live | باور به «امکان پذیری» - صفحه 48 (به ترتیب امتیاز)

866 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1791 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    درود بر استاد عزیز و مریم جان

    گام چهارم در پروژه خانه تکانی ذهن با عنوان “باور به امکان‌پذیر بودن”

    آگاهی‌های این گام رو با دوستان عزیزم به اشتراک می‌ذارم:

    + قوانین میگه افکار شما، باورهای شما، داره زندگی شما رو خلق می‌کنه و به هر آنچه که توجه می‌کنی از جنس همون بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه. اگر ما بتونیم کنترل ذهنمون رو در دست بگیریم می‌تونیم کنترل زندگیمون رو در دست بگیریم. اگر اهمیت کنترل ذهن رو بدونیم برامون کار راحت‌تر می‌شه در کنترل ورودی‌های ذهن مون.

    + کارهای مستمر و روتین ما هستند که نتایج رو رقم می‌زنند.

    + هدف‌هامون رو انتخاب کنیم و به اون‌ها توجه کنیم کارهایی رو انجام بدیم که ما رو به هدفمون نزدیک‌تر می‌کنه، سعی کنیم از حاشیه دوری کنیم و بریم سراغ اصل، برای وقتمون ارزش قائل باشیم، برای تمرکز و انرژی فکریمون ارزش قائل باشیم و بعد نتایج به وجود میاد.

    + وقتی زندگی شما تغییر می‌کنه که شما تغییر کنی و ما هم با یه بِشکَن تغییر نمی‌کنیم، یک توالی در مسیر درست نتایج بزرگ به وجود میاره. اینجا مسئله تکامل بسیار مهمه که در هر کاری باید رعایتش کنیم.

    + کسی که علاقه‌ای برای رسیدن به اهدافش نداشته باشه کاری نمی‌کنه، تغییری در خودش ایجاد نمی‌کنه و کار ذهنی می‌خواد، شور و شوق می‌خواد، توان می‌خواد ولی باید بتونی فکرتو کنترل کنی و نیاز داره به یک تلاش همیشگی.

    + انگیزه دائمی برای رسیدن به هدف مهمه. یک تداوم نیاز ِ برای رسیدن به خواسته‌ها.

    + برای یه سری آدم‌های ناسپاس از دست دادن نعمت‌هاست. ناسپاس باشی ازت گرفته میشه. اگر نگاهت سپاسگزارانه باشه به جایی هدایت می‌شید که نعمت‌های بیشتری هست.

    + ناسپاسی باعث میشه که هر سال بدتر بشه برای یه عده‌ای، ناسپاسی باعث میشه که آدم گمراه بشه. قدردان نعمت‌هامون باشیم.

    + تمرکز بزاریم روی زیبایی‌ها و سپاسگزاری بابتشون رو همیشه انجام بدیم.

    + سپاسگزاری کردن یعنی توجه کردن به چیزهایی که به شما احساس بهتری میده، وقتی احساس بهتری دارید در مداری قرار می‌گیری که نعمت‌های بهتر و بیشتری هست و هر چقدر ما این روند رو ادامه بدیم نعمت‌ها هر بار بیشتر و بیشتر می‌شن و ما محدودیتی در نعمت‌ها نداریم.

    + زندگی به واسطه حرکت کردن اتفاق می‌افته. احساس خوب و شور و شوق، شما رو در مسیر علایقتون هدایت می‌کنه.

    + ما باید مولد باشیم نه بانک، روی خودمون حساب کنیم، ما باید تغییر کنیم تا شرایط مالیمون تغییر کنه.

    + مهمترین سرمایه گذاری روی خودمونه به این دلیل که هزار برابر بیشتر می‌تونه پول بسازه. روی آگاهی‌ها، روی توانایی‌هامون سرمایه‌گذاری کنیم، روی چیزی که باید یاد بگیریم، حالا توی حوزه کاریمون متخصص بشیم 100 برابر اون پولی که بورس و بانک میده می‌تونیم پول بسازیم.

    واقعا به این نتیجه رسیدم که حرف‌های استاد بسیار شفافه و فقط باید توجهمون روی قوانین و خلق خواسته‌هامون باشه، چون انقدر قدرتشو خداوند در وجود ما نهادینه کرده که مثل خودش می‌تونیم خالق باشیم و در تمام جنبه‌ها بتونیم خواسته‌هامون رو خلق کنیم. خدایا شکرت به خاطر قوانین بدون تغییرت

    خدایا شکرت به دلیل این آگاهی هایی که دریافت کردم در این گام.

    خدایا شکرت به دلیل احساس خوبی که در دریافت این آگاهی در من بار دیگر ایجاد کردی.

    خدایا شکرت که میتونیم مولد باشیم.

    خدایا شکرت که میتونم خالق زندگی خودم باشم.

    خدایا شکرت به دلیل تمام آنچه که بر من تا به الان نعمتهایت را جاری کردی و شکرگزار و قدردان تمام آنها از جانب تو هستم.

    تو فرمانروای قلب و جهان منی

    عاشقتم و همیشه سپاسگزار هر لحظه با تو بودن و دوستان بهشتیم در این فضای مطهر پر از وجودت هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا سلطاني گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    بانام الله خداوندهدایتگرووهاب خداوندی که اجابت میکنددرخواست درخواست کنندگان را. امروزیه ترمزخیلی قوی درخودم پیداکردم که نشتی من برای کنترل ذهن هست واونم عدم لیاقت ونداشتن اعتمادبه نفس که اتفاقات تکرارشونده روبرای من رقم میزنه وتوجه منوبه سمت نکات منفی اطرافیانم میبره وهرموردکوچیک یابزرگی باشه ذهنم سریع یه اتفاق بدومنفی رومیبفه ومنوتوتله میندازه تازمانی که توافکارمن اتفاقی نیفته وفرکانس من عوض نشه هیچ اتفاقی باشنیدن این فایل هاوفقط احساس خوب لحظه ای داشتن برای من نمیفته من بایدازریشه این مسله روحل کنم خداروشکراحساس سپاسگزاری روتوی دفترمخصوص این کارانجام میدم وبه نعمتهام توجه میکنم ولی ازاون طرف پام روترمزه وجلوی حرکت منوگرفته بااینکه میخوام روبه جلوباشم ولی توی همین فرکانس موندم وحرکتی ندارم امروزکلی به اتفاقات وافکارم وحالم کردم هیچ چیزوهیچ کس نمیتونه منوبه حرکت واداره فقط عمل کردن به قوانین ثابت خداوندکه زندگی دلخواه منومیسازه خدایاشکرت بابت این آگاهی ها بهم قدرت وتوان عمل به این قوانین روبده خدای مهربانم که من بدون هدایت توهیچم .ممنون وسپاسگزارم بابت این جلسه عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1437 روز

    بنام خداوند مهربان

    گام 4

    کنترل ذهن = کنترل زندگی

    دیروز برای خرید بیرون رفتم و گوشی رو همراه خودم نبرده بودم که بتونم ویس ها رو گوش کنم .

    یاد حرف استاد افتادم توی گام 3 ، گفتگو با خود

    شروع کردم با خودم حرف زدن

    همین خیلی کمک کرد که اون صدای منفی درونی تا حد زیادی خاموش بشه . و بتونم کنترل ذهن کنم.

    اون فایل استاد که درباره شعر پروین هست هم خیلی کمکم میکنه تو کنترل ذهن و به آرامش رسیدن

    گندمم را ریختی تا زر دهی

    چند روز پیش میخواستم یه سرمایه گذاری کنم و روزش کلی زمان توی بانک صرف شد که مقدماتشو انجام بدم

    شب تا یه ساعت خاصی فرصت داشتم و منم گذاشتم یک ساعت مونده به پایان فرصت که انجامش بدم ، و دقیقا بخاطر یه کار کوچیک پیش پا افتاده که نمیدونستم باید انجام بدم ، نشد که انجامش بدم ، هرچند میتونستم همون شبونه برم خودمو به آب و آتیش بزنم و برم یه عابر بانک پیدا کنم و کارو اوکی کنم ولی خیلی با آرامش و بدون ناراحتی گفتم حتما صلاحی هست که این کار انجام نشه و از سایت اومدم بیرون،

    و الان استاد میگه روی خودت سرمایه گذاری کن

    ، درسته حتما خداوند برای من سودهای بسیار بزرگتری رو در نظر داره ، اونم با سرمایه گذاری روی خودم و تکیه به توانایی هایی که به خودم عطا کرده.

    به این میگن کنترل ذهن و دیدن خیر در هر پیش آمدی.

    و علاوه بر اون باید روی ذهنم کار کنم و درگفتگو هام به خودم بگم که وقتی من سعی میکنم (سعی میکنم نه حتی اینکه 100٪ بهش عمل میکنم) که با تکیه بر توانایی های خودم و در حقیقت توکل ، به سمت موفقیت پیش برم ، خداوند حامی منه ، خداوند برای کار من مشتری میفرسته، خداوند خودش برای من تبلیغ میکنه ، با اون برنامه ریزی بی نقصش کار منو پیش میبره

    چرا؟

    چون من اینطور بهش امید دارم و اینطور دربارش فکر میکنم و خودش فرمود من پیش ظن بنده ام هستم

    پس سعی کنم بنده باشم

    سعی کنم ظن خوب به خداوند داشته باشم

    سعی کنم امیدوار باشم

    و انشالله که خودش برای من کافیه

    خداوندا همه مونو کمک کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    به نام خدا

    خانه تکانی ذهن، گام چهارم

    ما باید در اول سال هدف گذاری کنیم، هدف های کوچک. باید تکامل خودمون رو طی کنیم. یک دفعه چند هدف بزرگ رو در نظر نگیریم

    ما باید باور داشته باشیم که به خواستمون میرسیم

    زندگی ما می‌تونه تغییر کنه ، وقتی نگاه ما به قوانین تغییر میکنه

    وقتی که قانون جهان رو درک کنیم و نگاهمون به قوانین تغییر کرده باشه و بدونیم که خودمون خالق زندگی مون هستیم ، می‌تونیم شرایط رو به نفع خودمون تغییر بدیم

    الان که فهمیدیم جهان به هر آنچه توجه کنیم وارد زندگیمون می‌کنه، پس باید هدف هامون رو مشخص کنیم و اون رو بنویسیم و به چیزهایی توجه کنیم که ما رو به هدفمون می‌رسونه. یا کار هایی انجام بدیم که ما رو به هدفمون نزدیکتر کنه. من چند وقت پیش میخواستم اکثر لوازم برقی خونمو به روز کنم و از اول بخرم. با وجود اینکه هنوزم جوابگو هستند. به طرز معجزه آسایی توی این یک ماه چند تا رو خریدم با چه قیمت خوبی هم خریدم. واقعا خوشحال هستم که دارم به هدف هام میرسم این یعنی من خالق زندگیم هستم. استاد باورتون نمیشه حالا دیگه همسرم بد جور پیگر شده و همش توی سایت های مختلف لوازم خونگی می‌گرده تا جارو برقی و سرخ کن و آبمیوه گیری رو واسم تا آخر ماه بگیره

    هدف بعدیم مهاجرت از شهرمون به یه شهر دیگه هست جایی باشه خوش آب و هوا و دورم خلوت باشه تا روی باورهای کار کنم.

    برای رسیدن به اهداف شور و شوق نیازه. ایمان ، تعهد و شور و شوق نیازه.

    عادت های روزانه قدرتمند کننده، اهداف به ظاهر بزرگ رو محقق میکنه

    سپاس گزاری یعنی توجه به نکات مثبت و نعمت های موجود در زندگی. به هر آنچه که الان در زندگی مون داریم

    وقتی روی آگاهی های خودمون، روی توانایی‌های خودمون سرمایه گذاری می‌کنیم و تو حوزه کاری خودمون متخصص بشیم صد برابر پولی که قرار بود تو بورس بزاریم یا بدیم بانک واسه سود ، پول می‌سازیم

    وقتی که تغییر میکنیم ثروت ، سلامتی و خوشبختی میاد تو زندگی مون

    تغییر بنیادین یعنی من خودم مولد باشم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام

    هر وقت میدیم استاد میگن من اجازه میدم خدا هدایتم کنه تا فایل ضبط کتم اصلا درک نمیکردم یعنی چی

    دو روز یود کامنت نوشتنم نمی‌اومد ولی همش میگفتم تو تعهد دادی هر جلسه کامنت بنویسی

    ولی حس میکردم اونطور که باید نیستم

    رها کردم و گفتم فقط فایل ها رو فعلا میبینم

    این گام رو چند بار گوش کردم و طبق دستور العمل مریم جان جمله های تاثیر گزارش رو نوشتم و مروز میکنم

    تا اینکه الان اومدم و شروع به خوندن کامنت ها کردم

    یهو یاد یه جمله استاد افتادم و یه صدای گفت باید در رابطه با این بنویسی

    اونجا که استاد گفتن من اگه الان بخام نکته منفی تو زندگیم پیدا کنم خیلی باید بگردم چون همش فقط خوبی و زیبایی

    گفتن بدهی داشتم ولی میگفتم خدا رو شکر خوبه

    شاید بدهی بودولی یه عالمه نکته مثبت بود که تمرکزم رو گداشتم رو اونا

    من الان در شرایط مالی مناسبی نیستم

    همین یه نکته کل تمرکز منو برده رو ناخواسته

    کل انرژی منو میگیره

    نا سپاسی میاد سراغم

    وقتی این جمله استاد رو شنیدم

    با خودم گفتم یعنی تو زندگی من نکته مثبتی نیست که تمرکزم آنقدر رو منفی ؟

    هست چرا پس من به اونا توجه نکنم

    چون هنوز اونجور که باید قانون توجه رو درک نکردم

    اگر درک کنم اگر اهمیتش رو بدونم مگه به این سادگی می‌گذرم

    مگه به این سادگی اجازه میدم توجه ام هر جایی بره

    درک قانون که بهم میتونه کمک کنه

    فرصت زندگی چیزی‌ نیست که من با توجه به یه نکته منفی بخام از دستش بدم

    اگر میخوام شرایط بهتری رو تجربه کنم راهش اینه توجه کنم به چیزیکه بهم حس خوب میده

    و این یعنی همون سپاسگزاری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2864 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همهٔ دوستانم در این خانه تکانی ذهن

    گام چهارم رو امروز به مدد و لطف خداوند برداشتم و ان شاء الله تا پایان این خانه تکانی مصمم و ثابت قدم ادامه می‌دم.

    برداشت‌ها و نکات مهم این فایل از نظر من :

    هر لحظه شور و شوق داشته باشیم برای تغییر و تحول در زندگی و هر لحظه برامون سال نو و لحظه نو باشه.

    هر بار روی شخصیتمون کار کنیم نقاط قوتمون رو بهتر کنیم و نقاط ضعفمون رو کم کنیم، ظرفمون رو بزرگ کنیم و بعد اهدافی رو برای هر سال انتخاب کنیم و با تبعیت از قوانین (ساختن باورهای هم‌جهت) اونها رو خلق کنیم. با استفاده از قوانین به راحتی میتونیم هر آنچه که میخواییم رو خلق کنیم.

    قوانین چی میگن ؟ افکار و باورهامون و کانون توجهمون داره زندگیمون رو خلق می‌کنه. به هر چیزی توجه کنیم از اصل و اساس همون موضوع وارد زندگیمون میشه.

    اگر بتونیم کنترل ذهنمون رو در دست بگیریم میتونیم کنترل زندگیمون رو به دست بگیریم. کنترل ذهن= کنترل زندگی

    اگر اهمیت کنترل ذهن رو درک کنیم خیلی بهتر می‌تونیم انجامش بدیم. کار راحتتر میشه.

    خیلی مهمه که ورودی‌هامونو کنترل کنیم.

    خیلی مهمه که به خواسته‌هامون توجه کنیم.

    لیستی از اهدافمون بسازیم. هر روز بخونیمش و اونها رو به قدم های کوچک روزانه تقسیم کنیم و هر ایده‌ای به ذهنمون می‌رسه برای اونها انجام بدیم. روتین ما، فعالیت‌های روزانه ما اهداف ما رو ایجاد می‌کنه.

    عادتهای جدید روزانه بسازیم برای رسیدن به اهداف هر سالمون.

    با این باور اهدافمون رو بنویسیم که تحقق این اهداف امکان پذیره و خداوند حتماً این هدف‌ها رو اجابت می‌کنه پس با جزئیات بنویسیم و باور کنیم که می‌شود.

    باور کنیم که اهدافمون امکانپذیر هست و اتفاق می‌افته.

    یک عده‌ای که اصلا نمی‌نویسن

    یک عده ای می‌نویسن ولی نه پیگیری می‌کنن و نه تلاشی برای اهدافشون می‌کنن و نه باور دارن که اتفاق می‌افته.

    همین افراد برای کارهای بیهوده، برای یه زندگی بخور و نمیر دارن صبح تا شب میدوئن.

    چون پر شدیم از روزمرگی و اطرافمون پر از افرادی هست که اونها هم برده باورهای محدود کننده خودشون هستن (گاری باورهای قدیمی با چرخ‌های زنگ زده و با پای برهنه سال 20 متر هم جلو نمی‌رن)

    یک عده دیگه ای سوت زنان در جاده جنگلی زیبا دارن به راحتی در مسیر زندگیشونو پیش می‌رن.

    وقتی هدفی رو تعیین می‌کنیم کارهایی انجام بدیم، باورهایی بسازیم،به مسائلی توجه کنیم که ما رو به هدفمون می رسونه.

    وقتی درک کنیم که باورها و کانون توجه ما داره زندگی ما رو خلق می‌کنه به صورت خیلی جدی هدف‌هامونو انتخاب میکنیم و بهشون توجه می‌کنیم و برای انرژی فکری و وقتمون ارزش قائل باشیم.

    اهدافمون باید واقع بینانه و منطقی باشه تا برای ذهنمون باورپذیر باشه.

    وقتی زندگی ما تغییر می‌کنه که ما تغییر کرده باشیم و ما با یک بشکن تغییر نمی‌کنیم. چطور تغییری؟ تغییر مداوم، بهبود های مستمر، قدم‌های متوالی در مسیر درست.

    هر بار کمی از نقطه امن بیرون بیایم و بعد که باورهامون قوی‌تر شد اهداف بزرگتر انتخاب کنیم.

    راهکارش فقط تکرار و تمرینه هیو میانبری وجود نداره.

    وقتی خیلی توی در و دیوار بودیم نمی‌تونیم یک مرتبه همه چیزو طیق قانون تغییر بدیم . تغییر ایمان میخواد، تعهد میخواد، شور و شوق ساختن زندگی خوب و رسیدن به اهداف میخواد.

    رسیدن به خواسته ها نیاز به کار فیزیکی نداره کار ذهنی زیاد میخواد که اتفاقاً بیشتر از کار فیزیکی قدرت و انگیزه و توان و شور و شوق می‌خواد.

    باید بتونی فکرتو کنترل کنی که اینکار نیاز به تمرین و ممارست و تلاش همیگش داره.

    مهم اینکه با باور به اینکه به اهدافمون می‌رسیم اونها رو بنویسیم. مهم نیست که با چه فرمتی بنویسیم.

    برای یک عده‌ای شرایط همیشه بده و همیشه هم بدتر می‌شه! برای افرادی که همیشه ناسپاس هستن همیشه ایراد می‌گیرن همیشه غر می‌زنن همیشه ناراضی هستن همیشه اوضاع بده! ناسپاسی باعث میشه اوضاع برای یک عده‌ای هر سال بدتر بشه. ناسپاسی باعث گمراهی میشه.

    بزرگترین عامل از دست دادن نعمت ناسپاسی هست. ناسپاس باشی ازت گرفته می‌شود.

    نگاه سپاسگزارانه به جایی هدایت می‌کنه شما رو که نعمت‌های بیشتری هست، چیزهای بیشتری برای سپاسگزاری هست.

    برای رسیدن به خواسته ها یک استمرار و تداوم در مسیر درست نیازه.

    این نگاه سپاسگزارانه رو باید ایجاد کنیم. با مقایسه زندگیمون با قبل متوجه میشیم چه نعمت‌هایی در زندگی داشتیم و داریم.

    برای هر بار نفس کشیدنمون سپاسگزاری کنیم تا دنیامون گلستان بشه.

    طبق قرآن ناسپاسی همون گمراهی و راه شیطانه.

    سپاسگزاری باعث دریافت هدایت‌های خداوند میشه. اینقدر سپاسگزاری رو تمرین کنیم که جزء ویژگی‌هامون بشه. تا هدایت بشیم به زیبایی های بیشتر.

    اگر میخوایید سال بعدتون از امسال بهتر باشه اگر میخوایید فرداتون از امروزتون خیلی بهتر باشه تمام تمرکزتون رو بذارید روی زیبایی‌ها و سپاسگزاری کردن به خاطر زیبایی‌ها تا این زیبایی‌ها هر بار بیشتر و بیشتر بشه. این یه مسیره.

    سپاسگزاری به احساس خوبه نه به لفظ. ادا درآوردن نیست بلکه از درون باید احساسمون خوب بشه.

    سپاسگزاری کردن یعنی توجه کردن به چیزهایی که به شما احساس بهتری میده. و این جنس تمرکز هدایت می‌کنه ما رو به چیزهای بیشتری که احساس بهتر بیشتری به ما می‌ده و اینقدر این چیزها در زندگیمون گسترش پیدا می‌کنه که برای پیدا کردن بدی‌ها باید کلی فکر کنیم!

    سپاسگزاری ما رو وارد مدارهایی می‌کنه که با نعمت‌های بیشتری برخورد می‌کنیم و با ادامه این روند وارد مدارهایی با بی‌نهایت نعمت میشیم چون نعمت‌ها نامحدوده.

    علاقه اون چیزیه که الان بهش کشش داریم و دوست داریم تجربه‌اش کنیم.

    ایرانیا زورکی کار میکنن چون کار کردن رو ظلم میدونن! آرزو میکنن هیچ کاری نکنن! دنبال تعطیلات هستن که کار نکنن! ولی آمریکایی ها کار رو دوست دارن. افراد مسن هم بعد از بازنشستگی داوطلبانه کار می‌کنن و هیچ حقوقی هم نمیگیرن.

    وقتی علاقه‌مندی خودمونو پیدا کنیم و کار کنیم زنده میشیم. زندگی به واسطه حرکت کردن اتفاق می‌افته.

    وارد کاری بشیم که بهش کشش داریم و در تکامل علاقمون شکل می‌گیره و واضح میشه. این احساس خوب و شور و شوق ما رو هدایت می‌کنه. لازم نیست که کل مسیر رو ببینیم و قدم‌های بعدی رو بدونیم. کافیه که قدم‌های اول رو برداریم.

    مثل یادگیری اعداد و چهار عمل اصلی ریاضی و بعد انتگرال یاد گرفتن. تا وقتی چهار عمل اصلی رو نتونیم انجام بدیم هیچ وقت به یادگیری انتگرال نمی‌رسیم. باید مسیر رو از پله اول طی کنیم تا به ایده‌ها و کارهای مدارهای بالاتر هدایت بشیم.

    دقیقا همین موضوع در یادگیری زبان هم هست. طرف فوق لیسانس فلان دانشگاه معروف کشور رو داره وقتی از الفبا و ساده‌ترین کلمات شروع به یادگیری می‌کنه کلی شاکی میشه که من می‌خوام ایمیل کاری بنویسم! مکالمه بازرگانی و تجاریم فول بشه برم فلان جا قرارداد ببندم بعد بشینم اینارو یاد بگیرم؟! به چه دردم میخوره اینا؟! به قول قدیمی‌تر ها غوره نشده میخواییم مویز بشیم!

    بذاریم تکاملمون طی بشه. آهسته و پیوسته قدم برداریم تا به مدارهایی هدایت بشیم که ایده‌ها و راهکارهای تکامل یافته‌تری در اون مدارها هست و علاقمون واضح‌تر و کامل‌تر به ما گفته میشه. (خب استاد این سر من در این مورد به سنگ خورد و با شروع دوره احساس لیاقت اینقدر شهامت پیدا کردم تا وارد مسیر مورد علاقه‌ام بشم)

    برای حجاب دوتا آیه داریم در قرآن که هیچ ربطی به روسری و چادر ندارن هیچ عذابی هم برای نیومده. به نظرم باید یکم باید جستجوگر باشیم و خودمون به دنبال جواب سوالاتمون بریم. (الآنم که فایل‌های ارزشمند حجاب در قرآن رو داریم و در این مورد هم خداوند به واسطه استاد هدایتمون کرد خدایا شکرت)

    این مبحث حجاب و کج فهمی ها در این مورد منو یاد مطالب جلسه تکمیلی ششم دوره احساس لیاقت انداخته که یک باوری داریم و می‌خواهیم مطالب رو طوری تفسیر کنیم که باور ما تایید بشه (نه اینکه باورمون رو عوض کنیم) و وقتی این تایید رو از قرآن بگیریم که دیگه بالاترین تایید رو گرفتیم !!! و اینطوری متعصب می‌شیم.

    به جای اینکه به دنبال بورس و سهام و سود بانکی باشیم به دنبال این باشیم که خودمون مولد باشیم. این نگاه فقرآفرینه.

    چرا روی خودمون حساب نمی‌کنیم؟ چرا فکر نمی‌کنیم که خودمون میتونیم مولد باشیم؟ چرا فکر نمی‌کنیم که خودمون میتونیم کاری کنیم؟ این باور نمی‌ذاره حرکت کنیم؛ این باور که من که عرضه ندارم کاری کنم.

    ما باید تغییر کنیم تا پول وارد زندگیمون بشه. نمی‌تونیم مثل قبل فکر کنیم و انتظار داشته باشیم شرایط مالیمون تغییر کنه.

    کسی که نمیتونه مولد باشه هیچوقت هیچی بهش نمی‌رسه. (واقعا همینطوره. اتفاقاً چک و لگدها رو هم خوردم و تازه یاد گرفتم برم دنبال علاقم و مهارت کسب کنم تا خودم بتونم مولد باشم. واقعاً هیچکس، هیچ موسسه‌ای، هیچ شخصی، هیچ سهام و سود بانکی و… نمیتونه برای آدم کاری انجام بده. و این فقط ما هستیم که میتونیم روی خودمون و علاقه و توانمندی‌هامون کار کنیم تا خودمون مولد باشیم. ماندگار ترین سرمایه‌گذاری روی خودمون و توانمندی‌ها و علاقمون هست. سودمندترین سرمایه گذاری همینه)

    مهمترین سرمایه‌گذاری روی خودمونه. چون با سرمایه‌گذاری روی خودمون هزار برابر بیشتر میتونیم پول بسازیم. روی آگاهی‌ها و توانایی‌ها و مهارت‌هامون سرمایه‌گذاری کنیم. در زمینه کاری خودمون متخصص بشیم صدها برابر از سود بانکی و سهام بورس پول می‌سازیم.

    وقتی تغییر بدیم خودمون رو ثروت و سلامتی و خوشبختی توی زندگیمون میاد.

    هزاران مرتبه سپاسگزار خداوندم که امروز در مدار دریافت این آگاهی‌ها بودم و خیلی از این حرف‌ها مال من بود و نیاز داشتم که بشنوم و دوباره تأمل کنم در موردشون. و چه صحبت‌های عمیقی و چه نکات طلایی رو استاد گفتن. چقدر همین فایل نکته و تمرین داره. مخصوصا بحث مولد بودن و بحث سپاسگزاری که اینقدر اساسی و مهم هستن که واقعا باید برنامه بذارم برای تقویت و مهارت پیدا کردن در این موارد.

    خانم شایسته عزیز خدا قوت

    در پناه تنها فرمانروای قدرتمند جهان، خدای همیشه حی و حاضر باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    بنام خداوند بخشاینده مهربان و با کسب اجازه برای نوشتن در مورد این جلسه

    “خانه تکانی ذهن”

    “گام چهارم: باور به «امکان پذیری»”

    قبل از هر چیزی به ذهن نجواگرم که بهم میگه چرا برای نوشتن وقت تلف میکنی…تو که خلاصه نویسی کردی…. نکات نوشته شده خودت رو مرور کردی…و نوشتن مجدد وقت تلف کردن و کاری بیهوده هست…

    من این نجواها رو خیلی برای نوشتن دارم…اما متوجه میشم وقتی مینویسم اتفاقی که در ذهنم می افته این هست که مجدد سعی میکنم فکر کنم به اون آگاهی هایی که شنیدم….شنیدن دوباره اون آگاهی ها باعث میشه کارکرد هر کدوم از باورهای شنیده شده توی زندگی ام برام مرور بشه…این یعنی همون باور به امکانپذیری که عنوان این جلسه نامگذاری شده…

    مثلا وقتی استاد میان و قانون کلی و اصل این جهان رو توضیح میدن

    کنترل ذهن= کنترل زندگی

    به هرچیزی توجه میکنم از جنس همون رو در زندگی ام بیشتر تجربه میکنم

    من خالق تمام شرایط زندگی ام هستم

    >>>>اتفاقی که توی ذهنم می افته این هست که احساسی از امید و شوق و ذوق در قلبم ایجاد میشه که بهم اشتیاق بیشتری میده که به خواسته هام توجه کنم….و این باعث میشه حداقل در چند ساعت آینده با قدرت و دقت بیشتری به جزییاتی که در محیطم هست در زندگی ام هست و دوستشون دارم توجه کنم…مثلا همین الان این امکان رو داشتم که در کلاس شرکت کنم…چقدر عالیه که تونستم تا امروز که روز نهم از تعهد هست هر روز بیش از 2 ساعت برای این آگاهی های وقت بگذارم…چقدر فرکانس های خوبی دارم به جهان ارسال میکنم…همین چند روزه احساس آرامش ام احساس اطمینان قلبی ام ایمانم و توکل ام به الله اونقدر بیشتر شده انگاری من برگی هستم که روی آب رودی شناوره که به آهستگی میره و اطمینان داره به جاهای زیباتری داره منتقل میشه و فقط با دقت به مناظر اطرافش نگاه میکنه و لذت میبره…چه خوبه پرنده ای با صدای بسیار زیبایی روی درخت پشت خونه میخونه و احساس بهشت رو بهم میده…خاله اومده خونه من و داره برام غذای مورد علاقه ام رو میپزه و من از بوی خوبش دارم مست میشم…سلامتم و همه عزیزانم در سلامتی هستند…و هزاران نعمت دیگه که قابل شمارش نیست برام مرور میشه

    حالا وقتی مینویسم این آگاهی ها با قدرت بیشتری توی ذهنم تثبیت میشن…وقتی نظر مینویسم بازم بهش توجه بیشتری میکنم…

    کار دیگه ای که نوشته های من میکنه این هست که درک من رو در این برهه از زندگی ام ثبت میکنه…تمام اون کاغذ ها و نوشته امکان حذف شدن دارند اما نوشته های من در این سایت ابدی میشن…

    دیدگاهم و مثالهایی که به ذهنم میرسه رو به اشتراک میگذارم با هم دوره ای هام…و از اونها هم استفاده میکنم…همین چند روزه من چندین نظر از دوستانم دریافت کردم که باز نکات نوشته شده توسط اونها باعث شده من باز به درک بهتری برسم…اینجوری ما به هم کمک میکنیم که به درک بهتر از قوانین جهان برسیم

    حتی من اطمینان دارم که استاد عباسمنش هم با خوندن نظرات ما بهتر میشه…ذهنش جهت دهی میشه به مسیرهای بهتر…بازخورد نظرات ما بهش کمک میکنه تا دیدگاهش وسیع تر بشه و بتونه مدارش رو هر زمان ارتقا بده و بیشتر به اصل و اساس هدایت بشه و از فرعیات دور بشه…و حتی نیازهای ما بعنوان مخاطب رو بهتر درک کنه تا باز هم محصولات با کیفیت تری تولید کنه…نمود عینی اش دوره های استاد هستن که همواره در حال بهتر شدن و با کیفیت تر شدن هستند و تمرکز روی اصل همیشه بیشتر میشه

    پس همه اش میشه سود و سود و سود

    دوست عزیزی میپرسه که واقعا علاقه اش رو پیدا نکرده…خوب علاقه ناگهانی و یکدفعه شکل نمیگیره….استاد همیشه تاکید میکنه شما به مسیر نه یک شغل خاص…به مسیری که بهش کشش دارید وارد بشید به هر شکلی…حتما آهسته آهسته و قدم به قدم به کسب و کار خودتون هدایت میشید…و من هم در زندگی ام همین مسیر رو رفتم و ان شالله که حالا واقعا اون علاقه واقعی ام رو پیدا کردم درش هر روز بهتر میشم…از زمانی که گذاشتم و علاقه هام رو تجربه کردم اصلا ناراضی نیستم و اصلا اونا رو وقت تلف کردن نمیدونم…با حل کلی مسئله و ارتباط با هزاران آدم و کار کردن با کلی آدم من اونقدر رشد کردم که اصلا قابل مقایسه با اون کودکی که از دانشگاه خارج شد نیستم…من توی دانشگاه هم مدام در حال تجربه کردن بودم…دیدگاه کلی جامعه اینه که شما به سرعت علاقه رو پیدا کنید و این عجله که من خودم هم داشتم و هنوزم دارم ولی سعی میکنم کنترل اش کنم…این میشه که مثلا از فامیل نزدیکم افرادی هستند که به همین شکل به سرعت رفتن توی کاری متخصص شدند…مدارک لازم رو گرفتند و درس خوندن و مدارک عالی گرفتند رفتند توی بازار کار و موفقیت های مالی عالی بدست آوردند اما چون اون کار شاید اون علاقه واقعی نبوده الان در دهه 40 نزدیک 50 افسرده و دلمرده هستند و مدام غر میزنن که همین بود…واقعا اینهمه دویدیم که به اینجا برسیم….واقعا زندگی همینه…دچار روزمرگی هستند و دیگه تمام آمالشون فرزندانشون هستند….وقتی اونها رو میبینم به خودم میگم تو واقعا به مسیر درستی هدایت شدی توی این مسیر بمون…این مسیر به ما همه چیز میده…مهمتر از همه چیز رضایت و آرامش قلبی

    بهترین شیوه رضایت از زندگی این هست که به کاری که بهش کشش داری بپردازی…و توی همون کار اون جنبه هایی که برات باز علاقه بیشتری ایجاد میکنه و احساس میکنی توش بهتری و میتونی بهتر توانایی هات رو نشون بدی و توی اون زمینه بهبودهای گسترده تری ایجاد کنی رو واردش بشی…واقعا ما میتونیم شکل کسب و کارمون رو کاملا با علاقه هامون یکی کنیم…نگاه به الگوهای کسب و کار در اطرافم و فراوانی و تنوع کسب و کار بهم میگه به جای هر گونه عجله فقط بیام به تمرکز روی مسیر خودم بمونم…این مسیری هست که من توش خوبم و از انجامش لذت میبرم…حتی بهش فکر میکنم حالم خوب میشه…هرچیزی در موردش میشنوم بهم احساس خوب میده…حالا من این وسط رفتم برای یادگیری نرم افزارها و مهارتهایی وقت گذاشتم که فکر میکردم دوستشون دارم یا حداقل اسامی دهن پرکنی توی کارم داشتند اما راضی ام نکردند و رهاشون کردند…چون به نظر وقتم تلف میشه کاری کنم که دوستش ندارم…کاری که بهش علاقه ندارم با کیفیت انجامش نمیدم…انگار دارم به زور انجامش میدم…پس نتیجه خوبی هم ایجاد نمیکنه نه برای من نه برای کسی که داره از خدمات من استفاده میکنه

    پس وقتی من دارم در مسیر علاقه ام کار میکنم دارم کیف میکنم….شکرگزارم چون دارم لذت میبرم…دارم از توانایی هایی که خدا بهم داده به بهترین شکل برای حل مسائل و گسترش در جهان استفاده میکنم که باز نوعی سپاسگزاری عملی هست…اگه من به کسی هدیه ای میدم وقتی میبینم اون فرد هدیه رو داره استفاده میکنه و ازش لذت میبره حس بسیار خوبی پیدا میکنم…و حتی تشویق میشم که به اون فرد شکرگزار داشته های بیشتری رو بدم…گوشم به زنگه تا بگه چه نیازی داره چه علاقه ای داره چه چیزی خوشحالش میکنه تا من باز بهش بیشتر بدم….خدای من هم بهم یه علاقه و عشقی رو هدیه داده و بهم توانایی هایی داده که برای اون مسیر علاقه لازم هستند…وقتی من اونها رو میشناسم با ذوق و شوق پیگیری اش میکنم پس خداوند هدایتم میکنه برای تجربه بیشتر اون ذوق و شوق…به شکل تحسین شدن توسط آدمها و موفقیت…دوباره باز من بیشتر تشویق میشم به ادامه دادن…و باز بهتر میشم و باز اعتبار بیشتر در کارم بدست میارم…وقتی توانایی هام رو میبینم و براشون ارزش قایل هستم و پرورش شون میدم به نظرم این بهترین شکل شکرگزاری از خالق ام هست…

    یکی از بهترین راه ها برای تقویت باورها در مورد چگونگی شکل گیری کسب و کارها و موفقیتهای شغلی برای من در همین سایت فایل الگوهای موفق خانواده صمیمی عباسمنش و سلسله فایلهای گفتگو با دوستان و نتایج دوستان بخصوص فایلهای آقای رضا عطارروشن و خانم آزاده طیبی و آقای هادی ترابی هستند

    هر روز به خدا میگم:

    خدایا شکرت نه این علاقه در وجودم از منه و نه این توانایی ها…

    خدایا هرآنچه دارم و هر آنچه هستم از آن شما و از فضل شماست…تا من از مسیر تجربه کردن اون علاقه ها لذت ببرم رشد کنم و رشد بدم این جهان رو

    خدایا منو به مسیر مستقیمی هدایت کن که بتونم بیشتر توانایی هام رو بشناسم…توانا کن منو تا اونها رو پرورش بدم…با اونها رشد کنم…امکان پذیری خواسته هام رو بیشتر باور کنم

    خدایا منو از خودت و زندگی ام هر روز راضی تر کن

    خدایا هزاران بار شکرت برای علاقه و ذوق و شوق که بهترین احساسه :)))

    از استاد عزیزم ممنونم که در این فایلهای لایو به صورت رایگان همه آگاهی های محصولات رو به رایگان توضیح دادند

    از خانم شایسته برای تشویق ما به شرکت در این دوره عالی ممنونم

    امیدوارم با ادامه دادنم و کسب نتایج بزرگتر باعث شادی و رضابت خدای عزیزم و استادان خوبم بشم

    خدایا شکر که امروز هم توی این کلاس حاضر خوردم :)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2726 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استادان عزیزم

    من در تایید صحبت های استاد میخوام بگم بله خیلی از ما در مورد اهدافمون نمی نویسیم‌. یه سری از افراد که اهدافشون رو‌می نویسند هیچ قدمی برای اهدافشون بر نمی دارند ، و اون یه سری که قدم بر می دارند اقداماتشون همیشگی نیست ،روتین نیست ، یه بار قدم بر میدارن و اگه اون نتیجه دلخواه ‌نگرفتن ادامه نمیدن چون نمیدونن رسیدن به خواسته هاشون مداومت میخواد .

    یه مثالی ما خانوما در زمینه پاکسازی پوست میدونیم که اگه میخوای پوست خوب داشته باشی ،پوستی که روند پیریش به تعویق بیفته و سالم باشه بر حسب نیاز پوستت باید یه روتین پوستی داشته باشی که همیشه استفادش‌کنی‌، حالا اگه یه روز مرطوب‌کننده و آبرسان و ضد آفتاب نزنی مسیر رسیدن به یه پوست خوب برات طولانی ترمیشه

    حالا در مورد رسیدن به اهدافمون مداومت و تکرار همیشگی و همیشگی قدمهای درست و انجام ندادن همیشگی کارهای اشتباه اصله.

    من واقعا یه لحظه جا خوردم از حرف استاد وقتی گفت در مورد اهدافتون بنویسید و با کوچیکترین جزییات شرح بدید که چی میخواین ، آخه منی که چندین ساله مثلا دارم روی خودم کار میکنم هیچوقت اینکارو‌نکردم‌که بیام یه هدف برای خودم مشخص کنم و با جزییات کامل شرحش بدم .

    (چیزی که در من کمه عمله)

    الان برنامه رو‌میزارم رو‌نوشتن اهدافم و میدونم برای رسیدن به اون هدف بزرگه اولین قدمم خوندن یه جزوه آموزشی ست که چندین ماهه جلوی چشممه ولی از خوندنش طفره میرم.

    در زمینه سپاسگزاری هم همینطوره ، هممون میدونیم و حس کردیم که سپاسگزاری چه سطح ارتعاش بالایی داره و در همون لحظه چه موهبتهایی از مسیر شکرگزاری‌میتونه نصیبمون بشه ولی همیشه از انجام دادنش سر باز می زنیم یا اینکه مکتوب نمی کنیم به بهانه اینکه من زبونیم .

    البته زبونی بودن خیلی خوبه ولی مکتوب کردن خیلی خیلی بهتره

    در مورد مسئله حجاب که در این فایل دوستان پرسیدن و استاد جواب دادن اگه از خودم بگم، از اول مقاومتی نداشتم با اینکه تو یه خانواده متعصب به ظاهر مذهبی بودم

    از یه سنی به بعد نمی تونستم حجاب رو به عنوان تکلیف و دستور اسلامی و قرآنی بپذیرم و همیشه میدونستم یه جای کار ایراد داره و وقتی به نتیجه رسیدم خودم تشخیص دادم و‌تصمیم گرفتم‌حجاب داشته باشم یا نه و عنوان کردم این یه مسله کاملا شخصیه و هر کی با بی حجابی من مشکل داره میتونه کلا با من قطع رابطه‌کنه. چون من به این نتیجه رسیدم خیلی از ماها حجاب رو قبول نداریم و‌به عنوان پوشش دوست نداریم ولی از سر اجبار و ترس از یه سری افراد مثل پدر و‌مادر و برادر و همسر و‌همچنین بخاطر حرف مردم که بقیه چی میگن، حالا با خودشون چی فکر میکنن ،این پوشش اجباری رو پذیرفتیم.

    من حرف مردم رو توی زندگیم به صفر رسوندم و ترس از یه سری از افراد رو‌،چون فهمیدم شرکه کنار‌گذاشتم و خودم انتخاب کردم و وقتی با اعتماد بنفس اینکارو انجام دادم نه تنها کسی مقاومت نکرد بلکه به انتخاب من احترام‌گذاشتن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نرگس بِنساله گفته:
    مدت عضویت: 627 روز

    خدایا شکرت.

    قانون جهان هستی.قانون میگه افکار ما اتفاقات و زندگی مارو داره خلق میکنه.و ما به هر چیزی ک توجه کنیم از همون جنس بیشترو بیشتر وارد زندگیمون میشه.

    کنترل ذهن=کنترل زندگی.

    ماباید لستی از اهداف داشته باشیم ک باید بنویسیمشون و اهداف باید تکاملی باشه و قول استاد توی جلسه ی دوم قدم اول میگن نمیشه الان مثلا من یه دوچرخه ام زیر پام نیست بعد هدفم یه ماشین آخرین سیستم باشه.

    از نظر خداوند کائنات فرقی نمیکنه ک تو چقدر خواستت بزرگ باشه اما برای من فرق میکنه و اگر تکامل طی نکرده باشم برام باور پذیر نیست و تو ذهنم اون خواسته نمیشینه و ذهنم پس میزنه.پس نتیجه میگیریم چیزی ک از نظر من تو ذهنم بشینه و باور پذیر باشه بهم داده میشه.

    بعد از خورد کردن هدف باید براش برنامخ ریزی کرد و هر روز یک قدم براش برداشت(ب صورت دیلی و روتین باید باشه)و باید ب یک عادت تبدیل بشه و تین عادتهای ماست و زندگی ماره جهت میده.وموفقیت مجموعه ای از کارهای روزانه‌ی ماست و ن یک بار انجام کاری.ب صورت مستمر و دائمی باید کائنات ازت استرار ببینه.

    و کارهای روتین ماست ک داره نتایج رو رقم میزنه و ن یک بار.و این موضوع هم توی وجه منفی هیمست و هم توی وجه مثبته.همون طور یک بار یه کار مثبت رو انجام بدی نتیجه ی مثبت نمیگیری،کار اشتباه و منفیم یک انجام بدی نتیجه ی بدی نمیگیری و هی باید تکرار بشه تا نتیجه خوب یا نا جالبی رو بگیری.

    یک عادته ک نتایج ک کارها رو انجام میده.

    و باید طوری بنویسی ک با باور و ایمان امکان پذیری باشه و طوری باشه ک انگار خده داره بهت میگه باشه بگو چیو میخوای.بگو دقیقا چیو میخوای با جزئیات بگو تا بفهمم چی میخوای تا بهت بدم.

    و باید ب هدفمون توجه کنیم و کارهایی رو انجام بدیم ک ما رو ب هدفمون نزدیک کنه و سراغ اصل بریم ن حاشیه.

    اصل چی میگه؟میگه برای زمان خودت،انرژی فکری خودت،و برای تمرکز فکری خودت ارزش قائل باش.

    و این تله ی ذهنه ک میخواد یهویی ب همه ی خواسته هات برسه و چون ذهن میدونه ک نمیتونه میگه خب بی خیال میشه و منم از نقطه‌ی امنم خارجش نمیشم ک ب سختی بیوفتم.برای رسیدن ب اهداف باید تغییر کرد و هیچکس با یه بشکن تغییر نکرده پس ما هم این مدلی تغییر نمیکنیم و باید براش زمان بزاریم.و باید تعهد داشته باشیم براش.و هیچ میونبری وجود نداره اگه نمیخوای تغییر کنی پس نمیتونیم ب خواسته هات برسی.و فقط راهکارش تکرار و تمرین و یک اشتیاق و انکیزه میخواد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهری مردمی گفته:
    مدت عضویت: 2057 روز

    گام چهارم خانه تکانی ذهن

    باور به امکان‌پذیری :

    _ساختن یک ورژن جدید از خودمان نقاط ضعف و قوت خودمان را پیدا کنیم چطور می‌توانیم بهتر کنیم کلی باور بسازیم و چه هدف‌هایی می‌توانیم انتخاب کنیم

    برای رسیدن به اهداف در این دنیایی که خداوند قوانین را خلق کرده و ما به راحتی می‌توانیم آنچه را که می‌خواهیم خلق کنیم به شرطی که از آن قوانین تبعیت کنیم وقانون می‌گوید افکار شما باورهای شما داردزندگی شما را خلق می‌کند و به هر آنچه که توجه کنید از جنس همان بیشتر و بیشتر وارد زندگیتان می‌شود اگر ما بتوانیم کنترل ذهنمان را در دست بگیریم می‌توانیم کنترل ندگی‌مان را هم در دست بگیریم این چیزی هست که استاد همیشه می‌گویند کنترل ذهن مساویست با کنترل زندگی اینکه این کار را خیلی‌ها نمی‌توانند انجام دهند خیلی کار راحتی نیست خیلی مواقع شما می‌خواهید ذهنتان را کنترل کنید اما کار سختی هست اگر اهمیتش را بدانیم چقدر است راحت‌تر می‌شود خیلی مهمه که ورودی‌هایی را که داریم را کنترل کنیم خیلی مهم است که آن چیزی را که در زندگیمان می‌خواهیم بهش توجه کنیم یعنی یک لیستی از داشته‌هایمان از اهدافمان داشته باشیم و آن لیست را کوچک کنید به کارهای روزانه مثلاً هدف دارید توی ورزش، کلاس ،محل کارت به یک مهارت یا نقطه‌ای برسی این را بیا بگو این هدف‌های من چه قدم‌هایی می‌توانم برای اهدافم انجام دهم چه کارهای روزمره‌ای و روتین ی‌توانم انجام دهم که من را به هدفم برساند آن دفتری بنویس و هر روز نگاه کنید و براش هر روز حرکت کنید کارهای روتین ما نتایج را رقم می‌زنند نه کارهایی که یک بار انجام دهیم چه در وجه مثبت چه در وجه منفی اگر شما یک بار یه کار خوب را انجام دهید نتیجه‌ای نمی‌گیرید یک عادت یک روتین دارد کارها را انجام می‌دهد اگر اون باور را درست کنیم نتایج تغییر می‌کند گر یک عادت جدید را در خودمان ایجاد کنیم به همان شکل هم نتایج تغییر می‌کند اهدافتان را با این اشتیاق و باور بنویسید که قرار است خلق شوند قرار است ایجاد شود یعنی وقتی می‌نویسید با جزئیات بنویسید این کاری بوده که استاد انجام می‌دهند استاد جوری نگاه می‌کردند که می‌خواهد برایش اتفاق بیفتد وخدا می‌گفته دقیقاً چی می‌خوای تا برایت انجام دهم

    خیلی ها که اصلاً نمی‌نویسند، خیلی‌ها هم فقط یک بار می‌نویسند خیلی‌ها هم هیچ کاری برایش انجام نمی‌دهند پیگیری نمی‌کنند هیچ برنامه روزانه‌ای را هم برایش ندارند چون اصلاً باور نکردند که می‌تواند اتفاق بیفتد باور نکردند که این شرایط می‌تواند تغییر کند گر باور کنند که حرکت می‌کنند _ما داریم برای کارهای بیهوده‌تر برای دو قرون دوزار برای اینکه فقط بتوانیم شکم خودمان را سیر کنیم صبح تا شب می‌دویم بعد برای یک چیزی که چیزی‌ که می خواهد زندگی ما را در تمام ابعاد تغییر بدهد کاری نمی‌کنیم تنها دلیلش اینه که باور نداریم که می‌تواند جواب بدهد چرا باور نداریم چون زندگیمون و اطرافیانمان را که می‌بینیم همشان مثل زندگی خودمان است یک روزمرگی در وجودشان و زندگی‌شان هست کار خاصی نمی‌کنند یکسری آدم‌ها باری جهت هستند و دارند به سختی ندگیشان را می‌گذرانند همانطور که داستاد در دوره 12 قدم گفتند گاری زندگی را به خودشان بسته‌اند و دارند در یک مسیر سنگلاخ سربالایی پر از سنگ با یک گاری دارند می‌کشندزندگی بالای 80 یا 70 درصد مردم همین است و بعضی از افرادهم هستند که دارند سوت می‌زنند و حرکت می‌کنند در یک مسیر جنگلی زیبا و قشنگ راه می‌روند اینجوری نیست که همه در یک شرایط نادرست بروند درست است که تعداد اون‌هایی که گاری به خودشان بسته‌اند زیادند ما تعداد افرادی را هم که می‌توانیم ببینیم که واقعاً دارند از زندگیشان لذت می‌برند

    استاد از موقعی که فهمیدند هدفشان در زندگی چی هست زندگیشان در تمام ابعاد تغییر کرده است و آنچه را که دوست داشتند خلق کردند و بعد فهمیدند که قوانین جهان این است که آنچه را که بهش توجه کنند دارد دذ زندگیم می‌شود به صورت خیلی جدی کارهایی در راستای اهدافشان انجام دادند کارهایی که می‌توانست به اهدافشان نزدیک کنند، از حاشیه دور شدند و به سراغ اصل رفتند برای وقتشان ارزش قائل بودند برای تمرکز برای انرژی فکری‌شان ارزش قائل بودند و بعد نتایج آمد و دوست دارند شاگردانشان هم همینطور باشند یک یا چند هدف مختصر را انتخاب کرده نه اینکه همه اهداف در کل زندگی داشته‌اند که هیچ کاری هم برایش انجام نداده‌اند را لیست کنند براتون منطقی هم نیست حرکتی هم برایش نمی‌کنید خیلی افراد هستند که می‌خواهند همه آنچه را که 30 سال یا 40 سال در مسیر اشتباه رفتند برگردند و بهش برسند بهترین ماشین بهترین خانه و بیزینس چند میلیاردی وقتی زندگی شما تغییر می‌کند که شما تغییر کنید و شما هم با یک بشکن تغییر نخواهید کرد یعنی هیچکس تغییر نکرده حتی خود استاد عملکرد ادامه‌دار یک توالی در مسیر درست نتایج بزرگ را به وجود می‌آورد نه یک بار تغییر کردن امسال سالی باشد که یک هدف که یک ذره از دایره امنتان بالاتر است بهش برسید بعد باورتان قوی‌تر می‌شود یک ذره بالاتر و سال بعد یک ذره بالاتر نهایی که قانون تکامل را درک نکرده‌اند می‌گویند نه ما نمی‌خواهیم طول بکشد ،یک ورزشکار مثل آرنولد هم با تکرار تمرین و باور درست توانسته به موفقیت برسد

    برای نوشتن اهدافتان زیاد وارد جزئیات نشوید که اول شخص باشد یا دوم شخص با چه فرمتی نوشته شود برای انسان‌های ناسپاس هایی که غر می‌زنند آدم‌هایی که ایراد می‌گیرند هیچ موقع شرایط خوب نیست اوضاع خوب نیست اگر نگاهمان سپاسگزارانه تر باشد به جایی هدایت می‌شویم که جای شکرگزاری بیشتری داشته باشد تمرکزتان بیشتر روی زیبایی‌ها باشد نه اینکه فقط زبانی بگویید استاد می‌گویند می‌خواهید بدانید اوضاع چطور است یا ناشکر هستیدیانه؟ به چند ماه قبل نگاه کنید ناسپاسی باعث می‌شود اوضاع هر سال بدتر شود خدا در قرآن می‌فرماید انسان ناسپاس است شیطان می‌گوید من این‌ها را گمراه می‌کنم به این علت که ناسپاس هستند ناسپاسی باعث می‌شود آدم گمراه شود این ویژگی انسان‌هاست اگر انسان برای هر نفس کشیدنش سپاسگزار باشد دنیا گلستان می‌شود استاد تمام تمرکزشان را ر روی زیبایی‌ها قرار می‌دادند درست است که بدهی‌ها بوده است ولی یک عالم زیبایی دیگر در زندگی هست که انسان سپاسگزار باشد سپاسگزاری کردن به ما احساس بهتری می‌دهد خدایا شکرت به لفظ نیست به احساس است تا در مدار چیزهایی قرار بگیرند که احساس بهتری به من بدهد که نعمت‌های بهتری هست و اگر این روند را ادامه دهم نعمت‌های بیشتری به دست خواهم آورد در رابطه با علاقه ببینید به چه کاری کشش بیشتری دارید اگر در راستای علایق حرکت کنید زندگی زنده می‌شوید این در تکامل این علایق علایق شکل می‌گیرند انقدر نگاهتان به کار بد نباشد وعشق وشور و شوق در شما به وجود می‌آورد

    بعضی وقت‌ها سوال‌هایی می‌پرسید که از مدارتان بالاتر است تکامل مثل نردبان است آسانسور نیست که دکمه داشته باشد و بزنید بروید بالا نردبان است و از پله‌های آن بروید بالا باید تکامل طی شود و شما قبول نمی‌کنید می‌روید تا سرتان به سنگ بخورد

    در مورد حجاب دو تا آیه در قرآن هست و بروید و خودتان پیدا کنید

    در مورد سرمایه‌گذاری و بورس باید خودمان مولد باشیم این تفکر که کسی دیگر به جای ما پول بسازد تفکر اشتباه است دنبال سود بانکی نباشید مهمترین سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری روی خودتان است که 100 برابر آنچه که بانک به شما بدهد سود خواهید کرد و پول می‌سازید مثل دوره‌های استاد که اگر شرکت کنیم سرمایه‌گذاری روی خودمان است

    دوستدارهمیشگی شما

    مهری

    19مهرماه 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: