سرفصل آگاهی های این فایل:
- “ثروت”، نتیجه طبیعی احساس لیاقت داشتن درباره کاری است که انجام می دهی و باورهای قدرتمند کننده ای نیز درباره ثروت ساخته ای؛
- برای هر کاری که انجام می دهی، از خودت بپرس که چرا این کار را به این شکل انجام می دهم تا از دلیل رفتارهایت آگاه باشی؛
- زندگی آگاهانه یعنی: آگاهی از دلایل پشت هر رفتار و عملکرد؛
- ریشه های سلامتی جسمانی؛
- رابطه ذهن هماهنگ و جسم سالم؛
- اهرم رنج و لذت برای ساختن “تعهد مستمر” درباره انجام کار درست؛
- قوانین خداوند برای خوشبختی ساده است. پس این قوانین ساده را با تلاش برای پیدا کردن تکنیک، پیچیده نکن؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع ؛
- پرورش جسارت درونی؛
- همکاری با خداوند؛
منابع کامل تر درباره موارد اصلی این فایل: دوره 12 قدم
12 قدم، مسیر تکاملی خلق شرایط دلخواه در زندگی است. وقتی تمرکز خود را بر مسیر تکاملی آگاهی های این دوره معطوف می کنی و برای عمل به آن آگاهی ها مصمم میشوی، اول از همه، “دیگران”، از ذهن شما حذف می شوند و بر خودت متمرکز می شوی. حذف این مانع عمده، از یک طرف بخش بزرگی از نشتی های انرژی شما را می بندد و بخش مهمی از تمرکز سازنده شما را آزاد می کند. همان تمرکزی که به جای سازندگی، صرف تقلاهای بیهوده برای تایید شدن توسط دیگران، مسابقه با دیگران، مقایسه با دیگران و بدتر از همه، انتظار داشتن از دیگران شده بود و به این شکل، انرژی خلق کنندگی شما را هدر می داد.
از طرف دیگر، وقتی توقع داشتن از دیگران را کنار میگذاری، به نیروی هدایتگر درونی ات متصل می شوی و حساب کردن روی این جریان هدایتگر همیشگی را یاد می گیری.
12 قدم در همان قدم های اولیه، شراکت کردن با خداوند را به شما یاد می دهد تا این نیرو را به عنوان راهنما، به عنوان سرمایه اولیه، به عنوان عشق و هر نیاز دیگری که در مسیر رشد داری، انتخاب می کنی و روی هدایت های دائمی این نیرو درباره هر مسئله ی احتمالی در آینده، حساب کنی.
وقتی روی جریان هدایت حساب می کنی، زندگی ات هدفمند می شود زیرا یکی از مهم ترین دلایل هدف نداشتن آدمها این است که جریان هدایت و حساب کردن روی آن را از یاد برده اند. به همین نسبت نیز آنها امکان پذیری خواسته های خود را با امکانات کنونی خود و حساب کردن روی عقل انسانی خود می سنجند. در نتیجه، به محض اینکه خواستهای در وجودشان شکل می گیرد، به جای حساب کردن روی هدایت و برداشتن اولین قدم، درگیر «چگونگی» می شوند و از آنجا که نمی توانند «چگونگی» را از دل مهارت ها، توانایی ها یا امکانات آن لحظه خود بیرون بکشند، داشتن آن خواسته برایشان غیر ممکن به نظر می رسد و انگیزه های آنها در همان نقطه شروع، خاموش می شود.
یکی از ارکان توحیدی مهم در 12 قدم، مبحث “هدایت” است. یکی از پرتکرار ترین سوالاتی که از ما پرسیده شده این است که: “چطور با خداوند همکاری کنیم؟” و جواب این است: به اندازه ای که از هدایت های خداوند پیروی می کنیم، با خداوند همکاری می کنیم. خداوند به عنوان نیرویی که هم از خواسته ما آگاه است، هم از “چگونگی”، هم صاحب قدرت بی نهایت است و هم دارای بخشندگی بی حساب.
اما درک و تشخیص هدایت ها، سپس پیروی از آنها نیاز به پشتوانه ای از باورهای توحیدی دارد. در طی جلسات قدم های این دوره، در یک فرایند تکاملی،این باورها در ذهن دانشجو شکل می گیرند و تقویت می شوند. تقریباً در تمام قدم های این دوره، اصل “هدایت”، از زاویه های مختلف توضیح داده می شود تا دانشجو مفهوم این اصل را به طور کامل درک کند و از عهده اجرای آن در مسیر خود بر بیاید. یعنی بداند حساب کردن روی هدایت، شامل همه ی موارد زندگی او می شود:
از کارهای روتین و معمولی روزانه تا موضوعات اساسی که ظاهرا عقبه ای از دانش، تخصص و مهارت را نیاز دارد؛
از انتخاب نوع غذای روزانه تا برنامه ریزی برای رشد کسب و کار؛
از انتخاب مسیر رفتن به سر کار تا شیوه های بازاریابی و جذب مشتری و…
اکثر ما آموزش دیده ایم تا به بهانه “واقع بین بودن”، دست رد به سینه هدایت هایی بزنیم که در هر لحظه به سمت ما جاری است. زیرا خداوند همیشه سمت خود را انجام می دهد. اما حالا می خواهیم به وسیله مسیر تکاملی 12 قدم، رابطه خود با نیروی هدایتگر درونی مان را بهبود ببخشیم. نیرویی که منبع همه راهکارها ست، همواره به ما نزدیک است، همواره ما را می شوند و اجابت می کند اما این ما هستیم که درهای دریافت را بسته ایم.
در بخش “چگونه فکر خدا را بخوانیم” از دوره 12 قدم، که شامل توضیح اصول مهم در قرآن است، مبحث هدایت هر بار از زاویه های عمیق تر بررسی می شود. این بخش از دل آیات قرآن منطق های آنقدر قوی استخراج می کند که ذهن خلع سلاح می شود و به هیچ وجه نمی تواند درباره “حساب کردن روی هدایت”، به مقاومت های قبلی ادامه دهد. همه ی این قدم هایی که دانشجو در دوره 12 قدم بر می دارد، در نهایت شخصیتی توحیدی را در او پرورش می دهد که “پیروی از هدایت های الهی”- با اختلاف – بالاترین اولویت زندگی او می شود و به همین نسبت نیز، آسان می شود برای آسانی ها.
هدف 12 قدم، ساختن شرایط دلخواه در زندگی آنهم از مسیر هموار است. به اندازه ای که دانشجو به آموزه های این دوره عمل می کند، “حساب کردن روی هدایت” در وجود او نهادینه می شود و مجری ایدهها و راهکارهایی می شود که بر اساس خواسته هایش به او الهام می شود یا به شیوه های مختلف به سمت آنها هدایت می شود. به همان میزان نیز، مسیر خلق خواسته هایش هموار می شود چون وقتی مجری هدایتهای خداوند می شوی، روی شانه های خداوند می نشینی و از مسیر رشد و بهبود شخصیت خود لذت می بری. سپس این رضایت درونی، به شکل روابط عالی، شغل مناسب، درآمد کافی، کسب و کار پر رونق، ایده های کارآمد، سلامتی جسم و روان و … مرتبا در زندگی شما هویدا می شود تا هر بار شما را به رضایت درونی بیشتر برساند. همکای با خداوند یعنی پیروی از هدایت های الهی
برای مطالعه محتوای دوره 12 قدم کلیک کنید
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون272MB20 دقیقه
- فایل صوتی live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون19MB20 دقیقه
من این فایل رو وقتی دیدم ک قبل از اگاه شدن از اومدنش روی سایت هدایت شدم ب ی کانالی ک اونجا لایو دوم استاد با اقای عرشیانفر بود و دلم گفت همشو گوش کن….اونجا اولین چیزی ک رخ داد این بود ک سوال دو روز پیشم پیدا شد جوابش ،ک برام سوال شده بود کاش میدونستم وقتی استاد توی مکالمه با مدیر فنی سایت در فایل “قوانین تغییر ناپذیر خداوند را بشناسیم” صحبت از این کردن ک یکی بهشون از هیبنوتیزم و صحبت با افراد فوتی کرده کی بوده و کلا داستانش چی بوده دقیقا….ک مشخص شد مربوط ب اون لایو دو نفره بوده….
باقی چیزا و چیدمان هدایت خدا طبق معمول بی نظیر و پرفکت بود برای من
انقدر تیکه های پازلی ک باید درونم کنار هم قرار میگرفتن ،قرار گرفتن ک اصن نمیدونم کدومو بگم و قلبم گفت برو فقط کامنت بزار هرچی ک شنیدی از من بگو توی کامنت…دنبال چیدمان ذهنی منظم براش نباش
جالبم این بود با خودم گفتم کاش امروز استاد ی فایل مرتبط بزارن ک کامنتم بهش بتونه بخوره و مرتبط باشه و فک میکردم لابد از سریال زندگی در بهشت بزارید ولی اومدم دیدم لایو جدید گذاشتین و چقد جالب ک وقتی بحث جسارت داشتن و یا اعتیاد رو مثال زدین و گفتین “یکاری کنید بهتون بربخوره” ،دقیقا چیزی رو گفتین ک باعث میشه الان حرفای من خیلی بهش مربوط بشه و کامنتم خیلی با ربط باشه ب فایلی ک دارم براش کامنت میزارم،جلل الخالق عظمت خدا رو ب ی بنده اش میگه اینو توی لایو بپرس و ب استادم میگه جواب بده و برای منم مرتبط میشه با اتفاقی ک برام بعد سالها افتاده و لابد کامنت منم نتایج بعدی رو رقم میزنه مث تیکه های پازل
واقعا الله اکبر ک اصن مخ ادم سوت میکشه و هرگز قابل وصف نیس این حجم از هماهنگی و نظم خداوند و سرتایم بودن کاراش…. و واقعا “خدا از قبل انجاست”
حالا داستان چیه
من سالهاس ک توی این مسیر افتادم و سالهاس روی خودم کار کردم و خیلی تغییرات در من و زندگیم رخ داده
من توی یک سنی افسردگی گرفتم و این دو سالی طول کشید و وقتی هدایت شدم ب این مسیر،سال اولش من کاملا افسردگیم محو شد و کاملا شدم مث گذشته هام و سرحال و همین سرحالی بشدت باعث میشد من مشتاق کار روی خودم باشم
یعنی ی چیزی توی وجودم بدونه اینکه بدونم اون چیه برگشته بود و اون باعث میشد اونجوری ب قول استاد جهاد اکبر کنم و هرچی پاشنه اشیل و هرچی ک باور غلط داشتم براحتی برام حل شه،خیلی مقاومتم بهشون کم شه و راحت حذفشون کنم و عوضشون کنم حتی منی ک کمال گرا بودم کمال گراییم خیلی راحت سال اول کنار رفت….و قدم ب قدم پیش میرفتم و اصن عجله نداشتم و نتایجم عالی و پایدار بودن
اما سال دوم،من کم کم شوقم کم شد،دیدم من همش باید برای خودم ی چیزایی مث اهرم رنج و لذت بسازم تا شوق بهم بیاد،حس میکردم ی چیزی ک خیلی عالی بدونه نیاز ب اینکارا درونه من بودباز پریده،و من فقط بخاطر اینکه توی سال اول دیدم زندگی واقعی چیه هنوز ول نمیکنن این مسائل رو و هی دارم با انواع روش ها سعی میکنم خودمو توی اون فاز نگه دارم
ولی خب پیداش نکردم اما نمیتونستم هم بزارمش کنار این مسیر رو
نتیجه این شد ک توی این ۵ سال،من هی بالا رفتم ی وقتایی و هی پایین اومدم ،و علتش همین بود ک یوقتایی بدونه اینکه بدونم ،ی چیزی توی وجودم میومد ک موشک وار همه کار میکردم ی وقتایی با کلی اهرم رنج و لذت…..
اخرش دیگه واقعا چندماه پیش خسته شدم
و واقعا از خدا خواستم یکاری کنه مث سال اول شم
یا مث گذشته هام
خواستم هدایتم کنه ک اخه اون چی بود ک باعث میشد انقد روون و راحت شم یهو و نیاز نباشه اینهمه ب خودم انگیزه و شوق بسازم برای حرکت ک دیگه هیچکدوم اثر گذار نبودن و برای ذهنم کلیشه شده بودن و از طرفی هم نمیتونستم مسیرو ول کنم ولی سوخت هم نداشت دیگه ماشینم…..و این منجر میشد ب اعتیاد من ب قهوه یاپرخوری و خلاصه هرچیزی ک یکمی روحم رو تغذیه کنه اعتیاد وار حالا ک باز دلیل اصلی زندگی رو گم کردم و اهرم ها برام کلیشه شدن
تا اینکه یسری اتفاقا افتاد و توسط اونا یسری پازلا در من اگاهانه شکل گرفت اینبار و گفتم اهاااااا خودشه،پس اینا بودن!!!!! هربار اینا میومدن توی وجودم ک اونجور سبک بال حرکت میکردم و مشتاق و هیچ جوره شوقم کمرنگ نمیشد و اتومات حالت اعراض و رهایی و تمرکز ب نکات زیبا و این چیزا بهم میومد،اتومات نه با حالته اجبار ب خود برای این کارا…..
ک توی این چنتا فایلی ک گفتم دقیقا جمله هایی گفته شد ک همونا بودن ب شکل کلمات و جملات.
ما اگر بدونیم کلا فلسفه خلق شدنمون چیه،تک تک این ریشه هایی ک مارو ب سمت سنگین بودن و مجبور شدن ب استفاده از اهرم رنج هست رو محو میکنه
و چنان شوقی بهمون میده ک اصن نمیدونیم چطوری این هیجان رو خالی کنیم ،اتفاقی ک من سال اول تجربه اش میکردم و اشکم تموم نمیشد و نمیدونستم دیگه چیکار کنم ک یکم هیجانم نرمال شه…….
خداوند گفته من تو را برای خودم افریدم
ما اگر ی ادمی باشیم ک از هر نظر بهترین امکانات رو داشته باشیم و از طرفی عاشق بچه دار شدن باشیم و ی بچه بیاریم و بگیم تو رو فقط برای این اوردم ک بهت عشق بدم،چیکار میکنیم باهاش؟ جز اینه ک هرررررچی بخواد بهش میدیم؟ جز اینه ک وقتی بیاد تشکر کنه میگیم بخدا تشکر لازم نیس من عاشقتم عشق میکنم ببینم بهت هرچی میخوای میدم و تو لذت میبری،اون بچه بدتر خل میشه وقتی میبینه ما حتی اینارو ندادیم ک تشکر کنه ازمون،دیگه انقد شوق و ذوق بهش دست میده ک هی از سر و کول ما بالا میره و حتی خودش کم کم اخلاقش مث ما میشه و با دوستاش همون رفتاری رو میکنه ک ما باهاش کردیم
خدا اینجوری عاشق ماست ک حتی مارو خلیفه خودش روی زمین کرده! در این حد عاشق ماست ک گفته انگار سوییچ ماشین و کلید خونه رو هم ب بچه بدی! و بچه مبهوت بمونه از این حجم ارزش گذاشتن بهش
این عزت نفس واقعیه ک ما اصن قادر ب تحملش نیستیم و خدا واسه همین میگه اگر میدونستید چقد ب شما مشتاقم بند بند وجودتان از هم گسیخته میشد!
انسان اصن نمیتونه تحمل کنه این حجم از مورد ارزش واقع شدنِ بی قید و شرط رو و واسه اینکه بتونه تحملش کنه واسه خودش یسری کارا ایجاد کرده مث سپاسگزاری کردن مث کمک کردن ب دیگران چون اینجوری حس میکنه هیجانش خالی میشه و از شدت ذوق نمیترکه! درحالیکه موسی ب خدا میگه همین رو هم تو ب من عطا کردی اینکخ بتونم سپاسگزاری کنم تا خل نشم از این حجم محبتت! همینم داره منو دیوونه میکنه…..
وقتی اینو درک کنیم ک خلق کرده ما رو فقط و فقط برای عشق بی قید و شرط دادن بهمون،متوجه میشیم ک خودش عمدا ب دل ما یسری اهداف و خواسته میده،ک ما با قانون بدستش بیاریم ،اونم نه ب سختی ب راحتی،چون میخواد ببینیم چقد راحت و ب قول استاد طبیعی،اونارو بهمون میرسونه تا بیشتر خل بشیم ک حتی از ما نمیخواد سختی بکشیم برای دیدنه اوجِ محبتش بهمون!
این ی بخش از اون شوقی ک باعث میشه خیلی راحت و روون و سرحال تر زندگی کنیم اونم بر اساس قوانین و کار روی خود
بخش دیگه اش اینکه زندگی برای ما،از ازل تا ابد الدهر،قدم برداشتن ب سمت جلو هست،همینکه استاد توی لایو دو نفره گفتن “دلم میخواد ی ملیون سال عمر کنم”، این دقیقا ذات تک تک ماست ک وقتی اصل زندگی رو میچشیم،دلمون میخواد ی ملیون سال عمر کنیم و تموم نشه،و موضوع اینه اصن تموم نمیشه زندگی……خیلی از ماها ،نگاهمون اینه ک فقط توی این دنیا داریم رو ب جلو میریم.یادتونه بچگیا حس میکردیم فقط میخواییم رو ب جلو حرکت کنیم در حینه اینکه داریم از هرلحظه لذت میبریم؟ اصن از چشامون مشخص بود ک کلا ذوق زده ایم از زندگی توی دنیا و حسمون این بود ناخوداگاه ک خلق شدیم برای ابد باشیم…….ولی وقتی بزرگ شدیم این حس عوض شد،از بس ک توی ضمیرمون این رفت ک این رو ب جلو رفتن ماله همین دنیای مادیه،و درنتیجه بصورت ناخوداگاه حس کردیم کاش عمرمون بیشتر شه ک بتونیم جلو رفتن بیشتری رو تجربه کنیم و خیلیامون ته حسمون ب نوعی افسردگی گرفتیم از اینکه داریم جلو میریم ولی از اون طرف هم داره عمرمون تموم میشه…..درحالیکه “مرگ فقط ی در هست” ک ازش رد میشیم و همچنان قراره جلو بریم،همچنان تا ابد جلو خواهیم رفت حتی وقتی ب منبع نور بودن برگردیم و ب خدا برگردیم همچنان اونجا هم رو ب جلو رفتن ما ادامه داره و وجود داره و تمومی نداره
این رو ب جلو رفتن همون تجربه کردنه همه چیه،بر اساس مکانی ک توش هستیم
وقتی توی عالم ذر بودیم اونجارو تجربه میکردیم و جلو میرفتیم بعدش رفتیم توی شکم مادر و اونجارو جلو رفتیم هر روز ب مدت ۹ ماه و بعدش از در رد شدیم و وارد دنیای مادی شدیم و هر روز رو ب جلو رفتیم و هر روز ی چیزی رو تجربه کردیم و با مرگ هم از ی در رد میشیم و همچنان دنیا و محیط جدیدی رو تجربه خواهیم کرد و بعد اون هم همچنین
این تجربه کردن تمومی نخواهد داشت چون در ذات ماست و متاسفانه خیلیامون خبر نداریم ک محدودش کردیم ب همین دنیا و این باعث میشه کلی مجبور شیم کار کنیم روی خودمون واسه وابسته نبودن ب چیزی و کسی ،درحالیکه اگر عمیقا درک کنیم این وابستگی از رویِ این حس جلو رفتن واسه تجربه جدید میاد و چون محدودش کردیم ب این دنیا،رها میشیم ازش و میدونیم اوووووووووووووو برای ابد قراره تجربه کنیم و تمومی نداره
اینجاس ک میفهمیم چرا حضرت علی میگه جوری بیاموز ک گویا برای ابد زنده خواهی بود و جوری بیاموز ک گویا اخرین فرصت توست
دقیقا همین نگرشه
وقتی بدونی برای ابد قراره تجربه های جدید و نو داشته باشی،نه عجله میکنی از ترسِ تموم شدن فرصت ،نه میچسبی ب چیزی …….
من سال اول ک این نگاه درونم برگشته بود،ولی متوجه نبودم دقیقا چیه،باعث شده بود ب قول استاد توی فایل “هدف گذاری و قانون تکامل” ،از هر قدمی ک برمیدارم لذت ببرم بدونه عجله و “قدم برداشتن برام مهم تر از نتیجه باشه”. یعنی حتی کار روی خودت و خودشناسی برات حکم تجربه کردنه و لذت بخش بی نهایت و سیر نمیشی ازش و دلت میخواد یک ملیون سال عمر کنی تا هی تجربه اش کنی بیشتر و بیشتر زوایای وجودیت رو و مسلط تر بشی ب خودت
شما حتی وقتی توی دنیای بعدی ب اصطلاح بخوای عذابی بشی ک حاصل اعمالته،مگر برای رشد کردنت نیس اون عذاب؟ مث عذاب های الانی ک داری و برای رشد کردنته،خب همچنان داری تجربیات جدید تجربه میکنی و نیاز نیس فقط توی این دنیا عمر کنی و زنده باشی تا این ذاتت ک عاشق تجربه چیزای جدید هست رو سیراب کنی
خدا یکاری کرده تا ابد الدهر تجربه کنی
فقط فرقش اینه قطعا خیلی لذت بخش تر هست ک از قدم های اولیه یعنی این دنیا تجربه کردن رو شروع کنی،بجای کلیشه ای زندگی کردن،همه چیو از زاویه تجربه کردن زندگی کنی نه از زاویه ی اینکه بخوری بخوابی ندونی واسه چی اصن اینکارارو میکنی…..
اونجا ک استاد توی همین لایو گفتن یکاری کن جسور بودن درونت ایجاد شه،مثلا یکاری کن بهت بربخوره اگه بگن نمیتونی انجامش بدی،برای من،این جسور بودن از این دوتا قضیه ای ک گفتن ایجاد میشه
چیزی ک از بچگی خیلی داشتمش
و معروف بودم ب اینکه پریا اگه بخواد یکاریو بکنه مث تراکتور میافته ب جونش و تا انجامش نده ولش نمیکنه
اما توی این ۵ سال وقتایی ک این حس در من میپرید،من حتی بهم برنمیخورد،اصن نمیفمیدم چرا انقد برام غیرمهم میشه و میگم عب نداره…..چون نمیدونستم اون چیزی ک انقد سرتقم میکنه چیه دقیقا ک اگاهانه نگهش دارم همیشه و نزارم بپره از درونم……
حتی وقتی این نگرش واقعا بشینه توی وجود ادم،ناخوداگاه اجازه میدیم دیگران زندگیشون رو بکنن و دلمون نمیسوزه ک آی عمرشون داره تموم میشه بدبخت میشن اگر اینجوری توی جهل بمیرن و توی دنیای بعدی بیچاره میشن و….
نه
اینجوری نیس
ما کلی روایت داریم از پیامبر ک میگن حتی وقتی بنده در دنیای بعدی عذاب میشه،تهش لذت میبره،چون میخواد پاک بشع برگزده ب اصل نورانیش،چون اونجا حالیش شده وجود اصلیش چیه،و حاضر درد بکشه ولی پاک شه….هممون میدونیم این حرف یعنی چی،هممون دیدیم وقتی ب قانون اگاه شدیم حاضر شدیم تنهایی رو تحمل کنیم ولی از این وابستگی رد شیم و رشد کنیم،هممون دیدیم تحقیر شدن چقد وحشتناکه ولی ترجیح دادیم حالا ک اگاه شدیم ب قانون،درد حاصل از تحقیر شدن رو بپذیریم ولی روی خودمون کار کنیم تا از این مرحله رد شیم و ب عزت نفس برسیم
پس دلمون نمیسوزه برای کسی
چون میدونیم حتی توی دنیای بعدی اون شخص درحال تجربه کردن و رشد کرد خواهد بود،و این تمومی نداره برای مایی ک خداوند خلقمون کرده…..
خداوند حتی با پاسخ دادن ب ارتعاشای منفیمون میخواد رشدمون بده و میخواد اون ذاتِ عاشقِ تجربه گر بودنمون رو بهش انواع تجربه ها بده
فک میکنید چرا توی وجود همه ما میل ب سفر و دیدن دنیا هست
چون هممون درونمون هلاکه تجربه کردن چیزای جدیدیم
بچه ها از همون بچگی چشاشون داد میزنه اومدن ک فقط همه چیو تجربه کنن
و باید این درک بشه ک این تجربه کردن فقط ماله این دنیا نیس
تا ابد دایر هست ب شکل های مختلف و بر اساس ماهیت دنیایی ک توش هستیم و نیازی ک داریم ب رشد توی اون مرحله….
و اصن هم معنیش این نیس ک خیلی خب بیخیال این دنیا و ولش کن هدفمند بودن رو
نه
اتفاقا اگر درک بشه تک تک لحظه ها ب حدی ارزشمند میان ب نظر ک خیلی واضح متوجه میشیم چرا استاد میگه من اصن نمیفهمم مردم توی شبکه های اجتماعی چیکار میکنن،از بس ک من هرلحظه ام برام ارزشمنده و میخوام ی چیز جدید تجربه کنم حتی اگر اون چیز دیدنه اولین بارِ از تخم دراومدن ی جوجه باشه
تجربه ای ک ندیدمش
و نمیخوام واسه چیزای چرت و پرت تکراری بگذرونمش
خدایا شکرت ک این شوق رو بهم دادی دوباره منتها با اگاهی ب اینکه چی بوده دقیقا
و شکرت ک اصن خودت این خواسته رو ب من دادی ک ازت بخوام بهم بگی چی بوده اون شوق !!!!
من وقتی توی این حالت هستم عمیقا متوجه میشم و درک میکنم چرا امامان اولا دعاهاشون (درخواست هاشون) انقدر طولانی بوده،و دوما اینکه چرا همه چی از خدا میخواستن،از عزت پیش مردم (ک اصن از روی نیاز ب تایید شدن نبود) تا ثروت و سلامت و برکت و بنده توحیدی بودن و هرچیزی…..همش دنبال تجربه های زیبا بودن،چ در این دنیا چ در دنیاهای بعدی،حتی اگر این تجربه مث کار کردن روی خود کمی رنج داره ولی احساس و حال خوب میده،مث رشد کردن در دنیای بعدی حتی….
و خدایا شکرت بخاطر همچین محیطی برای اشتراک اگاهی ها
واقعا نمیدونم چطوری میشه از خدا تشکر کرد بخاطر اینکه ما رو خلق کرد فقط برای لذت بردن،اونم در تمام دنیاها و برای ابد! هیچوقت تمومی نداره! و این اوج محبت و عزت نفسی هست ک میشه ب یکی داد
من هرزمان توی این حالتم خسته نمیشم حتی خوابیدن انقد برام تجربه قشنگیه ک با کمی خوابیدن بدنم سرحال میشه،با کمی غذا خوردن بدنم تامین میشه و تمام انرژیم از این حس تامین میشه و انگار ب قول استاد ب اندازه کره زمین جابجا کردن انرژی دارم و مغزم ب اندازه یادگیری تمام دانش ها جا داره
اگر این درک بشه اونوقت خیلی راحت تر و منطقی تر باور میکنیم خدا گناهانمون رو وقتی توبه میکنیم حتما میبخشه،خدا وقتی بهش توکل میکنیم حتما و قطعا کمکمون میکنه،چون اگر این کارارو نکنه چطوری محبت بی قید و شرطش ک هدف اصلیش هست رو ب ما نشون بده؟
و اینجوری کاملا رها هستین از دنیا طلبی در عینه داشتن و خواستنشون و فقط و فقط چسبیدین ب رابطه با خدا،ک حتی توی تجربه کردن نعمتاش هدفتون لمس خداست!
حب لی کمال الانقطاع فقط وقتی رخ میده ک اوج مجبت کسیو ادم ببینه ب خودش
و اینجاست ک رفتارت بشدت تغییر میکنه از شدته اینکه درک کردی خدا همه جوره قراره تامینت کنه،پس خیلی راحت کمک میکنی خیلی راحت میبخشی خیلی راحت کارای جدید تجربه میکنی خیلی راحت مهربون و صادق و درستکار میشی و…
و اینجاس ک معنی دعای کمیل رو با تمام وجود درک میکنه ادم
پیشنهاد میکنم ترجمه صوتیش رو گوش بدین بی نظیرِ
ک میگه
از تو بعید است کسی را ک خودت نزدیکش کرده ای دور کنی!
مگر میشه حالا با این ادراک،روی خودمون کار نکنیم،روی رشد خودمون روی ارتعاش خودمون و روی هماهنگی با مدارهای پر از نعمت و صراط مستقیم
میبینی چطوری ادم دیوانه میشه از درک عشق خدا! اینجاس ک متوجه میشه چرا موسی وقتی خدارو دید بیهوش شد! از نظر من خدا بخواد خودش رو نشون بده،همین اوج عزت و ارزشی ک برای بنده اش بی قید و شرط قائل هست رو نشون میده و بنده اش تحمل دیدنشو نداره،باورش نمیشه انقد لایق باشه بی قید و شرط
ب قول استاد،الله اکبر ب معنای واقعی کلمه از این حجم نظم و هماهنگی و هدایت ما ب کامنتای همدیگه ب شهودهایی ک میگه کامنت بزار و همین لمس اوج محبت خدا و هدایتش براحتی،و بودنش در تک تک لحظاتمون…..مرسی ک حسای خوبتون رو نوشتین تا منم دوباره یاد خداوند بیافتم و از شدت محبتش لب ب شکر باز کنم ک بتونم طاقت بیارم⚘الحمد لله برای تمام دوستان هم فرکانسی ک درسته ساخته ی خودمونن ولی طبق قانون خداوند رقم میخورن و کنار هم جمع میشن و این اوج محبت خداوندِ ک سوییچ ماشین رو هم داده دست خودمون…..هیییییییییی ….هرگز نمیتونیم کامل بجا بیاریم همونجور ک خودشم گفته توی قران…..زیباترین معبود❤
مرسی از شما ک دست انرژی بخش خدا هستین🤗