سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛
- اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛
- به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
- هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
- ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛
- رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛
- تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛
- اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
- جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند هماهنگ نیست؛
- هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی259MB41 دقیقه
- فایل صوتی live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی40MB41 دقیقه
سلام استاد عزیزم
این فایل نشانه امروزم بود
وقتی حالم خوبه نشانه هارو دریافت میکنم
وقتی حالم بده و میخوام با اون حال بد نشانه هارو دریافت کنم به هییچ وجه نمیشه
باید اول حالمو بهتر کنم بعدش یواش یواش هدایت های خداوند رو دریافت میکنم
جواب سوالاتم رو میگیرم
قوانین رو درک میکنم
استاد شما اینجا یه سوالی رو خوندید
که نوشته بود
اگه ما اعتراض نکنیم پس جطوری اوضاع بهتر میشه؟
من قبلا توی عقل کل این سوالو پرسیده بودم راجب روابطم
و جوابشم دریافت کرده بودم
حالا که دوباره جواب این سوال رو از شما شنیدم درکم بهتر شد و دوباره یادم اومد که من این باور محدود کننده رو دارم که اگه من اعتراض نکنم
اگه من به طرف مقابلم نگم که این رفتارت اشتباهه
اون از کجا میخواد بفهمه
وقتی من چیزی رو میدونم که اشتباهه باید به طرف مقابلم بگم
که در صدرصد مواقع گفتن من باعث دعوا و درگیری شده
و اینجوری نبوده که طرف بخواد درس بگیره
بعدش اون مسئله رو حل کرده ها
ولی نه به خاطر گفتن من
بلکه جهان تضادهایی براش ایجاد کرده و اون مسئله رو حل کرده
مگه میشه یه انسانی که خدا بهش عقل داده با اعتراض من تغییر کنه
نه بلکه خداوند از طریق قوانین و دستان بسیار زیادش بهش میفهمونه که عزیزم این باور تو این رفتار تو برخلاف خاسته هاته باور محدود کننده داری
و اون اگررررر بخواهد اگر خودش رو لایق بداند مسیرشو اصلاح میکنه
اگر این باور لیاقت نباشد هیچ جوره تغییر نمیکنه
حالا من میخوام بدونم من چرا باید کاسه داغتر از آش بشم
من چرا باید اون آدمی باشم که این وسط اون آدم تلخه داستانه
با اینکه حرفاش درسته ولی تلخه و به مذاق هیچکس خوش نمیاد
توی روابط خیلی خیلی مهمه که به ویژگی های مثبت طرف مقابل توجه بشه
که باور کنیم طرف مقابل ما همونقدر که ما به خداوند نزدیکیم اونم نزدیکه
خداوند بی نهایت راه داره برای هدایت انسان ها
تو نگران نباش از چه راهی میخواد هدایت کنه با چه مکانیزیمی
من وقتی میخوام بگم که هدایت میشه طرف مقابل ذهنم میاد برنامه میریزه که اره به این تضاد به اون تضاد میخوره هدایت میشه بهضی موقع ها هم راهی به ذهنم نمیرسه پس میگم اره دیگ چون راهی به ذهن من نمیرسه پس طرف هدایت نمیشه
چون طرف توجه کرد به ناخواسته پس من پیش بینی میکنم این بدبخت میشه
درحالی که این موضوع اشتباهه
و خداوند بی نهایت راه داره
یکبار برای همیشه من اعتراض نمیکنم برای اینکه طرف آگاه بشه
این ینی توجه به ناخواسته
و باعث میشه از ناخواسته ها بیشتر تو زندگیم به وجود بیاد
حالم بد میشه از مسیر خارج میشم
و باعث میشه تا آخر عمر با اون سروکله بزنم
اگ دقت کرده باشید اون آدمایی که اتفاقا دلسوز هستن و به فکر طرفن هی میان به طرف گوشزد میکنن این اخلاقتم اشتباه اینو درست کن اونو درست کن
من خودم از وقتی که اومدم به انسان ها احترام گزاشتم روابط فوق العاده ای رو باهاشون تجربه کردم
قبلا نمیدونستم بهم تلقین شده بود اگه طرف مقابل برات ارزش داره باید اصلاحش کنی کمکش کنی درحالی که این یه باور اشتباه بود چون نتیجشو داشتم میدیدم
درحالی که نمیدونستم مهم ترین چیز احترام و ارزش گزاشتن برای طرف مقابله
اینکه به هوش بالاش
به توانایی وصل بودن به خداوندش
به استعداد بالاش باید بها میدادم
نه به پوچی و حقیر بودنش
اینطوری طرف ازت منزجر میشه
چون داری هلش میری به پوچی بیشتر
به کم عقلی بیشتر
وای خدای بزرگ
چقدر من مثال دارم از این مورد
از مواقعی که به بهانه عشق به هوش و استعداد والای طرف مقابل اهمیت ندادم و کمبود هاشو بهش گوشزد کردم و چقدر اون عزیزدلم در تاریکی بیشتر فرو رفته
واقعا این یه باور اشتباهیه
چون من نتیجه دیدم ازش
دیدم که چقدر انسان هارو گمراه کردم با توجه به نکات منفیشون و حتی استعدادشونم از دست دادن
البته که خودشون به من بها دادن میتونستن ندن
من به هر دلیلی اون کارو کردم اونا وصل به خدا بودن وظیفشون این بود از این تضاد
استفاده کنن تا رشد کنن
اما وقتی توجه کردم به نکات مثبتش اگر طرف مقابل خواسته توانایی هاشو رشد داده