سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛
- اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛
- به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
- هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
- ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛
- رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛
- تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛
- اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
- جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند هماهنگ نیست؛
- هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی259MB41 دقیقه
- فایل صوتی live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی40MB41 دقیقه
سلااااام به همه دوستانم
من روی دقیقه 14 استپ زدم و اومدم که تجربه هام رو بگم
منم توی بچگی هام تجربه هایی داشتم که الان برام خاطرات قشنگ شدن
مثلا من باید لباس خواهرامو میپوشیدم و این یک فرهنگ بود توی خانواده ما و جا افتاده بود و همون موقع ها حقیقتش ذوق میکردم ولی اینو هم دوست داشتم خودم لباس نو بخرم و الان این اتفاق میفته و من اراده میکنم میرم میخرم و اونا خاطرات خوش شده که تعریف میکنم و میخندم
یادمه مامانم برام یه بیسکویت مدل حیوانات باغ وحش خرید و تاکید کرد که نباید تنها بخورم و با خواهرام باید بخورم من اینکارو میکردم و همش دوست داشتم خودم به تنهایی بخورم و الان هر چیزی که دلت بخواد بخرم میخرم و میخورم مثلا من همین دیروز یه لیوان خوشگل برای همسرم خریدم و امتحانی امروز خودم توش چای خوردم دیدم چه دلچسبه و بلافاصله رفتم یه رنگ دیگشو واسه خودم خریدم
مثلا اون زمان همش بابام کباب درست میکرد سهم بچه ها کمتر از بزرگ تر ها بود یا اینکه بستنی نونی میخریدن برامون منتها نصف میکردن در حالی که من دوست داشتم کامل بخورم ولی من سپاسگزار بودم و خودم رو قانع میکردم ولی همش دوست داشتم بیشتر بخورم و الان به شکرانه دوره سلامتی به طرز باورنکردنی از دید بقیه من گوشت میخورم
یا برای تفریح همش یا با اتوبوس شهرداری میرفتیم یا مامانم مادام با راننده ها سر کرایه جنگ داشت و من الان هر جا میخوام برم راحت با اسنپ میرم و میخندم به اون روزها
حالا بریم به همین چند سال پیش که خیلی دور نیست
قبض برقمون زیاد میومد به خاطر کولر و یه وقتایی نمیتونستم به موقع بدیم و برقمون رو قطع میکردن و من اونجا ذهنمو کنترل میکردم و الان بلافاصله که قبض میاد راحت پرداخت میکنیم تازه کلی هم سپاسگزاریم که این نعمت هست و ما داریم ازش استفاده میکنیم و کلی لذت میبریم
مثلا خرید داشتیم ولی چون پول کافی نداشتیم مجبور میشدیم از مغازه روبروی خونمون خرید کنیم و به حساب بزنیم تا توی موقعیت مناسب تر پولشو بدیم و یه وقتایی طول میکشید و فروشنده شاکی میشد و درخواست میکرد ولی ما همچنان شکرگزار بودیم که این مغازه ها هستن و میتونیم با این شرایط خرید کنیم و همونجا این خواسته هم همزمان در من شکل میگرفت که برم فروشگاه خرید و سبد چرخدار وردارم و راحت خرید کنم بدون نگرانی و این الان مدتهاست اتفاق افتاده و اون اوایل یادمه مغازه دار روبرومون میگفت چرا نمیاین نسبه خرید کنین بیاین هر چی دوست دارین ببرین و ما الان میخندیم با همسرم به اون روزها
خدایااااا صد هزار بار شکررررت
اره استاد کاملا حرفاتونو با پوست و گوشت و استخونم درک میکنم چون تجربشو دارم
و همین شخصیت سپاسگزار وضعیت الان ما رو به وجود اورده و روز به روز بهتر هم میشه