live | عمل به الهامات قلبی

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و تمام بچه های عضو سایت و هم خانواده ای های عزیزم

آقا محمد امین بنویس تا هم ردپا باشه برای خودت و هم اینکه ایمانت به خدای خودت و دریافت الهاماتت قوی تر بشه تا از این به بعد با یادآوری همین اتفاقات برای ذهن نجواگرت بهش بگی که من وصل هستم و تو هیچ تسلطی بر بندگان خداوند نداری.

الان که دارم این متن رو می نویسم روز ۲۲ فروردین ۹۹ و توی اتاقم هستم تازه از شهرستان برگشتم. داشتم توی مسیر کامنت ها رو میخوندم کامنت های لایو ۱۳ استاد. و واقعا که این سه (کامنت ها و فایل و متن خانم شایسته) مکمل یکدیگر هستند. در همون اول استاد بسیار ممنون هستم که قبل از لایو موضوع رو در سایت اطلاع رسانی کردید چون من و خیلی از بچه های سایت بخاطر کنترل ورودی هامون اینستاگرام نداریم.

امروز کامنت آقای عطار روشن، آقای کفاش و الهام عزیز و بقیه بچه ها رو میخوندم که تمام اتفاقات این یکسال گذشته مرور شد زمانی که داشتم توی ماشین میومدم و فقط منتظر بودم بیام و بنویسم.

شاید شمایی که داری این کامنت رو میخونی و مقایسه کنی با نتایج دیگر دوستان خیلی به چشمتون نیاد ولی برای من که دارم این الهامات رو دریافت میکنم مثل یک گنج میمونه این که خداوند داره هدایت م میکنه و از همه مهمتر من در مدار دریافت هستم و باز هم مهمتر که عمل کردم. خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت.

میخوام از هون اول بگم تا برا خودم مرور بشه تا بدونم از کجا رسیدم به اینجا. میخوام اینها رو سند و مدرک کنم برای بعد تا ایمانم قوی تر بشه. ولی خلاصه میگم.

دوره کشف قوانین اومد روی سایت و من برای اولین بار شنیدم که استاد گفتند برید سراغ چیزی که بهش علاقه داری؟ خدای من خب من به چی علاقه دارم؟ نمیدونستم واقعا نمیدونستم ولی هدایت شدم به مقاله خانم شایسته در مورد رسالت من و این جمله یا حتی ممکن است رسالت شما در این لحظه انجام ندادن یک کار یا ترک عادت هایی باشد که تنها پس از ترک شان، به قدم بعدی هدایت می شوی سیگار رو ترک کردم بعد از ۱۰ سال. البته با فاصله زمانی ۳ ماه بعد از دریافت الهام. که نتیجه شد افزایش هزاربرابری اعتماد به نفس. که شبیه به مثال استاد در جلسه ۶ قدم اول در مورد هدف گذاری است.

توی جلسه ۵ قدم اول رسیدیم به این آیات:

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ(۱۵۵) الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ(۱۵۶) أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(۱۵۷).

این ایات مخصوص من بودند انگار خداوند مستقیما اشاره میکنه به من. میگه که خداوند به من درود و رحمت می فرستد. خب چه رحمتی بالاتر از این که من هدایت شدم به جمع این خانواده. منی که در تمام عمرم اصلا دنبال مباحث موفقیت نبودم ولی خداوند من رو هدایت کرد. خدایا شکرت. از اینجا به بعد دیگه ایمانم قوی تر شد.

هدایت شدم به شهری دیگه و با تمرین ستاره قطبی و اعتماد به نفس بالاتر رفتم سرکار.

که همزمان هم کار کنم و هم روی باورهام کار کنم چون استاد توی جلسه ۷ قدم اول گفتند خودتون رو بیکار نکنید و بگید میخواهید روی خودتون(باورها) کار کنید بلکه هم یک شغل داشته باشید و پول بسازید و هم روی خودتون و باورهاتون کار کنید. رسیدم به اول بهمن ماه و من هم می خواستم که وقت بیشتری داشته باشم که روی خودم کار کنم ولی توی این شغلی که داشتم باید همه روزها میرفتم سرکار حتی روزهای تعطیل و من در مدت ۹۵ روز فقط دو روز مرخصی داشتم گفتم خب خدایا چکار کنم؟ بقول استاد جهان و خداوند تعهد من رو دید دوباره هدایت شدم که باید کارم رو ترک کنم در حالی که سفته داده بودم برای اینکه نخوام زودتر از موعد از سرکار استعفا بدم با اینکه نمیدونستم بعدش باید چکار کنم ولی با دوروز تاخیر به صاحب کارم گفتم که از اول اسفند نمیام و دقیقا ۱۰ بهمن کارم رو ترک کردم. خداروشکر خیلی خوب ورودی هام رو کنترل میکردم و از اخبار هیچ اطلاعی نداشتم حتی یک مسافرت چند روزه رفتم و دیگه فایل ها رو گوش میکردم. حتی قبل از ترک کار همکارهام می گفتند که الان قبل از عید کجا میخوای بری شب عیدی خودت رو بیکار نکن ولی من دیگه به ندای این قلبم مطمئن بودم. با نجواها کلنجار رفتم و هدایتی که رسیده بود رو بهش یادآوری میکردم تا اینکه دقیقا تاریخ ۱۰ اسفند دوباره رفتم سرکار. این کارم تمام خصوصیاتی که توی ستاره قطبی نوشتم رو داره و البته که در تمام این مدت من فقط ۱۴ روز سرکار بودم. و همه این مدت کم و بیش روی خودم کار میکردم. تا اینکه کامنت بچه ها رو خوندم که آره من هم از قبل برای این موضوع آماده بودم درحالی که فراموش کرده بودم و تونستم از این مدت استفاده کنم و روی خودم کار کنم ولی الان تعهد من چندین برابر شده و خداروشاکرم که در مسیر هدایت هستم. اصلا یادم رفته بود که من این درخواست رو ازخداوند داشتم و خداوند به درخواست من پاسخ داده. تا حدی که توی عید و زمانی که اعلام کرده بودند همه جا تعطیله نجواها شروع شده بودند که آره الان کارت رو از دست میدی و میخوای چکار کنی. نمیدونم چی شد ولی همون اول صبح توی تمرین ستاره قطبی نوشتم که امروز هدایت میخوام درحالی که اصلا یادم به این نجواها و ترس هایی که بهم میداد نبود اخرهای شب بود یه حسی بهم گفت برم و توحید عملی ۶ رو نگاه کنم. وسط فایل گریه م گرفت خدا داشت میگفت بنده من مگه رییس ت داره روزی تورو میده که میترسی. من دارم از طریق اون روزی تورو میدم. قلبم اروم گرفت خدایا من اولای مسیر هستم هدایتم کن تا نه ترسی داشته باشم و نه غمگین بشم.

یکی دیگه از مواردی که یادم اومد رو بذارید اینجا بگم. من قبل از عید تعهد داده بودم که به حساب بورسم دست نزنم و توی سال ۹۹ هیچ گونه برداشتی ازش نداشته باشم و ببینم چقدر افزایش پیدا میکنه. وقتی استاد عباس منش در مورد بروزرسانی عزت نفس فایل گذاشتند روی سایت از ته دلم خواستم که این دوره رو داشته باشم همون موقع قلبم گفت که حساب بورس رو صفر کن و عزت نفس رو بخر باز هم استاد توی لایو ۱۲ گفتند که شما باید مولد باشی و با انگشت اشاره من رو مخاطب قرار داد دقیقا خود من رو(استاد نزدیک بود دستت بره تو چشمام😜😜 عامو یکم مواظب باش عزیزم) دیگه عزمم جزم شد حتی نشانه هاش رو هم دیدم و فهمیدم که اگر می خوام نتیجه متفاوت بگیرم باید خودم رو از بدنه جامعه جدا کنم اگر مثل بقیه فکر کنم مثل بقیه هم نتیجه می گیرم این رو من زمانی دارم میگم که بقیه برام سهم میخرند و من فقط می‌فروشم ولی این یک الهام و من بعدا میفهمم چرا. انشالله خیلی زوووود در عزت نفس بهتون میپیوندم(انشالله همین فردا) منتظرم باشید. البته یادآوری کنم که نجواها دست از سرم برنمیدارن ولی با خوندن کامنت های بچه ها و یادآوری دریافت الهامات خودم ایمانم هزار برابر شده.

شاید من مثل چند نفری که از نتایجشون نوشتن نباشم شاید الان جای جف بزوس ها و ایلان ماسک ها نباشم ولی همین که خداوند داره بهم مسیر رو نشون میده همین که داره میگه با همین فرمون برو جلو من هواتو دارم همین برای من کافیه همین. الیس الله بکاف عبده

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟

بقول یکی از بچه ها این بماند یادگاری.

برای همه تون همین رو آرزو میکنم.

درپناه حق

سلام

همین یکی دو روز پیش بود به خودم گفتم این نیکو چه بلایی سرش اومده که پیداش نیست میخواستم ببینم بینم نقاشی رو شروع کردی یا نه بلاخره

چقدر اتفاقات خوبی خداروشکر میکنم

برات آرزوی بهترین ها رو دارم