سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- هدف های بزرگ، با قدم های “کوچک اما متوالی” محقق می شوند؛
- وقتی کاری را به اتمام می رسانی که در شروع سخت به نظر می رسید، اعتماد به نفسی که از “توانستن” در وجودت ساخته می شود، از هر نتیجه ی بیرونی، سازنده تر و رشد دهنده تر است؛
- به طور مستمر اما تکاملی، از دایره محدودیت های ذهنت، فراتر برو؛
- نتیجه پشتکار و ادامه دادن؛
- چگونه مقاومت های ذهن را درباره “امکان پذیر بودن خواسته” کم کنیم تا ذهن نسبت به اجرای ایده های الهامی در راستای خواسته، دست به کار شود؛
- همیشه قدم بعدی وقتی هویدا می شود که قدم کنونی را برداری. زیرا توانایی لازم برای برداشتن قدم بعدی، “در طی اجرای این قدم” در وجود شما ساخته می شود؛
- در مسیر هدف، خودت را با دیگران مقایسه نکن. بلکه قدم کنونی را با قدم های قبلی خود مقایسه کن؛
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
“تغییر شخصیت” و تغییر باورها، یک مسیر تکاملی است؛ مهارت کنترل ذهن، یک مسیر تکاملی است؛ پرورش ایمان و غلبه بر ترسها، یک مسیر تکاملی است. برای همین، “رشد” یک مسیر تکاملی است.
اما آنچه ما را متعهد به پیمودن روند تکاملی رشد می کند، زنده نگه داشتن انگیزه هایی است که از دل برخورد با تضادها در وجودمان ساخته شده است. آنچه این انگیزه های درونی را مرتبا تغذیه می کند، نگاه بهبودگرایانه ای است که به ما پیشنهاد برداشتن قدم های کوچک اما مستمر را می دهد. در مقابل، آنچه انگیزه ها را نابود می کند، نگاه کمالگرایانه ای است که نهال تازه جوانه زده ی انگیزه های درونی را از ریشه می خشکاند.
در فرایند رشد تکاملی، “بهبود گرایی های مستمر”، نقش “انگیزه ساز و جاده هموار کن” را بازی می کنند و کمالگرایی نقش “راهبندان و سنگ اندازی در مسیر”.
کمالگرایی به معنای نادیده گرفتن قانون تکامل است. کمالگرای یعنی عدم درک قدرت قدمهای کوچک اما مستمری که هر بار توانایی های درونی ما را رشد می دهند. قدم هایی که هر بار به ما بازخورد می دهند تا قدم بعدی را چطور هوشمندانه تر برداریم و تصمیم هماهنگ تر با خواسته ها را اتخاد کنیم. کمالگرایی به معنای مقایسهی نتایج قدمهای اولیه خودت با نتایج صدمین و هزارمین قدمهای افرادی که از مسیر تکاملی رشد آنها اطلاعی نداری.
کمالگرایی یعنی بر علیه خودت بودن. یعنی نبردی درونی برای طی نکردن تکامل و تقلایی دائمی-اما بینتیجه- برای گرفتن تأیید دیگران و ثابت کردن خودارزشمندی ات به آنها. مسئله مهم این است که وقتی در این دام میافتی، هیچ نتیجهی قابل توجهی، تو را خوشحال و راضی نمیکند که بخواهی بوسیله آن، تأیید دیگران را بگیری. چون آن نتیجه بی نقص مدّ نظرت، هرگز از راه نمیرسد و این مسابقه بر علیه خودت هرگز تمام نمیشود زیرا کمالگرایی، همواره یک قدم از شما جلوتر است. برای همین، هرگز به اندازهی زمانهایی که بازیچه کمالگرایی شده ای، به خودت ظلم نکرده ای.
پیشنهاد کمالگرایی، همیشه این است که «سنگ بزرگ اول بردار» و به قولی، سنگ بزرگ، علامت نزدن است. قبول این پیشنهاد، نه تنها مسیر را برایت سخت و سنگلاخی می کند، نه تنها از مسیر لذت نمی بری، بلکه نتیجه دلخواه نیز، همواره دور از دسترس است. زیرا طبق قانون، یک مسیر ناهموار و نا شاد، هرگز به نتیجه ای شاد و راضی کننده ختم نمی شود.
پیشنهاد کمال گرایی، بی نقص عمل کردن است و قبول این پیشنهاد، آنقدر تو را درگیر حساب و کتاب برای اشتباه نکردن میکند، که فرصتی برای تمرکز بر اصل نمی ماند. اصل لذت بردن از مسیر رشد است. اصل، دیدنِ نشانههای هدایت و دریافت ایدههای الهام شده است. اصل، بهبود قدمهای بعدی به کمک باز خورد گرفتن از قدم های قبلی و بهره برداری از درسهای آنهاست. اما تنها وقتی قادر به تشخیص اصل می شوی که فرایند تکاملی رشد را درک کنی، کمالگرایی را کنار بگذاری و بهبود گرایی را راهنمای راه خود کنی تا به قول قرآن، بینا شوی:
قُلْ هَلْ یَسْتَوِى الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِى الظُّلُمَاتُ وَ النُّور
بگو: «آیا نابینا و بینا برابرند، یا تاریکى و نور یکسان است؟»
آگاهی های دوره «شیوه حل مسائل زندگی» راهنمای کاملی است برای “درمان بیماری ذهنی کمالگرایی” و پرورش راهنمایی درونی به نام “بهبود گرایی مستمر” که هماهنگ با قانون تکامل است و نه تنها نتایج را پایدار می کند بلکه شما از مسیر رشد، لذت می بری.
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز209MB14 دقیقه
- فایل صوتی live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز13MB14 دقیقه
خدایا شکرت
برای نفس، برای این لحظه، برای اکنون.
خدایا تو را شکر می کنم برای قرار دادن انسانهای پاک و خوب و مهربان در مسیر من ، و در مدار من، برای بچه های گروه ، استاد خوبم و مریم جان.
خدایا شکرت برای معجزه ظاهر شدن افراد در مسیر بوقت لازم. و اینکه من هم برای کسی کمک وخدمتی باشم در وقت لازم، بشکل معجزه.
خدایا شکرت برای بیداری من، بیداری انسانهایی که آماده و منتظرند. برای رشد انسانیت، عشق، مهربانی دوستی انسانها.
خدایا شکرت برای وجود انگیزه ای برای زندگی بهتر که نیروی فرا تر از خستگی، خواب آلودگی و خمودگی ذهن است.
خدایا شکرت برای قدرت نیروی «تشویق و تحسین». حسی که مرا « مهیا ومجهز» می کند برای برداشتن قدمی دیگر بسوی کمال، هم در خود و ، هم در فرزندانم و عزیزانم.
خدایا چه خوب استادم به موضوع«کمالگرایی»موشکافانه پرداخت و به من گفت که توجه کنم به « نشانه های چگونه حرکت کردن» تا اینکه آهسته و پیوسته پیش بروم. چه نکته زیبایی را اشاره کرد که:« نادیده گرفتن قدمهای کوچک باعث ایجاد موانع بزرگ می شود». کاری که من در طول زندگی ام پیوسته انجام دادم. همان بیماری عدم رضایت از خود و زندگی و عزیزان. بجای لذت از هر لحظه، دیدن موانع و مشکلات. و اینکه « لحظه بی نقص هرگز نمی رسد» و «عادت به سنگ بزرگ برداشتن» و «درنتیجه کم شدن عزت نفس و شکر گزار نبودن».
استاد جان ممنون.
الهی جانت همیشه تازه و جوان باشد،
و کامت از شهد عشق
همواره شیرین .
چقدر با کماگرایی و براشتن دو هندانه با یک دست خود را خسته و فرسوده می کنیم.
خدایا شکرت برای چشم من که امروز بینا شده است.
حالا که نورت وجودم را روشن می کند می فهمم که نمی دیدم.
انگار یادم رفته بود که از تو خواسته بودم مرا بیدار کنی و کرختی و کسالت خواب آلودگی را از من دور کنی.
استاد عزیرم، حتما خودت از خدا خواسته بودی وسیله شوی که انسانها بیدار شوند.
و اینگونه نور شدی تا چشم ما را روشن کنی.
اینچنین است که خدا نور می شود و در جان می نشیند و جان چراغی می شود و در تاریکی راه دیگران می نشیند و راهشان را روشن می کند، آنچنان که تو راه مرا روشن کردی.
از امروز قدمهای کوچکم را می شمارم. کوچک و آهسته قدم بر می دارم.
با
هر قدم می ایستم و یک نفس می کشم
و نگاه می کنم و
خداراشکر می کنم.
و یادم باشد که به خودم لطف داشته باشم،
و با خودم مهربان و صمیمی باشم،
و اینگونه است که می توانم به دیگران هم محبت کنم.
احساس درونم مهم است. باید به انگیزه هایم فرصت بدهم با من صحبت کنند و در مقابلم عرض اندام کنند. آنها جرقه های زیبایی در تاریکی اند که استعداد شعله شدن دارند.
استاد م گفت که خوشبینی را بالاترین الویت قرار دهم تا بسوی راهکارها ی آسان هدایت شوم.
خدایا شکرت که با این کلام هم فرکانس شدم و امروز به جانم نشست.
خدایا شکر که از من می خواهی «نگاه کمالگرایانه» را قربانی کنم.
ای به چشم …ولی چه گران است برایم و چه سخت است قربانی کردنش.
می دانم، می دانم
ولی تو مرا به سفره با ز نعمت های بی کرانت فرا می خوانی، می خواهی کفشهایم را بکنم، ای به چشم…
چه مهربانی تو ، چه عشقی داری به من…از چه بترسم؟ از کوتاه شدنم، یا از دست دادن کفشهایم؟
اصلا بگذار پای برهنه بمانم، فرش تو نرم است و من همینجوری خوبم و تو کافی هستی برایم…
چه لذتی بیشتر؟
آن سفره پر نعمتت کفشهایی به من خواهد داد زیباتر ، راحت تر ، بهتر . کفشهایی مرا به قله ببرند.