live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 29

627 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2081 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان…

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان و سلام به دوستان بسیار ارزشمندم در این سایت الهی….

    همگی خیلی خوش اومدین به پروژه گام به گام خانه تکانی ذهن

    گام نهم: شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز

    یکی از چیزهایی که جلوی این بهبودهای کوچیک اما مستمر رو میگیره، ترسه…ترس‌هایی که هیچ پایه و اساسی ندارن و اصلا وجود خارجی ندارن، توهمی و پوچن…در واقع بازی هست که ذهن در میاره، و از اونجا که تنها ابزار ذهن « منطقه » باید بهش با منطق بگم تا حالا فلان مورد و بهمان مورد بوده که اولش گفتی نمیشه بعد رفتم انجام دادم دیدم خیلی راحت حل شد و چقدر نتیجه کف دستم گذاشت…چقدر منو به توانایی هام و قدرتم آگاه کرد…چه اعتماد بنفسی بهم داد…اینها همه منطق هایی هستن که میتونم در برابر این ترسی که از باور محدود کننده نشات گرفته ارائه بدیم..

    درک نادرستی که خود من هم داشتم قبلا که خوشبختی یعنی اینکه هیچ کاری نکنم، لم بدم و به در و دیوار نگاه کنم و اتفاقا برای من اون اوایل سوال بود که چرا شما با وجود ثروتی که دارین کارها رو خودتون انجام میدین؟ اما آروم آروم که تکاملم رو طی کردم و هنوز هم در حال طی این تکامل هستم متوجه شدم اون نتیجه ای که حرکت کردن و قدم برداشتن به زندگیت وارد میکنه اینقدر لذت بخشه که به خودت میگی کاش زودتر از اینا حرکت کرده بودم….حس زنده بودن، حس خوب، حس نشاط ، حس سرزندگی….یه حسی از جنس حس عضله درد بعد از ورزش میمونه که خیلی دلچسبه….در واقع هم داره بهت آفرین میگه هم بهت انگیزه میده…..

    و اینکه استاد گفتن قدم اول سخته و بعد در ادامه همه چیز راحتتر میشه، دقیقا همینه،

    استارت قدم اول + درک نیروی هدایت + کمک خواستن از این نیرو . معجزه رو وارد زندگیمون میکنه، از همه لحاظ…سلامتی، مالی، معنوی، اعتماد بنفس، روابط ….

    و نکته طلایی بعدی که از این فایل گرفتم اینکه کار رو بعنوان وظیفه نبینم، اجبار نبینم، کار رو لذت ببینم، عشق ببینم و اینم وقتی اتفاق می‌افته که وارد حوزه علاقم بشم، اون کاری رو انجام بدم که عاشقشم…به نظر خودم اینکه میام کار رو با پول و درآمد ربط میدم این اشتباست…انگار با این دیدگاهم روند طبیعی وارد شدن نعمت و ثروت رو به زندگیم بردم زیر سوال…ورود پول به زندگیم کاملا طبیعیه…من با کار کردن چیزهای بهتری رو بدست میارم، حس سرحالی، حس بودن، لذت بردن، حرکت کردن، تجربه کردن …اینها نتیجه کار کردن و حرکت کردنه….

    خداوند رو بسیار سپاسگزارم بابت این آگاهی ها….مریم جان عاشقتم که این فایلهای ناب رو برامون بروزرسانی کردین….هممون داریم یاد میگیرم، رشد میکنیم، آگاه میشیم، درک می‌کنیم و عمل میکنیم….خداوند رو سپاسگزارم در جمع دوستان ارزشمندی مثل شما هستم….

    عاشقتتووووونم بینهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    میثم غفاری گفته:
    مدت عضویت: 410 روز

    دقیقا فرق انسان اکتیو موفق با غیر همینه، انسان موفق روی افکار،اعمال،کردارش، کنکاش می‌کنه وعیب یابی. واحیانا افکاری مخربه ریشه داری داشته باشه باید بصورت تکامل مستمر ریشه کن کنه.🫡 راه پیشرفت،آرامش، توکل، حرکت به جلو به امید آگاهی و شناخت برای همه مردم جهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 864 روز

    درود و آفرین بر این پشتکار و عمل به الهام و تفریح کردن و ساختن باور و جسم و ذهن و روح را همزمان با هم جلا دادن آن هم در دل طبیعت زیبای پارادایس که یک نفس عمیق روح را به پرواز در می آورد در جایی که میلیونها درخت هست چه اکسیژن بالایی وجود دارد و دیدن آب و ..‌.

    ایمان به توانایی

    از بین بردن ترسها

    احساس قدرت

    اعتماد به نفس

    کمک به کارهای بعدی

    طی کردن تکامل…

    میگن اصفهان نصف جهان خوب حالا چطور ساختنش؟!

    آجر به آجر

    درک شباهت ذهن با جنگل

    موفقیت موفقیت می آورد

    دور شدن از دایره امن و محدودیت ها و برداشتن محکم قدم‌های بعدی

    دیدن نتیجه پشتکار ادامه دادن و پاکسازی جاده و تریلر طولانی مجموعه ای که 20 هکتار است.

    استفاده از ابزار درست

    تازگی و فرش شدن و دست آوردهای بعدی پیاده روی موتور سواری و سود و لذت بی شمار…

    و هزاران درسهای دیگر

    خدایا شکرت به خاطر اینهمه زیبایی احساس خوب شادی ملودی تناسب نظم هماهنگی و رشد تصاعدی ظهور موفقیت و سرعت رشد که نتیجه تلاش و عمل به الهامات است که قدم به قدم به نسبتی که رشد می کنیم و هر بار قویتر می شویم.

    عدم مقایسه با دیگران

    باید ببینیم اون چه مسیر تکاملی طی کرده من هم طی کنم.

    مادر طبیعت بهترین معلم ماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2637 روز

    ،،،،،،،،،بنام خداوند رزاق و هدایتگرم،،،،،، ،،،،،،،،،

    سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز

    پروژه خانه تکانی ذهن،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،گام نهم

    موضوع لایو:

    شباهت باورهای محدود کننده با علفهای هرز

    ی مثالی الان بهم گفته شد و میخوام مکتوبش کنم اگه درون خودمون رو ی باغی در نظر بگیریم ک داخل این باغ پراز درختان میوه هست اگه حواسمون هرروز به این درختان نباشه و آبیاری نکنیم اون محصولی ک باید داشته باشه رو نداره چون این باغ باید ازش مراقبت کنیم اون علفهای هرز باید بیرون بیاریم و سم زده بشه و آبیاری بشه تا اون محصولی ک میخوایم بدست بیاد و اون محصول بدست اومده همه خریدارش هستن اما اگه مراقب نباشیم علفهای هرز دور تا دور اون درختان رو میگیره و اگه سم نزنیم و درست آبیاری نکنیم هیچ محصولی نداریم ک بخوایم بفروشیم اون موقع میایم گیر میدیم به خدا ک چرا من شانس ندارم یا چرا اون باغ بغلی اینقدر محصولش خوبه خدایا بما هم نگاه کن از این حرفا اگه یکم بینا باشه میتونه متوجه بشه ک اون باغی ک محصول خوبه داده بخاطر اینه ک همیشه مراقبش بوده این مثال درس و آگاهی بمن داده شده ک هر جا متوقف میشم ببینم کجای قسمت از درونم باید اصلاح کنم چ قسمتی از درونم احتیاج داره ک پاکسازی کنم از باورهای مخرب بجای اینکه برم بیرون باغ و دنبال این باشم ک از بیرون ی چیزی درست کنم اون میوه ،میوه خوبی نمیده باید برم درون تا پاکسازی کنم و همه چی از درون من اتفاق میفته

    اگه بتونم این موضوع رو همیشه درک کنم اگه ی جایی متوقف شدم و کارم جلو نمیره بیام از ریشه این علفهای هرز رو از بیخ و بن بزنم تا رو به جلو حرکت کنم اگه بیخیال باشم و این توهم رو داشته باشم ک درست میشه خودش این اتفاق نمیفته چون اون علفهای هرز روز به روز رشد میکنن و کل وجودم رو میگیرن چون دانه‌هاش پاشیده شده تو وجودم بجای اینکه اون کمال‌گرایی رو داشته باشم ک چطوری بیام این علفهاهرز (((باورهای مخرب))))رو پاکسازی کنم اول بیام یواش یواش از ی قدم کوچلو بردارم بیام روزی یکساعت صبح ها زودتر از خواب بیدار بشم بیام شکرگزاری کنم تحسین کنم و همین طوری قدم به قدم بیام جلوتر بعد میبینم ذهنم رو پاکسازی کردم وقتی باورهای درست جایگزین این باورهای محدود کننده کردم پشت سرهم اتفاقات خوب رو تجربه میکنم و این سوالی ک یکی از دوستان از استاد عزیزپرسیدن ک در مورد تغذیه بگین و استاد گفتن وقتی نتایج پایدار شد در مورد خودم صحبت میکنم و چقدر این استمرار و حرکت به جلو استاد ک خیلی راه ها رو رفتن برای تغذیه و تست کردن و چون قانون رو می‌دونستن نا امید نشدن و حرکت کردن و خداوند به مسیری هدایتش کرد ک هم خودش به اون نتیجه پایدار رسید و هم خیلیا هم تونستن در دوره قانون سلامتی شرکت کنن و به نتیجه برسن

    شاد باشین در پناه الله️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1165 روز

    به نام خداوند رحمان ورحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    خدایا شکرت برای گام نهم

    خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی

    خدایا شکرت برای این زندگی زیبا

    علف هرز ،چقدر مثال فوق‌العاده ای زدی استاد

    در مورد ذهن ما و پاکسازی ذهن

    مثله پاکسازی علف های هرز از زمین

    من قبلاً این کار رو زیاد انجام دادم

    دقیقا زمانی که علف های هرز رو میزدم و زمین رو تمیز میکردم ،،نگاه میکردم نتیجه کار رو لذت میبرم

    و خدا رو شکر میکردم که با تمام تلاشم پاک سازی صورت گرفت و عالی شد

    حالا باورهای غلط هم مثله همین علف ها ذهن من رو درگیر کرده بود و نمیذاشت از زندگی لذت ببرم و آرامش داشته باشم

    تونستم خیلی از این باورها رو پاک سازی کنم

    والان خیلی بیشتر دارم روی خودم کار میکنم که تمام باورهای غلط رو پاک سازی کنم و بعداً که به عقب نگاه کنم ،لذت ببرم و خدا رو شکر کنم که چقدر تغییر کردم

    وذهنم رو به بهترین شکل پاک سازی کردم

    مثله همین جنگل که کلی علف هرز داشت و استاد پاک سازی کرده و با موتور میاد توی همین مسیر ولذت میبره

    خدایا هزاران بار شکرت چقدر روش کاربردی و مفید است و خیلی خوب میشه درس گرفت

    خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه آگاهی و شناخت

    شاد و پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1878 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    پروژه خانه تکانی ذهن | گام نهم

    «به طور مستمر اما تکاملی، از دایره محدودیت های ذهنت، فراتر برو»

    «وقتی کاری را به اتمام می رسانی که در شروع سخت به نظر می رسید، اعتماد به نفسی که از “توانستن” در وجودت ساخته می شود، از هر نتیجه ی بیرونی، سازنده تر و رشد دهنده تر است»

    سیزده سال پیش بود بعد از اینکه کنکور قبول نشدم تصمیم گرفتم از شهرستان به تهران مهاجرت کنم و فصل جدیدی از زندگیم رو رقم بزنم .

    به پیشنهاد پسر عموم که کترینگ داشت رفتم و در کترینگش مشغول به کار شدم اون موقع 18 سالم بود تا اون روز حتی بلد نبودم برای خودم یک نیمروی ساده درست کنم بنابراین به عنوان کارگر ساده در کترینگ شروع به کار کردم …

    مشتری های کترینگ خیلی زیاد بودند و من هرشب و بعد از پایان کار باید هزارتا سیخ کباب رو با سیم میشستم و کسانی که این کار رو کردند میدونن چقدر کار زجرآوری هست حتی شستن ده تاش هم خیلی سخته چه برسه به هزارتا… هرشب بعد از شستن سیخ ها از درد دست و خواب رفتنش تا صبح نمیخوابیدم و این تضاد باعث شد انگیزه بگیرم برای یادگیری آشپزی و از دایره ی محدودیت های ذهنم خارج بشم

    اون موقع یه نجواهایی همش توی ذهنم می‌گفت من کاری بلد نیستم و باید کارگر ساده بمونم اما اون درد ها خیلی کمکم کرد که مصمم بشم برای یادگیری آشپزی

    خیلی میترسیدم چون توی کترینگ غذا با حجم خیلی زیادی طبخ میشه و کلا کار بسیار سختیه…

    یه روز به پسر عموم که صاحب کترینگ بود گفتم من می‌خوام آشپزی یاد بگیرم و ایشون هم خیلی استقبال کردند و به آشپز سفارش کردن که موقع سیخ کردن کوبیده و دم کردن برنج به من هم آموزش بده…

    من هرروز باید هم کارهای خودم رو انجام میدادم و هم باید زودتر کارهام رو جمع و جور میکردم که برم کنار دست آشپز تا آشپزی رو یاد بگیرم …

    با اینکه خیلی سخت بود اما خیلی خوشحال بودم که دارم یه چیزی یاد میگیرم و از منطقه امن ذهنم خارج میشم …

    هرروز کنار دست آشپز گوشت کوبیده رو سیخ میکردم توی دم کردن برنج کمک میکردم و خیلی خیلی تمرین کردم اولش سیخ کباب هایی که من میزدم شبیه هویج بود و با بچه ها کلی میخندیدیم اما من ادامه دادم و ادامه دادم و اونقدر تمرین کردم تا بالاخره کباب زدن رو یاد گرفتم و هرروز به اندازه سیصد نفر برنج دم میکردم و منی که بلد نبودم حتی یک نیمرو درست کنم شدم یک آشپز درجه یک و هم ارتقا شغلی گرفتم و هم کلی درآمدم رفت بالا اما این پایان ماجرا نبود چون این موفقیت اعتماد به نفس زیادی بهم داد…

    بعد از دوسال از کار غذا و رستوران خارج شدم و به کار مربیگری آموزشگاه رانندگی مشغول شدم روزی که وارد آموزشگاه شدم به رئیس آموزشگاه گفتم به من سه ماه فرصت بدید قول میدم یه کاری کنم که همه بگن ما با فلانی فقط آموزش میبینیم و ایشون با لحن تمسخر آمیز گفت نمیتونی چون من فلان مربی رو دارم که چندساله برای من کار می‌کنه اون بهترین و همه با ایشون میرن آموزش و از این حرفا و من گفتم فقط سه ماه بهم فرصت بده…

    خلاصه اون موفقیتی که در آشپزی پیدا کردم اعتماد به نفسی زیادی بهم داده بود و هرروز به خودم میگفتم اگه من تونستم در آشپزی کردن از ناتوانی در پخت نیمرو به یک آشپز ماهر تبدیل بشم پس حتما میتونم بهترین مربی آموزشگاه هم بشم و به دوماه نکشید که همین طور شد

    یه روز رئیس آموزشگاه من رو صدا کرد که به دفترش برم وقتی وارد شدم خیلی بهم احترام گذاشت و گفت فقط بهم بگو چیکار کردی هرکس وارد آموزشگاه میشه میگه من فقط با فلانی میرم آموزش …

    واقعاً همینه وقتی آدم تصمیم میگیره که از منطقه امنش خارج بشه و انگیزه و هدف داره و هرروز سعی می‌کنه یک قدم برای هدفش برداره بدون شک هم به هدفش میرسه هم یه اعتماد به نفس هیولایی میگیره برای رسیدن به اهداف بعدی…

    خدایا شکرت

    خیلی به نتایج این پروژه زیبا امیدوارم

    ممنونم از خانم شایسته عزیز بابت این پروژه زیبا

    ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    fardin success گفته:
    مدت عضویت: 297 روز

    به نام خدا

    سلام بر عزیزان دل( استادان عزیز و همراهان قدرتمند سایت tasvirkhani.com

    رد پای من (گام نهم)

    من خودم چون بچه ی روستا هستم و تو روستا بزرگ بودم و بسیار با گیاه و درخت و حیوانات و کوه و….سر و کار داشتم خیلی قشنگ این حس و حال استاد و این آموزه ها برام قابل لمس و و دقیق

    هستش و قشنگ متوجه شدم که اوایل چه حس و حالی داشته و الان چه جوریه

    ولی من خب قبلا اینقدر آموزشی و عمیق نگاه نکرده بودم و شاید درسی هم ازش یاد نگرفتم ولی الان فهمیدم که واقعا باور و افکار منفی دقیقا علف های هرزی هستند که که اگر ریشه کن نکنیم و سم پاشی نکنیم بذر همینا برای سال های بعد چند برابر میشن و به جایی می‌رسد که کل مزرعه ی ذهنمون را علف هرز میگیره و آلوده میشه و اون موقع خیلی دیر شده،،،

    و همیشه هم وقتی قدم برمی‌داریم می‌فهمیم که قراره چه اتفاقی پیش بیاد من خودم بعضی موقع‌ها وارد یک کاری شدم و اوایل به خاطر اینکه ناشناخته بوده خیلی ترس داشتم و احساس می‌کردم کسانی که در این مسیر موفق شدن حتماً توانایی خیلی بیشتر از من رو دارند ولی وقتی که من خودم اون کار رو انجام دادم بعد از مدتی که تکامل را طی کردم خیلی از افرادی که اوایل فکر می‌کردم از من توانایی بیشتری دارند مصمم‌تر و قوی‌تر ظاهر شدم، یک ضرب المثل هست که میگویند کسی که کوه را از میان برداشت کسی بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد،،ما هم اگر قراره کاری انجام بدیم باید از قدم اول شروع کنیم

    خوب در رابطه با اینکه هیچ حرکتی نکنیم یا اگر شرایط فراهم بود فقط بخوریم و بخوابیم و عشق و حال کنیم یعنی این دیدگاه بالای 90 درصد جامعه است واقعاً من به شخصه تجربه کردم که انسان فلج می‌شه من پدر خودم رو مثال می‌زنم با اینکه سن خیلی بالایی داره و بازنشسته هست و درآمدهای دیگه هم داره و ما هم خیلی بهش کمک می‌کنیم ولی میگه من اصلاً نمی‌تونم بیکار بشینم و میره کوه و تا غروب کار می‌کنه خیلی هم پر انرژی و خوشحاله و حتی از ما هم خدا رو شکر سرحال تره و چون کلا داخل طبیعت و چشمه های آب و باغ داره زندگی میکنه بسیار صبور و با حوصله هم هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایا شکرت برای دیدن دوباره این لایو ارزشمند.

    موفقیت یعنی قدم های کوچیک اما مستمر…

    من چه جوری به هدفهای بزرگم میرسم؟؟؟؟

    با قدم های “کوچک اما متوالی”

    وقتی می‌خواستیم منو وعشقم رستوران بزنیم..

    اولش خیلی برامون سخت بود.. میترسیدیم..

    چونکه نه من تا حالا رستوران کار کرده بودم و ن عشقم..

    اما چون خیلی به آشپزی علاقه داشتم.(طبق آموژه های استاد شغلی رو انتخاب کن که علاقه داشتی باشی و حاضری. بخاطرش سه شبانه روز نخوابی).وعشقمم که همه جوره پایه و رفتیم تو دل ترسهامون و رستوران رو زدیم..

    اولایلی واقعا برامون سخت بود و تجربه نداشتیم..

    از کجا جنس خوب و قیمت مناسب بخریم و….

    زائقه های متفاوت و….

    در این مدت کاری شروع کردیم

    هم یاد گرفتیم و هم کار کردیم و هم لذت بردیم..

    درسته این وسط آزمون وخطا هم داشتیم.. و مارو با رستوران های معتبر اطرافمون مقایسه میکردن..

    و باز خورد و اصلاح و دوباره اقدام و بهتر شدن …

    نمی‌گم که کنترل ذهن کار راحتی بوده ن.

    بعضی روزا منو وعشقم واقعا کم می‌آوردیم..اما ادامه دادیم و و همیشه عشقم این آیه رو برام میگفت وتکرار میکرد

    ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقـموا تتنزل علیهم الملـئکه الاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون.»

    «در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرشتگان بر آنان فرود می‌آیند (و می‌گویند) هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید.»

    استمرار واستمرار

    خدارو شکر خیلی پیشرفت کردیم اما هنوز جای بهتر شدن هست و بیشتر روی بهبود گرایی خودمون کار میکنیم…

    و با دیدن دوباره این فایل باید با کیفیت بهتری روی خودمون و پیشرفت و بهبود کارم. کار کنم..

    و هرروز یک قدم بهتر از دیروزم باشم.

    خودم مقایسه نکنم …ادامه بدم با ایمان و توکل و بهبود گرایی خودم..

    و قدم به قدم بهتر و بهتر بشم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1498 روز

    بانام خداوند عشق وثروت ” گام نهم”

    باسلام وعرض ارادت خدمت اساتید گرانقدرودوستان بهشتی ام درسایت عباسمنش

    امیدوارم که حالتان عالییی عالییی باشه وتمام لحظه لحظه زندگیتون سرشارازشادی ،زیبایی برکت وفراوانی

    خدایاشکرت که گام نهم ازپروژه

    ” خانه تکانی ذهن” راباموفقیت برداشتم وازاگاهی های ناب فایل بسیارارزشمنداستاد عباسمنش بهرمندشدم

    خدایاشکرت که دراین مسیرثابت قدم هستم

    خدایامن میخواهم رشدکنم،به مداربالاتربرم ازیه مسیرهموارتر کمکم کن

    ” گام نهم”

    ” شباهت باورهای محدودکننده باعلفهای هرز”

    الهی به امیدتو

    درابتدابسیارلذت بردم ازفضای بهشتی پارادایس هرچند این ویدیو سال 99 ضبط شده بود وپارادایس کنونی باطی کردن تکامل بسیارزیباترشده اما ازانجایکه من درسال 98 خدادوستم داشت وبه این سرزمین بهشتی هدایت شدم وان روزههادرابتدای راه بودم وتمام فایلهای زندگی دربهشت وسفربه آمریکا رادنبال میکردم بادیدن این فایل خاطرات زیبا انروزهها برام زنده شد

    خدایاشکرت بابت خاطرات زیبا وفوق العاده

    *تشابه ذهن وباورهای محدودکننده باعلفهای هرز:

    اماتشبیه علفهای هرزباباورهای منفی ذهن تشابه بسیاردقیقی است که ازطرف استاد به آن پرداخته شده است

    یک ضرب المثل معروف هست که می گوید: “ذهن ما یک باغ است، افکار ما بذر است. ما می توانیم گل پرورش دهیم یا می توانید علف های هرز پرورش دهیم “

    ما می توانیم ، همانطور که به باغچه هایمان علاقه داریم و در آن سبزی،خیار، گوجه فرنگی، گل و گیاه … پرورش می دهیم ، مغز وذهن خود راپرورش دهیم

    انچه تحقیقات جدید نشان می دهد این است که مغز بیشتر به عضله شباهت دارد هنگام استفاده از آن تقویت می شود و هنگام یادگیری رشد میکند

    به باغ ذهن خود بیشتر توجه کنیم:

    در باغ های خود ، ما باید بذرهای مناسب بکاریم ذهن ما یک باغ است ، فکر ما بذر است ما می توانیم گل بکاریم یا می توانیم علف های هرز بکاریم انتخاب با خودمان است

    علف های هرز باغ ذهن ما چیست؟

    آنها افکار منفی ماهستند که طی سالیان سال درذهن ما ریشه دوانده اند اگر به طور مرتب در باغ ذهن خود علف های هرزرا ریشه کن نکنیم با ورودیهایی نامناسب که به ذهن میدهیم علفهای هرز آبیاری می‌شوند و رشد می کنند.

    ما همیشه نمی توانیم بذرهایی را که در باغ ما ریخته میشود کنترل کنیم اما می توانیم مثل یک باغبان خوب وحرفه ای با توجه به این که کدام یک از دانه ها را آبیاری کنیم به کدام دانه توجه بیشتری داریم افکارمان را کنترل کنیم دقیقاً مانند یک باغ ذهن ما نیاز به توجه روزمره دارد و این انتخاب ما است که آن را به کجا هدایت کنیم متعهد باشیم که باغبان خوبی برای دانه ها وافکارذهنمون باشیم

    نکات کلیدی:

    _ ارتباط بین باورهای منفی ومحدودکننده ذهن باعلفهای هرز کاملا قابل درک است دقیقا همه شون مثل هم هستند وازیک سیستم تبعیت می‌کنند

    _برای شروع هرکارجدید ابتدا ذهن خیلی مقاومت داره ومیترسه کارجدیدبنظرش خیلی سخت وپیچیده میادوحتی غیرقابل انجام

    _ موفقیت یعنی انجام کارهایی که بایدانجام دهیم وزمانی که ماکارجدیدی راانجام میدیم وبه سرانجام می‌رسانیم احساس موفقیت ،احساس توانایی،احساس اعتمادبه نفس به ماکمک میکنه تاقدمهای بعدی رامحکم تر برداریم باورهامون قوی ترمیشه به توانایی هامون ایمان بیشتری میاریم خصوصا برای کارهایی که انجامش برامون خیلی سخت وترسناک به نظرمیاد

    _ باورهای منفی ذهن دقیقا مثل علفهای هرز در هم پیچیده اند

    _ ما برای شروع هرکاروپروژه بایداین اصل مهم رارعایت کنیم ونخواهیم کاررایکجا انجام بدیم بایدکارهایمان راقطعه قطعه وکوچک کنیم تاازپس انجام آنها برایم وقتی ماگام به گام حرکت کنیم وجلوبریم مراحل بعدی کار خیلی برامون اسانتر میشه ومسیرهموارتروزمانی که مسیرمون روتکاملی طی کردیم آنوقت است که نتایج به صورت تصاعدی برای ما رغم میخوره

    _ کارکردن روی باورهاهم به همین شکل است درابتدای راه ذهن خیلی مقاومت داره تاازاخبارمنفی ،اتفاقات نادلخواه وحوادث دوری کنه ودست بکشه امااگرمامتعهدباشیم ومسیرمون را ادامه دهیم می‌بینیم که کنترل ذهن راحترمیشه ودوست داریم که بیشتربه نکات مثبت وزیبایی های زندگی توجه وتمرکزکنیم تانکات منفی ونازیباییها

    _ مابایدطی کردن پروسه موفقیت درهرکاری رو تکاملی انجام بدیم نبایدالان خودمون رابافرد موفقی که داره 20سال دریک حوزه ای کارمیکنه مقایسه کنیم ماباید فقط امروز خودمون راباروز گذشته مون مقایسه کنیم

    _ خوشبختی درکارکردن است کارکردن فضای است که باعث میشه حرکت کنیم واززندگی لذت بیشتری ببریم تجربه کسب کنیم احساس خوب داشته باشیم همیشه سرذوق باشیم تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    به نام خدا

    خدایی به زیبایی اجابت!

    سلام به همگی…

    علف های هرز مثل باورای محدود کننده ی ما هستند که در تمام ذهنمان در حال ریشه دادن و تکرارند و نیازی به کاشتن این علف ها نیست چون در هر شرایطی رشد می کنند مثله باورهای نادرست،باورهای مخرب،باورهای پیشینیان،باورهای محدود کننده و…

    مثلا برای داشتن یک بوته ی مفید و کارا مثل بوته ی خیار،باید تخم مناسبش رو تهیه کرد و در زمین مناسب باشرایط آب و هوایی خوب،کود و تابش نور خورشید باشه و حتی بعده کاشتن باید مراقب بود پرنده ها یا مورچه ها تخمش رو نبرند و مراقبش بود تا علف های اضافه جلوی رشدش رو نگیره تا این بوته در زمان و مکان مناسب رشد کنه و گل بده و میوه ی مناسبی رو بده!

    مثل همون باورهای خوبی که در ذهنمان بارور می کنیم و برای رشد باور جدید،وقتی روزانه یکی دو ساعت کار می کنیم و ورودی خوبی همراه با الگوی مناسب در اختیارش قرار میدیم و چندین روز همین کار رو ادامه میدیم،بعده دو سه روز نتیجه ی اون باور جدید اگه ادامه دار باشه نشانه اش توی زندگیمون پیدا میشه و با تایید این نشانه و قدرت گرفتن از اینکه قانون جواب میده و دوباره انگیزه ی بیشتر پیدا کردن برای ادامه دادن این مسیر،نتیجه حاصل میشه!

    ولی اگه اون نشونه رو که از طرف خدا اومده تاییدش نکنیم و اسیر گفتگوهای ذهن بشیم که ای بابا اینکه نتیجه اش کوچک هست من بزرگتر از این رو میخواستم چون هم تکامل رو طی نکردیم هم باورمون تازه و نوپاست و رشد کافی رو نداشته و هم عجله کردیم برای همین باورهای قبلی که ریشه دار هستند و مثل سیمان چسبیدن به ذهنمون و همون کاره علف های هرز رو انجام میدن،ما هم ناامید میشیم و دست از کار کردن روی اون باور جدید و نوپا برمیداریم و بر میگردیم به روال و رفتار قبلی!

    ولی وقتی تایید کردیم و دوباره کار کردیم و فهمیدیم که این نشونه ی اینه که قانون داره درست عمل میکنه دیگه ول کنش نیستیم و بیشتر از زمان های قبلی،انرژی میزاریم برای بهبود اون باور،برای پیدا کردن الگو،برای منطقی کردن ذهن!

    باور جدید رو بزرگ ترش می کنیم و نتایج دیگه کوچک کوچک نمیان بلکه بزرگتر و بصورت تصاعدی میان!

    من باوره اینکه، درآمد من و ثروتم هر روز داره بیشتر میشه رو و اینکه پول و ثروت به اندازه ی تعداد ذرات کائنات در کل جهان و به اندازه ی همه هست رو امتحان کردم و ساعاتی از روز که در فرکانس مناسب بودم تکرارش کردم با احساس خوب و خواستم ببینم نتیجه اش چی میشه که در طول یک هفته هشت میلیون پول بعنوان هدیه بدون اینکه من از کسی بخوام وارده حسابم شد و این نشونه برام این نتیجه رو داشت که هر چقدر بتونم روی این باور کار کنم به همون اندازه،خداوند برایم امکان پذیر میکنه نتیجه ی این ایمان و باور رو!

    بقول دوست عزیزمون ما اگه کمی ایمان بیاریم به این قانون،دیگه ساعات زیادی از شبانه روز رو برای کارهای دیگه،برای اتلاف انرژی،برای نجواهای ذهنی صرف نمیکنیم بلکه میگم این قانون کار میکنه پس درسته و بیشتر از این ازش استفاده کنم!

    برای همینه که وقتی نتیجه میاد دیگه اکثره ساعات روز رو اینجا هستیم یا داریم کامنت میخونیم و یا بقدر باور مینویسیم و عمل می کنیم و فایل گوش میدیم یعنی شده جزئی از زندگیمون که من بتازگی از خواب نیم روزی هم گذشته ام و دارم این وقت مفید رو در این مکان بهشتی سپری میکنم و حتی موقع کار کردن ،فایل گوش میکنم چون میدونم اگه آروم آروم هم باشه ولی این مسیر،مسیره درسته و نتایج همگی در راهند!

    خدا رو شکر برای این قوانین بی نقصش،برای اینکه این قدرت رو بهمون داده تا بتونیم زندگیمون رو همون طوری که دوست داریم با باورهای خوب،خلقش کنیم و این قدرت رو بهمون داده که عمل کنیم و میوه های این آگاهی ها رو نوش جان کنیم!

    من سه ساله عضو سایت هستم و درکم از قوانین تازه داره بهتر میشه و هیچ عجله ای هم ندارم که زودتر برسم به خواسته هام چون باید مرحله به مرحله رشد کنم و درکم بیشتر بشه تا نتیجه ها اتفاق بیفتند!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: