سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- تغییر شرایط را از تغییر عادت های روزانه ات شروع کن؛
- قدم های عملی برای هدایت شدن؛
- وقتی خداوند تعهد شما را می بیند، درها را باز می کند و نیازها را در لحظه، پاسخ می دهد؛
- جهان در هر لحظه به فرکانس های شما پاسخ می دهد؛
- وقتی فرکانس های شما متفاوت می شود، قطعا شرایط شما با فرکانس های جدید، بروزرسانی می شود؛
- تضادها فرصتی هستند برای غربالگری سره از ناسره؛
- ورودی های ذهنت را کنترل کن و هر ایده ی الهامی را اجرا کن؛
- روند تکاملی درک اصل و اولویت دادن به آن؛
- راهکار ریشه ای حل مسائل؛
- ذهن با ابزار ترس وارد می شود اما کار شما، همکاری کردن با ایمان درونی است نه با ترس های توهمی ذهن؛
- وقتی تغییرات بنیادین در ذهن ایجاد می شود، خیلی از ترس های واهی ناپدید می شوند؛
- خداوند مثل یک دستگاه فرستنده، مرتباً در حال ارسال الهامات است؛
- وقتی شما با فرکانس خداوند هماهنگ می شوی، قادر به دریافت الهامات می شوی؛
- تضادها، هدایت شدگان را از گمراهان سرند می کنند؛
- به اندازه ای که به وجه منفی تضاد تمرکز می کنی، گمراه می شوی؛
- به اندازه ای که به وجه مثبت و رشد دهنده تضاد تمرکز می کنی، به مسیر رشد بیشتر، هدایت می شوی؛
- فرکانس ایمان، با فرکانس نگرانی بیگانه است؛
- نمی توانی همزمان ایمان داشته باشی و نگران هم باشی؛
- نشانه ایمان، اطمینان قلبی است ؛
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
دانشجویانی که به آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت 3 عمل می کنند، این مفهوم را با پوست و خونشان تجربه کردهاند که:
- اتصال به جریان “هدایت”، چه جنسی دارد؛
- چه باورهایی این اتصال را باز نگه می دارد؛
- و چه باورهایی، به قول قرآن، فرد را در برابر درک هدایت ها، کور و کر و لال می کند؛
“پیرویِ بی چون و چرا از الهامات“، ما را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می دهد و با شرایط و اتفاقات مناسب هم-نشین می کند.
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | عمل به الهامات قلبی214MB49 دقیقه
- فایل صوتی live | عمل به الهامات قلبی47MB49 دقیقه
🌷بنام خالق زیبایی ها🌷
سلام خدمت استاد عزیزم
سلام به خانم شایسته عزیز
و تمام بچه های گلچین شدهء این سایت 🌷
در تایید فایل فوق العاده عالی و باورساز لایو ۱۳ استاد
که واقعا لذت بردم ازش ممنونم ازتون🌷👍
و در تایید الهامات پرفکت، بی نقص و شگفت انگیز الله🌷
باعث شد که این متن رو بنویسم
و باهم لذت ببریم … ۱۳۹۹/۱/۱۸
✅🌷این داستان ؛ سلامتی🌷 ✅
من کسی هستم که شرکِ توی وجودم
ویه عالمه باورهای محدودکننده سلامتیم
غم و اندوه شکست های گذشته م
و ترس ها و نگرانی های پوچ ناتموم
بکلی اعتماد به نفسم رو نابود کرده بودن
و بخشی از ثمرهء این شرک و باورهای مخرب
شده بود ناسلامتی ۹ ساله من
که با خودم همیشه همه جا حملش میکردم
و با وجود تلاش های فیزیکی زیاد
هرگز ذره ای تغییر در سلامتی جسمم ایجاد نشده بود
(و حتی بعدها درک کردم که هدایت شدنم به سمت اون به اصطلاح دکترهای ناکارآمد
فقط و فقط بدلیل باورهای محدودکننده سلامتی من
و بودنم در اون مدار بوده )
اول بگم که
شاید این حرفا برای خیلیا و حتی برای خودم همین الان خنده دار باشه
ولی اینا واقعیت سالهای زندگی من بوده
فقط در همین حد بگم که من این بودم :
کسی که از رفتن زیر نور آفتاب وحشت داشته
کسی که صبح ها صورتشو کامل آب نزنه و فقط چشماشو بشوره
کسی که از حموم رفتن و شستن صورتش با هر چیزی وحشت داشته و فقط صورتشو با شوینده خاص مدل خاص میشسته
کسی که از خوردن ادویه و فلفل ها وحشت داشته
و یه عالمه ترس ها و نگرانی ها و محدودیت های پوچ و الکی و خنده دار دیگه
که باورهای محدودکننده و شیطان ذهن
میتونن انسان رو تا ناکجا آباد ببرن
همونجوری که منو سالها برده بود
و همه چیز و هر عاملی رو تاثیرگذار جلوه میداد برای من
که من حتی ذره ای به اصلِ داستان
به تنها عامل ایجاد تمام مسائل توی جسمم
یعنی خود ذهنم و افکارم و باورم
اصلا شک نکنم
✅
و همهء اینها فقط بدلیل داشتن باور مخرب و شرک آلود
تاثیر عوامل بیرونی
بر روی جسم
بوده که درون من به شدت ریشه دونده بود
و میدونم خیلی از آدمها هم اینجورین
ازونجایی که حدودا ۹سال یه تضاد سلامتی رو داشتم با خودم حمل میکردم
و دیگه داشت یواش یواش تو خوردم میرفت
و یجورایی هم پذیرفته بودمش
تا جاییکه وقتی به مسافرت رفتنم و حتی مهاجرت کردنم فکر میکردم
اولین ترمزی که جلومو میگرفت
بجای پول و زبان و غیره
برای من شوینده ها و پمادها و روغن های مخصوص بودن … !!!
فقط ببینید تا کجاها یه باور مخرب
میتونه آدم رو به بیراهه ببره
و حتی قید خواسته ها و آرزوهاش رو بزنه
بخاطر اینکه شاید خبر نداره که
اصل داستان داره از کجا آب میخوره
(حالا بماند از اینهمه سال ها هزینه کردن هام در این مورد
و تخریب اعتماد به نفسم برای ارتباط برقرار کردنام
(چه کاری چه عاطفی )
و روحیه و احساس خوبم و آرامشم
که همواره و همیشه
با یک بار نگاه کردنم توی آینه
پَرررررررررررررررررر
😃😊
میشد)
خلاصه بنده با اینهمه مقاومتهای شدید
(که ریششون از بچگیم توی خونواده آب میخوره)
به امید الله شروع کردم به کار کردن روی باورهام
و ساختن باورهای قدرتمند در زمینه سلامتیم
و دقیقا هم میدونستم که کار آسونی در پیش ندارم
بدلیل وجود سال ها تمرکز ذهنی و توجه ۱۰۰% به
این موضوع ناخواسته
انققققققدر این فرکانس رو توی ذهنم قدرتمند کرده بودم
که روزهای اول برام جوک بود واقعا
فقط چند ثانیه و چند دقیقه میتونستم
تمرکزم و توجهم رو از روش بردارم
و کااااملا منو درگیر خودش میکرد
که حتی لحظه هایی که من میخواستم به قانون عمل بکنم
نجواهای شیطان
شروع میکرد و میگفت :
کاملا بی فایدس !!!
داری فقط وقت و انرژیتو الکی هدر میدی !!
برو رو باورهای دیگت کار کن ، داره دیر میشه ها !!
✅🌷
ولی
خداوند با الهامات درونم هر روز با یه عالمه نشانه ها
به من آرامش میداد و با احساس خوبم تایید میکرد که من در مسیر درستی قرار دارم و
فقط باید با ایمان ادامه بدم
حتی اگر هم اصلا منطقی نیست
و شواهد دارن چیز دیگه ای رو نشون میدن
که حتی یکی از چالش هام شده بود
توی آینه نگاه نکردن !
(و با شفافیت پشت موبایلم موهامو شونه میکردم)
خلاصه هر روز
فقط به امید همون روز
روی باورهام کار میکردم و ادامه میدادم
و صد البته به امید هدایت الله
توی همون چند روز اول
کل شوینده ها و پماد ها و … رو ریختم توی سطل آشغال
حتی با اینکه اصلا نمیدونستم باید چیکار بکنم
ولی ذره ای درک کرده بودم
که من باید ایمانم رو در عمل نشون بدم
و اینکار رو کردم
( اونا از غذا برای من مهم تر بودن
شاید درک این موضوع برای خیلیا سخت باشه
ولی واقعیت سالهای زندگی من بوده)
جالب اینکه توی اینجور شرایط ها
آدم خیلی سعی میکنه از عقلش کمک بگیره
غافل از اینکه بدونه
عامل اصلی تمام مشکلات ، خودِ ذهنِ
✅
خلاصه آرام آرام تلاش میکردم که خودمو آروم بکنم
و در آرامش نگه دارم خودمو
و توجهم رو آگاهانه به چیزهای دیگه ای جلب بکنم
البته که روی باورهام هم هر روز کار میکردم
✅
تا اینکه آرام آرام هدایت ها رو دریافت کردم
و بهشون عمل میکردم
حتی با اینکه خیلیاشون غیرمنطقی بودن
و بدلیل وجود آفت کمالگرایی
که تو وجود اکثریت آدمها هست
منم توقع داشتم که
یک شبه با فشار یک دکمه خوب بشم و سلامتیم بر گرده به حالت اولش !
در صورتیکه قانون میگه
یک شبه اون ناخواسته رو
من با توجهم بوجود نیاوردم
که الان توقع دارم
یک شبه با توجه کردنم به خواسته م
سلامتی رو بوجود بیارم
و واقعا هم این فشار و عجلهء آفت کمالگرایی رو
با مقاومتهای هر روز توی وجودم قشنگ احساسش میکردم
و کاملا برام زور داشت
که یه روز دیگه
بدون دیدن حتی کوچکترین تغییری توی سلامتیم
بازم ادامه بدم به انجام تمریناتم
و دوباره یه روز دیگه هم
روی باورهام کار بکنم
( از نظر من تفاوت کار کردن روی باورهای سلامتی
مخصوصا زمانیکه یه ناسلامتی خاص وجود داشته باشه،
با کار کردن روی باورهای مالی و روابط
در اینه که
یه کوچولو ایمان بیشتری میطلبه
چرا که با کار کردن روی باورهای مالی و روابط
نشانه های تغییر رو حتی خیلی ریز هم که باشه
میشه با چشم دید
ولی برای سلامتی قضیه فرق میکنه
چون سلامتی سلول های درون بدن رو نمیشه با چشم دید
و حتی کوچکترین تغییر کردنشون رو هم نمیشه فهمید
ولی فقط باید با ایمان به الله ادامه داد
و از راهنمایی احساس بیشتر کمک گرفت)
✅🌷
به لطف الله
هر روز یه قدم دیگه ای رو بر میداشتم و انجامشون میدادم
و هدایت ها ادامه داشتن
تا اینکه ذره ای آگاه تر میشدم
نسبت به خودشناسیم
نسبت به شناسایی ترس ها و ترمزهام
و دونه به دونه
شروع کردم به حمله کردنم به ترس هام
در اون زمینه خاص سلامتیم
و در ادامه ، در زمینه های دیگهء سلامتیم
و با هربار حمله کردنم به ترس هام
ایمانم قویتر و قویتر میشد
و بعدش برام یه لذت خاصی توی وجودم ایجاد میکرد
همینکه ذره ای درک کردم که افکار و باورهای سلامتی منه
که داره تک تک سلول های بدنم رو
سلامتی یا ناسلامتیشون رو میچینه
و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای
(که خودِ باور کردن همین یک باور
کلی برام زمان برده ولی واقعا که ارزشش رو داره)
وبا وجود نجواهای فراوون و غیرمنطقی بودنش که بجای کار کردن روی باورهای مالیم
،من بخوام روی باورهای سلامتیم کار بکنم در ابتدای مسیرم
خلاصه شروع کردم
و بخدا هر روز به یه وسیله ای خداوند هدایتم میکرد
و بسیار زیبا به بی نهایت طریق
منطق و ابزار مورد نیازم رو به دستم میرسوند
فقط چنتا از هدایت هام رو تو مسیر سلامتیم میگم
که لذت ببریم
✅🌷😊
من چندساله که یه نرم افزار عالی کتابخوانی رو گوشیم دارم
از طریق اون یه اس ام اس برام اومد برای خرید کتاب
وسط ویرایش فایل دوره بودم و یه حسی مشتاقم کرد که ببینم چه کتابیه
و ازون طریق لینک شد به نرم افزارم و حدودا ۵۰ تا کتاب تو لیست بود
همینجوری که ورق میزدم به تایتل ۴تا کتاب منو مشتاق کرد
و بدون اینکه اصلا بدونم محتواشون چیه
هر چهارتاشو خریدم
و جالب اینکه دوتاشون صوتی بودن
نجواها میگفتن حالا بعدا دانلود میکنی گوش میکنی فعلا ولش کن
ولی یه حسی بهم میگفت همین الان دانلود کن ببین چی میگه
🌷✅🌷
بخدا قسم ، جنسِ آگاهی برتر
( مثل جنس تمام فایل ها و دورهای استاد عزیز )
کاملا با قلب احساس میشه نه با مغز
و کتاب “نیروی حال” هم برای من همینجوری بود
انقققققدر این آگاهی خالص بود که من مبهوت و متحیر دقیقا احساس میکردم که خداوند ، “فقط داره با من حرف میزنه”
و کل داستان و ماجرای ناسلامتی رو خیلی ساده و قابل فهم داره
“فقط برای من توضیح میده”
سبحان الله
و جالب اینکه توی ۴ جلسه اول اون کتاب فقط در مورد سلامتی توضیح میداد
یعنی اگر من خودم میخواستم دنبال این آگاهی بگردم صدسال پیداش نمیکردم
که اینجوری به این طریق الله به زیبایی و به سادگی و بالذت به دستم رسوندش
و همون یکی از پایه های منطقی کردن باور سلامتیم بود
✅🌷👍😊
که در یک کلام میگفت :
کل داستان ناسلامتی از بی ایمانیِ
یعنی از گیر کردن ذهن توی غم و اندوهِ گذشته
یا ترس و نگرانیِ آینده
همین.
*و جالب اینکه هر دوتاش هم
کار شیطان نفسِ
فرد رو از با ارزشترین داراییش
یعنی حضور در لحظهء حال
دور میکنه و در هر لحظه شیطان نجواگر داره تمام تلاش خودشو میکنه
که این گنج با ارزش رو در نظر اون فرد
کم اهمیت ، بی ارزش ، ناچیز و سرخوشانه جلوه بده*
در صورتیکه *هیچ زمان حقیقی و با ارزشی
بغیر از همین لحظه
یعنی لحظهء اکنون وجود نداره
✅🌷
و الله داشت براحتی به من میفهموند
که اگر سعی بکنی
که در لحظهء حال از هر روز زندگیت لذت ببری
و از همه مهمتر خودت رو در احساس آرامش محض نگه داری
با اینکار تو داری به سیستم فوق العاده قوی و قدرتمند درون بدنت
این اجازه رو میدی که خودش براحتی و طبق قانون خداوند
تک تک سلول های بدنت رو خودش پاکسازی و نوسازی بکنه
❌
و اگر بخوای به هر دلیلی چه توی گذشته و چه توی آینده زندگی بکنی
یعنی خودت داری جلوی بهبود و سلامتی جسمت رو با اینکار میگیری
✅
و تنها راه و مسیر سلامتی کامل جسم
فقط و فقط
از بودن و موندن در لحظهء حال یعنی هم الان میگذره
و نه هیچ چیز دیگه ای …
(مثل آگاهی های فایل ۴ ، ۵ ، ۹ آرامش در پرتوی آگاهی
که حتی اون رو هم با هدایت الله و با کلام استاد به دستم رسوند )
✅
یعنی با داشتن احساس خوب پایدار
، احساس آرامش محض ، احساس بیخیالی و سبک بالی
احساس لذت ، شادی و خوشحالی ، احساس رهایی
و هر احساس خوب دیگه
که خداوند داره با
GPS
احساس درونمون با ما در هر لحظه حرف میزنه
و به ما میگه که در مسیر درستی قرار داریم یا نه
با هر روز شنیدن این آگاهی ها
و صد البته آگاهی های دوره دوازده قدم
و دیدن سفر به دور آمریکا
و باوجود یه عالمه نجواها و البته سعی من در بیشتر موندنم و بودنم در لحظهء حال
هر روز احساس آرامش وجودم داشت بیشتر و بیشتر میشد
و من فقط چند هفته اول رو گریه میکردم
از همون گریه های ناب و خالص بدون هیچ توضیحی که
حتی محدودهء فرکانس کلام ما هم
گنجایش توضیح دادن
اونهمه احساس ناب و خدایی رو نداره
و آرام آرام با خودم و زندگیم و دنیای اطرافم داشتم در صلح قرار میگرفتم
🌷خدایاشکرت🌷
✅🌷
و بعد هدایت شدنم به دیدن کلیپ کوتاه مستند راز در مورد
اثبات علم پزشکی در تاثیرات داشتن
افکار خوب و احساس خوب
بر روی سلول های بدن
که الله بازهم میخواست برای من منطقی ترش بکنه
✅🌷
هدایت شدنم به خوندن کتابهای بی نظیر
گفتگو با خدا
چگونه فکرخدارا بخوانیم
رویاهایی که رویا نیستند
بخواهید و به شما داده میشود
کیمیاگر
و …
که واقعا لذت بردم از خوندنشون
✅🌷
و حتی یه روزی که توی خونه بودم
گوشیم زنگ خورد و خیلی ساده و راحت و بالذت با کلام خواهرم ، الله هدایتم کرد به استفاده کردنم از یه داروی
کاملا طبیعی (روغن نارگیل)
که کمتر از ۲روز طول کشید تا بجای نجواهای شیطان
برم و به الهامات خداوند گوش بدم و عمل بکنم بهش و انجامش دادم
و یه عالمه آگاهی ها و هدایت های دیگه ای که مکتوبشون کردم ولی اینجا طولانی میشه بنویسم
از فایل ها و کلیپ های استاد عزیزم
چه از طریق کتاب ها
چه از طریق کلیپ های مختلف
🌷الله 🌷
هدایتم میکرد
و هر روز و هر لحظه هم ادامه داره
وصد البته به شرط دریافت کننده بودنِ بنده !
من به لطف خداوند روی باورهای سلامتیم کار کردم
و شاید الگوهای کم انسانی وجود داشته باشن
یکیش خود استاد
ولی دلایل علمی و منطقی محکمی برای باورهای سلامتی وجود داره که البته همیشه باید تکرارشون کرد
و روشون کار کرد
و برای من یه پاشنه آشیله که باید روشون خیلی بهتر کار بکنم
ولی تا همینجای کار بگم که
واقعا ارزشش رو داشته برای من
خدایاشکرت 🌷
😊✅🌷💐
و اما تغییرات …
فقط چنتا از لذت هایی که این روزها به لطف الله
به زندگیم اضافه شدن و تو زندگیم دارمشون رو میگم
که با ایجاد کردن باورهای قدرتمند سلامتیم
ایمانم به قدرت خداوند بیشتر و بیشتر شد
و در عمل اون ایمان داره در زمینه سلامتیم برای من کار میکنه
و مخصوصا توی این روزها
نمیدونید داشتن این جنس از ایمان چه لذتی داره برام
منی که اون جنس ترس هارو تجربه کردم
از تاثیر عوامل بیرونی بر روی جسمم
✅🌷
به لطف الله ۳سال هستش که چیزی به اسم سرمانوشیدگی😃
سمت سلول های قوی و قدرتمند بدنم
جرات نمیکنن بیان
(البته من دوساله که با استاد عزیز آشنا شدم ولی یکسال اول هم بصورت خودجوش روی خودم کار میکردم تا اینکه مدارم بالاتر رفت و هدایتی با استاد آشنا شدم )
✅🌷
منو از ۵ سالگی ترسونده بودن با خوردن فلفل و ترشی
و آب سرد
که گلوت فلان میشه
و چون من باور کرده بودم این داستان رو
واقعا هر بار با خوردن هر تندی ریزی و آب سرد
همون اتفاق رخ میداد !
نه به این دلیل که اون حرف درست بود و جسم من ناتوان
فقط به این دلیل که منِ کودک، به حرف ددی و مامی و گرند مام گوش کرده بودم
و باور کرده بودم
همین!!!!
به لطف الله بصورت کاملا هدایتی
ددی که از سفر آخرش یه کیسه بزرگ فلفل های تند و آتیشی آورده بود
هدایت شدم و مشتاق شدم به خوردنشون
و واقعا هر روز دو وعده برام لذتبخش شده بود خوردنشون و شاید بگم اعتیاد آور 😃👍
(در این حد رنج و لذتش تغییر کرد برام)
تازه رفتم کلی فواید فلفل تند رو هم خوندم
و متحیر شدم از اینهمه
خاصیتی که اینهمه سال از جسمم دریغشون میکردم
فقط بخاطر شنیده های اشتباه کودکیم !!!!!!
و از همه جالبتر اینکه
بر روی سلامتی صورتم هم تاثیر مثبت داشت
بر خلاف ترس های گذشته م که توهمی بیش نبود !!!!
✅🌷
من کسی بودم که توی فصل پاییز و زمستون
همواره و همیشه
سر و صورتم رو با شال و کلاه ضخیم میپوشندم
چون دکترا به من خورونده بودن
که سرما نزنه به صورتت
ولی
به لطف الله بعد ازینکه روی باورهام کار کردم
و منطقش هم نی نی های روسی بودن
که با مامی هاشون تو چله زمستون
با آب یخخخخخ توی حیاط مدرسه
حموم میکردن
که حتی کل محوطه دورتا دور حیاط پر از برف بود !!!!
من کل فصل پاییز و کل زمستون حتی
توی سرد ترین روزهای زمستون امسال
(که انصافا سردتر هم شده بود )
بدون هییییچ شال و کلاهی رفتم بیرون
و حتی از سرد بودن هوا هم توی پارک های خلوت تهران لذت بردم
و هر روز به این ترسم هم حمله میکردم
(وخداییش زمستون توی پارک ها چند درجه سردتر از بقیه جاهای شهره)
ولی به لطف الله
فقط ایمان ما در عمل داره کار رو انجام میده و بس
و توی کل فصل پاییز و زمستون و تمام امسال
از سلامتی جسمم واقعا لذت بردم
خدایاشکرت
✅🌷
من کسی بودم که اگه
کسی سه تا کوچه بالاتر عطسه میکرد
من همون غروبش یا نهایتا فرداش نسخه دستم بود !
ولی به لطف الله
با دوستام و خونواده و … که
سرمانوشیدگی میل کرده بودن
آگاهانه میرفتم جلو و دست میدادم و روبوسی میکردم
و حتی آگاهانه با بچه برادرم ،
هم بازی میکردم و هم ، هم غذا شدم
چون آگاهی برتر به من گفته بود:
* که این عمل شما نیست که داره سلامتیتون رو میسازه
* این فرکانس و باور و احساس خوب شماست که داره
* تک تک سلول های بدن شما رو همیشه از نو میسازه
و البته
ایمانی که عمل نیاورد ، حرف مفت است
(زنده باد استاد🌷)
میدونم که روی باورهام خیلی باید کار بکنم
ولی تا همینجای کار واااااقعا ارزشش رو داشته برام
حالا بحث اون همه هزینه های مالی و زمان و انرژی ناسلامتی کلا به کنار !!!!
خدایاشکرت
✅
و از همه مهمتر من
تاثیرات مخرب ورودی های نامناسب
برای سلامتی رو توی این سالها دیگه
یذره درک کرده بودم
و به لطف الله
با آشنا شدنم با قانون
به شدت ورودیام رو کنترل میکردم و میکنم
(در این حد بگم براتون که
من یسری آمارها رو دارم از توی لایو استاد تازه میشنوم
هاااهااا 😃😃😃😃
(💐عااااااشقتم استاد عزیزم 🌷😊👍)
✅🌷💐
و زیباترین قسمت داستان زمانی که
من توی این روزها
با عشق و لذت
و با ایمان قویترم به خداوند
(توی تمام روزهای این داستان جدیدِ عامه پسند)
طبق معمول
هر کجایی که دوست داشتم رفتم
و با لذت پیاده روی کردم
و هنوزم میرم …
و عین تمام روزهای قشنگ قبلیم
بدون هیچ وسیله اضافی ای
میرم پیاده روی میکنم و لذت میبرم
چون ذره ای درک کردم
که ایمان منه که داره سلامتی جسمم رو میسازه
کانون توجه منه
باورهای سلامتی و فرکانس سلامتی منه
که داره هر روز جسم من رو روی مدار سلامتی قرار میده
و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای
بخدا قسم با هربار حمله کردن به ترسم
دارم احساس میکنم که
باورهای سلامتیم دارن قویتر و قویتر میشن
و میدونم برای منی که مقاومتهای چندین ساله داشتم
حالا حالا ها باید محکم تر و قویتر روی باورهای سلامتیم کار بکنم
ولی بخدا ارزشش رو داره
ارزشش رو داره ساختن
یه همچین باور و ایمانی که
شرایط رو برات مهیا میکنه تا همهء خیابونا و هرکجا که میری خلوت و دنج باشن برای پیاده روی و لذت بردن از فصل بهار به این زیبایی
از هوای عالی بهاری خنک و تمیز
با یه عالمه زیبایی و سرسبزی و طراوت
خدایاشکرت🌷
ارزشش رو داره
ساختن یه همچین ایمان و باور به خداوندی که
تک تک سلول های بدنم داره
از آرامشِ وصل شدنم به انرژی منبع خداوند
(که تنها منبع سلامتیه)
در هر لحظه تغذیه میکنن و خودشونو دارن آپدیت میکنن
وبا این آگاهی که الله یه سیستم فوق العاده قوی و قدرتمند ، توانمند و کارآمدی رو
درون بدنم طراحی کرده
که خودش از پس همهء مسائل بر میاد
و فقط قراره که من قدرتش رو باور بکنم
و بقیه کارهارو خودش برام انجام میده
و این سیستم قدرتمند بدن من هم
فقط و فقط
با بودن و موندن در احساس خوب پایدار
در احساس آرامش محضِ
لحظهء اکنون کار میکنه …
(نه با غم و اندوه های بودن در گذشته م
و نه با ترس و نگرانی های آینده م)
همهء این آگاهی هایی که تا الان به دستم رسونده
دقیقا منطبق و هماهنگ با آگاهی های قرآن
که میفرماید :
کسانی که به خداوند ایمان آورده اند، کسانی هستند که
لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
هستند
چرا همهء این آگاهی ها هماهنگه؟؟؟؟؟
✅🌷
چون منبع تمام این آگاهی های برتر
همشون از یک منبع داره میاد و داره گفته میشه
سبحان الله
✅🌷
یه هدایت دیگه بگم
قبل از عید اوایل برج ۱۰ میخواستم مغازه اجاره بکنم
با مالک صحبت کردم و همه چی هم اکی بود
چند روز بعدش تو اتاقم بودم یهویی یه حسی بهم گفت
*همین الان زنگ بزن بهش بگو کلا کنسله
و من مغازه رو نمیخوام !!!! *
بخدا انقدر سریع اتفاق افتاد که خودمم درکش نکردم
حتی شیطان نجواگر ذهنم شروع کرد به اینکه
این بهترین و آخرین فرصتت بود برای اینکه از دخل پرپیمونهء شب عید و برج ۱ استفاده بکنی
چرا خرابش کردی الکی !!!
و جالبتر اینکه
بعدش بخاطر نجواها که زیاد شده بودن
حتی حضوری هم رفتم که دوباره اکیش بکنم
طرف گفت شما پشت تلفن گفتی نمیخوای منم دادمش به فلانی !!!!
و بازهم انجام نشد …!!!
اونجا گفتم حتما حکمتی داره
دیروز ، هفده فروردین
از همه جا بی خبر رفتم سمت همون پاساژ که برم آرایشگاه
دیدم کلا تعطیله
تازه خبردار شدم که از یه هفته قبل از عید و کل ماه فروردین کامل تعطیله پاساژ !!!!
اونجا بود که اشک تو چشمام جمع شد
گفتم بنازم حکمتت رو …
که به هییییچ وجه برام اون موقع منطقی نبود
ولی الان میفهمم که بازم نجاتم دادی
سبحان الله 🌷
✅🌷
این آخری هم همین دیروز اتفاق افتاد
که باز بی خبر
رفتم بازار بزرگ کار داشتم دیدم همه
هالی دِی ن
یه حسی بهم گفت
تو این هوای عالی آفتابی خنک تمیز بهاری
تا حسن آباد قدم بزن و لذت ببر
چند قدم نبود که داشتم سپاسگزاری میکردم بابت هوا
که یهو نگام افتاد روی دیوار یه آیهء زیبا نوشته شده بود
و واقعا عشق کردم با خوندنش :
الیس الله بکاف عبده
آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟
همون لحظه یاد جملهء استاد افتادم و باهاش گفتم :
آفکوووووورس که کافیه …
سبحان الله🌷
فقط اینکه داستان اینجاست
که این آگاهی هارو
ما چقدر بتونیم باورشون بکنیم
و از همه مهمتر
توی هر شرایطی
بتونیم ذهن نجواگرمون رو خاموش بکنیم
و به این آگاهی های ناب و خالص
باایمانمون ، عمل بکنیم
(برای من که تازه شروع کاره
و میدونم که خیلی اساسی تر و محکم تر
باید روی خودم
و از همه مهمتر
روی تمام باورهای توحیدیم
روی ترس هام
و روی تبدیل کردنشون به ایمانم به خداوند کار بکنم
به امید الله)
مثل همیشه با عشق نوشتم …
ساعت شروع 7 p.m
ساعت پایان 2 a.m
😊🌷عاشقتونم 😊🌷
سلام دوست خوبم🌷😊
ممنونم از متن زیبات …🌷👍
واقعا لذت بردم…💐
دقیقا همون قسمت دریافت الهامات منم گریه م گرفت و عشق کردم از هدایت شدنم و بودنم در این مسیر …
زنده باد 🌷
سلام دوست خوبم🌸
بهتون تبریک میگم 👍💐🌷
آفرین به شما …
لذت بردم از متن زیبای شما🌷
از روابط زیبایی که با فرکانس های زیباتون وارد زندگیتون کردید آفرین به شما 💐
داشتن یه همچین رابطه عاشقانه زیبایی مثل استاد عزیزم و شما،
دقیقا خواستهء منم هست
و ایمان دارم که در زمان مناسب، زمانی که من در مدار بالاتری قرار بگیرم
خودش براحتی و بالذت وارد زندگیم میشه
زنده باد 👍💐