در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
به نام خدا
با سلام خدمت استادان عزیزم وبچه های گل سایت
وتشکر وقدردانی از تمام دوستانی که من رو مورد لطف خودشون قرار دادند.
اول از همه خبر خوش وفرخنده اینه که من دوره ی ثروت 3 رو تهیه کردم .
وبه خودم خیلی تبریک میگم که تونستم براحتی وبدون هیچ مقاومتی وتاکید میکنم هیچ مقاومتی واتفاقا با شوروشوق فراوان بعداز خواندن مقاله ی مریم عزیزم قبل از دیدن فایل تصویری اقدام به خرید دوره ی ثروت 3 کردم ..
استاد عزیزم در مورد سوالی که مطرح کردین من از نتایج خودم که در جهت استفاده از فرامین وآموزش های شما بود مینویسم.
اول از همه یه نکته ی خیلی مهم رو تا یادم نرفته بگم که یه وقتی ما دچار کج فهمی میشیم وفکر میکنیم که فقط با گوش کردن وباورسازی پیشرفت اتفاق میافته ..
اما این طور نیست ..
من وهمسرم در تمام مدتی که روی خودمون کار میکردیم در واقع باتریهای خودمون رو با این اگاهیها وباورها شارژ میکردیم وبا انگیزه وانرژی تلاشمون رو بیشتر وقویتر انجام میدادیم.این نبود که بشینیم ودست روی دست بزاریم وبگیم خوب خداوند روزی رسان من است ومن به منبع بی نهایت ثروت متصلم وخدا هم بگه به به چه حرف قشنگی یه کیسه پول از آسمون بندازه توی خونه ی ما..
وقتی که با تکرار این باورها دست از عجله وتقلی ودست از مقایسه ودست از قرض گرفتن ووام گرفتن ودست از تلاش برای نگه داشتن آدم ها تحت هر شرایطی برداشتیم وقلبمون اروم شد اون وقت بود که ایده ها اومدن ایده هایی که شاید در ابتدا کامل نبودن وشاید کمی هم خام بودن اما چون قلبمون اروم بود خیلی دو دوتا چهارتا نکردیم ومن وهمسرم شجاعانه اقدام کردیم فارغ از اینکه به نتیجه فکر کنیم واین ایده رو خیلی بالا پایین کنیم وتنها کاری که میکردیم نگاه میکردیم که ایده در چهارچوب قانون جهان هستی قانون تکامل میگنجد یا نه؟اگر قابل انجام بود که به ذهنمون فرصت تردید نمیدادیم.
وعمل میکردیم.
البته هرچقدر باورهای ما قویتر میشد ایده های ماهم به نسبت بهتر میشد .
یعنی طبق تجربه ی من ایده ها هم در هر مدار برای هر فرد طبق مدار اون شخص الهام میشه ..
مثلا برای مایی که یه جگرکی 30 متری داشتیم ایده اومد که بیرون هم میزوصندلی بچین وهمسرم چقدر در مدار درستی قرار داشت که سریعا اقدام میکردند یعنی من عاشق این با شهامت وجسارت اقدام کردنش هستم .
هیچ وقت این ایده نیومد که مغازه ی شما کوچیکه اول یه مغازه ی خیلی بزرگ اجاره کنید وچون ما شرایط رو نداشتیم باید کلی قرض ووام میگرفتیم تا به این ایده عمل میکردیم ولی خریدن 4 دست میزوصندلی پلاستیکی و درست کردن چندتا گلدون بزرگ بین میزو صندلیها برای همسرم مثل زدن یه بشکن انجام شد.چون این ایده مناسب شرایط فعلی اون موقع بود..
یا زمانی که پندمیک شد وهمه ی رستورانها تعطیل شدند ایده ی دری وری برای غذا با پیک به ما الهام شد در صورتی که ما اصلا چنین روشی قبلش نداشتیم .
یا ایده ی آماده سازی غذا در حضور مشتری با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی اومد وانجام دادیم وچقدر استقبال شد ..
وهمین چیدمان صندلی در فضای باز قبل از شیوع این بیماری چقدر بعداز شیوع بیماری برای ما مفید واقع شد .
استاد جان جواب سوالتون در یک جمله هست .شما روی شانه های خدا هستین واین نیرو خودش همه ی کارهایی که برای رشد وپیشرفت لازم دارید رو بهتون الهام میکنه وشماهم چون آماده ی دریافت هستین همیشه در بهترین زمان به بهترین ایده های قابل انجام هدایت میشین ونتیجه هم مشخصه…
تفاوت زیادی هست بین تلاش با زجروتقلی وتلاش با عشق وانگیزه شاید هردوی اینها به یک نتیجه منجر بشه اما مسیر کاملا متفاوته ..
خدارو صدهزار بار شکر میکنم که من وهمسرم احسان عزیزم این مسیرو لذت بخش طی کردیم ..
چون هیچ بدو بدویی نداشتیم.
چون به هیچ کس باج ندادیم.
چون به کسب وکار دیگران هیج نگاهی نداشتیم.
چون اقدام کردیم.
چون با عشق وعلاقه مسیرمون رو ادامه دادیم.
وخدارو شاکرم که از طریق شما استاد عزیزم ما به این مسیر هدایت شدیم.
(اگر شخصی رفتگر نامیده میشود، باید همان گونه خیابان ها ومعابر را جارو کند که میکلآنژ نقاشی میکرد، بتهوون سمفونی میساخت وشکسپیر شعر میسرود.
او باید آن گونه خیابان ها را جارو کند که تمامی موجودات آسمانی وزمینی مکثی کنند وبگویند:در اینجا رفتگری کار میکرد که کارش را خوب انجام میداد. )
مارتین لوترکینگ
با سلام
الان نزدیک به یک سال هست که آگاهیهای استاد رو دنبال میکنم وپیگیرمطالب بسیار پربار ایشون هستم وهرجا توی هرمسءله ای که دنبال یه پاسخ بودم با مطالعه ی مطالب استاد وهمچنین مطالعه ی مطالب خانم شایسته وهمچنین شما دوستان بزرگوارم تنها به یک پاسخ رسیدم وان هم تغییر باور در رابطه با اون مسائل بوده، ساخت باور، تغییر باور، تکرار افکار، قدرت افکار، قدرت تجسم، قدرت باورها وخلاصه همه ی پاسخها به همه ی سؤالات ی که در ذهنم در هرموردی چه در کسب وکار، چه در روابط چه در سلامتی وچه در معنویت همه حول محور قدرت فکر وباور میچرخد، عامیانه بگم، ادم هرچیو باور کنه، همون میشه نتیجش!
وفقط باباور همین یه جمله ی ساده به صورت ریشه ای توی هر موضوعی، دیگه انتخاب با ماست که چه چیزی رو باور کنیم؟!
در مورد کسب وکار پرسیده شده که چرا انقدر نحوه ی فعالیت استاد با سایرین فرق داره ولی ایشون با توجه به اینکه ابزار ویا روش ویا تکنیکهای دیگران را استفاده نمیکنند اما به مراتب نتایج بهتری میگیرند٫٫٫٫٫٫
دوستان پاسخ این سؤال به نظر من، فقط باورهای استاد هست، اگر ایشون هم مثل سایرین، قدرت رقبا رو باور میکرد، قطعاً رقبای زیادی بودند که تو فعالیت استاد تأثیر گذار بودند،ولی ایشون حتی رقبا رو، اون وقتی که اونها توی سمینارهاشون از استاد بد میگفتند وقصد تخریب استاد رو داشتند، استاد اونهارو به عنوان دستهایی از دستان خداوند برای موفقیتشون باور داشتند وباور دارند ونتایج همیشه حاصل باورهاست واینگونه بود که من در سایتی از یه بنده خدایی که داشت استاد رو تخریب میکرد، کنجکاو شدم ببینم این عباس منش که این آقای به ظاهر استاد٫٫٫ داره ازش بد میگه وعقاید وآگاهی های استاد عباس منشو میکوبه! کیه؟! ومطمئن هستم خیلیها از طریق همین حرفهای رقبای استاد با سایت استاد آشنا شدن واشنایی با سایت در اندک زمانی منجر به خرید محصولاتی شده که هر کدومش به تنهایی میلیاردها تومان برای خریدار ومیلیونها تومن برای استاد سودآوری داشته٫٫٫٫٫٫
در مورد تبلیغات٫٫٫
من بارها در صحبتهای استاد شنیدم که گفتند که خدا برای من همه کار میکنه، من احتیاجی به تبلیغ ندارم، یعنی استاد باور کردند که خداوند مشتریان رو به سمت ایشون هدایت میکنند البته این نگاه ساده به این موضوع هست که من همیشه برای اینکه مفاهیم قوانین رو به خوبی درک کنم اونها رو اول ساده میکنم بعد به خورد وجودم میدهم، اما نگاه عمیق تر استاد، یا باور عمیق ایشون به این موضوع این بوده که استاد ما بخاطر باورها شون توی تمام زمینه های زندگی که مهمترین اونها باور به فراوانی، باور به اینکه تنها قدرت جهان هستی خداونده وباور عمیق توحید وباور لیاقت وعزت نفس وباور به تواناییهای خودشون و٫٫٫٫ هرلحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستند که این فرکانسها استاد رو در مداری قرار میده که مطابق با فرکانسهای ارسالیه ایشون در هر لحظه هست، واتفاقات ونتایج توی مدارهای مختلف متفاوته، واستاد این رو باور ساختند که من در مداری هستم که آدمهای هم فرکانس من هم توی اون مدار وارد میشن، بخاطر اینه که میان محصول قدمو برای ما واسه عرضه بزارن میگن اگر تو مدارش باشین میآیید میخرید، ومن بعد نزدیک به یکسال آشنایی با قوانین توسط استاد، مراحل تکاملم طی شد وتو مدار فروش محصول قدم استاد قرار گرفتم، پولش به راحتی ردیف شد وبهم الهام شد با نشونه هایی که قبلا عرض کردم، اومدم و محصول قدم ١و٢ رو خریدم، چرا چون باور استاد این بود که تبلیغ واسه چی؟ تکنیک بازاریابی واسه چی؟ مدرک روانشناسی واسه چی؟ من با باور اینکه من با باورهایم الان در مداری هستم که کسانی که با باورهاشون تو مدار خرید این محصولند خودشون براحتی میان ومیخرن٫٫٫٫٫
اگه ما مثل استاد، خدا رو باور کنیم، توحید عملی داشته باشیم، باور کنیم که در جهان بی نهایت مشتری هست ونگران کم شدن مشتری نباشیم وباور کنیم که هر لحظه داره مشتریها بیشتر وبیشتر میشه، به همکارانمون به چشم کسی که قدرت داره ومیتونه باعث کم شدن مشتریهای ما بشه نگاه نکنیم وباور کنیم که بیش از نیاز هممون در جهان مشتری هست، دیگه دنبال بازاریابی وتبلیغ بهتر وبیشتر نخواهیم بود، اگه به کیفیت محصولی که به مشتری ارائه میدیم باور ارزشمندی ولیاقت داشته باشیم، فرقی نمیکنه چه یه فایل آموزشی باشه، چه خدمات اینترنتی باشه، چه یه جعبه شیرینی یا یه پرس غذا!
باور داشته باشیم که چیزی که دارم میفروشم در نوع خودش عالیه وبهتر از این هم میشه، چون نباید خیلی کمال گرا بود و همیشه فرصت برای بهتر شدن هست٫ بنابراین فرکانسی که به جهان ارسال میکنیم اینه که محصول من خیلی ارزشمنده واین فرکانس من رو در مداری قرار میده که توی اون آدمهایی هستند که بدنبال محصول ارزشمند میباشند وعرضه وتقاضا صورت میگیره ودیگه نیازی به قول استاد به تکنیک خاصی نیست٫
البته برای کسی که باور داره که باید حتماً کلی هزینه تبلیغات بده، باید کلی هزینه برای مثلا بازاریابی بده، قطعاً چون اینو باور داره باید از همون مسیر بره واون مسیر سختیه، مسیری که فقط بخاطر چنین باوری تبدیل به یک مسیر پر هزینه شده، میتونه با تغییر باور تبدیل به یک مسیر بسیار کم هزینه وکم دردسر وبسیار سودآور بشه، فقط کافیه قدم به قدم مراحل زیر رو انجام بدیم٫
١٫کنترل وتغییر ورودیهای ذهن، این که بجای حرفهای اون دسته آدمهایی که معتقدند وباور دارند که فقط از طریق تبلیغات وبازاریابیهای سرسام آور وهمچنین نیروهای زیاد وپرهزینه ی کار میشه مشتری زیادی داشت بریم به نحوه ی عملکرد بسیار موفق آدمهایی توجه کنیم که بر خلاف نظر اونها فکر میکنند، عمل میکنند ونتایج خیلی خوبی میگیرند، نمونه ی بارزش استاد که هممون کم وبیش با عملکردها ونتیجه هاش آشنا هستیم نه تبلیغ نه بازاریابی ونه یک شرکت به دهها نفر کارمند، اما نتیجه خیلی عالیه، پس خلاف نظر اون دوستان هم جواب میده به شرط باور وایمان
٢٫با پیدا کردن نمونه های بسیار مثل استاد، که با کمترین هزینه وساده ترین مسیر، تونستند نتایج بسیار خوبی بگیرند وتوجه کردن به عملکرد اونها وتکرار وتکرار این افکار، که میشه این طوری هم ثروت ساخت وتوی کسب وکار موفق شد، کم کم اون افکار مکرر تکرار شده وبادیدن نمونه های عینیش، باورها ساخته میشن، وباورهایی که ساخته شدن، فرکانسهای حاصل از اون باورها در جهان شروع به ارسال میشن ونتایج کم کم پدیدار میشن، مشتریها وارد مدار فروش ما میشن والبته با طی کردن مراحل تکامل روز به روز وماه به ماه تعدادشون افزایش پیدا میکنه٫
٣٫حالا تکامل چه جوری اتفاق میافته؟!
وقتی با دیدن نتایج دیگران باورات ساخته شد، کم کم یه سری نتایج کوچیک واسه خودت بوجود میان، چند تا مشتری!
ناشکری نکن، نگو این چیه؟ اینم شد نتیجه! بگو خدایا شکررررررررررت ،پس قانون باورهام داره جواب میده وبیا با شکر گزاری وتایید قوانین وتکرار همون باورهایی که ساختی، نتایج کمی بزرگتر بخواه ومطمئن باش که توی این مرحله از تکامل تعداد مشتریات بیشتر میشن واینقدر این روندو ادامه بده وآرامش داشته باش وسپاسگزار باش وباورهاتو دست کم نگیر که هر چیزی که باورش ساخته بشه نتایجش میاد وحالا باید خودتو آماده ی بهمنی از فراوانیه مشتری ببینی، خدایا شکرت!
در پایان پاسخم بگم که من وهمسرم توی شغل رستوران هستیم وواسه نشون دادن واقعیتهایی که خیلی ساده وراحت به اوج رسیدن توی شغل ما، جستجو کردیم، دوستان روستای سرولات نزدیک رامسر رفتین، یه سر به رستوران خاور خانم بزنید، من تو یه مصاحبه از این خانم انجام شده بود، پاسخی شنیدم که برام شد باور!
مصاحبه کننده؛ خاور خانم با توجه به اینکه ما توی جاده یا هیچ جای دیگه هیچ تبلیغی از شما ندیدیم، این همه توریست خارجی وداخلی از کجا باشما ورستورانتون آشنا شدن که نزدیک به دوساعت فقط تو نوبت فیش غذا میایستند؟
خاورخانم؛ خدا داره واسم تبلیغ میکنه، بعد مشتریام که میان اوناهم میرن برام مشتری میارن، این کارارو خداداره واسم انجام میده!!!
دوستای خوبم هرچی که تا اینجای آشناییم با قوانین جهان هستی درک کرده بودم نوشتم، امیدوارم مفید واقع بشه براتون، من قانون رو ساده میکنم مثل قندی که توی چای حل میشه بعد سر میکشم تا بره تو خورد وجودم
نه تکنیک خاص، نه حرفای قلنبه صلنبه!
فقط وفقط راجع به هر موضوعی توی زندگی، اول باور درست وراحتشو بساز، بعد همه چی طبق باوری که ساختی انجام میشه!
اگه باور کنی کمه، پس کم میشه!
اگه باور کنی زیاده، پس زیاد میشه!
اگه باور کنی، بیماری، پس بیمار میشی!
اگه باور کنی، همیشه سلامتی، پس سلامت میشی!
اگه فقر وباور کنی، فقیر واگه ثروت باور کنی ثروتمند میشی!
اگه٫٫٫٫
اگه٫٫٫
همه چیز توی افکار وباورهای ما ساخته میشه، مثل یک پلن نقشه ساختمان، بعد به تایید جهان میرسه، مثل تاییدیه شهرداری، بعد ساخته میشه تو واقعیت، مثل همه ی ساختمانهایی که هرروز ساخته میشن٫
ودر نهایت بگم که من یاد گرفتم که هیچ عامل بیرونی، هیچ تأثیری توی نتایج زندگیه من نداره، جز افکار وباورهای خودم٫
????سلامت، سعادتمند وثروت مند باشیم همگی در پناه رب٫