live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 73
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-25 01:32:382024-09-26 04:23:02live | عمل به الهامات قلبیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان و هدایتگر
سلام خدمت استاد عزیزو خانم شایسته مهربان
این فایل نشانه دیروز من بود .همسرم مدتی هست(حدود یکی دوسال ) برای مهاجرت صحبتش می کنه .ولی من هم دوست دارم مهاجرت کنم و هم نگرانی های راجع به شغلم و مادرم دارم که بیمار هست و این دو موضوع برای من مقاومت ذهنی زیادی داره و باز چند روزی است که همسرم صحبت مهاجرت می کنه .من بعد از آشنای با استاد و دیدن چند قسمت از فایلهای زندگی در بهشت آروزی دیرینه ام در من زنده شده ،که برم در یک روستای زندگی کنم .ولی زندگی شهری و امتیازات آن و نگرانی های شغلی و خانوادگی اجازه نمی داد جدی بهش فکر کنم.
و دیروز همسرم گفت اگر موافقت کامل داری برم دنبال خانه و….و من باز گفتم اگر قراره موافقت کنم اول باید وضعیت کارم مشخص بشه و اینکه من بتونم چند روز در ماه بیام به مادرم رسیدگی کنم .واز دیروز شوق مهاجرت دارم ولی ترسهام اجازه نمی ده این شوق پایدار باشه و به عمل برسه.دیشب نشانه زدم و استاد در این فایل از الهامات گفت و دیدم ته قلبم مطمئن هستم که مهاجرت کار درستی است واستاد یک جمله طلایی گفتند که (الان پارادایس مثل یک گوهری است که همه آرزوش دارند وهمه می گند شما درست ترین کاری بود که انجام دادید)و این جمله به من نهیب زد که اگر من به یک شهر سرسبز روستای مهاجرت کنم درست ترین کاری است انجام می دهم و در آینده همه به من خواهند گفت چه گوهر نابی دارید .این فایل که شنیدیم گفتم خدایا من به تو تکیه می کنم و من تسلیمم هرچی تو بگی و اما این نگرانی هام. ..دارم و این درخواستهام … دارم خدایا خودت هدایتم کن.خدایا به من ایمان کافی بده که در جاده هدایت تو پیش برم.
و جالب اینجاست که امروز صبح هم به شکلی تصادفی فایل (کلید اجابت درخواستها)برام پلی شد و خداوند بازم به من هشدار داد که به خودش اعتماد کنم و باورش کنم.
مناجاتی زیبا از خواجه عبدالله انصاری:
بارالها؛
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم
که برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی…
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی…
آمین
به نام خدای وهاب و مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم
همین الان به قلبم الهام شد بیام و این کامنت رو بنویسم برای اولین بار به سرعت قبول کردم
چیزی دیروز به قلبم الهام شد که مثل زمان دانشگاهم
که کتاب و دفتر از دستم نمی افتاد و مهمونی هارو کنسل میکردم تا درسمو بخونم و چون متعهد بودم تو درس هام موفق بودم بشینم و دفترمو بردارم و تمام نکاتی که نوشتم از این دوره ی عالی رو بخونم جوری ک انگار بعداتمام قراره امتحان بدم پس باید عالی بخونم و هی دور کنم تا گام 20پاک نویس کرده بودم توی دفتر زیبام و الباقی رو رها کرده بودم و از دیشب شروع کردم گام های باقی مونده رو نوشتم تو دفترم و ازگام اول عین درس شروع کردم به خوندن
الان گام شش رو شروع کردم به خوندن یک جمله ای رو استاد گفته بودن و من نوشته بودم
و اون روز خوشم اومد از جمله اما امروز درک کردم که یعنی چی و میخکوب شدم و درجا به قلبم افتاد بیام این کامنت رو بنویسم جمله ی استاد( خداوند کاری میکنه که از لحاظ مالی و کاری وقت و آرامش داشته باشی تا بتونی روی خودت کار کنی)
دوروز قبل از شروع پروژه خانه تکانی ذهن تو اتاقم نشستم و با قلبی پر از غم و کاملا سردرگم با اشکایی ک میریخت گفتم خدایا کمکم کن جز تو هیچکسی رو ندارم اگ تو دستم رو نگیری من نابود میشم من میخوام تغییر کنم من میخوام جور دیگ ای زندگی کنم خدایا چیکار کنم نمیدونم هیچی نمیدونم کمک کن بهم
دوروز گذشت و تو اینستا مطلع شدم پروژه ی خانه تکانی ذهن دوروزه که استارت خورده
سریع اومدم تو سایت و ویس مریم جانم رو دانلود کردم و نشستم گوش دادم رسید به قسمتی ک گفتن
این اصلا اتفاقی نیست بودنت توی این دوره پاسخ خداوند به توئه به دلیل درخواستی که تو این روزها داشتی نوبت توئه که به پاسخ خداوند لبیک بگی
اینجا استپ کردم و طبق معمول اشکام سرازیر شد گفتم خدایا راست میگ من دوروز پیش ازت کمک خواستم حالا این پروژه پس حتما هدایت توئه
شروع کردم از گام اول اومدم جلو
میخوام بگم استارت از اینجا خورد
استارت من استارت قدم برداشتنام عمل کردنام
از این پروژه بود وسطای این دوره ی بی نظیر کارم رو استارت زدم قدم برداشتم با همون پولی ک داشتم
کارمو با 900 هزارتومان شروع کردم چند جین جوراب خریدم آنلاین شاپمو راه انداختم دستاورد اول شروع کار برای یک خانم 34 ساله که همیشه برای دیگران کار کرده بود و حالا برای خودش کار زد
دستاورد دوم فروش چنان خداوند برام میفروشه که لذت میبرم و چند جین جوراب من تبدیل به کلی جوراب و لباس زیر شد و درآمدی مناسب من همه ی درآمدم رو دوباره تبدیل به جنس میکردم دوماه بعد کارم به همسرم گفتم نظرته پول جمع کنم یک دوره از استاد رو بخریم گفت اره خوبه نصفشو من بهت میدم
و من از خدا هدایت خواستم برای خرید دوره
و هربار میرفتم تو اینستا پستایی از آدمایی برام می اومد بالا که درباره چکاب فرکانسی حرف میزدن من فهمیدم که خدا داره میگ دوازده قدم رو بخر
بازم صبر کردم تا مطمئن بشم ک همسرم یهو گفت خیلی دوست دارم بدونم تمرین ستاره قطبی ک بچه ها تو سایت ازش حرف میزنن چیه
گفتم ای وای این تمرینم مربوط به دوازده قدمه باید همینو بخرم پولامو جمع کردم و قدم اول رو خریدم
و الان قدم پنجم دوازده قدم هستم
حتی یه بار تو رویای صادقه بهم گفته شد دوازده قدم رو ادامه بدی که تغییرت تو همینه
میدونید چرا امشب اون جمله رو درک کردم
چون دارم میبینم از یک درخواست کمک کردن خدا چیکار کرده برام
و من الان هرماه راحت بدون کمک همسرم دارم پول قدم بعدی رو میدم و میخرم تا بتونم رو خودم کار کنم آزادی مالی آزادی زمانی آزادی مکانی
اره وقتی متعهد باشی ک میخوای تغییر کنی خدا بهت همه چی میده چون خدا عاشق اینه که کمک کنه بهمون منی که تو کل 34 سال عمرم هزارتومان نساخته بودم الان 8 ماهه از کارم گذشته
50 میلیون فروش کردم و الان سی میلیون جنس دارم
چون خدا گسترش داد کارمو از 7 جین جوراب رسیدم به جوراب و لباس زیر و تیشرت و لباسهای خانگی
چنان روزی رسان روزی رساند که صد عاقل از آن حیران بماند
اونایی که فکر میکنن حتما باید دوره ای رو بخرن تا بتونن تغییر کنن اشتباه نکنیم از هرجا که هستیم کافیه بخوایم و شروع کنیم قدم اول قدن اول ازهرجایی که هستیم فقط قدم اول رو برداریم
من از سریال زندگی در بهشت شروع کردم و الان دوازده قدم رو دارم میرم جلو
پروژه خانه تکانی ذهن ناب ترین دوره ای هست که هدیه داده شد به ما به ماهایی که درخواست کردیم و خداوند پاسخ داد
استاد به جرعت میگم به هیچ عنوان هیچکسی نمیتونه مثل شما اینقدر زیبا خدا و قوانین رو واضح بیان کنه
دوستون دارم و شمارو خواهم دید
مریم جونم خیلی بی نظیری بهترین الگو برای تمام زنان
از خدای یکتا از فرمانروای کل کیهان برای همه ی عزیزان ثروت میخوام عشق میخوام آرامش میخوام دوستی های زیبا و صلح و زیبایی بهشت رو تجربه کنید
به نام خدا
خوشحالم که خداوند دوباره منو هدایت کرد که این فایلای بسیار ارزشمندو دوباره گوش کنم.
امروز فایل ششمو گوش کردم و واقعا هر لحظه ی ویدیو برام اموزنده بود و مثل نور به ذهن و قلبم میتابید.
نکاتی که من متوجه شدم اینه که خداوند خیر مطلق و قادر مطلقه و در هر لحظه داره به ما الهاماتی که باید بدونیم رو میگه و به قول استاد عزیز همه ی ما به یک اندازه به خداوند وصل هستیم.کافیه خودمونو در مسیر و مدار فرکانسی درست قرار بدیم که بتونیم این الهاماتو درک کنیم و عملیش کنیم.
چیزی که مهمه باید ورودی هامونو کنترل کنیم و افکار محدود کننده که از جامعه ،رسانه ،اطرافیان و ….القا میشه رو نپذیریم و با افکار مثبت و منطقی جایگزین کنیم.
جهان به فرکانسای ما پاسخ میده.
باید زاویه دیدمون به زندگی رو درست تنظیم کنیم که بتونیم این همه ثروت و نعمت و لطف و برکت و عشق خداوند رو بیشتر ببینیم و دریافت کنیم.
سپاسگزارم از استاد عزیز که این مطالب گرانبهارو در اختیار ما قرار میدن.واقعا بعد از دیدن و شنیدن مطالب سایت حالم خیلی بهتر میشه
احساس ارامشم و اطمینانم بیشتر میشه
اینکه خداوند هوامو داره و در هر قدم هدایتم میکنه
اینکه خداوند حواسش به همه چی هست و وقتی تلاش و تعهدتو میبینه ،همه چی رو به بهترین و سریعترین شکل ممکن درست میکنه
بسم الله الرحمن الرحیم
درود و ارادت به همسفرای این دوره بینظیر
کپشن این فایل بینهایت اگاهی دهنده بود و ساعت ها به جملاتش فکر کردم
هیچ تحول بزرگی بدون اصلاح کارهای کوچک و روزمره ممکن نیست. اگر میخوای شرایط مالی، سلامتی، روابط یا آرامشت عوض شه، باید ببینی هر روز چه کارهایی میکنی که در راستای خواستههات نیست. عادتهای ساده مثل نحوه فکر کردن، واکنش نشون دادن، غذا خوردن، زمانبندی یا حتی گفتوگو با خودت، پایهگذار شرایطت هستن.
قدمهای عملی برای هدایت شدن؛
هدایت الهی فقط با دعا یا آرزو اتفاق نمیافته؛ باید در دنیای واقعی هم قدم بزنی. مثلاً اگه درونت میگه کتابی رو بخون یا از کسی راهنمایی بگیر، اینها قدمهای عملیان. وقتی فقط توی ذهن بمونی و هیچ کاری نکنی، هدایت فقط یک رؤیا باقی میمونه.
3. وقتی خداوند تعهد شما را میبیند، درها را باز میکند و نیازها را در لحظه، پاسخ میدهد؛(این جمله رفت توی صفحه گوشیم و هر لحظه که چشمم به گوشی می افته فراموش نکنم تعهدمو)
خداوند به نیتهای جدی و عملگرای ما پاسخ میده. وقتی واقعاً متعهد میشی که تغییر کنی، رشد کنی یا در مسیر درست بمونی—even اگر هنوز کامل نیستی—اتفاقاتی میافته که انگار درها یکییکی باز میشن. پاسخها گاهی خیلی سریع میان، چون خدا به صداقت و تعهد قلبی توجه داره، نه فقط به ظاهر.
. جهان در هر لحظه به فرکانسهای شما پاسخ میدهد؛
تو با احساساتت، نگرشت و افکارت، فرکانس خاصی از انرژی منتشر میکنی. جهان مثل یک آینه است؛ همون چیزی رو بهت برمیگردونه که از درون منتشر میکنی. اگه ناامیدی، نگرانی یا امید، شادی یا ایمان در درونته، بازتابش هم در شرایط زندگیات دیده میشه.
5. وقتی فرکانسهای شما متفاوت میشود، قطعاً شرایط شما با فرکانسهای جدید بهروزرسانی میشود؛
اگه درونت از نگرانی به آرامش، از خشم به بخشش، یا از ترس به ایمان حرکت کنه، جهان بیرون هم به تبع اون تغییر میکنه. فرکانس جدید مثل آپدیت کردن نرمافزار زندگیت میمونه. دیگه محیط، آدمها، فرصتها و حتی سلامت جسمت با گذشته یکی نخواهد بود
6. تضادها فرصتی هستند برای غربالگری سره از ناسره؛
تضاد یعنی زمانی که چیزی خلاف خواستهات اتفاق میافته. این لحظات نهتنها منفی نیستن، بلکه بهت کمک میکنن ببینی واقعاً چی درسته و چی غلط، چی ارزشمنده و چی بیارزش. مثل صافی عمل میکنه تا ناخالصیهای افکار و باورهایت رو جدا کنی.
7. ورودیهای ذهنت را کنترل کن و هر ایدهی الهامی را اجرا کن؛
ذهنت مثل یک باغه، اگر هر چیزی—افکار منفی، اخبار ناامیدکننده، حرفهای سمی—رو واردش کنی، محصولش هم مسموم میشه. باید مواظب باشی چی میخونی، میشنوی یا میبینی. وقتی ایدهای الهامی، مثل یک جرقه از درونت بلند میشه، اجراش کن، چون اون ایده هدایتگره.
8. روند تکاملی درک اصل و اولویت دادن به آن؛
در مسیر رشد، باید یاد بگیری اصلها (مثل آرامش، ایمان، رشد درونی) رو بشناسی و به اونها اولویت بدی. خیلی وقتها درگیر فرعیات میشیم و اصلها فراموش میشن. درک این اصول و تقدم اونها، علامت بلوغ درونی و تکامل فکریه.
9. راهکار ریشهای حل مسائل؛
حل سطحی مشکلات فقط مُسکنه. اگه واقعاً میخوای از یک مشکل خلاص شی، باید بری سراغ علت اصلیش؛ مثلاً ترسهای درونی، باورهای محدودکننده یا احساس بیارزشی. راهکار ریشهای یعنی پیدا کردن منبع مشکل، نه فقط پاک کردن علائمش.
10. ذهن با ابزار ترس وارد میشود اما کار شما، همکاری کردن با ایمان درونی است نه با ترسهای توهمی ذهن؛
ذهن برای محافظت از تو، اغلب با سناریوهای منفی وارد میشه: «نکنه شکست بخوری؟»، «نکنه دیر بشه؟». ولی اینها ترسهای توهمیه، نه واقعیت. تو باید تصمیم بگیری با چه چیزی همراهی کنی؛ با اون صدای آرام ایمان یا با داد و فریاد ترس ذهنی.
11. وقتی تغییرات بنیادین در ذهن ایجاد میشود، خیلی از ترسهای واهی ناپدید میشوند؛
وقتی باورهای اصلیت تغییر کنه—مثلاً از «من ناتوانم» به «من توانمندم»—دیگه بسیاری از ترسهایی که قبلاً واقعی به نظر میاومدن، از بین میرن. ذهن دیگه دستاویزی برای ترساندنت نداره. ترسها توهماتی هستن که با نور آگاهی محو میشن.
12. خداوند مثل یک دستگاه فرستنده، مرتباً در حال ارسال الهامات است؛
جهان پر از الهام و نشونهست. خداوند همیشه با ما در ارتباطه، ولی فقط کسایی که در سکوت درونی و هماهنگی فرکانسی هستن میتونن این پیامها رو دریافت کنن. الهامها گاهی در قالب یک فکر، یک جمله از یک دوست، یا حتی یک کتاب میان.
13. وقتی شما با فرکانس خداوند هماهنگ میشوی، قادر به دریافت الهامات میشوی؛
اگر در حالت آرامش، عشق، قدردانی و ایمان باشی، فرکانست به فرکانس منبع نزدیک میشه. در این حالت مثل اینه که رادیوت رو روی موج درستی تنظیم کردی و صدا رو شفاف میشنوی. اینجاست که الهامات واضح و قابل درک میشن.
14. تضادها، هدایتشدگان را از گمراهان سرند میکنند؛
تضادها ابزار تشخیصاند. کسی که در مسیر هدایت باشه، با دیدن تضاد دلسرد نمیشه بلکه ازش استفاده میکنه. اما کسی که هنوز وصل نشده به مسیر درونی خودش، در تضاد گم میشه. این اتفاقات مثل غربالگریان تا مشخص شه چه کسی واقعاً متعهد به مسیرشه.
15. به اندازهای که به وجه منفی تضاد تمرکز میکنی، گمراه میشوی؛
وقتی فقط به سختی، مشکل و بیعدالتی تضاد فکر میکنی، فرکانست پایین میاد و نمیتونی درسش رو ببینی. این تمرکز منفی تو رو از رشد و مسیر الهی منحرف میکنه.
16. به اندازهای که به وجه مثبت و رشددهندهی تضاد تمرکز میکنی، به مسیر رشد بیشتر هدایت میشوی؛
اگه نگاهت این باشه که «این تضاد چه درسی برام داره؟»، یا «چطور منو قویتر میکنه؟»، تبدیل به ابزار رشدت میشه. تمرکز بر جنبهٔ رشددهنده، تو رو به نسخهٔ بالاتر خودت هدایت میکنه.
17. فرکانس ایمان، با فرکانس نگرانی بیگانه است؛
ایمان و نگرانی مثل دو موج متضادن. اگر در ایمان باشی، دیگه نگرانی وجود نداره چون باور داری همهچیز به خیر تو پیش میره. اما اگر نگرانی باشه، یعنی ایمان هنوز در وجودت عمیق نشده.
18. نمیتوانی همزمان ایمان داشته باشی و نگران هم باشی؛
اینجا تأکید بیشتر شده: مثل اینه که نمیتونی هم زمان شب و روز رو تجربه کنی. اگر نگران هستی، یعنی باید بری و ریشههای ایمانت رو تقویت کنی تا اون نگرانی ناپدید شه.
19. نشانهی ایمان، اطمینان قلبی است؛
وقتی ایمان واقعی داری، قلبت آرومه حتی اگر ظاهر شرایط سخت باشه. اون حس اطمینان درونی که «من در مسیرم»، «همهچیز رو به خیریت پیش میره»، بهترین علامته که نشون میده در حالت ایمان هستی، نه در توهم ذهنی.
ایه امروزم:
وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً
کسانی که مردان و زنان مسلمان را اذیت میکنند، بیآنکه آنان کاری کرده باشند، یقیناً زیر بار تهمت و گناه فاحشی رفتهاند.
58احزاب
به نام دوست و سلام به همه
خب سمیرا چقدر عادات روزانتو ترک کردی
چقدر توان داری وقتی نوتیف میاد فقط بری اینستا وفضای مجازیتو چک کنی
اصن خدا میگه یه رابطه خوب بهت میده به شرط اجرای اینا ، چرا نمیتونی ، میتونی فقط نمیخوای
بزرگترین تمرین رهایی از ایسنتا ، دوم فقط کار کردن تو سایت حتی خسته بشی ، کامنت بزاری و بنویسی
دوره هاتو با تعهد بنویسی و کلا دفتر مشقت همراهت باشه دفتر شکرت و تمرینات استاد
خدای عزیزم من ازت میخوام کمکم کنی که متعهد بشم به تغییر عادتهام ، به تکرارشون تو ذهنم
به اینکه تمرکزم از بیرون به درون بیارم
ببینم چقدر نسبت به روز قبلم رشد کردم
چقدر ذهنمو کنترل میکنم ، چقدر فرکانس مثبت میفرستم ،
یادت باشه ترس مخالف ایمانه
اگه ترس داری ایمان نداری مگه میشه ایمان داشته باشی خدا بهترین واحد با تمام وسایل بهت میده بعد بترسی ، مگه میشه ایمان داشته باشی بهترین پارتنر نصیبت نشه در بهترین زمان
نه تو فقط خودتو با دیروزت مقایسه کن همین پیشرفت روزانتو بررسی کن
وقتایی،که به جنبه منفی تمرکز میکنی گمراه میشی پس وقتایی که حالت بده و فکرای منفی میاد بخودت بگو اگه به قشنگی مشکلم حل بشه چی
یک لحظه تجسم کن اون لحظه قشنگو که به مخالف تضادت رسیدی چه حسی داری
آره سمیرا بجا چک کردن فضای مجازی یا مقایسه با بقیه ، یا فلانی کجاست و چکار کرد ، چقدر هروز از خودت میپرسی چه کاری بهتر از دیروز کردم ؟
چقدر هروز خودتو چک میکنی ؟ چقدر درگیر ساختن شخصیتتی
چقدر به برنامت نسبت به دیروز متعهد تری ؟
بجای اینکه بگی پس کی میرسم ؟ پس چی شد. اه خسته شدم
بگو پس امروز چقدر از دیروز بهترم ، چقدر به روتینم پایبندم ، چقدر رو سایت کار کردم و فایل دیدم ، چقدر بجای حسادت خشم نفرت ، عشق و ارامش به قلبم اوردم ، چقدر عزت نفسم نسبت به دیروز بهتر شده ، چه حرکت مثبتی نسبت به دیروز روی عزت نفسم زدم
اره سمیرا باید واقعی متعهد باشی اگه واقعا نتیجه میخوای ،این نشانه من بود و باید بهش متعهد باشم
امروزم تولدمه ، اولین تولدی که تنهام ، تنهای تنها با خودم و سه سال پیش وارد این مسیر شدم ، یکسال و نیمه با استاد اشنا شدم و امروز روز تولدم تو این تنهایی میخوام تعهد واقعی بدم ، سمیرایی که اراده اش عالی بود تونست پزشکی و تخصص قبول بشه ، حالام همون اراده برای دادن تعهد به فایلها میده ، به حرفهای استاد
با کمک خدای مهربانم
به نام خداوند مهربان سلام به همگی دوستان گلم خانواده عزیزم
این فایل روز ششم هست و من امروز گوشش دادم
و واقعا لذت بردم با اینکه امروز نسبت به روزای دیگه بخاطر شرایط های هورمونی یکم بهم ریخته هستم
ولی گوش دادم و لذت بردم که واقعا باید به ایده ها عمل کرد تا نتیجه رو دید
ولی قبل از اون باید قلبت باز باشه
ولی اومدم از امروزم بگم که چ نکاتی رو امروز درک کردم و فهمیدم
امروز قرار بود من و داداشم بریم دوچرخه سواری توی پارک مهمون اون البته چون دوچرخه کرایه میدن ولی داداش من بدون هیچ توضیحی با دوستاش رفتن استخر
من یه مقدار ناراحت شدم از این قضیه ک خب چرا اصلا میگی که بخوای خودت بری با دوستات
از اونور فشار روحی بشدت زیادی روم بود
داداشم رفت و من تنها شدم
خواستم مثل روزای دیگه برم پیاده روی و سعی کنم کم کم جاهای جدید تری نسبت ب محله خودمون رو برم ببینم تا کم کم یاد بگیرم از منطقه امن خارج بشم
ولی اصلا دلم نمیکشید ک برم
گفتم خب الان چیکار میتونم کنم ک حالم بهتر بشه از اونجاییه ک عاشق انیمیشن دیدنم گفتم بشینم ببینم
رفتم که ببینم چی هست ی چیز بدرد بخور پیدا کنم
که چشمم خورد به شِرِک و گفتم فکر خوبیه ها
تو نگو توی این برای من یه درسی بوده ک استاد بارها بهش اشاره کرده
داداشمم صبح رفته بود به درخواست من شیرینی مورد علاقمو گرفته بود
فیلم گذاشتم و شروع کردم ب دیدن
آخر ویدیو متوجه شدم این یه پیامی داشت ها
درواقع اول داستان میان خونه شرک رو بهم میزنن و شرک کلی عصبی میشه و میره ک این مشکلو حل کنه
و میفته توی یه مسابقه همون نجات فیونا
و عاشق اون میشه
و هم عشقشو پیدا میکنه هم خونشو پس میگیره
اینجا فهمیدم خیلی موقع ها اتفاقاتی میفته ک اگر ندونیم کلی غر میزنیم ولی پشتش کلی خیر و برکت برای ما هست
مثلا امروز داداش من ب جای من با دوستاش رفت ولی من اینو فهمیدم ک این اتفاق نشون نمیده که داداش من آدم بد قولیه یا چ اتفاق بدی افتاد بلکه قرار بود من بفهمم ک پشت هر اتفاق به ظاهر بدی پیام خوبی هم ک توی فیلم دیدمش و یاکسی وظیفه نداره منو ببره تا بهم خوش بگذره حتی اگر قول داده باشه و انجام نده هم من نباید روزمو خراب کنم یا اونو قضاوت
برای خودم شیرینی داغ کردم و واقعا دارم لذت میبرم
و بعدش گفتم برای شام چی درست کنم
امم خب غذای سنگین ک ن یه غذای مقوی و ساده تر با چیزایی ک هست
ک چشمم افتاد ب لوبیا سفید
گفتم بزار ببینم چ غدایی تو گوگل هست با لوبیا
ک دیدم انواع کتلت ها هست منتها توش گوشت داشت ک ما چون مصرف گوشتمون یکم زیاد شده گفتم ن
گفتم برم با ایده و الهامات درست کنم
اومدم گفتم خب پیازم میخوام رفتم تو یخچال
دیدم حسم میگه هویجم بردار عدس هم بردار
و بزار عدس و لوبیا کامل پخته بشن
و بنظرم غذای جالبی میشه هنوز پخته نشده
ولی از نتیجش میام میگم
و اینم بگم یه لحظاتی ذهنم میگه ادا در نیار بابا داری ادا در میاری ها الکی خودتو میزنی به حال خوب ولی من بهش گوش نمیدم چون میدونم اینا بخاطر عادت های قبلیه ک اجازه دادیم لحظات هرجور میخوان بگذرن و این شده ی رشته عصبی یه باور ولی انقد این سبک زندگی (زندگی هدایتی ،الهامی ،ساده)رو ادامه میدم ک بشه ی روتین یه عادت یه شخصیت
و از هوا هم بگم ک هوا عالیه باد خنک میاد جاتون حسابی خالیه
خدایا شکرت ک هدایت میشم️
دوست خوبم ، کامنتتو خوندم و انرژی مثبت قشنگی ازش گرفتم ،خیلی حس و حالت مثبت بود
منم انیمیشن دیدن دوست دارم و یکی از کارای مورد علاقمه
چون پالس،مثبتی داره
یکی از کارای دیگه که ذهنمو از فکر منفی دور میکنه بازی فکریه ،منو وارد فضای دیگه میکنه
نگاه کردن به طبیعت حتی از پشت پنجره ام حال خوبی بهم میده
یا تصور رویاهام با یه اهنگ بی،کلام مثبت
و دوستایی مثل شما کمک میکنند ما انرژیمون مثبت تر بشه
ممنونم از تجربه قشنگت که باهامون به اشتراک گذاشتی
سلام به شما سمیرای عزیزم
امیدوارم که عالی باشی
خیلی خوبه ک شما هم انیمیشن دیدن دوست دارید ولی باید دقت کنیم چی میبینیم و با چشم باز ببینیم ک یهو ی باور غلط نره تو ذهنمون
پاندای کونگفوکار
زوتوپیا
این دوتا فیلمای واقعا خوبی هستن ک میشه نکات خوبی ازش گرفت
و من از شما ممنونم از همتون ک میخونید و پاسخ میدید
هروقت اون چراغ بالا روشن میشه من انقد ذوق میکنم ک یکی پاسخمو داده
و منم برای شما آرزوی زندگی ای سرشار از آگاهی
ذهن آروم
قلبی پر از ایمان ارزومندم عزیزم
الهی به امید تو
گام 6
سلااااااااام
خدایاشکرت که امروزم عمل کردم و اومدم تا کامنت بزارم.
تعهد
وقتی که خودمو متعهد کنم که از وقتم برای کار کردن روی دوره ها استفاده کنم ،،،وقتی سعی میکنم از کوچیک ترین تایم ها استفاده کنم و هی دنبال جا باز کردن هستم تا روی خودم کار کنم ،،،،،وقتی خداوند تعهد منو می بینه دستاشو و شرایطو برای من آماده میکنه تا با فراغ بال روی خودم کار کنم.
و استاد من بارهااا اینو تجربه کردم ،،،به محض تعهد فولادینم خداوند شرایط عالی برام گذاشت و با خیال راحت شروع میکردم به کار کردن.
تو تغییر کن جهان همه چیزو برات هماهنگ میکنه
تو تغییر کن خداوند همه چیزو برات مدیریت میکنه
باید از خودت یه چیزی نشون بدی تا خداوند برات قدم برداره و خداوند برکت میدهد ،،،،،کافیه یک قدن برداری و خداوند هزار قدم به سمتت میاد.
میخوام درباره تجربه خودم از دیدن سریال های استاد بگم …..تو این دو سه سالی که اینجاهستم هر فایلو بالای ده بار دیدم و این سفر به دوز امریکا و زندگی در بهشت برام هیچ وقت تکراری نشده،،،،،،و اما معجزه های این سریال هااااا،،،،،
بخدا هرچی بگممممم کمه،،،،،
زیبابینم کرد
شکرگزارم کرد
دیدمو به زندگی مثبت کرد
عاشقققققق زندگی کردن شدم منی که معنی زندگی نمیدونستم
با همین سریال هاااا به قول استاد معدن ارسال فرکانس خوبه و مدام منو به تجربه های شیرین هدایت میکرد.
وقتی در مدار درست باشیم همیشه هر اتفاقی که میوفته به نفع ما میشه.
وقتی در مدار درست باشی خداوند بهت الهام میکنه ….
خداوند هر لحظه به ما الهام میکنه و اینکه یک سری کارهارو اتجام بده،و باید به الهامات عمل کنی.
وقتی خدارو باور کنم اون هرچیزی که نیاز دارم تو مسیرم قرار میده……
هیچ اتفاقی رخ نمیدهد تا تو اولین قدمو برنداری…..
به محض اینکه اولینو بردارم خداوند باقی قدم هارو بعم نشون میده.
خدایاشکرت
سلام به استاد عزیزم و دوستای گلم
شاید عجیب باشه ولی این فایلو چهاربار پشت سر هم نان استاپ گوش دادم….
یه قفل بزرگی توی ذهنم باز شد
خدا داره در هر ثانیه مارو از طریق قلبمون هدایت میکنه
فقط باید بهش گوش بدیم…
خیلی وقته یه سری چیزا میشنوم و میبینم …میدونم چه کاری باید انجام بدم ولی میترسم
انگار قدرت ریسک کردن نداشتم…
من توی کافیشاپ کار میکنم، اوایل که رفتم سر کار خیلی اروم اروم و تکاملی شروع کردم به درست کردن کوکی و کیک های خونگی توی همون کافه..بدون امکانات با یه فضای کوچیک و یه تستر درب و داغون…
عطر کیک و کوکیام کل کوچرو بر میداشت..همه ازم تعریف میکردن و میکنن…هزاران هزار بار شنیدم که میگن کیمیا کارگاه بزن، کیمیا بیشتر تولید کن و از بقیه سفارشه خارج از کافه بگیر،کیمیا برو سمپل درست کن کافه های دیگه نمونه بده سفارش بگیر،کیمیا برای خونمون مهمون اومده برامون درست کن،کیمیا دنبال کار دیگه ای نگرد تو برای این کار ساخته شدی…
دیالوگای بالارو انقدر شنیدم که دیگه برام طبیعی شده…
انکار میدونم باید این کارو انجام بدم و بالاخره کار خودمو شروع کنم ولی همش میترسم …از اینکه تنهایی کاریو انجام بدم استرس میگیرم….
خیلی دست دست کردم
اما با این فایل دلم اروم شد…
خدا هزاران بار از طریق های مختلف به من الهام کرده، هدایتم کرده…باید بهش گوش بدم :)
این حرف که اگه ایمان داشته باشی دیگه نباید نگران باشی رفت نشست به جونم…
استاد خیلی دوستون دارم
خدا حفظتون کنه
خیلی ماهین