live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)

1103 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا درویشی گفته:
    مدت عضویت: 180 روز

    به نام خداوند مهربان سلام به همگی دوستان گلم خانواده عزیزم

    این فایل روز ششم هست و من امروز گوشش دادم

    و واقعا لذت بردم با اینکه امروز نسبت به روزای دیگه بخاطر شرایط های هورمونی یکم بهم ریخته هستم

    ولی گوش دادم و لذت بردم که واقعا باید به ایده ها عمل کرد تا نتیجه رو دید

    ولی قبل از اون باید قلبت باز باشه

    ولی اومدم از امروزم بگم که چ نکاتی رو امروز درک کردم و فهمیدم

    امروز قرار بود من و داداشم بریم دوچرخه سواری توی پارک مهمون اون البته چون دوچرخه کرایه میدن ولی داداش من بدون هیچ توضیحی با دوستاش رفتن استخر

    من یه مقدار ناراحت شدم از این قضیه ک خب چرا اصلا میگی که بخوای خودت بری با دوستات

    از اونور فشار روحی بشدت زیادی روم بود

    داداشم رفت و من تنها شدم

    خواستم مثل روزای دیگه برم پیاده روی و سعی کنم کم کم جاهای جدید تری نسبت ب محله خودمون رو برم ببینم تا کم کم یاد بگیرم از منطقه امن خارج بشم

    ولی اصلا دلم نمی‌کشید ک برم

    گفتم خب الان چیکار میتونم کنم ک حالم بهتر بشه از اونجاییه ک عاشق انیمیشن دیدنم گفتم بشینم ببینم

    رفتم که ببینم چی هست ی چیز بدرد بخور پیدا کنم

    که چشمم خورد به شِرِک و گفتم فکر خوبیه ها

    تو نگو توی این برای من یه درسی بوده ک استاد بارها بهش اشاره کرده

    داداشمم صبح رفته بود به درخواست من شیرینی مورد علاقمو گرفته بود

    فیلم گذاشتم و شروع کردم ب دیدن

    آخر ویدیو متوجه شدم این یه پیامی داشت ها

    درواقع اول داستان میان خونه شرک رو بهم میزنن و شرک کلی عصبی میشه و می‌ره ک این مشکلو حل کنه

    و میفته توی یه مسابقه همون نجات فیونا

    و عاشق اون میشه

    و هم عشقشو پیدا می‌کنه هم خونشو پس میگیره

    اینجا فهمیدم خیلی موقع ها اتفاقاتی میفته ک اگر ندونیم کلی غر می‌زنیم ولی پشتش کلی خیر و برکت برای ما هست

    مثلا امروز داداش من ب جای من با دوستاش رفت ولی من اینو فهمیدم ک این اتفاق نشون نمی‌ده که داداش من آدم بد قولیه یا چ اتفاق بدی افتاد بلکه قرار بود من بفهمم ک پشت هر اتفاق به ظاهر بدی پیام خوبی هم ک توی فیلم دیدمش و یاکسی وظیفه نداره منو ببره تا بهم خوش بگذره حتی اگر قول داده باشه و انجام نده هم من نباید روزمو خراب کنم یا اونو قضاوت

    برای خودم شیرینی داغ کردم و واقعا دارم لذت میبرم

    و بعدش گفتم برای شام چی درست کنم

    امم خب غذای سنگین ک ن یه غذای مقوی و ساده تر با چیزایی ک هست

    ک چشمم افتاد ب لوبیا سفید

    گفتم بزار ببینم چ غدایی تو گوگل هست با لوبیا

    ک دیدم انواع کتلت ها هست منتها توش گوشت داشت ک ما چون مصرف گوشتمون یکم زیاد شده گفتم ن

    گفتم برم با ایده و الهامات درست کنم

    اومدم گفتم خب پیازم می‌خوام رفتم تو یخچال

    دیدم حسم میگه هویجم بردار عدس هم بردار

    و بزار عدس و لوبیا کامل پخته بشن

    و بنظرم غذای جالبی میشه هنوز پخته نشده

    ولی از نتیجش میام میگم

    و اینم بگم یه لحظاتی ذهنم میگه ادا در نیار بابا داری ادا در میاری ها الکی خودتو میزنی به حال خوب ولی من بهش گوش نمیدم چون می‌دونم اینا بخاطر عادت های قبلیه ک اجازه دادیم لحظات هرجور میخوان بگذرن و این شده ی رشته عصبی یه باور ولی انقد این سبک زندگی (زندگی هدایتی ،الهامی ،ساده)رو ادامه میدم ک بشه ی روتین یه عادت یه شخصیت

    و از هوا هم بگم ک هوا عالیه باد خنک میاد جاتون حسابی خالیه

    خدایا شکرت ک هدایت میشم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سمیرا گفته:
      مدت عضویت: 297 روز

      دوست خوبم ، کامنتتو خوندم و انرژی مثبت قشنگی ازش گرفتم ،خیلی حس و حالت مثبت بود

      منم انیمیشن دیدن دوست دارم و یکی از کارای مورد علاقمه

      چون پالس،مثبتی داره

      یکی از کارای دیگه که ذهنمو از فکر منفی دور میکنه بازی فکریه ،منو وارد فضای دیگه میکنه

      نگاه کردن به طبیعت حتی از پشت پنجره ام حال خوبی بهم میده

      یا تصور رویاهام با یه اهنگ بی،کلام مثبت

      و دوستایی مثل شما کمک میکنند ما انرژیمون مثبت تر بشه

      ممنونم از تجربه قشنگت که باهامون به اشتراک گذاشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سارا درویشی گفته:
        مدت عضویت: 180 روز

        سلام به شما سمیرای عزیزم

        امیدوارم که عالی باشی

        خیلی خوبه ک شما هم انیمیشن دیدن دوست دارید ولی باید دقت کنیم چی میبینیم و با چشم باز ببینیم ک یهو ی باور غلط نره تو ذهنمون

        پاندای کونگ‌فوکار

        زوتوپیا

        این دوتا فیلمای واقعا خوبی هستن ک میشه نکات خوبی ازش گرفت

        و من از شما ممنونم از همتون ک میخونید و پاسخ میدید

        هروقت اون چراغ بالا روشن میشه من انقد ذوق میکنم ک یکی پاسخمو داده

        و منم برای شما آرزوی زندگی ای سرشار از آگاهی

        ذهن آروم

        قلبی پر از ایمان ارزومندم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1336 روز

    سلام به استاد عزیز وتشکراز از آگاهی رسانی شما این فایل درمورد سرمایه گذاری روی خود است وقتی ما روی خودمان کار کنیم با هر تضادی برخورد می‌کنیم برای ما موهبت می‌شود از اون تضاد می‌توانیم به نفع خودمان استفاده کنیم

    وقتی که باورهای خوب داشته باشیم وبه آنها عمل کنیم وحرکت کنیم وایمان داشته باشیم که خداوند هر لحظه ما را هدایت می‌کند وبه این ایمان عمل کنیم وحرکت کنیم کم کم به مسیر های خوب هدایت می‌شویم وبه خواسته های خود می‌رسیم

    مثل نوح که به او الهام شد که در کوه کشتی بساز

    که همه او را مسخره می کردند ولی او به الهامات خود عمل کرد فارغ از این که بداند که چه اتفاقی قراره بیفتد با ایمان به خدا حرکت کرد وعمل کرد

    ما در هر موقعیت که قرار می‌گیریم باید از آن به بهترین شکل استفاده کنیم و از اون شرایط فعلی به بهترین شکل ممکن بهترین وقشنگترین استفاده را بکنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2195 روز

      به نام خدا

      سلام دوست هم فرکانسی عزیزم

      دقیقا درست گفتید

      من هم دارم روی باورهام به امید الله کار میکنم برای خونه خریدن و خواسته های بزرگم در صورتیکه قانون این هست که هیچی نفروشم و باید ترمزها را پیدا کنم و باورهای درجه یک را در خودم بسازم و نهادینه کنم

      با خوندن دیدگاه شما که گفتید حضرت نوح را مثال زدید گفتم این هم یک نشونه ی دیگه برای خلق همه ی خواسته ها و خواسته ی فعلی من

      یه نشونه ی دیگه ام اینکه استاد گفتن فراوانی رو در فایل ها ببین و من باید ببینم و تحسین کنم

      خدایا شکرت

      ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 2027 روز

    به نام خدا

    روز 72 فصل سوم روز شمار

    خداوند قدرتمند را شاکرم که امروز هم ایمانم زیاد است و به خاطر ایمان زیادم آمده ام در وبسیات فعالیت کنم.

    خداوند عزیزم رو شاکرم که بیماری کوید آمد، تغییراتش در این دنیا را انجام داد و رفت، شاکرم که مردم در این لحظه با خیال راحت دارند زندگی می کنند، وقتی که کرونا آمده بود، همه چیز از چشم مردم افتاده بود، پول، مقام، شغل ، روابط… تنها چیزی که برای مردم کافی بود سلامتی شان بود، آن دوران گذشته و خیلی ها فراموش کرده اند روز هایی را که از این دنیا فقط سلامتی می خواستند و الان بعد چند سال سلامتی را دارند و هیچ بیماری آن ها را تهدید نمی کند.

    ما به ندرت درباره‌ی آنچه که داریم فکر می‌کنیم، در حالی که پیوسته در اندیشه‌ی چیزهایی هستیم که نداریم!

    خیلی خوشحالم که با شنیدن این فایل آن روز ها یادم افتاد و یادم افتاد روزهایی را که تنها خواسته ام سلامتی ام بود ، و الان سالم و سلامت دارم زندگی ام را می کنم، سپاسگزارت هستم ای خداوندی که تنها قدرت دست اوست، شاکرت هستم که مرگ و زندگی انسان ها فقط و فقط دست توست.

    شاکر خداوند قدرتمند هستم که دنیا را کاملا عادلانه طراحی کرده است، به طوری که زندگی انسان ها به شخصیت و افکار آن ها بستگی دارد، پس هر شخص مسئول زندگی خودش است، خوشحالم که این قضیه را می دانم، شخصیت خودم را عوض می کنم، دنیا هم به خاطر من پیشرفت می کند و من پیش خداوند عزیز تر می شوم، خدایا هزاران مرتبه شاکرت هستم.

    در حال حاضر، لذت بخش ترین ساعات زندگی من، روز هایی است که صبح زود میروم ورزش و به فایل های های استاد یا هر فایلی که حالم را خوب کند گوش می دهم، این کار میزان یادپیری مرا چندین برابر قوی تر می کند و حالم در طول روز به مراتب بهتر می شود، این کار را به همه ی همراهانم توصیه می کنم.

    وقتی که روی خودم کار می کنم، شخصیت و باور های خودم را بهتر می کنم و کلا کیفیت زندگی ام را بهتر می کنم، احساس می کنم که به معنای واقعی دارم زندگی می کنم، تمایل زیادی به یکجا نشستن و تنبلی دارم ولی میبینم که این کار اصلا لذت خاصی ندارد.

    لذت در وقت نداشتن است!

    لذت وقتی است که بازو هایم از دمبل زدن درد می کنند ولی من باز هم ادامه می دهم،

    لذت وقتی است که تا نصف شب روی یک پروژه کار میکنم،

    خیلی حال می دهد وقتی کسی بهم زنگ می زند و من می گویم وقت ندارم!خخخخخ

    لذت وقتی است که در وبسایت کامنت می نویسم، وقتی که به جای دیدن چرت و پرت در اینستاگرام، ترجیه می دهم از روی فایل های استاد نوت بنویسم.

    لذت وقتی است که به شعر های مولانا گوش میدهم و بیشتر بیشتر عاشق معشوقم الله می شوم.

    همه ی اینها لذت خیلی زیادی دارند، در حالی که یکجا نشستن هیچ لذتی ندارد ولی من به طور واضح میبینم که ذهنم علاقه بیشتری به تنبلی و یکجا نشینی دارد، شب و روز در حال دعوا با ذهنم سر این مسئله هستم :)خخخخخخ

    عه، لذت وقتی است که بر نجوا های ذهنم غلبه می کنم!

    وقتی که صبح زود بر صدای ذهنم که می گوید بخواب می گویم خاموش شو

    و با عشق و علاقه می روم ورزش!

    لذت وقتی است که در زیر باران آوریل، با عشق می دوم و به آهنگ گوش میدهم،

    وقتی که بوی برگ ها و گل های خیس مستم می کنند و ذهنم خاموش میشود.

    همه ی بازار های مالی، بعد از هر صعودی اصلاح میشوند، یعنی برای مدتی نزولی می شوند ، در آن مدت کوتاه نزول قدرت خود را جمع میکنند، برخی از معامله گران را که توانایی کنترل احساس خود را ندارند از بازار بیرون می کنند و بعد دوباره صعود را شروع میکنند، بیماری کوید یک اصلاح بود تا بعد از آن صعود شروع شود.

    اگر حالمان بیشتر اوقات خوب باشد و بعضی وقت ها اتفاقات بدی رخ دهد، هدف آن اتفاقات اصلاح زندگی ما خواهد بود نه از بین بردن آن، آن اتفاقات برای خیر رساندن به ما ایجاد می شوند نه ضرر، البته به شرطی که در موقع اصلاح، احساسات خود را کنترل کنیم.

    شاکر پروردگار قدرتمندم هستم که هر لحظه می گوید چه کاری را باید انجام بدهم، با این که نتیجه آخر و کلی آن کار را نمی دانم ولی او می داند، او داناست و من نادانم، هوالعلیم.

    برای اینکه بیمار نشوم

    باید سیستم دفاعی بدنم را قوی تر کنم

    و وقتی که حالم خوب است سیستم دفاعی بدنم قوی تر میشود

    وقتی که ایمانی قوی دارم سیستم دفاعی بدنم قوی است

    وقتی که زندگی ام را دوست دارم، بدنم برنامه ریزی میکند تا بیشتر و زندگی کنم

    و وقتی که افسرده هستم، وقتی که از این زندگی بدم می آید، طبیعی است که بدنم به طور طبیعی علاقه ای به زنده ماندن نشان ندهد

    این مسئله را هر روز با چشم خودم می بینم و از این بابت شاکر خداوند قدرتمند هستم

    شاکر خداوند قدرتمند هستم که با قوانینی که از طرق مختلف یادم می دهد

    زندگی خودم را مونیتور می کنم، وقتی که یک چیزی مشکل دارد

    سیستم ارور میدهد و می گوید که یک جای مسئله مشکل دارد

    یا باید یک چیزی را تغییر دهی یا مشکل بدتر خواهد شد

    شاکرت هستم ای بهترین هدایت گر

    دیروز یه خواب دیدم و تعبیرش هم همون دیروز اتفاق افتاد

    این اولین باری است که حضور تو را از طریق خواب احساس کردم

    تو همیشه و هر لحظه از آینده به من خبر می دهی

    و من باید به اندازه ای ایمانم قوی باشد که بدانم چه چیزی نجوای ذهنم است و چه چیزی حرف تو

    برای اینکهایمانم قوی تر شود باید ایمان فعی ام را به عمل بیاورم

    تا بعد این که نتیجه عمل آمد، به تو بیشتر اعتماد کنم

    و اعتماد بیشتر به تو می شود همان ایمان قوی تر

    ای خداوند دانا، من از خودم چیزی ندارم، من از خودم چیزی نمی دانم، همه چیز را تو می دانی

    من به تو که برترین قدرت هستی تکیه می کنم

    می دانم که تو هم مرا به اندازه ی ایمانم هدایت خواهی کرد

    خیلی خوشحالم که هر لحظه در فکر تو هستم، هر لحظه به این فکر میکنم که یک چیزی هست

    یک چیزی هست که همیشه در کنار من، در درون قلب من حضور دارد و با من حرف می زند

    حتی وقتی که در چند کیلومتری ام هیچ کسی نبود

    هر چقدر که عشقم به تو را فریاد می زنم کسی نمی شنید

    فقط من بودم و تو

    خیلی دوست دارم روز ها و هفته ها تنها باشم

    فقط با تو باشم، فقط با تو عشق کنم

    به من کمک کن تا به آن هدفی که در دلم دارم برسم

    تا ثروت به راحتی به زندگی ام بیاید

    تا با رسیدن به هدفم همیشه وقت داشته باشم تا با تو معاشقه کنم

    تا همیشه و هر لحظه در میان زیبایی ها باشم و با دیدن زیبایی ها تو را ببینم

    و همین برای من کافی است

    آخرین باری که چنین کامنت بلندی را نوشتم یادم نمی آید

    خیلی خوشحالم که بعد از ماه ها حرف های واقعی دلم را به تو گفتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    عاطفه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 743 روز

    گام ششم

    به نام خدای نور

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوسداستنی و دوستان عباس منشی.

    خب عاطی خانم الان این آگاهی ها و کنترل ذهن رو باید اینجام بدی فقط به حرف و نوشتن که نیست به عمله الان تازه قدر همون خونه نموندن رو میدونم چون واقعا غیر قابل تحملن ولی خب اینم یه فرصته که سالن دوروز تعطیل بشه توهم بجاش روی خودت باید کارکنی درگیر حواشی نباش درگیر این نباش که چرا انقدر رومخن ازیه دیدگاه دیگه بهش نگاه کن این یه فرصته که تمرکزی ترکارکنم و این شرایط رو تغییر بدم خب؟پس به اصل توجه کن ذهنتوکنترل کن احساستو خوب کن.

    سالنی که کارمیکردم رو با الهامات خداوند عوض کردم که سالن جدیده میگه هرروز باید بیاید حتی اگر مشتری نداشته باشید خب این مسئله خیلی روی بهتر شدن حسم کمکم کرده که خونه نباشم سالن باشم با پرسنل حرف بزنم توی اجتماع باشم کلی مزایای دیگه داره برام ولی با اینکه مشتری یدونه داشتم کلا ازوقتی که رفتم تا الان ولی حالم خوبه حسم خوبه گاهی نجوا میاد ولی کنترلش میکنم و میدونم باگ از باورهای منه چون محل کارقبلیمم این مشکل و داشتم و جامو عوض کردم الان همه باگای سالن قبلی برطرف شدن ولی فراوانی مشتری نه و این بخاطر باورهای منه که الان دارم روشون کارمیکنم نمیدونم چه ترمز و باور مخربی هست که باعث میشه مشتریا حرف ازاومدن پیشم میزنن ازکارم خوششون میادولی نمیان و فقط ازخداوند میخوام هدایتم کنه ترمزهارو بردارم و بتونم فراوانی مشتری روهم تجربه کنم.

    عاشق کارمم حالم خوبه سالنی که کارمیکنم خیلی خوبه وپیشرفته برام کارکردن توی یه همچین سالنی و مدیر سالن محترم و مهربونه که پیشرفت تمام پرسنل رو میخوادو الان من توی شرایطیم که یسال پیش ارزوشو داشتم خداجونم ازت سپاسگذارم وقتی میبینم ازکجا شروع کردم چه شرایطی رو داشتم و الان توی چه شرایطی هستم باورهام قوی ترمیشه که به اون اطمینانی که قلبم بهم میده که همه چیز درست میشه بیشتر اعتمادکنم.

    خیلی جالبه این فایل رو زمانی دیدم ته اتفاقی مثل کرونا رخ داده بود و الانم کل مردم ترس جنگ رو دارن درحالی که من داشتم از محل کارم برمیگشتم هوا خوب بود تصمیم گرفتم پیاده برگردم از خداوند سپاسگذاری میکردم بابت حال خوبم و هعی با خودم تکرار میکردم عاطفه تومشتری نداشتی چرا انقدر حالت خوبه؟جواب میومد بجاش توی جایی بودم که عاشقشم بجاش ازهمکارم نکته هایی یادگرفتم که باید توی کارم رعایتشون کنم بجاش ویدیو برای پیج کاریم گرفتم و ازهمه مهمتر من ازادم من الان تنها بیرونم منی که تا یسال پیش ته بیرون رفتنم ازخونمون تا سرخیابون برای رفتن به سوپری ولی الان کجا؟الان تنها میزنم بیرون و ازادی رو دارم تجربه میکنم درسته برگشتم به خونه تایم خاصی داره ولی الان ازادی رو دارم تجربه میکنم و میدونم با تغییر باورهام اینم عوض میشه حتی تنها رفتن به مسافرتم برام اوکی میشه.

    میگه خدادل هارد براتون نرم میکنه شما قدم هاتون رو بردارین خدااطرافیانتون باشماهماهنگ میکنه استاد من این رو تجربه کردم من اینو زندگی کردم استادمن توی یه خانواده ای هستم که کارکردن دختر رو عیب میدونن که نباید دختر بیرون خونه کارکنه مردم چی میگین ؟ مگه چیزی کم داری؟چطور چندساعت ازت خبری نداریم؟

    خداوند… فقط خداوند همه ی اینارو تغییر داد برام و جوری شد وقتی داداشم به کارکردنم اعتراض کرد مامان بابام پشتم رو گرفتن و باش حرف زدن استاد اره خدادل هارو نرم میکنه و جالب اینه من توی تمام این بحث ها خونه نبودم وقتی داداشم بحث میکردم چرا گذاشتینش بره سرکارمن خونه نبودم و سالن بودم و هیچکدوم ازاینارو ندیدم و فقط اجیم برام تعریف کرد تنها چیزی نه من دیدم نرم شدن دل اطرافیانم بود تنها چیزی که من دیدم روون شدن مسیرم برای کارکردن اونم به لطف به خداوند بود.

    عاطفه ای که بعضی وقتا میشد ماه ها خونه بود و جایی نمیرفت چون شرایطش رو نداشت الان بخاطر تعطیلی سالن امروزوخونه موند نجوا اومد سراغش استادباورتون میشه فقط بخاطر یروز که خونم نجوا اومد سراغم و تک به تک رفتار و حرف های خانوادم رومخم بود ولی کنترلش کردم کنترل ذهن و کردم و شروع کردم به نوشتن که الان واقعا حالم خوبه و باتوجه به مسیر پیشرفتم و ازکجا به کجا رسیدم ایمانم به خداوند قوی ترشد که همه چیز امکان پذیره و میدونم تا گام اخر این پروژه کلی ازنظر شخصیتی و شرایطی تغییر میکنم.

    واما باورهای عالی این فایل:

    1_خودم اگاهانه تصمیم بگیرم ازکوچک ترین زمانی که دارم برای پیشرفت استفاده کنم.

    که خیلی توش باگ دارم باید روش کارکنم که زمانم برام باارزش تربشه.

    2_منتظر نباش اوضاع بخواد تغییر کنه خودت تغییرکن.

    3_توعوض بشو تویه آدم دیگه بشو جهان روی متفاوتی به تونشون میده جهان واکنش متفاوتی به تو نشون میده.

    4_جهان به فرکانس های ما پاسخ میده‌.

    5_نذارروزمرگی درگیرت کنه و برای خودت ارزش قائل باش و دلیل نتایج زندگیت فرکانس هاته پس روی خودت کارکن.

    6_برای ساختن باورهای خوب باید منطق درست به این ذهن بدی،ذهن دلیل میخواد الگو میخواد بهش ثابت کن درست فکرمیکنی.

    7_ایده های الهامی خداوند رو انجام میدم.

    8_راه حل مسائل ریشه ای تغییر شخصیت.

    9_روتین و عادت های جدیدی برای خودت درست کن.

    10_نذارترس کنترلت کنه.

    11_اوضاع میتونه به طور بنیادین تغییرکنه.

    12_اعتمادبه گفته های قلبی.

    13_تغیر شرایط رو از تغییر عادت های روزانه ات شروع کن.

    14_شجاعت تغییر رو داشته باشه.

    15_نمیتونی همزمان ایمان داشته باشی و نگرانم باشی.

    16_ایمانت رو عملی نشون بده.

    دارم سعی میکنم خیلی به خودم سخت نگیرم و باخودم مهربون باشم وقتی دیدم این باورها کافیه تا اینجا و بقیه رو هعی باید تکرار کنم که درک کنم خیلی به خودم فشار نیارم که نهه باید بنویسی فقط صرف این نباشه که نوشتم باید درکشون کنم چون قبلا بخاطر کمالگرایی خیلی خودمو مجبور میکردم همه خلاصه فایل و بنویسم و همین کار داشت باعث میشد کامنت نذارم یا اگر میخوام کامل بذارم باید یه چیز فوق العاده خوب و کامل باشه خداجونم سپاسگذارم که هرروز داری باعث رشد و پیشرفتم میشی‌.

    شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    نیلوفر فولادی گفته:
    مدت عضویت: 1644 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم. خانم شایسته دوست داشتنی و همه اعضای خانواده عزیزم

    نکات مهم و آگاهی های فایل ششم گام به گام خانه تکانی ذهن:

    1_وقتی خودمون آگاهانه تصمیم بگیریم که از کوچکترین زمانی که داریم برای پیشرفت و کارکردن روی خودمون استفاده کنیم ، وقتی که ما این خواسته رو به خداوند اعلام می کنیم ، نه با زبان بلکه با عملمون که از کوچکترین زمانمون استفاده کنیم ، وقتی که خداوند تعهّد مارو می بینه ، “جهان پاسخ می دهد.” جهان درهارو باز می کند وقتی که ما متعهّد هستیم به تغییرات.

    “شرایطی برامون فراهم میشه ، وقت هایی آزاد میشه ، تنهایی و خلوتی به وجود میاد که ما بتونیم بدون دغدغه و باتمرکز بالاتر و با آرامش خاطر نسبی ، روی باورهامون کارکنیم.” این قانون ِ جهانه

    2_وقتی شرایط به ظاهرمنفی و نامناسب پیش میاد ، درواقع جهان داره سَرَند می کنه انسان هارو. داره غربالگری میشه. این شرایط مشخص می کنه که ما جزو کدوم دسته افراد هستیم: افرادی که زیر این فشار لِه میشن و به وجه منفی قضایا نگاه و توجه می کنن. یا افرادی که از این اتفاق به بزرگترین و بهترین اتفاق زندگی شون یاد می کنن. یه فرصت خوبیه برای حرکت کردن و تغییر کردن. و اگر حرکت کنیم و تغییر کنیم خیلی خیلی موفقیت و خوشبختی و ثروت ساده و راحت توی زندگی مون جاری میشه ، اگر که ما واااقعاً متفاوت باشیم با اکثریت جامعه.

    3_وقتی روی خودمون کار می کنیم با تمرکز بالا ، “شخصیت ما تغییر می کنه” ، “اعمال و رفتار ما تغییر می کنه”. ایده هایی خداوند به ما الهام می کنه: اون ایده های الهامی رو باید انجام بدیم. وقتی اون ایده هارو عملی می کنیم نتایج می آید.=> باورامون با دیدن نتایج قوی تر میشه. بعد ایده ها بیشتر میشه. دوباره اونارو انجام میدیم.=>دوباره نتایج میاد و این روند ادامه پیدا می کنه.

    4_ذهن ما با “منطق” مجاب میشه و یک باور جدید رو می پذیره. بنابراین اگر می خوایم یه باور جدید رو بهش بقبولونیم باید از “ابزار منطق” استفاده کنیم. وقتی به ذهنمون یه حرفی رو میزنیم باید حتماً حتماً منطقش رو هم براش بیاریم. اون وقت اون حرف و باور ِ جدید براش قابل پذیرش میشه.

    5_راه حل مسائل باید ریشه ای انجام بشه. با “تغییر شخصیت” اتفاق میفته. نه یه سری رفتارهای سطحی. وقتی تغییر به صورت بنیادین انجام میشه ، ترس های بیهوده از بین میره. چون ترسه که انسان رو از حرکت باز میداره. ترسه که دلیل ِ تمام بدبختیای بشره.

    باید جلوی ترس ها توی زندگی ایستاد و این ترس های واهی رو شکست. وقتی با ابزار منطق ذهنمون رو قانع می کنیم، ترس های بیهوده ی ما ازبین میره. نذاریم ترس بر ما حکومت کنه. نشینیم پای چرت و پرتای بقیه.

    6_خداوند همه ی مارو هدایت می کنه. تمام اتفاقاتی که توی دنیا میفته یه سریا از قبل براش مهیّا هستن. یه سریا این اتفاقات باعث پیشرفت ِ کوانتومی شون میشه!! اونایی که به “الهاماتشون” گوش کردن. تمام ِ ما به یک اندازه وصلیم به خداوند. خداوند به همه ما گفته درمورد آینده. نگفته آینده چه اتفاقی میخواد بیفته ها…گفته چه کاری باید انجام بدی.

    بعضی وقتا قبل از اینکه اتفاق خاصی بیفته “قلب ما” بهمون میگه که یه سری کارایی انجام بدیم. دقیقاً توی تمام قسمتهای زندگی خداوند داره به ما میگه ، ولی ما گوش نمی کنیم. ما منطقمون نمیذاره که درک کنیم. وقتی توی مسیر درست قرار می گیریم این الهامات خداوند رو خیلی بهتر می تونیم متوجه بشیم.

    خداوند مثل یک دستگاه فرستنده رادیوییه. این داره الهاماتو میگه به همه. در لحظه داره بدون توقف ، این آگاهیارو منتشر می کنه. اینجوری نیست که فقط یه سریا دریافت کنن ، نه این آگاهیا داره پخش میشه تو جهان. مثل نور ِ خورشید. مثل امواج رادیویی.

    ولی فقط اونایی که توی اون موج دریافت هستن ، دریافت می کنن. اونایی هم که یه ذره نزدیک موجن دریافت می کنن ، ولی گوش نمی کنن! یعنی صداهه رو می شنون ولی صداهه رو باور نمی کنن. و عمل نمی کنن.

    تعداد افرادی که به الهاماتشون عمل می کنن و خودشونو آماده می کنن در کُل نسبت به بقیه خیلی کمه. به همین دلیلم تعداد افراد ِ کمی نسبت به کلّ جهان اون بالاهستن. و همه چیو تو زندگی شون خلق می کنن.

    7_بعضی اتفاقات باید بیفتن. برای اینکه تغییرات به وجود بیاد. مثل “جنگ جهانی دوم” که باعث ایجاد سازمان ملل شد. تماااام ِ این اتفاقات ، بعدش یه عالمه خیر وبرکت داره. شاید وقتی تو دل اتفاقات هستیم متوجه خیر وبرکتش نباشیم، ولی آینده اونارو نشون میده.

    8_جهان همیشه در حال تغییره. هیچ چیزی ایستا نیست. همه چیز داره تغییر می کنه. بعضی اتفاقات نشون میده که اوضاع میتونه به صورت “بنیادین” تغییر کنه. حالا کیا آماده ن برای تغییرات ؟؟ نه کسانی که میترسن!…بلکه “کسانی که ایمان دارن که خداوند اونارو هدایت می کنه به مسیر درست.”

    با نگرانی کسی جلوی تغییرات رو نمی تونه بگیره. با نگرانی آدما فقط خودشونو بدبخت می کنن.

    کسانی که ایمان دارن و میگن که “من دریافت می کنم الهامات خداوندرو.” و به من گفته می شود و من عمل می کنم!

    الهاماتی که گفته میشه ممکنه از نظر بقیه غیرمنطقی باشه ، ولی آینده مشخص می کنه تفاوت زندگی افرادی که به الهاماتشون عمل می کنن رو با بقیه. یه سری آدما قبل از این‌که اتفاقی بیفته انگار می دونستن و براش آماده بودن. دقیقاً نمی دونستن چه اتفاقی قراره بیفته ، ولی قلبشون بهشون میگه قدم بردار و این کارو انجام بده.

    این شرایط ، این موقعیت ها ، این اتفاقات، برای همه بَد نیست. برای یه سریا خیلی نتایج بزرگی داره.

    خداجونم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 657 روز

    گام ششم

    کنترل ذهن

    ما باید خاسته هامونو با عمل به خدا نشون بدیم نه با زبان.

    ‌وقتی خدا تعهد مارو میبینه جهان به ما پاسخ میدهد جهان درهار‌و باز میکنه.

    از هر شرایطی به نفع خودمون استفاده کنیم.

    منتظر درست شدن شرایط و حل مشکل نباش خودت تغییر کن جهان روی متفاوتی به تو نشون میده.

    اگر ما فرکانس ارسالیمون مثل بقیه باشه و مثل دیگران عمل کنیم ماهم نتیجه بقیه رو میگیریم.

    ما نباید بزاریم روزمرگی مارو درگیر خودش کنه باید برای خودمون ارزش قائل باشیم چون دلیل نتایج خوب فرکانس و افکار ماست .

    ایده هایی که به ما الهام میشه باید عمل بشه.

    برای ساختن باور های خوب باید به ذهنمون منطق و الگو بدیم.

    چون ذهن مقاومه و برعکس عمل میکنه.

    ترس انسان رو از حرکت باز میداره.

    ترس دلیل تمام بدبختی های بشره.

    بدن ما پاد تن میسازد.(ضد ضربه میشیم)

    نباید بزاریم ترس بر ما حکومت کنه

    هدایت

    خداوند همه مارو هدایت میکنه.

    همه ما به یک اندازه به خداوند وصلیم خدا به ما الهام میکنه در مورد اینده( نمیگه اینده چی میشه ها) فقط الهام میکنه که الان چه کاریو انجام بدی برای اینده ت بهتره.

    منطق ما نمیزاره الهامات رو درک کنیم.

    امازون و تسلا نمونه ای از عمل به الهاماته.(مثل کشتی نوح)

    الهامات یعنی انجام یک سری کارها.

    جهان همیشه در حال تغییره هیچ چیزی ایستا و پایدار نیس مثل فصل ها .

    چه کسایی برای این تغییرات اماده ان؟(نه کسایی که میترسن کسایی که ایمان دارن خداوند هدایتشون میکنه به مسیر درست.)

    کسایی که میترسن و نگرانن ایا با نگرانی میتونن جلوی تغییرات جهانو بگیرن؟فقط خودشونو از هدایت و الهامات دور میکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    پرس گفته:
    مدت عضویت: 2177 روز

    سلام به شما استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته محترم.👋👋👋❤❤❤

    خدارو شکر میدونم خوب هستید و همه چیز خوبه . بسیارو بسیار و بسیار فایل بی نظیری بود و همینطور خیلی لذت بردم ودقعا بحث شیرینی بود بحث الهامات در تصورات من الهام شدن یک بازی هیجان انگیزه که همیشه به خوبی و خوشی انجامیده دوست دارم چنتا نمونش رو تعریف بکنم مثلا ساده ترین هاش در تست زدن بوده که دلم با تمام وجود میگفته که مثلا فلان گزینه رو بزن و هر دفعه اگه به دلم‌گوش میکردم درست از اب در می آمد اون موقع که مثلا کلاس هفتم یا هشتم بودم نمی دونسم اصلا قانون جذب چی هست ولی از اون جا که خیلی این اتفاق برام افتاده بود میدونستم که چیز خیلی خاصیه و هیچ جوانی نه برای تایید و نه برای نقضش نداشتم ولی اونقدر همیشه درست بود که تو خیلی از تست ها استفاده میکردم از ش یا مثلا نمونه ی دیگش اینه که یادم میاد و هیچ وقت از یادم نمیره این بود که یادمه تو اتاق مادرم بودم و یه حسی بهم گفتکه روی اون بالشتی که کنار اتاق هست نشین چون زیرش یک عقربه منم دلم خیلی ترسید چون حس بسیار قوی بود و دو دقیقه بعد مادرم بالشت رو از زمین برداشت و بلند داد زد عقرب و کشتش.

    اینو گفتم که بگم واقعا الهام شدن به بندگان مثل این میمونه که در یک معادله ی ریاضی با اینکه هرچقدر هم پیچیده و سخت باشه ولی در صفر ضرب بشه ما باید بگیم صفر میشه و به همین راحتی هستش و وقتی الهام میشه بی بر و برگت مثل جواب معادله همه چیز حتی اگر با ذهنمون هماهنگ نباشه و غیر منطقی باشه هم صد در صد به سود ما به وقوع خواهد پیوست😍😍😍😍🤗🤗🤗

    خیلی خوش حالم که با یک تضاد خوب برخورد کردم و با این سایت و با این فضا آشناشدم و بسیار فضای عالی هستش مطمعنم که نتیجه خیلی خوبی خواهم گرفت و فقط یک سوال داشتم اگر میشود همین الان جواب بدهید بهم من بر سر یک دوراهی قرار دارم و اینکه نیاز به الهام خدا دارم برایش به خاطر یک قوت قلب بزرگ و خیلی دوست دارم خدا بهم بگوید پارسا این مسیر رو برو . فقط همین رو بگه تا من مطمعن باشم ولی میترسم ولی عیب نداره در این مسیر آمدم تا قوی تر سم دیگه. خدایا سپاس گزار خدایا سپاس گزا خدایا سپاس گزار 🏅🏆🏆🏆🏆🏆

    واقعا چکار بکنم خدا بهم الام بکنه آیا اول باید بدون ترس اون مسیر رو طی بکنم یا میشه خدا بهم الهام بکنه خیلی وقته منتظر الهام هستم ولی نمی دونم چرا بهم نمیشه دوست دارم اون حس زیبا ی اهلام کردن رو تجربه بکنم چون خیلی بهم انگیزه میده میدونی باور و شور و اشتیاق میده ک به قول انیشتین اگه شور و اشتیاقت از ترست در انجام عمل به یک کار بالاتر باشه تو حتما در اون کار موفق خواهی بود . و منم خیلی دوست دارم شجاع باشم واقعا الانه که درک میکنم که واقعا مومن واقعی بودن به داشتن ریش و تسبیح و چادر و اینا نیست این رو هرکسی به راحتی و بدون زحمت میتونه انجام بده ولی کسی که به خدا ایمان بکنه و به یک راه که همه بگن بهش نه بگو اره چرا که نه من میتونم انجامش بدم واقعا اون با ایمان واقیعه نوش جونش هرچی بهش داده مبشه و واقعا هم عدالت هستش این به نظرم.

    به زارید یکم از خودم براتون بگم ۱۷ سالمه خیلی دوست داشتم که قدم رو بلند بکنم و بهش رسیدم تقریبا و به دکتری هدایت شدم که میتونه قدم رو ۷سانت بلند بکنه ولی قول شرف میدم که با جذب به ۱۱ سانت برسونمش چون تا اینجا که همه میگفتن نه و خیلی ها بهم میگفتن تو چی داری ولی حرف بقیه پشیزی برام ارطش نداشت چون اعتماد کردم به خدا و گفتم نه حتما من میتونم باید بتونم چون واقعا از صمیم دل برای خودم دوستش داشتم و به خودم گفتم حقمه داشته باشمش.😎😎😎😆😅😅😅✌✌✌💪💪💪💪به خودم بابتش افتخوار میکنم. و راستی اطن تضادم بود که مجبور شدم از تنها راهی که برامون مونده بود و اخرین شانسم بود کا قانون جذبم بود استفاده بکنم چون همه دکترا گفتن نمیشه ولی اخر شد خخخخخخخ و راستی چیزی که میخواستم بگم این بود که دوست دارم به خادج برم بزارید داستان جذابم رو اصن براتون بگم خیلی سرگرم ککنه و جالبه حتما بخونید. من وقتی حدودا دوازده و نیم سالم بود به قم مهاجرت کردیم و خیییییییییییییللللللللللِییییییییی اتفاق بزرگ و ارزشمندی بود برای من چون که از یک شهرستان بدون امکانات به این جا رسیدیم و خیلی عالی بود برام واقعا استاد راست میگه وقتی یک چیز رو نداری و به دستش می آری اون موقع است که لذت اصلی رو ازش میبری انقدر عاشق قم بودم که قسم میخورم اگه کسی بهم میگفت بین اروپا و قم کدوم رو انتخواب میکنی قسم میخورم میگفتمم قم چرا؟ چون ظرفیت اروپا رو نداشتم منی که از اون شهرستان بدون امکانات اومده بودم به قم قسم میخورم به مادرم تا ۲سال میگفتم که من باورم نمیشه اومدم قم. وقتی با اتوبوی میرفتم این ور و اون ور وایییییی چه حالی میداد . خلاصه مدرسه جدید دوستان جدید و افراد جدید و همه چیز جدید و عالی یادمه موقعی که مادرم منو به زور به کلاس زبان فرستاد هرروز برام روزی بد تر از دیروز میشد وقتم رو داشتم هدر میدادم در اون ۲ سالی که زبان رفتم وبدتر از اون این بود که حالم از زبان انگلیسی بهم میخورد و اینکه دوست داشتم بمیرم ولی زبان نرم مادر و پدرم هم اجبار میکردنند که نه تو باید بری اینو تو پرانتز بگم که این رفتار پدرم و مادر باعث شد تضادی بشه برام که فهمیدم با اجبار هیچ کاری نیمسه کرد و با بچه هام این رفتار رو نخواهم کرد خلاصه انقدر از زبان بدم میو مد و خسته شده بودم و میدیدم که هیچ نتیجه ای هم برام نداره تا ۲ مال شهریه زبانم رو نیاوردم و مدیر اموزشکا منو انداخت بیرون و اونقدر خوسحال بودم که حد و حساب نداشتم خدا تابستونی کا قرار بود به کلاس دهم برم و خودم میدونستم که زبانم رو باید کار بکنم به خاطر کنکور اتفاقی تو یوتیوب به فیل اموزشی نصرت برخوردم .و نقطه عصف زندگی من بود چون عاشق زبان شدم از اون پس و نقطه عصفس شد بزای زاویه دید جدید به زندگی و همچنین عاشق اروپا و یاد گیری زبان های مختلف شدن

    و راستی بعد از مدتی که به تضاد قدم برخوردم تونستم فایل قانون افرینش رو ۷۰ هزار تومان بخرم ولی بعدا فهمیدم که استاد راضی نیست ولی تو همون روز ها به صورت اتفاقی باید ازمون خارجی پزشکی در کشور ایتالیا اشنا شدم و همون چیزی که میخواستم و باهمون شرایط ودر کلاس زبانم هم عالی بود و باید میگرفتم اون مدرک زبان ایلیس رو چون که نیاز بود و دانشگاه به زبان انگلیسی بود و تازه بور س هم بود ولی ترسم از اینکه قبول نشم و نتونم مدرک زبان رو بگیرم یا اینکه مشکلی پیش بیاد از نظر ویزا و البته مشکلات مدرسه و نمرات افتضاحم چون هیچ علاقه به ماندن در این نداشتم مجبور شدم ولش بکنم و خیلی ناراحت شدم ار این موضوع ولی خیلی دوست دارم شرایطی پیش بیاد و بتونم به خارج از کشور بروم ودر سن حدکثر ۲۱ سالگی به خارج بروم شاید هم اگر الهام بهم بشه بتونم برم خارج ولی اگر نشه خیلی دوست دارم وسط های ترم پزشکی ایرانم بتونم ادامش رو تو خارج بدم ولی نمیشه آیا این یک باوره؟ ممنون میشم توضیح بدید البته این ویروس کرونا هم برام میتونه اثر خوب ی داشتا باشه شاد و پیروز و سالم و شجاع باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رضا لیراوی گفته:
      مدت عضویت: 3579 روز

      سلام دوست عزیز ممنون از تجربیات زیبات که در اختیارمون گذاشتی

      خواستم بدونم دربارا افزایش قد چه راهکار و روش و دکتری هدایت شدی چون من هم شدید دنبالش هستم

      ممنون میشم تجربه ات در اختیارم قرار بدی

      یه دنیا سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سامان مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2359 روز

    سلام دوست خوبم استادحسین

    من اسیر اون فاصله ی بین دندوناتم😘😊

    عااااااااااااالی،پرفکت،آفرین به این دیدگاه زیبا

    کاملا با این دیدگاهت موافقم👌

    تو درجه یکی مرد،خداروشکر میکنم که تو این مدار بودم و این فایل رو دیدم،خداروشکر که تواین فرصت طلایی دارم رو خودم کارمیکنم و یکسره در حال آموزش و یادگیری و سپاسگزاری وگوش دادن به فایل ها و توجهم فقط خواسته ها و زیبایی هاو ثروت ها و نعمت های بی پایان خدای ثروتمند وسخاوتمنده…

    خداروشکر بابت قوانین تغییر ناپذیر هستی که داره عالی وبدون خطا کارمیکنه

    مرسی از داداش گلم که این فایلو پیشنهاد داد ومنم بدون فوت وقت و نان استاپ مشتاقانه اومدم و دیدم و لذت بردم

    آفرین به ایلان ماسک الگوی موفق من

    فلوریدا فلوریدا ما داریم می آییم🇺🇸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2216 روز

    سلام استاد عزیزم،ما هم دلتنگ شما میشیم،وقتی فایل میزارید،کلی ذوق میکنم.من لایو رو به صورت زنده نگاه کردم،از اون شب منتظر بودم لایو رو تووی سایت بزارید،چون حرفهاتون مثه همیشه تاثیر گذار بود جوری که وقتی از هدایت خداوند گفتید برای مهاجرتتون به امریکا من فقط اشک ریختم و گفتم خدایا همونطور که استاد عباسمنش رو هدایت کردی،منم هدایت کن،و ایمان دارم که هدایتم میکنه.هر روز پیگیر شما هستم،شاید گهگاهی کامنت نزارم اما پیگیرتون هستم،استاد من از روزی که خبر این بیماری پخش شد،اومدم خونه هر روز صبح تا شب دارم رو خودم کار میکنم،موندنم توو خونه از روی ترس نیست،منم میخوام مهاجرت کنم به تهران،گفتم چرا فکر کنم تووی تهران سختی بکشم تا به راحتی و رفاه برسم،از الان تا وقت دارم رو باورهام کار میکنم تا تووی تهران برام اتفاق خوب بیوفته،باورهام که اوکی بشه،برام اتفاق میوفته،چون قبل از این اتفاق عجله داشتم برای رفتن و گفته بودم تا بعد سیزده بدر میرم،بعد شنیدم تهران خوابگاهها تعطیل هستن،گفتم اینم حتما خیری تووش هست،میشینم رو باورهام کار میکنم،توو مدار که قرار بگیرم،هدایت میشم،دیگه عجله ندارم،دیگه نگران نیستم،چون بدهکارم،مطمئنم خداوند برای بدهی ام بهم راه حل میده.وقتی راجب اون خانم گفتید،خیلی خوشحال شدم،پس برای منم اتفاقات خوب توو راهه،خدارو شکر بخاطره شرکت تسلا،این نشونه ی فراوانیه،استاد من یه ایده هایی بهم میشه اما همش با کمک دیگران،مثلا یه کاری رو به پدرم پیشنهاد بدم،بعد من این باور رو دارم که پدرم قبول نمیکنه،برا همین براش حرکتی نمیکنم،یا پیش خودم میگم منکه میخوام برم تهران،توو همچین مواقعی گیر میکنم،میگم کدوم درسته،فقط میگم خدایا هدایتم کن،کمکم کن راه درست رو برم،خدارو شکر وقتی گفتید ذهن منطق میخواد،اومدم همه ی باورهایی رو که نوشتم،هر روز دارم روشون کار میکنم،نگاه کردم،دیدم برای همشون منطق دارم،و این منو خیلی خوشحال کرد از اینکه مسیرم درسته.

    خدایا شکرت بابت شرکت آمازون که نشون میده دنیا پر از فراوانی و ثروته،ونشون میده دنیا رو به گسترشه…

    خدایا شکرت بابت شرکت وان مارک….

    وای اینترنت،خونمون مکانش جوریه که اینترنت خیلی ضعیفه،برا دیدن لایو،کامنت گذاشتن،فایل دانلود کردن یا میرم رو پشت بوم یا درب خونه،به خداوند گفتم خدایا منو به جایی هدایت کن که اینترنتش پر سرعت و نامحدود باشه،بعد استاد وقتی شما حرف از گسترش اینترنت زدید من چقدر خوشحال شدم،گفتم اینم یه نشونه،این فایلتون پر از نشونه بود برا من،کار کردن رو خودم توو این روزا،که منم خودم داشتم انجامش میدادم،هدایتتون به مهاجرت،اینترنت پر سرعت،خدایا شکرت که از طریق استاد عباسمنش کلی بهم نشونه دادی که مسیرم درسته ادامه بدم.

    شعار من همیشه این بوده و هست:تا خدا هست هیچ ترس و نگرانی وجود نداره،خب منطقشم اینه خداوند انرژی بوده،هست،خواهد بود.

    خدایا همونطور که حضرت نوح،استاد عباسمنش،ایلان ماسک و…هدایت کردی،ما رو هم به مسیر درست هدایت کن….آمین یا رب العالمین

    ممنونم استاد،بخاطره فایل زیباتون،خدایا شکرت بابت دستی چون از دستانت استاد عباسمنش…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    امیرحسین قزل جو گفته:
    مدت عضویت: 3592 روز

    سلام استاد عزیزم

    سپاسگزارم ازت که همیشه همراه من بودی

    این فایل خیلی کمک کرد به من و مخصوصا کسانی که در ایران اقامت دارند

    عقل منطق می خواهد==>شاه کلید

    ترس باید در وجود از بین برود

    ممنون بابت توضیحات پیشرفت علمی و جنبه های+ بیماری ها

    مطمئنم که بعد از کرونا اتفاقات و شرایط بسیار عالی رقم می خورد

    جهان در حال رفرش شدن هست!

    تمام اتفاقات خیر و برکتی توش هست من به این حرف ایمان دارم

    من آماده ی تغییرم✌✌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: