live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج

در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:

“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می‌کند؟ چه عواملی سبب می‌شود‌، فردی مثل استاد عباس‌منش با اینکه آنچه را که متخصصین‌ علم بازاریابی مهم می‌دانند، انجام نمی‌دهد‌ اما در کسب و کار خود به موفقیت‌هایی دست می‌یابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافته‌اند؟”

«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.

دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.

ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.

ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.

به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:

نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.

مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.

  • به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
  • نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
  • به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
  • به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
  • به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
  • به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.

تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.

وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:

  • چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
  • چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
  • چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
  • چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
  • چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟

روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟

روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.

مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:

“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.

به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:

  • در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
  • درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
  • ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
  • آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
  • راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
  • شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.

مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛

لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    79MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    16MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیه کریمی مهر ماهی» در این صفحه: 8
  1. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    به نام خداییکه جواب تمام سوالات ما رو میدونه واگر ازش بخواهیم ما رو به سمت جواب سوالهامون هدایت میکنه

    اینقدر برای نوشتن این کامنت هیجان دارم، که فکر میکنم انگشتهام موقع تایپ دیده نمیشه

    امروز کمی خلوت تر از روزهای قبل بودم

    از ابتدای صبح از خدای خودم خواستم که جوابِ سوالات ذهنم رو بده و منهم برای دریافت این جوابها قطعاً جایی جز این سایت نداشتم

    برای همین تصمیم گرفتم، هر جایی که سایت من رو هدایت کرد برم

    اولین هدایت رو خودم انتخاب کردم ، نشانه های امروز من رو باز کردم باور میکنید نمیدونم چی اومد ؟

    نگاهش کردم کامنتهای لایک شده رو خوندم و حس کردم امروز یه روز رویایی برای من خواهد بود

    جنس کامنتهایی که میخوندم خیلی فرق داشت

    انگار در مدار بالاتری بودم چون کامنتها هم درمدارهای بالاتری بود

    به فایل دستیابی به رویاها هدایت شدم تصمیم گرفتم هر سه تا رو ببینم. کامنتهاشون رو خوندم

    دم دم های غروب به فایل یکی از دوستانیکه از نظر مالی پیشرفت های چشمگیری داشتند هدایت شدم

    خیلی از بچه ها برای من نوشته بودند که موقع خوندن داستان هدایت و کامنتهایی که در مورد پدرم میزارم اشک ریختن و به خدای خودم میگفتم من رو به کامنتهایی هدایت کن که باخوندنشون اشک شوق بریزم

    و امروز جنس کامنتها فرق داشت

    با کامنتهایی که میخوندم به مطالبی میرسیدم که حتی تو دوره های هم نشنیده بودم چقدر جنس کامنتهای امروز فرق داشت ، قطعاً جنس درخواست من و جنس ایمان من برای دریافت خواسته هام متفاوت بوده

    پایان هر کامنت اینقدر هیجان زده بودم که میگفتم الان تموم بشه کامنت میزارم

    یهو یه اتفاقی می افتاد که کامنتی پر بار تر برام باز میشد

    این داستان هدایت عجب بازی های شیرینی با ما میکنه

    بعضی از جملات رو بارها نوشتم ( من یه آدم کاملا ً نوشتاری هستم ) این اتفاق اولین بار بود که می افتاد

    اینقدر جمله های سنگین تو کامنتها امروز دیدم که گاهی بلند میشدم کمی راه میرفتم یه قهوه یا چای میخوردم ادامه مطلب رو میخوندم

    این یه دستاورد جدید نیست ؟

    این یه نتیجه بزرگ نیست ؟

    اینکه همون فایلهای رایگانی که سالهاست گوش میدی و نگاه میکنی و هدایتت میکنند به همدیگه به طوری که زنجیر وار میخوان جواب سوالاتت رو بدن

    صبح به خدای خودم گفتم امروز ذهن آشفته من رو سرو سامون بده

    و هدایت شدم به فایلها و کامنتهای پر محتوی ای که مطالب رو اینقدر مرتب و با نظم تو ذهن من دارن جاساز میکنند که سه تا سررسید گذاشتم کنارم و از صبح باورهاییکه بهشون رسیدم رو مینویسم

    سوال و جوابهایی که برام بوجود میاد

    نکاتی که باید بعداً تایم بزارم وبهشون دوباره دقیق تر فکر کنم

    همه چیز رو هر کدوم تو جای خودشون تو سررسید های موفقیتم نوشتم

    هدفها و خواسته های جدید

    و داشته هایی که براشون شکر گزاری کردم

    این چیز هاییکه میگم همه جدید هستند نو نو

    روزی امروز من از خدای روزی رسان

    هدایت امروز من درسایت به سمت جواب خیلی از سوالاتم بود

    تا اینکه به کامنتی رسیدم که نوشته بود من مریم شایسته هستم و میخوام براتون از نتایجم بگم

    ابتدای کامنت نوشته بودند : (من در این متن سعی دارم تا آنجا که قلمم توانایی دارد‌، آنچه که در تجربه‌ی زندگی شخصی با استاد عباس‌منش درک کرده‌ام و دیده‌ام را‌، به صورت بسیار مختصر‌، در قالب کلمات بیان کنم.)

    اشک از چشمانم سرازیر شد

    این نعمت نیست ؟

    یک روزی جدید و تازه نیست ؟

    تو دلم گفتم وقتی که تو از خدا بخوای، استاد خودش هم برات کامنت تکی میزاره

    سمیه این آیه ادعونی استجب لکم رو با وجودت یکی کن

    امروز من خواستم و هدایت شدم

    و اینا نتایجی میدن که خانم مریم شایسته در کامنتشون گفتند : (آن روزها ( زمانیکه با استاد در بندرعباس بودند ) هر فردی که به ایشان نزدیک می‌شد‌، می‌توانست به وضوح از میان کلام‌، رفتار‌، و فرکانس‌های‌شان، همین جنس از ایمان‌، اعتماد ‌ و در صلح بودن با خود را دریافت کند که‌، امروز با وجود این دستاوردها می‌توانیم ببینیم. بعضی‌ها نیز، دلیل این جنس از ایمان و آرامش را‌، داشتن این موفقیت‌ها می‌دانند، حال آنکه ماجرا دقیقاً برعکس است.

    استاد عباس منش‌، هیچوقت حتی آن زمان که این دستاوردها را نداشت‌، هرگز فکر نمی‌کرد که‌، شاید نتواند موفق شود. شاید نمی‌دانست چگونه‌، اما اینکه این موفقیت‌ها رخ خواهد داد‌، برایش امری حتمی بود و این نوع نگاه و فرکانس‌ نیز‌، موجب هدایت او به درک بهتر قوانین شد)

    این قسمت از صحبتهای مریم عزیزم به من گفت:

    سمیه

    این روزها نیومدن که بمونن

    این روزها اومدن که تو درس بگیری و راه رو راحت تر و با سرعت بیشتری پیش بری

    سمیه

    جهان به تو بدهکار نمیمونه و پاداش تک تک لحظه های که برای درک قوانین کیهانی و رشد خودت کار کردی روبهت میده

    سمیه

    جا پات داره سفت تر میشه ، قدمهات رو با ایمان تر بردار .

    من تو دوره دوازده قدم به نتایج بزرگی دست پیدا کردم اما به قول استاد ، همه نتایج مالی ، ماشین و موتور رو میبینن اما نتایج روحی رونمیبینن

    اما این تغییر باورهاست که نتایج بزرگتر رو رقم میزنه

    من خداروشکر میکنم که این نتایج کوچک رو میبینم وبخاطرشون بینهایت سپاسگذارم

    چقدر قشنگ جواب من رودادند خانم شایسته اون قسمتی که گفتند : (منظورم از «تطابق»‌، نجنگیدن با خودت است. برعلیه خودت نبودن است. نجنگیدن با ویژ‌‌گی‌های شخصیتی ‌ای است که‌، از تغییرش مستأصل شده‌ای، زیرا ویژ‌‌‌گی‌های شخصیتی‌، به خودی خود نقشی در تجارب زندگی‌مان ندارند. باور و نگاه هر فرد به ویژ‌‌گی‌هایش است‌ که‌، خروجی آن ویژ‌‌گی‌ها را به عنوان نتایج زندگی آن فرد‌، تعیین می‌کند.)

    چه آرامشی بهم داد این جمله، این باورها هست که ایشون رو به صلح درونی رسونده در حالیکه من همیشه بخاطر نگرش نادرستی که به بعضی خصوصیات شخصیتی ام داشتم به خودم حمله میکردم و خودم رو سرزنش میکردم که این هم ریشه در کمبود عزت نفس و کمال گرایی نادرست من داشت.

    من در این کامنت کلمه ای شنیدم که به عمرم نشنیده بودم

    نوشتمش چون فکر میکنم نیاز دارم ساعتها بهش فکر کنم ( صداقت در فرکانس )

    اینهمه مدت که در مورد فرکانس هام کار میکنم تا بحال به این قسمت از موضوع هدایت نشده بودم

    میدونم که جواب خیلی از سوالهام هست و باید ربطش بدم به ترمزهایی که دارم.( صداقت در فرکانس ) عالی بود

    این روزها درگیری ذهنی، با یه تصمیمم داشتم، که در یک پروژه کاری ، باید یه سری انسانها وشرایطی روتحمل میکردم تا به دستاوردهای مالی خوبی برسم ، از قدم پنجم که استاد گفتن هیچ محدودیتی رو قبول نکنید من دو دل بودم که آیا این شرایط رو قبول کنم یا نه ؟ و ترمزم هم این بود : که آیا من رفتار و یا باور نادرستی دارم که این موضوع رو به عنوان تحمل کردن میبینم ؟ و در جواب کمی روی عزت نفس خودم کار کردم. من کسب و کار خودم رو شروع کردم و در کارم هم مهارت بینظیری دارم که کمتر کسی داره پس لیاقت این رودارم که آزادانه پروژه کاری خودم رو با توجه با ارزشهایی که دارم، قبول کنم و هیچ شرایط یا آدمی نباید، باعث بشه من از ارزشهای خودم کوتاه بیام.

    با خوندن این کامنت روی تصمیم خودم مصمم تر شدم . خدایا شکرت تصمیمی که بعد از قدم پنجم گرفتم که بخاطر پول یا هیچ چیز دیگه ای آزادی ام رو ندم و هیچی رو تحمل نکنم درست بوده و خداوند به ایمان بندگانش پاداش های بی حساب میدهد

    درمورد آزادی تو دوره ها هم زیاد از استاد شنیده بودم اما مثالهای خانم شایسته عزیز مبحث آزادی رو کاملاً برای من باز کرد .

    این جمله که ( آزادی، در تمام ویژگی های شخصیتی استاد دگردیسی یافته ) جمله ای هست که جای هزاران ساعت تفکر داره

    به نظر من این کامنت نه یک کتاب بلکه یه دوره خیییییییلی با ارزش هست که امروز بهش هدایت شدم و میدونم دستاوردهایی که از این کامنت خواهم داشت کمتر از دستاوردهای استفاده از دوره ها نخواهد بود.

    به شرطی که به این کامنت با همین نگرش نگاه کنیم

    من برای خوندن این کامنت فضایی رو برای خودم درست کردم که انگار مهمترین پروژه کاریم رو دارم به اتمام میرسم

    همونقدر تمرکز

    همونقدر ابزار برای نوت برداری

    همونقدر تایم

    و هزاران برابر تعهد برای دریافت و درک تمام مطالب این کامنت .

    تو این کامنت یاد گرفتم

    که دریافت خواسته های من رو، اولویت هام مشخص میکنه و اگر به یه خواسته ای میرسم که در اولویتهای دوم، به بعد من قرار داره ، قطعاً اون خواسته پیش نیاز خواسته ای هست که برای من اولویت اول رو داره و من بخاطر تحقق همشون باید از خدای خودم شاکر باشم .

    یه چیز جالبی که تو این کامنت دیدم ، خانم شایسته وقتی اسم پارادایس رو میگن نمیتونن در موردش حرف نزنن . مثل یه عاشقی که داره یه صحبتی میکنه وقتی اسم معشوقه اش رو میگه، نمیتونه در موردش صحبت نکنه

    این حجم کار کردن روی خود، که ایشون نمیتونن در مورد هر چیز مثبتی، جلوی خودشون رو بگیرن و تحسین نکنن .عالی بود

    نگاه ریز بین استاد فقط برای پیدا کردن نشانه هایی برای منطقی کردن تمام ابعاد قانون

    به یاد پدر بزرگم افتادم

    که از صبح تا شب فقط با باغچه اش ، مرغ و خروسها و اسبها و گوسفند وبزهاش سرگرم بود و دستاش اینقدر برکت داشت که تمام محل از کنارش روزی بر میداشتند

    هیچوقت ما نوه ها نفهمیدیم که چرا دستان پدر بزرگ اینقدر برکت داشت.

    الان که مینویسم بعد از سالها از فوتش تو شب ولادت حضرت علی و روز پدر اشک از چشمانم جاری شد . چون فهمیدم که چرا خداوند اینهمه ثروت به پدر بزرگ من داده ؟ تا چندین نسل بعد از خودش رو بتونه بی نیاز کنه .

    آدمهای خوش روزی چقدر کارهاشون شبیه هم هست

    این یعنی قانون

    جمله دیگه ای که تو این کامنت من رو کاملاً بهم ریخت این بود که :

    (تجربه‌ی سبک شخصی‌اش که درونش از او می‌خواهد ) این هزاران بُعد داره که باید روش فکر کنم . مثلاً اینکه درون ما میخواد که این قانون رو تجربه کنیم

    درون ما میخواد که طبق این قانون زندگی کنیم

    و از طرف دیگه

    قانون میخواد که ما خواسته هامون رو تجربه کنیم

    با اینکه بارها از استاد شنیده بودم که

    تو به هدفت برس بعد برو دنبال یه هدف دیگه

    اما با مثالهای مریم عزیز متوجه شدم که پر شدن ظرف وجود از رسیدن به یه خواسته، یعنی چی ؟ و چطوری باید ظرف وجودمون رو پر کنیم، برای خواسته های بزرگتر ؟ که این همون طی کردن مسیر تکامل البته با لذت بردن از این مسیر هست .

    این قسمتش عالی بود ، همیشه میگم من ذات عجولی دارم و هر وقت که تکامل برای من لذت بخش میشه ، دقیقاً یه سری از ترمز های من برداشته میشه

    توصیف استاد در سه کلمه (شخصیت آزادی طلب‌، غیر وابسته و کنجکاو به تجربه‌ ) یه توصیف بینظیر بود

    جمله توصیفی دیگه ای که کلاً ساختار شناختی من رو نسبت به استاد تغییر داد این بود که : (اجازه نمی‌دهد موضوعاتی که فقط قرار بود‌، یک تجربه باشند‌، تبدیل به جزئی جدایی ناپذیر و تغییر ناپذیر در زندگی‌شان شوند‌)

    این دقیقاً برعکس باورهای من بود

    من همیشه دنبال یه موفقیتی بودم که تا ابد به همراه داشته باشم . اما استاد بدون گیر افتادن در تله موفقیتها، هر موفقیتی رو فقط یک پله برای رفتن به پله بعدی میدونن، نه جمع کردن کلکسیونی از موفقیت ها .

    قطعاً این باور باید هر لحظه موفقیت جدیدی رو برای ایشون زایمان کنه .

    باور دیگه ای که استاد دارن اینه که هر تجربه ای قطعاً براشون نتیجه های شگفت انگیزی داره و این ایمان رو باید درخودم پرورش بدم.

    نه تنها میدونم تو این مسیر به زودی نتایج بزرگ شگفت انگیزی میگیرم بلکه بعد از این کامنت ، هم قطعاً با معجزات خداوند سوپرایز میشم چون واقعاً ترمزهای زیادی از ذهن من برداشته شد

    حتی تکامل رو هم میتونم تو دیدن فایلها و خوندن کامنت های امروز به طور کاملاً مشخص ببینم

    فکر میکنم امروز تولد دوباره من بود

    امروز برای من یه نقطه عطف میشه

    نیمه های شب شد

    و به خواسته ای که از صبح تو ستاره قطبی ام خواسته بودم رسیدم

    اما خداوند بیشتر از ذهن و تصورات ما به ما میده و داد

    بینهایت کم هست، برای تشکر کردن از خداییکه امروز من رو به این مسیر آگاهی ها هدایت کرد

    خداوندا سپاس بیکران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 111 رای:
  2. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    سید محمد عزیز سلام

    سپاس خدای مهربانم رو که این فضا رو آماده کرده تا ما، تمام احساسات خوبی رو که در تمام زندگیمون به دنبالش میگشتیم رو، پیدا کنیم

    من وقتی این کامنت رومینوشتم، چنان احساس آزادی و رهایی داشتم که کاملاً متوجه پرواز روحم، شده بودم

    انگار دستهای من دگمه های کیبورد رو تویه هوا میزدند

    اشتیاق من از خوندن این کامنت اینقدر زیاد بود که دست از پا نمیشناختم

    اواسط کامنت آرومتر شده بودم

    میدونستم این حس ادامه داره

    و واقعاً ادامه داشت ،خوندن هر کلمه از این کامنت من رو پرواز میداد

    صدای ضربانهای قلبم رو میشنیدم

    دلیلش رو هم میدونستم من

    در یک جهش مداری بودم

    این اتفاق رو بارها حس کرده بودم اما اینبار انگار به گونه ای واضح آگاهانه داشت در من اتفاق میفتاد

    اینقدر دریافت بعضی کلمات برای من سنگین بود ، حرفی که زیرش مینوشتم کاملاً صادقانه بود

    برای این کلمه یا این جمله باید ساعتها وقت بزارم وبهشون فکر کنم

    سید محمد عزیز

    گاهی وقتها انگار تمام پرده های بین تو و خودت برداشته میشه و به خوده مقدست کاملاً اِشراف داری

    دقیقاً همون چیزی هست که بهش میگن

    ارتباط با انرژی منبع

    اون لحظه ای که این کامنت رو میخوندم یه مقدمه یک روزه ی تمام

    درسایت، در فضایی کاملاً معنوی بودن رو داشتم

    و ا ین کامنت انگار اومده بود که جمع بندی تمام اطلاعات روزم رو انجام بده

    وقتی اون رو نوشتم

    وقتی که تمام شد

    تو دلم میگفتم کاش ادامه داشت

    من کلاً آدم پر هیجان و پر حرفی هستم

    نوشتن کامنت برای من خیلی لذت بخشه

    بارها کامنتم رو خوندم

    و خوابیدم

    فردا با همون فرکانس بیدار شدم

    برگشتم و دنبال اون کامنت گشتم

    از اونجا که نمیدونستم تویه کدوم فایل رایگان استاد اون کامنت رو نوشته بودم خیلی به دنبالش گشتم

    از هیستری گوگل سرچ کردم

    تا پیداش کردم هنوز تایید نشده بود

    دوباره خوندمش

    بعد از ظهر

    شب

    فرداش

    اما تایید نمیشد

    سه روز من این کامنت رو پیگیری میکردم

    برای اولین بار بود

    مهر تایید نمیخورد

    دیگه تویه هیستری هم گمش کردم

    و دیگه پیداش نکردم

    بعد از یه مدت

    به خودم گفتم کامنت خوبی بودحتما لایک خورده

    اما تو لایک شده ها هم نبود

    به خودم گفتم

    وقتی میشینی جواب کامنت خانم مریم شایسته رو میدی

    هر چیزی امکان داره اتفاق بیفته

    تا به امروز

    پیام پشت پیام میومد ایمیلم که تو لایو شماره سه جواب داری ازدوستانت

    ومن به همه دوستانم تو سایت که برای من جواب میزارن کامنت تشکر و قدردانی میزارم

    وقتی این کامنت لایک نخوردم رو دیدم

    که تو تلگرام گذاشته شده

    به خودم گفتم

    وقتی میشینی جواب کامنت خانم مریم شایسته رو میدی

    هر چیزی امکان داره اتفاق بیفته

    و اینبار خدارو بینهایت شکر کردم

    امروز برای من پر از معجزه بود

    از صبح چند اتفاق عالی رو تجربه کردم

    و یکیش هم این بود

    اینقدر شیرین

    اینقدر لطیف خدای مهربونم با من عشق بازی کرد

    که بهم بگه

    تو با من عشق بازی میکنی

    منم از تو به تو عاشقتر

    از تو یک قدم

    از من هزار قدم

    خدایااااااااااااااااااااااااشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    طاهره عزیزم سلام

    صبح بهاری و روز قشنگت به خیر و شادی

    عزیز دلم من از کامنت شما متوجه شدم که کامنتم داخل کانال تلگرام قرار گرفته

    انرژی خیلی خوبی بهم داد

    امیدوارم هزاران برابر این انرژی رو خدا بهت برگردونه

    بالای همین کامنت من کامنت خانم شایسته عزیز هست که بارها و بارها هم که بخونی باز انگار یه چیز جدید ازش یادمیگیری

    بهترینها رو برای قلب نازنینت آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    حسین عزیز سلام

    چقدر حس خوبیه داشتن دوستانی مثل شما

    چند وقت پیش که داستان هدایت شما رو میخوندم

    اشک میریختم

    تمام پروفایل شما رو مطالعه کردم

    حجم آگاهی های زیادی که تو کامنتها داشتید

    بهم گفت که از محصولات استاد استفاده میکنید

    وقتی که صفحه محصولات خریداری شده شمارونگاه کردم

    بغض کردم

    تحسینتون کردم

    از خدا خواستم که من هم بتونم از اگاهی های دیگه استاد استفاده کنم

    و برای هر کدوم از محصولات فایلهای جداگانه خالی در کامپیوترم تهیه کردم

    و تمام مطالبی که در مورد دوره ها تو راهکار مسایل بود رو یادداشت کردم

    انگار آگاهی های استاد صحبتهای خداست که هر چقدر بیشتر میشنوم بیشتر له له میزنم برای شنیدنشون

    حریص شدم برای هر لحظه دریافت آگاهیهای جدید

    به لطف الله به تازگی تونستم دوره عزت نفس رو تهیه کنم

    وقتی که پاشنه آشیلم رو که کمبود عزت نفس بود

    پیداکردم

    از زمین و آسمون نشونه ها میومد که بگه

    سمیه ترمزت همینه

    و واقعاً این دوره عزت نفس عجب غوغایی داره تو وجودمن به پامیکنه

    وقتی گفتی قلب من رو باز کردی

    گریه ام گرفت

    چون احساسم امروز همین بود

    امروز با قلبی باز دنیا رو میدیدم

    امروز حس میکردم قلبم فراتر از جسم من داره میتپه

    این روزها در فضایی فراتر از فضای یادگیری سایت با دنیای شگفت انگیز معجزات روبه رو هستم

    انگار آلیس اون درب انتهای ساختمان رو باز کرده و وارد بهشت شده

    من یه تیکه کلام دارم که به همه دوستهام میگم

    وقتی بهم میگن چشم

    بهشون میگم

    چشمای قشنگت پر از اشک شادی

    و هر دفعه که این رودارم میگم

    از خداوندمیخوام که اشک ذوق رو از چشمانم جاری کنه

    با نشونه هاش

    که به من میگن

    سمیه روزهای خوب نمیان

    روزهای خوب همین الان هستن

    و تو تویه روزهای خوب زندگیت هستی

    همین الان عاشق باش

    همین الان عشق رو به جهان اطرافت نشر بده

    همین الان از شادی به آسمون بپر و فریاد بکش

    حسین عزیز میدونی چیه ؟

    انگار این روزها

    خدا داره بهم میگه

    نزدیکه

    اون روزهایی که سرعت نتیجه گرفتن های تو اینقدر زیاده که نمیتونی بهش فکر کنی نزدیکه

    دیگه نمیتونم جلوی پیشرفت کردنم رو بگیرم

    عین یه رود جاری شده

    از ذوقِ هر روز تغییر کردن ، شبها خوابم نمیبره

    یه رازی رو بهت بگم

    روی مچم نوشتم هر روز تغییر

    و هر روز باید تغییر کنم

    این تغییراتِ هر روزه قطعاً ازمن یه آدم متفاوت میسازه

    و چقدر برای دیدن

    سمیه جدید

    بیتابم

    نمیدونم چرا این حرفها ر و گفتم

    اما اینو میدونم

    قشنگترین صحنه هایی که تو سایت دارم

    همین زمانهاست که

    انگشتهام گیر تایپ کردن هستندو نمیتونم اشکهام رو پاک کنم

    چی میگذره به استاداز دست ما که با اشک از صبح تا شب داریم تو سایت کامنت میزاریم

    چی میگذره به استاد وقتی میبینه این عشق که تو سایت منتشر کرده دیگه مهار کردنی نیست

    این عشقی که بین ما بوجود آورده که برای همدیگه طوری دعا میکنیم که خودمون از دعامون گریمون میگیره

    انگار میدونیم همون موقع خدا داره دعامون رو که برای همدیگه میکنیم به تعداد نفرات سایت توان میزاره

    حسین عزیز شب و روزت پر از نگاهه خد ا

    برات قلبی پر از احساسات بینظیر رو ارزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    محمد علی عزیز سلام

    من یه تعهدی دارم باخودم

    که هر چی به قلبم میاد

    صادقانه صادقانه بنویسم

    یا کامنت نزارم

    یاوقتی میزارم

    احساسات قلبم رو بگم

    راستش کلا آدم احساسی هستم

    البته با اموزه های استاد دارم بهتر میشه

    نمیدونم

    یه چیزی هست که کشش میاره

    سایت

    استاد

    قانون

    یه چیزی داره ما رو میکشه به سمت خودش

    نمیگم خداست

    چون خدا تو وجود ماست

    از ما جدا نیست که بخواد بهمون نزدیک بشه

    فکر کنم این رویاهای ماست

    که تو این سایت ما رو میکشونن به سمت تکاملمون تا بهشون برسیم

    همین طور که ا ستاد میگن ما با رسیدن به رویاهامون دنیا رو گسترش میدیم

    کشش ما به سمت رویاهامون

    یا یه جور دیگه نگاه کنیم که شیرین تره

    کشش رویاهای ما به سمت ما

    قطعاً برای پیشرفت جهان لازمه

    برای همین این سایت بوجود اومده که دنیا رو گسترده تر کنه

    این دنیای جدیدی که رویای استاد بوده

    چقدر ما رو داره قویتر میکنه

    برای گسترش دنیای اطرافمون

    یه نفر مثل استاد چقدر میتونه تو رشد جهان تاثیر داشته باشه

    خدایا شکرت که تو این مسیر همراه هم هستم

    شاید خیلی از استاد دورتر باشم

    اما همراهشم

    این روزها که تازه دوره عزت نفس رو شروع کردم

    استاد همیشه میگن

    اگر کسی رو برای خودت بت کردی

    بدون عزت نفس پایینی داری

    و من اینجا با تمام احترام و عشقی که برای استاد قایل هستم

    میخوام بگم استاد

    من شاگرد خوب شما هستم

    و هیچ انسانی نیست که برای من بت باشه

    و خدا باشه

    خدا یکیه

    اونهم تو وجودمنه

    خدایاااااااااااااااااااااشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    زهرای عزیزم سلام

    قطعاً همه ما که در جایگاه اشرف مخلوقات هستیم

    و تنها موجود زنده ای هستیم که توان انتخاب داریم

    و من انتخاب کردم

    انتخاب کردم

    که خودم جایگاه واقعی خودم رو در جهان هستی انتخاب کنم

    و برای هر کدوم از انتخابهام از خداوند هدایت میطلبم

    هدایت به سمت کارهایی که با عشق انجامشون بدم وازشون کسب درآمد داشته باشم

    هدایت به سمت بهترین روابط به قول استاد بهترین روابط تاریخ

    هدایت به سمت عشق هر جایی که عشق وجود داره و مثل همین ویروس واگیرداره

    هدایت به سمت کشف ناشناخته های وجودیم و لذت های جهان هستی

    هدایت به سمت هر آنچه که نیاز هست تا من با لذت و راحتی به مرحله آمادگی دریافت خواسته هام برسم

    تو این مسیر استاد و تمام شما دوستانی که برای من کامنتهای پر انرژی میزارید من رو به انجام هدایتهایی که الهام میشه بهم، تشویق میکنید

    برات بهترین ها رو آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    الای عزیزم سلام

    مهربان بانو

    اون لحظه ای که دیوار ها شکست و وارد سایت شدیم

    اون لحظه که اون تصمیم که خواستیم ،دور از فضای جامعه

    در خلوتهایی شبانه خدا رو بهتر بشناسیم

    هیچ کدوم نمیدونستیم که

    خداوند چقدر حس و حال خوب برای ما بسته بندی کرده کنار خودش نگه داشته تا ما بهتر بشناسیمش

    بخواهیم ازش

    و اونها رو

    وارد زندگیمون کنه

    اون لحظه هایی که از دنیای غریب بیرون به دنیای آشنای این سایت فرار میکنیم

    به آغوش خداوند فرار میکنیم

    الای عزیزم

    ما در آغوش خداوند هستیم

    در امن ترین جای دنیا

    این آیه قرآن که میگه

    انا لله وانا الیه راجعون

    به همین اندازه مهربونه که میگه

    شما تو بغل خوده منی بنده ی من

    و همیشه در آغوش منی

    و من تا این جای زندگیت نیاوردمت که تنها رهات کنم

    خدا هست

    خدا بود

    اون موقع ها که نمیدیدیمش هم بود

    اما

    اون آیه قرآن که میگه

    بر زبان و چشم و قلب اونها مهر زدیم

    امیدوارم که خداوند دیوار های بین ما با خودش رو برداره

    امیدوار م که این روزهایی که تو سایت به دنبالش میگردیم

    بهتر از همیشه بتونیم بشناسیمش

    در این دنیای بزرگ همه چیز همه جا هست

    فراوان هست

    اما تنها چیزی که یکیست

    همین خدای واحد واحد

    که اگر ما بنده ها بشناسیمش

    و باور کنیم

    مهربانتر از مادر بودنش رو

    اون وقت

    دیگه دست از سرش برنمیداریم

    و حتی یه لحظه نمیخواهیم ازش جدا بشیم

    چقدر قشنگه اون آیه قرآن که میگه

    تمام جهان آینه حضورخداست

    تمام جهان رو ببین

    خدا رو پیدا میکنی

    بهترین ها ر و برای قلب پاکت آرزو میکنم

    دختر پر از رویا

    هر لحظه در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    مهرداد عزیز سلام

    هر چند روز یکبار در ایمیل من یه پیام میاد که یکی از دوستان نازنینم در این کامنت پیامی گذاشته

    من به پاسخ کامنت بچه ها که مراجعه میکنم

    یاد حرف استاد عزیز می افتم که میگن

    اون روز تو مدار خیلی خوبی بودم

    هر روز بیشتر از فایلهای تکراری استاد ، حرفهای جدیدی میشنوم

    من تصمیم گرفته بودم که وقتی تمام فایلهای رایگان استاد ر و گرفتم ، شروع به تهیه دوره ها کنم

    و به قول خودم ، دقیقاً هم همین کار رو کردم

    وقتی که تمام فایلهای رایگان استاد با کامنت ها تمام شد

    دوره دوازده قدم رو شروع کردم

    اما استاد همیشه چند برگ برنده در آستین دارند

    که به ما عباسمنشی ها میگن

    عزیزم هنوز نرسیدی

    هنوز راه هست

    هنوزجاداری

    وقتی سفر نامه روی سایت اومد

    پا به پای سفر استاد به دور آمریکا

    با استاد بودم هر روز با عشق فایلهای سفر نامه رو نگاه میکردم

    یه گاهی جملاتی از فایلهای سفرنامه میشنیدم که تو دوره ها هم نشنیده بودم

    بعد یه تلنگری به من گفت فایلهای سفرنامه رو دوباره از اول شروع کن

    خیلی نسبت به این الهام مقاومت داشتم

    تا اینکه بحث نشانه های امروز من داغ شد

    این قسمت در سایت باز شد

    و چند روز اولین قسمت از سفر به دور آمریکا

    برای من در نشانه ها ی امروز من باز میشد

    دیگه در برابر این همه نشانه نمیتونستم مقاومت کنم

    با اینکه میدونستم تایم زیادی میبره

    اما شروع کردم

    و این رو هم میدونستم مثل دفعه قبل نباید سرسری از فایلهای سفرنامه بگذرم

    این مسیولیت من ر و بیشتر می کرد

    باید کامنت ها رو هم میخوند م

    و همچینین مقاله های ابتدای خانم شایسته عزیز

    شروع کردم

    و وقتی که تمام شد

    انگار تما م دوره ها ی استاد رو مروری کرده باشم

    به خیالم گل کاشتم

    اما تازه اول ماجرا بود

    این قسمت نشانه های امروز من رو که میخوام باز کنم

    قبلش دلم تاپ تاپ میکنه

    دوباره کجای کار یه چیزی رو نگرفتم باید برم دقیق تر بشم؟

    بعد از یه مدت اینقدر فایل تکراری نگاه کردم و مطالعه کردم که به این حرف استاد رسیدم

    که همیشه میگن

    قانون یه چیزه

    قانون تغییر نمیکنه

    من فقط همه جا به دنبال قانونم

    که دقیق تر بهش نگاه کنم

    و دقیق تر بهش عمل کنم

    به قول استاد

    تا ما حرفهای استاد رو بفهمیم

    خییییییییییییلی راهه

    به قول خودش

    بعدها متوجه میشیم که چی میگن

    زمانیکه این کامنت رو گذاشته بودم

    یکی از ارزوهام

    تهیه دوره عزت نفس بود

    الان که این دوره ر و گرفتم

    به خودم میگم

    اگر اون زمان عزت نفس الانم رو داشتم

    قطعاً به جای سمیه هایی که نوشتم

    از کلمه سمیه جان استفاده میکردم

    تازه این یکی از کوچکترین مسایلی هست که

    تو یه رفتارها م داشتم و بهش پی بردم

    کامنت خانم شایسته عزیز برای منهم سنگین بود

    بعضی قسمتهاش اینقدر سنگین بود که برای خودم یادداشت کردم که تو کامنتها داشته باشم

    حتی نوشتم که باید خیلی به این مسیله فکر کنم

    اما اتفاقی که افتاد این بود که

    به خیلی هاشون فکر نکردم

    کامنتهای شما که پایین کامنت من میاد

    یهو نگاه می کنم

    که برای خودم نوشتم

    باید روی این مسایل

    بیشتر فکر کنم

    در واقع همه ماهمین هستیم

    خیلی از صحبت های استاد

    به جای اینکه برای ما جنبه آموزشی داشته باشه

    جنبه انگیزشی داره

    میشنویم قبول میکنیم شاد میشیم لذت میبریم

    و میریم یه کاری رو با انگیزه انجام میدیم

    اما چون این صحبتها بعنوان باورهای قوی

    در رفتار ماننشسته با کوچکترین مسیله ای که روبه رو میشیم

    و با حس و حال ما جور در نمیاد

    واکنش های عجیب و غریب از خودمون نشون میدیم

    یه وقت هایی تو فایلها به کامنتهای خودم میرسم

    بعد از خوندن یه مقدارش میگم

    دمش گرم درسته

    بعد میرم جلوتر میبینم آشناست

    چند خط بعد متوجه میشم کامنت خودم

    به خودم میگم دمم گرم

    تو چه مداری بودم

    یعنی گاهی میگم، اگر این کامنتهایی که برای بچه های سایت میزارم

    همونقدر که روی دوستان تاثیر میزاشت

    روی خودم هم تاثیر گزار بود

    الان تنپا پیش استاد در حال جت اسکی سواری روی اون رودخونه زیبا بودم :)

    اما به قول استاد

    ما همیشه در حال تغییر مدار هستیم

    دقیقاً این که میگن

    فرکانس های ما هر لحظه در حال تغییر هست

    نه اینکه همیشه فرکانس ها ی ما در حال بهتر شدن هست

    اینقدر این فرکانس ها بالا و پایین میشن که با تقویت یک باور و تثبیت مکانی اون باور در یک مدار وارد یک چالش جدیدو ساخت باوری جدید و در حال قوی شدن در اون مدار و تثبیت جای اون باورجدید و همینطور این چرخه ادامه داره

    دقیقاً ما همیشه در مدارهای متفاوت در حال کسب تجربه و تثبیت کردن جایگاهه باورهامون هستیم

    به نظرم در زمان کامنت گذاشتن

    من در بالاترین فرکانس صداقتی هستم

    من خیلی تایپ سریعی دارم

    یه گاهی تایپ من از ذهنم هم تندتر میره

    اما موقع کامنت گذاشتن

    گاهی پیش میاد که

    انگشتهام روی کیبورد شل میشه

    و کلمه بعدی ر و تایپ نمیکنه

    اون لحظه ها دقیقاً

    باگ های من در میاد

    قاطعانه میگم

    بهترین ترمزی که در این چندماه برداشتم

    که باعث شد

    آشفته بازار ذهن من جمع بشه

    همین کامنت گذاشتن در سایت بود

    انگار روند یادگیریهام رو روونتر کرد

    انگار یه مهر تثبیت روی یادگیرهام میزنه

    یه گاهی میگم

    چه جوری دلم میومد درگذشته کامنتهای بچه ها رو میخوندم و کامنت نمیزاشتم

    به واقع که ما با ترمز هایی که داریم، خودمون رو خیلی راحت از دریافت لذت ها محرم میکنیم

    یه کامنتی از دوستی میبینم نمیتونم جواب ندم

    یه فایلی میبینم نمیتونم درموردش حرف نزنم

    این روزها کامنت های من یه گاهی تو کانال تلگرام میره

    یه گاهی به لطف الله لایک میخوره

    که اینها همه نشانه های تایید یادگیری های من هست

    و من از شوق اینکه این همه تلاشم برای تغییر باورهام و زندگیم به هدر نرفته

    اشک شادی میریزم وذوق میکنم

    و چقدر این ذوق کردن ها رو از خودم گرفته بودم

    بهترین لحظه های عمرم زمان هایی هست که تو این سایت می گذرونم

    در کنار شما و با آگاهی های بینظیری که به لطف الله هر روز برای من آبدیت میشه

    خدایا بینهایت یعنی چقدر ؟

    هر چقدر هست

    من بیشتر از اون شکرت میکنم

    بخاطر این مسیری که در اون قرار گرفتم

    خدایاااااااااااااااشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: