در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
به نام حق
سلام
اول از همه بگم که دوست عزیزم تضادی که برات به وجود اومده رو کاملا درک میکنم چون منم وقتی از دانشگاه فارق التحصیل شدم و سخت دنبال کار میگشتم و کاری پیدا نشد به دلیل باورهایی که داشتم، رو آوردم به کتاب خوندن ولی کتاب فیه ما فیه مولوی باعث شد خیلی گیج بشم و بعد خوندنش تا یه مدتی سمت هیچ کتابی نرفتم چون تو اون کتاب یه چیزی میگفت که با تمام حرف هایی که به من زده بودن و فک میکردم واقعیته در تضاد بود یک ماهو نیم همش به خودم میگفتم اگه اینه که مولوی میگه پس اینا چی میگن پس این اتفاقات چیه ؟؟ که حالا بعدش هدایت شدم به سمت کتاب جذب و بقیه کتابا تا رسیدم به جایی که باید برسم سایت و آموزش های استاد عباسمنش
منی دارم برات جواب سوالاتو میدم که درکت میکنم و سردرگمی تو میفهمم٫ خب بریم سر جواب سوالت
دوست عزیزم همونجوری که خودت تو حرفات گفتی آیا تفاوت باوره؟ شک نکن که تفاوت فقط باورای این شخص با همه ی اون اشخاصیه که مد نظرت هست که این همه تبلیغات میکنن ولی بازم نتیجه ای که عباسمنش میگیره رو ندارن چون اگه اصل تبلیغ کردن و حالا شگردهای مختلف تبلیغات بود خودت نمیتونستی این مثال های نقضو(افراد شرکت هایی که تبلیغ میکنن ولی به اندازه عباسمنشی که اصلا هیج جا تبلیغ نمیکنه نتیجه ندارن) پیدا کنی
ولی برای عباسمنش نمیتونی هیچ مثال نقضی پیدا کنی و بیای نشون بدی که آقا این فرد دقیقا مثل عباسمنش فک کرد،باور کرد و مهمتر عمل کرد ولی نتیجه نگرفت یه دونه مثال هم نمیتونی پیدا کنی ولی من و خود سایت عباسمنش میتونیم هزاران نفرو بهت نشون بدیم که مث عباسمنش فکر کردن باور کردن و مهمتر از همه عمل کردن و نتیجه هایی شاید خیلی بهتر از خود عباسمنش گرفتن اشخاصی مثل لیلا شبخیزها، آینا راد اکبری ها، رضا عطارروشن ها عباسعلی ملک ها سید کاظم فلاح ها و سیده غزل بهره دارها ( این افراد رواز طریق کامنتاشون سراسر سایت میشناسم )و به زودی افرادی مث عاطفه دری ها
این مثال ها و هزاران نفر دیگه رو میتونی ببینی که سعی کردند مث عباسمنش باور کنند و عمل و نتیجه گرفتن و میگیرن اگراین مسیر بی نهایت بهتر شدن باورهارو ادامه بدن چون همیشه میشه بهتر از چیزی باشی که هستی
با این توضیحات به این نتیجه محکم میرسیم که قطعا تفاوت فقط تفاوت باورهای این شخص با بقیه افراده
حالا که باور های این شخص همچین نتایج از نظر خیلیا غیر منطقی و باور نکردنی رو ایجاد کرده بیا باورها و روندشون رو باهم بررسی کنیم
عباسمنش یه روزی فهمید که خدایی که این جهان رو خلق کرده یه سری قوانین هم براش تعبیه کرده که هیچوقت هم دگرگونی ندارن و ثابت بودن هستن و خواهند بود یک سیستم ثابت برای اداره این جهان یه سیستمی که هر نوعی از ورودی رو بهش بدی خروجی سیستم هم هم جنس با همون ورودیه که بهش دادی و به این قانون اصلی و مهم رسید که این افکارشن که شرایط و اتفاقات زندگیشو رقم میزنن که خدا هم همیشه تو قرآنش میگه هرچی سرتون میاد به خاطر خودتونه به خاطر آنچه پیشاپیش فرستادید (بما قدمت ایدیهم ها و به بما کسبت ایدیهم ها در قرآن)
عباسمنش واسش جالب شد اومد ببینه این چیه که ما پیشاپیش میفرستیم و هر چی هم سرمون میاد به خاطر همینه بعد از تحقیق و بررسی کردن فهمید این باورا و افکارشن که زندگیشو میسازن واینها هستن که پیشاپیش فرستاده میشه همون قانونی که بهش رسیده بود و عمل کرده بود بهش و نتیجه گرفته بود این قانون رو تو قرآن هم پیدا کرد و دید قرآن هم سراسر فرکانسه اینو با تمام وجود باور کرد قبول کرد که خودش و فقط خودش مسئول اتفاقات زندگی خودشه٫خودش داره با افکاری که ازبس تکرار شدن الان تبدیل شدن به باور شرایط واتفاقات زندگیش رو خلق میکنه این اولین و مهمترین و نقطه ی عطف زندگیش بود ( برای درک بیشتر این موضوع فایل قانون اصلی رو حتما ببین) وقتی اینو فهمید، خیلی آروم شد و احساس قدرت کرد که میتونه زندگیشو هرجوری که میخاد رقم بزنه ولی اون افرادی که تو گفتی دنبال یه عاملی بیرون از خودشونن که تا وقتی هم که دنبال عامل بیرونی مث تبلیغات طرز لباس پوشیدن یا استفاده از کلمات قلمبه سلمبه و یا هر عامل بیرونی دیگه ای باشن نتیجشون همونه که خودت گفتی٫
وقتی عباسمنش فهمید که این دنیا یه سری قوانین داره که اگر به اونا عمل کنه میتونه زندگی خودش رو اونجوری که میخاد خلق کنه اومد آگاهانه با همه ی قوا تمام وقت و انرژیشو گذاشت که این قوانین رو بشناسه و مهمتر از همه عمل کنه (تعهد داد عمل کنه هر قانونی رو که میشناسه اینم یه عامل دیگه واسه نتایجی که گرفته عمل به آنچه میدونه)چون همین الان خیلی از افراد این قوانین رو میشناسن و اتفاقا خیلیا هم هستن که این قوانین رو تدریس میکنن ولی دونستن که مهم نیست باید عمل باشه٫(فایلای چرا به دانسته هامون عمل نمیکنیم و فایل ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته خیلی برای درک بهتر این حرفها بهت کمک میکنه)
حالا عباسمنشی داریم که هم باور داره مهمترین اصل و قانون باوراشه و هم تعهد داده که اولا باورهاشو بشناسه دوما تعهد داده به خودش که به هرانچه که میفهمه عمل کنه و باوراشو تغییر بده تا زندگیش تغییرکنه و شروع میکنه به شناختن قوانین٫ (برای شناختن دقیقتر باوراش میتونی ۲۲ تا فایل مصاحبشو گوش بدی)
بعد از رسیدن به این موضوع دنبال اینه که باوراش چه جوری ساخته شدن و فهمید که توسط پدر مادر اطرافیان تلویزیون و فرهنگ جامعه ای که توش بزرگ شده یه سری حرف ها تکرار شدن انقد تکرار شدن که الان تبدیل شدن به باوراش
اینجا یه نکته ی ریزی رو میفهمه اونم اینکه ورودی های ذهنش هستن که باوراشو میسازن و به هر چی بیشتر توجه کنه به مرور باورش میکنه پس میاد کانون توجه ش رو میذاره رو چیزایی که میخاد یعنی از این به بعد نه هر حرفی رو میشنوه نه به هر اتفاقی توجه میکنه و در یک کلام مث بیشتر مردم نه فکر میکنه نه توجه نه باور و نه عمل یعنی آگاهانه ورودی های ذهنش رو کنترل میکنه (فایل غذای روح و توانایی کنترل ذهن میتونه بهت کمک کنه)
بعد به این قانون میرسه که حس خوب باعث به وجود اومدن اتفاقات خوب میشه
و میاد حسشو خوب میکنه از هزاران راه یکی اینکه میاد رو اعتماد به نفسش کار میکنه میفهمه که عزیزترین موجود برای خدای جهانه
برای عزت نفست اولا به خدا فک کن به عظمتش به قدرتش به اینکه فقط اون قدرته بعد این خدا با این عظمت وقتی این همه موجودات رو خلق کرد به خودش آفرین نگفت ولی وقتی تورو خلق کرد به خودش گفت آفرین این ارزش تو پیش خداته خدایی که هرانچه در زمینو آسمون هست گوش به فرمان تو کرده
عباسمنش هم اینو خیلی خوب درک کرد و فهمید پس همه ی اونچه رو که تو ذهنش کرده بودن که تو بی ارزشی تو هیچی نمیشی رو ریخت بیرون یعنی اومد رو باورعزت نفسش کار کرد و اون احساس گناهی که همیشه باهاش بود رو حل کرد چون به قول خودش مهمترین بحث تو عزت نفس احساس گناهیه که ما داریم (برای درک بهتراین موضوع فایلای عزت نفس ۱،۲،۳ رو ببین)
بعد از اینکه عباسمنش قدر و منزلت خودش رو فهمید حس خوبی به خودش پیدا کرد و این حس خوب باعث شد اتفاقات خوب و همجنس با حسش وارد زندگیش بشه و وقتی این اتفاقات رو دید ایمانش به اون قانون اول و خدایی که این قوانین رو ایجاد کرده بیشتر شد و ثابت قدمتر برای ادامه راه و بازم هم روی حس خوبش کار میکنه وتوجهش رو میزاره روی نکات مثبت زندگیش روی اتفاقات خوبی که میافته تمرکزش دیگه از این به بعد فقط روی اتفاقات خوبه (فایلای سریال توجه به نکات مثبتشو ببین)
عباسمنش ادامه میده میرسه به باور فروانی که از بچگی تو گوشش خوندن که همه چی کمه آب کمه پول کمه و اینو تو اطرافیانش دید که هر کی فقط توجهش رو کمبوده زندگیش هم واقعا از همه لحاظ کمبود داره حالا که عباسمنش نمیخاد توجهش رو رو کمبودا بزاره میاد فراوانی های این جهان رو میبینه دریاها اقایانوس ها کوه ها پول ها و٫٫٫
میبینه که یک سری افراد هستن که بی نهایت پول دارن بیش از نیازشون پول دارن مث بیل گیتس وارن بافت زاکربرگ وووو
عباسمنش دوباره تمرکزش رو میزاره رو دیدن فراوانی و حسش عالی میشه و وقتی فراوانی ها رو میبینه و مهتر از همه تایید میکنه، فروانی ها وارد زندگیش میشن و باز ایمان عباسمنش به خدا و قوانین ثابت جهانش که همیشه عمل میکنن وثابتند بیشتر میشه و این ایمان بیشتر اونرو تو این مسیر نگه میداره و باز ادامه میده
و دوباره یه قانون جدید رو میشناسه قانون شکر گزاری که این دفعه میگم برو قرانو ور دار و ایات ۱۱ تا ۱۷ سوره اعراف رو بخون من الان یه چیزی بهت میگم که خودم از وقتی فهمیدم دگرگون شدم ایات ۱۶ و ۱۷ رو فقط برات مینویسم که شیطان به خدا میگه:”گفت من هم برسر راه راستی که به تو میرسند مینشینم تا آنان را از آن منحرف سازم”(۱۶ اعراف)
“آنگاه از پیش روی آنان و از پشت سرشان و از طرف راست و چپشان به سراغ آنان میروم و تو بیشترشان را شکر گزار نمیبابی”
الان میفهمی که ابلیس همه ی تلاشش چیه؟؟؟ همینه که تو فقط شکرگزار خدای خودت نباشی همه کاری میکنه که تو سپاس گزاری نکنی
و برو قرآنو بخون و ببین که خدا بارها تکرار کرده لعلکم تشکرون : کاش شما شکرگزارباشید، باشد که شما شکرگزار باشید
پس تکلیف ما خیلی روشن و واضحه سپاس گزار خدای احد و واحدمون باشیم همین
حالا برای اینکه مفهوم شکرگزاری رو بفهمی باید معنی متضاد شاکر که میشه کافر رو دنبالش باشی ریشش رو میتونی تو قرآن پیدا کنی ولی یه ذره من میگم بهت
کافر یعنی کسی که چیزی را میپوشاند ندیده میگیرد نمیبیند پس خیلی ساده متوجه میشیم اینکه همش با زبونم فقط بگم بگی خدایا شکرت خدایا شکرت کافی نیست باید نعمتهای خدارو ببینی همه جا، اول به خودت یه نگاه بنداز ببین چه حس سپاس گزاری بهت دست میده به خاطر سلول به سلول بدنت ٫ این دیدن نعمتها رو بیرون از خودت هم ببین و به این نتیجه برس که اگر تمام درختارو قلم کنی و تمام ۷۰درصد کره ی زمین که آب هستو مرکب کنی بازم نمیتونی نعمتهای بینهایت این خدای بخشنده رو بنویسی خدایا شکرت فقط یادت باشه شکرگزار بودن یه حس قلبیه این خیلی مهمه
عباسمنش هم به این قانون عمل کرده و حس قلبی سپاس گزاری رو ایجاد کرد (اینو میتونی تو همه فایلاش ببینی)با دیدن نعمتهای خدا تاکید میکنم سپاس گزاری فقط به زبون آوردن نیست حس واقعیه که باید به وجود بیاد اونوقت نه فقط زبونت بلکه همه وجودت سپاس گزاره
و این یه حس عالی و به قول عباسمنش نزدیکترین فرکانس به خداست
خدا تو قرانش میگه اگر شکرگزار باشی ما شما رو میافزاییم اینو عباسمنش فهمید و ببین که خدا چقدر به این آدم تو همه ی جنبه ها اضافه کرده
و یه سری باورهای دیگه که میتونی فایلاشو من به شخصه نمیتونم بگم رایگان چون اصلا رایگان نیست این همه آگاهی که برات نوشتمو میخام بنویسم روو خیلیارو که نوشته نمیشه رو من فقط از همین فایلها ارزشمند گرفتم آگاهی هایی که هیج جا به من داده نشده پس دلیل اتفاقات عباسمنش فقط باوراشن
خب بریم سر اصل داستان و اونم اینکه چه کسی مالک توست؟؟؟
به این فکر کن که تو قدرتو دادی دست کی؟؟؟
رو کی حساب میکنی؟؟؟
رو چی حساب میکنی؟؟
یا اون افراد که میگی با کلی تلاش نتایج عباسمنشو نمیگیرن رو کی و چی حساب میکنن؟؟؟
قدرتو به کی میدن؟؟ به شیوه تبلیغات به خود تبلیغات یا به خودشون؟؟به کی؟به چی؟؟
به این قضیه تا میتونی فک کن
عزیزجان عباسمنشی که من دنبال میکنم فقط و فقط و فقط قدرت رو به خدای یکتای خودش داده خدایی که هیچ قدرتی در برابرش نیست تنها قدرته قدرتمند ترینه
این آدم خودش رو به خدایی سپرده که همه چی دست اونه که بی نهایته که همه چی میشه و شده براش
بهترین شیوه تبلیغات شده براش این همه آدمی که با عشق خالص با عشقی که نظیر نداره دورش جمع کرده
کجا با چه شیوه تبلیغاتی چه جوری میتونن این کاری که خدای عباسمنش براش انجام داده و میده رو واسه خودشون انجام بدن
توحید توحید و توحید باور به یگانگی خدا و دادن تمام قدرت بهش و شرک نورزیدن
خدایی که وقتی بهش با تمام وجودت ایمان میاری دیگه نه ترسی داری و نه غم و اندوهی
شادی رو با خدا تجربه کن زندگی رو با خدا زندگی کن میبینی که چقد واست بسه من هرچی بگم بازم نمیتونم اون حس واقعیم رو بیان کنم
روزای اولی که این مسیرو شروع کردم پس زمینه لپ تاپم عکس خونه و ماشینو این جور چیزا میزاشتم تا رسیدم به یه عکسی که ازاون موقع هنوز نتونستم عوضش کنم عکسی که عباسمنش و شرایطش تو تصویر بود از اون اتاق توی بندرعباس تا خونه های الانش توی فلوریدا (فایلای به رویاهایت باورداشته باش ۱ و ۲رو نگاه کن) تو هر تیکه عکس یه چیزی نوشته که
خدا میداند
خدا میتواند
خدا میخواهد
خدا میدهد
خدا پاسخ میدهد
و وسط عکس توی دایره نوشته که “خدا برای من کافیست”
به این جمله من رسیدم و شادم شاد شاد شاد
عزیزجان خبر خوب اینه که خدایی که برای عباسمنش کافی بوده و هست و همه چی شده براش
همون خدای ماهم هست هیچ فرقی بین منو تو و عباسمنش اون افرادی که گفتی نیست خدای عباسمنش خدای ما هم هست تفاوت فقط ایمانه تفاوت فقط تقواست که به قول عباسمنش یعنی کنترل ورودی های ذهن
اگه نتایج عباسمنشو میخوای یا میخوان همونجوری که باور کرد ایمان اورد و عمل کرد باور کن ایمان بیار و عمل کن
میبینی که چه خدای بینظیری داری حتما ۶ تا فایل توحید عملی رو ببین که به اصل قضیه میرسی به توحید
به ایمان اوردن و ایمان داشتن به یگانگی خدا به دادن تمام قدرت به دست خدا
عباسمنش خودشو سپرده به این خدای قدرتمند که از همه طریقی براش تبلیغ میکنه چون عباسمنش دست خدارو نبسته که خدایا واسه من از فلان طریق تبلیغ کن یا خودش رو خدا فرض نکرده که بخاد خودش تبلیغ کنه به زور و هر روشی
میبنیم که این خدا از بی نهایت راه براش تبلیغ میکنه یکی اینکه هزاران نفر حالشون گرفتست میان تو اینترنت سرچ میزنن میرسن به این سایت
یکی میاد عباسمنشو تخریب کنه اونایی که اون حرفارو میشنون کنجکاو میشن بیینن عباسمنش کیه که این اینجوری در موردش میگه میان پیداش میکنن و جای اینکه برسن به حرف هایی که شنیدن عاشق عباسمنش میشن
این یکی خیلی جالبه تو میای یه سوالی میپرسی من میام جوابتو بدم چقدر تو جوابی که بهت میدم ناخودآگاه فایلاشو تبلیغ میکنم
وهزاران راه دیگه
میبینی چه جوری داره واسش تبلیغ میکنه چون عباسمنش جای اینکه فقط یه سخنران موفقیت باشه یه عمل کننده است به قوانینی که پیدا کرده و نتیجه دستشه
کاری که خیلی از افراد نمیکنن عمل نمیکنن
شاید واست سوال بشه که چرا اصل اساسی و قشنگترین و بهترین باور عباسمنشو آخرتر از همه نوشتم برات
چون اون قوانینی که فقط چندتاشو برات نوشتم برای همه ی افراد جهان یکسانه فرق نمیکنه مسیحی باشی یهودی باشی قارون باشی فرعون یا محمد باشی عباسمنش باشی من باشی یا تو باشی ایمان داشته باشی یا نداشته باشی
یه سیستمه که اگه طبق اون سیستم عمل کنی به هرچی بخای میرسی
مثل قانون جاذبه که فرق نمیکنه کی هستی ازطبقه ی صدم که خودتو بندازی میافتی پایین راه دیگه نیست که مثلا مومن باشی بری بالا مشرک باشی با سر بخوری زمین٫ واسه همه یکسانه
ولی به نظر من رسیدن داریم تا رسیدن
افرادی که به خدا ایمان ندارن وقتی طبق سیستم عمل کردن و به هر چی که خواستن رسیدن احتمال اینکه آخرش به خودشون بگن خب که چی؟ نتیجه اینکه به این همه ثروتو مکنتو شهرت رسیدم چیه؟؟ شاید برسن به پوچی چون هدفشون فقط ثروت فقط شهرت و بقیه چیزها بوده
ولی کسایی که ایمان دارن میدونن واسه چی ثروت میخان میدونن ثروتو میخان چون میخان خدای خداشون رو بهتر بشناسن و سپاسگزارتر بشن چون میخان با ثروت غرق خدا بشن نه غرق ثروت٫ ثروت هدفشون نیست بلکه ابزار رسیدن به هدفشونه
اینا همونایی هستن که روز آخر خدا بهشون میگه ای نفسهای اطمینان یافته وارد بهشت بشین در حالی که هم خدا ازشما راضیه و همه شما از خدا راضی هستین
من دارم از یه حس اطمینان از یه حس بس بودن کافی بودن از یه عشق بی حد و حصر که به هیچ عنوان وقتی شما درکش کنی و بهش ایمان بیاری به پوچی نمیرسی دیگه نمیدونم چه جوری بااین کلمات محدود یه همچین بی نهایتی رو وصف کنم
و نکته ای که خیلی تکرارش کردم عامل موفقیت عباسمنش بدون هیچ تبلیغی عمل کردن به تمام حرف هایی که میزنه هست و نتیجه دستشه و وقتی افراد این نتایجو میبینن مث کمپانی تسلا که میگه به جای اینکه ما بیایم پول خرج تبلیغات کنیم همونو هزینه میکنیم واسه کیفیت کارمون وقتی کیفیت کارمون خوب باشه همه تبلیغشو میکنن و مردم دنبالشونن٫شرکت تسلا یه مثالیه که میتونی به عینه ببینی که بدون هیچ تبلیغی چقد فروش داره
پس اگه این همه آدم که دور عباسمنش هستن چون عباسمنش قوانینو شناخته و به جای اینکه رو عوامل بیرونی سرمایه گزاری کنه رو اصل رو خودش و باوراش سرمایه گزاری کرده و همه ی این افراد مطمعنا نتیجه ی این سرمایه گزاری رو دیدن که واسش تبلیغ میکنن چون نتیجه مهمه
در آخر ببین این جواب چقدر به دلت نشست چون خودمم میدونم با منطقی که خیلیا میشناسن به این صحبتها نمیرسی هر چند ازنظر من و عباسمنش خیلی هم منطقیه این حرفها ولی بازم تاثیری که رو قلبت گذاشتو بسنج با همه این توصیفات امیداورام به جوابت رسیده باشی٫
درپناه حق٫
سلام. خوشحالم که واستون مفید بوده
شاد باشید.
سلام
دوست عزیزم طیبه جان
ممنون ک حستو نوشتی
من هم سعادت دنیا و آخرت رو برات از خدای عزیزمون میخام
در پناه حق باشی همیشه????
سلام دوست عزیز
ممنون ازیادآوریتون و کامنتی ک گذاشتین
در پناه خدا مهربان باشین???