live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-25 01:32:382024-09-26 04:23:02live | عمل به الهامات قلبیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز و خانوم شایسته مهربان خدایا شکرت بابت اومدن به این سایت هدایتگر استاد بخش لایوها عالی هستن آنقدر آگاهی داره من تازه
اومدم به این بهشت من با دانلودها دارم نتیجه میگیرم وای به حال خریدن دوره ها خدایا شکرت
براستی که شما پیامبر هستین و این سایت بهشت برین من دوره های زیادی دیدم و کار کردم ولی این جا به دنیای دیگری است خدایا شکرت صبح با بیدارشدن تو سایت هستم شب تو سایت میخوابم
خدایا شکرت
سلام به خدایی عزیز خودم
سلام به خدایی مهربانم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و دوستان عزیزم
دیروز تمام روز روی خودم کار کردم شاد بودم رقصیدم ولی زمانی که شب شد در خانه ما یک دعوا شد با خواهرم که ازدواج کرده و مادرم دعوا مان شد خواهرم که ازدواج کرده پر از افکار منفی هست غیبت قضاوت کردن گله شکایت این چیزا مادرم هم همرایش یکجا دو بچه شوخ هم دارد
خلاصه وقتی خانه مان میاید واقعا بعضا زیاد ناراحت میشوم حالم بد میشود ولی زیاد میخوایم برایش خوبی کنم همرایش خوب باشم ولی بعضا نمیتوانم نمیشود بیش از حد توقع میکند میگوید همه بد هست فقط من خوب هستم من هم بد هستم نمیگویم من کامل و خوب هستم خوب مادرم همیشه پشتیبان او هست و میگوید تمام کار خودتان رها کنید به این مایه بگذارید تمام روز من را بخاطر این که روی خودم کار میکنم مسخره میکنند ریشخند میزنن خوب اینا برم مهم نیست شب دعوا مان شد من هم هر چی از دهنم آمد گفتم برای مادرم شب تا یک شب فقط گریه کردم نمیدانم واقعا کجای کار من ایراد هست میدانم مسوولیت با خودم هست همه چیز موهبت الهی هست برای رشد بزرگی من
ولی بعضا کم میاورم
من بسیارر تلاش کردم تا امریکا بروم نشد الان اینجا با این خانواده هستم که پر از تضاد هست
شب تصمیم گرفتم بیخشم شان ولی هیچ وقت همرای شان گپ نزنم و تمام روز در اطاق خودم باشم
بعضا خنده ام میگیرد میگویم پاکیزه این مساله های خنده دار برای تو مهم هست نه برای جهان هستی خودت خالق هستی خودت خلق کردی
خدایا شکرت برای همه چیز
خوب خواستم بنویسم زهنم سبک شود
امروز زیاد خوشحال هستم که انترنت ما برایمان کار میدهد این هم موهبت خدا هست خدایا شکرت
باز هم من زیاد خوشبخت هستم این دعوا هم به خیر من بود چون بیشتر اوقات به خواهرم دل سوزی میکردم و تمام زهنم درگیر بود این هم کار خداوند بود تا اصلا دیگر همرایش کار نگیرم مثل بیگانه ها شویم تا من با تمرکز بالا روی خودم کار کنم
این هم تمامش نعمت های خداوند هست خدایا شکرت خدایا شکرت
یک روز در پنت هاوس خودم در نیویارک امریکا میباشم در طبقه بیست هشتم وااا فقط خودم و خدایی خودم میرقصم و هر چی خواستم بلند میمانم چون خودم هستم فقط الهی شکرت
الهی به امید تو برای آن روزها
این هم تضاد های زنده گی من هست برای واضح ساختن خواسته ام خدایا شکرت
خدایااا دوستتت دارم
خدایا شکرت
سلام به خدایی قدرتمند خودم
سلاممممم به دوستان نازم سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم قشنگم
خدایا شکرت برای همه چیز در هر حالت
روز شمار تحول زنده گی من روز هفتاد دوم
تقریبا یک پانزده روز شود که داخل سایت میشوم ولی بخاطر نبود انترنت و نت ضعیف نی کمنت گذاشته میتوانم و نی کمنت خوانده میتوانم این فایل سه روز گوش کردم خدایا شکرت
فعلا گفتم هر چی شود کمنتم را می نویسم خدایا شکرت
در این روزها روی عزت نفس و احساس لیاقت خود کار کردن شروع کردم
بچه ها واقعیت قدر هر چیز را بدانید از وایفای نت گرفته تا سایت استاد که واقعیت یک نعمت بزرگ هست بعضا زیاد بخاطر سایت دلم تنگ میشود بخاطر نت ضعیف حتی شکل سایت قسمی دیگر میاید ولی بازم خدا را شکر تضاد هست حل میشود خداوند همیشه با من هست من را میبیند و برایم کمک میکند
فعلا من در همین شرایطی هستم که نی کار هست نه پوهنتون نی درس فقط همیشه در خاته هستم اگر گاهی پیاده روی بروم و خدا را شکرگذار هستم بعضا میگویم خداوند من را بیشتر دوست دارد که چنین شرایط برایم مهیا کرده هست تا تغییر کنم و باور های درست عالی شوم
از روزی که روی عزت نفس کار کردن آغاز کردم دانستم که من از درخواست کردن شرم دارم شروع کردم به درخواست کردن یک روز رفتم ایسکریم خوردن موتر ما خراب شد سطل آب درخواست کردم دیگر روز بازم ایسکریم خوردن رفتم از دست فروانی هست نوبت نمیرسد در قطار هستی خدایا شکرت یعنی بیش از حد فراوانی هست من میخواستم درخواست کنم یک مقدار بیشتر بریزد چون ندانستم نوبت من کی رسید نتوانستم بگویم کمی ناراحت شدم ولی گفتم خیر بار دیگر امتحان میکنیم رفتم ناششتا خریدن از آقایی که همیشه می خریدم این بار درخواست کردم ارزان بدهد میدانن بعد از درخواستم کم کرد بسیار با جسارت گفتم خدایا شکرت
واااا نمیدانن وقتی قانون بفهمید روی افکار تان کار کنید چقدر عالی پاسخ میدهد استاد دقیقا زمانی که قدم زدن میروم به گقته شما آدم ها قسمی دیگر با عشق نگاه میکنند خدایا شکرت
هر روز برایم الهام میشود تا چی کار کنم درخواست کنم او روز برایم ایده آمد بروم خودم را در یکی از گاز فروشی وزن کنم رفتم دکان پاهایم کم کم میلرزید از دکان گذشتم گفتم پاکیزه دیگر نفر بود او نبود خوب تا نیم کوچه رفتم یک مقدار پول داشتم گفتم میرم یک چیز میخرم باز درخواست میکنم دوباره برگشتم به محض اینکه داخل شدم با صدای بلند با جسارت درخواست کردم اقا یک درخواست دارم میشود خودم را وزن کنم و اقا جواب مثبت داد وااا هنوز هم کمی لرزه داشتم دو نفر داخل شد از طبقه ذکور وقتی خودم را وزن کردم دیدم کم کردیم هفتاد چهار کیلو بودم در حال وزن کم کردن هستم به وزن دلخواهم شصت دو کیلو میرسانم بعد از ان دو نفر فکر کنم یکی خندید ولی من اصلا واکنش نشان ندادم حتی خوشحال بودم اینقدر تغییر کردیم عالی شدم درخواست میکنم خدایا شکرت
به خودم افتخار میکنم من واقعا اعتماد به نفس بالایی دارم
من پر از انرژی های مثبت هستم و زود تغییر میکنم همین که تصمیم بگیرم انجام میدهم ویژه گی مثبت من
نام خدا من پر از ویژه گی ها مثبت هستم فدایی خودم شوم
دیگر اینکه امروز هم میروم یک درخواست دیگر میکنم فکر میکنم کمی ترسم کم شده هست خدایا شکرت
مادرم بعضی چیز ها آورد چقدر خوشحال شدم خدایا شکرت برای این همه فراوانی
خدایا دوستتت دارم میدانم حامی و پشتیبان من هستی خدایاااااا شکرت
خدایاا خودت وایفای ما را درست بساز تا بیشتر درسایت باشم و فعالیت کنم
خدایا شکرت هر چی شود به خیر من هست خدایا شکرت هزار باز
دوستتتتتتتتتتتتت دارم پاکیزه عزیزم
دوستتان دارم حالم عالی هست
سپاس از خدای عشق ارامش
سلام به خدایی قدرتمند خودم
سلاممممم به دوستان نازم سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم قشنگم
خدایا شکرت برای همه چیز در هر حالت
تقریبا یک پانزده روز شود که داخل سایت میشوم ولی بخاطر نبود انترنت و نت ضعیف نی کمنت گذاشته میتوانم و نی کمنت خوانده میتوانم این فایل سه روز گوش کردم خدایا شکرت
فعلا گفتم هر چی شود کمنتم را می نویسم خدایا شکرت
در این روز روی عزت نفس و احساس لیاقت خود کار کردن شروع کردم
سلام پاکیزه ی عزیز
چقدر قشنگ مینویسید شما
واقعا خواندن کامنت شما برایم لذت بخش بود
و نگاه مثبت تون به همه چیز رو تحسین میکنم، در هر اتفاقی الخیر ما فی وقع هست
تضادها میان تا خواسته هامون، برایمان واضحتر بشن
خدایا هزاران بار سپاسگزارم که در جمع دوستانم در سایت هستم و میتونم بهرمند بشم از تجربیاتشون
در مورد خواهرتون، منم مثل شما یه خواهری دارم که قبلا زیاد میومد خونه ما، (هر دو مون ازدواج کردیم)
من واقعا بعضی خصوصیاتش رو نمیپسندیدم، خدا رو هزاران مرتبه شکر که اتفاقاتی پیش اومد که دیگه نمیاد خونه ی ما و من خیلی کمتر میبینمش، دوستش دارم ولی هم فرکانس نیستم باهاش,به غیر اون خواهرم ، چندین خواهر دیگه هم دارم که واقعا مهربونن و خدا رو بابت داشتن همشون سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
خواهر داشتن نعمت بزرگیست:)
مهرآفرین پاک را یاد باد
استادعزیزم سلام،سرکارخانم شایسته سلام،عزیزان همفرکانسیام که مشغول مطالعهی این کامنت هستید سلام.
امیدوارم حال همهتون عالی باشه.خدمت شما عرض کنم که بنده از دنبال کنندگان استاد هستم و در حال استفاده از آگاهیهای محصول روانشناسی ثروت1.حدود یکماه،40روزی هست که بنا به دلایلی پیگیر مطالب نبودم و از انجام تکالیفم سرباز میکردم.
تا اینکه شب گذشته که همین فایل رو میشنیدم به مطلبی رسیدم که استاد از خانمی مثال زدند که از شرکتکنندگان دورههایشان بودند و طی17روز تعطیلات نوروز بصورت لیزری و متمرکز بر جلسات دوره تکرار و تمرین کردند،طوری که با اختلاف زودتر از بقیهی همدورهاییها به طور حیرتانگیزی پیش افتادند.این مثال و این مطلب تلنگری برایم شد که بپذیرم تمام کاهلی و تنبلی و بهانهها رو کنار گذاشته و از همین الان من هم همانند اون خانم بر انجام تمارین و تکالیف تمرکز کرده و خیلی زود به نتایج حیرت انگیز برسم به لطف الله یکتا.
در اینجا لازم میدانم که شما عزیزان رو توصیه نمایم که از بخش کلیدها و فایلهای موجود در آن در هر فرصتی استفاده نمایید.
در هر فایلی گوهری نهفته که میتواند تلنگری و چراغ راهی باشد.
از حضرت استاد و همینطور سرکار محترم خانم شایسته عزیز و تیم گرانقدر گروه تحقیقاتی عباس منش هم نهایت سپاسگزاری و تشکر را دارم.
همچنین از خداوند بزرگم ممنونم که این فرصت بینظیر رو برایم بوجود آورد،و درخواست میکنم که یاریم دهد تا بطور مستمر و دائمی ادامه دهندهی این مسیر پرخیر و برکت باشم.
در پایان همچون استاد برایتان سلامتی،ثروت
سعادت در دنیا و آخرت خواستارم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
داستانی که اینجا تعریف می کنم یک خودافشاگریه تو دفتر خودم نوشتم بعدش حسم بهم گفت بیا بنویس هر چقدر گفتم آبروم می ره گفت ن برو بنویس
داستان از اینجا شروع می شه که من خدمت سربازی رو تموم کرده بودم حدود 5 سال پیش بود.
دنبال کار می گشتم
یادمه اون زمان حتی اسم استادم نمی دونستم چ برسه به اینکه بخوام از دوره هاش استفادا کنم .
و خیلی نامید بودم
اون زمان یادم بود فیلم اصحاب کهفو تو لبتابم دانلود کرده بودم داشتم می دیدم
تو یکی از قسمت هاش ماکس میلیانوس که از دست سربازان به خونه چوپان فرار کرده بودن ،اومد جلو پنجره و بخدا گف راهو بهم نشون بده که صدا اومد به غار پناه ببرید!
همین صحنه تو ذهنم بود ،یه شب که حالمم گرفته بود رفتم پنجره آشپزخونمون بخدا گفتم خدایا بمنم بگو چی کار کنم و اون صحنه فیلم اصحاب کهفم جلو چشم بود
یه صدایی از درون بهم گف به بورس پناه ببر !
همین بورس ایران که هزاران نفر متضرر شدن اون زمان ولی قبلش به من گفته شد وارد بورس شو
خلاصه من نه حساب بورسی داشتم ن چیزی
به الهامم عمل کردم
گفتم توکل بخدا ببینم چی می شه
تاکید می کنم من اونموقع هنوز الهام ملهام رو به این صورت که الان از دوره ها استفاده می کنم نمی دونستم
خلاصه رفتم دوره آموزشی پیدا کنم ببینم دیدم خیلی گرونن
3.5 ملیون تومان ارزون ترینشون بود!منم کل پولی که داشتم همین اندازه بود فک کنم
ولی خب اگه مز دادم دوره حتی پولی واس سرمایه گذاری تو بورس واسم نمی موند !
خلاصه نامید شده بودم
یهو یه صدایی بهم از درون گف برو صفحات بعدی گوگل رو هم بگرد اونی که ارزون بفروشه تو صفحات اول پیدا نمیکنی دقیقا اینو شنیدم
اون موقع فک می کردم بله من چقد مخ ام خخخخ
نمی دونستم خدا داره باهام حرف می زنه الان می فهمم
خلاصه رفتم صفحات بعدی دیدیم بله همون دوره 3و نیم ملیونی رو یه سایتی 59 تمن می فروشه خریدم و خوشحال بودم
نشستم همه جلساتو دیدم
تو بورس حسابم باز کرده بودم فک کنم سهم هم خریده بودم ولی همچنان من بیکار بودم و هر از گاهی پیش داداشم می رفتم لوله کشی و کلا 100 هزار تمن پول تو حسابم مونده بود
که یه روز همین سایتی که ازش دوره رو 59 تمن خریده بودم اطلاعیه زد که کل دوره ها رو که داره تو یه کانال تلگرامی یا چن تا کانال به قیمت 100 هزار تمن می فروشه
منم با شک و تردید رفتم خریدم
حتی من با استاد از طریق اون کانال ها اشنا شدم
کلی دوره بود از اساتید حتی دوره های استادم بود
خلاصه من به ذهنم رسید شایدم الهام خدا بود نمی دونم که سایت بزنم و این دوره هارو بفروشم
شاید الان پیش خودتون بگید من دزدی می کردم و….
ولی تکامل من از ایم طریق بود
و لازم به ذکره که من تو خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و توکل اینا رو می دونستم ولی تو این شرایط فکر دیگه ای به ذهنم نمی رسید
خلاصه این سایتو زدم و دوره هارو گذاشتم
چندین ماه درامد نداشتم تا اینکه بورس ایران رونق گرفت و هر کی از راه می رسید دوره بورسی درس می کرد و با قیمت بالا به مردم می فروخت
هر دوره ای که تولید می شد تو این کانال ها که من خریده بودم رایگان قرار داده می شد
من اینارو از اون کانال ها برمی داشتم تو سایتم با قزمت خیلی پایین می فروختم
ملت هم شادوخوشحال می خریدن
صاحبان این دوره ها می اومدن بهم می گفتن شکایت می کنیم و… ولی یه حسی بهم می گف هیچ کاری نمی تونن بکنن تو ادامخ بده احساس می کردم یه وظیفه ای که خدا می خواد انجامش بدم
خلاصه من اون زمان از این سایتم میلیون ها میلیون تمن درامد کسب کردم .
با گفتن این داستان که یه خودافشاگری بود و شاید از نظر شما من یه آدم بدی باشم شاید بگید دزدم ولی اصلا نظر هیچ کس مهم نیست برام خدا از من خواسته بود اینکارو بکنم و من کردم به الهامتم عمل کردم
می خواستم بگم که استاد درست می گن اگه به الهاماتمون عمل کنیم و در زمانی که از نظر همه کشتی درست کردن وسط بیابان غیر معقوله ،کشتی رو بسازیم و بخدا اعتماد کنیم و دست تو دستش بزاریم و بریم جلو هیچ احد و الناسی نمی تونه کوچکترین ضربه رو بهمون بزنه
من تو این قضیه صب تا شب تهدید می شدم ترسم سراغم می اومد ولی چون توکلم بخدا بود هیچ کاری نتونستن بکنن
به الهاماتتون عمل کنید…..
و استاد یه قضیه جالب در مورد شما بگم
من دوره های شمارو از طریق کانال ها مشاهده می کردم دیگه ولی الان همشونو پاک کردم و یکی یکی دارم می خرمشون .
استاد شما تنها کسی هستین که بین اون همه اساتید من نتونستم دورشو بفروشم (خخخخ) شاید به چند نفر که اونام مطمنم مثل من اومدن که از شما بخرن
دوستان یه نکته ای جالب اینجا هست که می خوام اشاره کنم:
چون استاد کارهاشو بخدا سپرده ،بخدا سپرده که از دوره هاش حفاظت کنه بخاطر همین اگه جایی رایگان هم باش ،باز یه جور تبلیغات می شه براش و مردم نهایتا میان از خود استاد می خرن مثل من ،
توکل بخدا و سپردن کارها بخدا یعنی استاد عباس منش،ایمان بخدا یعنی استاد عباس منش
باید ازش درس بگیریم و تو کسب و کار خودمون پیاده کنیم و هیچ وقت دچار شرک نشیم
چون استاد دچار شرک نشده بود و الانم نداره ،کلیه اون کانال ها و اتفاقات همشون به نفعش عمل می کنن
باید یاد بگیریم مثل استاد قدرت رو از خدای خودمون نگیریم و به عوامل بیرونی ندیم
خلاصه استاد حلالم کن هر چند من هر کاری هم می کردم نمز تونستم بهتون ضربه بزنم ولی قصدم ضربه زدن نبود احساس می کردم با این کار دارم به مردم کمک می کنم که دور های گران رو ارزان بخرن
فک می کردم دارم به مردم خدمت می کنم
و یه نکته در مورد تذکر اول فایل ها که استاد می گن ….
استاد همیشه تو اول فایل ها می گن بار کج به منزل نمی رسه
راس می گن
من چون رایگان دوره هاشو می دیدم بارم به منزل نرسید دیگه ،اون سایتم که می گفتم چون حس خوبی بهم نمی داد و اون اواخر درامدش کم شده بود کلا تعطیل کردم رفتم یه کار شراکتی با برادرام که الان از این کارم اومدم بیرون و رفتم به کار مورد علاقه خودم بدنسازی و فیت نس
و چون دیدم قانون چقدر دقیق عمل می کنم تصمیم گرفتم دوره های استادو بخرم و استفادا کنم …
سلام دوست عزیز
با خواندن کامنت شما فقط این جمله یادم اومد که براتون بنویسم
در توبه همیشه به روی بندگانم باز است ،( از طرف خداوند )
خوشحالم که به راه درست هدایت شدین و سپاسگزارم از کامنت شجاعانتون، شجاعت و جسارت میخواد که این چیزا رو بنویسید
به هر حال مسیر تکاملی هر کسی با دیگری متفاوته
امیدوارم دیگه تا آخر آخرش در مسیر درست الهی همیشه ثابت قدم بمونید
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشید دوست عزیز
به نام خدای بزرگ ومهربان
سلام بر استاد بی نظیرم وخانم شایسته عزیز
خدارا هزاران مرتبه شکر برای این آگاهیهای ناب
من باید تعهد بدم وروی خودم کار کنم تا جهان هم مسیر رابرای من باز کنه وهر آنچه را که می شنوم و درک می کنم را عمل کنم واگر عمل نکم مثل گذشته ام هیچ نتیجه متفاوتی نمی گیرم
من باید به الهاماتم عمل کنم وبا این ذهن منطقی درگیر بشم واجازه ندم که الهامات را نا دیده بگیره.
وتضادها را یک نعمتی بدانم برای روشن شدن خواسته هام واز اونها در جهت رسیدن به خواسته هام استفاده کنم.
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم برای این فایلهای پر از آگاهی که دراختیار ما قرار می دهید .
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روز هفتاد ودوم، روز شمار تحول زندگی من!
چقدر وچطور باید شکر خدا رو به جا بیارم بابت اینکه حداقل من دیر فهم وناشکر رو از طریق آگاهیهایی که در مورد قوانین جهان آفرینش،که شما انقدر به صورت واضح وشفاف وروشن والبته ساده در اختیارمون قرار میدید، چه از طریق دوره ها و چه فایلهای دانلودی آگاه کرد هوشیار کرد به اونچه که درجهانم داره اتفاق میفته…
واقعا خیلی ناراحت میشم وشرمنده خدا، وقتی می بینم توی تمام مسیر زندگیم تا الان من فقط خواستم وخدا برام اجابت کرد…
دقیقا دارم در مورد دقیقه13:15 این فایل صحبت می کنم…
((وقتی که خداوند تعهد شمارا می بیندجهان درهارو باز میکند وقتی که شما متعهد هستید به تغییرات،این قانون جهانه!!!)))
امااااان از دل غافل ودر پسه پرده نادانی نشسته، امااان از چشمهای بسته شده واماااان از گوشهای بسته شده از نادانی وجهالت!!!
استاد جان شما میگید تعهد، جهان تعهد شمارو دید شرایط وموقعیتی براتون رقم زد که بتونید بیشتر وقت داشته باشید تا رو خودتون کار کنید( شیوه زندگی کردنتون) رو تغییر بدید!!
به بزرگی خودش قسم که به الله قسم که من هیچوقت توی زندگیم نسبت به تصمیماتم وخواسته هام متعهد نبودم اما خداوند شرایط رو طوری برام چید که من بتونم به بهترین روش وآسونترین راه، رشد کنم…
اما من چیکار میکردم؟ نمی دیدم، نمی شنیدم، قلبی برای دریافت نداشتم!!
چرا؟!
چون تمام ذهنم درگیر مسائل ومشکلات زندگی خانوادگیمون بود، چون من باورهایی از جنس باورهای پدرومادرم واطرافیانم داشتم…و البته احساس عدم لیاقت،خود کم بینی، بی ارزشی، نداشتن اعتماد به نفس والبته نداشتن سرسوزن عزت نفس…
حالا چندتا مثال میزنم…
توروز اول مدرسه، کلاس اول دبستان، معلم پرسید بچه ها کی میدونه که ما هر کاریو با نام کی آغاز می کنیم، هیشکی جواب نداد، من سریع دست بلند کردم گفتم با نام خدا، کل کلاس ومعلم تشویقم کردن، تحتی اولیاء بچه ها هم پشت در منتظر بودن تایم معارفه معلم ودانش آموزا تموم بشه، من کلی ذوق کردم واعتماد به نفس گرفتم، سال تحصیلی داشت خوب پیش میرفت منم شاگرد زرنگ کلاس که حالا شناخته شده هم بودم،اما ترم دوم به خاطر مسائل خانوادگی چون تو روستا زندگی میکردیم و چندتا از بچه هاازدعواهای مامان وبابام وشرایط زندگیمون خبر داشتند، من اعتماد به نفسمو از دست دادم و کم کم از شاگرد اولی فاصله گرفتم واین ادامه داشت تا دوران دبیرستانم…
حالا انموقعه ها بگم بچه بودم نوجوون بودم نادون بودم موقعییت هامو راحت از دست میدادم…
تو 15 سالگی اولین دختری بودم که تو فامیل بدون رفتن به کلاس خیاطی وآرایشگری هم خیاطی میکردم برا خانواده وهم آرایشگری برا دوست وآشنا، وبعدها شرایطش اوکی شد تونستم برم مدرک خیاطیمو بگیرم ولی جای اینکه از اون موقعییت که جهان در اختیارم قرار داده بود درست استفاده کنم بی خیالش شدم و گفتم میخوام برم کامپیوتر یاد بگیرم، تازه از روستا برم رشت اونم 20 وچندسال پیش که عمرا خانواده ها چنین اجازه ای به دختراشون بدن من با اصرار رفتم ولی، سال 77تازه تو رشت یه آموزشگاه کامپیوتر باز شده بود که من جزء اولین کسایی بودم که با پس انداز خودم ثبت نام کردم، خلاصه چند ترم رفتم و بعد گفتم منکه کامپیوتر ندارم و نمی تونم بخرم هیچوقت، پس اونم بی خیال شدم، همینطور ادامه تحصیل تو رشته حسابداریو…
همینطور موقعییت کار تو یه درمانگاه دولتی، همینطور رها کردن دانشگاه توترم پنجم حتی با داشتن بچه و وقتی که سرپرست خانوار بودم بعد فوت همسرم، همینطور موقعییت کاری عالی که توی دبی برام جور شده بود به خاطر روابط عمومی عالی و فروش های عالی که توبخش لوازم چوبی یه فروشگاه داشتم، همینطور کار توی کلینیک گفتار درمانی که شرایط گذروندن دوره های گفتار درمانی وکاردرمانی رو برام فراهم کرده بودن و ….
چی بگم …هرچی بگم کم گفتم، اونموقعه ها کلی دلایل قانع کننده برای اینکه ادامه ندم، نرم، قبول نکنم و انجام ندم داشتم…
ولی حالا که از طریق شما آگاه شدم می فهمم که من از روی جهالت ونااگاهی موقعییت هایی که خداوند(جهان) از روی لطف ورحمتش برام قرار داده بود رو پس میزدم یا نادیده میگرفتم…
هروقت یاد ناسپاسی ها ونادانی هام میفتم غصه میخورم، بعد سریع به خودم میگم دیوااانه برو خداتو شکر کن قبل مردنت آگاه شدی، اگه میرفتی اون دنیا بعد میفهمیدی اینهمه موقعیت داشتی برای سپاسگزار بودن ولذت بردن وخوشبخت بودن توی زندگیت وهمشون رو از دست دادی وتازه راه برگشتی برا جبران نداشتی چی؟!!!!!
بعد قلبم آروم میگیره، دلم شاد میشه شکرخدارو به جا میارم ومیگم هر اونچه که از دست دادم و قدر ندونستم رو بی خیال، دوباره جبران میشه، چقدر خدا بهم رحم کرد که کافر از دنیا منو نبرد و منو در مسیر خود شناسی وخدا شناسی وجهان شناسی قرار داد…
یه فایل چندوقت پیش گذاشتید به نام ((شکارچی نکات مثبت باشیم))
باید اعتراف کنم که من از وقتی آگاه شدم به لطف خدا، اندازه سعی وتمرینی که میکنم هوشیارانه متوجه اونچه که خداوند در اختیارم قرار داده هستم، جوریکه تک تک لحظات زندگیم رو واقعا زندگی میکنم وشکر الله تایم مرده واز دست داده ای سعی میکنم در طول شبانه روز نداشته باشم، سعی میکنم نسبت به نعمتها وشرایط وموقعییت هایی که خداوند در اختیارم قرار میده اگاه وقدران والبته شاکر باشم واینها هم از روی لطف ورحمت خداوند و به خاطر وجود شما استاد قشنگم هست….
اینکه مارو اگاه کردید به خودمون، و بهمون یاد دادید که چطور مهمترین رابطه ی زندگیمون رابطه ی خودمون وخداوند باشه…
انشالله که سعی وتلاشمون در این مسیر برای یکتاپرستی، برای درستکار بودن، برای سپاسگزار بودن، برای خوشبخت بودن، همیشگی و مداوم باشه و خداوند هر لحظه مارو در این مسیر ثابت قدم نگهداره، آمین
سلام به شما استاد بینظیر
من ادمی هستم که از اینده اومدم این فایل تازه کوش کردم و اومدم بنویسم که همه حرفایی که زدید من با جونم درک کردم
گفتم از اینده اومدم چون استارت تغییر و شجاع شدن من از پندمیک شروع شد
من جرات کردم علاقمو پیدا کنم جرات کردم از کار اداریم استعفا بدم جرات پیدا کردم کارم قوی کنم جرات پیدا مردم اعتماد به نفسم ببرم بالا تر مهاجرت تو لول هرچند کوتاه انجام بدم
همه اینا دقیقا از جایی شروع شد که پندمیک به من جرات نه گفتن یاد داد دیدم ای بابا اینهمه مدت فکر میکردم بدون وجود من دنیا دگرگونه کارا لنگ میمونه
نه مثل اینکه همه چیز خودش پیش میره پس من چکاره ام که بشم دلسوز بقیه نگران باشم بعد رفتنم قراره چجوری بقیه کارارو پیش ببرن از اون سالی که استعفا دادم خیلییی تو این مساله که بعد من همه چیز راحت جایگزین میشه و پیش میره قوی شدم
دیگه ترجیح دادم بیشتر به خودم و خواستم فکر کنم
اینا رو گفتم که باشه هم رد پایی از خودم و هم این که شما خیلی خوب قانون فهمیدین و تدریسش میکنین
خیلی عاشقتونم
سلام استادان عزیزم.
استاد عباسمنش عشقم و مریم خانم شایسته عزیز.
خیلی دوستون دارم استاد، از صمیم قلبم میگم.
خدارو بینهایت شکر که در اینمسیر قرار گرفتم و کمکم و تکاملی دارم معنا و مفهوم تک تک سخنان شما را درک میکنم.
یکی از راه هایی که استاد من دارم به شناخت خودم میرسم، خودمو کشف میکنم و با تلاش و کنترل ذهنم سعی به تغییر خودم و شخصیتم برمیدارم، همین برخورد من با تضاد هاست، که البته به حمد الله یکتا همش تضاد های کاریست.
خداوند خیلی توی این کمتر از یکسالی که من شروع کردم خوب هدایتم کرد و به لطف خودش چشم و گوش منو به دریافت این آگاهی ها باز کرد و الان که به سال گذشته نگاه میکنم تقریبا شبیه یک معجزه بوده.
البته که استاد آموزشهای شماست که داره دانش من رو بالا میبره مخصوصا جلسه چهارم از قدم پنجم کلا نگاه من به تضاد را تغییر داد. مثلا من قبلا فقط میگفتم اگر تضادی پیش اومد من فقط باید ذهنمو کنترل کنم تا خوبی هاش را بعدا ببینم. الان فهمیدم که اگه یه تضادی رخ داد چقدر باعث خوشبختی منه و تضاد توی کار و زندگی و در مسیر خواسته هام دقیقا برای رسیدن من به خواسته هام هست!!!
استاد بینهایت ازتون سپاسگزارم. بی نهایت.
بینهایت خداوند را سپاسگزارم بخاطر این دوره عالی که شما آماده کردید.
همیشه این خواسته را از خدای یکتا داشته ام که هدایتم کند و قدرت درک آگاهی ها و عمل کردن به اون آگاهی ها را به من عطا کند که طبق بیانات شما این مهمترین عامل تغییر در زندگی ماست، رسیدن به این حد از آزادی زمانی،مالی،مکانی.
احساس خوب، آرامش و احساس خوشبختی داشتن است.
میتونم بگم استاد توی همین 5 ماه گذشته من به تضاد هایی برخورد کردم که اگر منِ پارسال بود (یعنی از دی ماه 1400 تا خرداد 1401)، خیلی خیلی کم میآوردم و از بین میرفتم. اما به لطف رب العالمین و آگاهی هایی که هر روز دارم بیشتر دریافت میکنم، و مخصوصا همین فایل و فایل جلسه چهارم قدم پنجم به جایی رسیدم که هر اتفاقی را خیر میدونم، سریعا مغزم میگه ببین قطعا خیر توش هست و تو فقط ذهنتو کنترل کن.
به فایلها گوش میدم، مثال های شما را واس خودم یاد آور میشوم و خدا میدونه حالم خوبه. شاید حتی ظاهر قضیه خوب نباشه، ولی من گفتم ببین استاد نتیجه گرفته تو این مواقع، خودم توی این مواقع نتیجه گرفتم، توی این شرایط چقدر واسم بهتر شد، توی فلان شرایط چقدر پیشرفت کردم، توی هر شرایطی بهتر و بهتر و بهتر شده، پس آروم باش، لذت ببر و مقاومت نکن. از خدا هدایت بخواه، خدا راه را نشان میدهد.
الان بزرگترین درسی که صبح بهم الهام شد سر همین تضاد (تا اینجا بزرگترین) این بود که من مفهوم اینکه شما میفرمایید به خودی خود ارزشمند هستید را درک کردم. من یکم نگران شدم سر این تضاد و احساس میکردم عزت نفسم داره خورد میشه، بعد صبح بهم الهام شد تو به خودی خود ارزشمندی نه به خاطر کاری که انجام دادی و یا مدرکت یا تعداد صفر توی حسابت یا هر چیز فیزیکی بیرون خودم. نمیگم بشینم تو خونه و بگم من ارزشمندم و هیچ غلطی نکنم، ولی بدونم ارزشمندی من به این ها نیست.
استاد من اکثر پیشرفت هام و اون نقطه عطفی که رسیدم؛ میتونم بگم درست بعد از تضاد هام اتفاق افتاده واسم. و رسیدم به آنچه درخواستم بوده است.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.