشته باشیم در جهت خواسته هامون از زمانمون درست تر استفاده کنیم ورزش کنیم چیز جدیدی یاد بگیریم چون بیکار بودن باعث ایجاد عادت های نادرست زیادی میشه
واما مولد ثروت بودن اینکه پولتو بدی به کس دیگه ای برات کار کنه یه جور نشستن و چشم دوختن به سرماه یا یه چیزی مثل این یا سود بانکی این نکته که من به این دنیا اومدم که چیزی بهش اضافه کنم وبرای هرکسی بی نهایت فرصت هست وراه است که خودشو وتوانایی هاشو شکوفا کنه
در این مورد یه مثال عینی دارم ما یه هم روستایی داشتیم خدا رحمتش کنه یه حاجی بود کشاورز 90سالش بود اما تا اخرین لحضه عمرش مشغول کار بود خیلی ها شماتتش میکردن که این ادم با اینکه وضعش خوبه چرا دست از کار نمیکشه بدبخت میمیری اما اون عاشق کار بود وواقعا تا اخرین لحضه عمرش هم همینجوری بود
البته من الان درکش میکنم وگرنه اون موقع هم منم هم نظر مردم بودم
امیدوارم که منم بتونم این توانایی رو در خودم ایجاد کنم که عاشقانه کار انجام بدم نه به زور وارچز رواجبار بلکه باعشق واز روی لذت
درپناه حق
درووووود
2بار امروز فایل را شنیدم. یک بار وقتی داشتم سرکار میرفتم یک بار هنگام بازگشت. هنوز نتوانسته ام یادداشت برداری کنم.
عجب فایلی بود .چه خوب که استاد تاریخ را می گویند.اینطوری بهتر میتونم خودم را با آن زمانم مقایسه کنم. چقدر درکم بهتر شده و این مسیر همواره ادامه دارد. حرفهای استاد انگار برای الانه. انگار امروز گفته اند. چقدر تکامل خوبه. چقدر استمرار داشتن در مسیر توحید خوب است. خدا رو شکر.که حداقل دارم به 10 درصد این حرفها عمل میکنم.
به نام الله، آرامش بخش قلبم
سلام استاد عزیزم،مریم جان،و دوستان خوبم
گام چهارم خانه تکانی ذهن
آگاهی های این فایل تموم شدنی نیست. به وجود آدم نفوذ میکنه و پاکسازی میکنه درونم رو از باورهای غلطی که جلوی پیشرفت زندگیم رو گرفته
وقتی اگاه میشم به باورهای غلطم و اینکه چقدر تو کل زندگیم اصرار داشتم از این باورها حفاظت کنم واقعا شوکه میشم
باور اینکه یهو باید یه کار بزرگ انجام بدم تا موفق شم در حالیکه مسیر موفقیت با قدمهای کوتاه و مصمم و هر روزه طی میشه. هر روز باید ذهن رو کنترل کرد بهتر بگم ورودی ها رو کنترل کرد
هر روز باید یه قدم کوچیک و قابل اجرا برای هدفم بردارم.این ذهنیتِ یه آدم برنده است.
و با شور و شوقی به سمت هدفم گام بردارم که مطمئنم بهش میرسم. سمت خودم رو انجام بدم و اجازه بدم خدا منو به مقصد برسونه.
ببینم. ببینم تمام شدنهایی رو که تا حالا برام اتفاق افتاده.
ببینم که نسبت به قبل چقدر غرق در نعمت شدم. ببینم که چقدر اتفاقات برام راحت تر رخ میدن و چرخ زندگیم راحت تر میچرخه
ببینم و سپاسگزار باشم و با حس عمیق شکرگذاری زندگی کنم که فقط همین یه کار منو شایسته ورود به مدار بالاتر میکنه.
یه باور غلطی که همیشه داشتم سرمایه گذاری برای پول به دست اوردن بوده . یعنی همیشه میگفتم باید پولامو بذارم بورس یا طلا بخرم یا بانک بذارم که فردا پس فردا بهم یه سودی بده. آخه خیلیا این باور رو دارن. بهش میگن فکر اقتصادی. کی فکرشو میکرد این باور انقدر مخرب باشه . انقدر شرک الود باشه. که جلوی خیلی از ایده های ثروت ساز رو بگیره. باور درستش اینه من خودم باید مولّد باشم. مولّد ارزش ،مولّد ثروت. خدا شاهده که شدنیه.
خداجونم عاشقتم.
به نام یکتای بی همتا
رد پای گام چهارم پروژه خانه تکانی ذهن
این فایل برای من پربار و پر از آگاهی های ارزشمند بود و انگیزه بخش . دارم به برنامه های خودسازیم نظم میدم . آگاهی های زیادی رو کسب کردم اما تو عمل کردن مقداری سستی نشون دادم . امروز یاد گرفتم کار کردن روی خودم رو ظلم نبینم ، سختی نبینم بلکه عاشق لحظه هایی باشم که دارم روی خودم کار می کنم . نباید آگاهی ها رو کسب کنم و بایستم . باید حرکت کنم . گام اول رو که بردارم گام بعدی بهم گفته میشه و بعد از برداشتن گام دوم گام بعدی . باید همیشه حواسم باشه که به چی توجه می کنم خواسته یا ناخواسته ؟ اشتیاق رو مسیر خداوند می دونم پس سعی میکنم آگاهانه با اشتیاق حرکت کنم . می خوام مولد باشم .. مولد ثروت ، مولد خواسته هام و …
سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز خانم شایسته دوست داشتنی وتمام اعضای خانواده گلم
واقعا شما اعضای خانواده من هستید منی که هروز میام توی سایت از کامنتای فوق العاده ونتایج شما عزیزای دلم استفاده میکنم واز نتایجتون لذت میبرم وهروز باورهام قویتر میشن که قانون جواب میده.
خداروشکر میکنم که وبه خودم تبریک میگم دمتگرم علی امروز طبق تعهدی که دادم اینجام ودرروز چهارم گام چهارم خونه تکانی که خانم شایسته عزیز برامون فراهم کرده رو انجام دادم.
چقد خوبه چقد شیرین که متعهد بلشی چقد دارم لذت میبرم که هروز صبح اینجام.
چقد این فایل عالی بود ونیازش داشتم دقیقا برای انجام یکاری که فک میکردم خیلی دست نیافتنی این پیامو از استاد عزیز گرفتم که اهدافتو کوچک کن وتبدیل کن به روتین وعادات روزانه.همین یه جمله روزمنو ساخت.بگذریم که کل فایل کلی مطلب بود وهرکس نسبت به مدارش برداشتشو ازین قطعا کرده.
بازم شکر میکنم کهپای تعهدم برای انجام خونه تکونی واز همه مهتر هروز یک کامنت توی سایت موندم وازخودممتشکر میکنم که اینقد کاردرسته دمتونگرم.دم خودممگرم
سلام به همه ی دوستان عزیزم
و استاد عباس منش عزیزم و مریم جان
امروز 23 مهرماه 1403 و من الان شیرازم
با شروع این دوره زیبا و تعهد و جهاد اکبری که داشتم هدایت شدم به این شهر زیبا و هرلحظه ی این سفرم
فقط آرامش ، احساس خوب و شادی تجربه میکنم
و اینم بگم که به طرز جادویی زمان خالی میشه برام برای کار کردن روی خودم و تمرکز روی دوره خانه تکانی ذهن
من این فایل رو خیلی خیلی دوس داشتم و بارها گوش کردم و هنوز قرار گوش کنم و هدف گذاری کنم با این باور که دارم خلقش میکنم با شور و شوق و اشتیاق …
در قدم بعدی قرار کلی اتفاقات قشنگ زندگیم رو براتون تعریف کنم.