live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز

بنام رب صاحب اختیار ذهن من ولی وسرپرست درون من که این رو هم به لطف پرودگار به صورت تکاملی پذیرفتم واز خداوند سپاسگزارم تمام تعغیراتم رو به‌صورت تکاملی پذیرفتم وقتی متوجه می شوم چه زور زدن برای نقص،عمل کردن برای ارزش،پیدا کردن از دنیای بیرون بودهددیگه حاضر نیستم لحظه ای هم به این شکل عمل کنم پذیرفتم که سریع تصورات اشتباه در ذهنم خودم به وجودم آوردم به شکل علف های هرز که خدایا شکرت با شناختن خودم وتوحید درونم به زور زدن وبدون عجله کردن اصلن تفاوت اینجاست اون موقعه هیچ تععیری نمی کردم هیچ اوضاع بدتر هم می شود ولی الان به لطف خدای درونم اون منبع عظیم درونیم این تغیرات بهرشکلی داره انجام میشه نتیجه اش،رو به صورت احساحس خوب در زندگیم درام احساحس میکنم احساحسی هر روز داره پایدارتر می شود از خداوند سپاسگزارم الان متوجه شدم که چه قدر تعغیر کردم یک مثال برای خودم بزنم که با تکامل می شود به هرآنچه بخوای برسی برای برداشتن یک ترس از تصور خودم که اون تجربه باعث ایمان درونی من شود که تمام ترس ها توهمی بیشه نبودن که باهمان ایمان درونی که تجربه اش کردم به صورت تکاملی بقیه ترس ها رو هم بردام وهر چقدر این ترس از سر راه من میرن کنار به خداوند نزدیک می شوم این هم تکاملی اولین بار رفتن تاریکی با. اظطراب صورت گرفت دومین بار دیدن اشیا در اطراف خودم ذهنم شروع تصاویری توهمی در من ایجاد می‌کرد ولی باز ادامه دادم بار چهارم پا گذاشتم آین تصاویر که ذهنم نشون میده ببینم چیه رفتیم دیدم یک درخت است یا سایه هست همین طور ادامه دادم البته با آگاهی های که خداوند بهم داد ونشانه های خداوند الان دیگه خدایا هزاربار شکرت اینقدر این پادزهر مقابله با این ترس ها در درون شکل گرفته وان هم ایمان درونی هست که هروز به روز آین داره پروش پیدا میکنه توی تمام زمینه های دیگه از زندگی دارم توانای های خودم رو می شناسم که چطور تععیرات فکری وباوری رو در ذهنم خودم ایجاد کنم واز مسیر منحرف به صورت تکاملی برگردم به سمت خورشید وسمت نوری که مرا هدایت کرد الان به لطف الله این ایمان رو توی درون خودم می بیننم گه در درون نقطه شب تاریکی حرکت کنم به لطف پرودگار وخداوند و همکارهای خداوند بهم میده توی زمینه من تکاملم طی کردم به مدت چند ماه وذهنم تمامم تلاش،خودش می کردم وبا شنیده‌ای آدم کهدهمین طور از ترس توهم برای خودشون ایجاد کرده بودن مرا بترسونه ولی من پذیرفتی منطق های توحیدی خودم وآگاهی خداوند این توانایی. رو طوری شکل دادم توی وجودم که قادر به انجامش هستم واز این بابت از خداوند سپاسگزارم وهر وقت خواست ذهنم شروع کنه یاد بره یاد نفس کشیدنم می افتم وتسلیم نفس کشیدن خودم می شوم که از خداوند هست این نفس با شجاعت وتوحید میاد بیرون ویکتاپرستی میاد بیرون غرور نگیریم به جای غرو عزت نفسم رو پروش،دهم اصلن خود به خود الف های هرز شرک وفقر داره از ذهنم خشکانده می شود با کارکرد ن وبا پذیرفتن قانون تکاملم واز خداوند سپاسگزارم برای راهکار مسائل هر ایده هر طور شده در مدار دریافت قرار گرفتم واجرایش،گردم وخدایا شکرت روی تغغیرات احساسیم تاثیر گذاشته از وقتی که فهمیدم من خالق زندگیم خودم هستم دارم تکاملی تغیر میکنم داره از حاشیه بر بر می گردم حاشیه که شاخه برگ زده به خاطر عدم آگاهی دارم بر می گردم به سمت نوری که مرا هدایت کرد نوری قدرتش آنچنان زیاد بود که مرا هماهنگی ویکپارچی به شکلی نوری پر قدرت پر انرژی خودش من نشون داد به این تضاد توی زندگی باعث شد خدایا شکرت برای خداوند بهتر بشناسم خودم وتوانایی هایم بشناسم قانون تکامل رو بشناسم باعث شد خدای رو سال ها به معرفی کرده بوده خدای که از سر ترس عبادش می کردم وهمیش در احساحس گناه بودم به خاطر اون خدا به بر عکس بهدخدای در درون من تبدیل شد که اجازه نمیده لحظه ای در اجساحسرگناه واحساحس عذاب وجدان. بمونم اصلن اینها بر خلاف خدای درون من هستن وبابت این از خودش،سپاسگزارم واین گمالرای گرای که توی ذهنم خودم ساختم که من از همه بالاتر روهم خداوند خوش با راهکارش،باعث می شود حلش،کنم چون من فقط می خوای روی خودم متمرکز باشم من می خوام صدای توحید برای خودم ومقایسه خودم با خودم باشم وتعغیرات خودم رو تحسین کنم من می خوام ارزش،خودم باشم واز بابت از خداوند سپاسگزارم رسیدم به جای کهداین هم روی قدرت خداوند حساب کرد اون چطور تکاملی این تکاملی پذیرفتم خدایا شکرت این نوشتم رد پای باشه برای خودم وکامتی می نویسم عکس می گیرم که خدایا شکرت توانایی که تو وجود خودن شکل گرفت دیکه از بین نمی ره