سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛
- اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛
- به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
- هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
- ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛
- رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛
- تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛
- اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
- جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند هماهنگ نیست؛
- هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی259MB41 دقیقه
- فایل صوتی live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی40MB41 دقیقه
به نام یکتای بی همتا
سلام به همه یاران همراه واگاه
قدم یازدهم خانه تکانی ذهن
خداروشاکرم که دزندگی مسیری روبرای بندگانش قرارداد تا قدردان نعمت هایش باشند
من ازکودکی درخانواده ای بزرگ شدم که ازنظر مالی دچارمشکل نبودند ودرسطحی بودند که ازمتوسط به بالا اما تجربه زندگی وبه مرور زمان شرایط زندگی ما دچارتغییرشد وخود من شرایطی برام پیش اومد که یک سال مجبوربودم به دورازخانواده باشم هرچند این برام ناراحت کننده نبود بلکه من ادم ماجراجویی بودم وبه همین خاطر این شرایط رودوست داشتم
خلاصه من توزندگیم اکنون هرچه مشکل هام بیشترشد ظاهرا باعث شد مستقل تر بشم وقوی ترساخته بشم ازشرایط رفاه کامل به شرایط سخت اما زمانی که به مشکلات سخت بر خورده بودم چون یاد نگرفته بودم چه جوری پول بسازم خیلی دچارسختی شدم تا زمانی که ازدواج کردم وهمسرم تواین زمینه بهم دلگرمی میداد یادم هست زمینی داشتیم که شخصی به زور اونو تصرف کرد ومی خواست بفروشه ومن با زبان خوبی بهش کفتم این کارونکه اما اون گوشش بدهکارنبود ومن وکیل کرفتم اما سند رسمی نداشتم وطرف مقابل هم بازهیچ توجهی نمی کرد من کم کم خیلی ناراحت وغمگین شدم که چراکه وقتی حق با منه اونی که داره ظلم میکنه داره پیروز میشه واصلا وجدان نداره ومن که حق باهام هست داره همه چی ازدستم میره
وقتی داشتم کتابی درباره شکرگزاری می خوندم نوشته بود مشکلات رورها کنید بهش فکرنکنید اگه کسی بهتون بدی کرده شما با بدی جوابش ندید وخلاصه کلی مطلب قبل ازاین من به همین خاطرناراحتی زمین بیمارشده بودم وهرچی دعا میکردم درحالت اعتراض ومظلومیت پیش خدا که این چه وضعی هست که من دارم وگله وشکایت ازخدا بعد ازمطالعه اون کتاب کلا فکرم روعوض کردم ووکیل روهم بیخیالش شدم نصف بیشترزمین ازدست رفت اما یک سومش روزنده کردم وبعد گفتم همین یک سوم روامید وارم بعدش برام به اندازه کل زمین بهم منفعت بده تاگذشت پولی که خرج وکیل کرده بودم روازداروندارم وطلای همسرم بود حالا به حدی رسیده بودم که پول نداشتم دیوارکشی کنم میرفتم پیش هردوست ورفیقی که داشتم میگفتم این زمین من سیصد متره دیوار کشی کن نصف روبرداربرای خودت ونصفش برای خودم چون پول سا ختش رونداشتم وهیچکی قبول نمی کرد تااین که خسته شدم همسرم گفت بیا بااعتباری که داریم وبطور قرضی اول سنگ شالوده روبریزیم تابعد ببینیم چی میشه من میگفتم نمیشه امااون میگفت خداکریمه با همین شروع کنیم همیینم زورمون نمیرسید اما شهامت همسرم بهم دلگرمی داد خلاصه با اعتبارسنگ اوردیم بعدش پولش جورشد یه استا پیدا کردیم که حاظر شد کارکنه شالوده رو وچون فعلا شغلش نگهبانی یک شرکت بود حاظر شد قستی کارکنه و بعدش کم کم دست وبالمون کمی بازترشد کمی مصالح گرفتیم وریختیم به هرحال حدود چندین سال طول کشید کم کم یه خونه ساخته شد والان هم یه اتفاق به ظاهربد افتاد ویکی ازهمسایه کوچه پشت روگرفت البته اول کوچه که ما وسطش بودیم روگرفت همسایه ها همه اعتراض زدن وشکایت خلاصه اخرش همسایه بغلی ما هم کوچه پشت خودش روگرفت وبعد مسولین به ماگفتن این کوچه دیگه بن بست شده شماهم ببندید تا کلا بسته بشه چون نمی خواستن هزینه اسفالت کنند وبودجه بزارن براش واین شد که زمین ماچهارصد مترشد الان می خوام حدود صدوپنجاه مترش روبفروشم میشه یک میلیاردو ششصد ملیون تا فعلا که زمینها طرقی کرده تومنطقه ما وزمین گیرنمی یاد ومنطقه ماهمش شده سوله وانبار وهمه دربه دردنبال زمین وکارهستند وشاید تا چند وقت دیگه به چندین میلیارد هم برسه وقتی به گذشته سختم نگاه می کنم والان که چه نتیجه ای داره میده خیلی خوشحالم ونتیجه صبر وتمرکز برخوبی ها واعراز ازاحساس بد وناراحتی وجنگ وکشمکش این هست که ملکم رودارم وبیشترهم شد حتی باسفارش مسولین همون منطقه نه ازسرخودم واین مقداری روکه میفروشم زمین خالی وقسمتی ازحیاطش هست ویه منزل ویلای با حیاط کلا دویستو پنجاه متر میومنه سرجاش ودادم اجاره واجارش رومیگیرم خدایا شکرت
این ازقدم یازدهم بله دوستان وعزیزان زندگیم شده همش معجزه خدا این برای همه همین جورخواهد بود اگه براساس قانون
خداوند عمل کنیم اینو ردپای خودم گذاشتم تا هم برای خودم وهم برای دیگران یه نشانه بشه و انگیزه برای ادامه مسیرباشه
امیدوارم که این جلسه برکتی باشه ازبرکات خداوند