سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- تغییر شرایط را از تغییر عادت های روزانه ات شروع کن؛
- قدم های عملی برای هدایت شدن؛
- وقتی خداوند تعهد شما را می بیند، درها را باز می کند و نیازها را در لحظه، پاسخ می دهد؛
- جهان در هر لحظه به فرکانس های شما پاسخ می دهد؛
- وقتی فرکانس های شما متفاوت می شود، قطعا شرایط شما با فرکانس های جدید، بروزرسانی می شود؛
- تضادها فرصتی هستند برای غربالگری سره از ناسره؛
- ورودی های ذهنت را کنترل کن و هر ایده ی الهامی را اجرا کن؛
- روند تکاملی درک اصل و اولویت دادن به آن؛
- راهکار ریشه ای حل مسائل؛
- ذهن با ابزار ترس وارد می شود اما کار شما، همکاری کردن با ایمان درونی است نه با ترس های توهمی ذهن؛
- وقتی تغییرات بنیادین در ذهن ایجاد می شود، خیلی از ترس های واهی ناپدید می شوند؛
- خداوند مثل یک دستگاه فرستنده، مرتباً در حال ارسال الهامات است؛
- وقتی شما با فرکانس خداوند هماهنگ می شوی، قادر به دریافت الهامات می شوی؛
- تضادها، هدایت شدگان را از گمراهان سرند می کنند؛
- به اندازه ای که به وجه منفی تضاد تمرکز می کنی، گمراه می شوی؛
- به اندازه ای که به وجه مثبت و رشد دهنده تضاد تمرکز می کنی، به مسیر رشد بیشتر، هدایت می شوی؛
- فرکانس ایمان، با فرکانس نگرانی بیگانه است؛
- نمی توانی همزمان ایمان داشته باشی و نگران هم باشی؛
- نشانه ایمان، اطمینان قلبی است ؛
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
دانشجویانی که به آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت 3 عمل می کنند، این مفهوم را با پوست و خونشان تجربه کردهاند که:
- اتصال به جریان “هدایت”، چه جنسی دارد؛
- چه باورهایی این اتصال را باز نگه می دارد؛
- و چه باورهایی، به قول قرآن، فرد را در برابر درک هدایت ها، کور و کر و لال می کند؛
“پیرویِ بی چون و چرا از الهامات“، ما را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می دهد و با شرایط و اتفاقات مناسب هم-نشین می کند.
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | عمل به الهامات قلبی214MB49 دقیقه
- فایل صوتی live | عمل به الهامات قلبی47MB49 دقیقه
سلام مریم عزیز. حتما میتونی به خواستههات برسی. اگه نمیتونستی و توانش نبود اصلا ایدهاش بهت گفته نمیشد. چیزی که اغلب فوتبالیستها و فوتسالیستها و اغلب افراد تو بسیاری از حوزهها بهش توجه نمیکنن بحث کنترل ذهن و ارسال فرکانسهای مناسب هست. یعنی کنترل ذهن اغلبشون در این حد هست که بریم تمرینات مربی رو انجام بدیم. چطور بدوییم. چطور پاس بدیم. چطور شوت بزنیم و … اینها درسته و باید انجام بشه ولی تعداد محدودی از بازیکنهای فوتبال و فوتسال که نتایج بزرگ میگیرن روی فرکانسهاشون کار میکنن. واقعا چرا کریستین رونالدو همیشه تعداد گلهای بالایی میزنه و اغلب موقعیتهایی براش ایجاد میشه که گل بزنه در صورتی که خیلی از مهاجمهای دیگه این فرصتها تو بازی براشون بوجود نمیاد؟ همه که تا سر حد مرگ تمرین کردن ولی این فرصت ها گیر فردی میاد که باورهای مناسب داره و این فرصتها رو خدا ایجاد میکنه. از خود کریستین رونالدو پرسیدن دلیل موفقیتت چی هست؟ گفت ذهنیت متفاوتی که دارم دلیل اصلی هست. پس با قدرت روی ذهنت کار کن و باورهای مناسب ایجاد کن و ورودیهای مناسب به ذهنت بده مطمئن باش نتیجههات پله پله بهتر و بهتر و بهتر میشه. بله حتما هم باید روی مباحث مهارتی و فنی هم کار کنی. ولی وقتی روی باورهات کار کنی بهت مهارتهایی گفته میشه یادشون بگیری و انجامشون بدی که تاثیرات موفقیت آمیز لگاریتمی دارن. استاد هم در یکی از فایلهاش میگه که من روی باورهام کار میکنم ایدههایی بهم الهام میشه انجام میدم که نتایج بسیار بزرگی برای من ایجاد میکنه. یادم هست در سالهای اولی که با استاد آشنا شده بودم میخواستم گواهینامه رانندگی بگیرم. اون موقع باورهای توحیدی خیلی خوبی داشتم و قشنگ احساس میکردم رو ابرهام و خدا بقل گوشم، بعد گفتم که خدایا میخوام گواهینامه رانندگی بگیرم و امتحان آیین نامه رو قبول بشم. بهم این ایده رو داد که برو تو اینترنت سرچ کن و سوالات گواهینامه رانندگی رو ببین و بخون. مدرس دوره آیین نامه آموزشی کلی قسمتهای کتاب رو مشخص کرده بود که بخونیم برای امتحان آیین نامه ولی خدا به من این ایده رو داد که اون رو ول کن برو تو اینترنت سرچ کن. (به خاطر اینکه روی باورهام کار کرده بودم این ایده داده شد و استاد رو هم به عنوان الگو در ذهنم داشتم که در امریکا یک روزه گواهینامه رانندگیاش رو گرفته بود) خلاصه رفتم تو اینترنت و جستجو کردم و دیدم که یک سایتی هست که نمونه سوالات بروز راهنمایی رانندگی رو داره. رفتم تو سایتش و دقیقا چند تا نمونه سوال مهم رو خوندم و حتی چاپش هم کردم و بردم با خودم که حفظشون کنم کامل. نتیجهای که اتفاق افتاد این بود وقتی رفتم برای امتحان آیین نامه، تمام سوالاتی که تو اون برگه بود اومده بود تو امتحان و من همه رو جواب دادم و وقتی مسئول امتحان اومد نتایج رو بخونه همه بار چندمشون بود که قبول نشده بودن و بعضیهاشون قبول شدن ولی من همون بار اول قبول شدم و طرف شک کرده بود که چطور میشه یک نفر بار اول امتحان آیین نامه رو قبول بشه با این سوالات ولی شده بود دیگه کار خدا بود و من فقط به ایدهای که گفت عمل کردم. البته برای شهر به این خوبی عمل نکردم و باور اول رد شدم چون همه میگفتن خیلی سخته و از دستی قبول نمیکنن ماشینش ایراد داره و .. فلان و همینطوری هم شد به خاطر اون باورها ولی برای بار دوم خودم رو از اون آدمهایی که همهاش مینالیدن جدا کردم و گفتم هر موقع من رو صدا کردن خبرم کنین که بیام و من میرم فلان جا و در خلوتم روی باورهای عزت نفس کار میکردم و گفتگوهای ذهنیم جهت میدادم و زمان من رسید و رفتم امتحان دادم و شرایط به گونهای پیش رفت که قبول شدم. امیدوارم بهت کمک کنه و برات کاربردی باشه دوست عزیزم.