live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛
  • اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛
  • به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
  • هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
  • ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛
  • رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛
  • تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛
  • اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
  • جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند هماهنگ نیست؛
  • هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی
    259MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

896 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ندا گلی» در این صفحه: 2
  1. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    سلام بر همه عزیزان

    گام یازدهم خانه تکانی ذهن

    لایو مورد علاقم بخاطر اینکه بیشتر استاد در این لایو مثال های واقعی درباره قانون از خودشون و کسایی که میشناسن و دیدن و میزنن و این برای ذهن من که این مدلیه خیلی تاثیرگزارتره چون خودمم معمولا تو بیشتر کامنتها دارم مثال ها و تجربیاتم از قوانین و میگم و کامنتهای این مدلی رو هم خیلی دنبال میکنم تا کامنت تئوری چون خیلی بچه تئوری نیستم اینکه همون جملات رو که استاد میگن شکل بدم بهش و بیانش کنم وقتایی هم که این مدلی مینویسم فقط مینویسم و انگار یکی دیگه داره تایپ میکنه چون بعدها که میخونم میگم ااا این من بودم؟؟ عجب حرفی زدما

    بریم سراغ این فایل فوق العاده :

    اگر از شرایط سخت بتونی با باورهای درست عبور کنی بعدا میشه برات نکته مثبت در آینده و پاداشش و میگیری

    استاد من هزاران مثال ازین شرایط دارم که زمانی که توش بودم فکر میکردم دیگه ازین سخت تر وجود نداره ولی بعدها ازش بعنوان تجربه ای که منو بزرگ کرد یاد کردم و مثال های ریزتری دارم که اون لحظه اون تضاد شاید حتی باعث شده حس کوچیک شدن و ضایع شدن بهم بده یا حس خجالتزدگی ولی بعدا با خنده ازش یاد کردم و حتی تو جمع های خودمونی تعریف کردم و کلی خندیدیدیم بعدش خودم با خودم گفتم آفرین دختر تو از پس فلان چیز خیلی خوب براومدی الان خیلی حضور ذهن ندارم دقیق تعریف کنم ولی یادم اومد حتما میگم

    درباره مثالی که راجع به کالاها هم زدین خدا رو شکر الان شرایط خیلی فرق کرده و کلی شرکتهای آنلاین اومدن که ضمانت کالا رو بعهده میگیرن و مهلت تست دارن و اگه به هر دلیلی خراب بشن یا مرجوع میکنن یا سالمش و تحویل میدن و خب بیشتر کالاها هم الان گارانتی دارن ولی هنوز تو بخش لباس و کفش می پیشرفتی نکردیم یعنی چون تحریمیم و کالاهای اصل و نمیتونیم وارد کشور کنیم و اگه هم وارد بشه قیمتش اونقدر بالاست برای اکثریت که زورشون به خرید نمیرسه و معمولا خیلی دوومی ندارن بخاطر همین باعث شده بقول شما ما کلی برامون جدید باشه اوایلش وقتی از برند واقعی استفاده میکنیم من یادمه اولین باری که تونستم برای خودم کتونی اصل بخرم زارا بود زارا برند خیلی پایین تو کشورهای دیگه محسوب میشه ولی من اینقدر ذوق داشتم که کتونی خریدم که عمرش از کتونی های دیگم بیشتره و مطمئن بودم جنس اصل استفاده میکنم اینقدر اونو پوشیدم که دیگه گریه ش گرفت و چه گول هایی با نایک ها و آدیداس ها خوردم یه زمانی هم مد شده بود هنوزم هست فکر کنم که اینا های کپیه و از ویتنام میاد همون های کپی ها هم وقتی میخریدیم کلی ذوق داشتیم

    آزادی بیان+اصل بودن کالاها+آزادی پوشش

    اینا مواردی هست که بقول شما برای مردم کشورهای دیگه خیلی مورد طبیعی هستش ولی برای ما چون نداشتتیمش خیلی چیز عجیبیه و دیدنش باعث میشه کلی ذوق کنیم مثلا دوست من برای سفر رفته بود امریکا و من از زبان شما شنیده بودم که ازادی بیان خیلی هست اونجا و ایشونم گفتن و حتی عکس نشونم دادن از کنگره که مردم خیلی راحت از کنارش رد میشن عکس میگیرن اعتراض میکنن و حتی یوقتایی رییس جمهور هم میبینن این مورد اخر تو کشور ما شطرنجیه :))) حالا نمیخوام خیلی از معایب کشورم بگم بیشتر داشتم راجع به چیزهایی که نداشتیم و موردهای مربوط میگفتم وگرنه من خودم این موضوع خیلی به چشمم اومد که کشورهای دیگه تا جایی که دیدم و شنیدم و دوستانم ساکن هستن 95 درصدشون تفریحات شبانه معمولی ندارن مثلا حتما برای اخر شبا باید کلاب بری و اکثر مغازه ها از 9 شب به بعد بسته هست میگم اونایی که من دیدم و شنیدم شاید جاهایی وجود داشته باشه که داره اینا رو ولی شبهای تهران رو هیچ جای دنیا نداره مغازه ها اکثرا تا دیروقت باز هستن مگه خیلی وسط هفته باشه خیابان ها همیشه شلوغه چراغ ها معمولا روشنه مکان هایی هست که میشه 24 ساعت اونجا بود و گپ زد رایگان مثل بام ها که پاتوق جووناست معمولا پارکهایی که هر ساعت شبانه روز برای پیاده روی میشه رفت کافه ها دور دور ها شاید الان برای خیلی از جوون های ما عادی باشه یا برای بزرگترها نوعی دردسر هم باشه ولی وقتی ازش دور میشی و نداریش میفهمی که کلی همون ها تفریحات به ظاهر ساده به چشمت میاد اینو یکی از دوستای من که مهاجرت کرده بود به آلمان گفت حالا نه به این دقیقی اینا رو خودم بیرون کشیدم از دل قشنگی ها میخوام بگم بقول استاد وقتی دنبال زیبیایی باشی همیشه پیداش میکنی و حتی اگه الان زیبیایی نداری در حقیقت داری ولی برات عادی شده و به چشمت نمیاد

    ما باید تمرکزمون و روی خواسته هامون بزاریم اینکه بقیه چیکار میکنن به ما ربطی نداره

    این در ادامه این مبحث هستش تو سبک خودت و برو و اگه نتیجه گرفتی همون روش و برو چون دیدگاه اکثریت دیدگاهی هست که نتایجش هم مشخصه یادمه اولین باری که از استاد شنیدم(یادم نیست تو کدوم فایل شاید عزت نفس بود) اینکه همه حق دارن و همه باورهای خودشون و دارن و نمیتونی با کسی بحث کنی تا اونو قانع کنی چون اونم با باورهاش سعی میکنه تو رو قانع کنه و درستم میگه چون همونا رو دیده این موضوع خیلی بهم ثابت شد خیلی ههمه پکیج هم داخلش داره اینکه توجه روی هر موضوعی اونو بیشتر میکنه و تو وقتی چیزی رو باور داری الگوهاشم زیاد میبینی و… برای همین یکی از مواردی که فهمیدم نباید با دیگران راجع به قوانین صحبت کنیم و سعی نکنم کسی رو تغییر بدم همین بود اینکه من اگه بیام برای یه نفر که داره اعتراض میکنه به وضع موجود دلیل و منطق بیارم که اینکارو نکنه اونم میخواد برای من دلیل و منطق بیاره که کارش درسته من قطعا اگه خیلی روی خودم کار کرده باشم نمیگم حرفهاش درسته ها تا به حال ازین زاویه نگاه نکرده بودم اما حتما اینو متوجه میشم که آب دارم تو هاونگ میکوبم و من دارم وقت و انرژی خودم و تلف میکنم اگه هم اونقدر سست باشم که به مویی بند باشم هم دلایل بظاهر منطقی ش و باور میکنم و باورهای خودم شل میشه و میفتم تو سیکل معیوب اینکه به روش اون زندگی کنم و نتایج اونم بگیرم پس در هر صورت جفتش غلطه در این مورد یه مثالی یادم اومد همون دوستم که برای سفر رفته بودن امریکا و خیلی منتظر ویزاش بود که بیاد وقتی رفتن کلن یکماه موندن شایدم کمتر میخواستن برن ببینن چیجوریه برای زندگی تو صحبتهاش راجع به اینکه اونجا خونه بگیرن متوجه شدم که دنبال برج و اپارتمان و اینان و با اینکه خونه های ویلایی هم خیلی گرونتر بود هم شیک تر و رویایی تر براشون و کلی هم براش ذوق میکردن ولی میگفت نمیدونم سبک زندگی اونجا چیجوریه چون تو امریکا همه اسلحه دارن اگه خونه ویلایی بگیریم و از دیوار خونه پریدن تو با اسلحه …. و منی که اصلا یه دنیای دیگه بودم واکنشم پوکر فیس بود و همون موقع گفتم استاد-پرادایس-باورهاش-مریم جان-توحید و دیگر هیچ ….

    این فایل رو بازم در کلیدهای توجه اگاهانه روی کانون توجه بتازگی گوش داده بودم و همون موقع هم کلی لذت بردم و کامنت گذاشتم اخیرا که رفته بودیم سفر وقتی ویو شهر رو دیدم با خواهرم بی مقدمه پایین و نگاه کردیم و گفتیم عباسمنش عباسمنش عباسمنش همین لحنی که تو فایل شما گفتین و کلی خندیدیم اینم گفتم بعنوان خاطره انتهای صحبتهام بگم دوستتون دارم استاد عزیزم و لذت میبرم از سبکی که دارین زندگی میکنین و تدریسش میکنین مرسی از مریم عزیزم بابت این گام های فوق العاده خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار 125 روز پنجم فصل پنجم

    یسری از نکاتی که برداشتم بود و مینویسم نه صرفا جملات استاد

    «تضاد»

    انصافا هیچ کجای دنیا هیچ کتابی یا با مغز من تابحال ندیدم و نشنیدم اینچنین زیبا قانون تضاد و برای ما توضیح بدن همچین کسی باشه که لذت ببره سپاسگزاری کنه و با شادی و خنده از تضادهای زندگیش صحبت کنه و اونا رو پله های موفقیتش بدونه

    « تضاد بهت کمک میکنه که شرایطتت خیلی خیلی از شرایط قبلی که توش بودی بهتر بشه و سپاسگزارتر باشی»

    «اوضاع سخت تبدیل میشه در اینده به سپاسگزاری و احساس خوب اگه این باور و داشته باشی که شرایط و تغییر میدی و اوضاع اینجوری نمیمونه و ازش گذر میکنی»

    «در صلح بودن مردم و کشور و دولت همچینین سیستم ازادی خواه»

    «نیتت هرچه هست مهم نیست چه خوب چه بد اگه داری تمرکزت و رو چیزی که بهت احساس بد میده میزاری از همون جنس بیشتر وارد زندگیت میکنی »

    « ساختار کیهان موسسات خودش ارتقا پیدا میکنه تو تمرکزت و بزار رو خودت رو اصل ساختار خودت و اول درست کن ( این اخریو استاد نگفت اما من نوشتم برای خودم رد پای خودم)»

    «خودمون باشیم نقش بازی نکنیم » این و مثال هم یوتیوبری که استاد ازش حرف زد میتونم بگم هم بزرگترین الگو در این زمینه خود استاد یه لایو اینستاگرامی برخلاف تمام لایوهای سلبریتی یا بلاگر یا خیلی های دیگه که همش دارن نقش بازی میکنن یه لایو ساده از یه انسان ساده و بینظیر دیدیم کسی که هم اون موقع ش هم الان زندگی هزاران نفر مارو تغییر داده سبک نگرشمون و اما لایوهای دیگه چی نصیب من کرده؟ جز نکات حاشیه ای منفی و قربون صدقه های الکی و بیخود از هواداران جز این که فقط از خودش و شغلش و‌کاری که انجام‌میده میگه اینجا استاد حتی اگه از خودش میگه از زندگیش میگه از خونه زندگیش فیلم‌میگیره نه اجحافی در کاره نه فخر فروشی و تازه میخواد کلی انگیزه به ما بده داره میگه اقااا تو برو تمرکزت و بزار رو زیبایی ها بابا چیزی از دست نمیدی هیچ هزاران چیز هم بهت اضافه میشه

    اتفاقا استاد من عاشق زمانهاییم که تو فایل ها شما دارین مارو دعوا میکنین مثل استاد واقعی و پدر و برادر دلسوز مواخذمون‌میکنین بسه اینقدر با ناز و نوازش های الکی و لوس بازی بجایی نرسیدیم

    در مورد اجناس کپی هم یادم‌رفت اشاره کردین هنوزم همینه چه بسا به خاطر تحریم ها بیشترم شده الان جرات نمیکنین بگن اصل یه اسم جدید گذاشتن برای انداختن جنس های فیک های کپی من یادمه یه مغازه رفتم از بس عادت کردیم و ناخوداگاه برای خرید جنسی مردد هستیم میگیم اصله؟ من امتحان کردم حتی وقتی مشتری هم چیزی نمیگه و در حال برانداز کردن جنسه فروشنده میاد یسری توضیحات بیخود میده که میفهمی قشنگ احمق فرضت کرده اینو میخواستم بگم یه جا رفتم ناخوداگاه گفتم اصله؟ فروشنده گفت خانوم واقعیش و بنظرتون من دو برابر این قیمتم بزارم؟ میتونم بیارم ایا برام سود داره؟ نه دیگه این چه سوالیه حتی بهم گفت های کپی هم اسمیه که الکی رو اجناس فیک یکم عمر بیشتر گذاشتن فروشنده ها مثلا اگه کفش فیک و کپی دو هفته سالم میمونه این یک ماهه

    استاد عزیزم خیلی خیلی خدا رو شاکرم که حضورتون تو‌زندگیم هست و دارم هر ثانیه ازتون یاد میگیرم خدایا شکرت که با من و همراه منی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: