live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی

سلام به استاد عزیزم و دوستان

خیلی از افراد به اروپا و یا امریکا مهاجرت کردند و بسیار تجربیات تلخی دارن و حتی مردمان اونجا رو دوست ندارن و…

اما واقعیت اینه که موضوع موقعیت جغرافیایی نیست بلکه «جنس» باورهای این افراد همینه که دارن زندگیش میکنن ، نه اینکه واقعیت آدم های اون مناطق اونی باشه که اونا می بینن…

جریاناتی هم که استاد تجربه میکنن شامل روزمره تمام امریکا نشینان نمیشه اصلا، بلکه «جنس» فرکانسی مثبت و «باور» های قدرتمند کننده هست که این جریانات و این افراد رو جذب میکنه

پس باید تلاش ذهنی کنیم که ما هم مثبت بین باشیم و باورهای قوی بسازیم تا هر جای دنیا که هستیم زیباتر زندگی کنیم

*نیت مهم نیست . ما به هرچیزی که توجه کنیم از همون جنس رو وارد زندگی میکنیم پس مراقب باشیم که به ناخواسته ها توجه نکنیم

*واقعا کسی که «هدف» داشته باشه وقت نداره بره اخبار گوش بده و یا در فضای مجازی بچرخه.

چقدر خوب که اشاره به تناسخ شد…

من هیچی در موردش نمیدونم واقعا، هیچی . اما وقتی با این فضا آشنا شدم و میدونم مسیر اصلی همینه دیگه چیکار دارم به این جور حواشی… به قول شما همین دنیا رو درست کنم، تا اون دنیا هم زیبا باشه

در دوره دوست داشتنی «راهنمای عملی دستیابی به رویاها» یاد گرفتم که من هرچی در ذهن بسازم صد درصد رخ میده اصلا موضوع صلاح و غیر صلاح و یا خواسته خدا مطرح نیست .. خیلی این باور من رو آزاد و رها کرد از بند باورهای مزخرف پیشینیان!

درست اینه که «من هر آنچه بخوام ، خدا به سمتش منو هدایت میکنه »

*تضاد جزئی از جهان هست. این اصلا امکان نداره که روزی برسه که همه چیز بدون هیج بالا پایینی باشه و عملا گل و بلبل باشه

دنیا برای همه گلستان نیست، برای افرادی زیباست که کنترل ذهن دارن و یاد گرفتن چطوری به جهان نگاه کنن تا جهان مسخرشون باشه

*چقدر خوشم اومد در پاسخ به اینکه «استاد بهمون روحیه بده» و شما گفتین من همچین وظیفه ای ندارم. من وظیفه دارم حال خودم خوب باشه. من حالم خوب باشه، افرادیکه حالشون خوبه در دایره اطراف من قرار خواهند داشت.

کیف کردم از این جواب .. چقدر احساس ارزشمندی قوی ای داشتین از همون زمان .. تحسین برانگیز هست

در پناه الله یکتا

سلام به استاد عزیزم و دوستان

الان مدت هاست که اولین کاری که صبح میکنم چک کردن سایت و قبل خواب هم آخرین کاری که میکنم سر زدن به سایته ، گاهی کامنت های خودمو میخونم و گاهی کامنت دوستان ، خیلی حس بهتری داره

من هیچوقت شرایط سخت مالی نداشتم اما هیچوقت از زندگیم راضی نبودم، الان که نگاه میکنم به قبل، واقعا نمیدونم چی میخواستم که نداشتم ولی از زمین و زمان شاکی بودم . اما الان این رو‌ میدونم که خیلی حس بهتری به زندگیم دارم و سپاسگزارتر هستم

مثلا قبلا این رو شنیده بودم که هر روز که بیدار میشی فک کن آخرین روز زندگیته و ازش لذت ببر

اصلا برای من مفهوم نداشت که هیچی، اتفاقا حس بدی هم بهم میداد که انگار ممکنه بمیرم

اما الان دقیقا هر روز همین حس رو دارم و بیدار که میشم سپاسگزار این «گنج» فرصت حیات هستم که میتونم باز هم یه روز دیگه رو «زندگی» کنم و «لذت» ببرم.

چقدر تفاوت «زاویه دید» میتونه موجب تفاوت در «نوع احساس » ما بشه

هیچوقت شرایط سخت خاصی نداشتم در زندگی ولی سراشیبی های زیادی رو گذروندم که باعث می‌شد حسم بد باشه .. چقدر من مریض میشدم بخاطر همین امواج منفی افکارم .. میتونم به جرئت بگم بیشترین تاثیر منفی افکارم رو من در جسمم می دیدم ولی نمیفهمیدم چه خبره

تا اینکه با این فضا آشنا شدم و فهمیدم باید این باور رو بسازم که «من لیاقت بودن در سلامتی رو دارم» و افراد سالم رو می دیدم و باورم می‌شد که همینطور که اونا تونستن ، پس منم میتونم . اصلا هم با حس حسرت و غم نبود. بنظرم خیلی خوب روی «کنترل ذهن» اون زمان کار کردم و حتی همین الان در مورد سلامتی حداقل.

*واقعا وقتی روی خودت کار میکنی و شرایطت رو تغییر میدی ، اون سختی های گذشته برات شیرین میشه چون ازشون «درس» گرفتی و اتفاقا همون روزها بود که باعث شد الان اینجا باشی

در پناه الله یکتا