سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛
- اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛
- به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
- هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
- ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛
- رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛
- تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛
- اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
- جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند هماهنگ نیست؛
- هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی259MB41 دقیقه
- فایل صوتی live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی40MB41 دقیقه
به نام خدای معجزه ها
خدایی که همیشه سر بزنگاه میرسه
استاد قشنگم و مریم ناز سلام
سلام دوستای گلم
خدایا هزاران بار شکرت امروزم فرصت بهم داده شده که بیام شاگردی کنم و از نعمت و موهبت هایی که خدا هر لحظه بهم میده سپاس گذاری کنم
اقا اصلا من میمونم تو کارکرد این قانون از هر جایی میری سمتش ی چیزی میزنه بیرون. دلت خوشه هزارتا پله رو رفتی یهو سرو کله خدا پیدا میشه میگه خب تو که ادعات میشه پله هزارمی جواب بده ببینم یهو میبینی ای دل غافل چی ساختی اصلا؟ انگاری همه رشته هات پنبه شدن که. اصلا این ایمان و توکل چجوری باید باشه که واقعا لغزش نکنی؟یعنی باید به سلول به سلول تنت تزریق کنی اونم هر لحظه البته و اونم شاید لغزش نکنی. شایدم لغزش نکنی که قطعا تو شرایط سخت به کله سر میخوری تا قعر نا ایمانی.
همین دیروز ی شرایطی برای داداشم پیش اومد که مجبور شد یکی از فعالیت هاش که تقریبا بخش عمده درامدش بود رو تعطیل کنه و از من خواست که وسایل اون فعالیتش رو بفروشم و برای منی که این داداشم چون مجرده و تمام تایم زندگی با هم هستیم و حتی ی ارتباط بیش از ی رفاقت عمیق هستیم به شدت سخت بود که ببینم باید قید این درامد رو بزنه و چون از دیروز صبح به شدت هی خبرهای بد میشنیدم به کلی کله کرده بودم و به شدت فشار روانی رو حس میکردم واقعا دیگه بریدم و زدم زیر گریه و چون کلا به سختی عصبی میشم تمام این فشارها شده بود اشک و بی وقفه از چشام می اومد بیرون. حالا بنده خدا داداشم ی کم ناراحت بود ولی مردها به اندازه ما خانما احساسی نیستن و شاید بروز نمیدن اما من واقعا کفری شده بودم و ی سردرد که تا این لحظه هم دارمش.
برای داداشم این ناراحتی بدیهی بود اما برای منی که ادعام میشه شاگرد این سایتم و توحیدی ام واقعا زشت بود این رفتار. شب با اینکه کنار ی عزیزی بودم که همه جوره منو دلداری میداد اما هر کاری میکردم واقعا اشکم بند نمی اومد و همش میگفتم درامدش از بین رفت. و حتی پولی که کم اورده بود رو خواهرم پرداخت کرد و این منو به شدت ناراحت کرد گفتم ببین پدرمن اینقدر دارایی داشته و الان داره و مابقی بچه ها دارن لذت میبرن اما همیشه همه جای زندگی ما سه نفر فقط ما سه نفر بودیم که همدیگه رو هدل میکردیم که بیایم بالا و رشد کنیم گفتم تمام مکالمات ما سه نفر همیشه این بوده که امان این مبلغ واریز کن فرزانه این مبلغ واریز کن ساناز این مبلغ واریز کن و ما سه نفر شدیم برای همدیگه هم پدر هم مادر هم خواهر هم بردار و همه جوره برای هم جنگیدیم تا مسیر زندگیمون ی کم هموارتر بشه در صورتی که اون عزیزی که کنار من بود با اینکه 35 سالش بود وقتی هر جا پول کم می اورد با ی تماش با پدرش واریزی انجام میشد و واقعا حس کردم خیلی غریب و بی کس افتادم کنج این جهان خاکی و اینقدر این افکار منو زجر میدادن که انصافا دیواره جمجمه ام ترک برمیداشت.
داشتم میرم تو رختخواب بخوابم و داشتم کامنت بچه ها رو میخوندم که ی کم شرایط روحیم اوکی شه و کنترل ذهن داشته باشم که انصافا یکی اینقدر واضح بهم گفت ساناز کی وقت کردی اینقدر مشرک بشی که فک کنی اون فعالیت منبع رزق و روزی داداشت هست؟تو که خودت غرق این همه معجزه ای اصلا چی شد فکر کردی کسی یا چیزی جز خدا منبع رزق میتونه باشه ؟ندیدی خدا همیشه سر بزنگاه رسیده؟ندیدی همیشه اخر کار فقط لبخند زدی و گفتی خدایا شکرت؟چرا حس کردی فقط خدا از ی راه رزق میده؟مگه داداشت به جز این فعالیت کار قصابی و کشتار انجام نمیده؟مگه نمیگه چندتا گوسفند فروختم و شده 40 میلیون؟اینا رزق نیست اینا نعمت خدا نیست اینا موهبت نیس فقط اون چندتا زباله نعمت و رزق بودن؟ اصلا دختر تو کی وقت کردی عرش خدارو اینقدر بکشی پایین؟؟مدام میگفت از کجا میدونی شاید این رزق رو برداشته تا به جاش ی رزق بهتر ی رزق راحتر ی رزق خیلی خیلی بیشتر بده؟مگه تو اصلا از کار خدا سر در میاری؟
تو اصلا اینجا تو این مکتب چی یاد گرفتی؟؟
مگه از لحظه استارت الفبای این سایت قانون این نبوده که از زاویه ای به مسائل نگاه کنیم که حالمون خوب شه نکه چوب کنیم تو مرداب و هی گندش بالاتر بیاد هی حالمون بدتر شه که.
اصلا حس میکنم این بار خدا یقه منو گرفت گفت بیا هر چی تا الان یاد گرفتی بریز رو میز ببینم کجاش عمل گرا بودی تو دختر
و من همون تست اول رد شدم و چقدر حیف که اینقدر سست و ضعیفه ایمانم. اصلا من وقتی ایمانم اینقدر ضعیفه وقتی توکلم خالص نیس وقتی چشم و امیدم به دوتا تیکه فلز الکی هست اونوقت از خدا توقع چی دارم من؟؟؟و من دوباره رد شدم تو آزمون ایمان و توکل
اما امروز گفتم ببین باز خدا اینقدر دوستت داشته که سریع بهت هدایت کرد و نزاشت بیشتر از این بلغزی بازم خدارو شکر که این همه افکار عالی بهت هدایت کرد و گفت نگران نباش تا وقتی تو چشم و امیدت به من باشه خیالت راحت که رزقت بی شماره اصلا مگه میشه چیزی سهم تو باشه کسی قدرت داشته باشه ازت بگیره؟کی این قدرت رو داره اخه؟
اصلا تک تک اتفاقای امروز رو مرور کن دیدی چجوری بهت هدایت کردم برای کد ملی طرف به کی زنگ بزن؟دیدی چجوری بهت هدایت کردم برای نوشتن متن به کی زنگ بزن؟دیدی چجوری بهت هدایت کردم دقیقه 90 نوبتت بشه و بری به بچه های مدرسه برسی؟دیدی حتی اون بچه سال ها چجوری از ماشینت ذوق میکردن و میگفتن کارت چیه که اینجور ماشین داری؟اصلا اینارو اسمش چی میزاری؟رزق فقط اون تعداد صفر موجود تو حسابته ساناز؟تو کی وقت کردی اینقدر مشرک بشی دختر؟
خدایا من فقط میتونم بگم شکرت و معذرت
من بازم شرمندت شدم که خدا جون
باش مث همیشه کنارم خدای معجزه گرم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
به نام خدای معجزه ها
سلام سعیده قلب مهربون
شبت بخیر مهربون دختر
من که ممنونتم که کامنت منو خوندی و ممنونتم تر هستم که برام نوشتی با اون انگشتای نازت
خسته نباشن انگشتای قشنگت گل دختر
و ممنون که باعث شدی بیام کامنت خودمو بخونم و بگم ببین ساناز اون قضیه چقدر به راحتی و با لذت حل شد و تو چقدر درس گرفتی از اون تضاد. و حتی بهم گفت ببین هنوز ایمان و توکلت خالص نیس که به این راحتی زده بودی جاده خاکی
خب ما انسانیم و دارای احساس قطعا این جور تضاد سر راه ما قرار میگیره اما نوع واکنش ما به تضادها هستن که نتایج بعدی رو نمایش میدن و اون شرایط با این که به شدت برای من سخت بود اما گفتم خدایی که همیشه و همه حال منو محکم بغل کرده بازم اغوشش برای من بازه و خدا میدونه اون اتفاق چقدر برای من خوب بود چقدر عالی بود و اصلا اون اتفاق باید رخ میداد و خدا میدونه چقدر معجزه وار اون قضیه حل شد خدایا هزاران بار شکرت. و خدا چنان دقیق همه برنامه ها رو کنار هم چیده بود که من اصلا فکر نمیکردم اینقدر عالی انجام بشه کارها. خدایا هزاران بار شکرت
و ممنون از متن قشنگی که برام نوشتی و ایه های جذابی که ترجمشو بهم توضیح دادی و اینکه گفتی حتی پیامبران ما هم لغزش داشتن اما خداوند همیشه و همه حال کنار تک تک ماها هستش
خدایا شکرت
بهترین ها سهم قلب مهربونت دوست قشنگم
خدایا هزاران بار شکرت