live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج

در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:

“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می‌کند؟ چه عواملی سبب می‌شود‌، فردی مثل استاد عباس‌منش با اینکه آنچه را که متخصصین‌ علم بازاریابی مهم می‌دانند، انجام نمی‌دهد‌ اما در کسب و کار خود به موفقیت‌هایی دست می‌یابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافته‌اند؟”

«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.

دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.

ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.

ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.

به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:

نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.

مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.

  • به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
  • نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
  • به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
  • به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
  • به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
  • به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.

تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.

وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:

  • چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
  • چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
  • چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
  • چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
  • چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟

روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟

روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.

مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:

“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.

به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:

  • در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
  • درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
  • ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
  • آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
  • راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
  • شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.

مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛

لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    79MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    16MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد حیدری» در این صفحه: 4
  1. -
    محمد حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3565 روز

    به نام آنکه هستی نام از او یافت / فلک جنبش، زمین آرام از او یافت

    سلام خدمت شما دوستان و عزیزان و به خصوص استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی

    چقدر این سوال برای حال حاضر زندگی من به موقع بود و خیلی میتونه کمک کنه بهم چون خودم درحال کار کردن روی این موضوع و بررسی اون با قوانین کیهانی هستم و این سوال فرصتی شد برای من تا بتونم خودم و آگاهی هایی که کسب کردم و باورهایی که دارم رو محک بزنم. ممنون از این فرصتی که در اختیار ما قرار دادین.

    اول از همه بیایم با هم قانون اصلی کائنات رو مرور کنیم تا ببینیم که این جهان مادی که ما در حال زندگی در اون هستیم به چه شکلی عمل میکنه.

    ما در جهانی زندگی میکنیم که بر اساس فرکانس عمل میکنه. وقتی که ما در هر لحظه به چیزی توجه می کنیم باعث میشه در مورد اون چیز ارتعاشی ارسال کنیم و این ارتعاش ها وقتی تکرار بشن (به شکل دیده ها و شنیده ها و در کل ورودی های ذهن) تبدیل میشن به باور و این باورها باعث میشن که ما در یک مدار یا دنیای فرکانسی قرار بگیریم که در این دنیای فرکانسی که به واسطه باورهامون در اون قرار میگیریم اتفاقات، ایده ها، شرایط، موقعیت ها و افرادی رو تجربه میکنیم که همسنگ با باورهای ما هستن.

    شاید به ظاهر همه ما در یک دنیای فیزیکی و مادی زندگی کنیم اما دنیای فرکانسی که هر کدوم از ما در اون قرار داریم یکی نیست. چون باورهای همه ما یکسان نیست و هر کدوممون باورهای خودمون رو داریم و این رو فیزیک کوانتوم اثبات کرده.

    خب حالا توی این جهانی که بر اساس فرکانس داره عمل میکنه و باورهای ما باعث میشه توی فرکانس خاصی قرار بگیریم، هر چیزی رو، تاکید میکنم هرچیزی رو که باور کنی اتفاقات و ایده ها و باورها و شرایط و موقیت ها و افرادی رو متناسب با باوری که داری تجربه میکنی و وارد زندگیت میشن.

    خب حالا بیا با هم بررسی کنیم که قدرت ابزار بالاتره یا باورها:

    سئو سایت یک ابزار برای اینه که توی گوگل جزو صفحات اول قرار بگیری و افراد بیشتری با محصولات و خدمات تو آشنا بشن و اساتیدی که در این حوضه تدریس میکنن میگن وقتی بیای توی صفحات اول گوگل درآمد میلیونی خواهی داشت یا میگن اگر میخوای درآمد میلیونی و میلیاردی رو تجربه کنی باید سایتت رو سئو کنی تا جزو صفحات اول گوگل باشه. من خودم سایتم رو سئو کردم در زمینه ای که فعالیت میکنم و با کلمه مطالعه موثر آخرین باری که چک کردم صفحه سوم گوگل اومده بودم. اما از درآمد خبری نبود با این که میانگین روزی 20 تا بازدید میخوره سایتم اما خبری از فروش نیست. و ازون ور رفتم سایت استاد رو با کلید واژه های ثروت، موفقیت، روابط، قرآن، قانون جذب، قانون کائنات و …. که بیس صحبت های استاده سرچ کردم و روی هیچ کدوم از این کلید واژه ها بالا نبود. خب سایت من سئو شده و جزو صفحات اول گوگل هست و سایت استاد سئو نیست و جزو صفحات اول گوگل هم نیست. بازدید سایت من که از ابزار سئو استفاده کردم بیشتره یا بازدید سایت استاد که از قانون اصلی این جهان (باور ها) استفاده کرده؟ فروش محصولات من که از ابزار سئو استفاده کردم که اساتید این حوضه سئو رو عامل فروش بیشتر میدونن بیشتره یا فروش محصولات استاد که از قانون باورها استفاده کرده؟

    ابزار دیگه ای که اون رو عامل شناخته شدن محصول و خدمات و فروش بیشتر میدونن تبلیغاته.

    من برای سایت و محصول خودم تبلیغات کردم و راحت میتونم بگم که حدود 6000 نفر شایدم بیشتر، نسبت به محصول و خدمتی که من ارائه میدم شناخت پیدا کردن. اما حدود 20 تا محصول فروش رفت و این 20 نفری که محصول من رو تهیه کردن اصلا تبلیغات منو ندیده بودن و از کجا با خدمت و محصول من آشنا شدن و اونو تهیه کردن خدا میدونه. منطق توی آموزه های اساتید این حوضه چی میگه؟ میگن از هر n تا بازدیدی که تبلیغاتت بخوره x نفر میان خرید میکنن. ی سری ها هم میان شیوه های تبلیغ نویسی حرفه ای و روش های خاصی رو برای نوشتن تبلیغ پیشنهاد میکنن. ولی فکر نمیکنم هیچ منطقی توی این حوضه بپذیره که از 6000 بازدیدی که یک تبلیغ بخوره 20 تا بازدهی داشته باشه.

    خب الان من که از ابزاری به اسم تبلیغات استفاده کردم که خیلی هم توصیه میشه بازدید و فروش محصولم بالا رفته یا استاد که هیچ شیوه و متد بازاریابی و تبلیغی رو در هیچ ابعادی استفاده نمیکنه بازدید و فروش بالاتری داره؟ تبلیغات به عنوان یک ابزار برای استاد داره کار میکنه یا قانون باورها؟

    یک ابزار دیگه ای که معرفی میکنن برای فروش و بازدید بالاتر فعالیت در شبکه های اجتماعی هست. میان کلی شیوه و روش آموزش میدن برای فعالیت در اینستاگرام و تلگرام و این که چجور ممبر یا فالوئر بگیری و از این داستانا. میان میلیونی هزینه میکنن برای جذب ممبر یا فالوئر. و یا کلی ویدئو و تصویر خاص تولید میکنن برای شبکه اجتماعیشون تا بلکه چند تا عضو بیشتر بگیرن. یا این که میگن حتما باید هر روز مطلب بذاری توی تلگرامت و اینستاگرامت و …. . والا بعضی وقتی شده استاد یک هفته هم روی کانال تلگرامش هیچی نذاشته. اما توی همون هفته اعضای کانالش بیشتر هم شدن. تازه اون افراد میان به شیوه های مختلف محتوا تولید میکنن برای شبکه های اجتماعیشون. اما استاد به این شیوه که اونا دارن کار میکنن فعالیت نداره و به شیوه خودش فعالیت داره. توی اینستاگرامشم که اصلا فعالیتی به اون صورت نداره. اما توی دو هفته چند هزار نفر به فالوئراش اضافه شدن بدون این که تبلیغی کنه یا ویدئو به شیوه خاصی تولید کنه و از این حرفا.

    حالا اونایی که توی شبکه های اجتماعی فعالیت بالا با هزینه های سنگینی دارن که اغلب اینو یک ابزار میدونن فروش و بازدید بالاتری دارن یا استاد که از قانون اصلی جهان داره استفاده میکنه؟

    میگن اگر توی ویدئویی که تولید میکنی با کت و شلوار و لباس شیک باشی افراد بیشتری جذبت میشن و فروشت بالاتر میره. حالا درآمد و بازدید اونایی که با کت و شلوار اتو کرده جلو دوربین میرن و صحبت میکنن بیشتره (یکسری از افراد رو میشناسم که اینقدر لباسهاشون صااااافه و تحت هیچ شرایطی موقع حرف زدن چروک روشون نمی افته که انگار خود اون فرد هم با اون لباس ها زیر اتو رفته) یا استاد که با تی شرت و شلوارک میاد جلو دوربین حرف میزنه فروش و بازدید بیشتری داره؟

    پوشیدن لباس های شیک و استفاده از لوازم لوکس به عنوان ابزار قدرت داره یا باور ها به عنوان قانون اصلی جهان؟

    میگن داشتن وب سایتی زیبا باعث میشه افراد بیشتری بیان وب سایتت و فروشت بالاتر میره. والا من سایت به نسبت زیبایی دارم و فروش پایین. و یک سایت دیگه رو میشناسم که اصلا رنگ و لعاب نداره و هیچ زیبایی خاصی هم نداره اما بازدیدش بالاتره و توی الکسا جزو سایت های پر بازدیده. و فروش بالایی داره. یا این که میگن محصولات زیاد داشته باشی و فروشگاهت پر به نظر بیاد فروش بالاتری داری اما همین سایتی که گفتم زیبایی خاصی نداره فقط یک محصول داره و اون محصولش تا الان بالای 36000 تا فروش داشته که بالای 35 میلیاد برای طرف سود داشته. و یا خود استا با این سایت عالی که داره توی یک فایلش گفت اگر من همین الان مطالب سایتم رو روی وبلاگ بالا بیارم خیلی زود به همین جایگاهی که الان هستم میرسم.

    حالا زیبایی سایت و تعداد محصول بالا به عنوان ابزار باعث موفقیت میشه یا استفاده از باورها به عنوان قانون اصلی جهان؟

    یا این که میان دنبال اسم خاصی برای جذب بالاتر بازدید کننده و افزایش فروش میگردن. مثل خیلی از افراد که اومدن سایت زدن و از اسم عباس منش استفاده کردن توی آدرس سایتشون و محصولات استاد رو به فروش میرسونن.

    اما آیا فروش محصولات استاد بالاتره یا سایت اونا. آیا اسم خاص و استفاده از اعتبار دیگران عامل فروشه یا استفاده از قانون اصلی جهان؟

    یا این که میگن اگر مغازت مرکز شهر باشه فروش بالاتری داری چون افراد بیشتری میان و اونجا رفت و آمد دارن. یکی از دوستانم دقیقا دور میدون اصلی شهر مغازه داره و فروش بالایی نداره و دوچرخه سوار میشه و یکی دیگه از دوستانم اونم مرکز شهره اما موقعیت اونی که دور میدون اصلی شهره رو نداره اما تویتا سواره و تازه مغازشم عوض کرده. تازه این بنده خدایی که تویتا سواره هر موقع که من از جلو مغازش رد میشم مغازه نیست اما اونی که دور میدون اصلی شهر مغازه داره هم صبح و هم بعد از ظهر مغازس.

    یا دو تا سوپری میشناسم که جفتشون با احتلاف 100 متر از هم توی مرکز شهر ما مغازه دارن. یکیشون رو هر موقع که رد میشی حتی یک نفرم توش نیست اما از مقابل اون یکی که رد میشی همیشه توش مشتری هست.

    یا اون مثالی که یکی از دوستان چند ماه پیش توی کامنتش زده بود و توی کانال هم قرار دادن که یک خانمی توی شمال توی یک جاده ای که عبور ازش سخت بود و اگر اشتباه نکنم بالای کوه بود و رستوران داشت اونجا و یک عالمه آدم از شهر های مختلف هر روزه میرن اونجا برای غذا خوردن طوری که جا برای نشستن نیست در صورتی که یک عالمه مغازه شیک توی خیابون اصلی همون شهر با مسیر عبوری ساده تر داشتن مگس میپروندن.

    حالا مغازه داشتن توی مرکز شهر به عنوان یک ابزار باعث فروش بالاتر میشه یا استفاده از قانون اصلی جهان (باورها) ؟

    اینقدر این مسئله واضحه که به قول استاد جای هیچ قسم و آیه ای نیست.

    ما توی هر فرکانسی باشیم و هر باوری داشت باشیم اتفاقات و شرایط و ایده ها و موقعیت و افرادی متناسب با همون باورهارو تجربه میکنی.

    تو بهترین مغازه یا بهترین سایت با بهترین امکانات و خدمات و قابلیت ها و با زیبایی وصف ناپذیر داشته باش اما باورهای درستی در زمینه مالی و فروش نداشته باش. امکان نداره که فروش خوبی رو تجربه کنی. چون قانون این جازه رو بهت نمیده.

    اما اگر یک مغازه معمولی با ظاهری معمولی و خدمات معمولی و حتی چند لول پایین تر از معمولی داشته باشی و باورهای مالی و فروش مناسبی داشته باشی فروش و درآمدی رو تجربه میکنی که توی ذهن بعضی ها هم نمیگنجه و حتی نمیتونن به اون رقم ها فکر کنن.

    تو باورهای درستی در هر زمینه ای که میخوای نتیجه بگیری داشته باش اون موقع میبینی که دست به خاکستر بزنی طلا میشه. و اگر باور های درستی نداشته باشی دست به طلا هم بزنی خاکستر میشه.

    اگر تو باورهای مناسبی در زمینه مالی نداشته باشی (همون باورهایی که استاد توی دوره روانشناسی ثروت 1 و 2 و 3 آموزش میده) هر چقدرم که تلاش کنی و هزینه کنی و تبلیغ کنی و توی شبکه های اجتماعی فعالیت کنی و سایتتو سئو کنی و لباس شیک موقع فیلمبرداری بپوشی و به قول خودت از ابزار ها استفاده کنی هیچ نتیجه ای نمیگیری همون طور که من نگرفتم چون باورهام ایراد داشت.

    اما وقتی که باورهای مناسبی داشته باشی در زمینه مالی به سمت ساده ترین و راحت ترین و سریع ترین راه ها برای کسب درآمد هدایت میشی و ایده هایی به ذهنت میرسه که با انجام اونها درهایی از نعمت و ثروت به روت باز میشه. همینطور که برای استاد باز شده و این روند ادامه داره براش. همینطور که میبینی ایده هایی برای بهبود سایت و برگذاری دوره های مختلف به ذهنش رسیده و در حال اجرای اونجاست و هر کدوم اونها باعث تقویت بیشتر باورهاش و افزایش درآمدش میشه.

    ممکنه تو باورهای مالی خوبی داشته باشی اما این باور رو هم داشته باشی که تا تبلیغات نکنی فروش نخواهی داشت یا تا سایتت سئو نباشه فروش نخواهی داشت اون موقع است که تو تا زمانی که تبلیغ نکنی درآمد نداری. تا زمانی که سایتت رو سئو نکنی درآمد نداری.

    اما اگر باورهای مالیت درست باشه و این باور رو داشته باشی افرادی که به محصول و خدمات من نیاز دارن بی نهایتن و خدا اون هارو به سمت من هدایت میکنه، میبینی که از در و دیوار بدون این که حتی کوچکترین هزینه ای برای تبلیغات کنی برات مشتری میاد و تو اصلا نمیدونی این افراد از کجا با تو و محصول و خدماتت آشنا شدن. همونطور که هر کدوم از ما بهیک شیوه عجیب و غریبی با استاد عباس منش آشنا شدیم.

    یک نفر یک فایل استاد رو از دوستش دریافت کرده و وارد این مسیر شده.

    یکی توی اینترنت دور میزده با استاد آشنا شده

    یکی دنبال ی چیز دیگه بوده و یهویی یک فایل استاد رو دیده و وارد مسیر شده.

    و هزاران شیوه مختلف که افراد با استاد آشنا شدن.

    این نشون میده که اگر در مدار و فرکانسی قرار بگیریم که این آگاهی هارو دریافت کنیم خدا از بینهایت راه (که هر کدوممون یکی از این راه هارو تجربه کردیم) مارو هدایت میکنه تا این آگاهی هارو دریافت کنیم.

    برای هر کدوم از ما هم همینه. اگر ما باورهای مناسبی رو داشته باشیم در هر زمینه ای که میخوایم با این باورهامون در یک مدار فرکانسی قرار میگیریم که افرادی که با ما هم فرکانسن به ما برخورد میکنن.

    موضوع به همین سادگیه اما ازونجایی که ما دنبال پیچیدگی میگردیم همش به دنبال راه های سخت و طاقت فرسا برای موفق شدن توی هر زمینه ای میگردیم چون باور نداریم که میشه به همین راحتی به هر چیزی که میخوایم برسیم. فقط باید باورهامونو درست کنیم.

    این یک قانونه. و وقتی که میگیم قانونه یعنی مو لای درزش نمیره.

    تفاوت استاد با باقی افراد هم دقیقا در همینه.

    استاد عباس منش ایمانی قلبی و واقعی و پولادین به این قوانین داره و این باعث میشه که این نتایج رو بگیره (البته از اول اینجوری نبوده و روی خودش کار کرده و ما هم اگر مثل اون باور کنیم و روی خودمون کار کنیم میبینیم که نتایج استاد و شایدم بهتر از اون رو تجربه کنیم)

    حالا این که استاد چه باوری داره و چه نگاهی داره که باعث شده این نتایج رو بگیره هدف و رسالت این سایته که میتونی با استفاده از مقالات و فایل های رایگان و تجربیات دوستان و بخش عقل کل و محصولات سایت به نتیجه دلخواهت برسی.

    استاد خیییلی ممنونم ازت بابت این فایل و فرصتی که در اختیار ما قرار دادی. فکر کنم دو ساعتی میشه که دارم فکر میکنم و این متن رو مینویسم. چند وقتی بود از خدا میخواستم یک الگو بهم نشون بده که بدون سئو کردن سایتش موفق شده باشه و خدا شمارو بهم نشون داد. و چه الگویی بهتر از شما که این نتایج بزرگ رو رقم زدید.

    واقعا آدم وقتی قانون رو درک کنه و اونو به درستی استفاده کنه چقدر راحت تر به خواسته هاش میرسه. چقدر توی زمانش صرفه جویی میشه. چقدر توی هزینه های صرفه جویی میشه . چقدر از زندگیش بیشتر لذت میبره.

    خدایا سپاسگزارم که توی این مسیر قرار دارم.

    خدایا شکرت بابت این که استادی مثل استاد عباس منش دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    محمد حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3565 روز

    سلام دوست من.

    تو هر چیزی رو که باور داشته باشی تجربش میکنی. هر چیزی.

    اما یادت باشه که باور یک دکمه نیست که اون رو بزنی و از اون لحظه به بعد باورت تغییر کنه. نه. برای این که باور کنی جاذبه بر تو اثر نمیذاره باید سال های سال زمان بذاری. چون تو از بچگی دیدی که جاذبه بر تو اثر گذاشته و این باور خیلی در تو ریشه داره.

    آدما برای علاقشون خیلی که بخوان کاری کنن حداکثر روزی 10 یا 12 ساعته. این که دیگه جای خود داره.

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمد حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3565 روز

    سلام به تو دوست خوبم

    الهامات از جانب خداست که بهمون حس خوب میده و نجواهای شیطان به آدم حس بد میده.

    این حس خوبی که داری به خاطر اینه ک این توی ذهنته که میتونی بااون هدفت رو تیک بزنی و چون با گرفتن وام هدفت رو تیک خورده میبینی حس خوب میشه. اما بعد از این که وام بگیری یواش یواش اون احساسات بد به خاطر پرداخت وام میاد سراغت.

    یه چیزی که خیلی کمکت میکنه مسیرت رو پیدا کنی اینه که ببین کاری که میخوای انجام بدی از چه جایگاه احساسی هست.

    از جایگاه کمبود یا فراوانی؟

    از جایگاه ترس یا آرامش؟

    از جایگاه این که راه دیگه ای نیست یا این که راه زیاده؟

    از جایگاه توانایی خلق ثروت و یا از جایگاه ناتوانی در ساخت ثروت؟

    و…..

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    محمد حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3565 روز

    سپاس از تو دوست خوبم.

    تبریک میگم بهت بابت توجهت به این مورد.

    دقیقا شاه چراغه. تمام اعمال ما از باورهامون نشأت میگیره و باور ها در ما احساس به وجود میارن (باورهای درست احساس خوب و باور های غلط احساس بد) و خیلی مهمه که بدونیم بر اساس چه باور و احساسی داریم اقدام میکنیم . اینجوری خیلی میتونیم به خودمون کمک کنیم و با هر بار بهتر کردن باورهامون مسیر موفقیت رو با سرعت و کیفیت بالاتری طی کنیم.

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: