در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
با یه داستان شروع می کنم .. حدود 2 سال پیش یه خواسته تو دلم افتاد که تقریبا هیچ راهی برای دنبال کردن و اجراییش با منطقم نمیدیدم تنها چیزی که به نظرم رسید ( هدایت اولیه) سرچ تو گوگل بود اونجا دیدم که تنها راهش ( که البته به دلیل ایمان ضعیف تنها راه میدیدمش ) تو شهر دور افتاده و زیر پونس نقشه ی ما وجود نداره ناامید شدم از اون راه اما تم زرد رنگ و اسمی که اون موسسه توسایتش استفاده کرده بود توی ذهنم موند بیخیال اون راه شدم و سعی کردم از معدود چیزایی که دارم برای اجرایی کردن اون خواسته استفاده کنم برای چند روز بعد وقتی داشتم تویه پاساژ قدم میزدم و از جلوی یه مغازه رد میشدم .. دیلینگ دیلینگ.. یه بک گروند زرد اشنا منو نگه داشت برگشتم و اگهی تبلیغاتی روی شیشه مغازه رو خوندم ..
جلل الخالق .. اون موسسه تو شهر ما بغل گوش من نمایندگی داشت درحالی که هنوز اسم نمایندگیش وارد سایت نشده بود که از سایت پیداش کنم و از اون عالیتر اینکه ادمی که اونجا ملاقات کردم پکیج کاملی بود از آنچه اون موقع برای اون خواسته لازم داشتم .. وقتی میگم پکیچ کامل یه چیزی میگم یه چیز میشنوین .. شرایط اونقد کامل که غیرمستقیم منو به اینجا هدایت کرد .. کتابی که من سفارش نداده بودم رو هدیه گرفتم از طریق همون آدم و همون موسسه و از اونجایی که عادتمه تو هرچیز دنبال منبع و ریشه باشم تا شاهرگ اصلی رو پیدا کنم تو منابع اون کتاب اسم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم استاد رو دیدم (اینم بگم تا قبل ازاستاد حدود 3 ماه بود بطور جدی قانون جذب و این موارد رو دنبال میکردم و موقعی که اینجا رو پیداکردم و سازگاری فرکانسشو با خودم دیدم کاملا متوجه تفاوت و ناسازگاری قبلیا با خودم شدم اصلا هم نمیگم قبلیا بد بودن میگم ناسازگار و نا هماهنگ با من بودن شاید با بقیه اوکی باشن فقط خواستم بگم به زمانبندی دقیق آشناییم با استاد توجه داشته باشین ) و خب بعدش طبیعتا اسم استاد رو گوگل سرچ کردم وآشنایی با سایت وباقی فایل ها .. توجه کنین که من سایت رو با جستجوی اسم خود استاد در گوگل ینی عباسمنش پیدا کردم و استاد هم برخلاف سایرین و برخلاف قوانین سئو که به وجود کلید واژه های مرتبط با موضوع در اسم سایت (یا دامنه) تاکید داره ، اسامی مثل قانون جذب یا موفقیت یا ثروت سازی رو برای سایتش انتخاب نکرده بلکه فقط اسم خودشوگذاشته و مثل اینه که استاد بدون توجه به باید و نباید های سئو و فقط با الهامات درونی خودش نامگذاری کرده و حالا اسم عباسمنش مثل یه برند تو این موضوع شده (یجورایی مثل سایت دیجی کالا که رنک 1 تو ایران داره میتونه مثال خوبی از این برند شدن ناخواسته اسم سایتش باشه که با برخوردن به یه تضاد و دنبال کردن هدایتی که بهشون گفته شد درانتها به اینجا رسید داستان کاملشو بخونین ) که بیشتر کسایی که دنبال استاد میگردن اول یه فایل یا جمله یا کتاب یا مثل من فقط یه اسم ازش میبینن و بعد با جستجوی مستقیم اسم خودش که اسم سایته (که این جستجوی مستقیم خودش احتمالا روی سئوی سایت تاثیر خوبی داره ) به سایتش هدایت میشن واونقدی براشون جذاب هست که ممکنه ساعت ها پای سایت زمان صرف کنن وصفحه ها کامنت بذارن و مطلب دانلود کنن همه ی اینها و سایر فاکتورها دقیقا اون چیزیه که گوگل میگه و میخواد .. ینی از نظر گوگل اونقدری کیفیت شما در ارایه محصول یا خدماتت بالاست که افراد شما رو با جستجوی مستقیم اسم سایت و برند خودتون پیدا میکنند نه با حتی غیر مستقیم از لینک و هشتگ و … وحاضرن ساعتها پاش زمان بذارن واین همون بالا بودن اینگیجمنت یا به فارسی درگیربودن مخاطب با سایته که گوگل میخواد و که اونم ازوقتو انرژی گذاشتنی میاد که با عشق انجامش بدی و عشقه از حس خوب و لذتی که از کارت میبری میاد و حس خوب و لذتم از قلبت میاد و قلبم که به منبع هدایت وصله و به میزانی که رو خودمون کار کردیم فرکانس رفته بالاتر و اتصال به منبع قوی تره که همش همون قانون هاست همون هماهنگی و توحیدی بودن باورها و در نتیجه بهره ناخوداگاه بردن از ابزار و تکنیک های سئو و گوگله ..فقط تنها چیزی که عمرا هوش مصنوعی گوگل یا بقیه افرادی که قانونو نمیدونن و تو فرکانس این سایت نیستن بتونن تشخیص بده همین هدایتای پشت صحنه است که باعث میشه اکثرا مستقیم دنبال سایت یا محصولات استاد بگردن .. من اطلاعات زیادی ازاینترنت مارکتینگ ندارم اما چندماه پبش یکمی مطالعه میکردم واون موقع جالب شد بببینم راستی رتبه سایت استاد و بنس ریت ینی مدت زمان موندن افراد تو سایت چقده که دیدم عالیه و با تحلیل سایر فاکتورها به این نتایج رسیدم یعنی به طور خلاصه استاد بدون اینکه بخواد خیلی منطقی فقط با تمرکز گذاشتن روی اصل خودش و کارش این تکنیک ها براش توسط مخاطبین و کاربران انجام شده .. در واقع تمام فاکتورهای بهبود گوگل مبتنی بر نظروسلیقه مخاطبه و نظر کاربر و مخاطب چیزی خارج ازکنترل استاد یا همون صاحب سایته و بقول قانون و قرآن ما هیچ کنترل و تغییری نمیتونیم در خارج از خودمون انجام بدیم ما فقط میتونیم روی خودمون ینی افکار و ورودی ها و .. بطورکلی فرکانس خودمون تغییر ایجاد کنیم تا در مدار شرایط وابزار و ادم های مناسب قرار بگیریم .. و این همون قانون اصلیه که همه جا صدق میکنه، ورای زمان مکان ادم ها و شرایط ! در روابط هم همینه شما هرچقدر سعی کنی صرفا نظر و سلیقه طرف مقابل رو رعایت کنی و خودتو کامل فدای اون کنی نتیجه بدتره .. میدونین چرا چون در واقع با اینکارمیای اونو بت میکنی و می پرستیش .. و این بدترین کاریه که یه ادم میتونه تو زندگیش انجام بده .. انسانی که تماما ازاد افریده شده بیاد با دست خودش خودشو برده چیزی فانی و ناپایدار بکنه حالا اون بت میخواد ادم باشه یا شرایط یا ابزار یا توانایی شخصی یا هر آنچه غیر از مبداء ..
راجع به اون خواسته ای که در ابتدا گفتم و رسیدن یا نرسیدن بهش نمیخوام صحبت کنم اما تجربه فراهم شدن بستروابزاری که بهش برسم رو هیچوقت فراموش نمیکنم که دستان خداوند میتونه قوانین کشورو به نفع شما و خواسته ی شما تغییر بده تا درظاهر از منطقی ترین روش ممکن بهش برسید .. اما فقط شما میدونین که معجزه اتفاق افتاده .. خیلی بی صدا.. خیلی منطقی .. در آشنایی من با نمایندگی اون موسسه هم اونا هی میپرسیدن از کجا مارو پیدا کردی ؟ کدوم آگهی مونو کجا دیدی ؟ منم گفتم پاساژ و اونام که گویا فکر قبلی خودشون که آگهی چسبوندن تو پاساژ نتیجه خوبی داره تایید کردن ولی فقط من میدونستم که چجوری هدایت شدم .. و اون آگهی تو اون پاساژ مرکزشهراصل قضیه نبود وگرنه قبل از اون جستجویی که درونم گفت راجع به خواسته م انجام بدم باید تو اون بازار پررفت و آمد که بار ها ازش رد شدم میدیدمش فقط و فقط وسیله ای بود در مسیر هدایتم و روح و اصل این ماجرا خدای درون من در مسیر خواسته م بود .. آشنایی با اون مکان، با اون آدم ها بغل گوشم فقط از طریق تبلیغ معمولی برای من اتفاق نیفتاد وگرنه زودتر از اون ها بایستی میدیدمشون .. حتما همه مون چنین تجربه هایی زیاد برامون اتفاق افتاده .. میدونم هرکدوم از ماهایی که اینجا هستیم داستان های خودمونو در رابطه با آشنایی با استاد داریم اما چون به چشم دیدم که در این ماجرا تبلیغات تو پاساژ پر رفت و آمد اصل نبود بلکه فقط وسیله ای بود در مسیر هدایتم بیانش کردم ..
بعد ازاگاهی از این قانون به این نتیجه رسیدم همه چیز با هدایت انجام میشه وماهواره ی هدایت همیشه و در همه حال داره سیگنال میده گیرنده های ما باید تنظیم باشه .. و سعی کنیم که تنظیمشون کنیم کاری که استاد میکنه ..
استاد ورودی هاشوصد درصد کنترل نمیکنه ؛ استاد “سعی می کنه” ورودی هاشو کنترل کنه !
استاد صد در صد تفکر توحیدی نداره ؛ استاد “سعی می کنه” که تو هر لحظه تفکر توحیدی داشته باشه !
استاد صد در صد عزت نفس نداره ؛ استاد “سعی می کنه “که عزت تفس داشته باشه !
استاد باورای صد در صد مثبت نداره ، استاد “سعی می کنه “که باوراشو درست کنه ! و …
خود استاد هم همیشه میگه دارم رو خودم کار میکنم .. اون سعی کردن ذهنیه که مهمه نه شرایطی که توش هستیم اونه که اصله ..
درس یه چیزه ! تکرارشه که درسای بعدی رو بهت میده !
حتی اگه الان تو بدترین تضاد های ممکن باشی سعی کن تو ذهنت همون لحظه کنترلشو به دست بگیری و لحظه های بعدی . لحظه های بعدی تکرارش کن تکرارش کن تا اصلو ببینی تا بشه همونی که استاد میگه .. ناخوداگاه توحیدی فکرکنی .. ناخوداگاه مثبت باشی .. ناخوداگاه ندای قلبتوواضح تر بشنوی .. ناخوداگاه خوشحال باشی و آرامش داشته باشی .. تکرار کن تا به منبع وصل بشی ، وصل که هستی اتصالت قوی بشه .. تکرار کن این اصولو تا ناخوداگاه بفهمی از کدوم ابزار چه موقع و چجوری استفاده کنی یا حتی بدون اینکه خودت متوجه باشی از ابزار و روش های منطقی برات استفاده شده .. حتی تبلیغات بد نیست .. بت کردنشه که بده ! اصل قرار دادنشه که بده ! هرچیزی غیر از مبدا اصل بشه بده و اسیبشو میزنه و اونقد این داستان تکرار میشه تا بلاخره ادم بفهمه اصل یه چیز دیگست .. تاریخو ببینین .. ادم اتش رو چجور کشف کرد ؟ اتش یه ابزار بود برای گرم کردن .. هدایت مبدا از طرق مختلف ولی منطقی اون ابزار رو به ادم نشون داد .. ساده ترین روش گرم کردن اتش بود که خداوند نشونش داد .. اگه به خودش واگذار کنی از سریع ترین و عالی ترین راه های ممکن هدایت میکنه.. راه هایی که با نابغه ترین مغز ادمیزاد قابل تشخیص نیست چون کارمغز این نیست .. بعد جالبه که حتی یه عده اومدن اون ابزار آتش رو بت کردن و پرستیدن !!! شرک خفیفی که تکاملشو طی کرد و شد شرک عظیم ! و این روال همه جا تو هر ابزاری که بشر بهش دست پیدا کرده تکرار شده .. بارها و بارها این داستان رو به شکل های مختلف ریز و درشت همه مون تجربه کردیم .. بارها بارها افراد ، شرایط ، ابزار و چیزهای مختلفی رو بت کردیم .. و سلامتی و ثروت و حس خوب و عشق رو از اونها طلب کردیم اما شکست خوردیم .. هرچقدم شدت بت کردن بیشتر باشه ضربه ای که میخوری بزرگتره .. تمام زندگی بشر از ابتدا با هدایت بوده و همه ی اون ها صرفا فقط ابزاریه که خدا بشر رو بهش هدایت کرده .. چون بهرحال ما تو دنیای مادی زندگی می کنیم و مقرر شده که کارها از طریق اسباب پیش بره .. بقولی خدا مسبب الاسبابه .. از اختراع آتش تا اختراع چرخ و اختراع خط تا کشف فرمول های فیزیک و شیمی واقتصاد و تجارت و مارکتینگ و اینترنت و تبلیغات .. همه و همه صرفا ابزاری بودن برای راحت تر کردن کار بشر اما اصل نبودن .. اصلی که اینا ازش تراووش کردن هدایت الهی بوده وصل بودن اون ادم ها به منبع و هماهنگی با اون بوده .. با این دید مطالعه کنین بگردین دنبال رد پای هدایت الهی در داستان های تاریخ .. شگفت زده میشین و وحدتو با روح جهان حس می کنین .. من رشته م فیزیک بوده و طبیعتا انیشتین دانشمند مورد علاقه م ! بزرگترین نظریه شو چجوری کشف کرد .. خودش فکر میکرد حتما با دکتری خوندن تو دانشگاه میتونه قوانین فیزیک جهانو کشف کنه (چون از نظرش منطقی بود ) اما با وجود اصرار و پافشاری زیادش که حتما از این طریق به هدفش برسه و نمیشد .. خداوند اونو به مدتی کارمندی اداره ی ثبت اختراعات هدایت کرد (شغلی که لحظه به لحظه ش براش نفرت انگیز بود اما به قول216 بقره چه بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، وبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ وخدا می داند و شما نمی دانید.) و اولین بارقه های نظریه ی نسبیتش تو بررسی یکی از همون پرونده های اداره ی اختراعات که به نظرش کار بیهوده ای بود به فکرش رسید .. چیزی که شاید سالها تو محیط اکادمیک بهش بر نمیخورد !!!
دانشمند آلمانی که فرمول ساختار شیمیایی مولکول ها رو از رویاهاش الهام گرفته بود که معروفترینش همون ساختار حلقوی بنزن بود که بعد از مدتها کلنجار رفتن باهاش تو خواب و بیداری به شکل ماری که دم خودشو گاز گرفته میبینه ..
پنی سیلینی که از توی کپک اتفاقی کشف شد .. کاربرد اشعه ایکس در تصویر برداری پزشکی که اتفاقی توسط رونتگن پیدا شد .. و خیلی مثال های دیگه توصیه می کنم برای قوی شدن باورای توحیدی مون مطالعه کنیم در موردشون تا رد پای اصل که همون هدایت الهیه رو ببینیم و بفهمیم اصلا اتفاقی نبودن بلکه خیلی به موقع و حساب شده بودن اما ظاهر قضیه برای ذهن منطقی صرفا یه اتفاق تصادفیه .. با این توصیفات من حتی اگه نخوام شهود و احساسمو وارد این قضیه کنم حتی منطقمم میگه منطقیه که به شهودم توجه کنم .. میگه اینا خارج از وادیه منطقه .. اما باید یادمون باشه اگه از طریق یه آدم ، یه وسیله ، یه ابزار ، یه شرایط هدایت شدیم مبادا بهش بچسبیم و بتش کنیم که در اینصورت بد جوری ضربه می خوریم تا بفهمیم اصل چیه .. اصل اونی که تورو هدایت میکنه .. بقول استاد این نشد یه دست دیگه .. یه تکنیک دیگه .. یه روش دیگه .. یه آدم دیگه .. یه شغل دیگه .. این علاقه ت نشد ازش سرد شدی یه علاقه و کشش دیگتو امتحان کن .. وابسته نشو حتی به علایقت .. چون خدای تو میخواد در جریان باشی تا رشد کنی از طرق مختلف .. لذت ببری از طرق مختلف .. لذت یه حس لحظه ایه .. شادی امتداد لذت هاست .. شادی واقعی در هر لحظه وابسته بودن به منبعه .. از اصل اصل رو بخواه .. حتی بعضیا میگن سود کمتر و فروش بیشتر و این شعار و تکنیک رو اصل قرار میدن هیچوقت به اون ثروت که انتظار دارن نمیرسن چون جدا از باور کمبودی که تو این جمله هست شرک الود بودنشه که فکر میکنن روزی از این تکنیک به دست میاد و اینو اصل قرار میدن .. هر محصول یا خدمتی با باورای هماهنگ با مبداء ارائه بدیم مخاطب برای خریدش فراوونه اما اینکه به سمت ما و بعدم خرید قطعی هدایت بشه بستگی به هماهنگی فکرو باورهای ما با ثروت داره .. شاید شمام تو شهرتون از این ساندویچی کثیف ها داشته باشین که بیشتر وقت ها که هوس ساندویچ کنین میرین اونجا و خیلیم ساندویچاش برعکس مکانش خوشمزه س و همیشه هم مغازه شون شلوغه یا یه سری ارایشگاهای زنونه که از نظر من سلیقه شون خیلی جالب و رو مد نیس اما همونا هم مشتری های ثابت خودشو داره که طرفدار کارشن .. یا خواننده هایی شاید خیلی از ما از صدا و اهنگاشون خوشمون نیاد اما اوناهم همینکه تونستن عده ای رو به عنوان طرفدار جذب کنن موفق بودن ! ینی میخوام بگم حتی کیفیتو بت نکنیم فک نکنیم این منم که باعث این موفقیتم .. ما و منی رو از وسط برداریم اینا خودش حجابه بین ما و منبع .. هرچقد باورا درست و توحیدی باشه محصول بیشتر به مشتری خوش میاد .. و در ظاهر به منطقی ترین شیوه ممکن اما از نظر قانون به دلیل همفرکانسی مشتری و محصول باهاش مواجه میشه مثل تسلا و رولزرویس و .. و این از همون قوانین لایتغیریه که خداوند قرار داده !!! خودمونو محدود نکنیم .. دستشو باز بذاریم ..حتی هدایت شدن به شیوه های تبلیغاتی هم برمیگرده به همفرکانسی .. اگه فقط توجهت به شیوه های مارکتینگ و تبلیغاتو سئو به هر قیمتی باشه شاید نتایج خوبی بگیری اما کوتاه مدت وممکنه مجبور بشی براش بهایی بیشتر از اون چه که می ارزه بپردازی ..با زمانت ، با مالت ، با روحت با اعصابت چون داری راهو برعکس میری و نتیجه اونی که میخوای نمیشه .. البته که بهای هر چیزو باید بپردازی اما هر لحظه باید دید داری چی میدی و چی میگیری .. با اصل معامله کن .. نمیدونم هر کدوم از ما چند بار دیگه متضرر بشیم تا بفهمیم پرسود ترین معامله ، با ارزش ترین وقت گذاری ، توجه به اصل و منبع ست .. اونه که خودش سازنده و دارنده ی تمامی ابزار هاست .. اون خودش میدونه هر ابزاری چه موقع و چقد به کار ما میاد .. استاد سعی میکنه دست خداوند رو باز بذاره در همه ی موارد .. بارها اینو گفته بارها گفته تو کوچکترین و جزیی ترین موارد زندگیش به الهامات درونیش توجه کرده و نتیجه شم عالی بوده .. از تمدید راحت گواهینامه ش تو آمریکا تا حس خرید دلار و بورس و ..
ایشون اون ابزارها رو بت نکرده و سعی کرده هر لحظه اش توجه ش به اصل باشه و اون اصل هم به عالیترین شیوه راهنماییش کرده ..
ماهم همین طور به میزانی که “سعی می کنیم” باورش کنیم به میزانی که “سعی می کنیم” باور ما خالص و عاری از شرک باشه و نتایج هم متفاوت میشه .. و اینه که اصله .. حتی حواسمون باشه راجع به خود استادم دچار شرک نشیم بقول خودشون من ممنون ایشون هستم اما ایشون هم دستی از دستان خداوند بودن برای اگاهی .. و خیلی برام جالب و اموزنده س وقتی ازشون تو لایوها راجع به نماز و روزه و حجاب و مشروب میپرسن میگن اگه براتون خیلی مهمه برین خودتون تو قرآن مطالعه کنین .. چون نمیخوان نظری بدن که خوشایند میل یه عده یا خلاف میل یه عده دیگه باشه و از خودشون بتی بسازن که یه عده رو که تمایلی به فکر و تحقیق ندارن رو کورکورانه جذب کنن که بارها و بارها این مدل تو تاریخ تکرار شده .. استاد هم مثل ماست یه آدم عادی با کلی تضاد بیرونی و درونی بوده که شروع کرده به سعی کردن .. سعی کرده درونشو تغییر بده و به میزانی که اگاهانه سعی کرده هدایت شده و ذهنشو تغییر داده وموفق شده و خبر خوب اینه که ماهم هر لحظه می تونیم سعی کنیم .. و مطمئنا منظور من اینجا تلاش ذهنیه که میتونه مارو به راحت ترین و لذت بخش ترین شیوه و راه های عمل فیزیکی هدایت کنه و بهمون انگیزه و ایده عمل بده و این در طول اراده خداونده و همون سیستمیه که خداوند مقدر کرده که چنین عمل کنه .. کافیه سعی کنیم تا باورش کنیم … حتی تو ایجاد باورای توحیدی هم کمکمون میکنه تکامل مونو طی کنیم .. تو همه چی … تو همه چی … دیگه اینترنت مارکتینگ و سئو هم اصن حتی خودش ایده به وجود اومدنشو به بقیه الهام کرده .. مگه غیر اینه ؟! همونطور که دیدیم حتی این موارد هم درونشون با قوانین هماهنگی دارن منتها اون کاربرد و طرز دید به این ابزاره که میتونه شرک الود بشه .. تو با هدایت های الهی شروع کن و هر لحظه با توجه به اصل مسیر هدایتتو دنبال کن و مسیر هدایتم هم همونه که بقول استاد به ادم ارامش میده و حس خوبی راجع بهش داری دنبالش کن تا از دید بقیه منطقی ترین مسیر ممکن ولی در دید تو معجزه وار ترین مسیر ممکن زنجیره وار مثل لذت بردن از کار و ایجادارزش و ثروت و در زمان درست در جای درست بودن و تبلیغات ناخوداگاه مجازی و واقعی و.. تراووش کنه !
وقتی اولین بار تو بچگی تعریف خدا رو از خانوادم شنیدم به اینصورت که خدا همه چیزو و مارو آفریده و همه چیز دست اونه و .. با منطق بچگونه م با خودم گفتم اگه شما به وجود چنین خدایی باور دارین اگه میگین واقعا چنین خدایی هست اینقدر توانا و اینقدرکمک کننده و اینقدر بخشنده و .. پس چرا همش نگران و ناراحتین ..باید هر لحظه برقصید و خوشحال و امیدوار باشین .. پس باورش ندارین ..
و حالا هم که سال ها گذشته سعی می کنم به همون اصل ساده کودکی معتقد باشم .. این خدایی که سیستمش هر خواسته ای داشته باشیم کمکمون میکنه با دستای بی نهایتش ..و بقول قرآن و استاد هولا کل نمد هس و با برنامه ریزی و زمانبندی بی نظیرش .. چی بخوام ازش که بقول ملاصدرا در خداوندی خدا یافت نشه ؟!
در پناه و فرکانس خودش :)
سپاسگزارم دوست من ! شمام همینطور ..
ممنونم ازت که باعث شدی الان بیام یه بار دیگه نظر خودمو بخونم و یه سری نکات یادآوری بشه !!!