سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛
- اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛
- به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
- هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
- ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛
- رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛
- تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛
- اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
- جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند هماهنگ نیست؛
- هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی259MB41 دقیقه
- فایل صوتی live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی40MB41 دقیقه
Live با استاد عباس منش قسمت 16.
سلام به استاد عزیز خودم و مریمجون عزیزم.
تو live امروز استاد راجع به دو موضوع که میتونه به هم مرتبط باشه صحبت کردن.
یکی تمرکز به نکات مثبت هر اتفاق یا هر فردی .
دومی دیدن تضادها وپذیرش اونها که بعدها منجر به اتفاقات خوبی میشه که چ بسا یاد و خاطره ی این تضادها باعث خنده ی شما هم ممکنه بشه.
واینکه تو اون لحظات ینی بعد از دستیابی به اون تضادها بیشتر قدر دان وسپاسگزار هر چیزی هستید.
استاد تکاملی که شما همیشه ازش حرف میزنید ینی همین.
اینکه با پیش اومدن هر اتفاقی یا سختی کشیدن شرایط وموقعیتمون به هم نریزیم چون اگه من بخوام درک درستی از جهان داشته باشم اینا بخشی از روند رشد تکاملی من هستن.
خب این موضوع چیزی بود که در گذشته اصلا درک جالبی بهش نداشتم .بنابراین نگاه خوبی هم بهش نداشتم.در نتیجه احساس خوبی نداشتم .ودر آخر اینکه رسیدن به خواسته هام سختر وگاهی دست نیافتنی میشد.
ولی الان با توجه به کارکردن روی خودم اینکه دنبال تغییرات فکر وباوری خودم هستم طبیعتا اتفاقات بهتری رخ داده .
خداروشکر میکنم اول از همه ومهمتر از همه آرامش نسبی پیدا کردم چیزی که هیچ وقت نداشتمش.
طوری شدمکه هر اتفاقی تو هر زمینه ای که رخ میده برام وحشتناک ودردناک نیست.
خیلی ریلکس وآروم ومنطقی خودم حل وفصلش میکنم .
جالبه که با کارکردن عملی ما ،چنین اتفاقاتی کمرنگ وکمتر میشن .
واز اون جالبتر اینه که نگاه اطرافیانمون هم نسبت به ما تغییر میکنه .
بخصوص افرادی که باهاشون خیلی تشنج داشتیم.
واقعن اینو من یک معجزه تو اصل قوانین میبینم .
کسی که کاملا جناح مخالف تو بوده و همیشه شمشیرو از رو برات میبست .بشه منعطف ، منطقی ، روشن فکر .
همه ی اینا زمانی اتفاق میفته که تغییرات تو شکل درستی به خودش گرفته .اونموقعس که میتونی شاهد ونظاره گر چنین تغییراتی از سمت اطرافیانت باشی.
وقتی این چیزا را میبینم خداروشکر میکنم و یه حال خوبی پیدا میکنم .به خودم میگم آفرین تو عاملش بودی .
تو تونستی با عملکردهای مثبتت این تغییرات رو صورت بدی.
بله منم تو زندگیم اتفاقات وجریاناتی زیادی داشتم که تو اون لحظات بهم سخت گذشته ولی سالهای بعد وقتی یادش میفتادم خندم میگرفت وبه عنوان یک خاطره ازش یاد میکردم .
اصلا همین درک باعث شده الان پذیرشم نسبت به اتفاقات ناجالب زندگیم بالا بره.
خداروشکر ترس وهراسی از چیزی ندارم.
رسیدن به خواسته هامو دست نیافتنی نمیبینم .
یه زمانی خیلی فکرم درگیرشون بود ،طوری که لحظه حالم را از دست میدادم .
اما الان یاد گرفتم فقط تو لحظه زندگی کنم .
شاید مثل آدمای بی قید و شرط شدم.
وظیفه ی خودم میدونم روزم رو خوب و درست سپری کنم حالا به هر نحوی که هست.
اینکه دیگه منتظر نیستم کسی حال منو خوب کنه .
اینکه میدونم همه چی تو درون خودمه .
اینکه احساس درونیم خیلی مهمتر از احساساتی هست که ظاهرم نشون میدم .
پس منم و دنیایی که خودم بهش رنگ و لعاب میدم.
البته که تضاد هست البته که مشکل پیش میاد.
اما من دیگه آدم سابق نیستم که فکر کنم اینا دیگه آخر خطن!
دنبال این نمیگردم که ببینم چرا پیش اومده ؟!
میپذیرمش وبعد از خودم میپرسم.
آیا علتی داشته که به من مرتبط بوده ؟!
چکار کنم حالم بدتر نشه ؟
چطور این وضعیت را کنترل کنم ؟
چطور خودمو به احساس خوب ببرم ؟
اینکه بدونم آیا موندن تو این احساس که سرشار از غم وغصه و ناراحتی وحرص وجوش واسترس ونگرانیه چه کمکی به من میکنه ؟!
هیچ کمکی .
فقط وقت وزمانم رو مثل سالهای پیش از دست میدم .
کوله باری از غم میمونه سر دلم که حسرت را جایگزینش میکنه .
واقعا دیگه این احساسات را دوست ندارم .
اینکه خودمو مهم دونستم .
اینکه الان برای ارزشها و احساسات خودم احترام بیشتری قائل هستم .
اینکه فهمیدم خودم مهمترین فرد زندگیمم .
خیلی بهم کمک کرده تا بتونم تمام قضاوتها را کنار بزارم .
تو هر موضوع ومسئله ای که پیش میاد منفعت وحال خوب خودمو بسنجم .
به نظرتون تمرکز به نکات مثبت وزیبایی که استاد میگن برای چیه ؟
برای فریب دادن وگول زدن خودمون ؟!!!!.
نه ! میخاد اینو به ما بفهمونه که تو آدم باارزشی هستی ،حیفه که ب خاطر یه سری چیزای پوچ وبی اساس که ماندگاری ندارن،حالتو بد کنی.
اینکه تو خیلی از اتفاقات تو نقش خاصی برای تغییرش نداری والکی ذهنتو درگیرش میکنی که نباید بکنی.
استاد میخاد بگه تو لایق بهترین حس و حالی !
تو لایق بهترینهایی!
قدر خودتو بدون واجازه نده هیچ چیزی آرامش تو رو بگیره.
اشتباه فکر نکنید که فکر کنید شما دارید یه آدم بی احساسی میشید.
شما داریدخودخواه میشید!
نه به هیچوجه اینطور نیست.
خیلی راحت با مروری به خاطرات گذشته ی خودمون متوجه میشیم که خیلی جاها به خاطر چه اتفاقات الکی ذهن خودمونو خراب کردیم و هیچ اتفاق خاصی رخ نداده .
خب امروز با آگاهی اینکارو نمیکنیم .
چرا باید ذهن من در گیر چیزی بشه ودر مورد چیزی حرف بزنم که فایده ای نداره .
ابن همه خودمونو درگیر کردیم این همه در مورد همه ی مسائل های دنیا حرف زدیم خب تهش چی شده ؟!
چرا وقتی میدونم این کلام من، این رفتار من ،این باور وافکار من ، داره زندگی چند لحظه بعد منو میسازه بیامو درست عمل نکنم .بیام تمرکزمو بزارم رو نازیبایی ها ومنفی های هر چیزیو و هر فردی ؟!!!!!
دیگه سعی میکنم اینطور عمل نکنم.
نمیگم، من عالی عمل میکنم ولی خداروشکر زود به خودم میام .
اجازه نمیدم کش پیدا کنه .
توجه به نکات مثبت ینی ارزش قائل شدن برای خودم .
توجه به نکات مثبت ینی نگاهی زیبا داشتن.
ینی احترام گذاشتن به خودم ،دوست داشتن خودم ،محبت کردن به خودم ،به آرامش دعوت کردن خودم .
ودر آخر ینی لذت بردن از لحظم .
سعیمون بر این باشه که از هرچیزی هرچیزی که میخاد منو به احساس بد ببره ،فرار کنم .
اول ذهنمو کنترل کنم وذهنمو سوق بدم سمت زیبایی ها ،سمت چیزایی که حالمو خوب کنه ،مثل امید دادن ،وعده های خوب خوب دادن به خودم ،تکیه وایمان داشتن به خدا ،صبر کردن اینکه حتمن اتفاق بهتری تو راهه .اینکه اینجا آخر خط نیست ،اینکه میشه اتفاقات بهتری پیش اوورد،اینکه این لحظه هم مثل لحظات قبل سپری میشه ومیتونه اثری ازش نمونه.
که اگر بمونه باز خودم مقصر هستم که نتونستم ذهنمو جهت دهی کنم به نکات مثبت.
تمرینات اول سخته اما به مرور زمان میشه یه قلقه قشنگی که تو شرایط سخت یادش میگیری .
به خاطر یاد گیری همین نکته ینی توجه به نکات مثبت ودیدن مثبتهای هر چیزی بی نهایت از استادعزیز سپاسگزاری میکنم که خودش تو رو وارد یه دنیای خیلی خوب وقشنگی میکنه .
استاد جونم مرسی مرسی از وجودت .
مرسی که بودنت آرامش قلب وروحمه .
خیلی دوستت دارم.
عباس منش اینجا تو قلب من .