در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ
بنظرم تفاوت نتیجه در کسب و کارها، حاصل اجرای اصول زیر است که اکثر افراد بصورت نا آگاهانه و با پیمودن روند رشد خود و بعد از طی مدتهای مدید به آنها رسیده اند .در واقع،ما برای پاسخ به این سوال باید بدنبال ردپایی مشترک از اصول منطقی حاکم بر جهان در میان افراد موفق بگردیم و اینک پس از این توضیح مختصر به معرفی اصول میپردازیم:
اصل 1 :”تمرکز”
لازمه پیشرفت و رشد در هر کاری،داشتن تمرکز بالا و اختصاص تمامِ زمان و انرژی برای آن حوزه کاری مورد علاقه است.اینقدر این موضوع حائز اهمیت است که فقط اجرای این اصل ، تفاوت فاحشی را در نتیجه افراد مختلف، ایجاد میکند.
چرا کار مورد علاقه؟ طبق قانون فرکانس ( احساس خوب = اتفاقات خوب ) /وقتی فردی در کار مورد علاقه خود فعالیت میکند و بقول قرآن بر آن استمرار دارد (فعل مضارع) دائماً در حال ارسال فرکانس لذت و شور و شوق و عشق به جهان هست و دریافت این فرکانس هم بصورت استمراری توسط فرد، ادامه میابد.چندین سال پیش داشتم زندگینامه یکی از محققین شهرستان ساوه را میخواندم که بعدها از چهره های ماندگار ایران شد.در اون کتاب به این مطلب رسیدم که از پدر ایشان نقل شده بود که وقتی این محقق در سنین نوجوانی بود،اینقدر مطالعه را دوست داشت و عاشق این کار بود که شبها (حالا،بخاطر محدودیتی که در کار بوده) کتاب را با خود به پشت بام میبرده و آنجا تا صبح مشغول مطالعه بوده و هنگام صبح، پدر و مادر هنگامی که از خواب بلند میشدند و دنبال فرزندشان میگشتند ، با نگرانی او را بیدار و در حال مطالعه در پشت بام میافتند و…
بنظر من، تمرکز شبیه زوم کردن در دوربین عکاسیه البته با داشتن تفاوتهای اندک…/یعنی اینکه هر چقدر بیشتر روی سوژه مورد نظرت (خواستت) زوم میکنی ، واضح تر میبینیش.در این زمینه،داشتم ویدئویی را میدیدم از شخصی که برای تست خوانندگی مراجعه کرده بود و پس از انجام آن تست (که حالا بماند،اصلاً آن شخص پارامترهای لازم را از نظر صدایی نداشت) از او پرسیده شد که به چه شکلی تمرین میکنی؟ و او در پاسخ گفت : من در آشپزخانه کار میکنم و به اینکار علاقه دارم ولی در کنار آن گهگاهی در محل کارم میخوانم.در ضمن بنده دانش آموخته رشته عمران نیز هستم و به آن هم علاقه مندم. و این “عدم تمرکز” نقطه دردناک نرسیدن به خواسته هاست.وقتی با ایمان به غیب روی خواستمون متمرکز میشیم ، با ادامه دادن به اونها میرسیم . (البته با باورهای صحیح)
و حالا در حوزه کسب و کار آفلاین (غیر اینترنتی) بسیاری از افراد ،سعی در اصلاح درونیات دارند یعنی بهتر شدن هر روزه کیفیت کالاها و خدماتشان، از اولویتها و جزء اهدافشان بوده و دائماً به راحتتر و ساده تر شدن روند کارهایشان فکر کرده و استفاده بهینه از منابع انسانی را در دستور کار خود قرار میدهند .در عوض،بسیاری دیگر فکر میکنند یک چیزی بیرون از خودشان ایراد دارد.یعنی باید جای مغازه را تغییر داد یا فروشنده ماهرتری را استخدام کرد و یا اینکه از روشهای تبلیغاتی مدرن استفاده کرد و غیره . به عنوان مثال، در این حوزه، میتونم قنادی را در تهران مثال بزنم که در یکی از خیابانهای فرعی قرار داره ولی به جرات میگم، هر موقع بهش مراجعه کردم، حداقل ده تا مشتری توی مغازه در حال خرید کردن هستند،اونم بخاطر کیفیت بالا در تولید یک مدل کیک و البته بدون هیچگونه تبلیغاتی . یا به پیتزا فروشی اشاره میکنم که اونهم در یکی از خیابانهای فرعی قرار داره و اکثراً، مشتریان برای خرید باید تویه صف باشن و انتظار بکشن. یا طلا فروشی که باید منتظر خروج مشتریان خریدار باشی و معمولاً جای سوزن انداختن نیست . فقط با تعریف دهان به دهان مشتریان
در حوزه کسب و کار اینترنتی هم که استاد توضیحاتی را در لایو 3 مطرح نمودند،دقیقاً وضعیت به همین منوال است، البته با اندکی تفاوت.در این حوزه افرادی مثل استاد، هر روزه دنبال بهتر و راحتتر شدن سایتشان از همه جهات هستند،که نتایجشان کاملا آشکارا و پایدار است و در طرف مقابل افرادی که باور دارند که باید قسمتی از بیرون اصلاح شود تا شرایط مالیشان تغییر کند.بعنوان نمونه واقعی، سایتی را میشناسم که مدیرش کل روز را به این میگذراند که چگونه ربات گوگل را فریب دهد تا بتواند جایگاههای برترش را کسب کند.(با این باور که ربات گوگل درآمدشان را رقم میزند و باید همه وقتشان را صرف جلب نظر این ربات کنند. که این همان شرک خفی است).شاید بظاهر اتفاقی برای این شخص بیافتد ولی قطعاً میدانم که نتایجش با این باور، پایدار نخواهد پود. از این طیف افراد به اصطلاح “کلاه سیاه” که بگذریم . در مورد ارائه اطلاعات آماری سایت بخصوص ترافیک درون سایتی که خب الکسا بارزترینشان هست،بعضیها اونم با انگیزه تغییر افکار عمومی و بخاطر حرف مردم، قصد تغییرشو بصورت رباتی دارند. چندی پیش بود که شخصی اعلام کرد من به آرزوی دیرینه ام برای فلان رتبه الکسا رسیده ام و بعداً توسط یکی از اساتید سئو کاشف بعمل اومد که سه ربات در سایت هستند که این آرزو را برایشان محقق میکنند. بعنوان شخصی که با این امور آشنایی دارم، دیدم که چگونه دامنه دات آی آر سایت استاد در ایام نوروز ترافیک بصورت واقعاً خفن ولی سالمی داره و طی سه یا چهار روز بخاطر کثرت مراجعه کنندگان ،چه رشد کوانتومی را تجربه کرد. بخاطر اینکه ایشون باورهای قدرتمند کننده ایجاد کردند و اجازه داده که جهان با مکانیزم تکاملی نتایج را ایجاد کنه و نه دستکاری رباتیک. میخواستم برم سراغ اصل بعدی ولی دلم نیومد که نگمش.
همین نماد اعتماد که از دیدگاه بسیاری از صاحبان کسب و کار اینترنتی ضروری و لازمه و بعضی ها بر این باورند که باید حتماً اینماد وجود داشته باشد تا مشتری از سایت خرید کنه،سایتی مثل عباسمنش دات کام میاد با این باور قدرتمند که اتفاقات و شرایط را خودم برای خودم رقم میزنم و هیچکسی قدرتی در سرنوشت من نداره و با یک شماره موبایل،درآمد بسیار بالا و رویایی را تجربه میکنه.آیا واقعاً این چیزی هست جز قدرت باور درست و قدرتمند؟؟؟
البته بحث در مورد اصل “تمرکز” ،به اینجا ختم نمیشود و موارد دیگه هم هست که فاکتور گرفته میشه.
اصل 2 :صبر در “برخورد با ناخواسته”
این اصل از اصل قبلی بسیار مهمتره،اونهم موضوع برخورد با نخواسته یا تضاد هستش که همواره در این جهان هستی در حال رخدادنه و برای تمامی افراد ممکن است به میزان متفاوتی، اتفاق بیافتد.بعنوان مثال: شخصی، کسب و کار خودش را شروع میکنه و مدتی با شور و شوق و عشق و ایمان اونو دنبال میکنه ولی بعد از برخورد به یک ناخواسته که اون ممکنه بی پولی و یا از بین رفتن رابطه عاطفی و یا تضادی در سلامتی باشه،اونو رها میکنه یا بخاطر اینکه هنوز فرکانسش اینقدر قوی نشده و نتایج نیومدن، از ادامه اون کسب و کار پشیمون میشه و اون استارتاپ شکست میخوره.اما افراد موفق بخاطر تمرین و ممارست،توانایی کنترل ذهن در شرایط سخت را بلدند و با تمام توان در این مواقع، مسیر رو ادامه میدهند تا به خواسته هاشون برسند.جا داره اینجا به فایل شماره 15 مصاحبه با استاد اشاره کنم که ایشان ضمن اشاره به داستان حضرت موسی(ع) هنگام فرار از شهر ، گفتند که سمیناری را با یک نفر اجرا کردند(که البته تا لحظه آخر نمیدانستند که یک نفر در سمینار ثبت نام کرده) ولی باورشان این بود که ما باید “ایمان خودمونو نشون بدیم و راه را ادامه بدیم” تا اینکه پس از مدتی حدود یکسال بعد، نتایج عالی براشون اتفاق افتاد.یا همون فایل دانلودی استاد در مورد تضادها و تضادی که برایشان زمانی که اسپانیا بودند، اتفاق افتاد . در این زمینه ،چندی پیش داشتم مصاحبه خانم دانشور را که استارتاپ اینترنتی بسیار موفقی را مدتهاست شروع کرده میخوندم ، توی اون مصاحبه از انواع تضادهایی که برخورد کرده بودند ،صحبت شده بود که صحبت از مزاحمت شهرداری و یا تهدید افراد مختلف و یا حتی در همان ابتدای کار که ایشان ایده همین استارتاپ به ذهنشان رسیده بود و بدنبال سرمایه گذار میگشتند ، هیچکس حاضر به همکاری با ایشان نشد و خودشان اون استارتاپ را اجرا کردند.
حالا که این تضادها برای همه در حال رخ دادن هست، برای رویایی با آنها چه باید کرد؟
با مراجعه به قرآن به واژه عظیم “صبر” برمیخوریم که بیش از 100 مرتبه این واژه و مشتقاتش در قرآن تکرار شده اند.همانطور که در اصل تمرکز گفته شد،باید روی خواستون تمرکز داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که جواب میدهد و ادامه بدهیم.در حدیثی خواندم که صبر بمنزله سَر برای ایمان هست یا بعبارتی دیگر کسی که صبر ندارد،ایمان ندارد.صبر چیزی جز گذر زمان با”احساس خوب” نیست .صبر توانایی کنترل ذهن در شرایط سخت و دشوار هست که پاداشی خارج از حساب و کتاب دنیایی دارد.در آیه 147 سوره آل عمران سه ویژگی اساسی صابران شمرده شده که آخرین ویژگی “مَا اسْتَکانُوا” یا همان تسلیم نشدن در برابر مشکلات هستش که جالبتر اینه که این ویژگی در آیه 76 سوره مومنون برای کافران ذکر شده، که بمعنی تسلیم نشدن در برابر خدا هست . از انسان فرهیخته ای شنیدم که میگفت ” خداوند در قرآن فرموده : پاداش صابران “اجر بغیر الحساب” است نه “اجر دون الحساب”.یعنی اجری فراوان اما با حساب و کتاب.در اهمیت این اصل همین بس که در تمامی این اصول ردپایی واضح و آشکارا از صبر به چشم میخورد.جدا از اجر معنوی صبر که بزرگ شدن ظرفیت انسان و دریافت نعمتهای بیشتر را در پی دارد، بخاطر اون تضاد،خیلی هم تجربه انسان ، بخاطر پیدا کردن راه خروج از آن تضاد بیشتر میشه و در نتیجه شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای انسانی رقم میخوره .
به همین خاطر، افراد بسیار موفق برای گذر از ناخواسته و رسیدن به خواسته ها فرمول زیر را همواره بیاد دارند :
(1)اعراض یا رویگردانی از تضاد (2)ادامه دادن مسیر با احساس خوب (طبق قانون احساس خوب= اتفاقات خوب)
اصل 3 : “تکامل”
اگر بخواهیم یکی از بزرگترین دلایل شکست افراد یا پاشنه آشیل آنها را بیابیم، به مفهومی به نام “عدم رعایت تکامل” میرسیم . ما در جهانی زندگی میکنیم که تکامل بصورت ساده و طبیعی در تمامی ابعاد و قسمتهای آن در حال رخدادن است.از رشد انسانها، جانوران و حیوانات گرفته تا گیاهان، حشرات و غیره. مثلاً همین سیستم گوارش انسان را ببینید که طی چندین مرحله،قسمتهای مختلف آن اعم از دندان و مری ومعده و غدد بزاقی و غیره به رشد و تکامل خود میرسند .به گونه ای که در ابتدا خوردن و بلع شیر مادر برای نوزاد، گاهاً بسیار سخت و دشوار است ولی بعد از حدود شش ماه تازه نوزاد میتواند بصورت خیلی محدود، غذاهای آبکی را هم مصرف کند و در ادامه کمیت و کیفیت غذاها متناسب با سیستم گوارشی نوزاد تغییر میکنند. اما چرا خیلیها این اصل را برنمی تابند و دنبال راه یک شبه رسیدن به ثروت و مدرک و غیره هستند؟؟.یا اینکه میخواهند ،وامی با مبلغ بسیار بالا دریافت کنند و یک شبه بار خودشونو ببندند.اخیرا در یک سایت اینترنتی مخصوص جذب سرمایه گذار متعلق به شبکه تلویزیونی ،دیدم جوانانی هستند که خواهان جذب مشارکت افراد با مبالغ بالای 200 میلیون هستند که البته تفاوت رویه آنها با شخصی مثل احد عظیم زاده یا استاد که با همان پولی که در ابتدا داشتن و شروع کردنو بصورت تکاملی به ثروت رسیدند ، مشخص است و البته نتایج جذب سرمایه گذاری نیز ، از همین ابتدا کاملاً معلوم و معین هست!
اما،ریشه “عدم رعایت تکامل” از کجا آب میخورد؟
مشابه بحث تضادها،دوباره به آیات قرآن مراجعه میکنیم تا ریشه را پیدا کنیم و به این فرمایش خداوند میرسیم که “انسان عجول هست” و یا خیلی جالبتر اینکه در آیه دیگری خواندم که “انسان از عجله آفریده شده” یعنی میخواد خیلی زود به ثروت برسه یعنی چیزی مغایر با قوانین جهان هستی.
اصل 4 : “مثبت نگر بودن”
دیدگاه مثبت داشتن یا بهتر بگویم داشتن باور مثبت به کسب و کار مورد علاقه،از پارامترهای بسیار مهم و اساسی بحساب میاد.اینکه ایمان داشته باشیم و حرکت کنیم و نیمه پر لیوان را ببینم و بگیم کارها خود به خود درست میشه یا کارها خوب پیش میره و دائماً به فکر بهتر کردن اوضاع باشیم و از تغییرات استقبال کنیم و روزهای خوش و عالی را تجسم کنیم.
اصل 5 : “لیاقت داشتن”
از مهمترین باورهای محدود کننده میان افراد که به عزت نفس آنها برمیگرده، عدم لیاقت داشتن برای تمام خوبیها ،بالاخص ثروت است.همانطور که در ابتدا گفته شد،خیلی از افراد نا آگاهانه از این اصل در مورد خودشان چه بصورت مثبت و چه بصورت منفی استفاده میکنند.اما از آنجا که بیشتر افراد موفق بصورت ناآگاهانه استفاده میکنند.احساس لیاقت در آنها با هر موفقیتی و بصورت بسیار کندی بالاتر میره.
اصل 6 : ” الهامات”
یکی از شاخصه های افراد موفق در کسب و کار، عمل کردن به قلب خود یا استفاده از الهامات خداوندی است.هدایت تمام موجودات در این جهان هستی در هر لحظه توسط خداوند انجام میشه. در سوره شمس خداوند بصورت متمادی قسم یاد میکند که خیر و شر انسان را به او الهام میکنیم.افراد موفق بصورت ناآگاهانه از این هدایت درونی استفاده میکنند.بعنوان نمونه پدر خودم از شهرستانی بسیار کوچک به تهران مهاجرت کرد و به این الهام بصورت ناآگاهانه عمل نمود.ولی برادرانش در همان شهرستان ماندند و ایمان مهاجرت را نداشتند و بالاخره تفاوت فاحش آنها در زمینه مالی کاملاً مشخص و معین است.
چالش استفاده یا عدم استفاده از ابزار :
یکی از نکات اتفاقاً اصلی و بسیار مهم که افراد هنگام بررسی زندگی افراد موفق دچار انحراف میشوند ، این است که فکر میکنند که این فرد موفق ،چون کسب و کاری در فلان شهر دارد یا اینکه شریک کاری موفقی دارد و یا فلان تبلیغ را انجام داد و یا چون در فلان زمان بیزینسش را استارت زد و … به موفقیت رسید . در حالی که اینگونه نیست.بلکه افراد موفق بعلت وارد شدن در مدار بالاتر ثروت با فلان ابزار و یا فلان مجموعه آشنا میشوند یا اتفاق خوب دیگری برایشان رخ داد و بدین گونه جهان او را کمک میکند تا به رشد و موفقیت برسند .
حرف آخر و برداشت آخر :
این اصلها و مثالها گفته شد اول برای خودم و بعد اینکه به هم کمک کنیم برای درک بهتر قوانین جهان هستی.اگر استاد الان میاد و با قدرت میگه من نیازی به تبلیغات ندارم برای فروش بیشتر و برای خیلی از افراد از جمله خود من قابل درک نیست.حاصل عمل کردن به همین اصول بالاست.در پایان برای استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی لحظاتی خوش توام با موفقیت و ثروت را از خداوند آرزومندم.جا داره در پایان اشاره ای بکنم به یکی از سکانسهای فیلم یک تکه نان که وقتی آن نوجوان ساده و بی آلایش به سر دو راهی رسید،رضا کیانیان که نقش هدایتگر درونی آن نوجوان را بر عهده داشت با خنده به او گفت بیا از این راه برو، اگر چه خیلی وقته کسی از این راه نرفته و همه دارن از اون یکی راه میرن…
/شاد و ثروتمند باشید/