live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 8

1103 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام حامد گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلام سید عزیز. اینجا میخوام درمورد تجربیاتم از صحبتهای شما بگم. شما در ابتدای لایو گفتین که این یک فرصت بینظیر هست برای اینکه ما روی خودمون کار کنیم و مثالی آوردین از زمانی که شما تو شرکت نفتی کار میکردین و به دلیل مشکلات حقوقی که شرکت با اون برخورد کرده بود شما سرکار نمیرفتین و حقوق میگرفتین و یک زمان عالی رو به دست آورده بودین که روی خودتون کار کنید و این اتفاقات به خاطر این افتاد که به صورت متعهدانه روی خودتون کار میکردین و وقتی که جهان تعهد شما رو دید و شما این درخواست رو داشتین که زمان بیشتری لازم دارین تا روی خودتون کار کنید جهان به درخواست شما پاسخ داد و شرایط برای شما فراهم شد

    حالا من میخوام از خودم بگم. من بسته روانشناسی ثروت رو آذر ماه تهیه کردم و واقعا به صورت متعهدانه روی خودم شروع کردم کار کردن. از تمام فرصتم استفاده میکردم و فایلها رو گوش میدادم و در کنار اون هم یه عالمه فایلهای رایگان با باورهای توحیدی شما رو گوش میدادم. استاد کارم این شده بود که از صبح که میرفتم سرکار، تو اداره کوچکترین زمانی که پیدا میکردم فایلهای شما رو گوش میدادم، تو مسیر رفت و برگشت به خونه، توی خونه و… ولی بازم زمان کم میاوردم. به خدا درخواست دادم که سرم تو اداره خلوت شه تا زمان بیشتری رو بتونم رو باورهام کار کنم و این اتفاق افتاد و من خوشحال و سرمست از این اتفاق. جالب بود وقتی فایلهای روانشناسی رو گوش میدادم بهمن ماه به صورت کاملا بی سابقه طی یه قانونی که تو ادارمون اعمال شد حقوقم افزایش پیدا کرد و من میفهمیدم که این اتفاقات فقط به خاطر کارکردن رو خودمه(چون آخر سال بود و قاعدتا این افزایش حقوق باید با قراردادای سال جدید اعمال میشد). وقتی از سرکار برمیگشتم خونه به خاطر بچه ام دیگه فرصتی نبود که بتونم فایلها رو گوش کنم و کار خونه و نگهداری از دخترم رو انجام میدادم و واقعا بیشتر شبها با دخترم از شدت خستگی میخوابیدم اما حدود ساعت ۱۲ تا ۱ از خواب بیدار میشدم و یه نسکافه میخوردم و تا حدود ساعت ۵ صبح دوباره روی فایلها کار میکردم. و این روند ادامه داشت تا اینکه دیدم از نظر جسمی کم خوابی خیلی بهم فشار وارد کرده و کارایی ذهنیمو پایین آورده. دقیقا یادمه که همون موقع به خدا گفتم که خدایا استاد وقتی بندرعباس بود شرکتشون تعطیل شده بود و سرکار نمیرفت و روی خودش کار میکرد منم میخوام همینجوری باشه حتی اگه حقوق نگیرم بعدش پیش خودم گفتم وقتی داری از خدا درخواست میکنی درست و حسابی درخواست کن. پس گفتم خدایا من دقیقا عین استاد عباس منش نمیخوام سرکار برم و حقوق هم میخوام تا بتونم روی خودم و باورهام کار کنم………

    استاد چند مدت بعدش این اتفاقات تو جهان افتاد و ما دورکار شدیم و من تو خونه بودم و حقوق میگرفتم و فرصت این رو داشتم که روی خودم کار کنم. بارها و بارها و بارها از خدای خودم تشکر کردم به خاطر اجابت درخواستم. استاد عزیزم تو این مدت نه اخبار رو دنبال کردم نه نگران بودم. نه حالتهای وسواس گونه نسبت به تمیزی داشتم. نه از ماسک و دستکش استفاده کردم علیرغم اصرار اطرافیان. مثل قبل زندگی کردم و لذت بردم و فقط خدا رو شکر کردم. هرچند اعتراف میکنم که به صورت صد در صد نتونستم از این فرصت طلایی برای کارکردن رو باورهام استفاده کنم.

    وقتی میگین که اگر به صورت متعهدانه روی خودمون کار کنیم جهان پاسخ میده و درها رو باز میکنه و تعهد شما باعث شد که این اتفاقات بیفته که شما یه ورودی مالی داشته باشید یه آرامش نسبی خاطر داشته باشی که بتونی روی خودت کار کنی دقیقا میفهمم چی میگین. دقیقا همون اتفاقی که برای من افتاد.

    مطلب بعدی که شما تو لایو گفتین این بود که برین درمورد جف بزوس و شرکت آمازون تحقیق کنید و من هم همین کار رو کردم.

    تو چندتا مصاحبه ای که ازش دیدم یه سری مواردی رو در مورد دیدگاهش نسبت به کسب و کارش گفت که اینجا میارمش:

    ۱- من هیچوقت به شکست و پشیمانی از تلاشم فکر نکردم ( ایمان ۱۰۰ درصد داشت که حتما موفق میشه و حتی یک درصد هم شک نکرد که شکست میخوره)

    ۲- من شک داشتم که تصمیمی بگیرم که براش تلاش نکنم ( وقتی یه تصمیمی میگیره تمام تلاششو برای رسیدن به اون هدف مدنظرش انجام میده)

    ۳- من عاشق کارم هستم و تو آمازون بهم خیلی خوش میگذره (همون چیزی که شما همیشه به ما میگید برین دنبال علاقتون و مطمئن باشید پولدار هم میشین.)

    ۴- من همیشه برای هدف گذاریهام و برنامه ریزیهام امروز رو نگاه نمیکنم بلکه چند سال آینده رو نگاه میکنم. (دقیقا همون حرفی که شما زدین که اینا انگار از قبل آماده بودن برای این اتفاقی که تو جهان افتاده)

    ۵- تاسیس آمازون یکی از تصمیماتی بود که من با قلبم گرفتم نه با عقلم

    ۶- بیشتر حسرتهای ما برای کارهایی هست که انجام ندادیم و راه هایی که نرفتیم و من نمیخواستم وقتی ۸۰ سال یا ۹۰ سالم شد حسرت چیزی رو بخورم

    ۷- دوباره میگم باید دنبال قلبتون برین، باید ریسک پذیر باشین، باید به غریزتون گوش بدین

    استاد، یه جا مصاحبه کننده از جف بزوس پرسید که نظرش رو درمورد اینکه الان ثروتمند ترین فرد جهان هست بگه و اون گفت که براش این قضیه مهم نبوده یعنی اگه نفر دوم هم میشده مشکلی نداشت و برای اون جف بزوس کارآفرین و جف بزوس پدر خیلی مهمه و اولین جلسه کاری رو هر روز ساعت ۱۰ صبح برگزار میکنه چون قبلش میخواد حتما صبحانه رو در کنار فرزندانش بخوره.(من فکر میکنم این کار از باور فراوانی که داره ناشی میشه، اینکه حتما صبح زود بره سرکار تا همه چی رو راست و ریست کنه و…. تو ذهنش نیست. از بودن در کنار فرزندانش لذت میبره و بعد با یه انرژی فوق العاده میره به کاراش میرسه)

    یه نکته جالب این بود که اون تو مصاحبه اش گفت که برای تعطیلات یک هفته ای رفته بود نروژ و وقتی میخواست برگرده دلش تاپ تاپ میزد که هرچه سریعتر برگرده آمازون. یعنی تا این حد عاشق کارش هست.

    وقتی این حرف رو زد من یاد شما افتادم و یه مقایسه ای تو ذهنم شکل گرفت بین شما و جف بزوس. جف بزوس کار و خانواده و تفریح براش تفکیک شده هست. با اینکه عاشق کارشه اما وقتی میره تفریح با اینکه خیلی بهش خوش میگذره اما وقتی میخواد برگرده سرکارش دلش تاپ تاپ میزنه تا زودتر به محل کارش برگرده (البته تا این حد عاشق کارش بودن یه مزیت خیلی بزرگ و عامل موفقیتشه) اما استاد وقتی اون رو با شما مقایسه میکنم میبینم شما روابطتتون، تفریحتون و کارتون یکی هست. شما تو تمام مدتی که تو سفر به دور آمریکا بودین درحال کارکردن بودین درعین حال که داشتین تفریح میکردین و لذت میبردین. نمیدونم میتونم منظورم رو درست برسونم یا نه. برای شما مرزی بین اینها وجود نداره وقتی به مسافرت میرین نگاهتون اینجوریه که این لذت بردن درواقع همون کارِتونه. یه جورایی کارتون اینه که از زندگیتون در تمام لحظات لذت ببرین. به نظرم شما از نظر باور جلوتر از جف بزوس هستین. پیش بینی من اینه که چندسال دیگه ثروت شما از جف بزوس هم میزنه بالاتر.

    برای شما و همه دوستان آرزوی بهترین اتفاقات رو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 95 رای:
    • -
      لیلا رستمی گفته:
      مدت عضویت: 2717 روز

      سلام دوست عزیزم

      بابت کامنتتو ن سپاسگزارم دقیقا قبل عید چند بار فایل پیام نوروزی من گوش کرده بودم و میخواستم منم امسال هیچ جا نرم با خودم باشم بدم طبیعت کو ه بعد ۱مدت فهمیدم چی شده گفتم خدارو شکر کردم خداوند اجابت کرد امسال عید بهترین و پرسودترین ماه بود شرایط ثروت آفرین کنونی ما بود خدارو بینهایت سپاس که هرآنچه میخواهیم میشود

      شاد و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    HamSai گفته:
    مدت عضویت: 3397 روز

    درود استاد عزیزم،

    صدای شما بجز اگاهی، باعث ارامش خاطر نیز میباشد..

    اینجانب همیشه دنبال کننده فایل ها و محصولات هستم، خواستم بار دیگر از اگاهی که منتقل میکنید سپاسگزاری کنم..

    در پناه الله یکتا باشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    نیلوفر ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2363 روز

    سلام استاد عزیزم واقعین همین لحظه نمی دانم چی بگویم و بنویسم مثل که از قلب من اگاه باشی

    و میخواهم اعتراف کنم استاد عزیزم

    راستی که من فایل های سابق تان را چندین چندین بار گوش دادیم اما انزمان در مورد الگو و منطقی کردن ذهن درست درک نمی کردم مخصوص درقسمت منطق ذهن و قناعت دادن ذهن

    چند روز است که در قرنطینم کتاب های در ژورد ضمیر ناخوداگاه و خوداگاه و کتاب های مختلف در مورد موفقیت مطالعه دارم و فایل صوتی گوش میدهم انزمان درست فهمیدم که استاد خیلی به زبان ساده این گب ها و مثال در مورد منطقی کردن ذهن گفته بود اما من درک نکردم چون در مدارش نبودم

    استاد عزیزم راستی که چند وقت قبل زمانی کارم زیاد شده بود که به تاریکی از خانه میبرامدم و به تاریکی شب پس دوباره خانه میامدم موقع درست گب زدن با فامیلم نداشتم

    اما موقع از خانه تا سر کارمیرفتم دوساعت میحط کارم با محل خانه ام فاصله دارد

    در مسیر راه مکمل با صدای شما بودم انزمان چنین چیزی از خدا میخواستم موقع فرصت کار کردن روی خودم پیدا کنم

    باورت میشه استاد از همین در خواست من یک هفته سپری نشده بود که دولت دنمارک از 11مارچ رخصت کرد تمام دفاتر دولتی را

    حالا مکاتب پوهنتون ها و محل کار همه رخصت است در قرنطنین به سر میبرم

    واز همین فرصت استفاده درم روی خود کار میکنم

    استاد همین حالا خیلی باور های قوی از سخنان تان دریافتم

    شماره یک که همه ما وشما به شکل یکسان با منبع خداوند وصل هستیم

    خداوند در هر لحظه برما الهام میکند ما باید از قلب و الهامات خود پیروی کنیم

    و خداوند مارا هدایت میکند کافی است ما به عمل خود به خداوند نشان بدهیم که ما اماده تغیر هستیم

    تشکر استاد جان

    به صفت استاد خود خیلی دوست تان دارم و همچنان پارتنر زنده گی تان خانم نزنین شایسته عزیز خیلی خوشبخت است همچنین فرد همرایش است

    که در پهلویش رشد میکند و شما همچنان خوشبخت هستین که مثل شایسته عزیز پارتنری دارین که برتان محبت میکند

    رابطه شما را خیلی دوست دارم تحسین میکنم تان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمد صادق اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2509 روز

    سلام به استاد عزیز وسرکار خانم شایسته !!واقعان شایسته بزرگواربه خداقسم که تشنه شنیدن این الهامت بودم تا ایمانم تقویت وبروز رسانی شود دارم وارد سومین سال همراهی با این( کاروان توحیدی)میشوم استاد عزیز من ۵۰ ساله دارم و۳۰ سال تقلاکردم شغل های بسیاری را تجروبه کردم اما در کسب روزی نا موفق وقتی ک به این مسیر هدایت شدم به طرز معجزه وار دوره کشف قوانین را از سایت خریدم من تمام نعمت های خدارا دارم واز اشنای با شما داشته هایم ونعمت هایم رادرک کردم ومعنای سپاس گزاری را فهمیدم واکنون سیستمی بودن خدا وند را ارزش تضاد راواز این بابت از خدای خودم بی نهایت سپاس گزارم هیچ نتیجه ما لی نگرفتم اما ایمانم احساسم امید به اینده روشن را در گفته های شما برایم مثل روز روشن است خواندن اگاهی های این فایل به من ایمان وامیدی را داد که ادامه دادن به این مسیر رابرایم صد برابر کرد من میخواهم به دوستان همفرکانسیم ک در مدارهای پایین ترند مثل من بگویم ک فایل های دانلودی را الهامات از طرف خداوند بداند اگر از این اگاهیها درکتاب در مجلس مضهبی یا کلاس های موفقیت های ک در رسا نه ها منتشر میشود پیدا کردین! تمام تمرکز بیرون از این سایت برفرعیات است چون من وشما انتخاب شدهستیم ک رمز وراز جهان بر من وشما اشکار شده من به نوعبع خودم اول از خدای ک مرا به این مسیر هدایت فرمود سپاس گزارم از استادعزیم وفرشته خدا خانم شایسته خوش کلام وخوش قلم-! هرچه اطرافم را نگاه میکنم کسی را پیدا نمی کنم که درک حرفها واگاهیهای مرا داشته باشد این بزرگترین لطف خداوند به من وشما بوده وهست( من وما انتخاب شدگان از طرف خداوند مستیم ) (من به این باور وایمان دارم فدای شما )صادق اسکندری به امید روزی که نتا یج مالی من هویدا شود!! در پناه خداوند بزرگ💎

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مجتبی صادقی کریم آبادی گفته:
      مدت عضویت: 1916 روز

      استاد گلم سلام

      خداراشکر که درمسیر شما گام برمیدارم واز سال۹۴تابه امروز همراه شما وخانواده صمیمی هستم استاد اول از لایو بی نظیرتون که مثل همیشه عالی ودوست داشتنی هست ممنونم وخیلی درزندگیم تغییربوده وهست ولی ازنظر مالی خیلی تغییرنداشتم ولی ازنظر روابط خیلی عالی هستم و زندگی ایده آلی دارم خداراشکر واستادبرای سال ۹۹چند پیشنهادبرای خرید سهام دارم ویک پیشنهادهم برای کار مورد علاقه ام دارم

      به امیدروزی هستم که به همه خواسته هایم رسیده باشم والگویی برای دوستانم باشم

      باسپاس وآرزوی موفقیت برای شما وهمه دوستان …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سید حسین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2756 روز

    سلام استاد عزیز

    این لایو کاش زودتر به شما الهام شده بود.

    از وقتی این لایو رو گوش دادم دیگه بابت این بیماری انگار دیگه چیزی نمیبینم،دیگه چیزی نمیشنوم،با اینکه همه دارن تو خونه در و دیوار رو نگاه میکنن من در درونم شور غلاقه و اشتیاق میبنم.

    کسب کارم هم بصورت فروشگاهی(مغازه دار) هم بصورت اینترنتی روزانه اندازه یک فروشگاه در سطح معمول برایم درامد داره فقط در عرض چند روز،چون به چند الهام ساده عمل کردم.

    دلیل این الهامات به خاطر آرامش و تفکری که استادم در من ایجاد کرد به ذهنم رسید.

    باورم بر اینکه همه چیز باور و کنترل ذهن هست بیشتر شد،چه کاره سختی است ولی وقتی کار میکنیم چقدر راحت تر میشه.

    واقعا دمت گرم استاد.

    برای همه سوالاتی که یک انسان در زندگی میتونه از خودش و از خدای خودش داشته باشه،با این اصولی ساده و دقیق که به من آموزش دادین،همه رو حل کردم.

    راستی سال قبل (فروردین 98)من یک ماشین رو تصور کردم که یک مدل بالاشو بگیرم ولی من قبل سال همون ماشینو صفر کیلومتر خریدم.واقعا نمیدونم چجوری شد که پولش جور شد و نقده نقد خریدم تازه اصلا هم به زحمت نیوفتادم.

    من جوری ماشینو تصورش کرده بودم که موقعی خریدمش واقعا خیلی برام هیجان انگیز نبود انگار داشتمش.

    الان بیشتر متوجه میشم که وقتی به یک خواسته ام میرسم لذتش بیشتر از تصورش نیست،مهم اینه همواره در هر شرایطی حالت خوب باشه.

    استاد دمت گرم بابت ماشین،بابت این حال خوب،انگار یک سر و گردن از همه بالاترم…. همه چیز این دنیا را متوجه میشم…همه انسان ها رو…

    فالوینگ اصلی ام خدا ست بعد شما،دیگه کسی رو فالو نمیکنم چون دارم واقعا نتیجه رو میبینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  6. -
    INGOD WE TRUST گفته:
    مدت عضویت: 3123 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و همه همفرکانسی های گرامی

    مطالبی را که مینویسم فقط چیزهایی است که باید مینوشتم چون امروز به مادرم قول دادم که بریش فرزندی باشم که به داشتنش افتخار کند و موجب سربلندیش شوم.

    این مطلب در مورد کنترل ذهن در هر مکان و هر زمان است.هیچ گاه حتی تصورش هم نمی کردم که بتوانم اینگونه ودر این شرایط به وجود آمده بتوانم ذهنم،احساساتم،افکاری که هر لحظه با یاد آوری دیروز،پریروز و روزها ولحظه هایی که هنوز تازه هستند به ذهنم می آمد،همین جمعه و…

    همه این ها برای همه عادی و طبیعی به نظر میاید ولی من توانستم،هنوز هم باورم نمیشود ولی توانستم باآسمانی شدن مادرم کنار بیایم،فقط یک ساعت حالم بد بود،فقط یک ساعت ذهن خراب من توانست بر من غلبه کندو بعد از آن پیروزی از آن من با باورهایی که ساختم شد،استاد عزیزم از بچگی یا بهتر بگویم از دوره راهنمایی که مادر یکی از بچه ها فوت شد تا سه چهار سال پیش همیشه به خدا میگفتم خدایا مادرم را تا من به من صبرش را ندادهای از این دنیا مبر،میدانستم که مرگ حق است و یک روز این اتفاق خواهد افتاد و هروقت دوباره این فکر خراب سراغم می آمد به خدا میگفتم خدایا الان نه،از عمر من کم کن و به عمر مادرم اضافه کن چون من طاقتش را ندارم .نمی خواهم درباره اتفاق تلخ امروز بنویسم میخواهم از باورهایی که در این شرایط سخت کمکم کرد بنویسم،در اولین ساعات این خبر از خدا خواستم طاقتم را زیاد کند،قدم بعدی این بود که مرگ حقاست وباوری که خیلی خیلی به من کمک کرد این بود که مادرم همیشه از خدا میخواست که وقتی موقعش شد ،راحت این دنیا را ترک کند وبیماری گریبان گیر او نشود که برای ما دردسر داشته باشدو به قول گفتنی زمین گیر شود(چون پدرم چند سالی است که اینگونه است)و همین باعث شد که از خدا سپاسگزاری کنم بابت اجابت خواسته مادرم و بسیار آرام شدم واینکه خدا چه اندازه مادرم را دوست داشته،باور بعدی که به من کمک کرد تا تحملم بیشتر شود این آیه بود که وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ و واقعا در این شرایط سخت است ولی شدنی و باور بعدی که برای خودم ساختم این بود که من اگر گریه کنم برای مادرم نیست چون او به آرزوی خود رسیده مانندحضرت زینب که گفتند من جز زیبایی چیزی ندیدم.

    بچه های عزیز خانواده بزرگ عباسمنش من به مادرم قول دادم که قوی باشم،سربلنش کنم،صادق باشم ،صالح باشم وکسی باشم که مادرم در هر کجایی که باشد به من افتخار کند،عزیزانم خواستم این تجربه را باشما به اشتراک بگذارم تا استفاده کنید و از شما استاد عزیز و خانم شایسته صمیمانه سپاسگزارم که هر آنچه به شما الهام میشود را در اختیارمان میگذارید.

    سپاسگزارم.سعید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      زهرا اوتاری گفته:
      مدت عضویت: 1995 روز

      آقای محمد سعید از خوندن متن شما عمیقا حس کردم که دارم متنی ک برادرم نوشته را می خوانم-خداوند بهتون صبر و یقین بیشتر بده و روح مادرتون غرق در آرامش بیشتر باشه دردو به شما و تربیت شما مطمعنم با این باورهایی که ساختین سال99 رو عشق میکنید -سپاسگزارم از خالقم بابت وجود شما برادر عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی حیاتی گفته:
      مدت عضویت: 2326 روز

      به نام الله زیبایی ها

      محمد جان سلام ، از مطالبی که برای ما به اشتراک گذاشتی بسیار بسیار لذت و بهره بردم و برای من آموزنده بود . روح مادر عزیزت شاد و در زیباییها غرق باد . انشاءالله این آزمونهایی که از آن سربلند بیرون می آیی به سعادت و رشد های بالاتر خواهی رسید .برایت از اربابمان (رب مان) ثروت ، آرامش ، سلامتی ، شادی و نعمتهای بیشتر و بهتری را برایت آرزومندم . دوستت دارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه ملکی گفته:
      مدت عضویت: 3983 روز

      برادر گرامی سلام

      از خواندن کامنت شما اشک در چشمانم حلقه زد و بالاخره طاقت نیاورد و سرازیر شد !

      آفرین به ایمان شما ,چه زیبا بر روی زیبایی های این اتفاق تمرکز کردید.

      امیدوارم که به قولی که به مادر داده اید عمل کنید و مایه ی افتخارش باشید.

      برای مادر هم از خداوند طلب آرامشی بی پایان دارم.

      در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        INGOD WE TRUST گفته:
        مدت عضویت: 3123 روز

        باسلام خدمت شما دوست گرامی. ببخشید اگر باعث ناراحتی وسرازیر شدن اشکهایتان شدم. ممنون باعث همدردی و احساس خوبی که از کامنتت آن گرفتم. از خدابرایتان بهترین ها را آرزومندم. سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمد برزو گفته:
    مدت عضویت: 2042 روز

    سلام به استاد عزیز واقعا استاد وقتی به مسیر هدایت خداوند توجه میکنم هروز وهروز شرایط زندگیم بهتر میشه خیلی لذت میبرم قتی توجه میکنم به اینکه وقتی به خداوند توکل کردم چطور برام کارهارو انجام میده وزمانی این فایل به دستم رسید که تضاد مالی برام رخ داد وخداوند هدایت کرد ولذت میبرم وقتی باورهامون تغییر بدیم جهان مارو هدایت میکنه

    درپناه الله شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حامد فرهانيان گفته:
    مدت عضویت: 2739 روز

    🌷بنام خالق زیبایی ها🌷

    سلام خدمت استاد عزیزم

    سلام به خانم شایسته عزیز

    و تمام بچه های گلچین شدهء این سایت 🌷

    در تایید فایل فوق العاده عالی و باورساز لایو ۱۳ استاد

    که واقعا لذت بردم ازش ممنونم ازتون🌷👍

    و در تایید الهامات پرفکت، بی نقص و شگفت انگیز الله🌷

     

    باعث شد که این متن رو بنویسم

    و باهم لذت ببریم … ۱۳۹۹/۱/۱۸

    ✅🌷این داستان ؛ سلامتی🌷 ✅

    من کسی هستم که شرکِ توی وجودم

    ویه عالمه باورهای محدودکننده سلامتیم

    غم و اندوه شکست های گذشته م

    و ترس ها و نگرانی های پوچ ناتموم

    بکلی اعتماد به نفسم رو نابود کرده بودن

    و بخشی از ثمرهء این شرک و باورهای مخرب

    شده بود ناسلامتی ۹ ساله من

    که با خودم همیشه همه جا حملش میکردم

    و با وجود تلاش های فیزیکی زیاد

    هرگز ذره ای تغییر در سلامتی جسمم ایجاد نشده بود

    (و حتی بعدها درک کردم که هدایت شدنم به سمت اون به اصطلاح  دکترهای ناکارآمد

    فقط و فقط بدلیل باورهای محدودکننده سلامتی من

    و بودنم در اون مدار بوده )

    اول بگم که

    شاید این حرفا برای خیلیا و حتی برای خودم همین الان خنده دار باشه

    ولی اینا واقعیت سالهای زندگی من بوده

    فقط در همین حد بگم که من این بودم :

    کسی که از رفتن زیر نور آفتاب وحشت داشته

    کسی که صبح ها صورتشو کامل آب نزنه و فقط چشماشو بشوره

    کسی که از حموم رفتن و شستن صورتش با هر چیزی وحشت داشته و فقط صورتشو با شوینده خاص مدل خاص میشسته

    کسی که از خوردن ادویه و فلفل ها وحشت داشته

    و یه عالمه ترس ها و نگرانی ها و محدودیت های پوچ و الکی و خنده دار دیگه

    که باورهای محدودکننده و شیطان ذهن

    میتونن انسان رو تا ناکجا آباد ببرن

    همونجوری که منو سالها برده بود

    و همه چیز و هر عاملی رو تاثیرگذار جلوه میداد برای من

    که من حتی ذره ای به اصلِ داستان

    به تنها عامل ایجاد تمام مسائل توی جسمم

      یعنی خود ذهنم و افکارم و باورم

    اصلا شک نکنم

    و همهء اینها فقط بدلیل داشتن باور مخرب و شرک آلود

    تاثیر عوامل بیرونی

    بر روی جسم

    بوده که درون من به شدت ریشه دونده بود

    و میدونم خیلی از آدمها هم اینجورین

    ازونجایی که حدودا ۹سال یه تضاد سلامتی رو  داشتم با خودم حمل میکردم

    و دیگه داشت یواش یواش تو خوردم میرفت

    و یجورایی هم پذیرفته بودمش

    تا جاییکه وقتی به مسافرت رفتنم و حتی مهاجرت کردنم  فکر میکردم

    اولین ترمزی که جلومو میگرفت

    بجای پول و زبان و غیره

    برای من شوینده ها و پمادها و روغن های مخصوص بودن … !!!

    فقط ببینید تا کجاها یه باور مخرب

    میتونه آدم رو به بیراهه ببره

    و حتی قید خواسته ها و آرزوهاش رو بزنه

    بخاطر اینکه شاید خبر نداره که

    اصل داستان داره از کجا آب میخوره

    (حالا بماند از اینهمه سال ها هزینه کردن هام در این مورد

    و تخریب اعتماد به نفسم برای ارتباط برقرار کردنام

    (چه کاری چه عاطفی )

    و روحیه و احساس خوبم و آرامشم

    که همواره و همیشه

    با یک بار نگاه کردنم توی آینه

    پَرررررررررررررررررر

    😃😊

    میشد)

    خلاصه بنده با اینهمه مقاومتهای شدید

    (که ریششون از بچگیم توی خونواده آب میخوره)

    به امید الله شروع کردم به کار کردن روی باورهام

    و ساختن باورهای قدرتمند در زمینه سلامتیم

    و دقیقا هم میدونستم که کار آسونی در پیش ندارم

    بدلیل وجود سال ها تمرکز ذهنی و توجه ۱۰۰% به

    این موضوع ناخواسته

    انققققققدر این فرکانس رو توی ذهنم قدرتمند کرده بودم

    که روزهای اول برام جوک بود واقعا

    فقط چند ثانیه و چند دقیقه میتونستم

    تمرکزم و توجهم رو از روش بردارم

    و کااااملا منو درگیر خودش میکرد

    که حتی لحظه هایی که من میخواستم به قانون عمل بکنم

    نجواهای شیطان

    شروع میکرد و میگفت :

    کاملا بی فایدس !!!

    داری فقط وقت و انرژیتو الکی هدر میدی !!

    برو رو باورهای دیگت کار کن ، داره دیر میشه ها !!

    ✅🌷

    ولی

    خداوند با الهامات درونم هر روز با یه عالمه نشانه ها

    به من آرامش میداد و با احساس خوبم تایید میکرد که من در مسیر درستی قرار دارم و

    فقط باید با ایمان ادامه بدم

    حتی اگر هم اصلا منطقی نیست

    و شواهد دارن چیز دیگه ای رو نشون میدن

    که حتی یکی از چالش هام شده بود

    توی آینه نگاه نکردن !

    (و با شفافیت پشت موبایلم موهامو شونه میکردم)

    خلاصه هر روز

    فقط به امید همون روز

    روی باورهام کار میکردم و ادامه میدادم

    و صد البته به امید هدایت الله

    توی همون چند روز اول

    کل شوینده ها و پماد ها و … رو ریختم توی سطل آشغال

    حتی با اینکه اصلا نمیدونستم باید چیکار بکنم

    ولی ذره ای درک کرده بودم

    که من باید ایمانم رو در عمل نشون بدم

    و اینکار رو کردم

    ( اونا از غذا برای من مهم تر بودن

    شاید درک این موضوع برای خیلیا سخت باشه

    ولی واقعیت سالهای زندگی من بوده)

    جالب اینکه توی اینجور شرایط ها

    آدم خیلی سعی میکنه از عقلش کمک بگیره

    غافل از اینکه بدونه

    عامل اصلی تمام مشکلات ، خودِ ذهنِ

    خلاصه آرام آرام تلاش میکردم که خودمو آروم بکنم

    و در آرامش نگه دارم خودمو

    و توجهم رو آگاهانه به چیزهای دیگه ای جلب بکنم

    البته که روی باورهام هم هر روز کار میکردم

    تا اینکه آرام آرام هدایت ها رو دریافت کردم

    و بهشون عمل میکردم

    حتی با اینکه خیلیاشون غیرمنطقی بودن

    و بدلیل وجود آفت کمالگرایی

    که تو وجود اکثریت آدمها هست

    منم توقع داشتم که

    یک شبه با فشار یک دکمه خوب بشم و سلامتیم بر گرده به حالت اولش !

    در صورتیکه قانون میگه

    یک شبه اون ناخواسته رو

    من با توجهم بوجود نیاوردم

    که الان توقع دارم

    یک شبه با توجه کردنم به خواسته م

    سلامتی رو بوجود بیارم

    و واقعا هم این فشار و عجلهء آفت کمالگرایی رو

    با مقاومتهای هر روز توی وجودم قشنگ احساسش میکردم

    و کاملا برام زور داشت

    که یه روز دیگه

    بدون دیدن حتی کوچکترین تغییری توی سلامتیم

    بازم ادامه بدم به انجام تمریناتم

    و دوباره یه روز دیگه هم

    روی باورهام کار بکنم

    ( از نظر من تفاوت کار کردن روی باورهای سلامتی

    مخصوصا زمانیکه یه ناسلامتی خاص وجود داشته باشه،

    با کار کردن روی باورهای مالی و روابط

    در اینه که

    یه کوچولو ایمان بیشتری میطلبه

    چرا که با کار کردن روی باورهای مالی و روابط

    نشانه های تغییر رو حتی خیلی ریز هم که باشه

    میشه با چشم دید

    ولی برای سلامتی قضیه فرق میکنه

    چون سلامتی سلول های درون بدن رو نمیشه با چشم دید

    و حتی کوچکترین تغییر کردنشون رو هم نمیشه فهمید

    ولی فقط باید با ایمان به الله ادامه داد

    و از راهنمایی احساس بیشتر کمک گرفت)

    ✅🌷

     به لطف الله

    هر روز یه قدم دیگه ای رو بر میداشتم و انجامشون میدادم

    و هدایت ها ادامه داشتن

    تا اینکه ذره ای آگاه تر میشدم

    نسبت به خودشناسیم

     نسبت به شناسایی ترس ها و ترمزهام

    و دونه به دونه

    شروع کردم به حمله کردنم به ترس هام

    در اون زمینه خاص سلامتیم

    و در ادامه ، در زمینه های دیگهء سلامتیم

    و با هربار حمله کردنم به ترس هام

    ایمانم قویتر و قویتر میشد

    و بعدش برام یه لذت خاصی توی وجودم ایجاد میکرد

     همینکه ذره ای درک کردم که افکار و باورهای سلامتی منه

    که داره تک تک سلول های بدنم رو

    سلامتی یا ناسلامتیشون رو میچینه

    و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای

    (که خودِ باور کردن همین یک باور

    کلی برام زمان برده ولی واقعا که ارزشش رو داره)

    وبا وجود نجواهای فراوون و غیرمنطقی بودنش که بجای کار کردن روی باورهای مالیم

    ،من بخوام روی باورهای سلامتیم کار بکنم در ابتدای مسیرم

    خلاصه شروع کردم

    و بخدا هر روز به یه وسیله ای خداوند هدایتم میکرد

    و بسیار زیبا به بی نهایت طریق

    منطق و ابزار مورد نیازم  رو به دستم میرسوند

    فقط چنتا از هدایت هام رو تو مسیر سلامتیم میگم

     که لذت ببریم

    ✅🌷😊

    من چندساله که یه نرم افزار عالی کتابخوانی رو گوشیم دارم

    از طریق اون یه اس ام اس برام اومد برای خرید کتاب

    وسط ویرایش فایل دوره بودم و یه حسی مشتاقم کرد که ببینم چه کتابیه

    و ازون طریق لینک شد به نرم افزارم و حدودا ۵۰ تا کتاب تو لیست بود

    همینجوری که ورق میزدم به تایتل ۴تا کتاب منو مشتاق کرد

    و بدون اینکه اصلا بدونم محتواشون چیه

    هر چهارتاشو خریدم

    و جالب اینکه دوتاشون صوتی بودن

    نجواها میگفتن حالا بعدا دانلود میکنی گوش میکنی فعلا ولش کن

    ولی یه حسی بهم میگفت همین الان دانلود کن ببین چی میگه

    🌷✅🌷

    بخدا قسم ، جنسِ آگاهی برتر

    ( مثل جنس تمام فایل ها و دورهای استاد عزیز )

    کاملا با قلب احساس میشه نه با مغز

    و کتاب “نیروی حال” هم برای من همینجوری بود

    انقققققدر این آگاهی خالص بود که من مبهوت و متحیر دقیقا احساس میکردم که خداوند ، “فقط داره با من حرف میزنه”

    و کل داستان و ماجرای ناسلامتی رو خیلی ساده و قابل فهم داره

    “فقط برای من توضیح میده”

    سبحان الله

    و جالب اینکه توی ۴ جلسه اول اون کتاب فقط در مورد سلامتی توضیح میداد

    یعنی اگر من خودم میخواستم دنبال این آگاهی بگردم صدسال پیداش نمیکردم

    که اینجوری به این طریق الله به زیبایی و به سادگی و بالذت به دستم رسوندش

    و همون یکی از پایه های منطقی کردن باور سلامتیم بود

    ✅🌷👍😊

    که در یک کلام میگفت :

    کل داستان ناسلامتی از بی ایمانیِ

    یعنی از گیر کردن ذهن توی غم و اندوهِ گذشته

     یا  ترس و نگرانیِ آینده

    همین.

    *و جالب اینکه هر دوتاش هم

    کار شیطان نفسِ

     فرد رو از با ارزشترین داراییش

    یعنی حضور در لحظهء حال

    دور میکنه و در هر لحظه شیطان نجواگر داره تمام تلاش خودشو میکنه

    که این گنج با ارزش رو در نظر اون فرد

    کم اهمیت ، بی ارزش ، ناچیز و سرخوشانه جلوه بده*

    در صورتیکه *هیچ زمان حقیقی و با ارزشی

    بغیر از همین لحظه

    یعنی لحظهء اکنون وجود نداره

    ✅🌷

    و الله داشت براحتی به من میفهموند

     که اگر سعی بکنی

    که در لحظهء حال از هر روز زندگیت لذت ببری

    و از همه مهمتر خودت رو در احساس آرامش محض نگه داری

    با اینکار تو داری به سیستم فوق العاده قوی و قدرتمند درون بدنت

    این اجازه رو میدی که خودش براحتی و طبق قانون خداوند

    تک تک سلول های بدنت رو خودش پاکسازی و نوسازی بکنه

    و اگر بخوای به هر دلیلی چه توی گذشته و چه توی آینده زندگی بکنی

    یعنی خودت داری جلوی بهبود و سلامتی جسمت رو با اینکار میگیری

    و تنها راه و مسیر سلامتی کامل جسم

     فقط و فقط

    از بودن و موندن در لحظهء حال یعنی هم الان میگذره

    و نه هیچ چیز دیگه ای …

    (مثل آگاهی های فایل ۴ ، ۵ ، ۹ آرامش در پرتوی آگاهی

    که حتی اون رو هم با هدایت الله و با کلام استاد به دستم رسوند )

    یعنی  با داشتن احساس خوب پایدار

    ، احساس آرامش محض ، احساس بیخیالی و سبک بالی

    احساس لذت ، شادی و خوشحالی ، احساس رهایی

    و هر احساس خوب دیگه

    که خداوند داره با

    GPS

     احساس درونمون با ما در هر لحظه حرف میزنه

    و به ما میگه که در مسیر درستی قرار داریم یا نه

    با هر روز شنیدن این آگاهی ها

    و صد البته آگاهی های دوره دوازده قدم

    و دیدن سفر به دور آمریکا

    و باوجود یه عالمه نجواها و البته سعی من در بیشتر موندنم و بودنم در لحظهء حال

    هر روز احساس آرامش وجودم داشت بیشتر و بیشتر میشد

    و من فقط چند هفته اول رو گریه میکردم

    از همون گریه های ناب و خالص بدون هیچ توضیحی که

    حتی محدودهء فرکانس کلام ما هم

    گنجایش توضیح دادن

    اونهمه احساس ناب و خدایی رو نداره

    و آرام آرام با خودم و زندگیم و دنیای اطرافم داشتم در صلح قرار میگرفتم

    🌷خدایاشکرت🌷

    ✅🌷

    و بعد هدایت شدنم به دیدن کلیپ کوتاه مستند راز در مورد

    اثبات علم پزشکی در تاثیرات داشتن

    افکار خوب و احساس خوب

    بر روی سلول های بدن

    که الله بازهم میخواست برای من منطقی ترش بکنه

    ✅🌷

    هدایت شدنم به خوندن کتابهای بی نظیر

    گفتگو با خدا 

    چگونه فکرخدارا بخوانیم

    رویاهایی که رویا نیستند

    بخواهید و به شما داده میشود

    کیمیاگر

    و …

    که واقعا لذت بردم از خوندنشون

    ✅🌷

    و حتی یه روزی که توی خونه بودم

    گوشیم زنگ خورد و خیلی ساده و راحت و بالذت با کلام خواهرم ، الله هدایتم کرد به استفاده کردنم از یه داروی

    کاملا طبیعی (روغن نارگیل)

    که کمتر از ۲روز طول کشید تا بجای نجواهای شیطان

    برم و به الهامات خداوند گوش بدم و عمل بکنم بهش و انجامش دادم

    و یه عالمه آگاهی ها و هدایت های دیگه ای که مکتوبشون کردم ولی اینجا طولانی میشه بنویسم

    از فایل ها و کلیپ های استاد عزیزم

    چه از طریق کتاب ها

    چه از طریق کلیپ های مختلف

    🌷الله 🌷

    هدایتم میکرد

    و هر روز و هر لحظه هم ادامه داره

    وصد البته به شرط دریافت کننده بودنِ بنده !

    من به لطف خداوند روی باورهای سلامتیم کار کردم

    و شاید الگوهای کم انسانی وجود داشته باشن

    یکیش خود استاد

    ولی دلایل علمی و منطقی محکمی برای باورهای سلامتی وجود داره که البته همیشه باید تکرارشون کرد

    و روشون کار کرد

    و برای من یه پاشنه آشیله که باید روشون خیلی بهتر کار بکنم

    ولی تا همینجای کار بگم که

    واقعا ارزشش رو داشته برای من

    خدایاشکرت 🌷

    😊✅🌷💐

    و اما تغییرات …

    فقط چنتا از لذت هایی که این روزها به لطف الله

     به زندگیم اضافه شدن و تو زندگیم دارمشون رو میگم

    که با ایجاد کردن باورهای قدرتمند سلامتیم

    ایمانم به قدرت خداوند بیشتر و بیشتر شد

    و در عمل اون ایمان داره در زمینه سلامتیم برای من کار میکنه

    و مخصوصا توی این روزها

    نمیدونید داشتن این جنس از ایمان چه لذتی داره برام

    منی که اون جنس ترس هارو تجربه کردم

    از تاثیر عوامل بیرونی بر روی جسمم

    ✅🌷

    به لطف الله ۳سال هستش که چیزی به اسم سرمانوشیدگی😃

    سمت سلول های قوی و قدرتمند بدنم

    جرات نمیکنن بیان

    (البته من دوساله که با استاد عزیز آشنا شدم ولی یکسال اول هم بصورت خودجوش روی خودم کار میکردم تا اینکه مدارم بالاتر رفت و هدایتی با استاد آشنا شدم )

    ✅🌷

    منو از ۵ سالگی ترسونده بودن با خوردن فلفل و ترشی

    و آب سرد

    که گلوت فلان میشه

    و چون من باور کرده بودم این داستان رو

     واقعا هر بار با خوردن هر تندی ریزی و آب سرد

    همون اتفاق رخ میداد !

    نه به این دلیل که اون حرف درست بود و جسم من ناتوان

    فقط به این دلیل که منِ کودک، به حرف ددی و مامی و گرند مام گوش کرده بودم

    و باور کرده بودم

    همین!!!!

    به لطف الله بصورت کاملا هدایتی

    ددی که از سفر آخرش یه کیسه بزرگ فلفل های تند و آتیشی آورده بود

    هدایت شدم و مشتاق شدم به خوردنشون

    و واقعا هر روز دو وعده برام لذتبخش شده بود خوردنشون و شاید بگم اعتیاد آور 😃👍

    (در این حد رنج و لذتش تغییر کرد برام)

    تازه رفتم کلی فواید فلفل تند رو هم خوندم

    و متحیر شدم از اینهمه

    خاصیتی که اینهمه سال از جسمم دریغشون میکردم

    فقط بخاطر شنیده های اشتباه کودکیم !!!!!!

    و از همه جالبتر اینکه

    بر روی سلامتی صورتم هم تاثیر مثبت داشت

    بر خلاف ترس های گذشته م که توهمی بیش نبود !!!!

    ✅🌷

    من کسی بودم که توی فصل پاییز و زمستون

    همواره و همیشه

    سر و صورتم رو با شال و کلاه ضخیم میپوشندم

    چون دکترا به من خورونده بودن

    که سرما نزنه به صورتت

    ولی

    به لطف الله بعد ازینکه روی باورهام کار کردم

    و منطقش هم نی نی های روسی بودن

    که با مامی هاشون تو چله زمستون

    با آب یخخخخخ توی حیاط مدرسه

    حموم میکردن

    که حتی کل محوطه دورتا دور حیاط پر از برف بود !!!!

    من کل فصل پاییز و کل زمستون حتی

     توی سرد ترین روزهای زمستون امسال

     (که انصافا سردتر هم شده بود )

    بدون هییییچ شال و کلاهی رفتم بیرون

    و حتی از سرد بودن هوا هم توی پارک های خلوت تهران لذت بردم

    و هر روز به این ترسم هم حمله میکردم

    (وخداییش زمستون توی پارک ها چند درجه سردتر از بقیه جاهای شهره)

    ولی به لطف الله

    فقط ایمان ما در عمل داره کار رو انجام میده و بس

    و توی کل فصل پاییز و زمستون و تمام امسال

     از سلامتی جسمم واقعا لذت بردم

    خدایاشکرت

    ✅🌷

    من کسی بودم که اگه

    کسی سه تا کوچه بالاتر عطسه میکرد

    من همون غروبش یا نهایتا فرداش نسخه دستم بود !

    ولی به لطف الله

    با دوستام و خونواده و … که

    سرمانوشیدگی میل کرده بودن

    آگاهانه میرفتم جلو و دست میدادم و روبوسی میکردم

    و حتی آگاهانه با بچه برادرم ،

    هم بازی میکردم و هم ، هم غذا شدم

    چون آگاهی برتر به من گفته بود:

     

    * که این عمل شما نیست که داره سلامتیتون رو میسازه

    * این فرکانس و باور و احساس خوب شماست که داره

    * تک تک سلول های بدن شما رو همیشه از نو میسازه

    و البته

      ایمانی که عمل نیاورد ، حرف مفت است

    (زنده باد استاد🌷)

    میدونم که روی باورهام خیلی باید کار بکنم

    ولی تا همینجای کار واااااقعا ارزشش رو داشته برام

    حالا بحث اون همه هزینه های مالی و زمان و انرژی ناسلامتی کلا به کنار !!!!

    خدایاشکرت

    و از همه مهمتر من

    تاثیرات مخرب ورودی های نامناسب

    برای سلامتی رو توی این سالها دیگه

    یذره درک کرده بودم

    و به لطف الله

    با آشنا شدنم با قانون

    به شدت ورودیام رو کنترل میکردم و میکنم

    (در این حد بگم براتون که

    من یسری آمارها رو دارم از توی لایو استاد تازه میشنوم

    هاااهااا 😃😃😃😃

    (💐عااااااشقتم استاد عزیزم 🌷😊👍)

    ✅🌷💐

    و زیباترین قسمت داستان زمانی که

    من توی این روزها

    با عشق و لذت

    و با ایمان قویترم به خداوند

    (توی تمام روزهای این داستان جدیدِ عامه پسند)

    طبق معمول

    هر کجایی که دوست داشتم رفتم

    و با لذت پیاده روی کردم

    و هنوزم میرم …

    و عین تمام روزهای قشنگ قبلیم

    بدون هیچ وسیله اضافی ای

    میرم پیاده روی میکنم و لذت میبرم

    چون ذره ای درک کردم

    که ایمان منه که داره سلامتی جسمم رو میسازه

    کانون توجه منه

    باورهای سلامتی و فرکانس سلامتی منه

    که داره هر روز جسم من رو روی مدار سلامتی قرار میده

    و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای

    بخدا قسم با هربار حمله کردن به ترسم

    دارم احساس میکنم که

    باورهای سلامتیم دارن قویتر و قویتر میشن

    و میدونم برای منی که مقاومتهای چندین ساله داشتم

    حالا حالا ها باید محکم تر و قویتر روی باورهای سلامتیم کار بکنم

    ولی بخدا ارزشش رو داره

    ارزشش رو داره ساختن

    یه همچین باور و ایمانی که

    شرایط رو برات مهیا میکنه تا همهء خیابونا و هرکجا که میری خلوت و دنج باشن برای پیاده روی و لذت بردن از فصل بهار به این زیبایی

    از هوای عالی بهاری خنک و تمیز

    با یه عالمه زیبایی و سرسبزی و طراوت

    خدایاشکرت🌷

    ارزشش رو داره

    ساختن یه همچین ایمان و باور به خداوندی که

    تک تک سلول های بدنم داره

    از آرامشِ وصل شدنم به انرژی منبع خداوند

    (که تنها منبع سلامتیه)

    در هر لحظه تغذیه میکنن و خودشونو دارن آپدیت میکنن

    وبا این آگاهی که الله یه سیستم فوق العاده قوی و قدرتمند ، توانمند و کارآمدی رو

    درون بدنم طراحی کرده

    که خودش از پس همهء مسائل بر میاد

    و فقط قراره که من قدرتش رو باور بکنم

    و بقیه کارهارو خودش برام انجام میده

    و این سیستم قدرتمند بدن من هم

    فقط و فقط

    با بودن و موندن در احساس خوب پایدار

    در احساس آرامش محضِ

    لحظهء اکنون کار میکنه …

    (نه با غم و اندوه های بودن در گذشته م

    و نه با ترس و نگرانی های آینده م)

    همهء این آگاهی هایی که تا الان به دستم رسونده

    دقیقا منطبق و هماهنگ با آگاهی های قرآن

    که میفرماید :

    کسانی که به خداوند ایمان آورده اند، کسانی هستند که

    لا خوف علیهم و لا هم یحزنون 

    هستند

    چرا همهء این آگاهی ها هماهنگه؟؟؟؟؟

    ✅🌷

    چون منبع تمام این آگاهی های برتر

    همشون از یک منبع داره میاد و داره گفته میشه

    سبحان الله

    ✅🌷

    یه هدایت دیگه بگم

    قبل از عید اوایل برج ۱۰ میخواستم مغازه اجاره بکنم

    با مالک صحبت کردم و همه چی هم اکی بود

    چند روز بعدش تو اتاقم بودم یهویی یه حسی بهم گفت

    *همین الان زنگ بزن بهش بگو کلا کنسله

     و من مغازه رو نمیخوام !!!! *

    بخدا انقدر سریع اتفاق افتاد که خودمم درکش نکردم

    حتی شیطان نجواگر ذهنم شروع کرد به اینکه

    این بهترین و آخرین فرصتت بود برای اینکه از دخل پرپیمونهء شب عید و برج ۱ استفاده بکنی

    چرا خرابش کردی الکی !!!

    و جالبتر اینکه

    بعدش بخاطر نجواها که زیاد شده بودن

    حتی حضوری هم رفتم که دوباره اکیش بکنم

    طرف گفت شما پشت تلفن گفتی نمیخوای منم دادمش به فلانی !!!!

    و بازهم انجام نشد …!!!

    اونجا گفتم حتما حکمتی داره

     دیروز ، هفده فروردین

    از همه جا بی خبر رفتم سمت همون پاساژ که برم آرایشگاه

    دیدم کلا تعطیله

    تازه خبردار شدم که از یه هفته قبل از عید و کل ماه فروردین کامل تعطیله پاساژ !!!!

    اونجا بود که اشک تو چشمام جمع شد

    گفتم بنازم حکمتت رو …

    که به هییییچ وجه برام اون موقع منطقی نبود

    ولی الان میفهمم که بازم نجاتم دادی

    سبحان الله 🌷

    ✅🌷

    این آخری هم همین دیروز اتفاق افتاد

    که باز بی خبر

     رفتم بازار بزرگ کار داشتم دیدم همه

    هالی دِی ن

    یه حسی بهم گفت

    تو این هوای عالی آفتابی خنک تمیز بهاری

    تا حسن آباد قدم بزن و لذت ببر

    چند قدم نبود که داشتم سپاسگزاری میکردم بابت هوا

    که یهو نگام افتاد روی دیوار یه آیهء زیبا نوشته شده بود

    و واقعا عشق کردم با خوندنش :

    الیس الله بکاف عبده 

    آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟ 

    همون لحظه یاد جملهء استاد افتادم و باهاش گفتم :

    آفکوووووورس که کافیه …

    سبحان الله🌷

    فقط اینکه داستان اینجاست

    که این آگاهی هارو

    ما چقدر بتونیم باورشون بکنیم

    و از همه مهمتر

    توی هر شرایطی

    بتونیم ذهن نجواگرمون رو خاموش بکنیم

    و به این آگاهی های ناب و خالص

    باایمانمون ، عمل بکنیم

    (برای من که تازه شروع کاره

    و میدونم که خیلی اساسی تر و محکم تر

    باید روی خودم

    و از همه مهمتر

    روی تمام باورهای توحیدیم

    روی ترس هام

     و روی تبدیل کردنشون به ایمانم به خداوند کار بکنم

    به امید الله)

    مثل همیشه با عشق نوشتم …

    ساعت شروع 7 p.m

    ساعت پایان 2 a.m

    😊🌷عاشقتونم 😊🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 182 رای:
    • -
      پریا گفته:
      مدت عضویت: 3066 روز

      همین قضیه ای ک در جهان رخ داده هم بهترین تضاد بوده ک شمارو هل بده مجبور شی تغییر بدی رویه ات رو.چون برای نظافت داشتن توی این روزا باید گاهی از شوینده ها استفاده کنی 😜خدارو شکر بهرحال

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدی حیاتی گفته:
      مدت عضویت: 2326 روز

      به نام الله زیبایی ها

      حامد جان سلام عزیزم ، سال نو ات مبارک ، چقدر زیبا نوشتی ، چقدر زیبا رشد نمودی و از اینکه این مطالب ناب

      را برای ما به اشتراک قرار دادی بسیار بسیار برایم مفید بود . از صمیم قلب به تو ، دوست عزیزم تبریک میگویم که

      این رشد تکاملی ات بسیار برای من انگیزه بخش و آموزنده بود . از خالق یکتایم که من را به سمت شما خوبان

      هدایتنمود ، سپاس گذار هستم .حامد جان ، دوست عزیزم برایت از اربابمام (رب مان) ثروت ، سلامتی ، آرامش

      ، شادی و تمام نعمتهای الهی بهتر را آرزومند هستم . دوستت دارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ناهید حسن زاده گفته:
      مدت عضویت: 2512 روز

      سلام همفرکانسی عزیزم ممنونم براکامنت عالیتون چقدرروشن وعالی توضیح دادین برامنم چنتاش پیش آمده بودولی نمیتونم خیلی خوب بنویسم وتوضیح بدم ،ازخوندن کامنتتون کلی لذت بردم ،گریه کردم وعشق کردم ،نشونه داشت برام متشکرم سپاسگزارم ازتون خداروشکر که درجمع شمام همیشه سالم وشاد باشین عالی بود عالی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سید محمدامین حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2753 روز

      با سلام به دوست عزیزم

      چقدر زیبا نوشته بودید از ایمانتون که عمل آورد براتون

      چقدر زیبا در مورد تاثیر تغییر باورهاتون در جنبه های مختلف زندگیتون نوشتید.

      واقعا لذت بردم از خوندن متن زیباتون.

      و احسنت به انرژی شما،

      ۷ ساعت برای این متن زحمت کشیدین.

      احسنت

      درود برشما

      واقعا آفکورس که فقط خدا برای بنده اش کافیه.

      آفکورس

      دستتون همیشه تو دست الله کافی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      لیلا رستمی گفته:
      مدت عضویت: 2717 روز

      سلام دوست عزیزم آقا حامد

      لایک نوش جونت ۵امتیاز هم من دادم اونم نوش جونت افرین این همه پشت کارت که داشتی و باورهای خوبی که درست کردی و با ایمان حرکت کردی و خداوند هم پاداش داد نوش جونت کامنت شمارو سیو کردم دوباره و چندین بار بخونم عالی بود پر از آگاهی و نکته ممنون میشم باز از آگاهی هاتون به اشتراک بزارید منم با این آگاهی استاد در اینروزها در آرامش هستم با پیاده رو و کوه نوردی در اینروزها لذت میبرم فقط باید ادامه داد هر روز تا خداوند هدایت کند اون مسیری که میخواهیم همیشه شاد و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محسن اصغری گفته:
      مدت عضویت: 2598 روز

      خیلی هم عالی

      زیبا نوشتی حامد جان.سپاسگذار از وقتی که گذاشتی ونوشتی.دمت گرم

      کار کردن رو باورهای سلامتیت

      این تصمیمت

      گوش کردن به الهاماتت

      حمله کردن به ترس هات

      قابل تحسینه داداش.

      امیدوارم با ادامه دادن بهترین ها را برای خودت رقم بزنی دوست عزیز😊👍👍✌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمیه رازگردانی گفته:
      مدت عضویت: 2544 روز

      بنام الله یکتا

      سلام به آقا حامد گل

      اولا خدا قوت بخاطر تایم گذاشتن برای نوشتن این کامنت فوق العاده که ایمان دارم خدا گفته شماهم با عشق نوشتی، غیر از این نمی تونه باشه

      اینقدر لذت بردم از کامنتت که با عشق نشستم خط به خطش را خوندم،خیلی بهت تبریک میگم بخاطر سلامتی فوق العاده ای که بدست آوردید و ان شاالله همیشه در مدار سلامتی و خوشبختی باشید

      نکته بعدی دوتا نشانه تو کامنتتون برای من بود

      اول معرفی کتاب نیروی حال که منم چند روزه خریدمش از نرم افزار فیدیبو ولی هنوز نخوندم که ان شاءالله استارتش را میزنم

      و دوم منم مثل شما میخواستم برای استارت بیزینسم مغازه اجاره کنم که با هدایت الله این کارا نکردم و با توجه به شرایط الآن که همه مغاره ها بسته هست، حکمت الله را فهمیدم وجالب هست هدایت شدم به سمت مغازه خواهرم برای انجام بیزینسم بدون هزینه کردن ی یک ریالی و خداروشکر کلی پول ساختم

      دمت گرم، خیلی لذت بردم

      شاد و سلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ندا فرهانیان گفته:
        مدت عضویت: 1906 روز

        سلام حامد عزیزم

        خواستم به عنوان کسیکه تمام این سالها هم شاهد ترسهات بوده هم شاهد تلاشات و الان هم شاهد تغییرات عالیت و باور و ایمان اکتسابیت بوده بهت تبریک بگم و بگم وقتی که متنت رو میخوندم انگار فیلم این سالها رو داشتم میدیم خیلی بهت افتخار میکنم و خیلی خوشحالم که به اون چیزی که میخواستی با پشتکار و ایمان عالیت رسیدی و با شناختی که ازت دارم مطمئنم و ایمان دارم که به بقیه آرزوهات خیلییییی سریعتر و راحتر ازین به بعد میرسی به امید دیدنت در اوج موفقیت داداش مهربون و خوشگلم

        خیلییییی دوستت دارررررم و منتظر روزای خوب بعدیت و کامنت بعدیت هستم که میای موفقیت بعدیت رو به گوشمون میرسونی 😘😘😘😘

        امیدوارم همه دوستان شاد و سالم و موفق باشن همیشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزانه علیان گفته:
      مدت عضویت: 2203 روز

      سلام هم فرکانسی عزیز

      حس فوق العاده و زیبایی ازخوندن کامنت جذابتون ب من منتقل شد جوری ک اشک توی چشمام حلقه زدامااشک ذوق و خوشحالی برای تمام نتایج و تجاربی ک ب لطف خداوندیکتاومهربان کسب کردیدخیییلی براتون خوشحال شدم و بهتون تبریک میگم..خدایاشکرت

      باخوندن کامنت شما ایمانم چندبرابرشد نسبت ب معبودمهربانم و قدرت بی همتایش🥰خدایاشکرت

      امیدوارم پیروز و ثروتمند و شادباشید متشکرم ازتون🌺💙

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعید امین زاده گفته:
      مدت عضویت: 2402 روز

      سلام حامد عزیز

      چقدر زیبا و حیرت انگیز بود نوشته ات

      چقدر لذت بردم

      منم اتفاقا دنبال تغییر باورهام درمورد سلامتی ام

      و خدای مهربون منو به کامنتت هدایت کردم

      خیلی برام عالی بود و کلی قانون و نکته ازش یاد گرفتم

      واقعا ازت ممنونم که این وقتو گذاشتی و این متن شاهکار رو نوشتی

      خدایا شکرت بابت هدایتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      موذنی گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      سلام ممنونم دوست عزیز ذره ذره حرفاتون درس و نکته هست ممنونم خیلی زیبا سپاس.چقدر به کسیکه تجربه تبدیل بیماری به سلامتی با باورهای قدرتمند رو داشته نیاز داشتم خدایا شکرررت سپاس دوست گرامی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نسترن بهداروند گفته:
      مدت عضویت: 2142 روز

      سلام آقا حامد قدرتمند🌹🌹🌹تحسینتون میکنم بخاطر اینهمه وضوح در احساستون.انقدر پاک و شفاف هستین که میشه قلبتون رو دید.امیدوارم که با قدرت و تکامل به قول آقا یزدان،اتوبان سعادت در لاین پرسرعت میزبانتون بشه.سالم باشید در آغوشه ارحم الراحمین😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اناهید افشار گفته:
      مدت عضویت: 2678 روز

      سلام به شما هم فرکانسی عزیز

      واقعا از خوندن کامنت شما لذت بردم راستش اول چون زیاد بود گفتم بی خیال برو بعدی رو بخون اما ی لحظه گفتم باز شیطون چموش ذهنم داره بهم دستور میده اتفاقا باید این کامنت رو با دقت بخونم با خوندنش کلی ایمانم شارژ شد و توی لیست کتابایی ک نوشتید خودم چندتا رو خریده بودم اما نخونده بودم مطمئنم کامنت شما ی نشونه عالی بود

      ان شاءالله در آغوش خدا به هرچی میخواید برسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    رامین محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    سلام و خسته نباشید استاد عزیز

    وقتی حرف های شما را شنیدم دگرگون شدم دیدم مردم چه افکار های بیمار گونه ی در مورده یک ویروس دارن وقتی که خدا را نا دید گرفتن امیدشون به خدا نیست توقع دارن کارهاشون مشکلات شون حل بشه من از این فرصت تعطیلی بهترین استفاد را کردم رو باور های خودم رو افکار دیدم وای چقدر باور اشتباه غلط توی زندگی داشتم و به خودم امدم تصمیم گرفتم باور نادرست جایگزین باور های درست کنم. وقتی در فضای مجازی هستم باور های غلط مردم مبینم خندم میگره عه بیبن فلانی این باورش عه اون بیبن این باورش خیلی دلم میخاد یکی مثل شما بشم استاد و دارم از الان خودم اماده میکنم که مثل شما در مورده باور های غلط مردم صحبت کنم باور هاشون عوض کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: