live | عمل به الهامات قلبی

سلام و درود به استاد عزیزم که دستی شدی از دستان خداوند که ما رو هدایت کنی به راه درست .

چقدر این فایل برای من به موقع بود که خودمو تغییر بدم .

ده روزی بود که توی خونه بودم و کنترل ذهنم رو رها کرده بودم و خاطرات بد گذشته همش میامد تو ذهنم و احساسم خیلی بد شده بود و باعث شد بعد از مدتها که روابطم با شوهرم به وسیله هدایتم به سایت شما خیلی عالی شده بود یه دعوای حسابی کنیم بعد اون با خودم نشستم فکر کردم چی شد رابطه ای که خیلی عاشقانه و پر از آرامش شده بود اینجوری منو بهم ریخت فهمیدم که منم که باعث شدم با فرکانسام این اتفاق رو برای خودم رقم بزنم تصمیم گرفتم ذهنمو کنترل کنم . تا اینکه لایو شما به موقع اومد و اینقدر به من انگیزه داد که از این فرصتی که خدا به من داده استفاده کنم به جای اینکه وقتمو با فکرهای بیهوده تلف کنم. باور کنید از همون شب شروع کردم و صبح تا شب فقط دارم به فایلهای شما گوش میدم حتی توی خواب و نکته برداری میکنم و بهش فکر میکنم به خدا اینقدر احساس خوبی دارم و تو همین چند روز اینقدر همه چیز عالی و به موقع و به نفع من رقم خورده که خدا میدونه چه خواهد شد من تعهد دادم که جزو دسته ای باشم که تو این شرایط به ظاهر بد ایمانمو نشون بدم و روی خودم کار کنم و به هیچ کس و هیچ چیزی کار نداشته باشم تو همین چند روز اینقدر بهتر الهامات خداوند رو دریافت میکنم و عمل کردم که خودم تعجب میکنم اصلا همش خدا منو هدایت میکنه که چه فایلی رو گوش بدم و از طریق اون فایل هدایت میشم که یکی از هدایتها این بود که دیروز داشتم قسمت پاسخ به مسائل زندگی رو میخوندم اصلا سیر نمی شدم و غرق در خوندن شده بودم و در همین حین از خدا هدایت خواستم که چکار کنم این آگاهی ها رو بهتر درک کنم که توی یکی از توضیحات ، فصل سوم کتاب رویاهایی که رویا نیستن رو معرفی کرده بودین همون لحظه رفتم خریدمش و توی نیم ساعت با چنان عشقی خوندمش که هر چی شوهرم صدام میزد متوجه نمی شدم😁 و واقعا لذت بردم و خیلی راه برام آسون تر شد . و به همه کسایی که این کتاب رو نخوندن پیشنهاد میکنم حتما تهیه کنید و لذت ببرین از آگاهی هاش.

استاد جان با این حرفت که گفتی دنیا داره سرند میکنه آدمها رو خیلی منو تکون داد با خودم گفتم چرا من جزو مومنان نباشم. این دقیقا همون چیزیه که من چند وقت پیش از خدا خواستم چند ماه پیش همکارای شوهرم که سالی یه بار هم خونه هم نمیرفتیم تصمیم گرفتن هر ماه خونه یکی بریم و من توی دلم راضی نبودم چون همش غیبت میکردن و از بدبختیاشون صحبت میکردن و من دوست نداشتم باهاشون ارتباط داشته باشم و روابط دیگه ای که با دوستام داشتم همینطور و اقوام شوهرم که شهر دیگه زندگی میکنن قرار بود عید بیان خونمون و من بخاطر باورهای غلطشون که احساسم رو خراب میکرد دوست نداشتم با هیچ کدوم ارتباط داشته باشم و اینو بگم که حدود دو ماه بود که قرار بود همکارای شوهرم بیان خونمون که هر هفته یه کاری میشد که نشه بیان و از خدا خواسته بودم که خودت کاری کن که این روابط قطع بشه و شد و یکی از منافعی که این ویروس برای من داشت این بود که من دور بشم از آدمهایی که در مدار درستی نیستن و دنیا کار خودشو خوب بلده و سپاسگزارم از خدای خودم که این شرایط رو برای من مهیا کرد که من به راحتی روی خودم کار کنم . من از این شرایط خیلی خوشحال و راضیم چون به نفع منه.

استاد سپاسگزارم که به الهاماتت عمل میکنی و میای جلوی دوربین و حرفایی که باید بزنی رو میزنی. به من که خیلی انگیزه داد که تلاش کنم تا در مسیر درست باشم و الهامات خداوند رو دریافت کنم و عمل کنم و اینجوری همه چیز به نفع من رقم بخوره. خدایا شکرت که تو یعنی همه کائناتت کارش رو درست و دقیق و با نظم و قانون انجام میدن فقط ما باید خودمون رو با تو هماهنگ کنیم .

استاد جانم امیدوارم هر روز با خداوند هماهنگ تر بشی.

شارژ گوشیم تموم شد بای 😉