live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

1103 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 916 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    کزین برتر اندیشه بر نگذرد

    خداوند جان و خداوند نام

    خداوند روزی ده و رهنما

    سلام به استاد نازنینم و سلام به مریم عزیزم

    صبحتون بخیر و شادی

    خب یه نشونه دیگه و یه روز خوبه دیگه کنار عزیزان این سایت الهی

    موضوع : عمل به الهامات قلبی

    خدارو شاکرم که در این سایت هستم

    خدارو شاکرم که امروزبه این نوشته ها و این قسمت هدایت شدم

    خدا رو شکر که نفس میکشم چون لایق هستم

    خدارو شکر که امروز این نعمت‌ها رو روزیم کردی سپاسگزارتم

    وقتی ما تعهد میدیم یعنی اینکه دست از همه چیز های مخرب و منفی کشیدم قید بیشتر چیزها رو میزنیم چیزها و کارهایی که هیچ منفعتی برامون نداشتن ولی بخاطر باورهای اشتباهمون که در ذهنمون فرو برده بودن انجام می‌دادیم و جهان هم پاسخ ما رو می‌دهد اونم به زیبایی تمام

    فقط باید روی خودمون کار رو شروع کنیم

    دنبال ترمزها باشیم چطوری و با چه ایده ای پیداشون کنیم و حذفشون کنیم اگر ترمزها و مقاومت‌ها نباشن با سرعت زیادی به خواسته ها میرسیم به قول استاد تا به یه چیزی میگم باش موجود میشه پس تمام ایرادهای ما که باعث شدن به یه خواسته ای نرسیم یا دیر برسیم همین مقاومت‌ها و ترمز ها هستن و بعد الهامات رو هم نمی‌فهمیم و دریافت نمی‌کنیم چون آماده شون نیستیم

    خدایا کمکم‌کن تا بتونم مقاومت‌ها مو کم کنم و ترمزهامو پیدا کنم تا مسیر رسیدن به خواسته هایم هموار و راحت بشه ما با قدرت تو قدم برمی‌دارم هدایتم کن

    همزمان وقتی ما روی خودمون کار کنیم

    و برای تغییر افکار و باورها قدم برداریم جهان هم اطراف ما رو تغییر میده که هماهنگ با ما بشود و هممدار شویم

    خدارو شکر میکنم که با قوانین زیبا آشنا شدم

    خدارو شکر میکنم که آرامش زیاد دارم

    خدارو شکر میکنم که با خودم در صلحم

    استاد عزیزم از شما و مریم جان بی نهایت ممنونم که این همه زحمت و تلاش فراوان میکشین برای اینکه جهان جای زیباتری برای زندگی امثال ماها شود

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    Samira Zare گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    به نام خداوند جهان آفرین

    سلام بر دو استاد عزیز و مهربانم

    و سلام بر تمام دوستان عزیز و گرامی

    امروز برای اولین بار در عمرم با ماشین شخصیمان داریم در این موقع فصل مدرسه‌ها عازم سفر به اصفهان می‌شویم الان در جاده اصفهان هستیم.واین یکی از محبت های خداوند به مااست

    ومن این راازفرکانس های که از سفر به دور آمریکا و سریال زندگی دربهشت انرژی فرستادم را پاسخ می گیرم.

    و همه راازلطف خداوندبزرگ می دانم که من لایق

    سفر هستم وارزشش رادارم که از طبیعت اطرافم لذت ببرم و استفاده بکنم انرژی‌های مثبت را دریافت کنم. و بیشتر بیشتر سپاسگزار خداوند باشم و من خودم و خدای خودم را دوست دارم که توانسته‌ام ایمانم را نسبت به روز قبلم قوی‌تر کنم.

    صبح خیلی زود زمانی که من این فایل را دانلود کردم و دفتر و خودکارم را آوردم بیرون همسرم گفت این دو روز را بیخیال باش من گفتم که تعهد داده‌ام و تا یک ماه باید پایبند این تعهد باشم و الان که داخل ماشین هستم و من کاری ندارم به فایل گوش می‌دهم و کامنت می‌نویسم.

    تعهد باعث می‌شود که آگاهانه تصمیم بگیریم به آنچه که ما عمل کنیم و برای تغییر دادن خودمان و این باعث می‌شود که جهان واکنش متفاوتی را به ما نشان دهد.

    اگر فرکانس‌های ما مانند بقیه مردم باشد ما هم همان نتیجه‌ها را می‌گیریم پس برای بهتر شدن لازم است که باورمان را تغییر دهیم و از کوچکترین فرصت‌ها در زندگی استفاده کنیم و این‌ها را محبت الهی بدانیم که روی شخصیت خودمان کار کنیم و حرکت کنیم تا نعمت‌ها و ثروت‌ها و سلامتی‌ها وارد زندگیمان شود.

    «دلیل نتایج من تغییر فرکانس‌هایم هست»

    چه خوب می‌شود که ما از ایده‌ها و الهامات خداوند را اجرا کنیم و ترس را کنار بگذاریم و توکل و ایمانمان به او باشد.

    برای ذهن حتماً الگو و منطق بیاوریم تا باورش شود با تکرار این منطق‌ها ذهن باور می‌کند و قابل پذیرش برایش می‌شود.

    تمام ما به یک اندازه وصلیم به خداوند و به ما گفته شده از آینده که چه کاری باید انجام دهیم و الهامات را اجرا کنیم دقیقاً خداوند در همه زندگیمان به ما گفته که چه کاری را انجام دهیم ولی این منطقمان (ذهن )نمی‌گذارد که این کار را اجرا شود.

    خداوند مانند یک دستگاه فرستنده هست الهامات را در لحظه و آگاهی‌ها را به همه ما منتشر می‌کند که در جهان هستیم پخش می‌کند و کسانی که در مدار باشند می‌شنوند و اجرا می‌کنند و عده‌ای هم فقط می‌شنوند ولی باور و عمل نمی‌کنند.

    جهان همیشه در حال تغییر است هیچ چیزی ایستا و پابرجا نیست همه چیز مانند فصول است و اوضاع به صورت بنیادین تغییر می‌کند.

    چه کسانی آماده‌اند برای تغییر؟

    کسانی که نمی‌ترسند و ایمان دارند که خداوند آنها را هدایت می‌کند به مسیر درست و کسانی که نگران نیستند.

    یکی از الهامات ساده و قلبی من که همین دیروز بود اینکه دختر کوچکم که هر روز او را به مدرسه می‌رسانم و به موقع برگشت او را به خانه میارم دیروز موقع تعطیل شدن چند دقیقه دیر کردم تا به مدرسه برسم بچه‌ها تعطیل شده بودند و من هر چه در مدرسه گشتم او را ندیدم فاصله خانه ما با مدرسه خیلی کم است اولین باری هست که چنین اتفاقی می‌افتد و او را در مدرسه نمی‌بینم در آن هنگام ذهنم را کنترل کردم و سریع به خودم گفتم من نباید به چیزهای منفی فکر کنم الان چون دیر کردم خودش به آن طرف خیابان رفته و دارد به خانه می‌آید یک لحظه به ندای قلبم گوش کردم و نگرانی در آن خیلی خیلی کم دیدم و به خدا گفتم می‌دانم که تو محافظ او هستی و او مسیر خانه را گرفته و دارد می‌آید پس من خودم را به خانه می‌رسانم که پشت در نماند چون من سریعترراهی خانه شدم بعد از من رسید و در قلبم خدا راستایش کردم.

    هر لحظه زندگیم در دستان اوست.

    قلبتان خدایی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مریم باجلان گفته:
    مدت عضویت: 1973 روز

    سلام اسناد عزبزم

    سلام خانم شایسته گل

    سلام به هم دوره ای های گلم .

    چقد این لایو پر از آگاهی بود ،نمیدونم از کجاش بنویسم .

    از خودم وتغییر خودم ،تو کرونا بگم که از شروعش چون تو سایت بودم واز اگاهی استفاده میکردم ،

    یه عاله احساس آرامش وخیالت راحت داستم ،با فایل هایی ام که لستاد هدایت میشد وتو سایت میزاشت ومنم استفاده میکردم .

    قبل کرونا من اصلا کار ودرآمد نداشتم وفقط داشتم روی خودم کار میکردم ،ولی نجواهاوی ذهنم هم بهم میگفت ،تو قبل کرونا که همه شغل داشتن ودآمد داشتن تو بیکار بودی ،حالا میخوای تو کرونا کار داسته باشی ،ولی با همه این نجواهها روی خودم کار میکردم.

    تو همین جریان یه کار بهم پیشنهاد شد ،اونم این بود که یکی از اشناهامون بهم گفت ،چون کرونا هست وما نمیخوایم از بیرون غذا تهیه کنیم ،اگه میشه شما برامون غذا درست کن ،چون دست پخت من خیلی خوبه وغذاهای سالم وخوشمزه درست میکنم ،وچون خیلی تمیز کار میکنم ،دیگه خیالشون ازم راحت بود که مریض نمیشن ،منم اولش مقاومت داشتم ،ولی بعدش به خودم گفتم ،این هدایته ،این قدم اوله باید شروع کنم ،خیلی خوب بلدمش ،

    چند ماهی براشون غذا درست میکردم ،انقد کیفیت کارم خوب بود که خودشون حقوق 3 برابری رو پیشنها دکردن ،من با کمال قبول کردم ،چون باور داشتم که دارم کار با ارزشی براشون انجام میدم .

    این روند تقریبا یک سال طول کشید ،وبعد این مدت بهم گفتن که دیگع نیاز ندارن وخودشون میخوان توی خونه غذا درست کنن ،اولش هیلی ناراحت شدم وگفتم ،ای بابا تازه داشتم مزه درآمد رو تجربه میکردم

    البته که تو این مدت حسابی عزت نفسم وخود باوریم بهتر شده بود .

    بازم خودم رو بستم به آموزها وفایل اا ودوره ها وگقتنم استاد میگه ،شما رو خودتون کار کنیزن ،جهان بقیه کارارو انجام میده ،از جایی که شما فک ش رو نمیکنید ،تو همین حال واحوال ،یکی از دوستام که تو کار ماساژ بود یه استوری از افتتاحیه کارش ماساژش گذاشته بود که من میخواستم برم ولی نشد ،وهمون موقع بهش گفتم اگه کاری هست منم میتونم بهت کمک کنم ،همین درخواست من منجر شد که با دوست گلم کار ماساژ رو آموزش ببینم ،حتی خدا کارارو طوری جید که من هزینه ی دورها رو هم با آوردن مشتری برای آنوزش دوستم کمتر کردم ودوستم بهم گفت ،نمیخواد هزینه ی دوره ها رو بدی ،بیا عوضش کار ماساژ انجام بده کمکم ،منم به جای هزینه آموزش باهت حساب میکنم ،

    انقد با تعهد وذوق وشوق کار میکردم که انگار تو آسمون هام ،انقد سپاسگزار وراضی بودم که هر روز درآمدم بهتر وبهتر میشد خدا کارو جوری برام جور میکرد که متحیر میموندم از این همه هماهنگی وآسون شدک کارهام

    از درامد کم شروع کردم ،انقد برای همون درامد کم شکر میکردم وذوقش رو داشتم که ندونستم چطور تو یک سال درآمدم 10 برابر شد.

    الان انقد راصی وخوشحالم که درآمدم هر روز رو بهبود وکارام داره راحتر وپر درامدتر میشه ،دارم آسون میشم برای آسونی ها .

    همچنان دارم روی دورها با تمرکز گار میکنم ومیدونم که نتایج میاد و من فقط باید روی تودم کار کنم .

    میونم اون موقع تو کرونا ،مردم کارسون رو از دست میدادن ولی من کار به من پیسنهاد شده بود واین تایید میکنه نتایج عمل به قانون رو

    تایید میکنه که فرق نمیکنه که تو جه شرایطی هستم

    اگه من رو خودم کار کنم نتایج به سمت خواسته های دلخواه من میره .

    خدایا شکرت

    امروزم تونستم متعهدانه تو این دوره باشم وکامنت بنویسم ،

    چون یکی از کارای سختی که من خیلی باهاش مقاومت دارم کامنت نوشتنه .

    خمش ذانم میگه حالا این نتیجه چیه که میخوای در موردش بنویسی ،میگه ببین بچه ها چه نتایجی دارن ،تو پی میخوای بگی .

    ولی امروز پا روی این باور محدو کنندا گذاشتم واز نتایج گفتم

    خدایا شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    حمید نیکخواه گفته:
    مدت عضویت: 2290 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    الله اکبر به این قانون

    درود به شرفت استاد عباس منش و خانم شایسته مهربان من هم گام ششم رو دارم کار می‌کنم.

    خدایا ممنون از این همه لطف از این همه آگاهی از این همه نعمت و فراوانی بابا 6 روز شده من دارم روی خودم کار می‌کنم بخدا خنده داره قبل از این 6 روز حدود یک ماه بود که لنگ هزار تومان پول بودم اما از روز سوم شروع شده از یک میلیون دو میلیون 30 میلیون و امروز شد 80 میلیون به خودم میگم بابا آدم عاقل تو که می‌بینی چندین و چند بار امتحان کردی چرا روی ذهن خودت کار نمی‌کنی همه دغدغه‌ها فکرهای مزاحم بعضی از مشکلات رو رها کن و و فقط و فقط روی کنترل ذهن تمرکز کن نتیجه‌اش می‌شه همین که بالا گفتم

    استاد دستت درد نکنه ممنونم بابت اینکه سوره حمد رو یه جورایی به من یاد دادی که چه جوری بخونیم چطوری استفاده کنیم برای من همین ایاکنعبدو و ایاکنستعین کافیست چه معجزه‌ای می‌کنی چقدر زود جواب میدی خالصانه ازت می‌خواهم که فقط تو را می‌پرستم و از تو یاری می‌جویم ا به قول خودم از تو کمک می‌خواهم زودتر از آنکه من فکر می‌کردم جواب دادی الهی شکر اونم با این فایل‌های رایگان با خانه تکانی ذهن خانم شایسته مهربان دستت درد نکنه الهی همیشه سالم سلامت تندرست و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

    همین جا به خودم تعهد میدم که این رو رها نکنم و مصمم باشم فقط روی ذهن و این قانون کار کار کنم مثل قبل تایک سری نتایجی رو گرفتم فراموش نکنم که دلیل این نتایج چه بوده است می‌خواهم ادامه بدم نه فقط برای رفع نیازها م برای ساختن دنیای بهتر برای اینکه در بهبودی جهان من سهم داشته باشم و این راه را با قدرت با کمک خدا و دستان قشنگ خدا استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان ادامه خواهم داد. الهی با ذره ذره ی وجودم سپاسگزارم ممنونم متشکرم همتون رو دوست دارم عباس منشی‌های عزیز و دوست داشتنی را ه راست همین است و بس راه نعمت‌ها همین جا ست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    Queen air گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    درود استاد ، لایو رو همون شب دیدم و حسابی ذوق کردم که از چند تا سوالی که جواب دادین یکیش سوال من بود و ضمننا از پاسختون هم لذت بردم

    من تازه با شما و سایت آشنا شدم

    از طریق دیدن لایوی که با یک استاد مثبت اندیشی داخل ایران داشتین شب عید ،

    و صحبت های شما عجیب به دل من نشست و خیلی نزدیک حس میکردم حرفای شما رو ،

    انقدر مشتاق شدم که بیشتر و بیشتر بشنوم

    واقعا متشکرم ازتون

    خداروشکر که شما رو شناختم و میتونم بگم که راه زندگیم رو پیدا کردم باید محکم تو این راه قدم بردارم و پیشرفت کنم

    الان فقط ذوق دارم که شبم زودتر صبح بشه بتونم فایل ببینم و گوش بدم هر چند تو این شرایط قرنطینه شب ها هم تا توان دارم و وقت میکنم پیگیرم

    اتفاقا من از وقتی که این شرایط شروع شد و گفتن تا اطلاع ثانوی تعطیل هستید

    پیگیر خودم شدم

    و خواستم حال خودم همیشه خوب باشه و چون به گفته همسر عزیز دلم معتقد بودم که ما روی صندوق گنج نشستیم اما کلیدش رو گم کردیم

    دنبال راه درست بودم

    انقدر پیگیر شدم و دنبال راه بودم تا با دیدن

    همون لایو شب عید

    شما و سایت رو پیدا کردم

    و شک ندارم که پا تو مسیر درست رسیدن به کلیدم گذاشتم

    پیشاپیش هم خداروشکر میکنم که کمک میکنه تا فایل های شما رو به زودی خریداری کنم .

    استاد عزیز

    شما تو مدار عالی قرار دارین ازتون میخوام که برای موفقیت من هم دعا کنید 🌹☺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2939 روز

    با عرض سلام خدمت استاد گرانمایه ام و همه دوستان همفرکانسی

    خدا به درخواستهای ما پاسخ می دهد

    جریان از این قرار است که من نمی دانم شب 12 فروردین بود یا صبح 13 ام بود که از طریق کانال تلگرام متوجه شدم که استاد قراره لایوی رو ساعت هشت شب به وقت ایران بگذارند و با توجه به اینکه من خیلی دوست دارم در لایو استاد به صورت زنده شرکت داشته باشم تا اینکه بعدا از طریق سایت دانلود کنم این درخواست را به کائنات فرستادم . روز 13 با توجه به اینکه قرار نبود خیلی تجمع داشته باشیم به باغ پدرم به همراه فرزندانم رفتیم و بقیه خواهران و بردرانم نیز به ما ملحق شدند و خیلی خیلی خوش گذشت و یک روز بسیار خوب را گذارندیم و بعد از آن یک آش بسیار خوشمزه را نوش جان کردیم و در کل تمام مدت من در حال فرستادن فرکانسهای خوب به جهان هستی بودم.

    برای شب برنامه این شد که دور هم یک جوجه بزنیم و به سرعت بساط جور شد و قرار که چوبهایی را که آماده کرده ایم را بشکنیم برای ذغال و بساط را راه بیاندازیم و من کلا از لایو استاد فراموش کرده بودم و در حال خوشگذرانی و لذت بردن بودم . در یک لحظه تبری که داشتم به انگشتم برخورد کرد و کمی انگشتم آسیب دید ( البته در آن لحظه به نظر من و دیگران خیلی آسیب زیادی دیده بود) ولی من اصلا حالم بد نشد و بعد از کمی مداوا بقیه گفتند که تو دیگه نمی خواهد کمک کنی و ما خودمان کارها را انجام می دهیم.

    به نظر شما لحظه این اتفاق کی بود؟ دقیقا زمانی که لایو استاد قرار بود شروع شود

    و دلیل این اتفاق چه بود؟ اینکه تنها راهی که من از کار دست می کشیدم این اتفاق بود چون که من پایه ثابت این جور کارها هستم و هر اتفاقی دیگه ای غیر این باعث نمی شد که من از کار دست بکشم.

    چرا؟ این پاسخی بود به فرکانس من . البته که من به علت جهلی که داشتم خیلی زود متوجه نشدم و تقریبا ده الی بیست دقیقه آخر لایو را بیشتر ندیدم ولی بعد از آن که تمام جریان ها را کنار هم چیدم به دلیل این اتفاقات پی بردم

    خدای بزرگ من تو چقدر سریع الستجابه هستی و هر درخواست ما را پاسخ می دهی ولی ما خیلی از مواقع این پاسخ ها را درک نمی کنیم . چرا چون برخی از مواقع چهره آن به ظاهر زشت و نازیبا است ولی باید باور کنیم که این تنها راه بوده است .

    وقتی این اتفاق افتاد یاد قسمتی از یکی از فایلهای استاد افتادم گه گفتند تو درخواست کرده ای که ثروتمند شوی و از کارت اخراج شده ای. ولی باورت نمی شود که اخراج تو باید اتفاق می افتاد تا تو به سمت کاری دیگری هدایت شوی که باعث ثروتمند شدن تو شود .

    رب العالمین من تو چقدر بزرگی و قوانینت چقدر ثابت .

    خدایا شکرت که در مسیر هدایت قرار گرفته ام خدایا هزاران هزاران بار شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    محبوبه یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 2483 روز

    سلام سلام سلام

    چقدر حرف هاتون و مثال هاتون به جا و قشنگ بودن استاد

    با توجه به حرفهاتون حس خوبی نسبت به خودم و افکارم پیدا کردم چون دیدم از ابتدای ورود کرونا و شروع قرنطینه من هم همین افکار رو راجع به این ویروس و شرایطی که ایجاد کرده داشتم. فهمیدم دارم شرایط و قوانین خدا رو بهتر درک میکنم.

    خب از خودم بگم:

    شروع قرنطینه به خودم گفتم بذار فیلم ببینم قبلا وقت نداشتم سریال ببینم. از روزی یه قسمت شروع شد و طی ۳ روز متوالی یه سریال ۳ فصله رو تموم کردم. بعد به خودم گفتم واقعا میخوای این رفتار رو ادامه بدی تا اخر قرنطینه؟ فیلم دیدن پشت سرهم انقدر که از جات بلند نشی چه فایده ای داره؟ با خودم گفتم اینطوری نمیشه، اگر فقط تو این ایام بخورم و بخوابم و فیلم ببینم، بعد از دوران قرنطینه کارم به دکتر روانپزشک میکشه، با خودم گفتم الان بهترین وقته برای اینکه کارهایی که همیشه میخواستم انجام بدم رو لیست کنم و برنامه ریزی کنم و انجامشون بدم. الان نه مهمونی میریم نه مهمون میاد، نه بیرون میرم. داااااائم تو خونه م. و این یه فرصت خیلی خوبه. با خودم گفتم از قدم اول دوباره شروع میکنم، با دقت بیشتر گوش میدم می نویسم رو خودم کار میکنم تا برای خرید دوره عزت نفس آماده شم :)))) ( این در حالیکه پول دوره رو کنار گذاشتم اما منتطر هدایت خدا برای زمان مناسب خرید این دوره هستم.)

    تو این دوران طبق الهاماتم و به هدایت خدا زبان های جدید شروع کردم. ورزش کردم، دوره ۱۲ قدم رو کار کردم. قران با ترجمه خوندم. کتاب خوندم. و تمااااام زمانم رو پر کردم با برنامه هایی که همیشه میگفتم ای کاش وقت بیشتری داشتم و انجام میدادم. من دنبال این بودم که بتونم ساعت خوابم رو کم کنم و بتونم روزها برنامه مو زودتر شروع کنم. و می دیدم بقیه اطرافیان و دوستانم رو که در حال افسرده شدن بودن و شیوه ی زندگی بخور و بخواب رو انتخاب کرده بودن.

    چند روز پیش سعی کردم یکی دو روز به خودم وقت بدم برای برنامه ریزی دوباره چون الهاماتی داشتم که درموردش صحبت میکنم . باید یه فعالیت جدید رو به برنامه ریزیم اضافه میکردم. یکی از دوستام اون روز احوالم رو پرسید و من گفتم دارم استراحت میکنم بعد یک ماه و نیم. و بهم گفت محبوبه تو دیوانه ای، همه دارن تو این تعطیلات استراحت میکنن تو برای خودت کلی برنامه چیدی. ولی واقعیت این بود من خسته نبودم، و دلم میخواد بتونم انرژی روزانه مو بیشتر کنم که بتونم بهتر از این موهبت و شرایطی که به وجود اومده استفاده کنم. راستش رو بخواید به خودم بالیدم و تفاوت خودمو با بقیه افراد دور و اطرافم بهتر متوجه شدم.

    به دوست های نزدیکم چندبار گفتم این بهترین شرایط برای انجام دادن کارهایی که میخواستید انجام بدید ولی وقت نداشتید. اما گوش شنوایی نیست، منم یاد گرفتم انرژیمو برای افراد دیگه نذارم. و چه درس مهمیه این موضوع…

    با ورد کرونا و تعطیلی مدارس از همون ابتدای و شرایط قرنطینه میگفتم این بهتررررررین زمان ممکنه بالاخره ادمها از اینترنت و امکاناتش استفاده کنن. آموزش مجازی، جلسات کاری مجازی، دورکاری و …

    و الان هم وقتی می بینم این ویروس فراگیر شده و تقریبا تمامی کشور ها درگیر هستن همیشه به خودم میگم این اتفاق باعث میشه نوع زندگی ادم های کل جهان تغییر کنه. خیلی از تغییراتی که قبلا می ترسیدن انجام بدم و یه جور حتی ساختارشکنی بود.

    اما از الهامات….

    استاد عباس منش عزیز من هم میخوام از خودم مثال بزنم که قبل به وجود اومدن این شرایط چه الهاماتی داشتم و سعی کردم بهش عمل کنم

    تابستون متوجه شرایط اپلای دکترا به آمریکا شدم، خیلی خوشحال شدم که راه مهاجرت برای امریکا برای دانشجوها بازه، ولی با یه سری تضاد و مخالفت های شدید روبه رو شدم که حالم بدجور گرفته شد. ولییی با همون حال بدم از خدا خواستم هدایتم کنم. بهم گفت اروم باش. اروم شدم. گفت برای تو امریکا و ایران فرقی نداره، هرجایی باشی مدارت یکیه، تجربه ت از زندگی وقتی اینطور چسبیدی به این خواسته ت تفاوتی نداره. صبر کن. بمون. بعدا با شرایط بهتر برو. بهم گفت تو اصن دکترا خوندن رو دوست نداری، با این شرایط بخوای بری آمریکا حتی نمی تونی دوباره برگردی ایران. مگه دلت نمیخواست جایی زندگی کنی که تو رو محدود نکنه، این شرایط که بدتر تو رو محدود میکنه. اصلا با اصل خواسته ی تو که بتونی تو کشوری زندگی کنی که راحت بتونی مسافرت بری تناقض داره این شرایط. دیدم راست میگه خدای درونم. من گفتم چشم.

    ولی یکی از دوستهام امسال برای امریکا اپلای کرد. دی که اوضاع سیاسی بین ایران و امریکا بهم ریخت، کلی استرس کشید. الان منتظر جواب دانشگاه هاست؛ ولی جوابشون هرچی باشه،مرزها بسته ست و نمی تونه حتی برای گرفتن ویزا بره چه به برسه امریکا.

    با خودم میگفتم محبوبه، ببین اگر چندماه پیش به حرف خدای درونت نمیکردی تو هم همه ی سرمایه ت رو خرج کارهای اپلای میکردی و اینطوری گیر میکردی تو این شرایط مثل دوستت. و دستت می موند تو پوست گردو.و خدارو شکر کردم که به تصمیم درست من رو هدایت کرد.

    یا پارسال وقتی از خودم پرسیدم که چه کسب و کاری رو شروع کنم به چه کاری علاقه دارم یکی سفر بود یکی خیاطی. یکی از ایده هام درخواست کار به شرکت های بین المللی سفر بود که کتاب همراه مسافرها تهیه میکنن و یکی هم خیاطی بود. باز هم از خدا هدایت خواستم. بااینکه علاقه ی خودم اولی بود، اما هدایت خدا خیاطی بود و من هم گفتم چشم. بااینکه کارم رو دیر شروع کردم اما برای اینکه نشون بدم شجاعت عمل به الهاماتم رو دارم، سریع پارچه خریدم. دنبال الگو استاندارد گشتم. و الان می بینم که با شرایط و موقعیتی که در جهان به وجود اومده، کلا همه ی سفرها کنسل شده و اگر باز هم میرفتم پی انتخاب خودم. بازهم همه ی تلاشم الکی بود.

    یا زمانی که می خواستم مانتو ها رو برای فروش عید اماده کنم، باز حسم بهم گفتم خیلی عجله نکن. بااین حال من تعدادی از مانتوهام رو اماده کردم و اماده ی فروش بود اما یه حسی بهم میگفت خیلی عجله نکن. که خبر ورود کرونا به ایران اومد. و خرید های عید منتفی شد.

    با خودم گفتم باز هم روی خودم کار میکنم قدم اول رو دوباره شروع کردم. قدم اول جسه ۷: جمله ای شنیدم که یکسال بود انگار نشنیده بودم استاد گفت هیچ وقت برای اینکه روی خودتون کار میکنید بیکار نمونید.

    چندروز به فکر این حرف بودم. گفتم خب توی بورس هستم دارم اونجا پول میسازم دیگه ولی حسم گفت اون کافی نیست. تا اینکه دوباره فایل چندبرابر کردن درامد رو از یه کانالی تو تلگرام شنیدم. چندبار گوش دادم. حس خوبی بهم داد. تااینکه با دقت بیشتری سوال استاد رو از خودم پرسیدم: چه کاری با شرایط الانم انجام بدم که درامدم رو چندبرابر کنم.؟ و چشمهامو بستم و جواب ها اومد : آموزش …. آموزش مجازی…. ( من: اموزش چی اخه) آموزش مجازی چیزی که بلدی و بقیه بهش نیاز دارن و تواین شرایط خیلی بهتر میتونه جا بیوفته کارت ( من: چی بلدم؟ کارهای اموزشی دانشگاهی، خیاطی) ارررره افرین رسیدی بهش: اموزش مجازی خیاطی به یه شیوه ی نو . که تا حالا ندیدم این نوع فروش محصولات اموزشی خیاطی رو که وقنی یه حساب کتاب ساده کردم باورم نمیشد که چقدر میتونه درامد ایجاد کنه برام.

    خلاصه دیروز لیست اموزشم رو اماده کردم. امروز ابزار فیلم برداری رو . و فردا میخوام اولین فیلمم رو بگیرم. و خیلییییییی جالبه که امشب ۲ تا از دوستام دنبال کانال اموزش خیاطی بودن. این رو هم نشونه دیدم. الهی شکر

    وقتی هرسری سعی میکنم به الهامات خدای درونم گوش بدم و میگم چشم . احساس قوی شدن و کار کردن روی عضلات رو دارم. حس میکنم عضلات تصمیم گیریم دارن قوی میشن

    این رو هم اینجا و الان میگم هفته ی قبل عید بهم الهام شد که روی زبان خارجی کار کنم. انگلیسی و عربی م رو تقویت کنم و زبان آلمانی هم یاد بگیرم. الان به امید خدا شروع کردم. وقتی عربی میخونم خنده م میگیره. تو دبیرستان فراری از درس عربی بودم. یکی از خوشحالیم بعد از مدرسه این بود که دیگه سراغ عربی نمیرم. هربار یادش میوفتادم خداروشکر میکردم :))) ولی الان با شور و شوق میرم میشینم پای فایل های اموزشی عربی. و فقط بخاطر اینکه احساس میکنم اینها حرفها و الهامات خدا به منه. من نمیدونم در اینده چه اتفاقی قراره بیوفته.ولی من باید از الان براش امادگی داشته باشم. اصن همین که دارم ۲ زبان رو تقویت میکنم و زبان جدید یاد میگیرم به طور همزمان هم برای خودم جای تعجب داره. چون من هیییییچ وقت فکر نمیکردم توانایی این کارو داشته باشم. ولی الان میگم اگر خدا میگه انجامش بدی حتما تواناییش رو در تو دیده. پس انجامش بده. در اینده متوجه این میشی که چرا باید این کارو میکردی

    صحبت های این لایو شما باعث شد خیلیییی با باورهای پرقدرت تری و شجاعت بیشتری این مسیر رو ادامه بدم

    چون به قول خداوند در قران: خداوند بر همه چیز آگاه است.

    از مسیری که درش هستم خیلی احساس خوشحالی و خوشبختی دارم. خداروشکر میکنم

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 859 روز

      سلام محبوبه عزیز

      خواندن کامنتت از تجربه عمل به الهاماتت به من احساس خیلی خوبی داد

      تحسینت میکنم دختر ، این همه فعال بودن و گوش دادن به الهامات و عمل بهشون رو سریع

      خیلی مشتاقم برام بنویسید تا الان چه موفقیت های دیگه ای کسب کردین با توکل به رب قدرتمند و عمل به الهامات تون تا الگوی موفقی برای من و دیگر دوستانم باشید

      منتظر خواندن موفقیت های بیشتر و بیشتر شما هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سام گفته:
    مدت عضویت: 1346 روز

    درود بر استاد عزیزم و دوستان همفرکانسی عزیز

    تقریبا یک سال نیم پیش پس از بوجود اومدن یک موضوعی در زندگیم و شکستن مهره کمرم و گرفتگی شدید عضلانی و ایجاد مسئله در نشستن و جابجایی و به دلیل سایر موارد ممنوعیت از مطالعه و یا شنیدن مسایل فکری بودم با نفس کشیدن و سرفه کردن و هربار تکان خوردن شدیدا درد داشتم . در اون زمان به لطف الله مهربان تمرکزم رفت به روی داشته هام این که میتونم نفس بکشم و این که قلبم بی اختیار میتپه این که میتونم جهان رو ببینم و یواش یواش با احساس بهبود این که امروز تونستم چند دقیقه بیشتر بشینم و این که امروز تونستم شروع به مطالعه کنم خوشحالی بی حدو اندازه از خوندن چند خط کتاب و چند قدم راه رفتن و….. خلاصه در همون شرایط با یک احساس عمیق شکرگزاری داشته هام بودم و این موضوع سکوی پرتابی شد تا در مدار و مسیر جدیدی در زندگیم قرار بگیرم و از دیدن طرح گل کاغذ دیواری اتاقم هیجان زده بشم ذوق کنم و درس بگیرم و یا بتونم غذایی که میخورم درک کنم و سبزه و درخت و گل و گیاه و حیوانات ادراک کنم و با تک تک اجزا جهان هستی ارتباط بگیرم حتی بشقاب غذا و لیوان توی دستم و….

    کتاب مولانا و اوشو بخونم وبتونم کلمه به کلمه رو ادراک کنم و چیزی فرا تر از نوشته ها ادراک کنم و بفهمم

    در همون زمان با چند استاد عزیز اشنا شدم و هر روز جهان رو جذاب تر و جای زیباتری برای زندگی میبینم تا بعد از یک تکامل درست و حسابی با استاد عزیزم اشنا بشم استاد جان مدت 102 روز که عضوم و در تمام این مدت با تمام وجود فایل های رایگان گوش دادم و در تمامی جنبه های زندیم تغییر بسیار بسیار بسیار زیادی دیدم تغییراتی زیبا دلنشین و دلچسب

    تا زمانی که تصمیم گرفتم که بسته روانشناسی ثروت 1 نسبت به الهامات درونم تهیه کنم چون در تمامی جنبه ها بهترین نتیجه رو دارم و فقط بحث مالی که هنوز به نتیجه دلخواه نرسیده . به لطف الله مهربان از اونجایی که خداوند از هرجایی کار رو راه میندازه و ما فقط باید ایمان داشته باشیم و تمرکزمون روی خواسته هامون باشه به راحت ترین و بهترین شکل ممکن از جایی که واقعا انتظارش نداشتم پولش جور شد و به لطف الله مهربان در زمینه مالی هم قطعا بهترین نتیجه هارو میگیرم

    خواستم هم از الله مهربانم بابت این همه لطف و محبت بی حد و اندازه تشکر کنم و هم بابت این همه انرژی وعشق که در فایل ها وجود داره تشکر کنم هم یک انرژی خوب باشه برای استاد عزیز و دوستان عزیز هم فرکانسی

    همگی شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1431 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان موحد و ثروتمندم

    فایل عالی

    خداروشکر

    مقاله بی نظیر

    خداروشکر

    کامنت ها فوق العاده

    خداروشکر

    خداروشکر میکنم در جمع شما هستم

    دیروز یکی از عزیزانم یه جوکی برام گفت

    گفت اگر یه پیامبر بیاد لازم نیست نیلو بشکافه یا مرده زنده کنه

    همینکه قیمتها رو برگردونه به قیمتهای سال ۹۰ ما بهش ایمان میاریم

    و چقدر تاسف خوردم که این تفکر انقدر ریشه دوونده که تبدیل به جوک شده

    حسرت برگشت به روزای گذشته

    حسرت برگشت به فرصت های از دست رفته

    یادمه هر وقت کسی ازم میپرسید دلت میخواد به کودکی برگردی میگفتم نه

    ولی جواب خیلیا مثبت بود

    این حسرت تا وقتیه ندونی که اصلا سازوکار جهان هر لحظه نو و تازه شدنه

    هر لحظه خلق فرصت های بزرگتره

    هر لحظه کوتاه تر کردن زمان دستیابی به آرزوها و خواسته هاست

    وقتی نگاه حسرت بارت به عقب باشه چطور میتونی اینهمه فرصت و عشق و آرامش و ثروت جدیدی رو که خداوند خلق میکنه پذیرا باشی

    نگاه حسرت بارو بردار

    یه نفس عمیق بکش

    خدایا به امید تو

    و قدم در راه بذار

    هیچ حسرتی وجود نداره

    اون مسیری که اومدی راه زیبای تو در این جهان بوده

    با انتخاب خودت بوده

    و خداوند هر جا که بودی با تو بوده

    حالا که بازی رو فهمیدی

    با قدرت و شجاعت و ایمان ادامش بده

    خدا انقدر بهت میده تا راضی بشی

    و خدا با توست

    در هر قدم

    هر دم

    هرگز تنها نیستی

    هر تصمیمی بگیری حامی توست

    و هرلحظه در حال هدایت توست

    خداوندا شکرت

    چقدر خوبی

    هر کلمه ای برای وصف تو ناچیزه

    هر تضادی با خودش رشد داره

    و تضاد رفتنیه و رشد دایمی

    و اگر یاد بگیری خودت حرکت کنی که محرکی مثل تضاد لازم نمیشه

    وقتی بدونی که همیشه از این وصعیتی که الان توشی حتی اگر ایده آله ، بازم بهتر ازش هست

    و اون بهتره رو بخوای

    رو هر پله ای که بایستی یه پله بالاترشم وجود داره

    خداروشکر

    چقدر زیباست

    در صورتی که یه روزی فکر میکردم همه چیو میدونم و چیز دیگری برای دونستن وجود نداره

    بعد به لطف خدا این در گشوده شد

    و الان معتقدم که فقط خدا میدونه چقدر آگاهی های نرسیده

    راه های نرفته

    باور های نساخته

    بهبود های جسمی و روحی و معنوی

    چقدر بینهایت در پیش دارم

    خداروشکر

    خدارروشکر

    خداروشکر

    استاد

    مرسی هستین

    درپناه خدا باشید

    اهدافم در ۱۴۰۱

    عاشق الله بشم

    بلطفش بیزنسمو ران کنم

    بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 2180 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    سال آخر لیسانسم بود میخواستم برای آزمون ارشد بخونم در خوابگاه زندگی میکردم شهر تحصیلم از خانه پدرم خیلی فاصله داشت برای همین نمیتونستم مثل خیلیا آخر هفته برگردم خونه

    اون سال من تصمیم جدی گرفته بودم که ارشد قبول بشم

    برای همین خوابم رو کم کردم و به انجام دادن کارهای روتین زندگی و دانشگاه سرعت بخشیده بودم

    کمتر با دوستام وقت میگذروندم و سعی میکردم تمام توانم رو بگذارم برای درس خوندن

    عصر ها وقتی همه خواب بودن میرفتم کتابخونه و آخر شب برای پیاده روی و خواب برمیگشتم

    موقع پیاده روی فایلای استاد رو گوش میدادم کلیییی حالم خوب بود موقع استراحت با بچه ها میخندیدیم و حرف میزدیم

    دوستانی داشتم که همه با ایمان بودن و حالم با اونا خیلی خوب بود

    خداوند دستانش را برای من میفرستد دوستان بسیار مهربان

    روزای عالی بود داشتم بزرگ میشدم از نظر روحی و شخصیتی

    سه ماه گذشت و دوران قرنطینه آغاز شد

    انگار تلاش من و تعهد من برای استفاده درست از زمانم باعث شده بود جهان فرصت بهتری رو در اختیارم قرار بده

    من کل دوران قرنطینه رو با جدیت از صبح تا شب درس خوندم

    دور بودن از خانواده در لیسانس این تضاد رو برای من بوجود آورد که میخوام در شهر خودم تحصیلم رو ادامه بدم

    و بوووم —— نتیجه آمد و من قبول شدم با تعهد من و کنترل ذهن من حقم بود که قبول بشم

    هر وقت حرف از دوران اپیدمی میشه به خودم افتخار میکنم

    من این داستان رو به شکل دیگری در کامنت های قبلی نوشته بودم اما باز هدایت شدم و دلم گفت بنویسم و به خودم یادآوری کنم که الان هم میتونم به خواسته ام برسم اگر تعهد داشته باشم و ایمان رو با عمل نشون بدم

    خدایا میدونی چیه ؟؟؟ خیلی دوست دارم ایول دمت گرم که منو آفریدی که طعم شیرین زندگی رو بچشم

    رد پای 72 روز شمار تحول زندگی من

    خدایا علم و ایمان ما را بیفزا و ما را در راه راست ثابت قدم بدار

    بار الها بخاطر همه چی شکرت حتی همین لحظه که بهم جان دادی تا رد پایم را به جا بگذارم

    حدیث

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: