live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛
  • اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛
  • به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
  • هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
  • ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛
  • رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛
  • تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛
  • اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
  • جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند هماهنگ نیست؛
  • هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی
    259MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

896 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «افلاطون نوروزی» در این صفحه: 3
  1. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1298 روز

    در خصوص پارت دوم صحبت های استاد

    این چیزی که من درک کردم

    من الان تو‌ زندگیم یه سری شرایط خیلی خوب دارم، و من وظیفمه فقط توجه کنم به همین شرایط خیلی خوب و من وظیفمه بابت این شرایط خیلی خوب از خداوند سپاسگذاری کنم و من وظیفمه حال دلمو با توجه به این شرایط خیلی خوب؛ خوب نگه دارم، آرامش داشته باشم

    خب من دلم میخاد به استقلال مالی برسم: یعنی الان استقلال مالی ندارم: به جای اینکه به خدا و زمین و زمان فهوش بدم که چرا من استقلال مالی ندارم، چرا من پرادویی که میخام رو ندارم، چرا من برج سفید واحد میخام رو ندارم؛ وظیفه ام اینه بگم خدایا 1000 بار شکرت بابت ماشین زیر پام، خدایا 1000 بار شکرت بابت درآمدی که دارم

    من دلم میخاد مهاجرت کنم؛ به خاطر اینکه دوست دارم آزادانه زندگی کنم؛ تو کشور ما یه سری محدودیت هایی وجود داره؛ اما من وظیفه دارم بپردازم به زیبایی های محل زندگیم، اینکه در ثروت مند ترین محله شهرمون زندگی میکنم، اینکه گرون ترین و لوکس ترین ویلاهای شهرمون اینجا ساخته میشه، اینکه اینجا کلی شهرک لوکس داره، اینکه اینجا یه محله به شدت زیبا و سرسبزه، اینکه طول محل ما 3 کیلومتره، تو این 3 کیلومتر 2 تا سوپر مارکت داره که یکی از اون 2 تا سوپر مارکت سره کوچه ماست، اینکه جلوی خونه من یه زمین شالی 20 هکتاری هست و بعد خیابان 12 متری و بعد چندین و چند ویلای چند میلیاردی، اینکه کل محل یه ابزار یراق داره، یه مصالح فروشی و میوه فروشی داره، اونم سره کوچه ماست، اینکه آپارتمان ما همیشه خالی هست و همساده ها فقط سالی 2 بار میان و من اینجا آزاد و رها و تنهام، اینکه 200 متری خونه ما جنگل داره و ……..

    من وظیفه دارم توجه کنم به خوبی های محل زندگیم؛ نه شرایط نادلخواه کشورم، نه گرونی ها و تورم کشورم، نه محدودیت های کشور و محل زندگیم؛ من وظیفمه فقط بپردازم به خوبی ها و شرایط عالی کشورم؛ درسته دلم میخاد مهاجرت کنم تا آزاد ترو رها تر باشم ولی باید از الان زندگیم لذت ببرم

    حالا همه اینا رو باید تو رابطه، تو کار، درآمد، خونه و ماشین هم رعایت کرد

    درسته من استقلال مالی ندارم ولی وظیفه دارم فقط توجه کنم به نعمت هایی که تو زندگیمه و از خداوند بابت داشته هام بابت نعمت ها ، ثروت ها و ورودی های مالی سپاسگذاری کنم

    تو رابطه عاطفی؛ شاید طرف مقابلم یه سری ویژگی های داشته باشه که من دوست ندارم؛ ولی من وظیفه دارم به اون ویژگی ها و رفتارهایی که خیلی دوست دارم و تو وجود این شخص هست بپردازم؛ باید توجه کنم به زیباییش، به مهربونیش، به خوش پوش بودنش، به خوش سلیقه بودنش، به اینکه خیلی مهربونه، خیلی دوستم داره، به من احترام میذاره، خیلی دست پخت خوبی داره، تو تموم شرایط کنار منه، با منه، به عقایدم احترام میذاره، من آزادم، رهام، به طرز تفکرم احترام میذاره، دختر مستقل، شجاع و قوی هست، دستش تو جیب خودشه، اعتماد به نفس بسیار بالایی داره، آدم با جذبه ایی هست، خیلی خوش برخورده، روابط عمومی خیلی خوبی داره، باورهای مالی خیلی خوبی داره و…….. من وظیفمه بپردازم به این ویژگی هاش؛ البته که هر انسانی کامل نیست؛ اما من وظیفه دارم این قسمتی خیلی عالی هست رو تو ذهنم مرور کنم. نه اینکه تو ذهنم توجه کنم به اون ویژگی ها و رفتارهایی که دوست ندارم.

    سره کارم؛ کلی اتفاقات خوب و مثبت برام رقم میخوره: یه سری شرایط و اتفاقاتی به وجود میاد که باب میل من نیست؛ اول اینکه باید بدونم اون اتفاقاتی که باب میل من نیستو خودم جذب کردم ، دوم اینکه من وظیفه دارم فقط و فقط توجه کنم به اون شرایط و اتفاقات خوبی که تو محل کارم برام رقم میخوره.

    مثلا طبق برنامه قرار بود فردا جوشکار بیاد؛ که الان زنگ زد براش کار پیش اومد نمیتونه بیاد: و من برای هر روز کاریم برنامه میچینم و اگه یه استاد کار نیاد، برنامه بهم میخوره و کار عقب میوفته؛ اما من وظیفه دارم توجه کنم به اون استاد کاری که هر موقع زنگ میزنم میاد، تو ذهنم از خداوند تشکر کنم که استاد بنایی که با من کار میکنه خیلی آدم متعهدی هست، خوش قوله و 2 تا پروژه رو همزمان داره برام جلو میبره و حتی جمعه ها هم میاد سره کار؛ بازی همینه جای اینکه غر بزنم چرا جوشکار نیومد! میگم خدایا شکرت بابت بنام

    و سعی میکنم رو خودم کار کنم تا هدایت بشم به جوشکاری که ویژگی بنارو داشته باشه؛ همین

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  2. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1298 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    بینهایت سپاسگذار استاد عباسمنش بابت انتشار این آگاهی هابصورت هدیه

    وسپاسگذار خانم شایسته که این آگاهی هارو تحت عنوان خانه تکانی ذهن در اختیار ما قرار میدن

    حقیقتا من خیلی قبول دارم این بخش از صحبت های شمارو استاد؛ که آدم وقتی یک تضادی توزندگیش داره و از اون تضاد میگذره کلا آدم سپاسگذار تر و لطیف تری هست نسبت به افرادی که از همون بدو ورودشون به این دنیا اون تضاد رو نداشتن

    مثلا من خودم همیشه آدمی بودم که اضافه وزن داشتم به مدت 10 سال یادمه آرزو داشتم به تناسب اندام برسم؛ هر سال تو دفتر اهدافم مینوشتم که میخوام برسم به وزن 80 کیلو گرم؛ به لطف الله مهربان و هدایت به دوره قانون سلامتی من بعد 10 سال به وزن دلخواهم رسیدم؛ هم هر روز خداروشکر میکنم که به قانون سلامتی هدایت شدم به تناسب اندام رسیدم، هم خوشحالم از اینکه تونستم به خواسته ایی به این بزرگی برسم، هم انگیزه برام شد که به این خواستم رسیدم و از تضاد چاقی رد شدم؛ پس میتونم به هر خواسته ایی برسم، هم اینکه از نظر نزدیکان؛ من فرده قوی و با اراده ایی هستم؛ چند نفری که از قبل منو میشناختن و هیکل جدید منو دیدن؛ چقدر منو تشویق کردن، بهم گفتن پسر دمت گرم، چه اراده ایی، چه پشتکاری، اصن انقلاب کردی؛ حالا تو فک و فامیلای ما، دورو بری هام، فامیلام، پسرعموهام، پسر عمه هام، اونایی که از کوچیکی باهم بزرگ شدیم؛ خیلیا بودن از همون اول بدن متناسبی داشتن و هیچ وقت هم بابت این بدن متناسبشون کسی تشویقشون نکرده، یا اصلا خودشون؛ نمیشینن بگن خدایا شکرت بابت بدن متناسبی که ما داریم؛ و هیچ وقت این بدنی که دارن براشون انگیزه ایجاد نکرده

    ولی من چرا؛ هم خودم خودم رو تشویق میکنم و سپاسگذار خداوندم و هم دیگران

    حالا شرایط مالی ام همین: افرادی رو میشناسم که از بدو تولدشون تو ناز و نعمت بزرگ شدن: ولی ما وقتی با هم صحبت میکنیم؛ من حال دلم خوب تره، من آرامشم بیشتره

    شرایط مالیشون خیلی از من بهتره؛ ولی حال دل من خوب تره؛ چرا؟ چون من از صفر رسیدم به جایگاهی که الان هستم و قدر جایگاه الانمو میدونم ولی اونا چون چشم باز کردن تو همین شرایط بودن؛ براشون عادیه: اما من نه هیچ چیزی برام عادی نیست؛ خونه، ماشین، لباس، کار، درآمد، رابطه؛ همه این نعمت هایی که تو زندگیم هست قبلا نبوده و الان هست؛ و من بابت همه داشته هام سپاسگذار خداوندم

    و صد در صد حرف استاد رو قبول دارم که ماهایی که از کودکی شرایط آرمانی نداشتیم، کلی کمبود و تضاد تو زندگیمون بود؛ الان حال دل ما بهتره نسبت به افرادی که اون شرایط آرمانی رو از کودکی داشتن

    آره دارم میبینم که من خییییلی سپاسگذار تر و لطیف تر از اونایی هستم که یک درصد کمبود های زندگی منو نداشتن ولی الان دوست دارن جای من باشن.

    و میخام بگم من از صفر رسیدم به 100 انقدر حال دلم خوبه؛ بعد طی کردن تکامل و‌رفتن به مدارهای بالاتر از 100 برسم به 1000 چه شود؟؟؟!!

    خدایا صد هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  3. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1298 روز

    به نام خداوند بخشنده و‌مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر العی و پر از آگاهی هدایت کرده

    روزشمار تحول زندگی من؛ فصل 5، قسمت 125

    امروز سومین روزی هست که من عملا همه چیزو تعطیل کردم و فقط دارم رو خودم و رو سایت کار میکنم و اونم از تضادی هست که برام به وجود اومد و من برای حل اون تضاد خیلی تقلا میکردم که خداوند اومد بهم گفت آروم باش پسر؛ یکم به خودت برس، به روحت برس، تضادو‌ من برات حل میکنم و آرامش فوق العاه ایی تموم وجودمو گرفته، احساس فوق العاده ایی دارم با اینکه من الان 2 ساله با استاد آشنا شدم و تو این 2 سال در اکثر مواقع من احساسم عالی بوده ولی جنس احساس الانم با جنس آرامش الانم خیلی متفاوته و الان یجورایی خیالم خییلی جمع تره و این حال خوبم سبب سپاسگذاری بیشتری شده برا من الان من در تک تک لحظات زندگیم سپاسگذار خداوندم بابت احساس آرامشی که دارم و هیچ وقت من تضادو از این زاویه نگاه نکرده بودم که این تضاد ها سبب میشه ما وقتی ازش گذر کردیم خیلی سپاسگذار تر باشیم

    میگن آدما قدر چیزایی که از دست دادن رو بیشتر میدونن: خصوصا در خصوص سلامتی که طرف وقتی مریض میشه میگه کاش قدر سلامتیمو بیشتر میدونستم، ادمی که شرایط سخت داره مثل نابینایی هست که بینا میشه و تا آخر عمرش بخاطر بیناییش سپاسگذار خداونده؛ ماهایی که از بچگی میدیدیم و میشنیدیم، میتونیم صحبت کنیم، دست سالم داریم، پای سالم داریم؛ شده هر روز بخاطر این نعمت هامون از خداوند با تموم وجود سپاسگذاری کنیم؟ اما کسی که یکی از این نعمت هارو نداشته و بهش میرسه تا آخر عمرش هر لحظه با تموم وجودش از خداوند سپاسگذاری میکنه

    خوده من الان تو تخت خونم دراز کشیدم و جلوی تختم تلویزیون نصبه و فایلارو میبینم؛ من هیچ وقت طعم مستقل زندگی کردن رو نچشیده بودم، یا طعم همچین رفاهی رو نچشیده بودم یا اونقدر آزادی داشته باشم که مجبور نشم برم بیرون سرکار؛ شرایط الانم سبب شده من هر لحظه سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرده و من تونستم به این شرایط دست پیدا کنم: من عاشق خونم هستم، من تا قبل مستقل شدنم تو خونه پدرم اینا هیچ کاری نه بلد بودم نه انجام میدادم؛ ینی حتی یه تخم مرغ بلد نبودم درست کردم؛ که اولین بار میخواستم تو خونه خودم تخم مرغ درست کنم تو اینترنت سرچ کردم چگونه تخم مرغ را آب پز کنیم؟ الان من با جون دل و با عشق تموم کارای خونه رو خودم انجام میدم و میخام بگم خدایا سپاسگذارتم بابت خونم، بابت آرامش و استقلالی که دارم

    نکته ایی که برام خییییلی جالب بود استاد این بود که شما وقتی تضاهر کنندگان رو دیدین اولین چیزی که گفتین این بود که نکته مثبتش اینه که اینا چه کشور آزادی دارن؟ و من باید رو این قضیه خیلی کار کنم؛ خدا نکنه یکی پیش من برخلاف دیدگاه های جدید من باشه، اصلا من یجوری میشم؛ نه تو باید مثبت باشی، مثبت فکر کنی، اصلا دیدم نسبت به طرف عوض میشه؛ البته الان خیییلی بهتر شدم، اما شما استادانه توجه کردین به نکات مثبت و اونقدر آگاهانه انجام دادین که الان شده ناخودآگاهتون و خیلی خیلی لذت بردم و باز هم از اون زاویه هیچ وقت نگاه نکرده بودم که اگر مثلا پلیس یکبار اشتباه کرده و 100 بار کاره خوب انجام داده چرا میچسبیم به همون 1 بار کاره اشتباه؛ انگار الان تازه دارم درک میکنم توجه بر نکات مثبت یعنی چی؟؟ یعنی اگر شما رفتی به یک جنگل سرسبز همه جا تمیزه و داری لذت میبری؛ اگر دیدی جایی اشغال ریخته توجهتو بذار به همون زیبایی نه اینکه بگی چقدر بی فرهنگ بودن اینجا آشغال ریختن؟ یه لول بالاترش اینه از دل همون آشغال نکته مثبت در بیاری بگی خداروشکر یه عده تونستن بیان اینجا تفریح کنن، عشق و حال کنن و لذت ببرن؛ وقتی دارم به این مثالم فکر میکنم احساس فوق العاده ایی بهم دست داد؛ حالا فکر کن بتونم این نوع نگاهو تو زندگیم اجرا کنم

    واقعا این قسمت هم مثل سایر قسمت ها پر از نکات مثبت بود، پر از درس بود، پر آگاهی های ناب بود و من خیلی لذت بردم و احساس فوق العاده ایی دارم، شاید بتوان گفت بابت این تضاده خوشحالم چرا که منجر به این احساس فوق العاده متفاوت شده و من از این بابت خیلی خوشحالم که دارم به ذهنم و روحم میرسم؛ خدایا با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: