سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛
- اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛
- به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
- هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
- ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛
- رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛
- تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛
- اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
- جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند هماهنگ نیست؛
- هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی259MB41 دقیقه
- فایل صوتی live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی40MB41 دقیقه
گام 11 ، خونه تکونی ذهنم
لایو قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی
درود به استاد جان عزیزم و دست مریزاد به مریم بانوی گل که زحمت چه دوره فوق العاده ای رو متقبل شدند.
با اینکه کل این لایوها رو قبلا بارها و بارها گوش دادم ولی با این چیدمان و این فضا و فرکانس ، انصافا لطف دیگه ای داره
در این لایو استاد در مورد دلنگرانی و تلاش برای اصلاح ساختار ها چقدر شیوا و زیبا صحبت کردند.
“و مثال از کیهانی زدند که تکاملش و اصلاحش رو طی کرده اون هم قبل اینکه اصلا آدمی روی این کره خاکی زندگی کند”
داشتم فکر می کردم چقدر سیستم آدمها به سمت منفی بودن و دلنگرانی گرایش داره.. چون سرپایینی رو میشه راحت سر خورد، ولی سربالایی رو باااید با صرف نیرو و غلبه بر جاذبه بالا رفت. این قاعده جهان مادی است .
خاطرم هست چند وقت پیش مستندی رو در مورد کیهان می دیدم. خیلی باشکوه و خارق العاده بود که هوش از سر آدم می برد..
خدای من این عددهای نجومی واقعا دیوانه کننده اند . عظمت خداوند نهایتی نداره
در این مستند و با پس زمینه یک موزیک وهم زا، طوری با ایجاد وحشت در مورد پایان زمین ، پایان خورشید و پایان جهان و… صحبت می کرد که ناخودآگاه من هم دچار احساس ترس و دلنگرانی شده بودم..
بعد یک لحظه به خودم اومدم و به اعداد توجه کردم..
داشت پیش بینی چند میلیون سال بعد رو می کرد .. از این حس و حال و ترس ناخوداگاهم، خنده ام گرفت..
با خودم گفتم الله اکبررر ، توی این روزگاری که عمرها به 100 که خوبه به 60 هم گاهی قد نمیده، ما نگران و ترسان اتفاقات چند میلیون سال بعد هستیم؟؟؟؟
واقعا خنده دار نیست؟
دیدم ناخودآگاه چقدر تمایل ذهن ما به سمت ترس و دلنگرانی هست. و قطعا اگر مخاطب فراوان نداشت هیچگاه چنین کلامی را روی چنین تصاویر پر از عظمتی گذاشته نمیشد…
از اونجایی که خدا را صدهزار مرتبه شکر در مسیر آگاهی هستیم و از بدنه جامعه تکاملی و به لطف الله داریم جدا میشیم و دیگه از جنس عموم نیستیم، زود متوجه شدم.
و با اینکه دوست داشتم توضیحات علمی اش را بشنوم، ولی صدا را قطع کردم و در سکوت ذهنم را معطوف به این حجم عظمت و به این حجم هماهنگی در کیهان باشکوه خداوند کردم..
و آگاهانه سعی کردم ذهنم و روانم را از بازیچه شدن حفظ کنم… و در عوض به قدرت خداوند و به فراوانی و گستردگی این جهان تمرکز کنم
@@@@@
یکی دیگه از باورهایی که به قولا با شیر مادر به ما منتقل شده، باور انتظار منجی است.
من خودمم از اون امام زمانی های قدر بودم و با اینکه نمازهای یومیه ام رو نمی خوندم و نسبت بهش مقاومت داشتم، ولی نصفه شب و در تنهایی خودم نماز امام زمان می خوندم… و انتظار تحول در زندگیم رو داشتم
هرچند اون فضای معنوی و تنهایی و دور بودن از چشم و قضاوت دیگران برای من برکات فراوان به همراه داشت ، ولی الان که فکر می کنم می بینم دلیلش اون تمرکز و اتصال به یک نیروی برتر بوده که خداست
متاسفانه باور به منجی، این را در ما نهادینه کرده که یک روزی کسی میاد که همه چیز جهان بعدش مثبت میشه.
امام زمان میاد و سر ظالمین و کافران رو میزنه و جهان یکدست میشه.
اینقدر امنیت در همه جا گسترده میشه که کسی درش رو قفل نمی کنه.. (که البته همین الانش هم در بعضی از جاهای دنیا این حجم امنیت بدون منجی هست..)
می گفتند هر کسی هر پولی رو که لازم داره از جیب اون یکی و بدون اجازه اش برمیداره.و اون هم ناراحت و شاکی نمیشه.
یعنی کلا همه چی برای همه کس مساوی هست. اونی که داره و بدست آورده که داره، اونی که نداره هم به راحتی و بدون اجازه از اون یکی دیگه برمیداره
با وجود این باورهای زمینه ای، پس طبیعی بود که ما تا این حد به دنبال
منجی بگردیم که مسئولیت زندگیمون رو روی کولش بگذاریم (مثل پدر ، مادر، همسر، دولت و…)
و یا اینکه بخوایم تقلا کنیم که منجی و نجات بخش دیگری باشیم (در نقش پدر، مادر، فرزند، همسر، خیر، فعال اجتناعی، فعال حقوق بشر و…)
به خودم که نگاه می کنم می بینم حقیقتا منم حداقل 37 سال از عمرم رو دنبال منجی و یا به دنبال مقصر گشتم
وقتی برای اولین بار در کلاس های موفقیت یکی از شاگردهای استاد عباس منش که راجع به مسئول بودن در زندگی تاکید میکرد، من واقعا برام مقاومت ایجاد می کرد و با بک گراند ذهنی و باوریم شدیدا منافات داشت
ولی در ادامه این مسیر خودشناسی، خصوصا از زمانی که با شما استاد عزیز همراه شدم، هرچه به مرور بیشتر و بیشتر، به این درک و فهم رسیدم ، بیشتر نبض زندگیم به دست خودم افتاد
قبلا به قول استاد برگی بودم در باد
از وقتی به ریشه اینگونه رفتارها و باورهای کنونی ام فکر می کنم و ریشه یابی می کنم، راحت تر و بهتر میتونم مچ ذهنم رو بگیرم و اجازه ندهم مثل قبل فکر و رفتار کنه..
تا بتونم آگاهانه در مسیر درست بیارمش
و استمرار داشته باشم، تا اینکه این دیدگاه جدیدتر و درست تر جایگزین اون باورهای مخرب و محدود کننده قبلی بشه
سالهاست تلاش و تمرکز فعلی من روی این است .
و فهمیدم تلاش های فرعی و تقلا و دست و پا زدن ها دیکه فایده ای نداره
از خداوند در این مسیر برای خودم و همه عزیزان هم فرکانسی ام توفیق و رشد بیشتر خواستارم